.
باید امام رضا خانمم رو برام معین کنه
.
خادم امام رضا به یکی از علمای مشهور فرمودند و ایشون به بنده فرمودند که
یکی از متمولین تهران رو دیدیم آمده بود مشهد
گفت:آقا حاجتی داریم دعا کن امام رضا تحویلمون بگیره
خادمه میگه من بهش گفتم ان شاء الله خیره،چه حاجتیه؟
گفت پسمون میخوایم ازدواج کنه
میگه باید امام رضا برام معین کنه خانمم رو
مدتی هم هست اومدیم اینجا، امام رضا کاری نمی کنه برای ما، متوسل شدیم امام رضا یک جوری آدرس به ما بده
میگه فردا من این رفیقمون رو صدا زدم گفتم بیا اینجا میخوایم حرم رو غبارروبی کنیم، شما هم بیا کمکی بکن
میگه رفتیم و علما هم بودن با دستمالهای تمیزی غبار روبی میکردن کوچکترها هم مثل ایشون پولها رو جمع میکردن از تو ضریح.
میگه یک دفعه دیدم این مهمان تهرانی ما واستاده یک گوشه ای،کاغذ دستشه داره گریه میکنه
اومدم گفتم چی شده؟ گفت نگاه کن یک دختر خانمی نامه نوشته انداخته در ضریح
من قبل از اینکه جمع آوری کنم گفتم امام رضا اگر آدرسی چیزی میخوای بدی همین جا هم بدی ما قبول داریم ها
نامه نوشته؛ امام رضا ما همسایه تواییم، پدر برای اینکه مامور شهداریه ما فقیریم و اینها ،کسی نمیاد #خواستگاری ما چند تا دختر در خونه موندیم
امام رضا سه روز بهت مهلت میدم اگر بعد این سه روز جوابم رو ندی
دیگه از کنار گنبدت رد میشم سلام نمیدما
اون 3 روز تاریخشو نگاه میکنه میبینه این شبی که این کاغذه دست این آقاست آخره مهلته. کاغذ رو برداشته بود از داخل پولها میگفت بریم آقا این آدرس ماست
میگه اومدم دست پسرم رو گرفتم و رفتیم کوچه پس کوچه رو، در زدیم.یک آقایی اومد.گفت بله؟گفتیم اومدیم خواستگاری.گفت:شب شما کی هستید؟گفتیم:بقیه اش رو برو از دخترت بپرس
خب بعدش اتفاقا دیدن خیلی هم به هم میان و خیلی هم خوب و ازدواج کردن
خب اون ازدواج هم مزه داره، #ازدواج معمولی هم مزه داره.
بله آقا؟
.
فایل صوتی را از کانال تلگرام #پناهیانی دریافت کنید
https://telegram.me/panahiani
.
#استاد_پناهیان #پناهیان
.
باید امام رضا خانمم رو برام معین کنه
.
خادم امام رضا به یکی از علمای مشهور فرمودند و ایشون به بنده فرمودند که
یکی از متمولین تهران رو دیدیم آمده بود مشهد
گفت:آقا حاجتی داریم دعا کن امام رضا تحویلمون بگیره
خادمه میگه من بهش گفتم ان شاء الله خیره،چه حاجتیه؟
گفت پسمون میخوایم ازدواج کنه
میگه باید امام رضا برام معین کنه خانمم رو
مدتی هم هست اومدیم اینجا، امام رضا کاری نمی کنه برای ما، متوسل شدیم امام رضا یک جوری آدرس به ما بده
میگه فردا من این رفیقمون رو صدا زدم گفتم بیا اینجا میخوایم حرم رو غبارروبی کنیم، شما هم بیا کمکی بکن
میگه رفتیم و علما هم بودن با دستمالهای تمیزی غبار روبی میکردن کوچکترها هم مثل ایشون پولها رو جمع میکردن از تو ضریح.
میگه یک دفعه دیدم این مهمان تهرانی ما واستاده یک گوشه ای،کاغذ دستشه داره گریه میکنه
اومدم گفتم چی شده؟ گفت نگاه کن یک دختر خانمی نامه نوشته انداخته در ضریح
من قبل از اینکه جمع آوری کنم گفتم امام رضا اگر آدرسی چیزی میخوای بدی همین جا هم بدی ما قبول داریم ها
نامه نوشته؛ امام رضا ما همسایه تواییم، پدر برای اینکه مامور شهداریه ما فقیریم و اینها ،کسی نمیاد #خواستگاری ما چند تا دختر در خونه موندیم
امام رضا سه روز بهت مهلت میدم اگر بعد این سه روز جوابم رو ندی
دیگه از کنار گنبدت رد میشم سلام نمیدما
اون 3 روز تاریخشو نگاه میکنه میبینه این شبی که این کاغذه دست این آقاست آخره مهلته. کاغذ رو برداشته بود از داخل پولها میگفت بریم آقا این آدرس ماست
میگه اومدم دست پسرم رو گرفتم و رفتیم کوچه پس کوچه رو، در زدیم.یک آقایی اومد.گفت بله؟گفتیم اومدیم خواستگاری.گفت:شب شما کی هستید؟گفتیم:بقیه اش رو برو از دخترت بپرس
خب بعدش اتفاقا دیدن خیلی هم به هم میان و خیلی هم خوب و ازدواج کردن
خب اون ازدواج هم مزه داره، #ازدواج معمولی هم مزه داره.
بله آقا؟
.
فایل صوتی را از کانال تلگرام #پناهیانی دریافت کنید
https://telegram.me/panahiani
.
#استاد_پناهیان #پناهیان
.