#قابل_تأمل..
برگرفته از کتاب نفیس « گردش ایام »
نویسنده : « دکتر خلیل رفاهی »
روزی یک زرتشتی پیش آیت الله حسینعلی راشد آمد و گفت میخواهم مسلمان بشوم.
مرحوم راشد پرسید: شغلت چیست؟
گفت: در بازار حجره دارم.
پرسید: در بازار به مردم دروغ میگویی؟
گفت: نه. پرسید: کمفروشی یا گرانفروشی میکنی؟
گفت: نه. پرسید: اگر نیازمندی از تو کمک بخواهد و تو مطمئن باشی که نیازمند است، به او کمک میکنی؟
گفت: حتما.
مرحوم راشد سرش را بلند کرد و پس از لختی نگریستن در چشمان آن مرد زرتشتی، گفت: پس چرا میخواهی دینت را عوض کنی؟
تو از مسلمانان هم مسلمان تری
اگر می خواهی همه این کارهای نیک را از دست بدهی و دیگر انجام ندهی ، می توانی مسلمان شوی ..
(مرحوم راشد، از اخلاقیترین و معنویترین مردان روزگار ما و فرزند عارف دلسوخته، ملاعباس تربتی بود)
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg
برگرفته از کتاب نفیس « گردش ایام »
نویسنده : « دکتر خلیل رفاهی »
روزی یک زرتشتی پیش آیت الله حسینعلی راشد آمد و گفت میخواهم مسلمان بشوم.
مرحوم راشد پرسید: شغلت چیست؟
گفت: در بازار حجره دارم.
پرسید: در بازار به مردم دروغ میگویی؟
گفت: نه. پرسید: کمفروشی یا گرانفروشی میکنی؟
گفت: نه. پرسید: اگر نیازمندی از تو کمک بخواهد و تو مطمئن باشی که نیازمند است، به او کمک میکنی؟
گفت: حتما.
مرحوم راشد سرش را بلند کرد و پس از لختی نگریستن در چشمان آن مرد زرتشتی، گفت: پس چرا میخواهی دینت را عوض کنی؟
تو از مسلمانان هم مسلمان تری
اگر می خواهی همه این کارهای نیک را از دست بدهی و دیگر انجام ندهی ، می توانی مسلمان شوی ..
(مرحوم راشد، از اخلاقیترین و معنویترین مردان روزگار ما و فرزند عارف دلسوخته، ملاعباس تربتی بود)
#تاریخ_معاصرایران 👇👇👇
📚https://t.me/joinchat/AAAAAEEhqxx3Z00nJrdwFg