#سخن_برگزیده
معمولاً مذهبیون دشمنان خود را دشمن خدا و شیطان معرفی میکنند و همین باعث میشود هرکاری دوست دارند انجام دهند و آن را گردن خدا بیندازند.
👤 برتراند راسل
@parsplanet 💫
معمولاً مذهبیون دشمنان خود را دشمن خدا و شیطان معرفی میکنند و همین باعث میشود هرکاری دوست دارند انجام دهند و آن را گردن خدا بیندازند.
👤 برتراند راسل
@parsplanet 💫
#کتاب
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز؛ بهانهها جای حس عاشقانه را خوب میگیرند!
📚 یک عاشقانه آرام
✍ نادر ابراهیمی
@parsplanet 💫
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز؛ بهانهها جای حس عاشقانه را خوب میگیرند!
📚 یک عاشقانه آرام
✍ نادر ابراهیمی
@parsplanet 💫
#ضرب_المثل
✨ آب زیر کاه
در زمان گذشته وقتی جنگی رخ میداد، قبایل و حکومت هایی که از نظر نیروی انسانی و سلاح در مقابل دشمن در موقعیت ضعیف تری قرار داشتند، برای دفاع از خود به حیله و نیرنگ متوسل میشدند.
یکی از این حیله های جنگی که معمولا در مناطق پر آب و باتلاقی مثل گیلان و مازندران مورد استفاده قرار می گرفت، این بود که در مسیر حرکت دشمن، هر کجا باتلاق یا گودال آبی بود آنرا با کاه و خاشاک میپوشاندند، به گونه ای که هیچ اثری از آن آب نبود و کسی تصور نمیکرد در این مسیر باتلاق یا تله آبی قرار دارد.
در نتیجه سپاهیان دشمن که به محل نا آشنا بودند در این گودال ها می افتادند و در این هنگام مورد حمله سپاه ضعیف تر قرار می گرفتند.
از آنجا این مثل باب شد که طرف «آب زیر کاه» است یعنی در ظاهر خیلی موجه و دلسوز نشان می دهد ولی در باطن قصد خراب کردن و آسیب رسانی را دارد.
@parsplanet 💫
✨ آب زیر کاه
در زمان گذشته وقتی جنگی رخ میداد، قبایل و حکومت هایی که از نظر نیروی انسانی و سلاح در مقابل دشمن در موقعیت ضعیف تری قرار داشتند، برای دفاع از خود به حیله و نیرنگ متوسل میشدند.
یکی از این حیله های جنگی که معمولا در مناطق پر آب و باتلاقی مثل گیلان و مازندران مورد استفاده قرار می گرفت، این بود که در مسیر حرکت دشمن، هر کجا باتلاق یا گودال آبی بود آنرا با کاه و خاشاک میپوشاندند، به گونه ای که هیچ اثری از آن آب نبود و کسی تصور نمیکرد در این مسیر باتلاق یا تله آبی قرار دارد.
در نتیجه سپاهیان دشمن که به محل نا آشنا بودند در این گودال ها می افتادند و در این هنگام مورد حمله سپاه ضعیف تر قرار می گرفتند.
از آنجا این مثل باب شد که طرف «آب زیر کاه» است یعنی در ظاهر خیلی موجه و دلسوز نشان می دهد ولی در باطن قصد خراب کردن و آسیب رسانی را دارد.
@parsplanet 💫
🎞 #گذر_زمان
در این تصویر سه برنده جایزه نوبل را مشاهده میکنید👆
خانواده ای با بیشترین برنده نوبل در تاریخ:
ماری کوری (نوبل شیمی و فیزیک)
پیری کوری (نوبل فیزیک) و دخترشان ایرن ژولیت کوری (نوبل شیمی)
@parsplanet 💫
در این تصویر سه برنده جایزه نوبل را مشاهده میکنید👆
خانواده ای با بیشترین برنده نوبل در تاریخ:
ماری کوری (نوبل شیمی و فیزیک)
پیری کوری (نوبل فیزیک) و دخترشان ایرن ژولیت کوری (نوبل شیمی)
@parsplanet 💫
#کتاب
برای از یاد رفتن کتابها کافی است هرگز لای آنها را باز نکنیم. آدمها هم همین طورند؛ کمکم فراموششان میکنیم اگر سر حرف را با آنها باز نکنیم!
