Forwarded from خبر۲۴
💢 نخبه آموزشی جهان که توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه میکنیم؟؟
📸تصاویری مربوط به افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
⚫️دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
و در ميان وزير سابق و فعلى آموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🌐 @khabare24
📸تصاویری مربوط به افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
⚫️دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
و در ميان وزير سابق و فعلى آموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🌐 @khabare24
Forwarded from صدای ملت
⤴️ عکس بالا افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
⤵️ عکس پایین فردوس حاجیان در ميان مديران اموزش جهان
🔹 فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
💢 و امروز این نخبه آموزشی جهان توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه می کنیم؟؟
🌐 @sedayemellat
فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
⤵️ عکس پایین فردوس حاجیان در ميان مديران اموزش جهان
🔹 فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
💢 و امروز این نخبه آموزشی جهان توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه می کنیم؟؟
🌐 @sedayemellat
Forwarded from نیوز 365
عکس بالا افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
🔹دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
🔹عکس پایین فردوس حاجیان در ميان مديران اموزش جهان
🔹فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🔹و امروز این نخبه آموزشی جهان توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه میکنیم؟؟
🔰🔰🔰
@News365
🔹دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
🔹عکس پایین فردوس حاجیان در ميان مديران اموزش جهان
🔹فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🔹و امروز این نخبه آموزشی جهان توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه میکنیم؟؟
🔰🔰🔰
@News365
Forwarded from گروه خبری تکرار
✅ اخراج #معلم_برگزیده_یونسکو
❗️دكتر #فردوس_حاجيان (عمو فردوس) معلم برگزيده يونسكو و رييس دوره طلايى دانشكده هنر و معمارى، جانباز ٥٠٪ شيميايى و اهل #قائم_شهر با دستور دكتر على اكبر #ولايتى و تيم جديد مديريتى، از عضويت هيات علمى #دانشگاه_آزاد بركنار و تبديل به استاد حق التدريس شد!
این اقدام دانشگاه آزاد آنهم در آستانه ١٣ آبان با واکنش اهالی هنر روبرو شده است.
حاجیان دارای حكم #رسمى_قطعى هيات علمى ، یکی از نام آورترين معلمین جهان ، دارنده مدال خوارزمى و يونسكو و از مفاخر علمی و هنری کشور محسوب میشود.
وی تنها دكتراى متخصص فارغ التحصيل هنرهاى زيباى دانشگاه تهران با دارا بودن ٢٠٠٠ دانشجوى تئاتر دانشكده هنر میباشد و برخلاف قانون تبصره ١ قانون ٧١ خدمات كشورى (مربوط به جانبازان ٥٠٪) تبديل به مدرس حق التدريس شد.
شنیدهها حاکیست حمایت حاجیان از آیتالله هاشمی رفسنجانی دلیل این اقدام مسئولین دانشگاه آزاد بوده است.
@tekrar_news
❗️دكتر #فردوس_حاجيان (عمو فردوس) معلم برگزيده يونسكو و رييس دوره طلايى دانشكده هنر و معمارى، جانباز ٥٠٪ شيميايى و اهل #قائم_شهر با دستور دكتر على اكبر #ولايتى و تيم جديد مديريتى، از عضويت هيات علمى #دانشگاه_آزاد بركنار و تبديل به استاد حق التدريس شد!
این اقدام دانشگاه آزاد آنهم در آستانه ١٣ آبان با واکنش اهالی هنر روبرو شده است.
حاجیان دارای حكم #رسمى_قطعى هيات علمى ، یکی از نام آورترين معلمین جهان ، دارنده مدال خوارزمى و يونسكو و از مفاخر علمی و هنری کشور محسوب میشود.
وی تنها دكتراى متخصص فارغ التحصيل هنرهاى زيباى دانشگاه تهران با دارا بودن ٢٠٠٠ دانشجوى تئاتر دانشكده هنر میباشد و برخلاف قانون تبصره ١ قانون ٧١ خدمات كشورى (مربوط به جانبازان ٥٠٪) تبديل به مدرس حق التدريس شد.
