کافه‌ی پارسی زبانان!
210 subscribers
73 photos
5 videos
4 files
218 links
این کانال جهت ارتقای دانش درست‌نویسی زبان و ادبیات فارسی برای علاقمندان این بخش ایجاد گردیده‌است.

با معرفی کانال به دوستان خویش همراهی ما کنید!

گروه پرسش و پاسخ:

https://t.me/Haqpanagroup
Download Telegram
🔊 اطلاعیه ثبت‌نام کارگاه آنلاین احساسات و موفقیت!
• آیا حس بدی دارید؟
• آیا شرایط را بد می‌دانید؟
• آیا همیشه خسته هستید و این مانع دنبال کردن اهداف تان شده است؟
اگر بله، پس این دوره برای شماست!
برای ثبت‌نام کافی‌ست به واتساپ یا ایمیل ما پیام گذاشته، اقدام کنید.

پلتفرم: گوگل‌میت
💵 فیس: رایگان
🕣 زمان:دوشنبه، ساعت هشت و نیم شب به وقت کابل!
🎖️ مزایا: دریافت مدرک معتبر


📲 واتساپ: +93786202608
📩 ایمیل: contact.Haqpana@gmail.com
چالش بهترین دست نوشته!

هدایا:
۱- کتاب و دوره‌ی درست‌نویسی رایگان
۲- دوره‌ی درست‌نویسی رایگان
۳- کتاب


شما می‌توانید آثار خود را به آیدی زیر ارسال کنید:
@omidhaqpanah

لینک گروه:
https://t.me/parsiteachs
اشتراک کننده: 01
اسم: خدیجه محمدی


چشمان‌تان را درست باز کنید!

در یک قصر مجلل شاه‌دخت خوش‌قلب زندگی می‌کرد، وی سه رفیق‌ خوب داشت؛ هریک مگس، پشه و زنبور.
روزی، شاه‌دخت در بستر بیماری از تب شدید می‌سوخت.
مگس و پشه باهم صحبت می‌کردند که صدای شان را زنبور شنید.
سپس زنبور با عجله نزد شاه‌دخت رفت و دست وی را در هنگام میل کردن طعام گزید.
شاه‌دخت از درد شدید چنان آه و فریاد می‌کرد که غلغله‌ی وی تمام قصر را پیچیده بود، در این‌حال برای زنبور گفت: ای وای! دوستم، من از تو چنین توقع نداشتم، حتی قضاوت نیز نکرده بودم که با این‌گونه خیانت برمی‌خورم.
با شنیدن حرف‌های شاه‌دخت زنبور آغاز به سخن نموده و گفت: شاه‌دختم باور کن، دو دوست دیگر نقشه‌ای خیانت کردن برای‌تو را طراحی می‌کردند، به گوش‌های خود شنیدم.
من خواستم از افتادن به سیاه چال شما را نجات بدهم!
شاه‌دخت پرسید چگونه؟!
زنبور گفت: می‌خواستم آب بنوشم که مگس و پشه باهم نقشه‌ طرح می‌کردند، که در غذایی شما میکروب‌های خود را اضافه کرده و بیماری شما را بدتر از حال بسازند؛ تا باشد هردو باهم در قصر شما حکومت نمایند. من هم با شنیدن این خیانت خواستم آن غذا را میل نکرده و بیماری‌تان شدید نیابد.
نتیجه:
بعضی‌اوقات انسان از دشمنان که روبه‌رو حمله می‌کنند نمی‌ترسد؛ بلکه آن‌هایی که نقاب دوست بودن را در صورت خویش می‌گذارند، هراس دارند که در فکر خویش چه نوع داستان می‌خوانند.
اعتماد داشتن بی‌حد و مرز باعث ازبین رفتن آرامش وجود و آسایش کاشانه می‌شود.
دشمن همواره نفرت خویش را به نمایش می‌کشد؛ ولی دوست از عقب خنجر خویش را به یک طریق پرتاب می‌کند. این‌کارها موجب شده که کلمه‌ای اعتماد فقط خالی از لطف شود.

✍🏻: خدیجه محمدی


*هر کسی که بیش‌ترین لایک را داشت، برنده خواهد بود.

