برای تکمیل سالها بازداشت، زندان و پروندهسازی، #جعفر_ابراهیمی بعد از ۲۳ سال سابقهی تدریس، از کار اخراج شد.
ابراهیمی اردیبهشت سال ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
وی اوایل آبان ماه سال ۱۴۰۱، به پنج سال حبس و به دو سال محرومیت از فعالیت و عضویت در گروهها و منع خروج از کشور محکوم شده بود.
او هماکنون در حالیکه با بیماری حاد دست و پنجه نرم میکند، در زندان قزلحصار محبوس است.
#سرکوب_معلمان
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
ابراهیمی اردیبهشت سال ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
وی اوایل آبان ماه سال ۱۴۰۱، به پنج سال حبس و به دو سال محرومیت از فعالیت و عضویت در گروهها و منع خروج از کشور محکوم شده بود.
او هماکنون در حالیکه با بیماری حاد دست و پنجه نرم میکند، در زندان قزلحصار محبوس است.
#سرکوب_معلمان
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اولین اعتراض دانشآموزان در سالتحصیلی جدید در مدرسه فرزانگان تهران
روز چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲، تجمعی اعتراضی در مدرسه فرزانگان تهران به صورت مشترک توسط دانشآموزان و والدین آنها شکل گرفت. این تجمع در اعتراض به نصب دوربینهای مداربسته در مدرسه، تغییر مدیر که ارتباط خوبی با دانش آموزان داشت و برکناری چند معلم مدرسه صورت گرفت. گزارش شده است که دانشآموزان که شعاردهی را به صورت جمعی را آغاز کرده بودند، خواستار استعفای مدیر مدرسه شدهاند که از چهرههای امنیتی و سپاهی است.
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
روز چهارشنبه ۵ مهر ۱۴۰۲، تجمعی اعتراضی در مدرسه فرزانگان تهران به صورت مشترک توسط دانشآموزان و والدین آنها شکل گرفت. این تجمع در اعتراض به نصب دوربینهای مداربسته در مدرسه، تغییر مدیر که ارتباط خوبی با دانش آموزان داشت و برکناری چند معلم مدرسه صورت گرفت. گزارش شده است که دانشآموزان که شعاردهی را به صورت جمعی را آغاز کرده بودند، خواستار استعفای مدیر مدرسه شدهاند که از چهرههای امنیتی و سپاهی است.
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درگیری مسلحانه در فیروزآباد فارس
کشته و زخمی شدن دستکم ۲۰ نفر
گزارشها حاکی از وقوع درگیری مسلحانه در پاسگاه قیر واقع در فیروزآباد فارس است.
بر طبق اخبار برخی منابع ،تاکنون پنج نیروی انتظامی فراشبند و قیر و فیروزآباد کشته و ۱۵ نفر هم زخمی شدهاند.
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
کشته و زخمی شدن دستکم ۲۰ نفر
گزارشها حاکی از وقوع درگیری مسلحانه در پاسگاه قیر واقع در فیروزآباد فارس است.
بر طبق اخبار برخی منابع ،تاکنون پنج نیروی انتظامی فراشبند و قیر و فیروزآباد کشته و ۱۵ نفر هم زخمی شدهاند.
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
جمهوری اسلامی و پهلوی دو روی یک سکه
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
#علیه فراموشی
در آستانه سالگرد جمعه خونین زاهدان :
«اقبال نائب زهی» کودک کار ،فاقد شناسنامه و نان آور خانواده بود، و فقط 17 ساله سن داشت.
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
در آستانه سالگرد جمعه خونین زاهدان :
«اقبال نائب زهی» کودک کار ،فاقد شناسنامه و نان آور خانواده بود، و فقط 17 ساله سن داشت.
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
ادعای احمقانه معجزه توسط محمدرضا پهلوی
آیا واقعا محمدرضا شاه و پدرش رضا شاه، دیکتاتوری خودکامه سرکوبگر نبودند؟ آیا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران را سازمانهای پلیس مخفی انگستان و آمریکا، سازمان ندادند؟ آیا شاه ادامه قدرت خود را مدیون این دولتها نبود؟ حکومت شاه فاسد نبود و خاندان سلطنتی مستقیم و غیرمستقیم در فسادهای مالی و… دخیل نبودند؟ آیا فقر، فلاکت، نابرابری طبقاتی، بیسوادی و حاشیهنشینی و بیخانمانی در حکومت شاه چشمگیر و وسیع نبود؟ آیا حکومت شاه اصلاحناپذیر بود؟ حتی این حکومت، اجازه هیچگونه فعالیت مسالمتآمیز در چارچوب قانون اساسی مشروطه را به مخالفان خود نمیداد. آیا شاه توسط ساواک مخالفان را به بدترین نحو ممکن شکنجه و اعدام نمیکرد؟ آیا شاه نقش ژاندارم منطقه ایفا نمیکرد و ارتش و ساواک ایران در سرکوب مخالفان ظفار نقش مستقیم نداشتند؟ آیا خود شخص محمدرضا شاه، شدیدا مذهبی نبود و ادعای معجزه نکرد؟ باور نمیکنید به گفتوگوی اوریانا فالاچی، نویسنده و روزنامهنگار معروف ایتالیایی مراجعه کنید.