📚 همه گرفتارند
✍ کریستین بوبن
@parsplanet 💫
برای از یاد رفتن کتابها کافی است هرگز لای آنها را باز نکنیم. آدمها هم همین طورند؛ کمکم فراموششان میکنیم اگر سر حرف را با آنها باز نکنیم!
📚 همه گرفتارند
✍ کریستین بوبن
@parsplanet 💫
Parsplanet
#کاریکاتور #نوستالژیک اثر: علی میری @parsplanet 💫
#نوستالژیک
اگه خاطرات منو دنبال کرده باشید تا الان متوجه شدید که من همیشه از مدرسه بیزار بودم! ولی در همین مدرسه هم گاهی میشد که فضای نسبتا خوشایندی به وجود میومد و اونو قابل تحمل میکرد.
یکی از این زمانها، ده روز از ماه بهمن بود موسوم به دهه فجر که صرف نظر از نظر الانم نسبت به اون، در زمان خودش با حال بود!
معاون مدرسه میکروفونو میذاشت جلوی ضبط صوت و از بلندگوی بوقی خسته ی مدرسه سرودهای مناسبتی رو پخش میکرد که نه کیفیتی داشت و نه میشد بفهمی چی میگه!
به تن مدرسه رخت و لباس جدید میپوشوندن و پرچم سه رنگ ایران رو به همه جایی که میشد نصب میکردن. کلاسها تق و لق میشد، سرود میخوندیم، تئاتر اجرا میکردیم، برامون فیلم میذاشتن، مسخره بازی درمیاوردیم… و خلاصه شور و شوق کودکانهمون حسابی به غلیان میآمد.
این وسط من که بخاطر خط و نقاشی و کاردستی و… یه نیروی مفت و کارآمد به حساب میومدم، رسما تمام مدت مشغول بودم و حدود یه هفتهای از شر کلاس و درس و معلم راحت بودم! حتی یک سال رفتم دبیرستان خواهر جان و اونجا هم کلی خط خطی و تزیین کردم!
این ایام تلویزیون هم یه کمی خجالتمون میداد و با برنامههای ویژهای، از روند خشک و کسالتبار همیشگیش کمی فاصله میگرفت.
اینا با همه ساده بودنش برای ما بچههای اون زمان خیلی جذاب بود. هر چند بعضی بزرگترهای اطرافمون اعتقاد داشتن این جشن ها نسبت به جشنهای مناسبتی قبل از انقلاب هیچی نیست و اونا چنین بودن و چنان بودن و… ولی ما با همون کیف میکردیم.
در واقع اون چیزی که برای ما بچه ها اهمیت داشت و لذتشو میبردیم، «شادی» بود… حالا به بهانه دهه فجر یا سالگرد فلان اتفاق شاهنشاهی یا هر چیز دیگه... ما دنبال خوشحالی بودیم؛ چیزی که حقمون بود.
دهه فجر هنوز هست، ولی خوشحالی، چیزیه که یافتنش خیلی سخت شده.
الهی خدا خودش دلهای هممون رو شاد کنه.
✍️ علی میری
@parsplanet 💫
اگه خاطرات منو دنبال کرده باشید تا الان متوجه شدید که من همیشه از مدرسه بیزار بودم! ولی در همین مدرسه هم گاهی میشد که فضای نسبتا خوشایندی به وجود میومد و اونو قابل تحمل میکرد.
یکی از این زمانها، ده روز از ماه بهمن بود موسوم به دهه فجر که صرف نظر از نظر الانم نسبت به اون، در زمان خودش با حال بود!
معاون مدرسه میکروفونو میذاشت جلوی ضبط صوت و از بلندگوی بوقی خسته ی مدرسه سرودهای مناسبتی رو پخش میکرد که نه کیفیتی داشت و نه میشد بفهمی چی میگه!
به تن مدرسه رخت و لباس جدید میپوشوندن و پرچم سه رنگ ایران رو به همه جایی که میشد نصب میکردن. کلاسها تق و لق میشد، سرود میخوندیم، تئاتر اجرا میکردیم، برامون فیلم میذاشتن، مسخره بازی درمیاوردیم… و خلاصه شور و شوق کودکانهمون حسابی به غلیان میآمد.
این وسط من که بخاطر خط و نقاشی و کاردستی و… یه نیروی مفت و کارآمد به حساب میومدم، رسما تمام مدت مشغول بودم و حدود یه هفتهای از شر کلاس و درس و معلم راحت بودم! حتی یک سال رفتم دبیرستان خواهر جان و اونجا هم کلی خط خطی و تزیین کردم!
این ایام تلویزیون هم یه کمی خجالتمون میداد و با برنامههای ویژهای، از روند خشک و کسالتبار همیشگیش کمی فاصله میگرفت.
اینا با همه ساده بودنش برای ما بچههای اون زمان خیلی جذاب بود. هر چند بعضی بزرگترهای اطرافمون اعتقاد داشتن این جشن ها نسبت به جشنهای مناسبتی قبل از انقلاب هیچی نیست و اونا چنین بودن و چنان بودن و… ولی ما با همون کیف میکردیم.
در واقع اون چیزی که برای ما بچه ها اهمیت داشت و لذتشو میبردیم، «شادی» بود… حالا به بهانه دهه فجر یا سالگرد فلان اتفاق شاهنشاهی یا هر چیز دیگه... ما دنبال خوشحالی بودیم؛ چیزی که حقمون بود.
دهه فجر هنوز هست، ولی خوشحالی، چیزیه که یافتنش خیلی سخت شده.
الهی خدا خودش دلهای هممون رو شاد کنه.
✍️ علی میری
@parsplanet 💫
👥 دیالوگ
پاتریک: یه هواپیما از جنس طلا میخریم.
باب اسفنجی: هواپیما از جنس طلا که نمیتونه پرواز کنه!
پاتریک: ما دیگه پولداریم؛ قوانین فیزیک رو ما تأثیر نداره!
📽 باب اسفنجی
🎬 استیون هیلنبرگ
@parsplanet 💫
پاتریک: یه هواپیما از جنس طلا میخریم.
باب اسفنجی: هواپیما از جنس طلا که نمیتونه پرواز کنه!
پاتریک: ما دیگه پولداریم؛ قوانین فیزیک رو ما تأثیر نداره!
📽 باب اسفنجی
🎬 استیون هیلنبرگ
@parsplanet 💫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دانستنیها
در المپیک زمستانی چین غذاها توسط رباتهای گارسون سقفی به میزها منتقل میشه. بعضی غذاها هم کلا توسط ربات طبخ میشه!
@parsplanet 💫
در المپیک زمستانی چین غذاها توسط رباتهای گارسون سقفی به میزها منتقل میشه. بعضی غذاها هم کلا توسط ربات طبخ میشه!
@parsplanet 💫
#حکایت
یک تحویلدار بانک تعریف میکرد:
روزی ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ آﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه. ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ!
ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ! ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟!
ﮔﻔﺘﻢ: فرقی نمیکنه! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ!
رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭنج دیدﻩ ای داشت، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ. ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ. ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ.
ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ! ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ...
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ. ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ: ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ.
«بعضی وقتا میشه تیغ باشی اما نبُری،
تبر باشی اما نشکنی...»
@parsplanet 💫
یک تحویلدار بانک تعریف میکرد:
روزی ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ آﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه. ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ!
ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ! ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟!
ﮔﻔﺘﻢ: فرقی نمیکنه! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ!
رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭنج دیدﻩ ای داشت، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ. ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ. ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﮔﻔﺘﻢ: ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ. ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ.
ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ! ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ...
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ. ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ: ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ.
«بعضی وقتا میشه تیغ باشی اما نبُری،
تبر باشی اما نشکنی...»
@parsplanet 💫
#سخن_برگزیده
راهزن های سر گردنه مربوط به زمانهای قدیم بود. راهزن های امروزی به شهر سرازیر شدند، به کتاب قانون نگاه میکنند و متناسب با هر مادهای، از آدم دزدی میکنند.
👤 عزیز نسین
@parsplanet 💫
راهزن های سر گردنه مربوط به زمانهای قدیم بود. راهزن های امروزی به شهر سرازیر شدند، به کتاب قانون نگاه میکنند و متناسب با هر مادهای، از آدم دزدی میکنند.
👤 عزیز نسین
@parsplanet 💫
Vatan-@parsplanet
Dariush
🎻 آهنگ #نوستالژیک
نام ترانه: وطن
خواننده: داریوش
ترانه سرا: ایرج جنتی عطایی
آهنگساز: خوزه فیلیسیانو
تنظیم: واروژان
آلبوم: امروز (۱۳۶۰)
@parsplanet 💫
نام ترانه: وطن
خواننده: داریوش
ترانه سرا: ایرج جنتی عطایی
آهنگساز: خوزه فیلیسیانو
تنظیم: واروژان
آلبوم: امروز (۱۳۶۰)
@parsplanet 💫
#تاریخ
آقا شيخ علی، مؤلف کتاب قانون ناصری، يکی از نوابغ و دانشمندان عصر قاجار بود.
چند اختراع جالب دارد که يکی از آنها يک مدل از تفنگ ته پر بود.
روزی به ناصرالدين شاه پيشنهاد کرد، میتواند کالاسکه ای اختراع کند که آن را کوک (شارژ) کنند يک فرسخ (۶ کیلومتر) راه را طی کند، آن وقت چند دقيقه بايستد چهار طرف درهايش باز شود و توپ شليک کند و راه رفته را بازگردد! به شرطی اين اختراع را تحويل میدهد که ايران، ارتش را برای پس گرفتن شهرهای از دست رفته آماده کند.
ناصرالدين شاه در پاسخ گفت: ما جز با رعيت خود با کسی جنگ نداريم! به اندازه آنها هم توپ و سرباز داريم!
📚 تاريخ بيداری ايرانيان
✍ ناظم الاسلام کرمانی
@parsplanet 💫
آقا شيخ علی، مؤلف کتاب قانون ناصری، يکی از نوابغ و دانشمندان عصر قاجار بود.
چند اختراع جالب دارد که يکی از آنها يک مدل از تفنگ ته پر بود.
روزی به ناصرالدين شاه پيشنهاد کرد، میتواند کالاسکه ای اختراع کند که آن را کوک (شارژ) کنند يک فرسخ (۶ کیلومتر) راه را طی کند، آن وقت چند دقيقه بايستد چهار طرف درهايش باز شود و توپ شليک کند و راه رفته را بازگردد! به شرطی اين اختراع را تحويل میدهد که ايران، ارتش را برای پس گرفتن شهرهای از دست رفته آماده کند.
ناصرالدين شاه در پاسخ گفت: ما جز با رعيت خود با کسی جنگ نداريم! به اندازه آنها هم توپ و سرباز داريم!
