پژوهشگر
2.56K subscribers
309 photos
62 videos
6 files
721 links
بهدف پژوهش و روشنگری، نتیجه ی برخی از تحقیقاتم را با شما عزیزان باشتراک میگذارم و امیدوارم که مفید باشه.

موضوعات انتقادی دینی و اجتماعی

تماس با ادمین: @Rezaparsa0045
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بررسی ادعاهای بهائی ۱۰
تحری حقیقت
۱


ادعا:
* اول اساس بهاالله تحری حقیقت است.

* در تحری حقیقت، انسان باید ترک تقلید بکند. جمیع ملل ترک تقلید بکنند.

* نفوسي كه منصفند فحص ميكنند تحقيق و تدقيق ميكنند همان فحص و تدقيق سبب هدايت انها ميشود.

* تحری باید بکنیم که آیا دین سبب نورانیت عالم است یا نه.



بررسی ادعا:
این ادعا بخودی خود خیلی خوب و مفید و زیباست و اگر واقعا اجرا و عمل بشود میتواند جامعه بهایی را بیش از پیش فرهیخته و بروز بکند ولی متاسفانه کامل اجرا نمیشود.
بیت العدل حتی تحقیقات آکادمیک را برنمیتابد و بهاییان موظفوند به حقیقتی که دیکته میشود عمل کنند.
ترس از طرد و تکفیر، مانع بزرگی برای تحری حقیقت شده.
توهین و سیهنمایی مخالفین و منتقدین نیز مانع بزرگی برای تحری حقیقت است.
آثار بهایی و حتی خوانش آثار بهایی در انحصار بیتالعدل است. بیتاعدل هنوز که هنوز است ۹۰٪ آثار بهایی را منتشر نکرده.

ظاهر این ادعا مثل همیشه ویترینی زیبا و جذاب است. منتها درکنار این شعار و پشت این ویترین، تعالیم و اصول و قوانینی در تناقض آشکار با این شعار وجود دارد

شعار دادن و ادعا کردن را همه میدانند ولی به عمل کار برآید:
* جمیع ملل از حیث اقوال کاملند...
ولی جمیع اینها در عالم قول میماند. عملی در میان نیست. هرکس در فکر منفعت خویش است.

تناقضات:
۱- منکرین مقام بهاالله و مخالفین و منتقدین دیانت بهایی، به حیوان گاو مگس پشه کرم خاکی گوساله وامثالهم تشبیه شدند و مادربخطا، جهنمی، خبیث، جذامی، مسلول و بیمار معرفی شدند.ر.ک ر.ک
بنیادگرایی در نظام و سازمان مستبد بهایی و ایجاد دوقطبی کاذب بهایی ستیز-بهایی، نگاه بالابپایین و سیاه و سفید به انسانها و تعصب بر بیتالعدل و جامعه بهایی، از جمله موانع تحری حقیقت هستند.

این در حالیست که بهاییان همزمان شعار میدهند:
* جمیع ملل عالم باید آنچه شنیده اند بگذارند. نه بهیچ ملتی متمسک باشند نه از هیچ ملتی متنفر. شاید آن ملتی را که متنفر است آن حق باشد.

و همزمان اعتراف میکنند که هر کس باید مستقل و بدون حب و بغض تحقیق کند:
انسان چون به مقام بلوغ فائز شد بايد تفحص نمايد و متوكلا علي الله و مقدسا عن الحب و البغض در امري كه عباد بان متمسك‌اند تفكر كند و بسمع و بصر خود بشنود و ببيند...

ولی بنیانگذاران دیانت بهایی، حب و بغض فراوانی را به پیروان خود تزریق کردند.بهاییان از بهاالله دستور دارند که:
* ای احباء، برای کسانی که به الله و آیاتش ایمان آوردند، ابر رحمت باشید ولی برای کسانی ک به الله کافر یا مشرک شدند، عذاب محتوم باشید.
انتم يا احبا الله كونوا سحاب الفضل لمن امن بالله و اياته و عذاب المحتوم لمن كفر بالله و امره و كان من المشركين


۲- بهاییان دیگران را دعوت میکنند تا بهدف تحری حقیقت، از تقالید خود دست بکشند و به عقاید خود واقعا شک بکنند:
* زردشتيان تقاليدي دارند. مسيحيان تقاليدي دارند. بودائيها تقاليدي دارند. هر ملتي تقاليدي دارد گمان ميكند كه تقاليد خودش حق است و تقاليد ديگران باطل. مثلا" موسويان گمان ميكنند تقاليد خودشان حق است و تقاليد سايرين باطل ما ميخواهيم بفهميم كداميك صحيح است جميع تقاليد كه صحيح نيست
اگر بتقليدي تمسك داشته باشيم مانع است كه تقاليد ديگران را درست تحري نمائيم مثلا شخصي يهودي چون معتقد و متمسك بتقاليد موسويانست ممكن نيست بفهمد ديگران حق هستندپس بايد تقاليد را بريزد و تحري حقيقت بكند

ولی چنین توصیه ای را به خودشان نمیکنند و خودشان ب حرف خودشان عمل نمیکنند و یقولون ما لایفعلون.
بی عمل در حرف گفتن گوی سبقت می برد

بلکه خلاف آنچه میگویند عمل میکنند
دیگران را به تشکیک واقعی در عقایدشان دعوت میکنند ولی خود بهاییان حق ندارند در عقاید خودشان حتی چون و چرایی بکنند و هرکس چون و چرا بکند معرض حساب میشود:
* حقّ جلّ جلاله هر حین بمظاهر نفسش ظاهر با علم یفعل ما یشآء و یحکم ما یرید آمده لیس لأحد ان یقول لم و بم و من قال انّه اعرض عن اللّه ربّ الأرباب

احدی حق اعتراض و چون و چرا در عقاید بهایی را ندارد:
* لیس لأحد ان یعترض علیه او یقول لم و بم

* لیس لأحد ان یقول لم و بم و من قال فقد کفر باللّه و کان من المنکرین


* آنچه از قلم بهاءالله نازل شده را احدی انکار ننموده و نمینماید مگر آنکه کلا از عقل محروم باشد.