محمدرضا شاه، با «اوریانا فالاچی» در اکتبر ۱۹۷۳ در تهران گفتوگو کرد و این گفتوگو، در کتابی بهنام «مصاحبه با تاریخ» که مجموعه گفتوگوهایی با چهرههای شناخته شده کشورهای دیگری نیز هست به فارسی ترجمه و چاپ شده است. شاه، در این مصاحبه در جواب سئوالات فالاچی از جمله درباره افکار مذهبی خود، چنین ادعا میکند:
«… با وجود این من به کلی تنها نیستم، زیرا نیرویی که دیگران نمیبینند، مرا همراهی میکند. یک نیروی عرفانی. وانگهی من پیامهایی دریافت میکنم. پیامهای مذهبی. من خیلی مذهبی هستم. به خدا باور دارم و همواره گفتهام که اگر هم خدا وجود نمیداشت باید اختراعش میکردیم. واقعا آن آدمهای بدبختی که خدا ندارند، مرا سخت متاثر میکنند. نمیتوان بدون خدا زندگی کرد. من از پنج سالگی با خدا زندگی میکنم، اما از زمانی که الهاماتی به من شد:
– الهامات، اعلیحضرت؟
– بله، الهامات، تجلیات.
– از که، از چه؟
– از پیامبران. آه تعجب میکنم که نمیدانستید. همه میدانند که الهاماتی به من شده است. من حتی این را در زندگینامهام نوشتهام. در کودکی دو بار به من الهام شده است یکبار در پنج سالگی و بار دوم در شش سالگی. در نخستین بار من حضرت قائم را دیدم که بنابر مذهب ما غایب شده است تا روزی برگردد و حهان را نجات دهد… من این را میدانم زیرا من او را دیدهام، نه در رویا، در واقعیت، واقعیت مادی، میفهمید؟ من او را دیدم، همین. کسی که همراه من بود او را ندید. و کسی هم جز من نمیبایستی او را ببیند، زیرا… آه میترسم منظورم را درک نکنید… الهامات من معجزههایی بودند که کشور را نجات دادند. سلطنت من کشور را نجات داده زیرا خدا به من نزدیک بوده است…»
محمدرضا شاه، در رابطه با سئوالی درباره زنان، با تحقیر زنان جواب میدهد: «بله، شما زنان هرگز یک میکل آنژ، یا یک باخ نداشتهاید یا حتی یک آشپز بزرگ، و اگر از امکان و فرصت صحبت کنید، پاسخ میدهم که شوخی است… هیچ چیز بزرگی نداشتهاید. راستی شما در طی این مصاحبههایتان چند زن قادر به اداره یک کشور را دیدهاید؟…»
در جمعبندی، میتوانیم محکم و قاطع و البته با اتکا براساس شواهد تاریخی، بگوییم که حکومت شاه بهمعنای واقعی، یک حکومت مستبد و دیکتاتور بود و بههمین دلیل، در سال ۱۳۵۷ اکثریت مردم ایران بهویژه جوانان، حکومت دیکتاتوری پهلوی را سرنگون کردند تا به آزادی، دموکراسی، برابری و عدالت اجتماعی برسند. اما بخش عظیمی از این نیروهای انقلابی مذهبی و غیرمذهبی از ۱۵ سالگی گرفته تا ۳۰ سالگی و بالاتر فردی و جمعی توسط حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی قتلعام شدند. اما زنان و نیروی جوان امروزی که هیچ خاطرهای از حکومت پهلوی ندارند و در جمهوری اسلامی متولد شدهاند به درستی عزم و اراده کردهاند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و به آزادی و برابری و عدالت اجتماعی برسند. البته آنها بهخوبی میدانند که سلطنتطلبان از همین الان و هنوز هیچ جایگاه و تکیهگاهی در جامعه ایران ندارند، در اهداف خود، شاید حتی مکان میدانهای اعدام و طنابهای دار خود را آماده کردند تا اگر به قدرت رسیدند همه مخالفان خود از چپها گرفته و تا مجاهدین، از مردم کرد و ترک گرفته تا بلوچ و عرب و فارس و غیره را اعدام کنند! برای آنها، فرقی ندارد خواه انقلابیون دیروزی مسن باشند و یا انقلابیون جوان مخالف امروزی؛ همه باید اعدام شوند!
