#قصه_های_من_و_باران
#مدارس_فردا...

قصه های من و باران چندسالی است که انعکاس بخشی از تجارب زیسته ی من است و فرزندم در حوزه های گوناگون زنده گی و حال، #مدارس_فردا هم هشتکی خواهد بود برای توصیف مدارسی که به نظر من باید اینگونه باشند یعنی اگر قرار است آموزشی باشد و آموزشی #کارا این ها پیشنهادات من است برای مدارس فردا.
پیشنهادهایی که محصول مطالعات پراکنده در حوزه ی آموزش و دریافت های متمرکز از تجارب شخصی است تجارب دست کم سه دهه فعالیت در حوزه ی آموزش..
خواستم هشتک را بگذارم #مدارس_آینده دیدم آینده خیلی دور و دیر است به گمانم اگر همین فردا مدارس ما چنین نشوند طوفان ما را خواهد برد چنانکه دارد می برد.
واضح است این مطالب درباره ی همه چیز آموزش خواهد بود (فعلا بی نظم) مثلا گاهی به سازه ای به نام مدرسه توجه دارد گاهی به محتوا ، گاه به شیوه ی ارائه ی محتوا گاه به مجریان خلاقی که قرار است محتوایی را ارائه کنند و...
با باران می رویم پارک گردی و حالا می فهمم وجود محیط های سبز عمومی در شهرها حتا از داشتن خانه هم مهمتر است.
بازی می کنیم باران از درخت بالا می رود و آموزش عملی چطور بالا برویم و تعادل خیلی مهم است و بعد قورباغه پیدا می کنیم و یکی دیگر و یکی دیگر و حرف زدن درباره ی اینکه این ها چه نوع جانوری اند و دوزیست اند و چرا گربه ها نمی خورندشان که لابد سمی اند خال پلنگی هاشان و.. بچه نشئه ی یادگیری است و سر زدن به مرغابی ها و باز بحث درباره ی پرندگان و پاهاشان و..
یکی دوساعت چنان می گذرد که نمی فهمیم کی تاریک شده..
باران آرام است همین که می گویم: برویم بابایی؟
قبول می کند و البته می گوید: دفعه ی بعد باید برای مرغابی ها و اردک ها کاهو و کلم بیاریم و..
من فکر می کنم : #مدارس_فردا باید در تمام سطح شهر یا روستا باشند یعنی ساحت آموزش اگر کل محیط زیست انسان را دربرنگیرد هیچ اتفاق مبارکی رخ نخواهد داد..
یادتان نرود #مدارس_فردا در همه جا، با تاکید، باید در #همه_جا برگزار شوند در خیابانها، ادارات ، کلانتری ها، بانک ها، پارک ها و...
تا بعد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#پریشان_گویی

آهسته،
آهسته تر از صدای رویش دانه
در سیاهی خاک
تو دور می شوی ای جان
از غروب تیره ی این تن..

گرد بودن عالم
هنوز هم
امید بغض آلود
که در سرانجامی
به رنگ مبهم هیچ
تو می رسی تا من ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#پریشان_گویی

پرنده گفت:
ما که زنده/مرده ایم
باز هم فریب خورده ایم
آن چه چشم و گوش جغد شب فروش را
تیز می نمود
قدرت نگاه و گوش او نبود
ساکت سیاه شب
نغمه های نانشسته بر دهان و لب
رونق شکار شب_شکار بود
خزان ما
برای او بهار بود...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

گپ کوتاهی با استاد عثمان محمد‌پرست که امروز پرکشیدند🖤
گفت و گویی کوتاه بین سهیل سرگلزایی و استاد فقید عثمان جان خوافی ...
@szcafe
@niyazestanvarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#درنگ_عربی
#نزار_قبانی