ما دراین بخش از دیانت بهایی، شاهد تکرار عقاید اسلامی هستیم ولی با ویترینی از کلمات زیبا و مکی.
تکرار تعالیمی همچون برائت از مشرکین، حکم عدم معاشرت با مخالفین، تحقیر و انسانزدایی از مخالفین، حکم مجاز بودن تعقل و تحقیق در چارچوب و خط قرمزهای از پیش تعیین شده دینی عقیدتی، تهدید پیروان به طرد و بایکوت، چوب سنگین تکفیر و ارتداد بر سر تعقل و تحقیق، مجاز نبودن تشکیک، ترس از ضعف ایمان پیروان، آیات مکی و مدنی، خودحقپنداری و غرور فکری، خودبرتربینی، تعصب و ریا. تعصب و ریا. تعصب و ریا.

بخش قبل و بعد
بررسی ادعاهای بهائی ۱۱
تحری حقیقت۲



ادامه تناقضات:
۳- بهاءالله صراحت دارد که وقتی مخالفین من حرف میزنند کر شوید و گوش نکنید ولی وقتی من حرف میزنم لال شوید و گوش کنید! و این رویکرد در تناقض آشکار با تحری حقیقت است.
* اي پسر تراب ، كور شو تا جمالم بيني و كر شو تا لحن و صوت مليحم را شنوي و جاهل شو تا از علمم نصيب بري و فقير شو تا از بحر غناي لايزالم قسمت بيزوال برداري . كور شو يعني از مشاهده غير جمال من و كر شو يعني از استماع كلام غير من و جاهل شو يعني از سواي علم من...

بهاییان دستور دارند که سخنان مخالفین را نشنوند:

* قل يا قوم لا تسمعوا قول المشركين
(مشرک کسی ست ک مقام بهاءالله را انکار کرده و بهایی نیست.)

نه تنها مخالفت جایز نیست بلکه هر کس حتی اگر بوی مخالفت با عقاید بهایی بدهد، باید کاملا با او قطع رابطه کرد حتی اگر ظاهرا آدم خوب و خوش اخلاقی باشد و اشکالات منطقی وارد کند:
از مرافقت اشرار دست و دل هر دو بردار...
پس بر جمیع احباء لازم است که از هر نفسی که رائحه بغضا از جمال عز ابهی ادراک نمایید از او احتراز جویند اگرچه به کل آیات ناطق شود و به کل کتب تمسک جوید...
چشم از عالمیان بپوش...
گوش به مزخرفات مظاهر شیطان مده...
بسیار در حفظ نفوس خود سعی نمایید چه که شیاطین به لباسهای مختلفه ظاهر شوند و به هر نفسی به طریق او برآیند...
هر نفسی که از او غِل غلام(دشمنی با بهاالله) استشمام نمایید، از او اعراض کنید اگرچه به زهد اولین و آخرین ظاهر شود و یا به عبادات ثقلین قیام نماید...
ان وجدتم من احد اقل من ان یحصی روائح الاعراض فاعرضوا عنه عنه ثم اجتنبوه لانهم مظاهر الشیطان(اگر در کسی بوی مخالفت با عقاید بهایی را شنیدید، از او روگردانید و اجتناب کنید چراکه آنها مظاهر شیطان هستند.)
ر.ک ر.ک ر.ک

بهائیان مجازند با همگان با محبت و روح و ریحان معاشرت کنند مگر کسانی که بوی دشمنی بدهند.
منابع: ر.ک ر.ک ر.ک ر.ک ر.ک
بوی دشمنی(رائحه بغضا) خط قرمز و معیاری مبهم، بشدت قابل تفسیر و سلیقه ای ست. حتی کوچکترین نقد یا مخالفتی، میتواند برای بهاییان بوی دشمنی بدهد.

اگر نفوس غافله از کلمات نصحیت متنبه شدند فنعم المراد و الا احتراز از چنین نفوسی لازم و واجب. هرنفسی مشاهده کنید که ذره ای حرکت نالایقی دارد و یا رائحه غیرتقدیس از او استشمام میشود البته فورا احتراز نمایید و اجتناب کنید

عاشروا مع الادیان بالروح و الریحان...مراد معاشرت با نفوسی است که از آنها مضرت حاصل نشود

باید از معرضین در کل شئون اعراض نماییم و و در آنی موانست و مجالست را جایز نداریم. با کافران معاشرت نکنید و ازآنها اجتناب کنید.


با نفوس معرض که اعراضشان ظاهر شده معاشرت و تکلم و ملاقات جایز نه. هذا حکم قد نزل من سماء ارادة آمر قدیم.