اما گروههای سلطنتطلب حقیرتر و ورشکستهتر از آن هستند تا بتوانند حتی یک روستای دوردست ایران را کدخدایی کنند. با این وجود، مثلی هست که یکی را به ده راه نمیدادند اما ادعای کدخدایی میکرد! ۴۴ سال است رضا پهلوی شب و روزش با رویای پادشاهی میگذراند. در حالی که تاریخ مصرف این جریان در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در ایران تمام شده و به تاریخ پیوسته است.
آیا واقعا محمدرضا شاه و پدرش رضا شاه، دیکتاتوری خودکامه سرکوبگر نبودند؟ آیا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران را سازمانهای پلیس مخفی انگستان و آمریکا، سازمان ندادند؟ آیا شاه ادامه قدرت خود را مدیون این دولتها نبود؟ حکومت شاه فاسد نبود و خاندان سلطنتی مستقیم و غیرمستقیم در فسادهای مالی و… دخیل نبودند؟ آیا فقر، فلاکت، نابرابری طبقاتی، بیسوادی و حاشیهنشینی و بیخانمانی در حکومت شاه چشمگیر و وسیع نبود؟ آیا حکومت شاه اصلاحناپذیر بود؟ حتی این حکومت، اجازه هیچگونه فعالیت مسالمتآمیز در چارچوب قانون اساسی مشروطه را به مخالفان خود نمیداد. آیا شاه توسط ساواک مخالفان را به بدترین نحو ممکن شکنجه و اعدام نمیکرد؟ آیا شاه نقش ژاندارم منطقه ایفا نمیکرد و ارتش و ساواک ایران در سرکوب مخالفان ظفار نقش مستقیم نداشتند؟ آیا خود شخص محمدرضا شاه، شدیدا مذهبی نبود و ادعای معجزه نکرد؟ باور نمیکنید به گفتوگوی اوریانا فالاچی، نویسنده و روزنامهنگار معروف ایتالیایی مراجعه کنید.
محمدرضا شاه، با «اوریانا فالاچی» در اکتبر ۱۹۷۳ در تهران گفتوگو کرد و این گفتوگو، در کتابی بهنام «مصاحبه با تاریخ» که مجموعه گفتوگوهایی با چهرههای شناخته شده کشورهای دیگری نیز هست به فارسی ترجمه و چاپ شده است. شاه، در این مصاحبه در جواب سئوالات فالاچی از جمله درباره افکار مذهبی خود، چنین ادعا میکند:
«… با وجود این من به کلی تنها نیستم، زیرا نیرویی که دیگران نمیبینند، مرا همراهی میکند. یک نیروی عرفانی. وانگهی من پیامهایی دریافت میکنم. پیامهای مذهبی. من خیلی مذهبی هستم. به خدا باور دارم و همواره گفتهام که اگر هم خدا وجود نمیداشت باید اختراعش میکردیم. واقعا آن آدمهای بدبختی که خدا ندارند، مرا سخت متاثر میکنند. نمیتوان بدون خدا زندگی کرد. من از پنج سالگی با خدا زندگی میکنم، اما از زمانی که الهاماتی به من شد:
– الهامات، اعلیحضرت؟
– بله، الهامات، تجلیات.
