پیشنهاد می کنم این کتاب را در فروشگاه فیدیبو ببینید.
کافورخانه (رمان)
زهرا میمندی
نشرنون
http://www.fidibo.com/book/view/66372
تعداد صفحات:۳۹۲صفحه
حجم نسخه کامل:۲مگابایت
وقتی روزها رنگ دیگری به خود میگیرند و وقتی حقیقت انسان در بستری از واقعیتهای گوناگون رنگ میبازد دیگر جایی برای تردید و ندانستن نمیماند. فهمیدن و ادراک با همه سرعت و قدرتی که زمان پذیرای آن است، به سمت انسان میشتابد و تنها کاری که در برابر این شتاب میتوان انجام داد بازکردن دستها و در آغوشکشیدن آن همه دانستن است که همراه با دردی عظیم، بر انسان فرود میآید و من دستهایم را باز کرده بودم. درست از همان جمعهای که همهچیز ناگهان عوض شد. چیزی که قرار بود اتفاق بیافتد و افتاد. دلم هوای پنجره را داشت. میلی شدید مرا بیقرارِ رفتن به انباری میکرد. واقعاً آن پنجره چه بود؟ چرا آنطور بیمهابا و وحشی خودش را به من و زندگیام چسبانده بود. در این بین ترس از اینکه سر جایش نباشد و تنها خیالی دور و محو باشد هم، وجود داشت و بیشتر از همهچیز آزارم میداد و همین حسم را برای رفتن دوباره به آن مکان چند برابر میکرد...
@noonbook
کافورخانه (رمان)
زهرا میمندی
نشرنون
http://www.fidibo.com/book/view/66372
تعداد صفحات:۳۹۲صفحه
حجم نسخه کامل:۲مگابایت
وقتی روزها رنگ دیگری به خود میگیرند و وقتی حقیقت انسان در بستری از واقعیتهای گوناگون رنگ میبازد دیگر جایی برای تردید و ندانستن نمیماند. فهمیدن و ادراک با همه سرعت و قدرتی که زمان پذیرای آن است، به سمت انسان میشتابد و تنها کاری که در برابر این شتاب میتوان انجام داد بازکردن دستها و در آغوشکشیدن آن همه دانستن است که همراه با دردی عظیم، بر انسان فرود میآید و من دستهایم را باز کرده بودم. درست از همان جمعهای که همهچیز ناگهان عوض شد. چیزی که قرار بود اتفاق بیافتد و افتاد. دلم هوای پنجره را داشت. میلی شدید مرا بیقرارِ رفتن به انباری میکرد. واقعاً آن پنجره چه بود؟ چرا آنطور بیمهابا و وحشی خودش را به من و زندگیام چسبانده بود. در این بین ترس از اینکه سر جایش نباشد و تنها خیالی دور و محو باشد هم، وجود داشت و بیشتر از همهچیز آزارم میداد و همین حسم را برای رفتن دوباره به آن مکان چند برابر میکرد...
@noonbook
Fidibo
کافورخانه (رمان)
وقتی روزها رنگ دیگری به خود میگیرند و وقتی حقیقت انسان در بستری از واقعیتهای گوناگون رنگ میبازد دیگر جایی برای تردید و ندانستن نمیماند. فهمیدن و ادراک با همه سرعت و قدرتی که زمان پذیرای آن است، به سمت انسان میشتابد و تنها کاری که در برابر این شتاب میتوان…
Forwarded from اخبار کتاب
کتاب تازه ای از موراکامی منتشر می شود:
«شهرگربه ها»
هاروکی موراکامی
ترجمهی فرزین فرزام
نشر نون
@akhbareketab
«شهرگربه ها»
هاروکی موراکامی
ترجمهی فرزین فرزام
نشر نون
@akhbareketab
NOONBOOK :: نشر نون
کتاب تازه ای از موراکامی منتشر می شود: «شهرگربه ها» هاروکی موراکامی ترجمهی فرزین فرزام نشر نون @akhbareketab
«شهر گربهها» نوشتهی هاروکی موراکامی توسط #نشرنون منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، نشر نون رمانی تازه از هاروکی موراکامی نویسندهی نامدار ژاپنی را با عنوان «شهر گربهها» با ترجمهی فرزین فرزام روانه بازار کتاب کرد.
#شهر_گربه_ها شامل روایتهایی است از زندگی و عشق، روایتهایی فراموشناشدنی که تا مدتها در ذهن خواننده ادامه مییابند.
