𝗟𝖾𝗆𝗈𝗇 𝗕𝗈𝗒
97 subscribers
279 photos
1 file
101 links
太陽の息子 (黄色で読む)
𝗜𝗇𝖿𝗈 ⨾ @Lemoninfo
Download Telegram
آلوده به مرگِ بی‌شرمانه‌ی خاکستر‌ی.
مدفنِ خاکستر های مرده ی بیهودگی.
I'm in a BDSM relationship with my thoughts.
در شبِ تب، در خلأ ماده ی تاریک روح، تنها زردیِ امیدوار به ناامیدی سخن میگوید؛ همان ماهِ بیمار.
Je t'aime
Lara Fabian
Comme un loup, comme un roi
Comme un
homme que je ne suis pas
Hurt an artist and you'll see masterpieces of what you've done!
ولی وایب الآنم این بود:
Art never comes from happiness.
در آینه نگاه میکند. پسری را می‌بیند که سالهاست می‌شناسد. موهای خرمایی رنگ، چشم‌هایی که به درون می‌نگرند و با بیرون سخن می‌گویند؛ سخن از رهایی! پسری که از بندِ زندانِ جسم پوسیده اش آزاد شده. از خواب بیدار می‌شود. کلمات جوهری تکه تکه شده و به درون رگ‌هایش فرو می‌روند. ردِ خونِ جوهرِ کلماتِ شکسته شده بر روی دستش می‌ماند.
+ پسرکی وجود ندارد!
با پوزخند می‌گویند و جام‌ِشان را از جوهر پر می‌کنند تا آماده‌ی نوشتنِ کلماتِ دردناکِ بیشتر در دفترِ زندگی‌اش شوند.
یه وقتایی یچیزایی مینویسم که حس میکنم تنها کسی که متوجهشون میشه خودمم. این بده. شایدم خوبه یجور حرف زدن نزدنه.
هنر زندست حتی گاهی زنده تر از خود هنرمند.
در واقع هنر اصولا از جنون و دیوانگی میاد..