پارادایز
45.6K subscribers
15.4K photos
5.32K videos
527 files
142 links
پاتوق کتابخونا >>>>
Download Telegram
تنهایی اش بیشتر از آن شده بود که بتواند تحملش کند. آرزو داشت صدای کسی را بشنود، حضور کسی را حس کند و با کسی تماس داشته باشد اما بیشتر آرزو داشت بتواند از قلبش محافظت کند.

- جایی که خرچنگ‌ها آواز ‌می‌خوانند
این‌که جوانی، دوران شادی است، توهمی بیش نیست؛ توهم کسانی است که آن را از دست داده‌اند. امّا جوان‌ترها میدانند که بدبخت و بی چاره‌اند چرا که ذهن‌شان پر است از ایده‌آل‌هایی دروغین که به آن‌ها تزریق شده است؛ و هر زمان که با واقعیت روبه‌رو می‌شوند، فقط زخم و درد عایدشان می‌شود.

#اسارت بشر📚
#سامرست_موآم
به ما یک زندگی خوب یا یک زندگی بد داده نشده، به ما فقط و فقط یک زندگی داده شده، این هنر ماست که چگونه آن را به یک
زندگی خوب یا بد تبدیل کنیم.

#اسکار_وایلد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رنج که نباید تو را غمگین کند!
‏رنج قرار است تلنگری باشد تا بفهمی زندگی ات نیاز به تغییر دارد.
‏آدم وقتی هوشیار می‌شود که زخم بردارد.
‏مگذار رنج درمانده ات کند!
‏رنجت را تحمل مکن! درکش کن!

‏‌ کارل گوستاو یونگ
آدم ها فکر میکنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی میکنند،
شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود
فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد...
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی کردن را داشتیم،اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،اگر آدم ساختن بودیم،  از همین جای زندگیمان به بعد را میساختیم...

#شازده_کوچولو📚
«به‌نظرت بزرگ‌ترین راه هدردادن وقت چیه؟» موش کور گفت: «اینه که خودت رو با بقیه مقایسه کنی.»

پسرک پرسید: «نصیحت دیگه‌ای هم داری؟» اسب گفت: «اینکه بقیه چطور باهات رفتار می‌کنن نباید معیار ارزش تو باشه.»

«همیشه یادت باشه که تو ارزش داری، تو مهمی، تو عزیزی، و چیزی رو به دنیا اضافه می‌کنی که هیچ‌کس دیگه‌ای از پسش برنمی‌آد.»

پسرک گفت: «بعضی وقت‌ها می‌ترسم شماها بفهمین من معمولی‌ام.» موش کور گفت: «عشق و علاقه نیازی به خاص‌بودن نداره.»

پسرک پرسید: «اگه قلبمون زخمی شد چی‌کار کنیم؟» «با دوستی و همدردی و زمان باندپیچی‌ش می‌کنیم، تا اینکه دوباره با امید و خوشحالی بیدار بشه.»

📕 پسرک، موش کور، روباه و اسب
✍🏻 #چارلی مکسی
اژدهای کوچک پرسید:
«اگه بعضی‌ها از من یا کارهام خوش‌شون نیاد چی؟»
پاندای بزرگ گفت:
«تو باید راه خودت رو بری.بهتره اون‌ها رو از دست بدی تا خودت رو.»

پاندای بزرگ و اژدهای کوچک | جیمز نوربری
Mara Beboos
Viguen
بهار من گذشته، گذشته‌ها گذشته...
ما نیازمند شجاعت حذف‌کردن هستیم،
حذف جزئیات، حذف گذشته،
حذف نامه‌ها،حذف صداها،
حذف دلتنگی و همچنین حذف برخی از افراد ...


جبران خليل جبران
اگر می‌خواهی برای آدم‌های طبقه بالا پُز بدهی زحمت نکش ! آن‌ها همیشه به نظر حقارت نگاهت می‌کنند ...!
اگر هم می‌خواهی برای زیر دست‌هایت پُز بدهی باز هم زحمت نکش، چون فقط حسودی‌شان را تحریک می‌کنی ...
این نوع شخصیت کاذب، تو را به جایی نمی‌رساند. فقط قلب باز است که به تو اجازه می‌دهد در چشم همه یک جور باشی ...

#میچ_آلبام
#سه‌شنبه‌ها_با_مورى📚
هرجا که دیدی نمیتونم با کلمات حسمو بیان کنم، به چشمام نگاه کن :»
قلب، مهمانخانه نيست که
آدم‌ها بيايند
دو سه ساعت يا دو سه روز
توی آن بمانند و بعد بروند
قلب، لانه‌ی گنجشک نيست که
در بهار ساخته بشود
و در پاييز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمی‌دانم چيست،
اما اين را می‌دانم که
فقط جای آدم‌های خيلی خوب است!

#یک‌عاشقانه‌آرام📚
#نادر_ابراهیمی
دلم می‌خواد آن‌قدر کوچک بشوم که به قدر یک پرنده باشم. آن‌وقت پر بزنم و بیایم پیش تو.

- از فروغ فرخزاد به پرویز شاپور
«ارواحی گمشده در من سرگردانند، که شب‌ها غمگین‌ترند.»

_متن از حمید سلیمی‌.
یک روز اعتقادم را از دست دادم و هرگز بازنیافتم. گمان می‌کنم با شروع به تعقل و تفکر، آن را از دست دادم. حفظ ایمان با تفکر میانه‌ای ندارد.

‏ماریو بارگاس یوسا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بعضی چیزها را نمیتوان درمان کرد ، فقط باید آن ها را به دوش کشید.

-عیبی ندارد اگر حالت خوب نیست
در نیزار پرنده ای اندوهگین می‌خواند، گویی چیزی را به یاد آورده که بهتر بود فراموش کند..

تسورا یوکی
«تو، خود تو، یعنی نسبیت آدمیزاد. تو در خودت حامل تمام امکان‌هایی هستی که به تو اجازه می‌دهند شخصیتی اسرارآمیز به نظر برسی، یا خودت را صریح و با صدای بلند از دیگران متمایز کنی، یا حتی خودت را تا مرز ناپدید شدن کوچک کنی(گمنام، نادیده، بی‌نام و نشان، به کلی فراموش شده). می‌توانی همه چیز را ببینی یا نگاهت را بدزدی و همه چیز را رها کنی. جهان بیرونِ آگاهی ما وجود ندارد. بیرونِ قصه‌ی ما جهانی نیست.»


•جستار تماشای زندگی از فاصله‌ای به نازکی شیشه از کتاب نزدیک ایده|رباب حیدر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از روزی که فهميدم نیازی به خوشبختی ندارم، خوشبختی در وجودم آشیان کرد.
آری، از همان روز که به خود قبولاندم که برای خوشبخت بودن به هیچ چیز نیاز ندارم.

آندره_ژید