NOONBOOK :: نشر نون
«مردی به نام اُوِه» چاپ دوم | رمان خارجی | فردریک بکمن | ترجمه الناز فرحناکیان| نشر نون @NOONBOOK
پنج دقیقه به شش صبح بود که «اُوه» و گربه برای اولین بار همدیگر را دیدند. گربه از همان اول از «اُوه» خوشش نیامد. البته که این حس دو طرفه بود!
.
.
#مردی_به_نام_اوه
نقدی بامزه بر زندگی مدرن و حکایت تمام آنچه که این زندگی از ما گرفته است...
.
نویسنده: #فردریک_بکمن
مترجم: الناز فرحناکیان
#نشر_نون
#شهرکتاب_ابن_سینا
.
.
#مردی_به_نام_اوه
نقدی بامزه بر زندگی مدرن و حکایت تمام آنچه که این زندگی از ما گرفته است...
.
نویسنده: #فردریک_بکمن
مترجم: الناز فرحناکیان
#نشر_نون
#شهرکتاب_ابن_سینا
NOONBOOK :: نشر نون
«سرپناه کاغذی» | مینیمالهای مارگارت اتوود | ترجمه گلاره جمشیدی | #نشرنون @noonbook
«باید تمام فضاهای موجود روی کاغذ را با نوشته ها پر کنی. بعضی از نوشته ها باید فریادهایی را شرح دهند که آن بیرون در حال برآمدن است؛ شب و روز، در میان تپه های شنی و تکه های یخ و خرابه ها و استخوان ها و این قبیل چیزها ؛ در مورد فریادها باید حقیقت را گفت، که کاری ست دشوار ، چون تو از میان دیوارهای کاغذی نمی توانی بیرون را ببینی، بنابراین نمی توانی حقیقت را دقیق بیان کنی.»
#سر_پناه_کاغذی #نویسنده #مارگارت_اتوود #ترجمه #گلاره_جمشیدی #نشر_نون
«سر پناه کاغذی» قویترین حکایت این کتاب، نوعی #ایمان و اعتقاد ناب به #نویسندگی را بیان می کند.📚📖📚✏
این #کتاب فوق العاده #دلنشین و زیباست.
https://www.instagram.com/p/BLNirq_gIeq/
@noonbook
#سر_پناه_کاغذی #نویسنده #مارگارت_اتوود #ترجمه #گلاره_جمشیدی #نشر_نون
«سر پناه کاغذی» قویترین حکایت این کتاب، نوعی #ایمان و اعتقاد ناب به #نویسندگی را بیان می کند.📚📖📚✏
این #کتاب فوق العاده #دلنشین و زیباست.
https://www.instagram.com/p/BLNirq_gIeq/
@noonbook
Instagram
NOONBOOK .::. نشر نون
@bestbook_ باید تمام فضاهای موجود روی کاغذ را با نوشته ها پر کنی. بعضی از نوشته ها باید فریادهایی را شرح دهند که آن بیرون در حال برآمدن است؛ شب و روز، در میان تپه های شنی و تکه های یخ و خرابه ها و استخوان ها و این قبیل چیزها ؛ در مورد فریادها باید حقیقت را…
NOONBOOK :: نشر نون
«وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین» | رمان | امیل حبیبی | مترجم احسان موسوی خلخالی | #نشرنون @NOONBOOK
همه چیز درباره «وقایع غریب غیب شدن سعید ابونحس خوشبدبین» | رمان | امیل حبیبی | مترجم احسان موسوی خلخالی | #نشرنون
به گزارش خبرگزاری مهر، رمانی از امیل حبیبی نویسنده نامدار فلسطینی در ایران با عنوان «وقایع غریب غیب شدن سعید ابو نحس خوشبدبین» با ترجمه احسان موسوی خلخالی منتشر شده است.
این رمان در قالب طنزی صریح و شفاف، سبکهای داستانی رایج در جهان عرب را به همآوردی میخواند. این رمان از انعطافپذیری و تغییر و برآمدن وجه جدید از بلوغ داستاننویسی مدرن عربی خبر داده است.
به باور منتقدان دیدگاه امیل حبیبی در این رمان حاصل ذهنی پخته و آگاه و نتیجه تجربه سالیان دراز او در داستان نویسی است. او در این رمان قواعد مرسوم را کنار گذاشته و اثری خلق کرده که تا به امروز نیز همانندی ندارد.