سامحیني یا سیّدتي!
فأنا جزء من هذا الخراب الکبیر
ومن هذا الموت الکبیر
ولا أستطیع أن أفصل سواد عینیكِ
عن سواد السماء في بلادي..
--------------- ترجمه ؛
بانوی من ،
از من درگذر
زیرا که من
جزئی از این بزرگ_ویرانم
جزئی از این مرگ همه گیر
و نخواهم توانست فرقی بگذارم
میان سیاهی چشمانت
و سیاهی آسمان دیارانم...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#لاطالائیل ،

در روزگاری نه چندان دور ، تاریخ با ابزار علم شیرازه ی اسطوره ی بی زمان/مکان اما قاعده مند را از هم گسست و در هیاتی مهیب برتخت قدرت نشست. بوی تند سیمان، نرمای عطر کاهگل را شکست و گیتی علم در به روی مینوی خیال بست..
اکنون انسان به قدرت نیرویی موهوم، دارد به سویی می رود که خلأ.
هیولایی لازمان/لامکان دارد حافظه را حذف می کند تا انسان به ساحتی درآید بی اسطوره بی تاریخ...
و هنوز کسی درنیافته که این، چه قدر هولناک و رعب انگیز است..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#لاطالائیل
اگر به گوشه ای از جهان ، دلی با پرتو یک شادمانی، در گرمانور آرمشی امن بیارآمد بی شک حال تو خوش خواهد شد...
مخواه دل های انسان ها در هر کجای جهان پریشان شود. پریشانی هر دل پریشانی توست و آرامش هر جان امنیت خاطر توست برای گرمانور جهان به تک تک دل های انسان نیازمندیم.
چه نیک گفت آن اهل تبریزجان؛
پیوسته است سلسله ی موج ها به هم
خود را شکسته هرکه دل ما شکسته است..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

هم‌اندیشی به‌سوی سیمرغ:
"درباره فیلم Eyes Wide Shut"

• دکتر محمدرضا سرگلزایی: تمدن، پول، سرکوب و سایه
• شهرام علیدی (نویسنده و کارگردان): کوبریک: گره و پازل
• دکتر محسن یارمحمدی: یک فیلم خوب، یک اقتباس بد
• دکتر حسین محمودی: چالش آزادی و پایبندی به تعهد
—————————————
• ۴ ساعت، همراه با پرسش و پاسخ
• جمعه، ۲۰ خرداد ۱۴۰۱
• ساعت ۱۸ تا ۲۲
• در سایت اسکای روم
—————————————
* ثبت نام: 120هزار تومان
* ثبت نام تا ۱۵ خرداد: 100 هزار تومان
* حضور در این جلسه برای همراهان سیمرغ رایگان است.

لینک ثبت نام:
https://cafephilo.ir/30morgh11
پشتیبانی در واتس اپ: ۰۰۹۸۹۰۲۶۳۳۹۹۶۷

#درنگ_عربی
#محمدمهدی_الجواهری (عراقی ایران دوست)

‌‌ولا تعجبوا أنّ القوافي حزينة
فكلّ بلادي في ثيابِ حِداد

─────── ترجمه؛
اگر نوای قافیه ها حزین است
جای تعجب نیست
تمام سرزمین من
سوگ_جامه کرده به تن ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#لاطالائیل ،