شنیدهها حاکیست حمایت حاجیان از آیتالله هاشمی رفسنجانی دلیل این اقدام مسئولین دانشگاه آزاد بوده است.
@tekrar_news
Forwarded from Daily News || دیلی نیوز
📸 عکس بالا افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
🔹فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
📸 عکس پایین فردوس حاجیان در ميان مديران اموزش جهان
🔹فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🔺و امروز این نخبه آموزشی جهان توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه می کنیم؟؟
✅ https://t.me/joinchat/AAAAAEHN4Rq76T_9dOAi9w
🔹فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
📸 عکس پایین فردوس حاجیان در ميان مديران اموزش جهان
🔹فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
فردوس حاجيان در ميان وزير سابق و فعلى اموزش و پرورش فيليپين ( انها حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🔺و امروز این نخبه آموزشی جهان توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه می کنیم؟؟
✅ https://t.me/joinchat/AAAAAEHN4Rq76T_9dOAi9w
Forwarded from اتچ بات
دریا کفاف حرص نشد لیوان چه میکند
با چنگ صندلی ربود، دندان چه میکند
خاموش نشد نوای الفبای شهرکش ولی
دنیا شهادتش دهد ، آژان چه میکند
کشتن کجای مکتبت شد افتخار محض
مقتول به پشت میله ی زندان چ میکند
#روجا
بداهه در اعتراض به کنار گذاشتن نخبه آموزشی "فردوس حاجیان" توسط ولایتی😕
با چنگ صندلی ربود، دندان چه میکند
خاموش نشد نوای الفبای شهرکش ولی
دنیا شهادتش دهد ، آژان چه میکند
کشتن کجای مکتبت شد افتخار محض
مقتول به پشت میله ی زندان چ میکند
#روجا
بداهه در اعتراض به کنار گذاشتن نخبه آموزشی "فردوس حاجیان" توسط ولایتی😕
Telegram
attach 📎
Forwarded from گروه خبری رویداد
🔴 اخراج #معلم_برگزیده_یونسکو اهل مازندران
❗️دكتر #فردوس_حاجيان (عمو فردوس) معلم برگزيده يونسكو و رييس دوره طلايى دانشكده هنر و معمارى، جانباز ٥٠٪ شيميايى و اهل #قائم_شهر با دستور دكتر على اكبر #ولايتى و تيم جديد مديريتى، از عضويت هيات علمى #دانشگاه_آزاد بركنار و تبديل به استاد حق التدريس شد!
این اقدام دانشگاه آزاد آنهم در آستانه ١٣ آبان با واکنش اهالی هنر روبرو شده است.
حاجیان دارای حكم #رسمى_قطعى هيات علمى ، یکی از نام آورترين معلمین جهان ، دارنده مدال خوارزمى و يونسكو و از مفاخر علمی و هنری کشور محسوب میشود.
وی تنها دكتراى متخصص فارغ التحصيل هنرهاى زيباى دانشگاه تهران با دارا بودن ٢٠٠٠ دانشجوى تئاتر دانشكده هنر میباشد و برخلاف قانون تبصره ١ قانون ٧١ خدمات كشورى (مربوط به جانبازان ٥٠٪) تبديل به مدرس حق التدريس شد.
شنیدهها حاکیست حمایت حاجیان از آیتالله هاشمی رفسنجانی دلیل این اقدام مسئولین دانشگاه آزاد بوده است.
@ruidad
❗️دكتر #فردوس_حاجيان (عمو فردوس) معلم برگزيده يونسكو و رييس دوره طلايى دانشكده هنر و معمارى، جانباز ٥٠٪ شيميايى و اهل #قائم_شهر با دستور دكتر على اكبر #ولايتى و تيم جديد مديريتى، از عضويت هيات علمى #دانشگاه_آزاد بركنار و تبديل به استاد حق التدريس شد!