بمحض اینکه نفسی بنای اعتراض و مخالفت با ولی امرالله را گذاشت، فورا آن شخص را اخراج از جمع اهل بها نمایند و ابدا بهانه ای ازاو قبول ننمایند.
(اعتراض یعنی مقاومت و مخالفت و احتجاج کردن علیه عقاید بهایی. اعراض یعنی منصرف شدن از عقاید بهایی. معرض، اسم فاعل اعراض است) رج رج


بهاءالله که همان کسی ست که محمد را مبعوث کرده(ر.ک) آیات قرآن در تحقیر مخالفین و معرضین را بارها تکرار کرده. بعنوان نمونه، معرضین و مخالفین خود را به گورخران وحشی تشبیه میکند:
* فرّوا کحمر مستنفرة فرّت من قسورة
* فهنیئاً لمن فاز به فی یوم اعرض عنه اکثر النّاس

ر.ک سوره مدثر آیه۴۹و۵۰و۵۱: چه شده است كه از اين پند اعراض مى‌كنند؟(مُعْرِضِينَ) مانند گورخران رميده‌(حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ) که از شیر درنده می‌گریزند.(فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ)


دراینجا شاهد تناقض بزرگی هستیم. بهاییان چگونه میتوانند بالواقع تحری حقیقت و تحقیق کنند، بدون اینکه صدای مخالف را هم بدون سوگیری و سیاهنمایی بشنوند؟!


این بخش از تعالیم بهایی، همزمان با آموزه ی ترک تعصب، آموزه الفت و و آموزه وحدت نیز در تضاد آشکاراست.

و همزمان نشانه ی باطل بودن حقانیت دیانت بهایی ست چراکه حقیقت از دروغ نمیترسد بلکه برعکس دروغگو از حقیقت میترسد که پیروانش سخن مخالف را بدون تعصب و سوگیری و پیشداوری بشنوند و به بطلان عقاید بهایی پی ببرند.

بهاییان همچنین دستور اکید دارند که کودکان خود را فقط به مدارس بهایی بفرستند تا از بچگی بهایی تربیت شوند و این دست عقاید بهایی بآنها القا شود و تعصب و نفرت از منتقدین بمانند واکسن در قلب و مغزشان تزریق شود:
* طفل بهایی باید در مدرسه بهایی تربیت شود نه مدارس دیگران...اطفال احبا ابدا جایز نیست که به مکتبهای دیگران بروند

امیدواریم دوستان بهایی بهدف تحری حقیقت، این انتقادات رو بدون سوگیری بشنوند و دراین مورد واقعا تحری حقیقت بکنند.

بخش قبل و بعد
ندانمگرایی یا اتییسم ۲۲
۲۳ ۲۱
۵- آیا علم عدم وجود خدا را ثابت کرده؟

ایمان شروع میشود از جایی که علم تمام میشود.

در پاسخ باینکه آیا علم عدم وجود خدا را ثابت میکند، سه پاسخ بین دانشمندان رایج است:
الف- هرچه علم پیشرفت میکند، ما را به باور ب خدا نزدیکتر میکند.
ب- با پیشرفت علم بیشتر ثابت میشود ک برای توضیح جهان نیازی ب فرض خدا نداریم.
ج- علم اصولا کار و ارتباطی با مفهوم خدا ندارد و حیطه ی علم و الهیات جداست.


مثالی از مورد ج:
معرفی کتاب
جورج جانسون کتابی دارد بنام «آتش در ذهن؛ ساینس ایمان و کشف نظام هستی»
Fire in the Mind: Science, Faith, and the Search for Order
By George Johnson

نویسنده دراین کتاب، بشر و عینک بشری برای درک هستی را زیر سوال میبرد.
«آیا واقعا قوانینی بر جهان ما حاکم است؟ یا سیم کشی مغز فرگشتی ما اینطور تصویرسازی میکند؟
آیا چیزی که ما ساینس مینامیم افسانه هایی ست که توسط خدایان در دی ان ای ما کاشته و برنامه ریزی شدند تا دنیا را اینگونه ببینیم؟
علم به کجا ختم میشود و ایمان از کجا شروع میشود؟»

پ ن:
دقت کنید ک نویسنده رویکرد ندانمگرایی را تقویت میکند، باین معنا ک ما نه تنها نمیدانیم، بلکه
ما نمیتوانیم بدانیم‌.
و ب جمله آخر نیز بیشتر دقت کنید. ک ایمان جایی شروع میشود ک علم تمام میشود. یعنی حیطه ی ساینس و ایمان جداست.


پژوهشگر
چشم انداز دیانت بهایی۱
۲

* هدف نهایی بهاییان اینست که همه انسانها بهایی بشوند یا از قوانین بهایی پیروی کنند:
مستندات:
بهاءالله: «اتحاد من علی الارض علی امر واحد و شریعة واحدة
جمیع ملل باید در ظل امر واحد و شریعت واحد درآیند

عبدالبهاء: وحدت در اعمال شرعیه ، اتباع یک امر و یک قانون...وحدت عمل ظل شریعت مقدسه الهیه
یعنی جمیع ملل و قبايل در ظل آن علم الهی...در آینده ملت واحده گردند...کل دین واحد و مذهب واحد شوند
حقیقت شریعت الله است

ولی امرالله: کره ارض با ایمان عمومی تمام ساکنین آن بخدای واحد و اطاعتشان بیک ظهور مشترک
ر.ک

* در راه رسیدن باین هدف چه اتفاقاتی خواهد افتاد:

* انقلابات زیادی رخ میدهد و دنیا به سمت لامذهبی پیش خواهد رفت
* مدتی براین منوال خواهد گذشت
* بعد از گذشت این مدت، انسانها به دیانت بهائی متوجه خواهند شد
* بهاییان نگران نباشند چراکه این وعده بکمک خود بهاییان، بزودی رخ خواهد داد
* انسانهای زیادی بهائی خواهند شد