دل تنگ تنهایی شدن، غریب ترین دل تنگی هاست. آری آدمیزاد، ذاتا از تنهایی گریزان است. همه ی انسان ها از تنهایی به آغوش دیگری پناه می برند و نمی دانند هیچ آغوشی آنچنان بزرگ نیست که تمامت انسان را در بر بگیرد.تنها #تنهایی است که چنان آغوشی دارد. خواهی دید آنان که تنهایی بزرگتری داشته اند آنان که به رنگ تنهایی درآمده اند، بهتر می توانند تو را در آغوش بگیرند. زینهار هرگز به آغوش هایی که تنهایی های گسترده و ژرف را نچشیده اند پناه مبر.
تو خواهی دید که بیشتر آدمیان تنهایی را نمی خواهند زیرا آن را درک نمی کنند و نتیجتا انسی با آن ندارند. همین است که دم سرد اند و هراس انگیز تر سنگهای زمستان...
اگر جاری باشی ، لاطالائیل ، در مسیری که می روی بسیار پیش خواهد آمد که این سنگ ها در راهت خواهند افتاد و تا بخواهی دوباره به روان شدن برسی قرن ها قرن عمر خویش را از دست خواهی داد. در چنین لحظاتی است که عمیقا دل تنگ تنهایی خواهی شد و درخواهی یافت که هرچه از چنین انسانهایی دورتر باشی ذهن و دلت جاری تر خواهد بود. در رسیدن مقدر به اینان است که سنگ خواهی شد و جان و دلت هیچ ترنم سبز شکفتنی را نخواهد شکست....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#دردستان
آغاز شعر بلندی از #رضا_براهنی

چه جوانانی! اسماعیل، می‌بینی؟ چه جوانانی!
بسیاری‌شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده‌اند
و موهای صورت پسرها هنوز درنیامده. و دخترها را می‌بینی؟
چه پاهای لطیفی دارند!
جنگ است، اینجا هم جنگ است اسماعیل!
گریه نکن! فریاد نکن! دهنش را ببندید، قوانین را به هم زده است!
گریه نکن اسماعیل، جنگ است!
نفت از کنار حجره‌ها بالا می‌رود
چه معجون عجیبی! چاه‌های نفت در کنار حجره‌هاست
و در حجره‌ها جوانان نشسته‌اند!
آه، چه نفتی! شیرظلمت است این نفت!
و نفتکش‌ها در سکوت پر می‌شوند
و جوانان در سکوت پیر می‌شوند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#درنگ_عربی
#نزار_قبانی

كان المطرُ ينزل علينا معاً..
فتنمو ألوفُ الحشائش
على معطفينا.
بعد رحيلك..
صار المطر يسقط عليَّ وحدي..
فلا ينبت شيء..
على معطفي..
-------------- ترجمه؛ محسن یارمحمدی

باران که می بارید بر هر دوان ما
هزار گونه گیاه
می رست بر شولای خیس مان
بعد از مسافرتت...
باران فرو می ریزد بر من تنها
و هیچ چیز
بر شولای من نمی روید...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#لاطالائیل ،

از جایی به بعد تو دیگر خسته نیستی، از جایی به بعد اساسا دیگر نیستی...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#پریشان_یادهای_نوجوانی

محله ی کوچک و درهم کودکی و نوجوانی مرا، حقی است بزرگ‌ در شکل گیری و شدن ام.
گرچه می دانم و می دانی ، به هزار و یک دلیل همان حوادث واحد تاثیرات مختلفی داشته است روی همان بچه محل های تقریبا هم حال و هوا‌... با خیانت بزرگی، برخی بچه ها خیانت پیشه شدند و در همان خیانت ها، برخی عهد کردند هرگز چنان نکنند.. بگذریم..