– از که، از چه؟
– از پیامبران. آه تعجب میکنم که نمیدانستید. همه میدانند که الهاماتی به من شده است. من حتی این را در زندگینامهام نوشتهام. در کودکی دو بار به من الهام شده است یکبار در پنج سالگی و بار دوم در شش سالگی. در نخستین بار من حضرت قائم را دیدم که بنابر مذهب ما غایب شده است تا روزی برگردد و حهان را نجات دهد… من این را میدانم زیرا من او را دیدهام، نه در رویا، در واقعیت، واقعیت مادی، میفهمید؟ من او را دیدم، همین. کسی که همراه من بود او را ندید. و کسی هم جز من نمیبایستی او را ببیند، زیرا… آه میترسم منظورم را درک نکنید… الهامات من معجزههایی بودند که کشور را نجات دادند. سلطنت من کشور را نجات داده زیرا خدا به من نزدیک بوده است…»
محمدرضا شاه، در رابطه با سئوالی درباره زنان، با تحقیر زنان جواب میدهد: «بله، شما زنان هرگز یک میکل آنژ، یا یک باخ نداشتهاید یا حتی یک آشپز بزرگ، و اگر از امکان و فرصت صحبت کنید، پاسخ میدهم که شوخی است… هیچ چیز بزرگی نداشتهاید. راستی شما در طی این مصاحبههایتان چند زن قادر به اداره یک کشور را دیدهاید؟…»
در جمعبندی، میتوانیم محکم و قاطع و البته با اتکا براساس شواهد تاریخی، بگوییم که حکومت شاه بهمعنای واقعی، یک حکومت مستبد و دیکتاتور بود و بههمین دلیل، در سال ۱۳۵۷ اکثریت مردم ایران بهویژه جوانان، حکومت دیکتاتوری پهلوی را سرنگون کردند تا به آزادی، دموکراسی، برابری و عدالت اجتماعی برسند. اما بخش عظیمی از این نیروهای انقلابی مذهبی و غیرمذهبی از ۱۵ سالگی گرفته تا ۳۰ سالگی و بالاتر فردی و جمعی توسط حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی قتلعام شدند. اما زنان و نیروی جوان امروزی که هیچ خاطرهای از حکومت پهلوی ندارند و در جمهوری اسلامی متولد شدهاند به درستی عزم و اراده کردهاند جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و به آزادی و برابری و عدالت اجتماعی برسند. البته آنها بهخوبی میدانند که سلطنتطلبان از همین الان و هنوز هیچ جایگاه و تکیهگاهی در جامعه ایران ندارند، در اهداف خود، شاید حتی مکان میدانهای اعدام و طنابهای دار خود را آماده کردند تا اگر به قدرت رسیدند همه مخالفان خود از چپها گرفته و تا مجاهدین، از مردم کرد و ترک گرفته تا بلوچ و عرب و فارس و غیره را اعدام کنند! برای آنها، فرقی ندارد خواه انقلابیون دیروزی مسن باشند و یا انقلابیون جوان مخالف امروزی؛ همه باید اعدام شوند!
اما گروههای سلطنتطلب حقیرتر و ورشکستهتر از آن هستند تا بتوانند حتی یک روستای دوردست ایران را کدخدایی کنند. با این وجود، مثلی هست که یکی را به ده راه نمیدادند اما ادعای کدخدایی میکرد! ۴۴ سال است رضا پهلوی شب و روزش با رویای پادشاهی میگذراند. در حالی که تاریخ مصرف این جریان در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ در ایران تمام شده و به تاریخ پیوسته است.
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
Telegram
پارتیزان🚩 Partizan🚩
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی و با هدف بوجود آوردن فضایی آزاد و مناسب برای بحث، گفتگو و تبادل نظر بر پا شده است.و هیچ گونە وابستگی بە هیچ حزب و گروهی ندارد.
☭کانال پارتیزان
https://t.me/partizan1917
☭کانال پارتیزان
https://t.me/partizan1917
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴ویدئویی که پدر زنده یاد یلدا آقافضلی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است.
«لعنت به شما که بخاطر چنتا تار مو بچه های مارو از بین بردید، دختر من حتی اگه یه مورچه زیر پاش له میشد یه روز گریه میکرد، تمام حیوونا پیش یلدا احساس آرامش داشتن،انگار این بچه با همه حیوونا صحبت میکرد،آخه این چه زندگیه آشغالیه برامون درست کردید که حتی یه روز خوش تو این مملکت ندیدیم»
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
«لعنت به شما که بخاطر چنتا تار مو بچه های مارو از بین بردید، دختر من حتی اگه یه مورچه زیر پاش له میشد یه روز گریه میکرد، تمام حیوونا پیش یلدا احساس آرامش داشتن،انگار این بچه با همه حیوونا صحبت میکرد،آخه این چه زندگیه آشغالیه برامون درست کردید که حتی یه روز خوش تو این مملکت ندیدیم»
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آمادگی آزادیخواهان بلوچ برای سالگرد جمعه خونین زاهدان
#نه می بخشیم نه فراموش میکنیم
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
#نه می بخشیم نه فراموش میکنیم
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
مارکس میگوید
بين جامعه ی سرمايه داری و سوسیالیستی دورانی وجود دارد که دوران تبديل انقلابی اولی به دومی است. مطابق با اين دوران يک دوران گذار سياسی نيز وجود دارد و دولت اين دوران چيزی نمی تواند باشد جز ديکتاتوری انقلابی پرولتاريا...».