این اقدام دانشگاه آزاد آنهم در آستانه ١٣ آبان با واکنش اهالی هنر روبرو شده است.
حاجیان دارای حكم #رسمى_قطعى هيات علمى ، یکی از نام آورترين معلمین جهان ، دارنده مدال خوارزمى و يونسكو و از مفاخر علمی و هنری کشور محسوب میشود.
وی تنها دكتراى متخصص فارغ التحصيل هنرهاى زيباى دانشگاه تهران با دارا بودن ٢٠٠٠ دانشجوى تئاتر دانشكده هنر میباشد و برخلاف قانون تبصره ١ قانون ٧١ خدمات كشورى (مربوط به جانبازان ٥٠٪) تبديل به مدرس حق التدريس شد.
شنیدهها حاکیست حمایت حاجیان از آیتالله هاشمی رفسنجانی دلیل این اقدام مسئولین دانشگاه آزاد بوده است.
@ruidad
Forwarded from خبر فوری 🇮🇷
❗️دكتر #فردوس_حاجيان (عمو فردوس) معلم برگزيده يونسكو و رييس دوره طلايى دانشكده هنر و معمارى، جانباز ٥٠٪ شيميايى و اهل #قائم_شهر با دستور دكتر على اكبر #ولايتى و تيم جديد مديريتى از عضويت هيات علمى #دانشگاه_آزاد بركنار و تبديل به استاد حق التدريس شد!
♨️دكتر على اكبر ولايتى(رستم آبادى) رييس هيات موسس و رييس هيات امناى دانشگاه آزاد اسلامى ايران همزمان با اربعين حسينى و در آستانه ١٣ آبان و نيز در روز كوروش كبير پدر دموكراسى و حقوق بشر ، حكم رسمى_قطعى هيات علمى نام اورترين معلم جهان ، دارنده مدال خوارزمى و يونسكو و نيز جانباز شيمايى كهنه سرباز وطن را لغو كرد.
♨️با حكم على اكبر ولايتى رستم آبادى دكتر فردوس حاجيان تنها دكتراى متخصص فارغ التحصيل هنرهاى زيباى دانشگاه تهران با دارا بودن ٢٠٠٠ دانشجوى تئاتر دانشكده هنر ، برخلاف اشكار تبصره ١ قانون ٧١ خدمات كشورى (جانبازان ٥٠٪) تبديل به مدرس حق التدريس شد.
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
♨️دكتر على اكبر ولايتى(رستم آبادى) رييس هيات موسس و رييس هيات امناى دانشگاه آزاد اسلامى ايران همزمان با اربعين حسينى و در آستانه ١٣ آبان و نيز در روز كوروش كبير پدر دموكراسى و حقوق بشر ، حكم رسمى_قطعى هيات علمى نام اورترين معلم جهان ، دارنده مدال خوارزمى و يونسكو و نيز جانباز شيمايى كهنه سرباز وطن را لغو كرد.
♨️با حكم على اكبر ولايتى رستم آبادى دكتر فردوس حاجيان تنها دكتراى متخصص فارغ التحصيل هنرهاى زيباى دانشگاه تهران با دارا بودن ٢٠٠٠ دانشجوى تئاتر دانشكده هنر ، برخلاف اشكار تبصره ١ قانون ٧١ خدمات كشورى (جانبازان ٥٠٪) تبديل به مدرس حق التدريس شد.
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
Forwarded from اتچ بات
دریا کفاف حرص نشد لیوان چه میکند
با چنگ صندلی ربود، دندان چه میکند
خاموش نشد نوای الفبای او ولی
دنیا شهادتش دهد ، آژان چه میکند
کشتن کجای مکتبت شد افتخار تو
مقتول به پشت میله ی زندان چه میکند
دانش پژو، بدون دبیرش کجا رسد؟
این فاجعه ضمیم سیزده آبان چه میکند
یک گوشه از زمین فردوس گشته بود
نار حسد به پیله ی انسان چه میکند
این یادگار میان بچگی ام خوش نشسته بود
قدرت ببین با خاطر اذهان چه میکند
تخریب کرد گلهای خانه را و گفت:
گلدان شکسته به ایوان چه میکند...؟
اینجا میان شاعره و شاعر تفاوت است
این "ه" ببین به مردم ایران چه میکند....