یک روز سر ظهر تابستان باز هم صدای عربده و فریاد، از خیابان بیست متری ریخته بود توی کوچه ی ده متری ما.تا ما بچه خرده ها برسیم به مرغ و ماهی قدرت الله و پسران ، اصغر خونین و مالین با لباسهای پاره کنج مغازه نعره می کشید و بزرگترها اکبر را کشان کشان می بردند بیندازند توی نیسان آبی اش و البته که اکبر هیچ خط و خشی برنداشته بود. نه بدنش و نه حتا لباس هایش...
من لرزان کنج مغازه ی خنک ایستاده بودم و می شنیدم:
- آخه چرا دنبال آب رو ریزی هستی اصغر؟
- آب رو ریزی چی آقاجون؟ فکر کرده برادر بزرگه هر کاری بخواد می تونه بکنه؟!... یه بار دوبار دست روش بلند نمی کنم بالاخره که ...
- تو غلط می کنی و هفت جد و آبادت دست روی بزرگتر بلند کنی..
- پس چی ؟! اون خودش هر غلطی خواست بکنه ما که کاری کنیم این طوری؟!
- اکبر هزار سال کار تو را کرده ؟!
- پس چی با ده تا دختر، تا حالا ریخته رو هم ..
- د نمی فهمی همینه نفهمی همینه... اکبر گفت با دخترها رفیق نشو؟!
اصغر بور شده بود: - پس چی؟! چی میگه؟
- د بفهم قزمیت بفهم ... او برا این داشت می کشتت که رفتی سراغ زن شوهر دار ... آخه حروم لقمه، هیچ باغیرتی همچین کاری می کنه؟!...
اصغر فقط خشم قورت می داد تا من یواشکی بسرم بیرون مغازه و از همان لحظه تا سالها بعد چیزها گوناگونی بیاموزم؛
- اینکه چه خوب بود همان نظام قبیله ای که نمی گذاشت کوچک تر دست بلند کند روی بزرگتر...
- اینکه همین الان هم خیلی کثافت کارهای پلید، در پاسخ اینکه چرا کثافت کاری؟! می گویند: خب تو هم فلان جا کثافت داری ...
- اینکه در همان محله ی درب و داغان و بین بچه های خلاف کار، قاعده-قانونی بود که تخطی از آن ها، بالاترین مجازات ها را داشت همین که هیچ کس حتا برادرت نباید وارد رابطه با زنی متاهل می شد و اگر می شد...
- و این که حالا خیلی از همان نوع بودن های پر حرف و حدیث جاخالی کرده، بدون این که چیزکی بهتر بنشیند به جای شان ....
- و این که های بیشتری که ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#سخن_جاودان

#مقالات_شمس

...تا خدا گفت موسی را: سخت گرسنه ام، مناظره رها کن رو طعامها بساز که فردا می آیم.
طعامها بساخت از پگه، همه چیزها حاضر بود الا آب..
درویشی ژولیده در رسید که؛ شیءلله، نان بده.
موسی گفت: نیک آمدی
و دو سبو به دست او داد که؛ آب بیار.

گفت: هزاران خدمت کنم.
آب آورد.
موسی نان به دست او داد.
درویش خدمت کرد و رفت..

روز دیر شد و موسی منتظر..
که سخت تکلف کرده بود.
طعام را تفرقه کرد میان همسایگان.
و دراین مشکل مانده که سرّ این چه بود؟ توسع بر این جماعت؟ یا همین تعبّد که هرچه گفت حق تعالی کردم؟

زمان انبساط آمد. سوال کرد که؛ وعده فرمودی و نیامدی؟
گفت: آمدم اما تو، ما را نان کی دهی تا دو سبو آب نفرمایی آوردن...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹

#لاطالائیل ،

بسیار بسیار دشوار است زیستن در میان کسانی که خرد و کلان، در پی آنند تا حق را به سمع و نظرت بنمایانند و کسی نیست که در جست و جوی حقیقت باشد و شنیدن حق ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#جهل_مادر_تمام_فسادهاست...
#یادداشت_روز