بر طبق همین فرمول گذار از جامعه ی سرمايه داری به سوی سوسیالیسم بدون يک «دوران گذار سياسی» ممکن نيست ،چون باید دولتی وجود داشته باشد که از بازگشت بورژوازی جلوگیری کند و دولت اين دوران فقط می تواند ديکتاتوری انقلابی پرولتاريا باشد
در حقیقت دورۀ گذار، یک دورۀ دگرگونی و تحول انقلابی است و از زمانی شروع میشود که طبقۀ کارگر قدرت سیاسی را از سرمایه داری بتصرف خود در میآورد و تا زمانی ادامه دارد که نخستین فاز جامعۀ بی طبقه و بدون دولت یعنی سوسیالیسم برقرار شود.پس یک نتیحه کوتاه بگیریم که رسیدن به سوسیالیسم بدون دوران گذار و بدون دولت انقلابی پرولتاریا به سوسیالیسم بر اساس تعریف و تشریح مارکس شدنی نیست و باید بیاد داشت که دورۀ گذار به هیچ وجه خودِ سوسیالیسم نیست. دیکتاتوری پرولتاریا، شرط الزم برای دورۀ گذار است. این دوره نه یک شیوۀ تولید مجزا، بلکه صرفاً یک حرکت تاریخی پویا از گذشته به آینده است که در عین حال، هنوز آثار و صدمات جامعۀ طبقاتی گذشته و همزمان جامعۀ بی طبقه آینده را هم در دل خود دارد.
برای دستیابی به هدف طبقۀ کارگر- یعنی جامعه ی بی طبقه و بدون دولت و به عبارتی سرنگونی کامل دولت سرمایه داری و گرفتن سیادت سیاسی به یک دورۀ گذار نیاز است.
🚩پیش به سوی سازماندهی هسته های سرخ مقاومت
#پارتیزان
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ، لینک گروه
https://t.me/+N0xjSD5iXEhjYzIx
بين جامعه ی سرمايه داری و سوسیالیستی دورانی وجود دارد که دوران تبديل انقلابی اولی به دومی است. مطابق با اين دوران يک دوران گذار سياسی نيز وجود دارد و دولت اين دوران چيزی نمی تواند باشد جز ديکتاتوری انقلابی پرولتاريا...».
بر طبق همین فرمول گذار از جامعه ی سرمايه داری به سوی سوسیالیسم بدون يک «دوران گذار سياسی» ممکن نيست ،چون باید دولتی وجود داشته باشد که از بازگشت بورژوازی جلوگیری کند و دولت اين دوران فقط می تواند ديکتاتوری انقلابی پرولتاريا باشد
در حقیقت دورۀ گذار، یک دورۀ دگرگونی و تحول انقلابی است و از زمانی شروع میشود که طبقۀ کارگر قدرت سیاسی را از سرمایه داری بتصرف خود در میآورد و تا زمانی ادامه دارد که نخستین فاز جامعۀ بی طبقه و بدون دولت یعنی سوسیالیسم برقرار شود.پس یک نتیحه کوتاه بگیریم که رسیدن به سوسیالیسم بدون دوران گذار و بدون دولت انقلابی پرولتاریا به سوسیالیسم بر اساس تعریف و تشریح مارکس شدنی نیست و باید بیاد داشت که دورۀ گذار به هیچ وجه خودِ سوسیالیسم نیست. دیکتاتوری پرولتاریا، شرط الزم برای دورۀ گذار است. این دوره نه یک شیوۀ تولید مجزا، بلکه صرفاً یک حرکت تاریخی پویا از گذشته به آینده است که در عین حال، هنوز آثار و صدمات جامعۀ طبقاتی گذشته و همزمان جامعۀ بی طبقه آینده را هم در دل خود دارد.
برای دستیابی به هدف طبقۀ کارگر- یعنی جامعه ی بی طبقه و بدون دولت و به عبارتی سرنگونی کامل دولت سرمایه داری و گرفتن سیادت سیاسی به یک دورۀ گذار نیاز است.
🚩پیش به سوی سازماندهی هسته های سرخ مقاومت
#پارتیزان
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ، لینک گروه
https://t.me/+N0xjSD5iXEhjYzIx
رسول خادم قهرمان کشتی جهان و المپیک به کمک مردم سیلزده آستارا رفت
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
دادگاه انقلاب اهواز برای ۱۷ کارگر معترض گروه ملی فولاد حکم حبس، شلاق و جزای نقدی صادر کرد
در پی شکایت کارفرمای گروه ملی فولاد ایران از ۱۷ کارگر معترض این شرکت در اهواز، شعبه دوازدهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب این شهر علیه این کارگران حکم شلاق و جریمه صادر کرده است.