#روجا
@iterallove
با چنگ صندلی ربود، دندان چه میکند
خاموش نشد نوای الفبای او ولی
دنیا شهادتش دهد ، آژان چه میکند
کشتن کجای مکتبت شد افتخار تو
مقتول به پشت میله ی زندان چه میکند
دانش پژو، بدون دبیرش کجا رسد؟
این فاجعه ضمیم سیزده آبان چه میکند
یک گوشه از زمین فردوس گشته بود
نار حسد به پیله ی انسان چه میکند
این یادگار میان بچگی ام خوش نشسته بود
قدرت ببین با خاطر اذهان چه میکند
تخریب کرد گلهای خانه را و گفت:
گلدان شکسته به ایوان چه میکند...؟
اینجا میان شاعره و شاعر تفاوت است
این "ه" ببین به مردم ایران چه میکند....
#روجا
@iterallove
Telegram
Forwarded from Iteral love
ب با آ چی میشه: با با با میشه
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
#روجا
97/8/9
@iterallove
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
#روجا
97/8/9
@iterallove
Forwarded from خبرمازندران 🇮🇷🇮🇷
ب با آ چی میشه: با با با میشه
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
https://t.me/khabaremazandaran/28406
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
#روجا ؛ 97/8/9
🆔 @khabaremazandaran
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
https://t.me/khabaremazandaran/28406
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
#روجا ؛ 97/8/9
🆔 @khabaremazandaran
Telegram
خبرمازندران 🇮🇷🇮🇷
❗️دكتر #فردوس_حاجيان (عمو فردوس) معلم برگزيده يونسكو و رييس دوره طلايى دانشكده هنر و معمارى، جانباز ٥٠٪ شيميايى و اهل #قائم_شهر با دستور دكتر على اكبر #ولايتى و تيم جديد مديريتى از عضويت هيات علمى #دانشگاه_آزاد بركنار و تبديل به استاد حق التدريس شد!
♨️دكتر…
♨️دكتر…
Forwarded from خبر فوری قائمشهر
دکتر فردوس حاجیان در اقدامی خلاف عرف از هیئت علمی دانشگاه آزاد برکنار شد
@ghaemshahrya
خبر فوری قائمشهر
@ghaemshahrya
خبر فوری قائمشهر
Forwarded from خبر۲۴
💢 نخبه آموزشی جهان که توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه میکنیم؟؟
📸تصاویری مربوط به افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
⚫️دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
و در ميان وزير سابق و فعلى آموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🌐 @khabare24
📸تصاویری مربوط به افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
⚫️دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
و در ميان وزير سابق و فعلى آموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🌐 @khabare24
Forwarded from خبر فوری 🇮🇷
💢 نخبه آموزشی جهان که توسط ولایتی کنار گذاشته شد!!! ما با نخبگان خود چه میکنیم؟؟
📸تصاویری مربوط به افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
⚫️دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
و در ميان وزير سابق و فعلى آموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
📸تصاویری مربوط به افتتاحیه جشنواره فرهنگ صلح و کفتگو :
⚫️دکتر فردوس حاجيان رييس دانشكده هنر و معمارى در افتتاحيه جشنواره فرهنك صلح و گفتگوى فرهنگى سال ١٣٨٠ با حضور بانو فاطمه معتمد آريا الياس حضرتى و مقامات يونسكو
و در ميان وزير سابق و فعلى آموزش و پرورش فيليپين ( انها دكتر حاجيان را عمو فردوس صدا مى زنند)