هاروکی موراکامی معروفترین نویسندهی ژاپن و از محبوبترین نویسندههای معاصر جهان است. سالهاست او را از بختهای دریافت جایزه نوبل ادبیات میدانند و در همهجای دنیا کتابخوانها برای خریدن کتابهایش صف میکشند. رمان جدید او نیز به تازگی و پس از انتشار، در روز اول انتشار بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروخت.
منتقدان #موراکامی را جادوگر کلمات نامیدهاند چرا که او کاراکترها و فضاهای داستانی را طوری میآفریند که مختص خود اوست و شبیه به کار هیچ نویسندهی دیگری نیست.
«شهر گربهها» در ۱۸۴ صفحه با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه توسط #نشر_نون منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، نشر نون رمانی تازه از هاروکی موراکامی نویسندهی نامدار ژاپنی را با عنوان «شهر گربهها» با ترجمهی فرزین فرزام روانه بازار کتاب کرد.
#شهر_گربه_ها شامل روایتهایی است از زندگی و عشق، روایتهایی فراموشناشدنی که تا مدتها در ذهن خواننده ادامه مییابند.
هاروکی موراکامی معروفترین نویسندهی ژاپن و از محبوبترین نویسندههای معاصر جهان است. سالهاست او را از بختهای دریافت جایزه نوبل ادبیات میدانند و در همهجای دنیا کتابخوانها برای خریدن کتابهایش صف میکشند. رمان جدید او نیز به تازگی و پس از انتشار، در روز اول انتشار بیش از یک و نیم میلیون نسخه فروخت.
منتقدان #موراکامی را جادوگر کلمات نامیدهاند چرا که او کاراکترها و فضاهای داستانی را طوری میآفریند که مختص خود اوست و شبیه به کار هیچ نویسندهی دیگری نیست.
«شهر گربهها» در ۱۸۴ صفحه با تیراژ ۱۰۰۰ نسخه توسط #نشر_نون منتشر شده است.
Forwarded from ماتیکانداستان
📢وطن دوستی در داستانک هایی متفاوت
@matikandastan
برای فردی چون وحید حسینی ایرانی با آن سابقه داستان نویسی و ممارست و کوشش پیگیر در روشن نگه داشتن شعله انجمن ماتیکان در شهر بزرگ...
@matikandastan
برای فردی چون وحید حسینی ایرانی با آن سابقه داستان نویسی و ممارست و کوشش پیگیر در روشن نگه داشتن شعله انجمن ماتیکان در شهر بزرگ...
Forwarded from ماتیکانداستان
📢وطن دوستی در داستانک هایی متفاوت
@matikandastan
عباس پوراحمدی: برای فردی چون وحید حسینی ایرانی با آن سابقه داستان نویسی و ممارست و کوشش پیگیر در روشن نگه داشتن شعله انجمن ماتیکان در شهر بزرگ و پر استعداد و کم فروغ مشهد، یک مجموعه داستان کوتاهِ کوتاه، کم است و نمی تواند قامت ادبی او را آن طور که باید و شاید در معرض دید خوانندگان کم شمار ادبیات داستانی قرار دهد. به جای گرفتن سر این رشته که به کالبد شکافی مشکلات نوشتن و نشر و دیده شدن می انجامد ، برویم سراغ اصل مطلب. این مقدمه قرار نبود و نیست جای تحلیل متن را تنگ کند و مولف زده باشد.
مجموعه داستان های بسیار کوتاه آناناس، شامل تعداد زیادی داستانک است و در ۱۱٨ صفحه چاپ شده است. برخی از داستانک ها در حد یک جمله اند (ص ٢۰) و حتی عنوان شان از متن شان طویلتر است و برخی از داستانک ها طولانی ترند (ص ۴٨، ص ۴۶، ص ۴۰، ص ٢۶، ص ٢٩، ص ٣۵، ص ٣٧، ص ٢٣) و به داستان کوتاه پهلو می زنند. برخی بیشتر به لطیفه های تلگرامی می مانند و برخی معنای عمیق تری را ارائه می دهند.
