کارزار جهانی نه به اعدام در ایران
751 subscribers
3.03K photos
3.02K videos
20 files
1.14K links
کارزار جهانی علیه اعدام به هر بهانه و جرمی در جمهوری اسلامی ایران
Download Telegram
گزارش از شصت‌ونهمین تجمع همراهان راه آزادی

تاریخ: سه‌شنبه، ٣٠ اردیبهشت ١۴٠۴ برابر با ٢٠ ماه مه ٢٠٢۵
مکان: دفتر جمهوری اسلامی، واشینگتن، دی‌سی

شصت‌ونهمین هفته از کارزار خیابانی “نه به اعدام – نه به جمهوری اسلامی” با حضور استوار و همبستهٔ جمعی از فعالان سیاسی، مدنی و تبعیدی در واشینگتن برگزار شد. این تجمع، در ادامه‌ی تلاش‌های بی‌وقفه‌ی ما برای دادخواهی، روشنگری و سازمان‌دهی مقاومت خارج از کشور، بار دیگر صدای زندانیان سیاسی، محکومین به اعدام، مادران دادخواه، و تمام ستمدیدگان جمهوری اسلامی را به خیابان‌های پایتخت آمریکا آورد.

در این گردهمایی، ضمن خواندن نام شماری از زندانیان سیاسی در خطر اعدام، سخنرانی‌هایی علیه سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی جمهوری اسلامی ایراد شد. شرکت‌کنندگان با شعارهای جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی، بر آرمان استقلال و رهایی مردمی تأکید ورزیدند.

یکی از محورهای این هفته، یادآوری اعتصاب‌های سه‌شنبه‌ای زندانیان سیاسی در ایران و همبستگی با ایشان بود.

ما همچنان بر پیمان‌مان ایستاده‌ایم:
تا برچیده شدن کامل جمهوری اسلامی و استقرار یک نظم مردمی، دموکراتیک و رهایی‌بخش، هیچ عقب‌نشینی‌ای در کار نخواهد بود.


#نه_به_اعدام

#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران


https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
3
اولین شماره نشریه بامداد بی‌دار نوشته شده توسط زندانیان درون ایران.
بامداد بی‌دار؛ صدایی که از دل دیوارها می‌آید – حسن صالحی

صبح امروز، چشم که باز کردم، خبری دلم را روشن کرد؛ زندانیان سیاسی، رسانه‌ای راه انداخته‌اند به نام «بامداد بی‌دار». نامی که خبر از بامدادی بدون اعدام می‌دهد. این نام بوی سحر می‌دهد، بوی امید، بوی فریادی که از دل تاریکی برمی‌خیزد. دلم گرم شد.

راستش، چه کسی بهتر از زندانیان می‌تواند از شب‌های سرد زندان بگوید؟ از آنچه این رژیم درون دیوارهای بلند و خاموش زندان‌ها بر سر جان‌های آزاده می‌آورد؟ چه کسی جز خود آن‌ها، می‌تواند از مقاومت در برابر شکنجه، از ایستادگی در برابر ظلم، بی‌واسطه با ما سخن بگوید؟

پیش‌ازاین نیز، زندانیان با راه‌اندازی کارزار سه‌شنبه‌های “نه به اعدام“، در ده‌ها زندان کشور، صحنه‌ای درخشان از اعتراض آفریدند. فریادی نیرومند و کم‌نظیر، در برابر مجازاتی ضدانسانی و شنیع. حالا اما با «بامداد بی‌دار»، گام دیگری برداشته‌اند؛ گامی فرهنگی، ریشه‌دار، و پرمعنا. این رسانه، تنها یک نشریه نیست؛ نبضی است که در تاریکی می‌تپد، چراغی است که در دل شب روشن مانده، یادآور این‌که هنوز ایستاده‌اند، هنوز می‌نویسند، هنوز امید دارند.