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
Forwarded from نوستالژی سرخ رود
عکس یادگاری👆
یک چهره ماندگار و نوستالژی ❤️ دکتر فردوس حاجیان ❤️
شایستگی های آموزشیش فراموش نمیشه برای ما🌹
انشاالله همیشه برقرار باشی 🙏🙏
شبکه نوستالژی
🎞 @nostalezhi_sorkhroud
یک چهره ماندگار و نوستالژی ❤️ دکتر فردوس حاجیان ❤️
شایستگی های آموزشیش فراموش نمیشه برای ما🌹
انشاالله همیشه برقرار باشی 🙏🙏
شبکه نوستالژی
🎞 @nostalezhi_sorkhroud
Forwarded from نوستالژی سرخ رود
شبکه نوستالژی 👇
ب با آ چی میشه: با با با میشه
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
فرستنده : خانم روجا
97/8/9
شبکه نوستالژی سرخ رود
⏰ @nostalezhi_sorkhroud
ب با آ چی میشه: با با با میشه
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
فرستنده : خانم روجا
97/8/9
شبکه نوستالژی سرخ رود
⏰ @nostalezhi_sorkhroud
Forwarded from خبر فوری 🇮🇷
#عموفردوس_آموزگارصلح
اعتراض شديد فرزند شهيدِ شهرك الفباى ديروز و فارغ التحصيل هنر امروز نسبت به اخراج عمو فردوسِ كودكى ها(دكتر فردوس حاجيان جانباز ٥٠٪ شيميايى) از دانشگاه آزاد توسط على اكبر ولايتى رستم آبادى
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
اعتراض شديد فرزند شهيدِ شهرك الفباى ديروز و فارغ التحصيل هنر امروز نسبت به اخراج عمو فردوسِ كودكى ها(دكتر فردوس حاجيان جانباز ٥٠٪ شيميايى) از دانشگاه آزاد توسط على اكبر ولايتى رستم آبادى
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
Forwarded from خبر فوری 🇮🇷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عموفردوس_آموزگارصلح
ويديوى اعتراض شديد فرزندان شهيد،دانشجويان و فارغ التحصيلان هنر نسبت به اخراج عمو فردوسِ كودكى ها(دكتر فردوس حاجيان جانباز ٥٠٪ شيميايى) از دانشگاه آزاد توسط على اكبر ولايتى رستم آبادى
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
ويديوى اعتراض شديد فرزندان شهيد،دانشجويان و فارغ التحصيلان هنر نسبت به اخراج عمو فردوسِ كودكى ها(دكتر فردوس حاجيان جانباز ٥٠٪ شيميايى) از دانشگاه آزاد توسط على اكبر ولايتى رستم آبادى
🔻 | Join Us
🌐 | @TeLNeWs
Forwarded from پایگاه خبری کناریها
دلنوشته نویسنده فریدونکناری به اخراج فردوس حاجیان (عمو فردوس)
#روجا
ب با آ چی میشه: با با با میشه
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
97/8/9
پایگاه خبری ، تحلیلی کناریها
https://telegram.me/joinchat/ByE3fTuf_VFGtxSPkWwQzw
#روجا
ب با آ چی میشه: با با با میشه
ت با آ چی میشه: تا تا تا میشه
اولین بار بود انتظار رو تجربه میکردم که کلاس تموم بشه و بتونم ببینمش.
کنار بابام روی صندلی نشسته بودم و پاهامو تاب میدادم و تعداد موزاییکهای راهرو رو میشمردم.
دیگه صدایی از کلاس نیومد. با ذوق از جام بلند شدم که برم داخل. اما اجازه ندادن. گفتن صبر کنید تا بچه ها بیان بیرون. چند لحظه بعد دخترها و پسرهای کلاس اولی از اتاق اومدن بیرون. خواهرمم دوید سمت ما و گفت بریم. بابام دستمو گرفت و منم در حالیکه نگاهم به در کلاس بود حرکت کردم. یادم نیست خواهرم دستش چی بود، کتاب یا شکلات، اما لبخند گوشه ی لبش رو خوب یادمه و حسرت توی دلم که ای کاش 7سالم بود.