حبیبی در این رمان بیست سال از زندگی فلسطینیانی را روایت میکند که پس از مهاجرتهای دستهجمعی هموطنانشان در پی جنگهای سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ در تابعیت اشغالگران صهیونیست ماندهاند. حبیبی در رمانش برای بازخوانی این بخش تاریخی از زندگی مردم سرزمینش بخشهایی از زندگی شخصی خود را با برخی از وقایع عمومی و تاریخی سرزمین خود آمیخته است.
وقایع تاریخی که در این رمان روایت میشوند لزوما نامعتبر و یا ساختگی نیستند بلکه باید آنها را ابزاری در دست داستاننویس برای نگارش داستان به شمار آورد با این حال حبیبی برای استفاده از آنها این امتیاز را داشته که به دلیل حضور در متن ماجرا آن هم به صورت بدون واسطه، آنها را درک کند و وضعیت زندگی بسیاری از هموطنان خود را شخصا تجربه کرده است.
این رمان پس از انتشار در سال ۱۹۷۴ در جهان عرب با تحسینهای بسیاری مواجه شدو مقالات زیادی نیز درباره آن تالیف شد. بسیاری از منتقدان گزارش عینی نویسنده از زندگی اعراب در سرزمینهای اشغالی و روایت او از مشکلات زیستی فلسطینیان در قالب روایت طناز و صریح و شفاف را ستودهاند.
@NOONBOOK
به گزارش خبرگزاری مهر، رمانی از امیل حبیبی نویسنده نامدار فلسطینی در ایران با عنوان «وقایع غریب غیب شدن سعید ابو نحس خوشبدبین» با ترجمه احسان موسوی خلخالی منتشر شده است.
این رمان در قالب طنزی صریح و شفاف، سبکهای داستانی رایج در جهان عرب را به همآوردی میخواند. این رمان از انعطافپذیری و تغییر و برآمدن وجه جدید از بلوغ داستاننویسی مدرن عربی خبر داده است.
به باور منتقدان دیدگاه امیل حبیبی در این رمان حاصل ذهنی پخته و آگاه و نتیجه تجربه سالیان دراز او در داستان نویسی است. او در این رمان قواعد مرسوم را کنار گذاشته و اثری خلق کرده که تا به امروز نیز همانندی ندارد.
حبیبی در این رمان بیست سال از زندگی فلسطینیانی را روایت میکند که پس از مهاجرتهای دستهجمعی هموطنانشان در پی جنگهای سال ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ در تابعیت اشغالگران صهیونیست ماندهاند. حبیبی در رمانش برای بازخوانی این بخش تاریخی از زندگی مردم سرزمینش بخشهایی از زندگی شخصی خود را با برخی از وقایع عمومی و تاریخی سرزمین خود آمیخته است.
وقایع تاریخی که در این رمان روایت میشوند لزوما نامعتبر و یا ساختگی نیستند بلکه باید آنها را ابزاری در دست داستاننویس برای نگارش داستان به شمار آورد با این حال حبیبی برای استفاده از آنها این امتیاز را داشته که به دلیل حضور در متن ماجرا آن هم به صورت بدون واسطه، آنها را درک کند و وضعیت زندگی بسیاری از هموطنان خود را شخصا تجربه کرده است.
این رمان پس از انتشار در سال ۱۹۷۴ در جهان عرب با تحسینهای بسیاری مواجه شدو مقالات زیادی نیز درباره آن تالیف شد. بسیاری از منتقدان گزارش عینی نویسنده از زندگی اعراب در سرزمینهای اشغالی و روایت او از مشکلات زیستی فلسطینیان در قالب روایت طناز و صریح و شفاف را ستودهاند.
@NOONBOOK
روزنامه فرهیختگان: درباره رمان «مردی به نام اُوِه» | فردریک بکمن | ترجمه الناز فرحناکیان| #نشرنون | چاپ سوم
http://www.farheekhtegan.ir/?nid=2062&pid=8&type=0
@NOONBOOK
http://www.farheekhtegan.ir/?nid=2062&pid=8&type=0
@NOONBOOK
NOONBOOK :: نشر نون
روزنامه فرهیختگان: درباره رمان «مردی به نام اُوِه» | فردریک بکمن | ترجمه الناز فرحناکیان| #نشرنون | چاپ سوم http://www.farheekhtegan.ir/?nid=2062&pid=8&type=0 @NOONBOOK
ردپای زن ایرانی در یک رمان پرفروش
درباره نویسندهای سوئدی که این روزها بازار کتاب جهان را تسخیر کرده است
روزنامه فرهیختگان: رضا خسروزاد| کارل فردریک بکمن، متولد دوم ژوئن 1981 استکهلم، نویسنده و وبلاگنویس سوئدی است. او نوشتن را بهطور جدی از سال 2007 برای روزنامهها و مجلات آغاز کرد و در 2013 به نویسندهای مطرح تبدیل شد.