* ازین مرحله ببعد، حکومت و سلطنت بهایی شروع خواهد شد و البته این امر با خشونت و درگیری و مقابله همراه خواهد بود:

* درآینده بین بهاییان و مشرکین دشمنی و درگیری درخواهد گرفت


* مشرکین در آینده دچار قهر بهاالله خواهند شد(سوف ناخذهم بقهر من عندنا)

* الله دست‌های غالب و یاران قاهر را برمی‌انگیزد که از پس پرده‌ها بیرون خواهند آمد و نفس رحمان را در میان هستی یاری خواهند کرد و با فریادی که سینه‌ها را به لرزه در می‌آورد ندا خواهند داد. این‌گونه در لوحی نوشته شده و ظاهر خواهد شد با نیرویی که ترس را بر ساکنان زمین می‌نشاند به‌گونه‌ای که همه به لرزه در خواهند آمد

* به زودی ندا در هر شهری بلند خواهد شد و مردم را خواهید دید که از هیبت و قدرت امر بهایی در ترس و وحشت خواهند بود. و چنین بود که در الواح مقدر شده است

* دیانت بهایی زمین را احاطه خواهد کرد

* دیانت بهایی بر زمین غلبه خواهد یافت

* دیانت بهایی بر همه کشورها غلبه و سلطنت خواهد کرد

* بهاییان خوشحال خواهند شد و مشرکین(غیربهاییان) بهر طرف فرار خواهند کرد و پناهگاهی نخواهند یافت

* الله، مشرکین را با قدرتش مجازات خواهد کرد چراکه الله شدید العقاب است

* مشرکین از سگان نیز خوارتر شده به گریه خواهند افتاد

* دستهای قدرت و خشم و غضب الله از آستین بهاییان بیرون خواهد آمد و بهاییان زمین را از نجاست مشرکین پاک خواهند کرد و کشورها و سرزمینها را فتح خواهند کرد و رعب و وحشت زیادی غیربهاییان را فراخواهد گرفت چراکه خشم و غضب الله زیاد است.

*حضرت ولی امرالله ذیل این آیه برای رسیدن این وعده چنین دعا میکند: در سبیلت مجاهدیم و قضایایت را شاکر و حامد. پس ای مولای توانا قوه بازو بنما و ید بیضا از جیب اقتدار برون آر. قدرت و صولت دیرینه آشکار کن و صفوف اهل شبهات را درهم شکن! (دراین بخش بوی خشونت فیزیکی بمشام میرسد)

* اکثر کشورها و مردم دنیا به مقابله با امر بهایی بپا خواهند خواست ولی سربازان بهایی پیروز میدان خواهند بود همانطور که سپاه اسلام در جنگ بدر پیروز شدند.(دراین آیه بوی خشونت فیزیکی میآید چراکه صراحتا جنگ بدر را مثال زده و به آیات مدنی و جنگی قرآن ارجاع داده) (جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ آیه۱۱ سوره ص)

* الله بزودی اصحاب و یاران خود را از پشت پرده ها آشکار خواهد کرد تا زمین را فتح و بر آن غلبه کنند و با قدرتی ظهور میکنند که تمام ساکنین زمین را خوف و اضطراب فرا خواهد گرفت

* سربازان بهایی، بر ایران نیز غلبه خواهند کرد(در این بخش نیز بوی خشونت بمشام میرسد چراکه اینجا هم بیکی از آیات جنگی قرآن ارجاع داده) (وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ سوره صافات آیه۱۷۳)

نکته مهم: هرچند دراین آیات بوی خشونت فیزیکی میآید ولی آیات صراحتی بر خشونت فیزیکی ندارند و قابل تفسیر هستند. بهاییان این آیات را به درگیری کلامی و کشمکشها و اختلافات نظری عقیدتی دینی تعبیر میکنند.
ما همچنین میدانیم که حکم جهاد و شمشیر در دیانت بهایی بصراحت نسخ شده پس طبق نصوص بهایی، این درگیریها لااقل از طرف بهاییان نباید فیزیکی باشد. ر.ک ر.ک
بنابراین این درگیریها میتواند عقیدتی سیاسی اقتصادی یا نوعی جنگ نرم باشد و طبق نصوص نباید فیزیکی باشد. زمان این رویدادها نیز مشخص نیست. ر.ک

* کتاب اقدس(کتاب شریعت بهاییان) بر زمین حکومت خواهد کرد:
* کتاب اقدس بر زمین سلطان و نفوذ و اقتدار خواهد یافت.
* برخی از قدرتهای جهانی به پیشبرد اهداف بهایی و سلطنت کتاب اقدس کمک خواهند کرد
درباره حکومت کتاب اقدس بر دنیا بیشتر بخوانید.

پژوهشگر
مدرسه اهل بیت
درس زمین شناسی
۱

قاف کوهی افسانه‌ای و بلند است که دورتاور زمین را پوشانده. خورشید از پشت کوه قاف طلوع می‌کند و شب‌ها را در چاهی پشت کوه قاف می‌رود.


طبق خرافات قدیمی، کوه قاف میخ زمین است. جنسش از زمرد سبز است و کبودی آسمان از روشنایی و بازتاب این کوه استین است.