بعد اون روز با علاقه بیشتری برنامه های تلویزیون رو دنبال میکردم. 5سالم بود که حروف الفبا رو حفظ شدم. میخواستم زودتر 7سالم بشه بتونم برم کلاس شهرک الفبا. اونجا تند تند تکرار کنم پ با آ پا پا ، پا میشه... ج با آ جا جا ، جا میشه... تا بدونه شاگرد زرنگ کلاس منم ...
6ساله بودم بابام با دختر همسایمون درسهاشو کار میکرد و من با اینکه پیش دبستانی هم نرفته بودم سریع جواب میدادم و از تشویق بابام ذوق میکردم.
7سالم شد. با شوق و هیجان رفتم مدرسه. منتظر موندم تا موقعش برسه و بیاد. ثلث اول و دوم گذشت. ثلث سوم هم ... خرداد تموم شد. سه ماه تعطیلی هم ... اما نیومد...
اونجا بود که با واژه بدشانسی آشنا شدم. شبیه همون حسی که از نوزادیم زیاد عکس نداشتم اما خواهر برادر بزرگترم داشتن و مامانم میگفت موقع نوزادی تو دوربین نداشتیم... آره حتما بدشانس بودم ...
بیست سالم شد، کم کم یادم رفت معنی ساده از بدشانسی و حسرت و انتظار رو...
اینقدر که دیدم و چشیدم و کشیدم، دیگه یادم نبود کجا واسه اولین بار تجربه کرده بودمشون.
بیست و شیش سالم بود با جعبه ی آموزشی عمو فردوس که دختر 4ساله ام باهاش بازی میکرد کمی خاطرات بچگیمو مرور کردم و آهنگهای شادش رو همراه دخترم خوندم:
بازی خوبه بازی خوبه، بازی صفا میاره
هر بچه که زرنگه، میگه بازی قشنگه....
نوشتن تا اینجا شیرین بود و ... راحت
میدونم خوندنش واسه شما هم شیرین بود ... و راحت.
حالا سه دهه از زندگیم میگذره و بهت برم داشته از نالوتی بودن دنیا.
حالا اگه رفیقم از بیکاری با داشتن مدرک بالاش شکوه کنه خندم میگیره.
وقتی قدرت میتونه معلمی که توی سه دهه عمر من، نخبه آموزشی باشه رو برکنار کنه دیگه وای به حال هم دوره ای های من....
بین دوستام میگن فلانی باباش جانبازه، حق جانبازی مدرک گرفته، کار گرفته.
پس خوده جانباز چی میشه؟ مگه عمو فردوس ما جانباز نبود؟؟؟؟
اینها به کنار... دنیامون رو گرفتین... خوشی هامونو... جوونیمونو... دیگه چرا دست روی خاطراتمون میذارین....؟
97/8/9
پایگاه خبری ، تحلیلی کناریها
https://telegram.me/joinchat/ByE3fTuf_VFGtxSPkWwQzw
Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
🔆 تیرگان که در زبان محلی به آن «تیرماه سیزده شو» یا( لال شو )گفته میشود، همان جشن معروف ایرانیان باستان است که در تاریخ باستانی تبری مصادف با دوازدهم آبانماه میشود.
در رابطه با تاریخچه این جشن نیز روایات مختلفی وجود دارد. برخی پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان را مبنای جشن میدانند و برخی از مردم معتقدند که تیرگان شب تولد حضرت علی (ع) است ولی برخی نیز معتقدند که جشن تیرماه سیزهشو یکی از کهنترین جشنهای ایرانیان و مردم مازندران بوده و ارتباطی به تولد حضرت علی (ع) یا اسلام ندارد.
این جشن در تاریخ پیش از اسلام در ایران بزرگ وجود داشت و با برپایی آیینهای ویژه و آماده کردن خوراکیهای سیزدهگانه جشن گرفته میشود.لال شیش (lăl.šiš ) / لال شوش ( lăl.šuš )
مهمترین آئین تیرما سیزه شو، اجرای رسم «لالِ شیش» است که به همین بهانه، این جشن را لاللالیشو ( lăl.lăli.šu) هم مینامند. (شیش به معنای چوب نازک است و لال هم کسی است که در شب تیرما سیزده بدون این که حرفی بزند به خانههای مردم میرود و با همان ترکهها آرام بر تن آنان میزند. برخی باور دارند این ترکهها نماد تیر آرش است و تیرما سیزده درواقع جشن آرش است.)
در گذشته در غروب روز سیزده جوانان هم با در دست داشتن چند ترکهای بلند با کیسهای به انتهای آن بسته شده است، همراه کودکان به در خانهها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به در خانهها و لالبازی و گاهی همراه با خواندن شعر« لال بیَمو، لال بیَمو ،پارسال و پیرار بیَمو، چِل بَزِن دیگِ بَزِن، لال اِنِه لالَک اِنِه، سال و ماه ارزون بوه ،لال مار رسوا نَوِ، لال اِنِه لالَک اِنِه ،پار بورده امسال انه» از صاحبخانه تقاضای هدیه میکنند و صاحبخانه هم اغلب به آنها پول، میوه و شیرینی میدهد.
در این شب افزون بر خوراکهایی که مناسب مهمانی است بنابر رسم خوراکیهای ویژهای نیز تدارک دیده میشود و شیرینی دستی به نام «پِتی بَزه نون» و شیرینی دیگری به نام «کماج» و پیس گانده و گردو و سنجد و شیرینی و میوه و چای را میگذارند و افراد خانواده دور آن جمع میشوند.
شگون چوب خوردن از لال نیز از دیگر مراسم ویژه این جشن است به گونهای که در این شب شخصی با لباس مبدل، دستمالی به سر بسته و صورتش را سیاه میکند و مانند لالها با کسی حرف نمیزند،این شخـص که او را « لال، لال مار و لال شیش» میگویند با همراهی چند نفر وارد خانههای محل میشود و با چوب و ترکهای که در دست دارد، ضربهای به ساکنان خانه میزند.
مازندرانیها آمدن لال را به خانه و کاشانه خود به فال نیک میگیرند و باور دارند که «لال» هر کس را بزند تا سال دیگر مریض نمیشود
برخی از اشعار با گویش ها واشعار متفاوت در دودانگه و سوادکوه ودیگر مناطق مازندران عبارتند از :لال بیَمو
لال بیَمو
پارسال و پیرار بیَمو
چِل بَزِن دیگِ بَزِن
لال اِنِه لالَک اِنِه
سال و ماه ارزون بوه
لال مار رسوا نَوِ
👇👇👇👇👇👇👇😍👇👇
لال اِنِه لالَک اِنِه
پار بورده امسال انه
لال انه لال انه/ سالی اتا وار انه
پار بورده امسال انه/ کهو پشلوار انه
سرخانِ سوار انه/ لال چک گلی نَوّه
امه خجالتی نوّه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لال بمو، لال بمو
پار بورده، امسال بمو
اسپه اسب سوار بمو، پیسّه گنده خار بمو
تهیه و تنظیم علی رمضانی پاجی
۹۶/۸/۹ساری
🆔 @Haavest
در رابطه با تاریخچه این جشن نیز روایات مختلفی وجود دارد. برخی پیروزی کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان را مبنای جشن میدانند و برخی از مردم معتقدند که تیرگان شب تولد حضرت علی (ع) است ولی برخی نیز معتقدند که جشن تیرماه سیزهشو یکی از کهنترین جشنهای ایرانیان و مردم مازندران بوده و ارتباطی به تولد حضرت علی (ع) یا اسلام ندارد.
این جشن در تاریخ پیش از اسلام در ایران بزرگ وجود داشت و با برپایی آیینهای ویژه و آماده کردن خوراکیهای سیزدهگانه جشن گرفته میشود.لال شیش (lăl.šiš ) / لال شوش ( lăl.šuš )
مهمترین آئین تیرما سیزه شو، اجرای رسم «لالِ شیش» است که به همین بهانه، این جشن را لاللالیشو ( lăl.lăli.šu) هم مینامند. (شیش به معنای چوب نازک است و لال هم کسی است که در شب تیرما سیزده بدون این که حرفی بزند به خانههای مردم میرود و با همان ترکهها آرام بر تن آنان میزند. برخی باور دارند این ترکهها نماد تیر آرش است و تیرما سیزده درواقع جشن آرش است.)
در گذشته در غروب روز سیزده جوانان هم با در دست داشتن چند ترکهای بلند با کیسهای به انتهای آن بسته شده است، همراه کودکان به در خانهها رفته و با سر و صدا و کوبیدن چوب به در خانهها و لالبازی و گاهی همراه با خواندن شعر« لال بیَمو، لال بیَمو ،پارسال و پیرار بیَمو، چِل بَزِن دیگِ بَزِن، لال اِنِه لالَک اِنِه، سال و ماه ارزون بوه ،لال مار رسوا نَوِ، لال اِنِه لالَک اِنِه ،پار بورده امسال انه» از صاحبخانه تقاضای هدیه میکنند و صاحبخانه هم اغلب به آنها پول، میوه و شیرینی میدهد.
در این شب افزون بر خوراکهایی که مناسب مهمانی است بنابر رسم خوراکیهای ویژهای نیز تدارک دیده میشود و شیرینی دستی به نام «پِتی بَزه نون» و شیرینی دیگری به نام «کماج» و پیس گانده و گردو و سنجد و شیرینی و میوه و چای را میگذارند و افراد خانواده دور آن جمع میشوند.
شگون چوب خوردن از لال نیز از دیگر مراسم ویژه این جشن است به گونهای که در این شب شخصی با لباس مبدل، دستمالی به سر بسته و صورتش را سیاه میکند و مانند لالها با کسی حرف نمیزند،این شخـص که او را « لال، لال مار و لال شیش» میگویند با همراهی چند نفر وارد خانههای محل میشود و با چوب و ترکهای که در دست دارد، ضربهای به ساکنان خانه میزند.
مازندرانیها آمدن لال را به خانه و کاشانه خود به فال نیک میگیرند و باور دارند که «لال» هر کس را بزند تا سال دیگر مریض نمیشود
برخی از اشعار با گویش ها واشعار متفاوت در دودانگه و سوادکوه ودیگر مناطق مازندران عبارتند از :لال بیَمو
لال بیَمو
پارسال و پیرار بیَمو
چِل بَزِن دیگِ بَزِن
لال اِنِه لالَک اِنِه
سال و ماه ارزون بوه
لال مار رسوا نَوِ
👇👇👇👇👇👇👇😍👇👇
لال اِنِه لالَک اِنِه
پار بورده امسال انه
لال انه لال انه/ سالی اتا وار انه
پار بورده امسال انه/ کهو پشلوار انه
سرخانِ سوار انه/ لال چک گلی نَوّه
امه خجالتی نوّه
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
لال بمو، لال بمو
پار بورده، امسال بمو
اسپه اسب سوار بمو، پیسّه گنده خار بمو
تهیه و تنظیم علی رمضانی پاجی
۹۶/۸/۹ساری
🆔 @Haavest
Forwarded from پایگاه خبری جانبازان جنگ تحمیلی معترض به حکومت
✅ استوری دکتر فردوس حاجیان جانباز و دارنده مدال یونسکو در مورد قطع حقوق و همکاریش با دانشگاه آزاد به دستور ولایتی
#پایگاه_خبری_جانبازان_اصلاح_طلب
@janbazanesabz
#پایگاه_خبری_جانبازان_اصلاح_طلب
@janbazanesabz