براساس این حکم، کارگران معترض، مهدی ولیپور، خالد شریفی، رعید عبیداوی، طارق خلفی، سیدرسول حراگ، نادر حردانی، علی نادری، مهدی نگراوی، مسعود حیدری، عبدالحسین حمیدیپور، مصطفی عبیات، عبدالکریم سیاحی، کاظم حیدری، علی الهیفر، هادی وائلیزاده، حسن جاوید حمودی و غریب حویزاری به اتهام «اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد هیاهو و جنجال» در جریان اعتراضات سال گذشته گروه ملی فولاد، به پرداخت دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان جزای نقدی بدل از سه ماه حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شدند.
حکم شلاق این کارگران بهمدت سه سال به حالت تعلیق در آمده است.
این حکم با شکایت «شرکت صنعتی و بازرگانی شفق راهیان اکسین» و گزارش حراست شرکت گروه ملی فولاد ایران صادر شده و بهمدت ۲۰ روز قابل تجدیدنظرخواهی است.
دلایل گشایش این پرونده، اعتراض کارگران به وضعیت مدیریتی شرکت و وضعیت حقوقی خود از جمله عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، گزارش شده است.
کارگران گروه ملی فولاد در سالهای گذشته بارها دست به تجمع اعتراضی و اعتصاب زدهاند و بارها هدف سرکوب نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند.
پیش از این در دی ۱۳۹۳ هم ۱۷ نفر از کارگران معترض آقدره آذربایجان غربی به اتهام «ممانعت و بازداشتن مردم از انجام کسبوکار با ایجاد هیاهو و جنجال»، «توهین به نگهبان شرکت»، «تخریب لباس و توقیف غیرقانونی نگهبان» و «تخریب عمدی تابلوی شرکت» به ۳۰ تا ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شدند. حکم شلاق برای کارگران معترض در آن زمان بازتاب گستردهای یافت.
#مبارزه_طبقاتی
#حکومت_سرکوبگر
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
در پی شکایت کارفرمای گروه ملی فولاد ایران از ۱۷ کارگر معترض این شرکت در اهواز، شعبه دوازدهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب این شهر علیه این کارگران حکم شلاق و جریمه صادر کرده است.
براساس این حکم، کارگران معترض، مهدی ولیپور، خالد شریفی، رعید عبیداوی، طارق خلفی، سیدرسول حراگ، نادر حردانی، علی نادری، مهدی نگراوی، مسعود حیدری، عبدالحسین حمیدیپور، مصطفی عبیات، عبدالکریم سیاحی، کاظم حیدری، علی الهیفر، هادی وائلیزاده، حسن جاوید حمودی و غریب حویزاری به اتهام «اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد هیاهو و جنجال» در جریان اعتراضات سال گذشته گروه ملی فولاد، به پرداخت دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان جزای نقدی بدل از سه ماه حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شدند.
حکم شلاق این کارگران بهمدت سه سال به حالت تعلیق در آمده است.
این حکم با شکایت «شرکت صنعتی و بازرگانی شفق راهیان اکسین» و گزارش حراست شرکت گروه ملی فولاد ایران صادر شده و بهمدت ۲۰ روز قابل تجدیدنظرخواهی است.
دلایل گشایش این پرونده، اعتراض کارگران به وضعیت مدیریتی شرکت و وضعیت حقوقی خود از جمله عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، گزارش شده است.
کارگران گروه ملی فولاد در سالهای گذشته بارها دست به تجمع اعتراضی و اعتصاب زدهاند و بارها هدف سرکوب نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند.
پیش از این در دی ۱۳۹۳ هم ۱۷ نفر از کارگران معترض آقدره آذربایجان غربی به اتهام «ممانعت و بازداشتن مردم از انجام کسبوکار با ایجاد هیاهو و جنجال»، «توهین به نگهبان شرکت»، «تخریب لباس و توقیف غیرقانونی نگهبان» و «تخریب عمدی تابلوی شرکت» به ۳۰ تا ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم شدند. حکم شلاق برای کارگران معترض در آن زمان بازتاب گستردهای یافت.
#مبارزه_طبقاتی
#حکومت_سرکوبگر
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
Telegram
پارتیزان🚩 Partizan🚩
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی و با هدف بوجود آوردن فضایی آزاد و مناسب برای بحث، گفتگو و تبادل نظر بر پا شده است.و هیچ گونە وابستگی بە هیچ حزب و گروهی ندارد.
☭کانال پارتیزان
https://t.me/partizan1917
☭کانال پارتیزان
https://t.me/partizan1917
دستنوشتههای جواد روحی در زندان و شرح شکنجههای وحشیانه بازجویان برای اعتراف علیه خودش
آتنا دائمی، فعال حقوق بشر ساکن ایران، دستنوشتههایی از جواد روحی را درباره شرح شکنجههایش در زندان منتشر کرد. این زندانی بازداشت شده در جریان خیزش انقلابی، اخیرا به طرز مشکوکی جان سپرد و پیشتر هم گزارشهایی درباره شکنجه شدید برای اعترافگیری اجباری از او منتشر شده بود.