تصویر کوه قاف که دورتا دور زمین را گرفته



این دست خرافات متاسفانه در آثار اسلامی سنی و شیعه نیز وجود دارد. روایات زیادی در تایید این خزافات در متون اسلامی میبینیم. بعنوان نمونه:
از امام صادق روایت است که فرموده کوه قاف کوهی ست که دورتادور زمین را احاطه کرده. کبودی آسمان از این کوه است. طول این کوه حدود پانصد متر است.
این کوه است که زمین را ثابت نگه داشته و هرکجا زلزله ای بیاید ازین کوه میآید.




مستندات:
تصویرترجمه تصویرترجمه

متون عربی:
وأما ( ق ) فهو الجبل المحيط بالارض وخضرة السماء منه ، وبه يمسك الله الارض أن تميد بأهله
بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 92 صفحه : 374

عن أبي جعفر عليه‌السلام قال سمعته يقول « عسق » عداد سني القائم [١] و « ق » جبل محيط بالدنيا من زمرد أخضر فخضرة السماء
بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 60 صفحه : 120

عن أبي عبد الله الصادق جعفر بن محمد عليه‌السلام قال : إن ذا القرنين لما انتهى إلى السد جاوزه فدخل في الظلمات فإذا هو بملك قائم على جبل طوله خمسمائة ذراع فقال له الملك يا ذا القرنين أما كان خلفك مسلك فقال له ذو القرنين من أنت قال أنا ملك من ملائكة الرحمن موكل بهذا الجبل فليس من جبل خلقه الله عز وجل إلا وله عرق إلى هذا الجبل فإذا أراد الله عز وجل أن يزلزل مدينة أوحى إلي فزلزلتها
بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 60 صفحه : 127


عن الصادق (عليه السلام) وأما ق فهو الجبل المحيط بالأرض وخضرة السماء منه وبه يمسك الله الأرض أن تميد بأهلها.
والقمي قال ق جبل محيط بالدنيا من وراء يأجوج ومأجوج وهو قسم.
التفسير الصافي - الفيض الكاشاني - ج ٥ - الصفحة ٥٨

وأما ( ق ) فهو الجبل المحيط بالأرض وخضرة السماء منه » إلخ وروى قريبا منه القمي في تفسيره ، وهو مروي بعدة من طرق أهل السنة عن ابن عباس وغيره ، ولفظ بعضها جبل من زمرد محيط بالدنيا على كنفي [١] السماء ، وفي بعضها أنه جبل محيط بالبحر المحيط بالأرض والسماء الدنيا مترفرفة عليها وأن هناك سبع أرضين وسبعة أبحر وسبعة أجبل وسبع سماوات.
الميزان في تفسير القرآن نویسنده : العلامة الطباطبائي جلد : 18 صفحه : 15
ر.ک
مشرکین در دیانت بهایی

* مشرک در دیانت بهایی کسی ست که مقام بهاءالله را انکار میکند.(یعنی ما غیربهاییان)

* مشرک کسی ست که ادعای یکی از پیامبران یا بهاءالله را انکار کند.
مسلمانان و مسیحیان و پیروان دیگر ادیان که بهاءالله را انکار میکنند نیز مشرکند
. ر.ک ر.ک
(مشرکین فرقان) ر.ک
شرک ایرانیان و مسلمانان غیر بهایی


احکام مشرکین در دیانت بهایی:

درباره مشرکین در دیانت بهایی دو دسته نصوص هست: مکی و مدنی:

نمونه هایی از نصوص مکی:
* مشرکین و هیچ کس و چیز دیگری در دیانت بهایی، نجس نیست و حکم نجاست ادیان پیشین در آئین بهایی صراحتا نسخ شده.

* حقوق مدنی و اجتماعی مشرکین و موحدین، بهاییان و غیر بهاییان یکسان است.


* با ادیان دیگر با رواداری و محبت معاشرت کنید

* دین باید سبب الفت و محبت باشد و اگر دین سبب دشمنی شد، بی دینی بهتر است
. ر.ک

نمونه هایی از نصوص مدنی:

احکامی در دیانت بهایی وجود دارد که درواقع همان حکم نجاست اسلامی ست. در دیانت بهایی نیز، نسبت به مشرکین تحقیر و توهین و انسانزدایی شده و حکم به انقطاع و عدم معاشرت با آنها داده شده. :
* مشرکین افراد خبیث و شاخه های خشک لایق هیزم اند. نباید کوچکترین معاشرتی با آنها داشت.

* بهاییان باید بر هم ابر رحمت و بر مشرکین عذاب محتوم باشند.(اشداء علی الکفار رحماء بینهم)
* بهاییان نباید به سخن مشرکین گوش کنند


* بهاییان مثل یاقوت هستند و مشرکین سنگریزه اند.

* مشرکین چیزی جز کرم خاکی نیستند و مثل مگس وزوز میکنند.

*مشرکین باید حال خود را از مادرشان بپرسند(مادربخطا هستند)

بهاءالله: هر کس بغض نسبت به بهاءالله داشته باشد، شیطان در رختخواب مادرش وارد شده(زنازاده است)

* ننگ و نفرین بر قوم مشرکین
(فسحقاً للقوم المشرکین)


* مشرکین رجس و کثیف اند(رجس کلّ مشرک)

* مشرکین رجیم و ملعون اند(کل مشرک رجیم)

* بر هر ارضی که مؤمن مستقرّ شود آن ارض جنّت عنداللّه مذکور است و اگر مشرک بهمان ارض مستقرّ شود از ارض جحیم محسوب

* بهاءالله حتی برادر خودش ک با عقاید او مخالف بوده را مشرک گوساله مگس گه خور و ابلیس خطاب کرده(ص۳۴۶)

*نباید توهم داشت که مشرک و موحد در یک مقام اند

* در دیانت بهایی پیشگویی شده که در آینده بهاییان با مشرکین بشدت درگیر میشوند و بهاییان پیروز شده و زمین را از نجاست مشرکین پاک خواهند کرد

چگونه بین این دو دسته از نصوص را جمع کنیم؟

** بهاییان چه میگویند:

بهاییان معمولا پاسخ میدهند که
۱- متون دسته دوم(مدنی) که به مشرکین عتاب کرده، مخاطبشان مشرکین خاصی در آن زمان بوده که با بهاءالله و امربهایی دشمنی میکردند و منظور تمام مشرکین نیست.