دست‌اندرکاران این نشریه می‌نویسند:
“ما تصمیم گرفته‌ایم نه‌تنها در سه‌شنبه‌های نه به اعدام فریادمان را بلند کنیم، بلکه با کار فرهنگی، مقاومتی ریشه‌دار بسازیم. جمهوری اسلامی برای ما مرجع داوری نیست؛ نه به اعدام، باور ماست، عهد ماست. ما قلم‌به‌دست می‌گیریم، می‌نویسیم و شعاع دایره مقاومتمان را از سلول‌های سرد زندان، تا خیابان‌های زنده شهرها گسترش می‌دهیم. هر شماره، هر قدم، این دایره بزرگ‌تر خواهد شد.”

و چه گفته‌ای از این روشن‌تر و امیدبخش‌تر؟ امروز، آن‌چه مهم است، همین پیوند است؛ پیوند بین زندان و خیابان، بین سلول و کوچه، بین قلم و فریاد. این، شاید مهم‌ترین حلقه برای پیشروی جنبش ضد اعدام باشد.

دیگر آن روزها که جمهوری اسلامی پشت دیوارهای سنگین و مخوف زندان، هر جنایتی را بی‌صدا مرتکب می‌شد و جهان خاموش می‌ماند، گذشته است. امروز، دیوارها ترک برداشته‌اند. نه از فرسودگی، بلکه از فشار صداهایی که تاب ماندن در سکوت ندارند.

اکنون، زندانیان با انتشار این مجلهٔ خوش‌سخن، صدای خود را مستقیم به ما رسانده‌اند و ما، بیرون از زندان‌ها، در خیابان‌ها و شهرها، وظیفه‌ای روشن داریم: این صدا را باید جهانی کنیم.
هیچ دیواری نمی‌تواند مانع عبور نور شود؛ نوری که از دل سلول‌های مرگ می‌تابد و نوید بامدادی بی‌دار را می‌دهد.


https://journalfarsi.com/2025/05/21/26412/
2
با پیوستن شهرهای ونکوور و مونترال در کانادا و همچنین پاریس تعداد شهرهایی که به فراخوان مبارزین داخل کشور و دوازده نهاد و شبکه‌ی مبارزاتی در خارج از کشور برای اقدام جهانی در اعتراض به موج فزاینده‌ی اعدام‌ها در ایران (از ۱۷ تا ۲۷ مه ۲۰۲۵) پاسخ مثبت داده‌اند، به ۳۰ شهر رسید.

در ۱۰ کشور شامل دانمارک، سوئد، نروژ، فنلاند، آلمان، آمریکا، کانادا، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه، تاکنون برنامه‌هایی در اعتراض به اعدام‌ها در ایران سازمان‌دهی شده‌اند.

از همه‌ی شما دعوت می‌کنیم به این کارزار بپیوندید و در شهر یا محل زندگی خود، ابتکار برگزاری یک تجمع یا برنامه‌ی اعتراضی علیه جمهوری اسلامی و مجازات اعدام در ایران را به دست بگیرید.

لطفاً اطلاعات مربوط به زمان و مکان برنامه‌های خود را برای ما ارسال کنید تا بتوانیم پوسترهای لازم را برایتان تهیه کنیم.

#نه_به_اعدام
کانال تلگرام: https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس با ما: @NoToExecutions_Tamas
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۹۵۵۷ این فقط یک عدد نیست
۹۵۵۷ جان انسان هایی است که توسط جمهوری اسلامی فقط در ۱۷ سال گذشته  یعنی از سال ۲۰۰۸ تا اکنون به وسیله طناب دار گرفته شده است و متاسفانه به یک رکورد آماری در بین تمام کشورهایی که این حکم نا عادلانه را اجرا می کنند تبدیل شده است،که البته آمار سازمان حقوق بشر در ۴۶ سال گذشته نزدیک به ۲۰۰۰۰ هزار نفر است.
زندانیان سیاسی،اقلیتی و مذهبی،دگرباشان جنسی و عده ای بیشماری دیگر در این لیست قربانیان قرار گرفتند.
یادمان باشد که ما صدای فریاد این هموطنان دربندمان هستیم پس یکبار دیگر با هم و با صدای بلند تر از جامعه جهانی خواستار لغو اعدام در ایران و آزادی زندانیان سیاسی هستیم.

#نه_به_اعدام
#آری_به_زندگی
🙏3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبت‌های مریم حسنی، دختر مهدی حسنی، در مورد آخرین وضعیت پدرش و کمپین “نه به اعدام”.

#MehdiHasani
#NoToExecution
#DaughtersOfJustice
#مهدی_حسنی
#نه_به_اعدام
#دختران_دادخواه
3👏1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۳۶۶ روز همراهی؛ گروه پلاتفرم (یادبود)
در روز سه‌شنبه ۲۰ مِی (۳۰ اردیبهشت)، همزمان با شصت‌و‌نهمین هفته کارزار “نه به اعدام” و اعتصاب غذای زندانیان عضو این کارزار در ۴۴ زندان کشور، اعضای گروه پلاتفرم (یادبود) طبق روال همیشگی با در دست داشتن عکس جان‌باختگان و زندانیان سیاسی و همچنین پلاکاردهایی با شعار “نه به اعدام”، در ایستگاه مرکزی قطار اسلو (نروژ) حضور یافتند و صدای اعتراض خود را به گوش رساندند

366 Days of Solidarity – Platform Group (Memorial)
On Tuesday, May 20th (corresponding to Ordibehesht 30th), coinciding with the 69th week of the “No to Execution” campaign and the hunger strike of imprisoned members of this campaign in 44 prisons across the country, members of the Platform (Memorial) group were, as usual, present at Oslo Central Station ( Norway ). They held photos of victims and political prisoners, as well as placards bearing the slogan “No to Execution,” to raise their voices in protest.
1
قسمت اول دل نوشته زندانیان داخل کشور در اولین شماره نشریه "بامداد بی دار "

#نه_به_اعدام

#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران


https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
2
قسمت دوم دل نوشته زندانیان داخل کشور در اولین شماره نشریه "بامداد بی دار"

#نه_به_اعدام

#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران


https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
3
دلنوشته مریم یحیوی، برای هم‌بندی سابقش، زندانی سیاسی محکوم به اعدام «پخشان عزیزی»
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یک‌ساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند می‌آید. تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند می‌آید، آن‌قدر ذوق دارد که گویا حس می‌کند از آن قفس کوچک، نم‌دار و خفه، به قفس بزرگ‌تری می‌رود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند. و تو، وقتی تسنیم را می‌بینی، هوش و حواس از سرت می‌پرد….
***
«چند وقتی‌ بود که می‌خواستم از تو بنویسم، اما هجوم افکار، مانع می‌شدند.
اما امروز می‌خواهم،چند تصویر از زیست مشترک‌مان را در بند زنان اوین بنویسم، هرچند معتقدم کلمات، هرچقدر هم که درست انتخاب شوند، نمی‌توانند آن حس و حال را آن‌طور که باید و شاید به تصویر بکشند.
بخاطر دارم روز ملاقات بود.
تو، من و چند نفر دیگر به‌واسطه‌ی شعار دادن علیه احکام اعدام، ممنوع‌الملاقات شده بودیم.
ساعت حوالی ۱۰ صبح:
تو را دیدم که بساط آرد، آب و روغن را روی میز مخصوص در اتاق ۱، نزدیک آشپزخانه، پهن کرده بودی و با دست‌های ظریف، اما پرقدرتت، خمیر را ورز می‌دادی.
پرسیدم: «چه کار می‌کنی؟ تو که ملاقات نداری؟»
گفتی: «یادته پریروز نون خرمایی درست کرده بودم؟»
گفتم: «خب آره.» گفتی: «به بچه‌های قرنطینه نرسید. زهرا هم که حامله‌ست، دل‌شون حتماً رفته بود (دل رفتن: هوس کردن). امروز از خلوتی آشپزخانه استفاده کردم.»
با خنده گفتی: «حالا منو اینجوری نگاه نکن! یه کم آب بریز روی خمیر. این خمیر باید خوب ورز بخوره و چند ساعتی استراحت کنه…»
ساعت حوالی ۴ بعدازظهر:
برای بازی والیبال رفتی هواخوری.
تو چنان والیبال را جدی میگیری که انگار در مسابقات رسمی و تیم شاخصی بازی میکنی!
خطا که می‌کنند، شاکی می‌شوی.
با آن اندام ظرفیت، چنان زیر توپ می‌زنی که رد توپ را در هوا می‌شود دید.
چند باری هم با همین ضربه‌ها، توپ را از ورای دیوارهای بلند و سیم‌خاردارها زندان ، به هواخوری بند ۴ فرستادی!
عادتت این است که بین هر نیمه، سیگاری روشن کنی. هیچ‌وقت هم نمی‌رسی بیشتر از چند پک عمیق بزنی…
به قول خودت، زمان‌هایی که والیبال بازی می‌کنی، تنها زمان‌هایی‌ست که ذهنت درگیر هیچ چیزی نیست، جز بازی.
حوالی ساعت ۶ عصر:
دوباره می‌بینمت.
بر روی همان میز، بساط پهن کرده‌ای و با ظرافت، هسته‌ی خرماها را جدا می‌کنی و با دقت و تبحر خاصی، درست در وسط خمیر نان‌ها جا می‌دهی.
انگار سایه‌ی نگاهم رویت سنگینی می‌کند. سرت را بالا می‌آوری و می‌خندی. چشمانت برق می‌زند. می‌درخشد.
حوالی ساعت ۸ شب:
تسنیم، که به تازگی در بند زنان اوین به دنیا امده و تازه یک‌ساله شده، در آغوش مادرش از قرنطینه به بند می‌آید.
تسنیم وقتی از در قرنطینه به سمت بند می‌آید، آن‌قدر ذوق دارد که گویا حس می‌کند از آن قفس کوچک، نم‌دار و خفه، به قفس بزرگ‌تری می‌رود؛ قفسی که همه ذوق دیدنش را دارند.
و تو، وقتی تسنیم را می‌بینی، هوش و حواس از سرت می‌پرد.
صدای غش‌غش خنده‌ی تسنیم، شاید تنها چیزی‌ست که همه‌ی ما را یاد روند زندگی در بیرون از زندان می‌اندازد. یاد زندگی…
با گفتن «تسنیم گیان» به سویش می‌روی، بغلش می‌کنی، به زبان مادریت قربان‌صدقه‌اش می‌روی.
او هم انگار خوب می‌فهمد و با خنده‌هایی از ته دل و چشمان معصوم و کنجکاوش، جوابت را می‌دهد.
به سمت تختت می‌روید. برای او قصه‌ای تعریف می‌کنی؛ قصه‌ای از جنس درد و امید.
و بعد، شروع می‌کنی برایش لالایی کُردی می‌خوانی.
من در تمام این مدت، حواسم به صدای تو و تسنیم است.
معنای لالایی را نمی‌فهمم،
اما سوزِ یک درد غریب و یک عشق نجیب را برایم تداعی می‌کند…
با خودم تکرار می‌کنم: پخشان یعنی شعر.
با خودم تکرار می‌کنم: تو یک مددکار بی‌نظیری،
که هم عاشق کودکان هستی و هم دغدغه‌ی کودکان و زنان را داری.
روزی، تو در کمپ‌ها زخم‌های زنان و کودکان کوبانی را در نبرد با داعش التیام می‌دادی.
و اکنون، اینجا، در این حصار و زیر حکم ناعادلانه و غیرانسانی اعدام، التیام‌بخش کودکی هستی که مادر و پدرش اتهام داعش دارند.
تو رفیق و یاری‌رسان مادر هستی.
و برای ۷ زن در قرنطینه‌ی بند زنان، نان خرمایی درست می‌کنی که اتهام‌شان داعش است.
زندگی و انسانیت، برای تو چه معنای بزرگی دارد…
اگر صادرکننده‌ی حکم اعدامت بداند،
نهال‌هایی که با دست‌هایت کاشته‌ای همین _نان‌های خرمایی، خنده‌های تسنیم، امیدِ آن هفت زن—
از دیوارهای زندان سبز خواهند شد, چه حالی می شود
تاریخ، ظالمان را محکوم خواهد کرد،
اما نام تو را،
مثل شعله‌ای در تاریکی، حفظ خواهد کرد.
زندگی، برای تو مفهوم خاصی دارد
حتی وقتی خودت در سایهٔ مرگ ایستاده‌ای.»

۱ خرداد ۱۴۰۴

#نه_به_اعدام

#کارزار_جهانی_نه_به_اعدام_در_ایران


https://t.me/no_to_execution_in_iran
تماس:
@NoToExecutions_Tamas
3👍1