Audio
✅ عدالت اجتماعی تحت چه شرایطی ممکن است؟
🔴 صوت کامل سخنرانی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
@Parvizamini_ir
🔴 صوت کامل سخنرانی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
@Parvizamini_ir
✅ عاشوراخوانی در پارادایم چپ (پیشفرضها را در علوم انسانی باید جدی گرفت)
🔴 اخیرا یک گفتار صوتی درباره عاشورا را شنیدم که برخی درباره آن گفته بودند که ارزش میلیونها بار شنیدن دارد! این گفتار متعلق به جناب فیرحی از اساتید حوزوی و روحانی علوم سیاسی دانشگاه تهران بود.
🔴 چیزی که توجه من را در این سخنرانی جلب کرد، فضای مارکسیستی و چپگرایانه حاکم بر این گفتار درباره عاشورا بود.
🔴 تکیه بر تعارض در جامعه که سنت مارکسی در جامعهشناسی است، در کل گفتار موج میزند و سخنران به مثابه این سنت، در ارائه تحلیل از تحولات جامعهی منجر به عاشورا، دائما به بازخوانی این تعارضها میپردازد. مثلا در آغاز به عنوان فرض اساسی خود بر تعارض جامعه با دولت تاکید میکند و در امتداد تلاش میکند عاشورا را محصول تعارض و تضاد جامعه و دولت تحلیل کند.
🔴 یکی دیگر از نشانههای فضای چپگرایانه در این گفتار، فضای ساختارگرایانه حاکم بر آن و بیتوجهی به عاملیتها در شکلگیری روندها و تحولات اجتماعی است. تاکید بر مسئله رانت از طریق غنائم، به عنوان وجه ساختاری دولت رانتینر در دوره یکی از خلفا و امتداد آثار آن است که منجر به عاشورا شده است.
🔴 تقلیلگرایی اقتصادی و ریداکشن تحولات اجتماعی منجر به عاشورا به مناسبات اقتصادی، از جمله نشانههای دیگری است که افق مارکسیستی این گفتار را، بازمیگشاید. گوینده، توزیع نابرابر ثروت بر اثر برخی امتیازات به بخشی از جامعه اسلامی و محروم ماندن بقیه را، به عنوان ظلم ساختاری تحلیل میکند و در این شرایط ضعفای جامعه از حسین انتظار دارند که دست به قیام بزند!
🔴 حتی عبارت منقول امام حسینی در «وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِىِّ بْنِ اَبِی طالِب» را به رفع همین ظلم ساختاری اقتصادی تحویل و فروکاست میبرد.
🔴 استفاده از تاریخ به شکل گزینشی اما مصادره کردن آن به عنوان یک قاعده عام و به مثابه یک کل، شبیه تکیهای که مارکس در تحلیل خود از جامعه و پیشگویی آینده بر تاریخ دارد، ازجمله وجوه دیگر تلقی دست چپی گوینده از عاشوراست.
🔴 از جمله نکات جالب تفسیر عبارت معروف «انا قتیل العبره» امام حسین برخلاف قول مشهور (کشته اشک)، به کشتهی بغضِ نترکیدهی محرومان و مظلومان بود که ناخودآگاه حسین را در چهره مارکس صورتبندی میکند.
🔴 پیشتر با گوینده در میزگردی درباره پوپولیسم بر اهمیت پیشفرضها تأکید کرده بودم و البته جناب فیرحی هم در همان جلسه و هم در حاشیه جلسه بر بیاهمیت دانستن پیشفرضها تأکید داشت. استفاده از سنت هرمونتیکی و فوکویی البته به شکل غیردقیق و مناقشهبرانگیز در کتاب «دانش قدرت و مشروعیت»، نشانه دیگر از بیتوجهی به پیشفرضها و نیز استفاده از مفهوم Governmentality از کتاب «زایش زیست سیاست» فوکو، به مثابه یک تلقی پساساختارگرایانه در تحلیل سنتیترین دانشها یعنی فقه، استمرار همین بیتوجهی به پیشفرضهاست.
🔴 پیشفرضها در علوم، علیالخصوص علوم انسانی و اجتماعی اینقدر اساسی است که بدون آنها نه فهم شکل میگیرد و نه نقد و نظریهپردازی ممکن است.
✳️ منبع: روزنامه فرهیختگان
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 اخیرا یک گفتار صوتی درباره عاشورا را شنیدم که برخی درباره آن گفته بودند که ارزش میلیونها بار شنیدن دارد! این گفتار متعلق به جناب فیرحی از اساتید حوزوی و روحانی علوم سیاسی دانشگاه تهران بود.
🔴 چیزی که توجه من را در این سخنرانی جلب کرد، فضای مارکسیستی و چپگرایانه حاکم بر این گفتار درباره عاشورا بود.
🔴 تکیه بر تعارض در جامعه که سنت مارکسی در جامعهشناسی است، در کل گفتار موج میزند و سخنران به مثابه این سنت، در ارائه تحلیل از تحولات جامعهی منجر به عاشورا، دائما به بازخوانی این تعارضها میپردازد. مثلا در آغاز به عنوان فرض اساسی خود بر تعارض جامعه با دولت تاکید میکند و در امتداد تلاش میکند عاشورا را محصول تعارض و تضاد جامعه و دولت تحلیل کند.
🔴 یکی دیگر از نشانههای فضای چپگرایانه در این گفتار، فضای ساختارگرایانه حاکم بر آن و بیتوجهی به عاملیتها در شکلگیری روندها و تحولات اجتماعی است. تاکید بر مسئله رانت از طریق غنائم، به عنوان وجه ساختاری دولت رانتینر در دوره یکی از خلفا و امتداد آثار آن است که منجر به عاشورا شده است.
🔴 تقلیلگرایی اقتصادی و ریداکشن تحولات اجتماعی منجر به عاشورا به مناسبات اقتصادی، از جمله نشانههای دیگری است که افق مارکسیستی این گفتار را، بازمیگشاید. گوینده، توزیع نابرابر ثروت بر اثر برخی امتیازات به بخشی از جامعه اسلامی و محروم ماندن بقیه را، به عنوان ظلم ساختاری تحلیل میکند و در این شرایط ضعفای جامعه از حسین انتظار دارند که دست به قیام بزند!
🔴 حتی عبارت منقول امام حسینی در «وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَهِ جَدِّی وَ اَبِی عَلِىِّ بْنِ اَبِی طالِب» را به رفع همین ظلم ساختاری اقتصادی تحویل و فروکاست میبرد.
🔴 استفاده از تاریخ به شکل گزینشی اما مصادره کردن آن به عنوان یک قاعده عام و به مثابه یک کل، شبیه تکیهای که مارکس در تحلیل خود از جامعه و پیشگویی آینده بر تاریخ دارد، ازجمله وجوه دیگر تلقی دست چپی گوینده از عاشوراست.
🔴 از جمله نکات جالب تفسیر عبارت معروف «انا قتیل العبره» امام حسین برخلاف قول مشهور (کشته اشک)، به کشتهی بغضِ نترکیدهی محرومان و مظلومان بود که ناخودآگاه حسین را در چهره مارکس صورتبندی میکند.
🔴 پیشتر با گوینده در میزگردی درباره پوپولیسم بر اهمیت پیشفرضها تأکید کرده بودم و البته جناب فیرحی هم در همان جلسه و هم در حاشیه جلسه بر بیاهمیت دانستن پیشفرضها تأکید داشت. استفاده از سنت هرمونتیکی و فوکویی البته به شکل غیردقیق و مناقشهبرانگیز در کتاب «دانش قدرت و مشروعیت»، نشانه دیگر از بیتوجهی به پیشفرضها و نیز استفاده از مفهوم Governmentality از کتاب «زایش زیست سیاست» فوکو، به مثابه یک تلقی پساساختارگرایانه در تحلیل سنتیترین دانشها یعنی فقه، استمرار همین بیتوجهی به پیشفرضهاست.
🔴 پیشفرضها در علوم، علیالخصوص علوم انسانی و اجتماعی اینقدر اساسی است که بدون آنها نه فهم شکل میگیرد و نه نقد و نظریهپردازی ممکن است.
✳️ منبع: روزنامه فرهیختگان
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ نئولیبرالیزم به مثابه قُمپز
🔴 خبر استعفای آخوندی برای خیلیها مصداق «خبر خوب» و بر سبیل «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان» است. خصوصا این روزها که خبر خوب از جانب دولت روحانی در حکم کیمیاست!
🔴 اما متن استعفا آخوندی از خود استعفا مهمتر و از جهتی تأملبرانگیز و نسبت به توضیح وضعیت کنونی روشنگر است.
🔴 آخوندی در متن استعفاء، عدم پایبندی دولت روحانی به اصول نئولیبرالیزم بخصوص اصل بازار آزاد رقابتی با تأکید بر «تحت هر شرایطی» مثل شرایط نابسامان اقتصادی امروز را به عنوان دلیل قطع همکاری و استعفاء ذکر کرده است. درواقع یک دولتمرد ارشد جمهوری اسلامی که تقریبا تمام وقت ۴۰ ساله در قدرت، نه به خاطر ناتوانی و ناکارآمدی و نه به خاطر دشواری شرایط کشور و نگرانی برای مشکلات مردم و نه لااقل به خاطر اصول اسلام یا انقلاب اسلامی یا قانون اساسی ج.ا.ا و...، بلکه با قمپز نئولیبرالیزم، خواهان جدایی و استعفاء از دولت روحانی است که در نظر و عمل نیز جدیترین دولت در اعتقاد و پیشبرد نئولیبرالیزم بوده است. واقعا از این موقعیت کمدیتر و در عین حال تراژدیکتر میتوان سراغ گرفت؟
🔴 البته وضعیت آشفته و بیدروپیکر و انفجار قیمت مسکن در همین مدت و تبدیل شدن مسکن برای بخشهای وسیعی از جامعه خصوصا محرومین، به یک اتوپیا و رؤیای دست نیافتنی، و اخلاقیات متفرعنانه آخوندی با مردم و خبرنگار و...، نشان میدهد که مسئله، کنار رفتن یک دولتمرد نئولیبرال نیست که این حرف برای دهان آخوندی زیادی بزرگ است؛ بلکه مسئله، این است که ما در چه وضعیتی هستیم که یک فرد در متن مدیریت ارشد ج.ا.ا با ادعای نئولیبرال بودن، به قول معروف قمپز در میکند؟
🔴 برای آشکارتر شدن این کمدی-تراژدی، گفتن این نکته خالی از لطف نیست که این موضع آخوندی درباره اصل «بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی»، به معنای «عدم دخالت دولت در اقتصاد، تحت هر شرایطی»، مربوط به یکی از رادیکالترین گرایشها در سنت لیبرالیزم یعنی لیبرتارینها مثل فریدمن و فون هایک و... است و دارای خصمهای بزرگ و مهمی در درون خود سنت لیبرالیزم از جمله اگالترینهایی (برابری طلبان) مثل جان راولز؛ معروف به مهمترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم و آمارتیاسن و اقتصاددانان بزرگی مثل کینز و... است. کینز تکیه کلام معروفی در مخالفت با عدم دخالت دولت در بازار و رها کردن، برای تنظیم خودجوش آن داشت که «در دراز مدت همه ما مردهایم» و نمیتوان بازار را به حال خود رها کرد. از اینها جالبتر، موضع فوکویاماست که روزگاری لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ میدانست و اینک از ناموفق بودن اولین دولتهای نئولیبرال در دهه هشتاد در آمریکا (ریگان) و انگلیس (تاچر) صحبت میکند و از مداخله دولت در بازار دفاع میکند.