در برخی داستان ها حسی از انزجار از افرادی که باور دیگران را به تمسخر می گیرند دیده می شود (ص ٢٣) و در برخی وطن دوستی و علاقه شدید به ایران و کسانی که برای حفظ و نگهداشت ایران جان شان را نثار کردند (ص ۶۰، ص ۱۱٣) و گاه نفرت از برخی از متجاوزان به ایران (ص ۱٣) دیده می شود. در برخی از داستانک ها از بازی های کلامی و شباهت نام یا تفاوت در تلفظ برای ایجاد تضادی هوشمندانه و گاه نشاط انگیز یا غم انگیز و غافلگیرانه استفاده شده است (ص ۱۱۱، ص ۱۰٢، ص ۱۱۴، ص ۱۰).
در داستانکِ اگر از خوش سلیقگی ام می گویم... (ص ۱۱۵) تضاد خودستایی و دیگرستایی که در نهایت به نبود تضاد می رسد، به صورتی زیبا و هنرمندانه بیان شده است. در داستانک مرد، نمای بسته (ص ۱۰٨) تضاد معنایی واژه مرد به معنای عام در قهرمان قرار دادن زن به زیبایی گفته شده است. برخی از داستانک ها بر پایه قهرمان هوشمندی هستند که مغبون هوش دیگران می شود یا با زیرکی برنامه خود را به پایان می رساند.
در برخی داستان ها انتقاد از خود بسیار غالب است که عنصری مفید و مثبت برای جامعه فعلی ما هستند (ص ٧٩، ص ٩٩) و برخی داستانک ها درباره داستان نویسی و نویسنده هستند (ص ٩، ص ٧٢، ص ٧۶). برخی داستانی را شروع می کنند و گاه خواننده را با تصویر و تصوری نیمه تمام رها می کنند و این آگاهی مستقیم را می دهند که موضوع تخیلی صرف بوده است.
در کلیت مجموعه می توان گفت نوشته ها هوشمندانه اند و بارقه های درخشانی از نوعی نگاه متفاوت را با خود دارند. اگر چه برخی هم به نظر می رسد به صورت ساده انگارانه ای حقیقت را وسط پیشانی مخاطب شلیک می کنند.
📒آناناس/ داستان های خیلی کوتاه
✒وحید حسینی ایرانی
📎نشر نون
@matikandastan
@matikandastan
عباس پوراحمدی: برای فردی چون وحید حسینی ایرانی با آن سابقه داستان نویسی و ممارست و کوشش پیگیر در روشن نگه داشتن شعله انجمن ماتیکان در شهر بزرگ و پر استعداد و کم فروغ مشهد، یک مجموعه داستان کوتاهِ کوتاه، کم است و نمی تواند قامت ادبی او را آن طور که باید و شاید در معرض دید خوانندگان کم شمار ادبیات داستانی قرار دهد. به جای گرفتن سر این رشته که به کالبد شکافی مشکلات نوشتن و نشر و دیده شدن می انجامد ، برویم سراغ اصل مطلب. این مقدمه قرار نبود و نیست جای تحلیل متن را تنگ کند و مولف زده باشد.
مجموعه داستان های بسیار کوتاه آناناس، شامل تعداد زیادی داستانک است و در ۱۱٨ صفحه چاپ شده است. برخی از داستانک ها در حد یک جمله اند (ص ٢۰) و حتی عنوان شان از متن شان طویلتر است و برخی از داستانک ها طولانی ترند (ص ۴٨، ص ۴۶، ص ۴۰، ص ٢۶، ص ٢٩، ص ٣۵، ص ٣٧، ص ٢٣) و به داستان کوتاه پهلو می زنند. برخی بیشتر به لطیفه های تلگرامی می مانند و برخی معنای عمیق تری را ارائه می دهند.
در برخی داستان ها حسی از انزجار از افرادی که باور دیگران را به تمسخر می گیرند دیده می شود (ص ٢٣) و در برخی وطن دوستی و علاقه شدید به ایران و کسانی که برای حفظ و نگهداشت ایران جان شان را نثار کردند (ص ۶۰، ص ۱۱٣) و گاه نفرت از برخی از متجاوزان به ایران (ص ۱٣) دیده می شود. در برخی از داستانک ها از بازی های کلامی و شباهت نام یا تفاوت در تلفظ برای ایجاد تضادی هوشمندانه و گاه نشاط انگیز یا غم انگیز و غافلگیرانه استفاده شده است (ص ۱۱۱، ص ۱۰٢، ص ۱۱۴، ص ۱۰).