۲- و امروزه روز این احکام توسط بیت العدل اجرا نمیشود و همینکه اجرا نمیشود، تایید مورد ۱ است.

** منتقدین چه میگوییم:

۱- بهاییان رعایت حکمت(تقیه) میکنند و روی این اشکال همان ماله ی اسلامی شان نزول را میکشند ولی اثبات و رفرنسی ندارند. خطاب اکثر آیات و متون بالا، به تمام مشرکین است نه افراد خاصی از مشرکین. بعنوان نمونه:
هرکس بهاءالله را انکار کند باید حالش را از مادرش بپرسد و به درک آتش دوزخ برود.
هرکس

۲- خیلی از آیاتِ عتاب و توهین یا خشونت علیه مشرکین، مربوط به آینده است نه زمان حیات حسینعلی(بهاءالله) و خطابشان نیز به همه ی مشرکین آینده است نه گروه خاصی. نمونه:
* الله، مشرکین را با قدرتش مجازات خواهد کرد چراکه الله شدید العقاب است
نمونه های بیشتر را اینجا بخوانید

۳- درست است که بیتالعدل امروز این احکام مربوط به مشرکین را اجرا نمیکند ولی چه بسا درآینده بیشتر اجرا کند همانطورکه در گذشته نیز بیشتر اجرا میشده.
آیات مربوطه، خبر از درگیری شدید بین بهاییان و مشرکین در آینده را میدهد وقتی بهاییان به قدرت و عده بیشتری میرسند.
واضح است امروز که بهاییان در ضعف و اقلیت هستند، نه فقط این احکام مربوط به مشرکین، بلکه خیلی از احکام دیگر بهایی را نیز اجرا نمیکنند.
بیت العدل میتواند تشخیص بدهد چه احکامی را اجرا کند یا نکند.
اگر امروز اجرا نمیکند، هنری نکرده. چراکه نمیتواند اجرا کند. فردا اگر بتواند شاید اجرا کند.

۴- خاصیت متون مکی و مدنی اینست که اولا قابل تفسیرند و ثانیا معمولا در دوران ضعف، متون مکی اجرا میشوند و در دوران قدرت، متون مدنی. محمد نیز در دوران مکی میگفت لکم دینکم و لی دین و مظلومانه سنگ میخورد و مخفیانه هجرت میکرد ولی در دوران مدنی طور دیگری رفتار کرد. و محمد را درواقع بهاالله فرستاده و ما امضا و عملکرد بهاالله را قبلا در اسلام دیدیم و دوباره فریب نمیخوریم و میدانیم خدای بهاییان بشدت مکار است فانّ اللّه اشدّ مکراً
ر.ک

۵- با توضیحات بالا، بهرحال قابلیت خشونت دراین متون موج میزند و ترس از این متون موجه و عقلانی ست و باور تبلیغات بهایی مصداق زودباوری.



پژوهشگر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدرسه اهل بیت
درس زمین شناسی ۳


درباره اینکه زمین چگونه و روی چه چیزی قرار دارد، حداقل پنج دسته روایات از امامان شیعه وجود دارد:

۱- امام صادق بنقل از پیامبر فرمود: زمین روی یک ماهی است، ماهی روی آب، آب روی صخره، صخره روی شاخ گاو، شاخ گاو روی ثری و بعد از علم علما قطع شده. مستندات

امام حسن فرمود امام علی در اثبات حقاینت خود فرمود: وقتی الله آسمانها و زمین را آفرید، زمین را بر پشت یک ماهی قرار داد ولی بر پشت او سنگینی کرد و لرزید پس الله بوسیله کوهها زمین را محکم و استوار کرد. مستندات

۲- امام صادق فرمود: زمین روی یک خروس است، خروس روی یک صخره، صخره روی یک ماهی...مستندات

۳- امام علی بنقل از پیامبر فرمود: زمین روی آب قرار دارد، آب روی صفا، صفا روی ماهی، ماهی روی گاو، گاو روی سنگ. و الله کوهها را آفرید تا زمین سنگین شود و آن ماهی نتواند زمین را بجنباند. مستندات

۴- امام علی فرمود: زمین روی دوش فرشته است، فرشته روی صخره، صخره روی گاو، گاو روی ماهی، ماهی روی آب، آب روی هوا، هوا روی تاریکی. مستندات

۵- امام علی فرمود: الله زمین را روی هوا قرار داد بدون ارکان(ستون و پایه). مستندات

تصاویر مربوطه

پ.ن:
بنظر میرسد امامان شیعه این مطالب را از علمای زمان خود اخذ میکردند و به پیروان خود با ادعای علم لدنی منتقل میکردند.
در رورایت شماره ۱ میبینید وقتی از امام میپرسند ثری بر چه چیزیست، امام پاسخی ندارد و میگوید علم علما اینجا قطع شده. چگونه ممکن است امام پاسخی نداشته باشد؟
در تایید این احتمال که امامان از علما اخذ میکردند، بعنوان نمونه در بحار الانوار ج۵۵ص۵۴ میخوانیم که روای از شخص عالمی که کتابخوان بوده میپرسد زمین روی چیست. عالم پاسخ میدهد زمین بر صخره ایست که دست یک ملک است که روی یک ماهی ایستاده.