🔴 حالا در چنین وضعیتی، اینکه وزیر ج.ا.ا در موضعی کاتولیکتر از پاپ، با نئولیبرلیزم برای ج.ا.ا قمپز در کند، چه حد و مرزی از یک کمدی-تراژدی را به نمایش میگذارد؟
🔴 سروش در سال ۲۰۱۵ گفتاری انتقادی علیه نیولیبرالیزم دارد تحت عنوان نئولیبرالیزم مسلح! که در آنجا به تفصیل درباره نوعی تجدیدنظرش درباره لیبرالیزم صحبت میکند و خصوصا بر نئولیبرالیزم به معنای ماکیاولیسم تأکید دارد: «من خودم در نامهای که نوشته بودم، دوران مدرن را ماکیاولیسم مسلح نامیده بودم. حالا نئولیبرالیزم هم میشود به کار برد». این مسئله جالب نیست که سروش که خود را در همین گفتار مروج لیبرالیزم در ایران میداند، اکنون درباره آن به تردید و تجدیدنظر رسیده و نئولیبرالیزم را به عنوان باطن ماکیاولیسم نقد میکند اما آخوندی، ج.ا.ا را به تعهد بیقیدوشرط به نئولیبرالیزم فرا میخواند؟
🔴 گزاره «تعهد به اقتصاد بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی» چشمانداز سیاسی و اقتصادی جمهوری خواهان در آمریکاست. یعنی این موضع آخوندی حتی از نظر حزب دموکرات آمریکا نیز مردود است و اینجاست که بار کمیک این موضع وزیر ج.ا.ا بینهایت میشود که درون ج.ا.ا موضعی دارد که در جناح اپوزسیون حزب دموکرات آمریکا قرار میگیرد! واقعا از این خندهآورتر، چه کمدیای در سطح جهان نمایش داده شده است؟ فکر نکنم هنوز بشر وسیلهای اختراع کرده باشد که بتواند چنین مسافت دور و درازی از ج.ا.ا تا حزب جمهوری خواه آمریکا را به این سرعت طی کند!
🔴 وجه تراژدیک قصه آخوندی این است که ایده ج.ا.ا و کارنامه کاریش به وسیله حضور و عملکرد کسانی در متن مدیریت ج.ا.ا نقد میشود که قمپزشان نئولیبرالیزم است! از این تراژدیکتر؟! برای ج.ا.ا از این تلختر که یک دولتمردش با کارنامه ضعیف کاری با قمپز نئولیبرالیزم بر سر او و مردم ایران منت بگذارد؟
🔴 به نظرم اگر ج.ا.ا یک مومیایی از آخوندی تهیه کند و این مومیایی را در معرض دید نسل جوان امروز و نسلهای آینده برای شکل دادن به آگاهی و خودآگاهی تاریخی آنان قرار بدهد، خدمت بزرگی به تاریخ و آینده ایران کرده است.
@Parvizamini_ir
🔴 خبر استعفای آخوندی برای خیلیها مصداق «خبر خوب» و بر سبیل «مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان» است. خصوصا این روزها که خبر خوب از جانب دولت روحانی در حکم کیمیاست!
🔴 اما متن استعفا آخوندی از خود استعفا مهمتر و از جهتی تأملبرانگیز و نسبت به توضیح وضعیت کنونی روشنگر است.
🔴 آخوندی در متن استعفاء، عدم پایبندی دولت روحانی به اصول نئولیبرالیزم بخصوص اصل بازار آزاد رقابتی با تأکید بر «تحت هر شرایطی» مثل شرایط نابسامان اقتصادی امروز را به عنوان دلیل قطع همکاری و استعفاء ذکر کرده است. درواقع یک دولتمرد ارشد جمهوری اسلامی که تقریبا تمام وقت ۴۰ ساله در قدرت، نه به خاطر ناتوانی و ناکارآمدی و نه به خاطر دشواری شرایط کشور و نگرانی برای مشکلات مردم و نه لااقل به خاطر اصول اسلام یا انقلاب اسلامی یا قانون اساسی ج.ا.ا و...، بلکه با قمپز نئولیبرالیزم، خواهان جدایی و استعفاء از دولت روحانی است که در نظر و عمل نیز جدیترین دولت در اعتقاد و پیشبرد نئولیبرالیزم بوده است. واقعا از این موقعیت کمدیتر و در عین حال تراژدیکتر میتوان سراغ گرفت؟
🔴 البته وضعیت آشفته و بیدروپیکر و انفجار قیمت مسکن در همین مدت و تبدیل شدن مسکن برای بخشهای وسیعی از جامعه خصوصا محرومین، به یک اتوپیا و رؤیای دست نیافتنی، و اخلاقیات متفرعنانه آخوندی با مردم و خبرنگار و...، نشان میدهد که مسئله، کنار رفتن یک دولتمرد نئولیبرال نیست که این حرف برای دهان آخوندی زیادی بزرگ است؛ بلکه مسئله، این است که ما در چه وضعیتی هستیم که یک فرد در متن مدیریت ارشد ج.ا.ا با ادعای نئولیبرال بودن، به قول معروف قمپز در میکند؟
🔴 برای آشکارتر شدن این کمدی-تراژدی، گفتن این نکته خالی از لطف نیست که این موضع آخوندی درباره اصل «بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی»، به معنای «عدم دخالت دولت در اقتصاد، تحت هر شرایطی»، مربوط به یکی از رادیکالترین گرایشها در سنت لیبرالیزم یعنی لیبرتارینها مثل فریدمن و فون هایک و... است و دارای خصمهای بزرگ و مهمی در درون خود سنت لیبرالیزم از جمله اگالترینهایی (برابری طلبان) مثل جان راولز؛ معروف به مهمترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم و آمارتیاسن و اقتصاددانان بزرگی مثل کینز و... است. کینز تکیه کلام معروفی در مخالفت با عدم دخالت دولت در بازار و رها کردن، برای تنظیم خودجوش آن داشت که «در دراز مدت همه ما مردهایم» و نمیتوان بازار را به حال خود رها کرد. از اینها جالبتر، موضع فوکویاماست که روزگاری لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ میدانست و اینک از ناموفق بودن اولین دولتهای نئولیبرال در دهه هشتاد در آمریکا (ریگان) و انگلیس (تاچر) صحبت میکند و از مداخله دولت در بازار دفاع میکند.
🔴 حالا در چنین وضعیتی، اینکه وزیر ج.ا.ا در موضعی کاتولیکتر از پاپ، با نئولیبرلیزم برای ج.ا.ا قمپز در کند، چه حد و مرزی از یک کمدی-تراژدی را به نمایش میگذارد؟
🔴 سروش در سال ۲۰۱۵ گفتاری انتقادی علیه نیولیبرالیزم دارد تحت عنوان نئولیبرالیزم مسلح! که در آنجا به تفصیل درباره نوعی تجدیدنظرش درباره لیبرالیزم صحبت میکند و خصوصا بر نئولیبرالیزم به معنای ماکیاولیسم تأکید دارد: «من خودم در نامهای که نوشته بودم، دوران مدرن را ماکیاولیسم مسلح نامیده بودم. حالا نئولیبرالیزم هم میشود به کار برد». این مسئله جالب نیست که سروش که خود را در همین گفتار مروج لیبرالیزم در ایران میداند، اکنون درباره آن به تردید و تجدیدنظر رسیده و نئولیبرالیزم را به عنوان باطن ماکیاولیسم نقد میکند اما آخوندی، ج.ا.ا را به تعهد بیقیدوشرط به نئولیبرالیزم فرا میخواند؟
🔴 گزاره «تعهد به اقتصاد بازار آزاد رقابتی تحت هر شرایطی» چشمانداز سیاسی و اقتصادی جمهوری خواهان در آمریکاست. یعنی این موضع آخوندی حتی از نظر حزب دموکرات آمریکا نیز مردود است و اینجاست که بار کمیک این موضع وزیر ج.ا.ا بینهایت میشود که درون ج.ا.ا موضعی دارد که در جناح اپوزسیون حزب دموکرات آمریکا قرار میگیرد! واقعا از این خندهآورتر، چه کمدیای در سطح جهان نمایش داده شده است؟ فکر نکنم هنوز بشر وسیلهای اختراع کرده باشد که بتواند چنین مسافت دور و درازی از ج.ا.ا تا حزب جمهوری خواه آمریکا را به این سرعت طی کند!