در داستانکِ اگر از خوش سلیقگی ام می گویم... (ص ۱۱۵) تضاد خودستایی و دیگرستایی که در نهایت به نبود تضاد می رسد، به صورتی زیبا و هنرمندانه بیان شده است. در داستانک مرد، نمای بسته (ص ۱۰٨) تضاد معنایی واژه مرد به معنای عام در قهرمان قرار دادن زن به زیبایی گفته شده است. برخی از داستانک ها بر پایه قهرمان هوشمندی هستند که مغبون هوش دیگران می شود یا با زیرکی برنامه خود را به پایان می رساند.
در برخی داستان ها انتقاد از خود بسیار غالب است که عنصری مفید و مثبت برای جامعه فعلی ما هستند (ص ٧٩، ص ٩٩) و برخی داستانک ها درباره داستان نویسی و نویسنده هستند (ص ٩، ص ٧٢، ص ٧۶). برخی داستانی را شروع می کنند و گاه خواننده را با تصویر و تصوری نیمه تمام رها می کنند و این آگاهی مستقیم را می دهند که موضوع تخیلی صرف بوده است.
در کلیت مجموعه می توان گفت نوشته ها هوشمندانه اند و بارقه های درخشانی از نوعی نگاه متفاوت را با خود دارند. اگر چه برخی هم به نظر می رسد به صورت ساده انگارانه ای حقیقت را وسط پیشانی مخاطب شلیک می کنند.
📒آناناس/ داستان های خیلی کوتاه
✒وحید حسینی ایرانی
📎نشر نون
@matikandastan
Forwarded from داستان ایرانی
وقتی قطار ایستگاه توکیو را ترک کرد، تنگو کتاب جلدنازکی را که همراهش بود بیرون آورد. یک مجموعه داستان کوتاه بود که حول موضوع سفر گردآوری شده و یکی از داستانهایش «شهر گربهها» نام داشت؛ اثری خیالی از یک نویسندهی آلمانی که تنگو نمیشناخت. طبق مقدمهی کتاب، داستان در فاصلهی میان دو جنگ جهانی نوشته شده بود.
در داستان، مردی جوان بهتنهایی و بدون هیچ مقصد مشخصی در حال سفر است. با قطار سفر میکند و در هر ایستگاهی که علاقهاش را برانگیزد پیاده میشود. اتاقی میگیرد، به دیدن مناظر میرود و هر اندازه که دوست داشته باشد اقامتش را ادامه میدهد. اشباع که شد، قطار دیگری را سوار میشود. همهی تعطیلیهایش را اینگونه سپری میکند.
یک روز از پنجرهی قطار رودخانهی زیبایی به چشمش میخورد؛ تپههای سبز با شیب ملایم، تنداده بر پیچوخم جریان آب، و پاییندستشان شهر دلپذیر کوچکی با یک پل سنگی سالخورده. قطار در ایستگاه شهر کوچک توقف میکند و مرد جوان با کیفش پیاده میشود. کس دیگری پیاده نمیشود و به محض پیاده شدن مرد جوان، قطار راه میافتد.
# برشی از «شهر گربهها» | #هاروکی_موراکامی | مترجم: فرزین فرزام |#نشرنون
@dastanirani
در داستان، مردی جوان بهتنهایی و بدون هیچ مقصد مشخصی در حال سفر است. با قطار سفر میکند و در هر ایستگاهی که علاقهاش را برانگیزد پیاده میشود. اتاقی میگیرد، به دیدن مناظر میرود و هر اندازه که دوست داشته باشد اقامتش را ادامه میدهد. اشباع که شد، قطار دیگری را سوار میشود. همهی تعطیلیهایش را اینگونه سپری میکند.
یک روز از پنجرهی قطار رودخانهی زیبایی به چشمش میخورد؛ تپههای سبز با شیب ملایم، تنداده بر پیچوخم جریان آب، و پاییندستشان شهر دلپذیر کوچکی با یک پل سنگی سالخورده. قطار در ایستگاه شهر کوچک توقف میکند و مرد جوان با کیفش پیاده میشود. کس دیگری پیاده نمیشود و به محض پیاده شدن مرد جوان، قطار راه میافتد.