لینک کانال:
https://t.me/parsiteachs
چالش بهترین دست نوشته!

هدایا:
۱- کتاب و دوره‌ی درست‌نویسی رایگان
۲- دوره‌ی درست‌نویسی رایگان
۳- کتاب


شما می‌توانید آثار خود را به آیدی زیر ارسال کنید:
@omidhaqpanah

لینک گروه:
https://t.me/parsiteachs
کافه‌ی پارسی زبانان! pinned «چالش بهترین دست نوشته! هدایا: ۱- کتاب و دوره‌ی درست‌نویسی رایگان ۲- دوره‌ی درست‌نویسی رایگان ۳- کتاب شما می‌توانید آثار خود را به آیدی زیر ارسال کنید: @omidhaqpanah لینک گروه: https://t.me/parsiteachs»
کافه‌ی پارسی زبانان! pinned «چالش بهترین دست نوشته! هدایا: ۱- کتاب و دوره‌ی درست‌نویسی رایگان ۲- دوره‌ی درست‌نویسی رایگان ۳- کتاب شما می‌توانید آثار خود را به آیدی زیر ارسال کنید: @omidhaqpanah لینک گروه: https://t.me/parsiteachs»
اشتراک کننده: 02
نام: حسنا فیضی هجران

آن زمان‌ها که کوچک‌تر بودم، فهمیدن این جمله که «بهترین دوستِ آدم کتاب است» برایم دشوار بود. با خود می‌گفتم چطور این کاغذهای رنگی می‌توانند دوست ما شوند؟ من دوستان و هم‌بازی‌های زیادی داشتم که کتاب شبیه هیچ‌یک از آن‌ها نبود.
اما زمانی که بزرگ شدم، خیلی خوب این را فهمیدم که بهترین دوست یعنی ساعت‌ها بنشینی و به حرف‌هایش گوش فرا دهی، بدون آن‌که گذر زمان را حس کنی، بدون خسته شدن و بدون آن‌که چیزی بگویی؛ فقط برایش شنونده می‌شوی. با شوق و هیجان منتظر حرف بعدی‌اش هستی و حرف‌هایش به تو حس آرامش می‌دهد. پس این کتاب است، دوست خاموش و همیشگی که طبیبانه با آدمی هم‌صحبت می‌شود.
کتاب می‌تواند خیلی بیشتر از هم‌بازی‌هایم باشد؛ به سفرهای عجیب و دنیاهای ناشناخته مرا ببرد و به من تجربه‌هایی بیشتر از عمرم ببخشد. با آدم‌های قبل از خودم آشنا کند و به تنهایی می‌تواند جای همه را بگیرد و هم‌زمان همه را در خود جای دهد. حالا می‌بینم واقعاً شبیه هیچ‌یک از آن‌ها و دوستان دیگرم نیست.

*هرکسی بیش‌ترین لایک را داشت، برنده خواهد شد.

برای اشتراک در مسابقه:
@omidhaqpanah

لینک کانال:
https://t.me/parsiteachs
اشتراک کننده: 03
نام: حفصه قانع

شبیه بیدی بود که برگانش رفته بودند و تنها مانده بود؛
حالا کسی نبود که بخواهد کنارش بیاستد.
او از برگ‌های که رهایش کرده بودند، ناراحت نبود، چون می‌دانست که باد زندگانی روزی همه را خواهد برد.
سنجابکی از درون شگافش می‌کرد، او آنجا لانه کرده بود و برای خودش جا باز می‌کرد.
این هم از مهربانی خودش بود، نباید هر کسی را به درون خود راه داد.
حالا بزرگ شده بود و می‌دانست که زمان می‌گذرد و بهار در راه است
می‌دانست که همه‌ی آنانی که می‌آیند برای ماندن نیستند، آنها فقط به ما چیزی را می‌افزایند و می‌روند و اندک هستند ماندگاران.
برای همین اندوه رفتن دیگران و تنها ماندن خودش، سقوطش نمی‌داد
چیزی که سقوطش می‌داد، سنجاب بود
سنجابی که در دلش نگه می‌داشت.