🔴 وجه تراژدیک قصه آخوندی این است که ایده ج.ا.ا و کارنامه کاریش به وسیله حضور و عملکرد کسانی در متن مدیریت ج.ا.ا نقد میشود که قمپزشان نئولیبرالیزم است! از این تراژدیکتر؟! برای ج.ا.ا از این تلختر که یک دولتمردش با کارنامه ضعیف کاری با قمپز نئولیبرالیزم بر سر او و مردم ایران منت بگذارد؟
🔴 به نظرم اگر ج.ا.ا یک مومیایی از آخوندی تهیه کند و این مومیایی را در معرض دید نسل جوان امروز و نسلهای آینده برای شکل دادن به آگاهی و خودآگاهی تاریخی آنان قرار بدهد، خدمت بزرگی به تاریخ و آینده ایران کرده است.
@Parvizamini_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ پدیدارشناسی اربعین در یک دقیقه
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ درباره عالیجناب ظریف؛ پهلوانپنبهای ساخت ج.ا.ا
🔴 دیپلماتها به دلیل نوع شخصیت و نیز تربیت و کارویژهای که دارند، غالبا با دقت اظهار نظر میکنند و محتاطانه موضع میگیرند به طوریکه میتوان گفت یک شاخص برای دیپلماتهای کارکشته و موفق این است که:
🔹 دستکم خطای فاحش علنی نمیکنند.
🔹 یا اگر میکنند، در دوره مسئولیت دیپلماتیک خود نمیکنند.
🔹 و یا اگر در دوره مسئولیت دیپلماتیک خود مرتکب خطای علنی میشوند، دستکم به عنوان رأس دستگاه دیپلماسی نمیکنند.
🔹 یا اگر در این سطح نیز خطای علنی میکنند، فلش این خطا علیه کشورشان نیست.
🔹 یا اگر هست، در دورههای سختی که کشورشان تحت فشار سنگین خارجی است، نمیکنند.
🔹 یا اگر در این شرایط نیز از این خطاها میکنند، همان حرفی را نمیزنند که اثبات ادعاهای مهمترین دشمنان آنها باشد.
🔹 یا باز اگر چنین میکنند، کسانی نیستند که قبلا چنین خطایی در کارنامه کاری خود دارند که در شرایط تهدید نظامی دشمن بگویند که آمریکا کل تأسیسات نظامی کشور را با یک بمب میتواند نابود کند.
🔹 یا باز اگر چنین میکنند، لااقل در دورهای که ابرپروژه دیپلماتیک آنها (برجام)، تا مغز استخوان فلج شده است، این کار را نمیکنند.
🔹 یا دستکم بر علیه کشور خود که علیرغم شکست ایدههایش از برجام و غیربرجام، از او تندیس میسازد و از او به عنوان قهرمان دیپلماسی تقدیر میکند و در یک ابرپروپاگاندای سیاسی و رسانهای از او چهرهای میسازد که کانه از زمان حضرت آدم تا کنون و از اکنون تا پایان تاریخ، مادر چنین دیپلماتی نزاده است، این اظهارات را نمیکرد. ابر پروپاگاندایی که زباندانیِ نیتیو ظریف را مسحورکننده و مقهورکننده همه تیمهای دیپلماتیک دنیا از آمریکا تا روسیه تا فرانسه و انگلیس و چین و آلمان بازنمایی میکرد و حتی خودکار پرتاب کردنش در نشست دیپلماتیک را به مثابه پرتاب تیر آرش از کمان برمیساخت!
🔹 و یا لااقل در دورهای که اولیهترین کارهای یک دستگاه دیپلماسی یعنی داشتن سفیر در کشورهای مهمی مثل هند و چین را در چنین شرایطی که قافیه دیپلماسیاش به تنگ آمده، انجام نداده است، این اظهارات را نمیکرد.
🔴 در تحلیل بنیادیتر، مشکل، ظریف نیست. مشکل، صنعت پهلوانپنبهسازی ج.ا.ا است که چهل سال است در همه عرصهها از سیاست تا اندیشه و فرهنگ و هنر و رسانه و... در حال کار بیوقفه و مداوم است.
🔴 اگر صنعت پهلوانپنبهسازی در جهان میتوانست واقعیت داشته باشد، تجربه چهل ساله ج.ا.ا نشان میداد که ایران با فاصله، از همه کشورها پیشتاز این صنعت بود. مشکل، ظریف نیست. مشکل، این صنعت پهلوانپنبهسازی است و تا این علاج نشود، ظریفها خواهند بود.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 دیپلماتها به دلیل نوع شخصیت و نیز تربیت و کارویژهای که دارند، غالبا با دقت اظهار نظر میکنند و محتاطانه موضع میگیرند به طوریکه میتوان گفت یک شاخص برای دیپلماتهای کارکشته و موفق این است که:
🔹 دستکم خطای فاحش علنی نمیکنند.
🔹 یا اگر میکنند، در دوره مسئولیت دیپلماتیک خود نمیکنند.
🔹 و یا اگر در دوره مسئولیت دیپلماتیک خود مرتکب خطای علنی میشوند، دستکم به عنوان رأس دستگاه دیپلماسی نمیکنند.
🔹 یا اگر در این سطح نیز خطای علنی میکنند، فلش این خطا علیه کشورشان نیست.
🔹 یا اگر هست، در دورههای سختی که کشورشان تحت فشار سنگین خارجی است، نمیکنند.
🔹 یا اگر در این شرایط نیز از این خطاها میکنند، همان حرفی را نمیزنند که اثبات ادعاهای مهمترین دشمنان آنها باشد.
🔹 یا باز اگر چنین میکنند، کسانی نیستند که قبلا چنین خطایی در کارنامه کاری خود دارند که در شرایط تهدید نظامی دشمن بگویند که آمریکا کل تأسیسات نظامی کشور را با یک بمب میتواند نابود کند.
🔹 یا باز اگر چنین میکنند، لااقل در دورهای که ابرپروژه دیپلماتیک آنها (برجام)، تا مغز استخوان فلج شده است، این کار را نمیکنند.
🔹 یا دستکم بر علیه کشور خود که علیرغم شکست ایدههایش از برجام و غیربرجام، از او تندیس میسازد و از او به عنوان قهرمان دیپلماسی تقدیر میکند و در یک ابرپروپاگاندای سیاسی و رسانهای از او چهرهای میسازد که کانه از زمان حضرت آدم تا کنون و از اکنون تا پایان تاریخ، مادر چنین دیپلماتی نزاده است، این اظهارات را نمیکرد. ابر پروپاگاندایی که زباندانیِ نیتیو ظریف را مسحورکننده و مقهورکننده همه تیمهای دیپلماتیک دنیا از آمریکا تا روسیه تا فرانسه و انگلیس و چین و آلمان بازنمایی میکرد و حتی خودکار پرتاب کردنش در نشست دیپلماتیک را به مثابه پرتاب تیر آرش از کمان برمیساخت!
🔹 و یا لااقل در دورهای که اولیهترین کارهای یک دستگاه دیپلماسی یعنی داشتن سفیر در کشورهای مهمی مثل هند و چین را در چنین شرایطی که قافیه دیپلماسیاش به تنگ آمده، انجام نداده است، این اظهارات را نمیکرد.
🔴 در تحلیل بنیادیتر، مشکل، ظریف نیست. مشکل، صنعت پهلوانپنبهسازی ج.ا.ا است که چهل سال است در همه عرصهها از سیاست تا اندیشه و فرهنگ و هنر و رسانه و... در حال کار بیوقفه و مداوم است.
🔴 اگر صنعت پهلوانپنبهسازی در جهان میتوانست واقعیت داشته باشد، تجربه چهل ساله ج.ا.ا نشان میداد که ایران با فاصله، از همه کشورها پیشتاز این صنعت بود. مشکل، ظریف نیست. مشکل، این صنعت پهلوانپنبهسازی است و تا این علاج نشود، ظریفها خواهند بود.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ تحلیل چهارگانه از وضعیت قابل نقد آزادی در ایران
🔴 بخشی از برنامه رادیکال سه در شبکه ۳ سیما (۱۳۹۷/۰۹/۲۹)
@Parvizamini_ir
🔴 بخشی از برنامه رادیکال سه در شبکه ۳ سیما (۱۳۹۷/۰۹/۲۹)
@Parvizamini_ir
✅ متن و حاشیه «همه میدانند» فرهادی (بخش اول)
🔵 ساختاری روایی فیلم
🔴 ساختار روایی فیلم سینمایی «همه میدانند» مانند غالب فیلمهای فرهادی است. حدود ۳۰-۴۰ دقیقه مقدمه و نشان دادن جریان عادی زندگی است تا این حد که گاهی مخاطبان خسته میشوند. مثلا در «درباره الی» دختر و پسری برای آشنایی همراه برخی دوستانشان به شمال میروند و همین آغاز و روند مسافرت به شمال، ۳۰-۴۰ دقیقهای طول میکشد. در ««گذشته»، در «فروشنده» و یا در «جدایی نادر از سیمین» نیز همین رویه و روال طی میشود.
🔴 در بخش دوم، ناگهان معما و ابهام ایجاد میشود. مثلا در درباره الی، غرق شدن الی در دریا، یا در گذشته، معمای عامل خودکشی سلین، یا در جدایی نادر از سیمین، علت و عامل سقط جنین خانم خدمتکار و در فروشنده، ابهام عامل تجاوز به همسر. گاهی اوقات ابهام و برخی مواقع هم وجه غالب این بخش از فیلمهای فرهادی، معما است. مثلا به «درباره الی» نگاه کنید. همه چیز به آرامی روایت میشود و یک مجموعه از دوستان به شمال میروند و یکباره «الی» در دریا غرق میشود و ابهام قصه شکل میگیرد. حالا سوالات پشت سر آن هم شروع میشود که «الی» که بود و از کجا به این جمع اضافه شده است و ادامه ماجرا. یا مثلا در «گذشته» با یک معما روبرو هستید. سِلین همسر اول سمیر، خودکشی کرده و سوال پیش میآید که چه کسی باعث خودکشی سلین شده است؟ این معما است. یا مثلا در جدایی نادر از سیمین با ابهام مواجه هستید.
🔴 در بخش سوم فرهادی مخاطب را درگیر حل معما یا رفع ابهام ماجرا میکند که تقریبا در غالب فیلمهای فرهادی این مسئله جریان دارد. در همین بخش سوم روایت است که مخاطب دائما با جوابهای متفاوتی، برای حل معما مواجه میشود و هر بار حدسی میزند و در نهایت هم غالبا پایان فیلم باز یا برخی به قولی عامدانه بلاتکلیف رها میشوند. اما نکتهای که وجود دارد این است که در همین بخش سوم است که مخاطب با ایده مورد نظر فرهادی اعم از ایده اخلاقی یا معرفتی یا به تعبیری محتوا درگیر میشود.
🔴 ساختار روایی همه میدانند نیز به همین شکل است. حدود ۳۰ دقیقه مقدمه و نمایش یک روند معمول زندگی، سپس به شکل ناگهانی و درست وسط یک مراسم عروسی، معما و ابهام ناپدید شدن یا آدمربایی ایرنه دختر لورا و آلخاندرو شکل میگیرد و بخش سوم فیلم در پی مواجهه با این آدمربایی صورتبندی میشود.
🔴 فرهادی در «همه میدانند» به لحاظ ساختار روایی نسبت به فیلمهای قبلیاش تفاوتی نداشته و نوآوری در فرم ندارد. پس ساختار روایی «همه میدانند» تکراری است ولی در تکرار همین سختار دو تفاوت با آثار قبلیاش دارد. یکی پیچیدگیها و داستانهای فرعی آثار قبلیاش را ندارد و بنابراین بار دراماتیک ضعیفتری دارد و دوم اینکه پایان باز ندارد و در پایان فیلم تکلیف هر دو مسئله یعنی عامل آدمربایی و نیز مشخص شدن پدر واقعی ایرنه، شفاف میشود. «همه میدانند» گرهافکنی پیچیدهای ندارد و در فرم روایتهای فرهادی، سادهتر و برای مخاطب قابلانتظارتر است.
🔵 ضعف در منطق روایی فیلم
🔴 نکته اول اینکه چطور میشود یک دختر نوجوان در دهاتی که همه همدیگر میشناسند، در درون یک عروسی با قطع برق و جستجوی برای او، دزدیده شود و هیچ کسی نفهمد و بتوان آن را برای چند روز کتمان کرد. این پدیده چندان باورپذیر و امکانپذیر نیست. روستاییهایی که خودشان میگویند همه خالهزنک هستند اما چطور نفهمیدند که شبانه دختر نوجوان را از عروسی بردند و هیچکس در روستا متوجه نشد و به پلیس اطلاع نداد؟ فیلمساز به عمد، به این مسئله نگاه نمیکند چون اگر در روستای کوچک بفهمند، پلیس میآید و بعد تعلیقی که قرار است به زور در روایت ایجاد شود، از بین میرود. این چالش منطق روایی فیلم را دچار چالش میکند.
🔴 دومین ضعف در منطق روایی فیلم این است که دختر و داماد فرناندو که این کار را کردند، طبیعی این بود که روی ثروت آلخاندرو در آرژانتین با توجه به پول هنگفتی که دو سال پیش به کلیسا کمک کرده بود، حساب کرده باشند. به نظر میرسد در واقع برای دختر و داماد فرناندو امکانی برای فهمیدن ورشکستگی آلخاندرو نباشد همچنانی که فیلم نشان میدهد که مادر ایرنه فقط بعد از سرقت ایرنه هست که میگوید آلخاندرو ورشکست شده است و دو سال است که بیکار است. اما فیلم از زبان کارآگاه بازنشسته فیلم نشان میدهد که دزدان با دزدیدن ایرنه، و در عین حال ندزدین پسر کوچولوی آلخاندرو و لورا که راحتتر و ممکنتر بوده است، از اول قصد تلکه کردن پاکو را داشتهاند و بنابراین ایرنه را که محصول همخوابگی لورا و پاکو بوده است را دزدیدهاند تا بتوانند پاکویی که پولی برای دادن دارد را، هدف قرار دهند.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔵 ساختاری روایی فیلم
🔴 ساختار روایی فیلم سینمایی «همه میدانند» مانند غالب فیلمهای فرهادی است. حدود ۳۰-۴۰ دقیقه مقدمه و نشان دادن جریان عادی زندگی است تا این حد که گاهی مخاطبان خسته میشوند. مثلا در «درباره الی» دختر و پسری برای آشنایی همراه برخی دوستانشان به شمال میروند و همین آغاز و روند مسافرت به شمال، ۳۰-۴۰ دقیقهای طول میکشد. در ««گذشته»، در «فروشنده» و یا در «جدایی نادر از سیمین» نیز همین رویه و روال طی میشود.
🔴 در بخش دوم، ناگهان معما و ابهام ایجاد میشود. مثلا در درباره الی، غرق شدن الی در دریا، یا در گذشته، معمای عامل خودکشی سلین، یا در جدایی نادر از سیمین، علت و عامل سقط جنین خانم خدمتکار و در فروشنده، ابهام عامل تجاوز به همسر. گاهی اوقات ابهام و برخی مواقع هم وجه غالب این بخش از فیلمهای فرهادی، معما است. مثلا به «درباره الی» نگاه کنید. همه چیز به آرامی روایت میشود و یک مجموعه از دوستان به شمال میروند و یکباره «الی» در دریا غرق میشود و ابهام قصه شکل میگیرد. حالا سوالات پشت سر آن هم شروع میشود که «الی» که بود و از کجا به این جمع اضافه شده است و ادامه ماجرا. یا مثلا در «گذشته» با یک معما روبرو هستید. سِلین همسر اول سمیر، خودکشی کرده و سوال پیش میآید که چه کسی باعث خودکشی سلین شده است؟ این معما است. یا مثلا در جدایی نادر از سیمین با ابهام مواجه هستید.
🔴 در بخش سوم فرهادی مخاطب را درگیر حل معما یا رفع ابهام ماجرا میکند که تقریبا در غالب فیلمهای فرهادی این مسئله جریان دارد. در همین بخش سوم روایت است که مخاطب دائما با جوابهای متفاوتی، برای حل معما مواجه میشود و هر بار حدسی میزند و در نهایت هم غالبا پایان فیلم باز یا برخی به قولی عامدانه بلاتکلیف رها میشوند. اما نکتهای که وجود دارد این است که در همین بخش سوم است که مخاطب با ایده مورد نظر فرهادی اعم از ایده اخلاقی یا معرفتی یا به تعبیری محتوا درگیر میشود.
🔴 ساختار روایی همه میدانند نیز به همین شکل است. حدود ۳۰ دقیقه مقدمه و نمایش یک روند معمول زندگی، سپس به شکل ناگهانی و درست وسط یک مراسم عروسی، معما و ابهام ناپدید شدن یا آدمربایی ایرنه دختر لورا و آلخاندرو شکل میگیرد و بخش سوم فیلم در پی مواجهه با این آدمربایی صورتبندی میشود.
🔴 فرهادی در «همه میدانند» به لحاظ ساختار روایی نسبت به فیلمهای قبلیاش تفاوتی نداشته و نوآوری در فرم ندارد. پس ساختار روایی «همه میدانند» تکراری است ولی در تکرار همین سختار دو تفاوت با آثار قبلیاش دارد. یکی پیچیدگیها و داستانهای فرعی آثار قبلیاش را ندارد و بنابراین بار دراماتیک ضعیفتری دارد و دوم اینکه پایان باز ندارد و در پایان فیلم تکلیف هر دو مسئله یعنی عامل آدمربایی و نیز مشخص شدن پدر واقعی ایرنه، شفاف میشود. «همه میدانند» گرهافکنی پیچیدهای ندارد و در فرم روایتهای فرهادی، سادهتر و برای مخاطب قابلانتظارتر است.
🔵 ضعف در منطق روایی فیلم
🔴 نکته اول اینکه چطور میشود یک دختر نوجوان در دهاتی که همه همدیگر میشناسند، در درون یک عروسی با قطع برق و جستجوی برای او، دزدیده شود و هیچ کسی نفهمد و بتوان آن را برای چند روز کتمان کرد. این پدیده چندان باورپذیر و امکانپذیر نیست. روستاییهایی که خودشان میگویند همه خالهزنک هستند اما چطور نفهمیدند که شبانه دختر نوجوان را از عروسی بردند و هیچکس در روستا متوجه نشد و به پلیس اطلاع نداد؟ فیلمساز به عمد، به این مسئله نگاه نمیکند چون اگر در روستای کوچک بفهمند، پلیس میآید و بعد تعلیقی که قرار است به زور در روایت ایجاد شود، از بین میرود. این چالش منطق روایی فیلم را دچار چالش میکند.
🔴 دومین ضعف در منطق روایی فیلم این است که دختر و داماد فرناندو که این کار را کردند، طبیعی این بود که روی ثروت آلخاندرو در آرژانتین با توجه به پول هنگفتی که دو سال پیش به کلیسا کمک کرده بود، حساب کرده باشند. به نظر میرسد در واقع برای دختر و داماد فرناندو امکانی برای فهمیدن ورشکستگی آلخاندرو نباشد همچنانی که فیلم نشان میدهد که مادر ایرنه فقط بعد از سرقت ایرنه هست که میگوید آلخاندرو ورشکست شده است و دو سال است که بیکار است. اما فیلم از زبان کارآگاه بازنشسته فیلم نشان میدهد که دزدان با دزدیدن ایرنه، و در عین حال ندزدین پسر کوچولوی آلخاندرو و لورا که راحتتر و ممکنتر بوده است، از اول قصد تلکه کردن پاکو را داشتهاند و بنابراین ایرنه را که محصول همخوابگی لورا و پاکو بوده است را دزدیدهاند تا بتوانند پاکویی که پولی برای دادن دارد را، هدف قرار دهند.
✳️ ادامه دارد...
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ متن و حاشیه «همه میدانند» فرهادی (بخش دوم و پایانی)
🔴 با چشمپوشی از دو ضعف پیشگفته، به قول معروف بار منطق روایی فیلم بار نمیشود و از جایی دیگر میلنگد. سومین ضعف منطق روایی فیلم به زنجیره علت-معلولی بعیدهای است که فیلم متکی به آن روایت میشود. اینکه دختر و داماد فرناندو دست به آدمربایی بزنند با همه هزینههایی که این آدمربایی از نظر حقوقی و قضایی و خانوادگی دارد، با این منطق که حرکات و رفتارهای ایرنه شبیه پاکو است و پس حتما ایرنه بچه پاکو است و همه هم این را میدانند (البته همزمان خود پاکو و همسرش نمیدانند!)، درحالیکه تنها آلخاندرو و لورا از این ماجرا مطمئن هستند و قسم خوردند به کسی نیز نگویند و بعد دزدان باید حساب کنند که لورا برای رهایی فرزندش، چنین مسئلهای را که برای او و شوهرش از نظر حیثیتی سنگین است، قطعا به پاکو خواهد گفت و نیز قطعا پاکو نیز بعد از شنیدن این ماجرا، هم زن و هم مزرعهای را که طولانی مدت برای به ثمرنشستن آن زحمت کشیده است، فروخته و پولش را در اختیار آدمربایان قرار خواهد داد، از یک زنجیره علی-معلولی بعیدهای حکایت میکند که بر فرض عبور منطق روایی فیلم از دو ضعف قبلی، در اینجا گرفتار میشود.
🔵 جهان فیلم
🔴 این فیلم، تقابل بین پاکو و آلخاندرو را نشان میدهد. آلخاندرو از خدا و مذهب و کلیسا نمایندگی میکند و از طرف دیگر پاکو نماینده کسی است که به خدا و کلیسا و مذهب اعتقادی ندارد.
🔴 در یکی از تعیینکنندهترین سکانسهای فیلم، جایی که دیالوگ بین آلخاندرو و پاکو در جریان است، آلخاندرو میگوید که خداوند خودش ایرنه را نجات میدهد و نیازی به پول پاکو برای آزادی او نیست. اما پاکو دو بار با استفهام انکاری بر روی واژه خدا (خدا؟)، نشان میدهد به چنین چیزی اعتقاد ندارد و در نهایت با کنایه به او میگوید که فرض کن خدای تو این بار میخواهد از طریق من ایرنه را نجات بدهد!
🔴 آلخاندرو کسی است که به کلیسا کمک میکند و از طرف دیگر پاکو وقتی کشیش میخواهد دعا کند، میگوید این آمده تا دوباره گدایی کند.
🔴 در نهایت این پاکو است که با پول فروش مزرعه شرابش (همان چیزی که آلخاندرو با ادبیات منفی میگوید سالهای طولانی است آن را کنار گذاشته است و دوره جدید زندگی او از همین زمان و با کنار گذاشتن خوردنیهای الکلی آغاز شده است) و دادن آن به آدمربایان، ایرنه را نجات میدهد و برعکسِ آلخاندرو که دارای چهرهای منفعل است، در چهره قهرمان این غائله شناخته میشود.
🔴 در سکانس پایانی، چهره منفعل آلخاندرو در موضع سپاسگزاری از پاکو است و برعکس، چهره فعال پاکو و احساس رضایت از خودش علیرغم از دست دادن همسر و مزرعهاش نمایان است.
🔴 فرهادی در این فیلم، شفافتر از مذهب حرف میزند. اما او مذهب را کجا نشان میدهد؟ در روستایی که نسبتا دورافتاده با کلیسایی که نمادهایش ازکارافتاده است و هیچ یک از اهالی روستا به آن اعتقادی ندارند و حتی حاضر نیستند برای تعمیر ناقوس کلیسا پول بدهند. پس مذهب در دورافتادهترین جاها است که مردمش هم به آن اعتقادی ندارند. حالا فیلم به این سوال که مذهب در جهان جدید در کجا نقش دارد، چگونه جواب میدهد؟ فرهادی میگوید که سنت یا مذهب را علیرغم داوری منفی، نمیتوان کنار گذاشت (همین داوری را در فیلم گذشته نیز دارد) و برای مذهب دو نقش را قائل است. یک اینکه مذهب بخشی از تشریفات زندگی انسان است مثلا برنامه عقد در کلیسا برپا شود حتی اگر آدمهایی باشند که به کلیسا اعتقادی ندارند. دوم اینکه مذهب ارزش نوستالژیک دارد. نمونه آنجایی که در کنار ناقوس کلیسا، یادگارهای عاشقانه پاکو و لورا را نشان میدهند و یا شسته شدن نماد صلیب در سکانس پایانی.
🔵 حاشیه فیلم
🔴 این فیلم که فارغ از جریان و سازوکار ممیزی در ج.ا.ا ایران ساخته شده است، نشان داد که دستکم فقدان ممیزی، تأثیر مثبتی به لحاظ سینمایی بر فیلم فرهادی؛ تنها کارگردان ایرانی دارای دو جایزه اسکار نداشته است و در مقایسه با فیلمهای درباره الی و نیز جدایی نادر از سیمین (اولین اسکار سینمایی را برای فرهادی به ارمغان آورد)، از نظر سینمایی، دست پایین را دارد و به نظر زیادی متوسط به نظر میرسد.
🔴 «همه میدانند» فرهادی نشان داد نمیتوان ضعف و ناتوانیهای سینمایی را به ممیزی محدود کرد. فرهادی در همه میدانند، چه در سطح گفتار و رد و بدل شدن کلمات خاص و چه در سطح تصویر، با محدودیتی در این فیلم مواجه نبود اما فکر نمیکنم غیر از طولانی کردن فیلم، تأثیر مثبت سینمایی در بر داشته باشد.
✳️ منبع: فرهیختگان
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 با چشمپوشی از دو ضعف پیشگفته، به قول معروف بار منطق روایی فیلم بار نمیشود و از جایی دیگر میلنگد. سومین ضعف منطق روایی فیلم به زنجیره علت-معلولی بعیدهای است که فیلم متکی به آن روایت میشود. اینکه دختر و داماد فرناندو دست به آدمربایی بزنند با همه هزینههایی که این آدمربایی از نظر حقوقی و قضایی و خانوادگی دارد، با این منطق که حرکات و رفتارهای ایرنه شبیه پاکو است و پس حتما ایرنه بچه پاکو است و همه هم این را میدانند (البته همزمان خود پاکو و همسرش نمیدانند!)، درحالیکه تنها آلخاندرو و لورا از این ماجرا مطمئن هستند و قسم خوردند به کسی نیز نگویند و بعد دزدان باید حساب کنند که لورا برای رهایی فرزندش، چنین مسئلهای را که برای او و شوهرش از نظر حیثیتی سنگین است، قطعا به پاکو خواهد گفت و نیز قطعا پاکو نیز بعد از شنیدن این ماجرا، هم زن و هم مزرعهای را که طولانی مدت برای به ثمرنشستن آن زحمت کشیده است، فروخته و پولش را در اختیار آدمربایان قرار خواهد داد، از یک زنجیره علی-معلولی بعیدهای حکایت میکند که بر فرض عبور منطق روایی فیلم از دو ضعف قبلی، در اینجا گرفتار میشود.
🔵 جهان فیلم
🔴 این فیلم، تقابل بین پاکو و آلخاندرو را نشان میدهد. آلخاندرو از خدا و مذهب و کلیسا نمایندگی میکند و از طرف دیگر پاکو نماینده کسی است که به خدا و کلیسا و مذهب اعتقادی ندارد.
🔴 در یکی از تعیینکنندهترین سکانسهای فیلم، جایی که دیالوگ بین آلخاندرو و پاکو در جریان است، آلخاندرو میگوید که خداوند خودش ایرنه را نجات میدهد و نیازی به پول پاکو برای آزادی او نیست. اما پاکو دو بار با استفهام انکاری بر روی واژه خدا (خدا؟)، نشان میدهد به چنین چیزی اعتقاد ندارد و در نهایت با کنایه به او میگوید که فرض کن خدای تو این بار میخواهد از طریق من ایرنه را نجات بدهد!
🔴 آلخاندرو کسی است که به کلیسا کمک میکند و از طرف دیگر پاکو وقتی کشیش میخواهد دعا کند، میگوید این آمده تا دوباره گدایی کند.
🔴 در نهایت این پاکو است که با پول فروش مزرعه شرابش (همان چیزی که آلخاندرو با ادبیات منفی میگوید سالهای طولانی است آن را کنار گذاشته است و دوره جدید زندگی او از همین زمان و با کنار گذاشتن خوردنیهای الکلی آغاز شده است) و دادن آن به آدمربایان، ایرنه را نجات میدهد و برعکسِ آلخاندرو که دارای چهرهای منفعل است، در چهره قهرمان این غائله شناخته میشود.
🔴 در سکانس پایانی، چهره منفعل آلخاندرو در موضع سپاسگزاری از پاکو است و برعکس، چهره فعال پاکو و احساس رضایت از خودش علیرغم از دست دادن همسر و مزرعهاش نمایان است.
🔴 فرهادی در این فیلم، شفافتر از مذهب حرف میزند. اما او مذهب را کجا نشان میدهد؟ در روستایی که نسبتا دورافتاده با کلیسایی که نمادهایش ازکارافتاده است و هیچ یک از اهالی روستا به آن اعتقادی ندارند و حتی حاضر نیستند برای تعمیر ناقوس کلیسا پول بدهند. پس مذهب در دورافتادهترین جاها است که مردمش هم به آن اعتقادی ندارند. حالا فیلم به این سوال که مذهب در جهان جدید در کجا نقش دارد، چگونه جواب میدهد؟ فرهادی میگوید که سنت یا مذهب را علیرغم داوری منفی، نمیتوان کنار گذاشت (همین داوری را در فیلم گذشته نیز دارد) و برای مذهب دو نقش را قائل است. یک اینکه مذهب بخشی از تشریفات زندگی انسان است مثلا برنامه عقد در کلیسا برپا شود حتی اگر آدمهایی باشند که به کلیسا اعتقادی ندارند. دوم اینکه مذهب ارزش نوستالژیک دارد. نمونه آنجایی که در کنار ناقوس کلیسا، یادگارهای عاشقانه پاکو و لورا را نشان میدهند و یا شسته شدن نماد صلیب در سکانس پایانی.