جواد روحی شرح شکنجههای جسمی و روحی خود را از زمان بازداشت «وحشیانه» در شامگاه ۳۰ شهریور سال ۱۴۰۱ آغاز کرده که تا صبح هدف ضرب و شتم و شکنجه با شوکر قرار گرفته است.
او در ادامه افزوده که شدت شکنجهها به حدی بود که جای عمل جراحی کمرش در سال ۱۴۰۰، تحت شکنجه و ضربات شدید «باز شده است».
روحی یادآوری کرده که بر اثر آسیبهای وارد شده برای اخذ اعتراف اجباری، به مدت ۴۸ ساعت او را در بیمارستان «ولایت» شهر ساری بستری کردهاند.
زمستان سال گذشته نیز کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اعتراضات در گزارشی نوشت که او به دلیل شکنجههای متعدد «قدرت تکلم و کنترل ادرار» خود را از دست داده است.
این کمیته یادآور شده بود که یک شب وضعیت روحی در بازجوییها چنان وخیم شده که او را عریان به میان کریدور بند منتقل کردند.
دستنوشتههای او که به تازگی منتشر شده است، نشان میدهند طی ۴۴ روزی که در بازداشت «اطلاعات و امنیت سپاه استان مازندران» بود بارها تحت شکنجه بازجویی شد.
بهطوریکه در یک نمونه، «سه شبانهروز» به کف پاهایش شلاق و باتون زدند و بر اثر این ضربات، پای راستش فلج و بیحس شد.
جواد روحی در نوشتههایش تاکید کرده که تمامی اعترافاتش درباره اتهاماتی مانند «آتش زدن قرآن، توهین به مقدسات و تخریب اماکن دولتی» زیر شکنجه و «از ترس جان» بوده است.
او در ادامه افزوده که حتی جغرافیای شهر نوشهر را نمیدانسته، از محل اماکن دولتی و امنیتی بیاطلاع بوده و تنها برای ملاقات همسر سابقش به این شهر رفته بود.
روحی شهریور سال گذشته و در جریان تجمع اعتراضی مردم در نوشهر بازداشت و همراه با مهدی محمدیفرد ۱۹ ساله و عرشیا تکدستان ۱۸ ساله، به اتهام آتش زدن یک کیوسک پلیس در شامگاه سیام شهریور سال ۱۴۰۱ در نوشهر، به اعدام محکوم شد.
به جواد روحی اتهام ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن آن و توهین به مقدسات هم بسته شده بود.
او در طول دوران بازداشتش وکیل انتخابی نداشت اما بنا بر اعلام حبیبالله قزوینی، وکیل تسخیریاش، طبق تصاویر دوربین مداربسته، او تنها در محل تجمع حضور داشته و هیچ مدرکی دال بر اینکه اموال عمومی را آتش زده و تخریب کرده وجود ندارد و موکلش از سوختن قرآن هم خبر ندارد.
مجید کاوه، وکیل انتخابی روحی هم پس از آن در در توییترش نوشته بود موکلش «ایرادات اساسی و حائز اهمیتی نسبت به تحقیقات مقدماتی داشته است.»
همین ایرادات هم منجر به فرجامخواهی پرونده، پذیرفته شدنش در دیوان عالی کشور و نقض حکم سه بار اعدام جواد روحی در خرداد امسال شد.
او در حالی ماه گذشته جان باخت که با گذشت ۱۰۰ روز از نقض حکمش در دیوان عالی کشور، در بیخبری از دادرسی دوباره و تعیین زمان دادگاه، در وضعیتی بلاتکلیف در زندان بود.
خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه روز نهم شهریور امسال از مرگ جواد روحی خبر داد و نوشت او بامداد پنجشنبه به دلیل «تشنج» در زندان نوشهر، به بیمارستان منتقل شده و همانجا فوت کرده است.
در واکنش به این اتفاق، شمار زیادی از کاربران، مرگ مشکوک او را «قتل به دست حکومت» خواندند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
آتنا دائمی، فعال حقوق بشر ساکن ایران، دستنوشتههایی از جواد روحی را درباره شرح شکنجههایش در زندان منتشر کرد. این زندانی بازداشت شده در جریان خیزش انقلابی، اخیرا به طرز مشکوکی جان سپرد و پیشتر هم گزارشهایی درباره شکنجه شدید برای اعترافگیری اجباری از او منتشر شده بود.