📚 تاريخ بيداری ايرانيان
✍ ناظم الاسلام کرمانی
@parsplanet 💫
#کاریکاتور
مدتهاست که خیلی از مناسبتهای سالیانه برای من بیمعنی هستن، چون فکر میکنم اسم و عنوانی که برای اون مناسبتها در نظر گرفته شده، از معنای واقعی تهی شده و در یک تعارف ملی(!) تنها پوسته و قالبی ظاهری از اون مفاهیم در تقویمها و در پیامهای تبریک و تسلیتمان در حال چرخش است.
روز زن، روز مرد، روز دانشجو، روز پدر، روز کارگر، روز عشق، روز کوفت، روز زهر مار و...
در فرهنگ ما، مفهوم مرد یا پدر با نان و کار و زحمت گره خورده... چیز بدی نیست، اما روز واقعی مرد، روزیه که مردان اجازه پیدا کنن در فرصتهای برابر، مزد بازو و فکرشون رو بگیرن و نیاز نداشته باشن حقشون رو از اربابهای رانتی گدائی کنن.
روزی که کرامت و اهمیت پدرها ارج گذاشته بشه، نه با ضرب و زور قانونهایی که مستقیماً حق زنها و مادرها رو پایمال میکنه (و فقط به نظر میرسن به نفعمردها هستن) بخوان موقعیتی براشون فراهم کنن. تا وقتی که عزت و کرامت مردها در خیابان و بازار و ادارات، توسط اربابان رانت و فساد و بیلیاقتی به تاراج برده میشه و شأن و شخصیتشون به پول و لباس و ماشینشون بستگی داره، هیچ روزی نمیتونه روز مرد باشه.
✍️ احسان گنجی
@parsplanet 💫
مدتهاست که خیلی از مناسبتهای سالیانه برای من بیمعنی هستن، چون فکر میکنم اسم و عنوانی که برای اون مناسبتها در نظر گرفته شده، از معنای واقعی تهی شده و در یک تعارف ملی(!) تنها پوسته و قالبی ظاهری از اون مفاهیم در تقویمها و در پیامهای تبریک و تسلیتمان در حال چرخش است.
روز زن، روز مرد، روز دانشجو، روز پدر، روز کارگر، روز عشق، روز کوفت، روز زهر مار و...
در فرهنگ ما، مفهوم مرد یا پدر با نان و کار و زحمت گره خورده... چیز بدی نیست، اما روز واقعی مرد، روزیه که مردان اجازه پیدا کنن در فرصتهای برابر، مزد بازو و فکرشون رو بگیرن و نیاز نداشته باشن حقشون رو از اربابهای رانتی گدائی کنن.
روزی که کرامت و اهمیت پدرها ارج گذاشته بشه، نه با ضرب و زور قانونهایی که مستقیماً حق زنها و مادرها رو پایمال میکنه (و فقط به نظر میرسن به نفعمردها هستن) بخوان موقعیتی براشون فراهم کنن. تا وقتی که عزت و کرامت مردها در خیابان و بازار و ادارات، توسط اربابان رانت و فساد و بیلیاقتی به تاراج برده میشه و شأن و شخصیتشون به پول و لباس و ماشینشون بستگی داره، هیچ روزی نمیتونه روز مرد باشه.
✍️ احسان گنجی
@parsplanet 💫
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 #گذر_زمان
مراسمى كه جمعى از جراحان و پزشكان جمع شده اند تا اين مرد هلندى كه در برابر عبور شمشير از بدنش ضد ضربه است را مشاهده كنند! تعجب پزشكان از اين پديده عجيب ديدنى است!
❗️ ممکنه تماشای این صحنه برای همه مناسب نباشه.
@parsplanet 💫
مراسمى كه جمعى از جراحان و پزشكان جمع شده اند تا اين مرد هلندى كه در برابر عبور شمشير از بدنش ضد ضربه است را مشاهده كنند! تعجب پزشكان از اين پديده عجيب ديدنى است!
❗️ ممکنه تماشای این صحنه برای همه مناسب نباشه.
@parsplanet 💫