#حفصه

*هرکس بیشترین لایک را داشت، برنده مسابقه است.

برای اشتراک در مسابقه:
@omidhaqpanah

لینک گروه:
https://t.me/parsiteachs
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برای‌تان الگویی می‌دهم که با تفکر به آن، موفقیت را کسب کنید.

قبلش چند پرسش:
۱- به فامیل خود احترام داری؟
۲- قصد ازدواج داری؟
۳- دوست داری روزی صاحب فرزند شوی؟

راهکار:
۱- تو در قبال خانواده‌ات مسئولی و باید موفق شوی تا اگر سناریویی در ذهن شان خلق می‌شود، اجابتش کنی!
۲- تو وجدان داری! چطور دلت می‌آید خانم آینده‌ات با مشکلات دست و پنجه نرم کند؟ برای شادی او هم که شده، باید موفق شوی.
۳- روزی صاحب فرزند خواهی شد. دوست داری فرزندت آرزو به‌دل بماند؟ لباس کهنه‌ی دیگران را بپوشد؟ چشمش به سفره‌ی دیگران باشد؟ به‌فکر آمدن خواستگار پولدار باشد؟
موفق شو و اراده کن! با اراده تو، کوه‌ها می‌تواند در تحرک بی‌آیند؛ کمتر بخواب؛ کمتر شادی کن و قبل از هم‌سن‌و‌سالان خود بزرگ شو…
منتظر نباش شرایط خوب شود. شرایط رشد خودت را بساز و اگر لازم شد، با کله به سمت مشکلات برو تا حقت را بدست بیاوری!

موافقی قلب بگذار…
#حق‌پناه

@parsiteachs
دوستانی که اکانت وریفای شده (پرمیوم) دارند، پیام بگذارند.

@omidhaqpanah
«پائیز»  یا «پاییز»؟

واژه‌های فارسی را با همزه به کارنبریم.

نادرست                      درست

پائیز                          پاییز
آئین                           آیین
می‌گوئیم                    می‌گوییم
بیائیم                         بیاییم

@parsiteachs
- نشانه‌های تکی مانند: نقطه، ویرگول، نقطه ویرگول، پرسشی، تعجب و دونقطه  به کلمه پیش از خود وابسته هستند و بدون فاصله با آخرین کلمه پیش از خود نوشته می‌شوند و با کلمه پس از خود یک فاصله می‌گیرند.

اگر درس نمی‌خواندم ، قبول نمی‌شدم. (نادرست)
اگر درس نمی‌خواندم ،قبول نمی‌شدم. (نادرست)
اگر درس نمی‌خواندم، قبول نمی‌شدم. (درست)
___&__

- نشا
نه دوتایی مانند: پرانتز، گیومه، کروشه و خط فاصله  به واژه و متن پس از خود وابسته هستند و بدون فاصله از متن درون از خود نوشته می‌شوند و با کلمه پیش و پس از خود یک فاصله می‌گیرند.

سخن او شبیه سخن ابن خلدون (مقدمه، ج۱، ص۱۰۷) است.
ملک الشعرای بهار درشعر «دماوندیه» از ری، اظهاردلگیری می‌کند.

@parsiteachs
هرگاه واژه‌ی «یک» با واژه‌ی پس از خود قید یا صفت بسازد، جدا نوشته می‌شود.

بنویسیم           ⛔️ ننویسیم

یک‌دست         یکدست
یک‌جا             یکجا
یک‌نواخت       یکنواخت
یک‌دیگر          یکدیگر
یک‌دل            یکدل
یک‌رنگی         یکرنگی
یک‌رویه          یکرویه
یک‌زبان          یکزبان
یک‌سو           یکسو
یک‌سره          یکسره

@parsiteachs
املاي اين واژه به همين صورت درست است. بهتر است از نوشتن آن به صورت «خوشنود» احتراز شود.

خشنود

خوشنود


@parsiteachs
بهانه

بهانه به‌معنای عذرنابجا و دست‌آویز است. کاربرد آن به‌جای «مناسبت» غیردقیق است.
به بهانهٔ برگزاری این کنگره، گزارشی تهیه کردیم. (کاربرد نادرست)

@parsiteachs