🔵 حاشیه فیلم
🔴 این فیلم که فارغ از جریان و سازوکار ممیزی در ج.ا.ا ایران ساخته شده است، نشان داد که دستکم فقدان ممیزی، تأثیر مثبتی به لحاظ سینمایی بر فیلم فرهادی؛ تنها کارگردان ایرانی دارای دو جایزه اسکار نداشته است و در مقایسه با فیلمهای درباره الی و نیز جدایی نادر از سیمین (اولین اسکار سینمایی را برای فرهادی به ارمغان آورد)، از نظر سینمایی، دست پایین را دارد و به نظر زیادی متوسط به نظر میرسد.
🔴 «همه میدانند» فرهادی نشان داد نمیتوان ضعف و ناتوانیهای سینمایی را به ممیزی محدود کرد. فرهادی در همه میدانند، چه در سطح گفتار و رد و بدل شدن کلمات خاص و چه در سطح تصویر، با محدودیتی در این فیلم مواجه نبود اما فکر نمیکنم غیر از طولانی کردن فیلم، تأثیر مثبت سینمایی در بر داشته باشد.
✳️ منبع: فرهیختگان
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ شایستهسالاری یا آقازادگی؟
🔴 بررسی ژن خوب در برنامه اینجا یکشنبه ۹۷/۱۰/۱۶ ساعت ۲۱ شبکه چهار سیما
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 بررسی ژن خوب در برنامه اینجا یکشنبه ۹۷/۱۰/۱۶ ساعت ۲۱ شبکه چهار سیما
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ ایران آینده
🔴 تصویر اجتماعی ایران حال و آینده؛ یکشنبه ۹۷/۱۰/۱۶؛ ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۶؛ سینما فلسطین
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 تصویر اجتماعی ایران حال و آینده؛ یکشنبه ۹۷/۱۰/۱۶؛ ساعت ۱۴:۳۰ الی ۱۶؛ سینما فلسطین
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
Forwarded from اینجا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اینجا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اینجا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from اینجا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ راستیآزمایی ادعاها در وضعیت آچمز
🔴 «دیدن این فیلم جرم است» بیش از آن که تقابل استقلال و وادادگی یا آرمان در برابر مصلحت و نظایر این دوگانهها باشد، در حال تصویرسازی یک وضعیت است. این وضعیت، وضعیت آچمز است که به طور طبیعی هر انتخابی در این وضعیت بد و منفعلانه است. درواقع در وضعیت آچمز، انتخاب خوب و فعال وجود ندارد.
🔴 خصلت وضعیت آچمز این است که حتی کاراکترهای مثبت فیلم علیرغم اینکه میخواهند به ادعاهای خود درباره استقلالطلبی و زیر بار زور نرفتن و عادلانه و حق خواهانه عمل کنند اما نمیتوانند.
🔴 در وضعیت پیش آمده، انتخاب امیر برای مقاومت، نهاینا به نبرد مسلحانه بین بسیجیها و امنیتیها میانجامد و فرجام یک انتخاب کور است. اگرچه دغدغهها و محاجههای او برای مخاطب جذاب و همدلانه است.
🔴 انتخاب امنیتیها برای آزادی و رها کردن تبعه انگلیسی بدون قید و شرط نیز، یک انتخاب ذلیلانه است.
🔴 نهایتا انتخاب سردار موسوی است که به نوعی نماد حداکثرگرایی در آرمانخواهی و صلابت است (قاسم سلیمانی از آن برداشت میشود). همان تصمیم امنیتیها بعلاوه فشردن دست تبعه انگلیسی و حداکثر نواختن یک سیلی نادیده در فیلم است که در قبال قتل و تجاوز و هتک حرمت و خشونت تبعه انگلیسی، انفعال دردناک و تراژیکی است.
🔴 درواقع تنگنای وضعیت اجازه نمیدهد به ادعاها و شعارها عمل شود. مثل کسی که ادعای مادردوستی دارد و شما بخواهید این مادردوستی را در وضعیتی راستیآزمایی کنید که او را بین قتل مادر و فرزندش یا همسرش مخیر کنید. هر تصمیمی در این وضعیت، بد و منفعلانه خواهد بود.
🔴 البته این فیلم نه تنها ساختنش، بلکه دیدنش و اکرانش هم جرم نیست بلکه موضعی دارد که پنهان و آشکار طرفداران سرسختی دارد و بنابراین برای گفتگو در اطرافش ظرفیت دارد.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 «دیدن این فیلم جرم است» بیش از آن که تقابل استقلال و وادادگی یا آرمان در برابر مصلحت و نظایر این دوگانهها باشد، در حال تصویرسازی یک وضعیت است. این وضعیت، وضعیت آچمز است که به طور طبیعی هر انتخابی در این وضعیت بد و منفعلانه است. درواقع در وضعیت آچمز، انتخاب خوب و فعال وجود ندارد.
🔴 خصلت وضعیت آچمز این است که حتی کاراکترهای مثبت فیلم علیرغم اینکه میخواهند به ادعاهای خود درباره استقلالطلبی و زیر بار زور نرفتن و عادلانه و حق خواهانه عمل کنند اما نمیتوانند.
🔴 در وضعیت پیش آمده، انتخاب امیر برای مقاومت، نهاینا به نبرد مسلحانه بین بسیجیها و امنیتیها میانجامد و فرجام یک انتخاب کور است. اگرچه دغدغهها و محاجههای او برای مخاطب جذاب و همدلانه است.
🔴 انتخاب امنیتیها برای آزادی و رها کردن تبعه انگلیسی بدون قید و شرط نیز، یک انتخاب ذلیلانه است.
🔴 نهایتا انتخاب سردار موسوی است که به نوعی نماد حداکثرگرایی در آرمانخواهی و صلابت است (قاسم سلیمانی از آن برداشت میشود). همان تصمیم امنیتیها بعلاوه فشردن دست تبعه انگلیسی و حداکثر نواختن یک سیلی نادیده در فیلم است که در قبال قتل و تجاوز و هتک حرمت و خشونت تبعه انگلیسی، انفعال دردناک و تراژیکی است.
🔴 درواقع تنگنای وضعیت اجازه نمیدهد به ادعاها و شعارها عمل شود. مثل کسی که ادعای مادردوستی دارد و شما بخواهید این مادردوستی را در وضعیتی راستیآزمایی کنید که او را بین قتل مادر و فرزندش یا همسرش مخیر کنید. هر تصمیمی در این وضعیت، بد و منفعلانه خواهد بود.
🔴 البته این فیلم نه تنها ساختنش، بلکه دیدنش و اکرانش هم جرم نیست بلکه موضعی دارد که پنهان و آشکار طرفداران سرسختی دارد و بنابراین برای گفتگو در اطرافش ظرفیت دارد.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ به وقت سینما
🔴 اگر بتوان فیلمها را به گرم و سرد تقسیم کرد و فیلمهای گرم را فیلمهایی دانست که راه به عواطف و احساسات بیننده میبرند و آنها را درگیر خود میکنند و به قول معروف برای مخاطب عشق و نفرت میسازند، فیلم «شبی که ماه کامل شد» فیلمی گرم است. درست در نقطه مقابل فیلم تختی که فیلمی سرد است و نمیتواند از روایت زندگی جهان پهلوان تختی راهی به احساسات و عواطف مخاطب خود ببرد.
🔴 دوگانه عشق در برابر تکفیر در این فیلم، «نسخه سینماییِ» مواجهه و نقد افکار مخرب و ویرانگر است. شبی که ماه کامل شد نشان میدهد چگونه راه و رسم تکفیری منتهیالیه عشق را به منتهیالیه نفرت، تبدیل میکند و چگونه یک فکر مخرب، تا درونیترین لایههای یک زندگی را منهدم میکند. کاری که پیشتر حسن فتحی در نزاع «استبداد در برابر عشق» در مجموعه شهرزاد کرده بود.
🔴 این تقابل، اجازه دراماتیزه کردن یک واقعیت به نام جریان تروریستی ریگی را به فیلمساز میدهد و مخاطب از دل یک درام وارد درک و فهم عمیق آثار یک اندیشه مخرب و تاریک میشود. ماجرای واقعی ریگی در حاشیه یک درام عاشقانه روایت میشود و این مسئله علاوه بر جذابیت برای شنیده و دیده شدن ماجرای ریگی، اجازه میدهد که فیلمساز مسئله اندیشه و عمل تکفیری را در سطح یک مسئله مبتلابه و عمومی طرح کند. برعکس در «رد خون» شاهدیم که درام (ماجرای سیما با برادر و شوهرش) در حاشیه واقعه مواجهه با منافقین در عملیات مرصاد روایت شود و وجه روایتگونه بر وجه دراماتیک آن غالب گردد.
🔴 فیلم شبی که ماه کامل شد به وقت سینماست. درواقع نشان دادن امکانات و ظرفیتها و اهمیت سینما برای دیالوگ با جامعه است. همچنانی که پیشتر آژانس شیشهای حاتمیکیا در بالاترین سطح از توانایی و استعداد سینما در گفتگو با مردم در یک وضعیت بغرنج و دشوار پرده برداشته بود. این مسئله به معنای بیعیبونقص بودن این فیلم نیست بلکه به این معناست که این فیلم ظرفیت سینما و تراز انتظاری که از آن میتوان داشت را نشان میدهد. خصوصا برای جامعه و مردمی که حرفهای درست زیادی برای زدن با دیگران دارند اما زبان لازم را برای دیالوگ ندارند.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 اگر بتوان فیلمها را به گرم و سرد تقسیم کرد و فیلمهای گرم را فیلمهایی دانست که راه به عواطف و احساسات بیننده میبرند و آنها را درگیر خود میکنند و به قول معروف برای مخاطب عشق و نفرت میسازند، فیلم «شبی که ماه کامل شد» فیلمی گرم است. درست در نقطه مقابل فیلم تختی که فیلمی سرد است و نمیتواند از روایت زندگی جهان پهلوان تختی راهی به احساسات و عواطف مخاطب خود ببرد.
🔴 دوگانه عشق در برابر تکفیر در این فیلم، «نسخه سینماییِ» مواجهه و نقد افکار مخرب و ویرانگر است. شبی که ماه کامل شد نشان میدهد چگونه راه و رسم تکفیری منتهیالیه عشق را به منتهیالیه نفرت، تبدیل میکند و چگونه یک فکر مخرب، تا درونیترین لایههای یک زندگی را منهدم میکند. کاری که پیشتر حسن فتحی در نزاع «استبداد در برابر عشق» در مجموعه شهرزاد کرده بود.