بکمن نوشتن «مردی به نام اُوِه» را در 2012 آغاز کرد. نوشتن این کتاب کمتر از یک سال طول کشید و در این مدت آخر هفتهها روزی 14 ساعت کار میکرد تا بتواند طی هفته وقت آزاد برای نوشتن داشته باشد. در همین دوران یک ناشر آلمانی در نمایشگاه کتاب سوئد، پیشنهاد انتشار کتاب و پرداخت مبلغی بهعنوان پیشپرداخت را با او مطرح کرد. به این ترتیب او میتوانست تمام وقتش را صرف نوشتن کند و کتاب «مردی به نام اُوه» پس از انتشار و موفقیتی چشمگیر در سوئد، سرانجام به بیش از 32 زبان زنده در دنیا ترجمه شد. در ایران نیز این رمان توسط #نشرنون و با ترجمه الناز فرحناکیان منتشر شده که در همان هفته اول در صدر فروش کتابفروشیها قرار گرفته است.
با فردریک بکمن درباره رمان «مردی به نام اُوه»
روشتان در رماننویسی چیست؟
من نوشتن را با شخصیتها شروع میکنم. بعضی نویسندهها با موضوع شروع میکنند و همانطور که پیش میروند، شخصیتهای مناسب داستان را شکل میدهند. روش من برعکس است. اول شخصیتهایم را شکل میدهم؛ آدمهایی را میسازم که از نظرم بامزه و جالبند.
راز پرفروش شدن رمانهایتان را برایمان فاش میکنید؟
نمیدانم. کاش واقعا جوابی برای این سوال داشتم. مردم فکر میکنند من یک فرمول دارم (اینجوری کتابت پرفروش شد)؛ اما وقعا هیچ ایدهای ندارم. تنها چیزی که میدانم این است که احتمالا من هم همان چیزهایی را دوست دارم که خیلیهای دیگر دوست دارند. به چیزهای خاص هیچ علاقهای ندارم. برنامههای تلویزیونیای را دوست دارم که میلیونها نفر دیگر هم دوست دارند، تماشا کنند. ما تعداد زیادی نویسنده واقعا بااستعداد و برجسته داریم، ولی من از آن نویسندههایی نیستم که بتوانم پیچیده بنویسم. جوری مینویسم که مردم راحت درک کنند. کتاب پرفروش به این معنی نیست که اکثریت فکر کنند کتابی که خواندهاند بهترین بوده؛ به این معنی است که کتاب خوبی بوده است.
کتاب «مردی به نام اوه» دربردارنده طنز، ویژگیهای خاص و عجیب و پیامی دلگرمکننده بود. آیا این به نوع روایت شما برمیگردد؟
این سوالی پیچیده است. نمیشود مختصر پاسخ داد. راستش از اول هیچ طرحی برای این داستان نداشتم. فقط سعی کردم داستانی را تعریف کنم که حسی نسبت به آن داشتم و سعی کردم تا جای ممکن صادقانه و سرگرمکننده باشد.
اُوه در ابتدای داستان پیرمردی غرغرو است و همانطور که داستان جلو میرود معلوم میشود شخصیتی پیچیده، مهربان و غافلگیرکننده پشت آن ظاهر عبوس پنهان است. چرا؟
خب، سوال سختی است. تا قبل از نوشتن کتاب هیچ طرحی نداشتم؛ ولی همینجور هم دست روی دست نگذاشتم تا چیزی به من الهام شود. فقط پشت کامپیوتر نشستم و صبح روز بعد که با سردرد بیدار شدم
- معمولا خیلی زود سردرد میگیرم- دیدم یک کوه کاغذ دوروبرم است... از سوال اصلی پرت شدیم. بعضی وقتها آدم از مسیری که ابتدا در نظر داشته، در نیمه داستان منحرف میشود. مثلا در نسخه اولیه «مردی به نام اُوه» گربه تازه در فصل 14 ظاهر میشد ولی ویراستار لجبازم اصرار میکرد نقش گربه باید پررنگتر باشد؛ بنابراین آن را در فصل دو معرفی کردم. این قضیه کل جریان کتاب را تغییر داد که خودم هم تا چاپ کتاب از آن بیخبر بودم.