من از اقتصاد همان‌قدر می دانم که معیشت خانواده ام را مدیریت کنم. اما می دانم آنان که هزاران صفحه کار کارشناسی کرده اند و اقتصاد دان ها را #به_خط می کنند بسیار بسیار کمتر از همانندان من از اقتصاد سر در می آورند.
نخستین سندم برای این حرف، همین چند جمله پیش است. آنی که به خط می کند و آنانی را که به خط می کنند هیچ ربطی به اقتصاد ندارند. جنس اقتصاد از تفکر و دانش است و خط کردن و خط شدن مربوط به امور نظامی است که ماهیتا جانش تبعیت و بله قربان گویی و اجرای اوامر است و تفکر و دانش را هیچ نسبتی با اینها نیست.
نکته ی روز این که خردمندان حوزه ی اقتصاد که بر مسند تصمیم گیری نشسته اند برای نان_خوری مردم چهارچوب تعریف کرده اند و کلی پول هم برای اجرای این کار از جیب ملت درآورده اند تا نانوا روزی صد کیلو آرد آزاد بخرد کیلویی صد تومان... بعد صدتا از ما ملت برود و کارت بکشد برای خرید صد خانوار. نانوا مثلا ده هزار تومان پول آرد داده اما پنج هزار تومان به حسابش آمده او طبق این کارت ها پنج هزار تومان از ملت طلب دارد که دولت می ریزد به حسابش(؟!؟!)
خب شروع شبکه ی فساد را متوجه شدید؟!
نانوا مثلا ده کارت بانکی اجاره می کند و مقدار تعیین شده یا نشده را از حساب کارت کم می کند بدون اینکه نانی بدهد. بعد الباقی تفاوت را می گیرد آرد باقی مانده را هم مایه به مایه یا نمکی بیشترک می فروشد به خواهنده گانش و تمام...
البته در این میان از هزینه های کارگر و آب و برق و اجاره و...سخنی نگفته ایم..
شبکه ی دیگری به شبکه ی فساد ناشی از جهل اضافه شده است. شبکه ی کارت های بانکی افراد...
پ.ن؛ این نتایج محصول دقت کسی است که هیچ چیز از مدلهای اقتصادی نمی داند و اطلاعاتی هم درباره ی شبکه های مختلف رانتی و.. این اقتصاد فشل ندارد.. و فقط می داند تصمیم گیرندگان و موثران در جسم وجان هشتاد میلیون انسان حتا نوک دماغشان را نیز نمی بینند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#سوگستان

نه ذهن می رود به جایی نه زبان می چرخد به سخنی ... ماییم و سوگ.
قطعه ی #سوگ از استاد #حسین_علیزاده
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#درنگ_عربی
#میثم_راضی ( شاعر عراقی )

هؤلاء الأولاد ماتوا جیّداً
ماتوا بکل قوتهم
وسیستمرون هکذا، موتی للأبد

حتی عندما تأتي القیامة، لن ینهضوا من قبورهم
عندما یُنفخ في البوق
وستحتار الملائکة بهم ویجربون معهم کل الطرق لیعودوا للحیاة مرة أخری ولکنهم لن یفعلوا

سیبقی هؤلاء الأولاد موتی للأبد
إلا إذا...


عُزف لهم ببوق القیامة
النشید الوطني...

ــــــــــ ترجمه ؛

این کودکان چه قدر‌ خوب مرده اند !
مرده اند با تمام توان
و این چنین ادامه خواهند داد؛
مرده گانی برای ابد

حتا، آنگاه که قیامت هم برسد
از گورهایشان برنخواهند خاست
حتا آنگاه که دمیده شود در صور

فرشته گان غرق حیرت ایشان خواهند شد
همه ی راه ها را خواهند آزمود تا
اینان را دوباره به زنده گی باز گردانند
اما هرگز نخواهند توانست
این کودکان برای ابد مرده اند
مگر آنکه...

با بوق قیامت،
برای شان
نغمه ای میهنی بسازند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#مهپاره_کالیداس

ای شیوا،
همین یکبار که به جهان آمدم مرا بس
چون مرا بمیرانی،بر من منت بگذار و دگربار به این جهانم میار..

@niyazestanbarani

#دردستان
- به میترا و ملیکا؛
(خواهران استخوان شکسته)

استخوان های تردتان
- شکستنی -
تاب وزن اینهمه فساد را نداشت
خرد شد
در طعم سرد بستنی..

آه ای زنان خرد،
کدام ناخدا
سرنوشت تلخ و تیره ی فرشته گان عشق را
به سم جنیان سپرد؟!...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