گویا امامان هرآنچه علمای آن زمان میگفتند را باسم خودشان روایت میکردند تا شیعیانشان در آینده هرطور میخواهند عمل کنند؛ هر روایتی که درست درآمد و علم بشر آنرا تایید کرد، شیعیان خواهند گفت سبحان الله امامان ما از قبل اینرا گفته بودند و سبحان الله چگونه مردی در صحرای ۱۴۰۰سال پیش اینرا گفته. و اینگونه به ایمانشان اضافه شود. و هرکدام هم غلط بود، بگویند این روایات ضعیف است یا امام تقیه کرده و در حد عقل مردم آنزمان حرف زده.

پژوهشگر
حضرت ولی امرالله، استقرار دولت اسرائیل در فلسطین را مصداق وعده الهی میداند و و دولت اسرائیل را با یهودیان یکی میکند و خوشحال است که با دولت اسرائیل توافقاتی کرده و امتیازاتی گرفته.

پ.ن:
این درحالیست که اکثر مسلمان و برخی از خودِ یهودیان و مسیحیان، تشکیل دولت اسرائیل را مصداق تحقق آن وعده های الهی نمیدانند چراکه از نظر آنان موعودشان هنوز ظهور نکرده.

جنگی طولانی بین مسلمانان و اسرائیل در جریان بوده و هست و تعداد زیادی کشته شدند و میشوند. و غالب مسلمانان تشکیل دولت اسرائیل را "اشغال فلسطین" و "ظلمی بزرگ" میدانند نه وعده و بشارت الهی.

یکی از دلایل اصلی دشمنی خیلی از مسلمانان با دیانت بهایی همین است که از نگاه آنها بهاییان وسط این جنگ بزرگ، بجای اینکه جنایات "اسرائیل کودک کش" را محکوم کنند، طرف اسرائیل را میگیرند و آنرا تایید میکنند.

این بشارات همچنین اکت سیاسی محسوب میشود. بهاییان تبلیغ میکنند که ما در سیاست دخالت نمیکنیم ولی همین بشارت ولی امرالله، بزرگترین دخالت در سیاست است وقتی وسط یک جنگ بزرگ سیاسی نظامی، یکی از طرفین جنگ را تایید کرده.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بنام پدر پسر روح القدس؛ الله بهاءالله ولی امرالله
آمین

بهاییان میتواند در عبادات خود یا الله را خطاب قرار دهند یا بهاءالله را یا ولی امرالله را.

یعنی در مقام عبادت سه خدایی هستند.

بنابراین بهاییان از لحاظ عبادی تقریبا شبیه مسیحیان هستند. مسیحیان نیز خدای پدر خدای پسر و روح القدس را میخوانند و دعا میکنند.

شباهت دیگر اینکه یک خداوند چهارمی نیز در مسیحیت و بهاییت وجود دارد.
مسیحیان کاتولیت، مریم مقدس را بعنوان خداوندگار مادرTheotokos شفاعتگر و میانجی دعای خود با خدا میدانند. مسیحیان کلیسای ارتدکس شرقی نیز مریم مقدس را میخوانند. مثلا در دعای «سلام بر مریمHail Mary»
بهاییان نیز حضرت عبدالبهاء یا ولی امرالله را میخوانند و در دعا مورد توجه و واسطه دعای خود قرار میدهند.

درنتیجه همان اختلافی که بین مسلمان و مسیحی است، بین مسلمان و بهایی نیز هست با این تفاوت که مسیحیان قرآن را کلام خدا نمیدانند ولی بهاییان میدانند و در قرآن صراحتا خواندن غیر خدا شرک معرفی شده.
باین معنا، بهاییان اینجا با قبول قرآن، دچار تناقض بزرگی در الهیات خود شدند.
بیشتربخوانید
تصویر بالا از کتابخانه بهایی؛ انوار هدایت
ندانمگرایی یا اتییسم۲۴
۲۵ ۲۳
معرفی کتاب:
والتر استیسWalter Terence Stace
استاد فلسفه در دانشگاه برینستون امریکا، تحقیقات جالبی درباره تصوف داشته و کتاب معروفی نوشته بنام فلسفه و تصوف.
مطالعه آنلاین کتاب
پی دی اف

نویسنده در جای جای کتاب، بخصوص در چپتر دوم
Chapter Two: The Problem of the Universal Core
بخصوص در بخش۵ درباره عرفان برون گرا،
بخش ۶ درباره مرزها و بخصوص در بخش۷ درباره عرفان درونگرا،
Introvertive Mysticism
درباره تجربیات مشترک صوفیان دنیا بحث میکند.