جواد روحی شرح شکنجههای جسمی و روحی خود را از زمان بازداشت «وحشیانه» در شامگاه ۳۰ شهریور سال ۱۴۰۱ آغاز کرده که تا صبح هدف ضرب و شتم و شکنجه با شوکر قرار گرفته است.
او در ادامه افزوده که شدت شکنجهها به حدی بود که جای عمل جراحی کمرش در سال ۱۴۰۰، تحت شکنجه و ضربات شدید «باز شده است».
روحی یادآوری کرده که بر اثر آسیبهای وارد شده برای اخذ اعتراف اجباری، به مدت ۴۸ ساعت او را در بیمارستان «ولایت» شهر ساری بستری کردهاند.
زمستان سال گذشته نیز کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اعتراضات در گزارشی نوشت که او به دلیل شکنجههای متعدد «قدرت تکلم و کنترل ادرار» خود را از دست داده است.
این کمیته یادآور شده بود که یک شب وضعیت روحی در بازجوییها چنان وخیم شده که او را عریان به میان کریدور بند منتقل کردند.
دستنوشتههای او که به تازگی منتشر شده است، نشان میدهند طی ۴۴ روزی که در بازداشت «اطلاعات و امنیت سپاه استان مازندران» بود بارها تحت شکنجه بازجویی شد.
بهطوریکه در یک نمونه، «سه شبانهروز» به کف پاهایش شلاق و باتون زدند و بر اثر این ضربات، پای راستش فلج و بیحس شد.
جواد روحی در نوشتههایش تاکید کرده که تمامی اعترافاتش درباره اتهاماتی مانند «آتش زدن قرآن، توهین به مقدسات و تخریب اماکن دولتی» زیر شکنجه و «از ترس جان» بوده است.
او در ادامه افزوده که حتی جغرافیای شهر نوشهر را نمیدانسته، از محل اماکن دولتی و امنیتی بیاطلاع بوده و تنها برای ملاقات همسر سابقش به این شهر رفته بود.
روحی شهریور سال گذشته و در جریان تجمع اعتراضی مردم در نوشهر بازداشت و همراه با مهدی محمدیفرد ۱۹ ساله و عرشیا تکدستان ۱۸ ساله، به اتهام آتش زدن یک کیوسک پلیس در شامگاه سیام شهریور سال ۱۴۰۱ در نوشهر، به اعدام محکوم شد.
به جواد روحی اتهام ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن آن و توهین به مقدسات هم بسته شده بود.
او در طول دوران بازداشتش وکیل انتخابی نداشت اما بنا بر اعلام حبیبالله قزوینی، وکیل تسخیریاش، طبق تصاویر دوربین مداربسته، او تنها در محل تجمع حضور داشته و هیچ مدرکی دال بر اینکه اموال عمومی را آتش زده و تخریب کرده وجود ندارد و موکلش از سوختن قرآن هم خبر ندارد.
مجید کاوه، وکیل انتخابی روحی هم پس از آن در در توییترش نوشته بود موکلش «ایرادات اساسی و حائز اهمیتی نسبت به تحقیقات مقدماتی داشته است.»
همین ایرادات هم منجر به فرجامخواهی پرونده، پذیرفته شدنش در دیوان عالی کشور و نقض حکم سه بار اعدام جواد روحی در خرداد امسال شد.
او در حالی ماه گذشته جان باخت که با گذشت ۱۰۰ روز از نقض حکمش در دیوان عالی کشور، در بیخبری از دادرسی دوباره و تعیین زمان دادگاه، در وضعیتی بلاتکلیف در زندان بود.
خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه روز نهم شهریور امسال از مرگ جواد روحی خبر داد و نوشت او بامداد پنجشنبه به دلیل «تشنج» در زندان نوشهر، به بیمارستان منتقل شده و همانجا فوت کرده است.
در واکنش به این اتفاق، شمار زیادی از کاربران، مرگ مشکوک او را «قتل به دست حکومت» خواندند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
#علیه فراموشی
احمد سارانی پدری دارای چهار فرزند
روز جمعه ۷ مهر ۱۴۰۱ به مصلی رفته بود اما دیگر به خانه برنگشت
او توسط جمهوری اسلامی کشته شد
#جمعه خونین زاهدان
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx
احمد سارانی پدری دارای چهار فرزند
روز جمعه ۷ مهر ۱۴۰۱ به مصلی رفته بود اما دیگر به خانه برنگشت
او توسط جمهوری اسلامی کشته شد
#جمعه خونین زاهدان
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#زنده_باد_مبارزه_مسلحانه_تنها_راه_رهایی
☭@partizan1917
پارتیزان گروهی است مارکسیست لنینیستی ،لینک گروه پارتیزان
https://t.me/+a0H2AKxbKc9hNjIx