🔴 این تقابل، اجازه دراماتیزه کردن یک واقعیت به نام جریان تروریستی ریگی را به فیلمساز میدهد و مخاطب از دل یک درام وارد درک و فهم عمیق آثار یک اندیشه مخرب و تاریک میشود. ماجرای واقعی ریگی در حاشیه یک درام عاشقانه روایت میشود و این مسئله علاوه بر جذابیت برای شنیده و دیده شدن ماجرای ریگی، اجازه میدهد که فیلمساز مسئله اندیشه و عمل تکفیری را در سطح یک مسئله مبتلابه و عمومی طرح کند. برعکس در «رد خون» شاهدیم که درام (ماجرای سیما با برادر و شوهرش) در حاشیه واقعه مواجهه با منافقین در عملیات مرصاد روایت شود و وجه روایتگونه بر وجه دراماتیک آن غالب گردد.
🔴 فیلم شبی که ماه کامل شد به وقت سینماست. درواقع نشان دادن امکانات و ظرفیتها و اهمیت سینما برای دیالوگ با جامعه است. همچنانی که پیشتر آژانس شیشهای حاتمیکیا در بالاترین سطح از توانایی و استعداد سینما در گفتگو با مردم در یک وضعیت بغرنج و دشوار پرده برداشته بود. این مسئله به معنای بیعیبونقص بودن این فیلم نیست بلکه به این معناست که این فیلم ظرفیت سینما و تراز انتظاری که از آن میتوان داشت را نشان میدهد. خصوصا برای جامعه و مردمی که حرفهای درست زیادی برای زدن با دیگران دارند اما زبان لازم را برای دیالوگ ندارند.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
متدولوژی_مواجهه_با_متن_گام_دوم_انقلاب.docx
32.7 KB
✅ متدولوژی مواجهه با متن «گام دوم انقلاب»
🔴 متن کامل سخنرانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ۹۷/۱۲/۱۶
@Parvizamini_ir
🔴 متن کامل سخنرانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ۹۷/۱۲/۱۶
@Parvizamini_ir
خلافآمدهای_الگوی_اسلامی_ایرانی.pdf
112.6 KB
✅ «خلافآمد»های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت (نقد فرآیند و فرآورده)
🔴 گفتگو با فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا
@Parvizamini_ir
🔴 گفتگو با فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا
@Parvizamini_ir
✅ دولت «هَجو و هُو»
🔴 دولتهای پیش از دولت روحانی مورد نقد و اعتراض مخالفان بودند حتی اواخر دولت دوم خود مثل سالهای پس از ۸۱ دولت خاتمی و یا سالهای پس از ۹۰ دولت احمدینژاد، مورد نقد و اعتراض هواداران خود نیز بودهاند. اما پدیدهای که درباره دولت روحانی در حال شکلگیری و گسترش است، بسی فراتر از نقد و اعتراض هواداران و مخالفان است. دولت روحانی در حال «هجو و هو» شدن اجتماعی است.
🔴 دولت روحانی جوری در صحنه عمل ظاهر شده است که نوعی «برابری سیاسی» بین رئیسجمهور و مردم عادی ایجاد کرده است! همانطور که مردم عادی به دلیل فقدان جایگاه قانونی و عدم بهرهمندی از ابزارها و سازوکارهای اجرایی، نمیتوانند کاری برای حل مشکلات بکنند، دولت روحانی هم نشان داده علیرغم داشتن جایگاه و مسئولیت ارشد اجرایی کشور یا نمیخواهد یا نمیتواند مسائل جاری و اولیه کشور و مردم را رفع و رجوع کند و بنابراین بین او و شهروندان عادی برای حل مسائل، عملا فرقی وجود ندارد. بیعملی و بدعملی دولت در ماجرای سیل در استانهای شمالی نمونه تازه این مسئله است.
🔴 وقتی به مجموعه مسائل دولت روحانی از تغییر دلار از ۳۰۰۰ به ۱۳۰۰۰ هزار تومانی و از چندین برابر شدن قیمت خرید مسکن و اجاره و سر به فلک کشیدن قیمت خودرو تا پراید ۵۰ میلیونی و افزایش قیمت اجناس به شکل روزانه مانند گوشت صد و بیست و سی هزار تومانی و شکست سنگین برجام و بربادرفتن انگاره امید به اروپا نگاه میکنیم و اینک نیز به وضعیت امدادرسانی دولت روحانی خصوصا غیبت استاندار گلستان در این سیل بنیانافکن و خانمانبرانداز به دلیل مرخصی خارجی!، ناخودآگاه انسان را به یاد این شعر در تحلیل یکی از دورههای مهم تاریخی ایران میاندازد:
آن ز دانش تهی ، ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یَخشی(یاخچی) دور
این تحلیل شاعرانه معطوف به نحوه برخورد آخرین سلطان صفویه با مسائل و مشکلات آن زمان است که با بیان گزاره یخشی دور! (خیلی خوب!) به آنها رسیدگی میکرد و نهایتا این تدبیر منجر به سقوط یکی از قدرتمندترین دولتهای دوران ۵۰۰ ساله اخیر به دست ضعیفترین قدرت خارجی (محمود افغان) گردید که برای امروز ما قابل تأمل است!
🔴 اگر جمهوری اسلامی بتواند دو سال آینده و باقیمانده از دولت روحانی را تحمل کند، میتوان به ضریب اطمینان بالایی گفت که ج.ا.ا به یک وضعیت ضدضربه تبدیل شده است و دیگر بقای آن تضمینشده است.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
🔴 دولتهای پیش از دولت روحانی مورد نقد و اعتراض مخالفان بودند حتی اواخر دولت دوم خود مثل سالهای پس از ۸۱ دولت خاتمی و یا سالهای پس از ۹۰ دولت احمدینژاد، مورد نقد و اعتراض هواداران خود نیز بودهاند. اما پدیدهای که درباره دولت روحانی در حال شکلگیری و گسترش است، بسی فراتر از نقد و اعتراض هواداران و مخالفان است. دولت روحانی در حال «هجو و هو» شدن اجتماعی است.
🔴 دولت روحانی جوری در صحنه عمل ظاهر شده است که نوعی «برابری سیاسی» بین رئیسجمهور و مردم عادی ایجاد کرده است! همانطور که مردم عادی به دلیل فقدان جایگاه قانونی و عدم بهرهمندی از ابزارها و سازوکارهای اجرایی، نمیتوانند کاری برای حل مشکلات بکنند، دولت روحانی هم نشان داده علیرغم داشتن جایگاه و مسئولیت ارشد اجرایی کشور یا نمیخواهد یا نمیتواند مسائل جاری و اولیه کشور و مردم را رفع و رجوع کند و بنابراین بین او و شهروندان عادی برای حل مسائل، عملا فرقی وجود ندارد. بیعملی و بدعملی دولت در ماجرای سیل در استانهای شمالی نمونه تازه این مسئله است.
🔴 وقتی به مجموعه مسائل دولت روحانی از تغییر دلار از ۳۰۰۰ به ۱۳۰۰۰ هزار تومانی و از چندین برابر شدن قیمت خرید مسکن و اجاره و سر به فلک کشیدن قیمت خودرو تا پراید ۵۰ میلیونی و افزایش قیمت اجناس به شکل روزانه مانند گوشت صد و بیست و سی هزار تومانی و شکست سنگین برجام و بربادرفتن انگاره امید به اروپا نگاه میکنیم و اینک نیز به وضعیت امدادرسانی دولت روحانی خصوصا غیبت استاندار گلستان در این سیل بنیانافکن و خانمانبرانداز به دلیل مرخصی خارجی!، ناخودآگاه انسان را به یاد این شعر در تحلیل یکی از دورههای مهم تاریخی ایران میاندازد:
آن ز دانش تهی ، ز غفلت پر
شاه سلطان حسین یَخشی(یاخچی) دور
این تحلیل شاعرانه معطوف به نحوه برخورد آخرین سلطان صفویه با مسائل و مشکلات آن زمان است که با بیان گزاره یخشی دور! (خیلی خوب!) به آنها رسیدگی میکرد و نهایتا این تدبیر منجر به سقوط یکی از قدرتمندترین دولتهای دوران ۵۰۰ ساله اخیر به دست ضعیفترین قدرت خارجی (محمود افغان) گردید که برای امروز ما قابل تأمل است!
🔴 اگر جمهوری اسلامی بتواند دو سال آینده و باقیمانده از دولت روحانی را تحمل کند، میتوان به ضریب اطمینان بالایی گفت که ج.ا.ا به یک وضعیت ضدضربه تبدیل شده است و دیگر بقای آن تضمینشده است.
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
@Parvizamini_ir
✅ خبر تلخ نوروز سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰
🔴 نوروز سال ۱۳۹۸ با سیل در گلستان و مازندران و شیراز و...، تلخ آغاز شد. اما خبر تلخ نوروز سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ چیست؟ آیا این دو نوروز آینده را با خبر تلخی آغاز خواهیم کرد؟ آیا این خبر تلخ از هم اکنون قابل پیشبینی است؟ پاسخ به پرسشهای بالا مثبت و در یک جمله قابل خلاصه کردن است که چه خبر بدتر و تلختر از این که در دو سال آینده روحانی همچنان رئیسجمهور و دولت دوازدهم همچنان مسئول اداره اجرایی کشور است! خبر تلخی که بیش از دو سال باید تحملش کرد.
🔴 دولتی که در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ضربالمثل «هر سال دریغ از پارسال» در دل و زبان مردم رونق خواهد بخشید و آن را ورد زبانها خواهد کرد. دولتی که در سال ۹۷ نشان داد که این ضربالمثل باید به شکل «هر روز دریغ از دیروز» و یا «هر ساعت دریغ از ساعت قبل» تغییر یابد و به روز شود.
🔴 دولتی که در سال ۹۷ و نوروز ۹۸ آنچنان شرافتی به پیاز داده است که فراتر از سیب و پرتقال و حتی جلوتر از موز در صدر جدول قیمتها قرار دارد. دولتی که در سال ۹۷ آنچنان تحولی در قیمت مسکن و خودرو ایجاد کرده است که همه مسکنداران و خودروداران، احساس میلیاردر بودن و حس لاکچری بودن دارند.
🔴 گوشت و مرغ را چنان از دسترس خانوادهها خارج کرده است که گریزی از رژیم گیاهخواری نیست و از این رهگذر همگان این فرصت را پیدا کردهاند که با این رژیم، احساس باکلاسی کنند!
🔴 در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ یعنی بیش از دو سال دولتی باید تحمل شود که از نظر سرمایه اجتماعی «ورشکسته» و در حال هُو و هَجو شدن اجتماعی است و از نظر مقبولیت در رنج بیسابقه ۵ تا ۱۰ درصدی است. دولتی که با متوسط سنی کابینه بالای ۶۰ سال و رئیسجمهور غیراجرایی بالای ۷۰ سال، از نظر عملیاتی، کند و سنگین است.
🔴 دولت روحانی و خود شخص روحانی نشان داده است که نسبت به زندگی مردم فارغدلاند در این حد که در یک شرایط بحرانی مانند سیل قابل پیشبینی، استاندار گلستان در مرخصی خارج از کشور و رئیسجمهور یک هفته ناپیداست و حتی یک فریم تصویر از او در این ایام وجود ندارد و حتی استاندار را نیز معاون اول برکنار میکند و البته بعدا اعلام میشود که رئیسجمهور در یک سفر فشرده کاری! در قشم تشریف داشتند.
🔴 دولتی باید تحمل شود که ایده مرکزیش؛ حل مسائل کشور از طریق تغییر در روابط خارجی (برجام)، تا فیها خالدون شکست خورده است و هیچ ایده کلان دیگری برای اداره کشور ندارد و اداره کشور دچار روزمرگی است و اداره امور اجرایی باری به هر جهت است.
🔴 وضعیت بحرانی دولت روحانی تا جایی پیش رفته است که در ادبیات و گفتار روحانی نیز در حال بازنمایی است. ادبیات «پریشانگویانه» رئیسجمهور در چند ماه اخیر، بازنمایی «پریشاناحوالی» نفر اول دولت دوازدهم است. این پریشاناحوالی در پریشانگویی روحانی، وجه زبانی پیدا کرده و بازنمایی میشود:
🔻 «ابر نگاه میکنه به پایینش و میبینه خبری نیست، کویره. برای چی بباره؟ خو میره جای دیگه»
🔻 «اون کسانی که عزیزانشون رو از دست دادند، دیگه صبر رو خدا باید بده، خدا باید تحمل کنه»
🔻 «ما نباید زخم به نمک مردم بپاشیم»
🔻 تشبیه دولت یازدهم و دوازدهم به شاگردی که همه نمرههایش ۲۰ است و فقط یک نمره ۱۹.۵ گرفته است و مردم همه نمرههای بیست را رها کردهاند و فقط به این نمره ۱۹.۵ توجه میکنند و حتی ۱۹.۵ را منفی ارزیابی میکنند (درست در وضعیت بغرنج مردم در سال ۹۷)
🔻 «در روز سختی است که آدمها خودشان را نشان میدهند. در روز سختی است که اگر فرماندار، بخشدار، فرمانده سپاه، فرمانده بسیج، فرمانده ارتش، نیروهای امدادی، شب عید نرفتند خونه، کنار مردم بودند، تو جاده بودند، تو روستا بودند، کنار سیل بودند، اونوقت ارزش آدمها مشخص میشه و الّا در روز عادی همه خوبیم. تو روز سختی است که معلوم میشه ما چکاره هستیم. جوهره انسانها در روز سختی آشکار و روشن میشه» (روحانی تنها مقام ارشدی است که در هفته اول بحران سراسری سیل در کنار مردم نیست)
🔴 اینها بخشهایی از پریشانگویی رئیسجمهور روحانی است که اینک به صورت یک بسته طنز در فضای مجازی در حال چرخش است.
🔴 با این وضعیتِ دولت روحانی، خبر بد نوروز سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ قابل پیشبینی است. این خبر بد و تلخ این است که روحانی همچنان رئیسجمهور است. برای مردم ایران با این حجم از مشکلات، خبر بقای دولتی با این ویژگیها، تجربه کردن یک جنگ روانی فرسایشی دو ساله است.
🔴 اینجاست که واقعا باید گفت: جناب روحانی علی برکت الله!
@Parvizamini_ir
🔴 نوروز سال ۱۳۹۸ با سیل در گلستان و مازندران و شیراز و...، تلخ آغاز شد. اما خبر تلخ نوروز سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ چیست؟ آیا این دو نوروز آینده را با خبر تلخی آغاز خواهیم کرد؟ آیا این خبر تلخ از هم اکنون قابل پیشبینی است؟ پاسخ به پرسشهای بالا مثبت و در یک جمله قابل خلاصه کردن است که چه خبر بدتر و تلختر از این که در دو سال آینده روحانی همچنان رئیسجمهور و دولت دوازدهم همچنان مسئول اداره اجرایی کشور است! خبر تلخی که بیش از دو سال باید تحملش کرد.
🔴 دولتی که در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به ضربالمثل «هر سال دریغ از پارسال» در دل و زبان مردم رونق خواهد بخشید و آن را ورد زبانها خواهد کرد. دولتی که در سال ۹۷ نشان داد که این ضربالمثل باید به شکل «هر روز دریغ از دیروز» و یا «هر ساعت دریغ از ساعت قبل» تغییر یابد و به روز شود.
🔴 دولتی که در سال ۹۷ و نوروز ۹۸ آنچنان شرافتی به پیاز داده است که فراتر از سیب و پرتقال و حتی جلوتر از موز در صدر جدول قیمتها قرار دارد. دولتی که در سال ۹۷ آنچنان تحولی در قیمت مسکن و خودرو ایجاد کرده است که همه مسکنداران و خودروداران، احساس میلیاردر بودن و حس لاکچری بودن دارند.
🔴 گوشت و مرغ را چنان از دسترس خانوادهها خارج کرده است که گریزی از رژیم گیاهخواری نیست و از این رهگذر همگان این فرصت را پیدا کردهاند که با این رژیم، احساس باکلاسی کنند!
🔴 در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ یعنی بیش از دو سال دولتی باید تحمل شود که از نظر سرمایه اجتماعی «ورشکسته» و در حال هُو و هَجو شدن اجتماعی است و از نظر مقبولیت در رنج بیسابقه ۵ تا ۱۰ درصدی است. دولتی که با متوسط سنی کابینه بالای ۶۰ سال و رئیسجمهور غیراجرایی بالای ۷۰ سال، از نظر عملیاتی، کند و سنگین است.
🔴 دولت روحانی و خود شخص روحانی نشان داده است که نسبت به زندگی مردم فارغدلاند در این حد که در یک شرایط بحرانی مانند سیل قابل پیشبینی، استاندار گلستان در مرخصی خارج از کشور و رئیسجمهور یک هفته ناپیداست و حتی یک فریم تصویر از او در این ایام وجود ندارد و حتی استاندار را نیز معاون اول برکنار میکند و البته بعدا اعلام میشود که رئیسجمهور در یک سفر فشرده کاری! در قشم تشریف داشتند.
🔴 دولتی باید تحمل شود که ایده مرکزیش؛ حل مسائل کشور از طریق تغییر در روابط خارجی (برجام)، تا فیها خالدون شکست خورده است و هیچ ایده کلان دیگری برای اداره کشور ندارد و اداره کشور دچار روزمرگی است و اداره امور اجرایی باری به هر جهت است.
🔴 وضعیت بحرانی دولت روحانی تا جایی پیش رفته است که در ادبیات و گفتار روحانی نیز در حال بازنمایی است. ادبیات «پریشانگویانه» رئیسجمهور در چند ماه اخیر، بازنمایی «پریشاناحوالی» نفر اول دولت دوازدهم است. این پریشاناحوالی در پریشانگویی روحانی، وجه زبانی پیدا کرده و بازنمایی میشود:
🔻 «ابر نگاه میکنه به پایینش و میبینه خبری نیست، کویره. برای چی بباره؟ خو میره جای دیگه»
🔻 «اون کسانی که عزیزانشون رو از دست دادند، دیگه صبر رو خدا باید بده، خدا باید تحمل کنه»
🔻 «ما نباید زخم به نمک مردم بپاشیم»
🔻 تشبیه دولت یازدهم و دوازدهم به شاگردی که همه نمرههایش ۲۰ است و فقط یک نمره ۱۹.۵ گرفته است و مردم همه نمرههای بیست را رها کردهاند و فقط به این نمره ۱۹.۵ توجه میکنند و حتی ۱۹.۵ را منفی ارزیابی میکنند (درست در وضعیت بغرنج مردم در سال ۹۷)
🔻 «در روز سختی است که آدمها خودشان را نشان میدهند. در روز سختی است که اگر فرماندار، بخشدار، فرمانده سپاه، فرمانده بسیج، فرمانده ارتش، نیروهای امدادی، شب عید نرفتند خونه، کنار مردم بودند، تو جاده بودند، تو روستا بودند، کنار سیل بودند، اونوقت ارزش آدمها مشخص میشه و الّا در روز عادی همه خوبیم. تو روز سختی است که معلوم میشه ما چکاره هستیم. جوهره انسانها در روز سختی آشکار و روشن میشه» (روحانی تنها مقام ارشدی است که در هفته اول بحران سراسری سیل در کنار مردم نیست)
🔴 اینها بخشهایی از پریشانگویی رئیسجمهور روحانی است که اینک به صورت یک بسته طنز در فضای مجازی در حال چرخش است.
🔴 با این وضعیتِ دولت روحانی، خبر بد نوروز سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ قابل پیشبینی است. این خبر بد و تلخ این است که روحانی همچنان رئیسجمهور است. برای مردم ایران با این حجم از مشکلات، خبر بقای دولتی با این ویژگیها، تجربه کردن یک جنگ روانی فرسایشی دو ساله است.
🔴 اینجاست که واقعا باید گفت: جناب روحانی علی برکت الله!
@Parvizamini_ir