# برشی از «شهر گربهها» | #هاروکی_موراکامی | مترجم: فرزین فرزام |#نشرنون
@dastanirani
منتشر میشود:
«هیچوقت خانوادهای داشتهای؟»
رمانی از لیست پرفروشهای نیویورکتایمز
بیل کلگ
مترجم: محمد حکمت
نشرنون
@NOONBOOK
«هیچوقت خانوادهای داشتهای؟»
رمانی از لیست پرفروشهای نیویورکتایمز
بیل کلگ
مترجم: محمد حکمت
نشرنون
@NOONBOOK
Forwarded from روزنامه فرهیختگان
یادداشتی بر مجموعه «آناناس» نوشته وحید حسینیایرانی
دخترها را به سربازی نمیبرند
www.fdn.ir/news/5163 @farhikhteganonline
دخترها را به سربازی نمیبرند
www.fdn.ir/news/5163 @farhikhteganonline
Forwarded from انجمن ادبیات داستانی دریچه
Forwarded from انجمن ادبیات داستانی دریچه
#معرفی_کتاب
📗 راهی برای رهایی
👤 فرانسوا موریاک
📝 داود نوابی
📗 رمان «راهی برای رهایی» از آثار ماندگار نوشته فرانسوا موریاک(۱۹۷۰-۱۸۸۵)، نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات است. و نسبت به دیگر آثار او از حال و هوای متفاوتتری برخوردار است و در مجموع اثری جسورانه به حساب میآید.
این رمان روایتی از سرگذشت پسرکی متفاوت و تنها که حتی مادرش نیز او را پس میزند و او خود را در دنیایی سرشار از آشوب و ترس و تنهایی بیکس و تنها میبیند.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
هیچ قدرتی نه در زمین و نه در آسمان نمیتواند زنی را از برگزیدن یک مرد و انتخابکردنش به عنوان خداوند برحذر دارد. این شامل حال خودِ مرد نمیشود. زن مصمم است که این بت را در مرکز زندگیاش قرار دهد. دیگر هیچ کاری برایش باقی نمیماند جز اینکه در بیابان قلبش صحرایی بنا کند و آن را وقف این الوهیت موفرفری بنماید.
زنهای دیگر عاقبت همیشه کارشان پیش خدای خود به استغاثه و تضرع میکشد، ولی او مصمم است که از خدایش انتظاری نداشته باشد. از او چیزی نخواهد ربود مگر آنچه را که میتوان از موجودی بدون اطّلاعش گرفت. قدرت اعجازآمیز یک نگاه مزورانه و یک فکر غیرقابل کنترل.
@daricheh93
Www.dariche93.ir
📗 راهی برای رهایی
👤 فرانسوا موریاک
📝 داود نوابی
📗 رمان «راهی برای رهایی» از آثار ماندگار نوشته فرانسوا موریاک(۱۹۷۰-۱۸۸۵)، نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات است. و نسبت به دیگر آثار او از حال و هوای متفاوتتری برخوردار است و در مجموع اثری جسورانه به حساب میآید.
این رمان روایتی از سرگذشت پسرکی متفاوت و تنها که حتی مادرش نیز او را پس میزند و او خود را در دنیایی سرشار از آشوب و ترس و تنهایی بیکس و تنها میبیند.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
هیچ قدرتی نه در زمین و نه در آسمان نمیتواند زنی را از برگزیدن یک مرد و انتخابکردنش به عنوان خداوند برحذر دارد. این شامل حال خودِ مرد نمیشود. زن مصمم است که این بت را در مرکز زندگیاش قرار دهد. دیگر هیچ کاری برایش باقی نمیماند جز اینکه در بیابان قلبش صحرایی بنا کند و آن را وقف این الوهیت موفرفری بنماید.
زنهای دیگر عاقبت همیشه کارشان پیش خدای خود به استغاثه و تضرع میکشد، ولی او مصمم است که از خدایش انتظاری نداشته باشد. از او چیزی نخواهد ربود مگر آنچه را که میتوان از موجودی بدون اطّلاعش گرفت. قدرت اعجازآمیز یک نگاه مزورانه و یک فکر غیرقابل کنترل.
@daricheh93
Www.dariche93.ir
Forwarded from DigikalaMag
📰 اگه قراره این هفته فقط یه چیز بخرید، کتاب «مردی به نام اوه» را بخرید
جزییات بیشتر
🔗 https://goo.gl/4TdYtD
مطالعه نمونه کتاب
🔗 https://goo.gl/EfUajK
@DKMag | دیجیکالامگ
جزییات بیشتر
🔗 https://goo.gl/4TdYtD
مطالعه نمونه کتاب
🔗 https://goo.gl/EfUajK
@DKMag | دیجیکالامگ