ادبیات سوئد را چطور میبینید؟
توجه ادبیات ما به ژانر جنایی است؛ احتمالا به این دلیل که در زندگی واقعی با آن روبهرو نیستیم. اگر بخواهید داستان جنایی بنویسید، سوئد مکان بسیار مناسبی برای این کار است؛ مکانی ایدهآل، چون اگر اینجا کسی کار وحشتناکی بکند، ترس بیشتری در جامعه به وجود میآید.
و سوال آخر. در نوشتن روند مشخصی دارید؟
نه، روند مشخصی ندارم. دو تا بچه دارم. همسرم بیرون از خانه کار میکند و من باید از بچهها نگهداری کنم. آنها را مهدکودک ببرم، هرازگاهی سرما میخورند و باید بنشینیم و 10 هزار بار یک کارتون را تماشا کنیم. بنابراین نمیتوانم برنامهای مشخص برای نوشتن داشته باشم، فقط هر وقت بتوانم مینویسم. ولی راستش را بخواهید به این نتیجه رسیدهام که داشتن زمان برای نوشتن مهم نیست؛ باید فرصت فکر کردن داشته باشید.
و جمله آخر؟
وقتی نوشتن کتابم به پایان میرسد و آن را به دست چاپ میسپارم، تنها جملهای که میگویم این است: «کتاب دیگر متعلق به من نیست. حالا متعلق به شماست.» @NOONBOOK
درباره نویسندهای سوئدی که این روزها بازار کتاب جهان را تسخیر کرده است
روزنامه فرهیختگان: رضا خسروزاد| کارل فردریک بکمن، متولد دوم ژوئن 1981 استکهلم، نویسنده و وبلاگنویس سوئدی است. او نوشتن را بهطور جدی از سال 2007 برای روزنامهها و مجلات آغاز کرد و در 2013 به نویسندهای مطرح تبدیل شد.
بکمن نوشتن «مردی به نام اُوِه» را در 2012 آغاز کرد. نوشتن این کتاب کمتر از یک سال طول کشید و در این مدت آخر هفتهها روزی 14 ساعت کار میکرد تا بتواند طی هفته وقت آزاد برای نوشتن داشته باشد. در همین دوران یک ناشر آلمانی در نمایشگاه کتاب سوئد، پیشنهاد انتشار کتاب و پرداخت مبلغی بهعنوان پیشپرداخت را با او مطرح کرد. به این ترتیب او میتوانست تمام وقتش را صرف نوشتن کند و کتاب «مردی به نام اُوه» پس از انتشار و موفقیتی چشمگیر در سوئد، سرانجام به بیش از 32 زبان زنده در دنیا ترجمه شد. در ایران نیز این رمان توسط #نشرنون و با ترجمه الناز فرحناکیان منتشر شده که در همان هفته اول در صدر فروش کتابفروشیها قرار گرفته است.
با فردریک بکمن درباره رمان «مردی به نام اُوه»
روشتان در رماننویسی چیست؟
من نوشتن را با شخصیتها شروع میکنم. بعضی نویسندهها با موضوع شروع میکنند و همانطور که پیش میروند، شخصیتهای مناسب داستان را شکل میدهند. روش من برعکس است. اول شخصیتهایم را شکل میدهم؛ آدمهایی را میسازم که از نظرم بامزه و جالبند.
راز پرفروش شدن رمانهایتان را برایمان فاش میکنید؟
نمیدانم. کاش واقعا جوابی برای این سوال داشتم. مردم فکر میکنند من یک فرمول دارم (اینجوری کتابت پرفروش شد)؛ اما وقعا هیچ ایدهای ندارم. تنها چیزی که میدانم این است که احتمالا من هم همان چیزهایی را دوست دارم که خیلیهای دیگر دوست دارند. به چیزهای خاص هیچ علاقهای ندارم. برنامههای تلویزیونیای را دوست دارم که میلیونها نفر دیگر هم دوست دارند، تماشا کنند. ما تعداد زیادی نویسنده واقعا بااستعداد و برجسته داریم، ولی من از آن نویسندههایی نیستم که بتوانم پیچیده بنویسم. جوری مینویسم که مردم راحت درک کنند. کتاب پرفروش به این معنی نیست که اکثریت فکر کنند کتابی که خواندهاند بهترین بوده؛ به این معنی است که کتاب خوبی بوده است.
کتاب «مردی به نام اوه» دربردارنده طنز، ویژگیهای خاص و عجیب و پیامی دلگرمکننده بود. آیا این به نوع روایت شما برمیگردد؟
این سوالی پیچیده است. نمیشود مختصر پاسخ داد. راستش از اول هیچ طرحی برای این داستان نداشتم. فقط سعی کردم داستانی را تعریف کنم که حسی نسبت به آن داشتم و سعی کردم تا جای ممکن صادقانه و سرگرمکننده باشد.
اُوه در ابتدای داستان پیرمردی غرغرو است و همانطور که داستان جلو میرود معلوم میشود شخصیتی پیچیده، مهربان و غافلگیرکننده پشت آن ظاهر عبوس پنهان است. چرا؟
خب، سوال سختی است. تا قبل از نوشتن کتاب هیچ طرحی نداشتم؛ ولی همینجور هم دست روی دست نگذاشتم تا چیزی به من الهام شود. فقط پشت کامپیوتر نشستم و صبح روز بعد که با سردرد بیدار شدم
- معمولا خیلی زود سردرد میگیرم- دیدم یک کوه کاغذ دوروبرم است... از سوال اصلی پرت شدیم. بعضی وقتها آدم از مسیری که ابتدا در نظر داشته، در نیمه داستان منحرف میشود. مثلا در نسخه اولیه «مردی به نام اُوه» گربه تازه در فصل 14 ظاهر میشد ولی ویراستار لجبازم اصرار میکرد نقش گربه باید پررنگتر باشد؛ بنابراین آن را در فصل دو معرفی کردم. این قضیه کل جریان کتاب را تغییر داد که خودم هم تا چاپ کتاب از آن بیخبر بودم.
ادبیات سوئد را چطور میبینید؟
توجه ادبیات ما به ژانر جنایی است؛ احتمالا به این دلیل که در زندگی واقعی با آن روبهرو نیستیم. اگر بخواهید داستان جنایی بنویسید، سوئد مکان بسیار مناسبی برای این کار است؛ مکانی ایدهآل، چون اگر اینجا کسی کار وحشتناکی بکند، ترس بیشتری در جامعه به وجود میآید.
و سوال آخر. در نوشتن روند مشخصی دارید؟
نه، روند مشخصی ندارم. دو تا بچه دارم. همسرم بیرون از خانه کار میکند و من باید از بچهها نگهداری کنم. آنها را مهدکودک ببرم، هرازگاهی سرما میخورند و باید بنشینیم و 10 هزار بار یک کارتون را تماشا کنیم. بنابراین نمیتوانم برنامهای مشخص برای نوشتن داشته باشم، فقط هر وقت بتوانم مینویسم. ولی راستش را بخواهید به این نتیجه رسیدهام که داشتن زمان برای نوشتن مهم نیست؛ باید فرصت فکر کردن داشته باشید.
و جمله آخر؟
وقتی نوشتن کتابم به پایان میرسد و آن را به دست چاپ میسپارم، تنها جملهای که میگویم این است: «کتاب دیگر متعلق به من نیست. حالا متعلق به شماست.» @NOONBOOK
«نوشتن از روی دست زندگی»
بازخوانی موازی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی
#مجاهدغلامی
#نشرنون
#کتاب_جدید
@noonbook
بازخوانی موازی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی
#مجاهدغلامی
#نشرنون
#کتاب_جدید
@noonbook
NOONBOOK :: نشر نون
«نوشتن از روی دست زندگی» بازخوانی موازی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی #مجاهدغلامی #نشرنون #کتاب_جدید @noonbook
«نوشتن از روی دست زندگی» با مروری بر زندگی هوشنگ مرادی کرمانی گشوده شدهاست و بیشتر از به دست دادن گزارشی از زندگی وی، برجستهکردن رویدادهایی مدّ نظر بوده است که امکان داشته به مرور زمان بر تکوین نگرشهای خاصّی در نویسنده و شیوة داستاننویسی وی تأثیرگذار بوده باشند. سپس سیاههای تفصیلی از داستانهای نویسنده به دست داده شدهاست و در ادامه، داستاننویسی هوشنگ مرادی کرمانی، به وجهی کلّی دیده و بررسیده شدهاست.
بخش بعد به تحلیل تکتک داستانهای مرادی کرمانی، از نخستین داستانهای انتشار یافته و در دسترس وی تا آخرین داستانهای وی تا این زمان، اختصاص یافتهاست.
در فصل دوم کتاب که پای صمد بهرنگی نیز به میان میآید، ابتدا اضلاعی از زندگی صمد بهرنگی و مرادی کرمانی روی در روی هم گذارده و با یکدیگر سنجیده شدهاست. سپس ضمن درنگی بر سر برخی مفردات اندیشة کارل مارکس، از داستانهای صمد بهرنگی خوانشی ایدئولوژیک صورت گرفتهاست تا راه برای مقایسة داستانهای وی با داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی هموارتر گردد. مقایسة داستانهای بهرنگی و مرادی کرمانی در ساحتهای اندیشگی، هنری و فنّی، یکبار به وجهی کلّی و باری دیگر به وجهی جزئی و با تمرکز بر مقایسة موردی داستانهای این دو نویسنده، بخش پایانی این اتّفاق است.
«نوشتن از روی دست زندگی» بازخوانی موازی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی | دکتر مجاهد غلامی | نشرنون
@noonbook
بخش بعد به تحلیل تکتک داستانهای مرادی کرمانی، از نخستین داستانهای انتشار یافته و در دسترس وی تا آخرین داستانهای وی تا این زمان، اختصاص یافتهاست.
در فصل دوم کتاب که پای صمد بهرنگی نیز به میان میآید، ابتدا اضلاعی از زندگی صمد بهرنگی و مرادی کرمانی روی در روی هم گذارده و با یکدیگر سنجیده شدهاست. سپس ضمن درنگی بر سر برخی مفردات اندیشة کارل مارکس، از داستانهای صمد بهرنگی خوانشی ایدئولوژیک صورت گرفتهاست تا راه برای مقایسة داستانهای وی با داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی هموارتر گردد. مقایسة داستانهای بهرنگی و مرادی کرمانی در ساحتهای اندیشگی، هنری و فنّی، یکبار به وجهی کلّی و باری دیگر به وجهی جزئی و با تمرکز بر مقایسة موردی داستانهای این دو نویسنده، بخش پایانی این اتّفاق است.
«نوشتن از روی دست زندگی» بازخوانی موازی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی | دکتر مجاهد غلامی | نشرنون
@noonbook
NOONBOOK :: نشر نون
رمان «مردی به نام اُوِه» | فردریک بکمن | ترجمه الناز فرحناکیان | #نشرنون @NOONBOOK
#برشی از رمان «مردی به نام اُوه»
_«میدونین، زنم ایرانیه. ایرانیها همیشه واسه همسایهها غذا میبرن.»
اُوه با نگاهی بیاحساس به مغزفندقی زل میزند. مغزفندقی کمی مردد به نظر میرسد. نیشش تا بناگوش باز میشود و ادامه میدهد: «میدونین واسه همینه از ایرانیها خوشم میآد. دوست دارن آشپزی کنن و منم دوست دارم ...»
::
وقتی یه نویسنده #سوئدی تو اولین کتابش یه شخصیت #ایرانی داره حس خوبی به تو میده ... حس موجودیت تو این دنیا ...
::
پ.ن : «مردی به نام اُوه» نوشته #فردریک_بکمن #نشرنون یه کتاب بهغایت #خوشمزه
#مردی_به_نام_اوه
از وبلاگ مریم
_«میدونین، زنم ایرانیه. ایرانیها همیشه واسه همسایهها غذا میبرن.»
اُوه با نگاهی بیاحساس به مغزفندقی زل میزند. مغزفندقی کمی مردد به نظر میرسد. نیشش تا بناگوش باز میشود و ادامه میدهد: «میدونین واسه همینه از ایرانیها خوشم میآد. دوست دارن آشپزی کنن و منم دوست دارم ...»
::
وقتی یه نویسنده #سوئدی تو اولین کتابش یه شخصیت #ایرانی داره حس خوبی به تو میده ... حس موجودیت تو این دنیا ...
::
پ.ن : «مردی به نام اُوه» نوشته #فردریک_بکمن #نشرنون یه کتاب بهغایت #خوشمزه
#مردی_به_نام_اوه
از وبلاگ مریم
منتظر دیدارتان در غرفهی «نشرنون» هستیم.
#نمایشگاه_کتاب_تبریز
از ۲۶ مهر تا ۱ آبان
از ۱۰ صبح تا ۸ شب
#تبریز . محل دایمی نمایشگاههای بینالمللی-سالن پروین اعتصامی- غرفه #نشرنون
@noonbook
#نمایشگاه_کتاب_تبریز
از ۲۶ مهر تا ۱ آبان
از ۱۰ صبح تا ۸ شب
#تبریز . محل دایمی نمایشگاههای بینالمللی-سالن پروین اعتصامی- غرفه #نشرنون
@noonbook
NOONBOOK :: نشر نون
«نوشتن از روی دست زندگی» | بررسی موازی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی | مجاهد غلامی | #نشرنون @NOONBOOK
منتشرشد:
بازخوانی زندگی و آثار دو نویسنده؛
نوشتن از روی دست زندگی
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نوشتن از روی دست زندگی» بررسی آثار داستانی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی توسط نشر نون منتشر و راهی بازار نشر شد.
«نوشتن از روی دست زندگی» به بررسی موازی آثار داستانی دو نویسندهی مطرح کودک میپردازد که به عنوان دومین عنوان از «منظومه نقد و نظر» نشر نون منتشر شده است.
نویسنده این کتاب مجاهد غلامی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی است و سالها پیرامون ادبیات معاصر به پژوهش پرداخته است.
وی در مقدمه این کتاب آورده است:
نوشتن از روی دست زندگی با مروری بر زندگی هوشنگ مرادی کرمانی گشوده شده و بیشتر از به دست دادن گزارشی از زندگی وی برجسته کردن رویدادهایی مدنظر بودهاست که امکان داشته به مرور زمان بر تکوین نگرشهای خاصی در نویسنده و شیوة داستاننویسی وی تأثیر گذار بوده باشند. سپس سیاههای تفصیلی از داستانهای نویسنده به دست داده شدهاست و در ادامه، داستاننویسی هوشنگ مرادی کرمانی، به وجهی کلّی دیده و بررسی شدهاست. در آغاز آن بخش نیز نظر به ضرورت پاسداشت الزامات و مقتضیات نقد ادبی در معنای نوین آن که قرائتی خلّاق از متن و مبتنی بر نظریه در پی تبیین دلالتهای ضمنی آن باشد، مطالبی در روششناسی کار، آمدهاست.
بخش بعد به تحلیل تکتک داستانهای مرادی کرمانی، از نخستین داستانهای انتشار یافته و در دسترس وی تا آخرین داستانهای وی تا این زمان، اختصاص یافتهاست.
در نیمة دوم کتاب که پای صمد بهرنگی نیز به میان میآید، ابتدا با همان انگیزهای که در به دست دادن طرحی از زندگی مرادی کرمانی وجود داشته، اضلاعی از زندگی صمد بهرنگی و مرادی کرمانی روی در روی هم گذارده و با یکدیگر سنجیده شدهاست. مقایسه داستانهای بهرنگی و مرادی کرمانی در ساحتهای اندیشگی، هنری و فنّی، یکبار به وجهی کلّی و باری دیگر به وجهی جزئی و با تمرکز بر مقایسة موردی داستانهای این دو نویسنده، بخش پایانی این اتّفاق است.
«نوشتن از روی دست زندگی» در ۲۶۷ صفحه توسط نشرنون منتشر شده است.
«نوشتن از روی دست زندگی» | مجاهد غلامی |#نشرنون
@NOONBOOK
بازخوانی زندگی و آثار دو نویسنده؛
نوشتن از روی دست زندگی
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «نوشتن از روی دست زندگی» بررسی آثار داستانی هوشنگ مرادی کرمانی و صمد بهرنگی توسط نشر نون منتشر و راهی بازار نشر شد.
«نوشتن از روی دست زندگی» به بررسی موازی آثار داستانی دو نویسندهی مطرح کودک میپردازد که به عنوان دومین عنوان از «منظومه نقد و نظر» نشر نون منتشر شده است.
نویسنده این کتاب مجاهد غلامی دارای مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی است و سالها پیرامون ادبیات معاصر به پژوهش پرداخته است.
وی در مقدمه این کتاب آورده است:
نوشتن از روی دست زندگی با مروری بر زندگی هوشنگ مرادی کرمانی گشوده شده و بیشتر از به دست دادن گزارشی از زندگی وی برجسته کردن رویدادهایی مدنظر بودهاست که امکان داشته به مرور زمان بر تکوین نگرشهای خاصی در نویسنده و شیوة داستاننویسی وی تأثیر گذار بوده باشند. سپس سیاههای تفصیلی از داستانهای نویسنده به دست داده شدهاست و در ادامه، داستاننویسی هوشنگ مرادی کرمانی، به وجهی کلّی دیده و بررسی شدهاست. در آغاز آن بخش نیز نظر به ضرورت پاسداشت الزامات و مقتضیات نقد ادبی در معنای نوین آن که قرائتی خلّاق از متن و مبتنی بر نظریه در پی تبیین دلالتهای ضمنی آن باشد، مطالبی در روششناسی کار، آمدهاست.
بخش بعد به تحلیل تکتک داستانهای مرادی کرمانی، از نخستین داستانهای انتشار یافته و در دسترس وی تا آخرین داستانهای وی تا این زمان، اختصاص یافتهاست.
در نیمة دوم کتاب که پای صمد بهرنگی نیز به میان میآید، ابتدا با همان انگیزهای که در به دست دادن طرحی از زندگی مرادی کرمانی وجود داشته، اضلاعی از زندگی صمد بهرنگی و مرادی کرمانی روی در روی هم گذارده و با یکدیگر سنجیده شدهاست. مقایسه داستانهای بهرنگی و مرادی کرمانی در ساحتهای اندیشگی، هنری و فنّی، یکبار به وجهی کلّی و باری دیگر به وجهی جزئی و با تمرکز بر مقایسة موردی داستانهای این دو نویسنده، بخش پایانی این اتّفاق است.
«نوشتن از روی دست زندگی» در ۲۶۷ صفحه توسط نشرنون منتشر شده است.
«نوشتن از روی دست زندگی» | مجاهد غلامی |#نشرنون
@NOONBOOK
Forwarded from داستان ایرانی
#علی_چنگیزی: نمی توانم بگویم چقدر از خواندن رمان #مردی_به_نام_اوه لذت بردم. رمان درباره زندگی اُوِه است. مردی پنجاه و نه ساله که زنش مرده است. اخلاق خاصی دارد که او را تنهاتر کرده است و با همسایههایش هم مشکلاتی دارد. از جمله مردی که او مغزفندقی نامش داده است و زن ایرانی اش، پروانه. شخصیت تلخ و افسره اُوِه قطعا جذاب است. در طول روایت این مرد تلخ اما مهربان با گذشته او هم آشنا می شویم. رمان طنازی است و بهترین جمله درباره این کتاب جذاب را مجله اشپیگل نوشته است: «کسی که از این رمان خوشش نیاید بهتر است هیچ کتابی نخواند.»
این رمان معرکه را #نشر_نون چاپ کرده است. این رمان اولین رمان #فردریک_بکمن نویسنده سوئدی است. بکمن در این رمان تراژیک_کمیک عشق و نفرت و تنهایی را تصویر کرده است و تقابل انسان با جامعه مدرن مصرف زده.
حتما بخوانید و از خواندش لذت ببرید.
@dastanirani
این رمان معرکه را #نشر_نون چاپ کرده است. این رمان اولین رمان #فردریک_بکمن نویسنده سوئدی است. بکمن در این رمان تراژیک_کمیک عشق و نفرت و تنهایی را تصویر کرده است و تقابل انسان با جامعه مدرن مصرف زده.
حتما بخوانید و از خواندش لذت ببرید.
@dastanirani
«مردی به نام اوه» در ویترین تاپفایو کتابفروشی #بوکلند پالادیوم
#مردی_به_نام_اوه #فردریک_بکمن #مترجم الناز فرحناکیان چاپ سوم #نشرنون
@noonbook
#مردی_به_نام_اوه #فردریک_بکمن #مترجم الناز فرحناکیان چاپ سوم #نشرنون
@noonbook