نویسنده توضیح میدهد که تجربه ی شهودی حسی، همیشه با تاویلات و تفاسیر و بیان آمیخته یا آلوده میشود. حتی نزد خود صوفی. یعنی وقتی صوفی حالتی از تجربه ی عرفانی را تجربه میکند، معمولا خودآگاه یا ناخودآگاه در جهت توضیح و تفسیر و تاویل آن تلاش میکند و بمحض اینکه تلاش میکند برای بیان و توضیح شهود خودش، تجربه ی خالصش با پیشینه، پیشفرضها و داشته هایی که با خود حمل میکند، مخلوط و آلوده میشود.
ولی نویسنده همزمان باین مهم اشاره دارد که ذات تجربه ی خالص صوفی، غض نظر از بیان این تجربیات، در همه ی متصوفه مشترک است. یعنی آن لحظاتی ک صوفی از خود و افکار خود خالی میشود و به هیچ یا وحدت میرسد، آن حس خالص، بین صوفیان دنیا مشترک است ولی در مرحله ی بعد، وقتی عارف مسیحی یا مسلمان یا یهودی یا هندو یا بودایی، هرکدام تلاش میکنند تا تجربه خود را منتقل و بیان کنند یا حتی آن تجربه را برای خود تفسیر و تاویل کنند، آن تجربه ی خالص با دیگر عقاید، پیشفرضها و قبولداشتهای صوفی مخلوط میشود.

نویسنده معتقد است حتی وقتی صوفیان تصاویری میبینند یا صداهایی میشنوند یا رویایی میبینند، تمام اینها با آن تاویلات و قبولداشتها مخلوط است ولی تجربه ی شهودی، خالی از هر گونه حواس و افکار، وقتی حالت هیچ تجربه میشود، وقتی وحدت و همذاتی و یکی شدن با هستی تجربه میشود، آن تجربه ی خالص بین صوفیان مشترک است.
(دراینجا منظور از صوفی همان عارف است، نه گروهی خاص از پیروان ادیان یا مذاهب)


پ.ن:
* اینکه اصل تجربه ی شهودی دینی، بین شهودگران مشترک است، نکته ی جالبی ست که شهودگران در گوشه کنار دنیا، تجربه ها و گزارشات یکسانی را بزبانهای مختلف بیان میکنند.

* با خواندن این کتاب، ندانمگرایی در شما تقویت میشود:
توضیح:
"برهان تجربه دینی" یا تجربه ی شهودی، از نظر باورمندان و دیندارن، قویترین یا یکی از قویترین براهین اثبات وجود خداست. باین معنا که براهین دیگر معمولا عقلانی استدلالی ست ولی این برهان، حسی و شهودی ست. تجربه ی حسی شهودی، در مقایسه با براهین استدلالی منطقی، تاثیر عمیقتری بر باورمندان دارد وقتی فرد باورمند، حضور خدا را عمیقا حس یا شهود میکند و نوعی آگاهی بی‌واسطه از مقام الوهیت و وحدت را عمیقا دریافت میکند و با امر الوهی مواجهه قلبی میکند.

ولی با توضیحات این کتاب، میتوان درک کرد که حتی در آن حالت شهود حسی و تجربه ی دینی، ندانمگرایی موج میزند و حتی خودِ فرد باورمندِ شهودگر نیز نمیداند چگونه مشاهدات و دریافتای خود را هضم بکند و نمیداند این احساسات او چقدر واقعیت دارد ولی بمانند خواب و رویا، بشدت واقعی بنظر میرسد. مثال معروف خواب پروانه را در نظر بگیرید؛ «من خواب دیدم پروانه هستم و خواب آنقدر واقعی بود که نمیدانم آیا من آدمی هستم که خواب دیده پروانه است یا پروانه ای هستم که خواب میبینم آدمم.»

درواقع حالتی از حیرانی عمیق با اینگونه مشاهدات و تجربیات حسی شهودی دینی همراه است. بنابراین خدایی هم اگر وجود داشته باشد، طبق تعریف، موجودی ناشناخته و مرموز و غیرقابل درک است و شهود این خدا نیز با ندانمگرایی و حیرانی همراه است.

بعنوان نمونه، الله خدایی ست که درک و شهود او با ندانمگرایی و حیرانی و شک و تردید همراه است.بیشتر بخوانید


بخش قبل و بعد
پژوهشگر
شیخ یوسف بحرانی، فقیه معروف شیعه، ملقب به محقق بحرانی، محدث بحرانی، صاحب حدائق، استادِ میرزای قمی و حائری، در کتاب کشکول ج۳ص۶۸ داستان سکسی لواط مردی با نوجوانی را با آیات قرآن بتصویر میکشد.

ترجمه ی متن بالا رو بزبان ساده امروزی ارائه میدم و پیشاپیش از خوانندگان بخاطر نقل این داستان شنیع عذرخواهی میکنم ولی تا ببینید این عالم برجسته شیعه چه داستان زشت و سخیفی رو با آیات قرآن نوشته. تمام بخشهای علامتگذاری شده در متن، آیات قرآن هستند و این توهین بزرگی به قرآن هست.

"یه روز یه مردی از کنار مدرسه ای رد میشد که یه بچه قشنگیو دید و گفت عجب چیزی هستی. پسره گفت اگه اینکاره ای پایه ام. مرده گفت بده بخوریم ببینیم‌ چی داری. پسره گفت اگه میخوای باید پولشم بدی. مرده گفت هستم قرار بزار بریم تو کارش. روز جمعه قرار گذاشتن و همو دیدن و رفتن یه جای خلوتی تو رختخواب و مرده به پسره پول داد و گفت خم شو و پسره ام لباسشو درآورد و مرده ام سوار کار شد و پسره دردش گرفت و گفت یواشتر.
یه مرده دیگه ای صداشونو شنید و گفت به ما ام میرسه؟ جواب داد نمیرسه.»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پژوهشگر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM