نیازستان
1.57K subscribers
792 photos
107 videos
132 files
234 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
#کتاب_بخوانیم

#پژوهشی_درقصه_اصحاب_کهف

تاریخ چیست؟انواعش کدام است؟ اگر تاریخ وقایع محسوس داریم آیا میتوان گفت تاریخ وقایع معقول نیز داریم؟ یا تاریخ روح؟!

زمان در این انواع تاریخ چه ماهیتی دارد؟ اگر ساحات مختلفی داشته باشند آن تاریخها، طبعا مفهوم #زمان را باید به شیوه ای دیگر دید؟زمان هم انواع دارد؟

داستانهای قرآنی کدام تاریخ را شرح میدهند؟ بطن های بی پایان قرآن را در کجاها و چگونه باید جست؟ تفسیر، تعبیر و تاویل درباره ی داستانهای قرآنی چه وجوهی دارد؟ و....

اینها و دهها پرسش دیگر، سوالاتی است که به ذهن انسان پرسشگر ِ بیتاب حقیقت میرسد وقتی که مثلا قصه ی اصحاب کهف را از قرآن میخواند...

#جلال_ستاری پژوهشگر دقیق النظر حوزه ی اساطیر، فرهنگ و دین سالها پیش کتابی مختصر (۱۲۸ صفحه) درباره ی یکی از پرآوازه ترین داستانهای قرآنی نوشته که خواندنش برای جانهای بیقرار مغتنم است.

او روایات مسیحی، اسلامی و داستانی را ازین قصه با تکیه بر کتب تاریخی و تفسیری و... بررسی کرده و آنگاه تلاش کرده به #ورای_حجاب هم نوری بتاباند.

نویسنده با تکیه بر دانسته های اساطیری_معرفتی خویش از #مثنوی شریف هم مدد گرفته تا ابعادی نهان ازین داستان را پیش روی ما بگذارد.

هرچندممکن است برخی بخشهای این کتاب برای کمتر آشنایان با زبان رمزی دشوار بنماید اما هیچ انسان جستجوگری که درد دانستن دارد از خواندن چنین کتابی صرف نظر نخواهد کرد...

با توجه به ماه قرآن، به نظرم رسید خواندن این کتاب که نشرمرکز آن را بارها به چاپ رسانده، بسیار مغتنم است..

شک ندارم بعد از پایداری در خواندن این کتاب معرِّفش را از دعای خیرتان بی بهره نخواهید گذارد که اهدنا الصراط #المستقیم...

الحمدلله اولا و آخرا

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#هم_اندیشی_های_سیمرغ

در نشست پیش رو همراه دکتر سرگلزایی عزیز و دکتر محمودی ارجمند از رازی ناگشودنی سخن خواهیم گفت: مرگ
در این نشست من تلاش خواهم کرد از #تاریخ_مرگ‌ سخن بگویم. این تاریخ را از متن فرهنگ ایران و اسلام و در پهنه ی ادب فارسی ترسیم خواهم کرد.
مرگ در اساطیر ایرانی و متون پیش از اسلام ، مرگ در متونی مانند قرآن و نهج البلاغه و نیز در گونه ها ی ادبی (حماسی ، غنایی و نیز ادب معاصر) بررسی خواهد شد و از تجارب و دریافتهای گوینده نیز سخن خواهد رفت.
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت کافه فیلو مراجعه کنید..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#نوسروده

#محسن_بارانی

من آن پرنده ی گیجم
که ظهر هجدهم تیرماه ِ تیره ی درد
در چار راه ِ ولی عصر
تو را درخت دید

در آرزوی آب
از هزار دیوار
قدکشید

بر شانه ات نشست
یک شاخه شکست

لغزید زیر مقنعه ی اجبار
در بوی موی تو پیچید
سُر خورد میان سینه ی تو
- این تشنه ی رسیده منم

این سرخ بی قرار
که سالهاست در سینه ات تپیده منم..

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#نکته_ی_همیشه

اگر عشقتان به ثمر نمی نشیند برای آن است که رسیدگی را یاد نگرفته اید.
عشق و محبت دانه کاشتن است حتا اگر شما دانه ای را در شکاف سنگی کاشته باشید به شرط رسیدگی، حتما جوانه خواهد زد و ریشه خواهد داد و خواهد شکفت.
برای به میوه نشستن یک درخت، دست کم پنج شش سالی رسیدگی لازم است چطور توقع دارید بدون رسیدگی به عشق و محبت محصولی دلکش به دست بیاورید؟!
مگر آنکه اصلا دانه ای نکاشته باشید یا اینکه در شوره زار تخم افکنده باشید..‌
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
Abooatta-(IRMP3.IR)
Jalil Shahnaz
#نوای_جان
#ابوعطا با اجرای بی همانند استاد نازنین
#جلیل_شهناز..
گوارای جان اهالی آسمان...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Dance Of Spring
Shardad Rohani
#آهنگ_جاودان

#شهرداد_روحانی از دیار جانان است نغمه هایی که او به گوش جان ما رسانده اغلب نواهای آسمانی است.
او نازنین مردی است از تبار موسیقی همان که مولانا گفته بود:
این علم موسِقی
بر ِمن چون شهادت است
چون مومنم
شهادت و ایمانم آرزوست..

قطعه ی باشکوه رقص بهار.. تقدیم تان..

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Forwarded from نیازستان
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_زمان_پریشی(۱) یا #استخر_اسطوره

سالهاست در جستجوی یافتن یک پرسشم ؛
- بزرگترین نقص همه ی بودن یک ایرانی چیست؟!
این پرسش را بویژه در حوزه ی معرفت شناسی بسیار کاویده ام... و در این حوزه بنیادین نیز به همان واژه ی بسیار مهم رسیده ام.
هم پژوهشگران حیطه ی معرفت ما و نیز مردم ما اصلی ترین معنای جهان مادی را گم کرده اند
و اصلی ترین ستون جهان هستی چیست؟!
#زمان
در اساطیر هزاران ساله ی ما از دو زمان سخن آمده ؛ زمان بی کرانه و زمان کرانه مند.
زمان بی کرانه مربوط به جهان مینویی است جهان غیر مادی ،جایی که زروان(خدای زمان ) هست و هم او سپنته مینو و انگره مینو را پدید می‌آورد و ستیز دو عنصر نور و ظلمت در جهان بی کران را به نوعی بنیان می نهد‌.
اما این ستیز فرساینده به سبب اینکه در بی کران اتفاق می افتد لاجرم بی کرانه خواهد بود و اتمامی نخواهد داشت جنگ در عالم بی زمان بی پایان است.
دقیقا برای پرهیز از این جنگ ابلهانه ی بی سرانجام و بی پیروز است که تصمیم بر آن میشود که زمان کرانه مند و طبعا گیتی محدود شکل بگیرد به دوازده هزار سال..‌
پس گیتی محدود در واقع میدان محدود جنگی محدود می شود و نهایتا نیکی است که بر بدی چیره میشود.
برای این دوازده هزار سال ( گاه نه هزار سال) نقشه ی راهی و طرحی هم افکنده شده یعنی هر هزاره یک مجموعه کار شکل میگیرد تا زه انتهای داستان برسیم. شاید مشخص کردن کارهای اساسی هر دوره آیتی برای اینکه انسان ایرانی #زمان_شناس شود و فرزند زمان خویش... اما این میان انفاق عجیبی می افتد
شاید با غلبه ی تام موبدان زرتشتی است که زمان گم میشود و به جای زمان گیتیک زمان مینویی سایه می افکند بر سرزمین ایران..
اسطوره زمان خاص خود را دارد و آن زمان #همیشه است. در حالیکه اقلیم خاک زمان محدود خود را دارد و هر انسان نیز زمان محدود تری دارد که برای پرثمر شدنش لاجرم باید زمان شناس باشد و کار درخور زمان را انجام دهد.
اما و شاید به سبب خوش آیند بودن زمان اساطیری و سختی درک زمان محدود انسانی و دشواری مسئولیت حاصله ازین شناخت بوده که انسان ایرانی بزرگترین استخر ماده مخدر تاریخ را مشف میکند و خود را در آن غوطه ور می نماید: آری #استخر_اسطوره ‌. شناوری در این استخر انقدر جذاب و نشئه آور است که انسان ایرانی سده هاست غرق در آن دارد حال میکند سده هاست که جهان گیتیک را از دست داده است.
به گمان من ملت ما هنوز که هنوز است وارد تاریخ نشده است.
تاریخ علم است. علم دسته بندی دارد. دسته بندی کارایی دارد . منظور از کارایی چیزی است که در فرصت محدود یک زندگی غمبار انسانی منجر به ساخت یک سازه ی پیش رونده شود مثل سازه هایی که ما در بسیاری از سرزمین های جهان داریم از ژاپن گرفته تا ایالات متحده...
اما وقتی به ایران و اساسا به منطقه ای که همان غربیهاش خاورمیانه نامیده اند نگاه میکنیم میبینیم تکرار در تکرار محصول زیست ماست. کأنه ما در یک‌ بی زمانی مطلق به سر می بریم و در بی زمانی طبعا پیشرفتی وجود ندارد‌.اصلا جسمانیت انکار میشود و وقتی جسمانیت نباشد هیچ چیز دیگری نیست..
نبود جسمانیت خیلی عالی است اما نه ذر جهانی که بنیادش بر جسم است.
شما نگاهی به مثلا تاریخ ادبیاتی، حکومتی، اعتقادی و... ایران بیندازید تا ببینید که چگونه لبریز است از بی زمانی.‌.
وامقی بود که دل داده ی عذرایی بود
منم امروز و تویی وامق و عذرای دگر
اصلا بگذارید سخن بسیار غریبی را برایتان بگویم که معلوم نیست از کجا و چطور شده کل جهان بینی ما: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا..
این سخن اسطوره وار علی الظاهر نه حدیث است و نه سخن از بزرگی زیسته در جهان محدود.‌.. سخنی است از جنس بی زمانی و حالا باید یک پرسش اساسی دیگر طرح افکند: برندگان و بازندگان زیستن در زمان بی کرانه چه کسانی هستند؟
انشاءالله نمونه های دیگری از اصرار بر زیستن در جهان بی زمان را ارائه خواهم کرد

#محسن_بارانی ۲خرداد۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#نوسروده

مغموم مغموم...
نه مثل غروبهای زمستان
نه مثل چنارهای پاییز در خیابان
درست مثل غروب زمستان چنارهای پاییز خیابان ولی عصر
بالاتر از چهارراه باران
به ساعت دلهره ی همیشه ی تهران...
#محسن_بارانی
Niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_زمان_پریشی (۲)
در بخش پیشین و به گمان خویش #چشم_اسفندیار فرهنگ ایرانی را نشان دادم
(گم کردن مفهوم درست زمان که زمان گیتیانه است و نشاندن زمان بیکرانه به جای آن)
زمان محدود گیتیک قابل تقسیم و دسته بندی است.آغاز و پایانی دارد و روندها و فرآیندها بر بستر آن شکل میگیرد
طبعا روندها و فرایندهایی که بر بستری مشخص و محدود و معدود شکل میگیرد محصول خود آن زمین و زمینه اند‌
اینجا و در این بستر (مکان و زمان معدود) است که زنجیره های منطقی علت و معلول ها موجب زایندگی میشوند
آب در صد درجه سانتیگراد به جوش می آید اگر زودتر بیابد حتما در ارتفاعات هستید و اگر دیرتر حتما آب ناخالصی های زیادی دارد و..
دانه را در فلان خاک باید کاشت و فلان مقدار آب و نور و..باید رساند و فلان مراحل را باید طی کند تا به میوه برسد و این علم می خواهد و علم کشف تک تک روابط جهانی است که حساب کتاب دارد اما چه کنیم که ملت ما از تمام نظم و حساب کتاب جهان مادی شیفته ی #بغیر_حساب است
این ژن معیوب در تمام تیره های ایرانی وجود دارد و البته که می دانم این را سبب هایی است و از هپروت نیامده که بختک وجودی ما شود مطمئنا ریشه هایی دارد و از قضا بیشتر ریشه هایش در اتفاقات ملموس در تاریخ افتاده ی ماست اما سخن این است که اگر نتوانیم دست به یک #ژن_درمانی دقیق و عمیق بزنیم همچنان که قرنهای پیشین، چبا جایگزین کردن اسطوره در جایی که جایش نیست، همچنان نابودی فرساینده ی خویش را تکرار خواهیم کرد
بگذارید برای این مدعا نمونه ها بیاورم؛
نخست اینکه نگاهی به اوضاع کشورهای جهان بیندازید و در پیش رفت یا پس رفتشان علاوه بر دهها دلیل دیگر این یکی را نیز بیفزایید به طرز معنا داری کشورهایی که اسطوره ندارند یا پیوندشان با اساطیرشان گسسته یا تکلیفشان با آن روشن شده در سطوح رفاه بالاتری هستند وکشورهای اسطوره دار به طرز عجیبی در سطوح پایین پیش رفت ها هستند یونان همچنان بیمار اروپا است هند با همه ی تلاشهای چند دهه ی اخیرش هنوز مسایل دارد ومنطقه ی ما نیز که گل ته سبد جهان است ایران ، عراق ، افغانستان..که از قضا اشتراکات وسیع و عمیق با هم دارند و..
دو اینکه قرار بود اسطوره سرنمونی باشد برای بهتر زیستن در تاریخ ، آنان که توانستند اسطوره را تاریخ کنند ( به قدرت علم یا تکنیک یا زور) موفق شدند زندگی بهتری داشته باشند امروز و دیروز هم ندارد.
عرب ۱۴۰۰ سال پیش با به زمین آوردن جهان اسطوره و جنگ در زمین توانست بر بستر آماده ی منطقه، تخت خلافتی دیرسال را قرار دهد و تشکیلاتی کاملا زمینی ساخت و انواع و اقسام دستاوردها ( نیک وبد ) را پدید آورد(داخل پرانتز بگویم نفی اسطورگی قرآن از سوی خویش از این منظر نیز مهم است یعنی او خود را کتابی برای جهان واقع می داند نه صرفا راوی اسطوره این است که تکیه ی همه ی خلفا از اول الی یومنا هذا بر جنبه های احکامی قرآن است نه معرفتی آن)
امروزه وقتی غرب با ایجاد #علم_الاساطیر دست به تقسیم بندی های شگفتی در حوزه ی دانشهای مختلف زده است و اساطیر از جامعه ی جهانی تا اجتماع و نیز حوزه های روانشناسی به کمکش آمده است.چ
له طور خلاصه ایشان اسطوره را تاریخ کردند و این محصولاتی در تمام حوزه های بشری پدید آورد و ما تاریخ را قرنهاست اسطوره میکنیم و..
چرا همه ی چهره های تاریخ ما تصویری مبهم دارند؟ جز به این سبب که وجدان ملت ما ایشان را از بافت تاریخ به متن اسطوره منتقل کرده و اتفاقا هم تاریخمان ضایع شده و هم اسطوره مان؟
از زرتشت تا همین چهره ها مشهور حوزه های مختلف تاریخ معاصر همه در هاله ی اسطوره نیفتاده اند؟
فردوسی یگانه، همه ی وجود و موجودش را در راه احیای ایران گذاشته چقدر از زندگی اش می دانیم؟الا اینکه چون جنازه اش را از دروازه ی شمالی طوس بیرون میبردند کاروان سلطان محمود با همیانهای زر از دروازه ی جنوبی وارد شد؟چرا؟تا دامن کثیف اهل قدرت را به نیروی اسطوره بشوییم یا مثلا به سلاطین بعد بگوییم زودتر حال حکما را دریابند؟ می بینید که چند وجهی شد مثل اسطوره
باباطاهر یکشبه عرب شد حافظ خمیرگیر بود
مولانا حلوایی از دست حلوافروشی خورد و مجنون شد و همین مجنون،در عشقهامان هنوز هم لیلی و مجنون را تکرار میخواهیم غافل از اینکه زمان سده ها پیش آمده و زنی که در شهر زندگی میکند لیلی نیست.حتا علیرغم تفاوتهای شاملو، آیدا مان هم در زیر پوستش لیلایی است برای خودش.. می‌بینید تکرار را؟
وکسی نبود به اخوان بگوید:آن کتیبه، تخته سنگ اسطوره بود افتاده در تاریک روشن اسطوره، هزار بار دگر هم بچرخانی اش همین است باید به صدای اغواگر آن وسوسه ی اهریمنی گوش نمیدادیم و میرفتیم به سمتی، سمت صبح شاید نه که بمانیم وغصه بشویم که شب شط علیلی بود
ادامه👇👇
#ما_و_زمان_پریشی 👆👆👆👆
آری ما تمایزی بین اسطوره و تاریخ نداریم نه که نفی اسطوره کنم نه... سخن بر سر گذر از مدار صفر درجه است.
سهراب اگر می گوید مانند پاندول بین نیلوفر و قرن برویم و برگردیم دارد جای دیگر را می گوید، مثنوی هم.
از تمام کتابهای مهم تاریخ معرفتی ایران ما غالبا بخشهای بی زمانش را برگزیده ایم. مردم که هیچ حتا تحصیل کردگان ادبیات نام شخصیت های اسطوره ای و کمی پهلوانی را میدانند اما از بخش تاریخی شاهنامه اصلا خبر ندارند.
از مثنوی همه بنا به صلاحدید حاکمیت داستان شگفت طوطی و بازرگان را همه بلدند اما داستان غریب مکر کردن وزیر یهودی برای رخنه در دین عیسی را نمی دانند چون این دومی تاریخ است و تاریخ تند و تیز است یک رویه است و به قدرتمندان نهیب میزند اما اسطوره چند وجهی است پس می توان هرگونه که خواستی بچرخانیش..
رفتار حاکمیت چند دهه ی اخیر را نگاه کنید چنان است که گویا تاریخی وجود ندارد و همه چیز از ایشان شروع شده است کسی که هشت سال هیجده سال هشتاد سال قدرت به دست بوده، چنان حرف می‌زند کأنه مردم یادشان نیست که ده سال پیش بیست سال پیش چه برشان آورده و واقعا هم مردم یادشان نیست و از قضا ایشان بسیار روی تاریخ گریزی مردم حساب باز کرده اند.
بگذارید باز نمونه ی دیگر بگویم؟!
چرا هنوز هم موزه در ایران جا باز نکرده و خلوت ترین مکانهای گردشگری است و وقتی هم که می روی کافیست از متخصصی که آنجا ایستاده دوتا سوال کتی تا بفهمی همه ی اینها هرچه هست #موزه نیست.
بماند تا ادامه ی این #زمان_پریشی ها .‌
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#تکرارستان

بر مدارهای مکدر
ریسمان های مقدر را تحکیم می کنیم
اینجا زمان چون چاه کهنه ای
در خویش میریزد
و ما ،
دور خویش می چرخیم و پیاپی
بت سنگهای مکرر را تعظیم میکنیم
بیزار گرسنه
گندم دگران را آرد می کنیم
و این قانقاریا تاریخ انقضا ندارد...
#محسن_بارانی ۳ خرداد ۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#قصه_های_من_و_باران

رنگ پرسشهای باران دارد تغییر می کند.
میگوید: بابایی چرا برق ها هی قطع میشه؟
و من چه باید بگویم؟
- از ناتوانی سیستم حاکمیتی در رفع نیازهای عادی سرزمینی که غنی ترین ثروتهای مادی و معنوی را دارد؟
- از فساد مدیریتی؟
- از دنیابینی خردوکلان و فراموشی آینده؟
- از نداشتن برنامه؟
- از عمد عده ای برای نابودی ایران؟
- از بیشعوری در تعیین اولویت ها؟
- از انرژی هسته ای؟
- از اینکه محصول کار هر تیره و طایفه عین خودش است و محصول این روزها تاریکی و خاموشی و بیماری و... است ؟
- از چه بگویم برای کودکی که میدانم رنگ پرسش‌هایش دارد عوض میشود؟
میدانید از چه میگویم؟!
فقط کمی فکر کنید به پرسشهای احتمالی بعدی تا خون در رگتان یخ بزند.
فرار نکنید جایی که ما زندگی می کنیم پراست از پرسشهای تباهی که پاسخ هایشان لاجرم تباه تر است...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_زمان_پریشی (۳)

قبلا نوشتم که حاکمان اسطوره زیست ما #تاریخ_گریز و #تاریخ_ستیز اند. چون زمان ایشان #دوره ای است. یعنی وقتی می آیند خود را آغاز یک دوره و جهان جدید می بینند و اثباتشان ذاتا در نفی دوره ی پیشین است زیرا آن دوره به #زباله_دان_تاریخ پیوسته.
حاکم جدید خود را آغاز و انجام جهان می بیند لاجرم هیچ نیازی به تجارب گذشتکان ندارد چرا؟! چون گذشتگان یکسره باطل بوده اند و من حق و جاء الحق و زهق الباطل حکم است‌. حاکم بعد نمی تواند مآلا از نیکی های حاکم پیشین حرف بزند چون این کار داستانها می زاید. نخست اینکه اینکار نقد است و نقد روش میخواهد علم می خواهد و اینها #زمان مند اند به این معنا که شما باید تکلیف همان دسته بندی علمی را روشن کنید یعنی زمان را به کمیت های مشخص قابل اندازه گیری(هندسه) تقسیم کنید.
نکته دیگر این است اگر حاکم بعدی بپذیرد که حاکم قبلی خوبی داشته خود را نفی کرده است زیرا هر عقل سلیمی میپرسد: شاها شیخا بزرگا ... اگر طرف خوبی هم داشت نمیشد از راه کم هزینه تری به اصلاح بدیهاش می پرداختیم؟! و از خوبی‌هاش تعریف می کردیم و پر وبال می دادیمشان؟(دقت کنید این حاکم بعدی همان حاکم قبلی است ها)
آری زمان بیکرانه ی اسطوره به زمان کرانه مند تبدیل نمی شود و مانند اسطوره ما زنجیره های ابلهانه ی پایانها و آغازهایی را داریم که تکرار همند.
دقت کنید تمام دوره های ما به نام شخص است از هخامنشیان تا پهلوی.
ج.الف بلاخره قرار بود زنجیره ی تکرار های قبل را قطع کند اما نشد و دقیقا به سبب نگاه اسطوره ای به جهان گیتی.
و ساختار سیاسی اش ملغمه ای شد که جز کاستن و فرسودن حاصلی نداشته بگویم چرا؟
خب هخامنش ، ساسان ، اشکان ، اموی، عباسی، صفوی و.‌. همه شخص بودند نه فکر.
فکر ادامه پیدا میکند اما شخص نه..
نه که شخص فکر ندارد، دارد اما وقتی بمیرد تمام است دیده اید که تمام دوره های #پدرنام یک شاه بسیار موثر دارند و بعدش هم افول..
سخن این است که طبق زمان بی‌کرانه مهلت آن فرد هم بی‌کرانه است او شاه است رهبر است تا وقتی که مرگش برسد. تلاش انسان برای تقسیم بندی زمانی آنکس که در راس قدرت است تلاشی برای خروج از زنجیره ی تباه اسطوره است.و در کشورهایی که اوضاع بهتر است مدت زمان مشخص تر است. مقایسه کنید فلان کشور نهایتا دو دوره ی چهار ساله رییس جمهور دارد و بعدش هم طرف نمیتواند برگردد(چون انسانهای کشور عمر ابدی ندارند که تو اگر شعور و شرف داشتی ۸ ساله می توانستی کارها کنی) و برخی کشورها دو دوره ی مثلا هفت ساله با یک دوره ی ملیجک و دوباره ۱۴ سال بعدی..
و ج.ا می خواست همه چیز را با هم داشته باشد رییس جمهور ۲دوره ۴ ساله که بعد باز میتواند بیاید و رهبری که مادام العمر است. این است که ذاتا بین این دو نهاد درگیری داریم یکیش مال جهان مینوی است با همه ی بی کرانگی و قدسیت و بی چون و چرایی اش و یکی مال جهان گیتی است با همه ی محدودیت و زیر تیغ بودن و... بدین ترتیب تنها دوره ای که قرار بود بشکند زنجیره ی قبل را دوزنجیره شد. زمان بیکران نشست بالای سر زمان کرانه مند.. این است که نه برکات آن را داریم و نه این را و این تداخل دارویی بیشتر ضعف و سرگیجه و ... در پی داشته است.. تا بعد...
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Aftabkaran (Sar Oomad Zemestoon) - Www.DownLoadSpeed.IR
Hamkhani - Www.DownLoadSpeed.IR
#زمستان_همیشگی

.... و آرزوی آمدن بهار دست کم صد و سی چهل سال است که عزیزترین جانهای ایرانی را در #مجمر_چرخ سوزانده است و ما در سپهر جهل عمومی ملتی تاریخ ندان و کتاب نخوان دنبال دود میگردیم و.. دودی کو؟
و تا کسر قابل توجهی ازین مردم از پوسته ی جهل خویش بیرون نیایند همچنان ما چنین سروده هایی را نغمه های هر روزمان خواهیم کرد...

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
VID-20210527-WA0027.mp4
4.6 MB
#وبینار_مرگ
#این_راز_سر_به_مهر

دوستان می پرسند:
-این چه موضوعی است؟
- آیا در این شرایط عجیب که جامعه ی ما گرفتارش شده، موضوع بهتر یا امیدوار کننده تری نبود که..؟
- به نظرتان اکنون وقت این حرفهاست؟
- چیزی که نیست چرا درباره اش حرف بزنیم؟
- چه فایده یا فوایدی دارد در باره مرگ سخن گفتن؟ و..
شاید این مجموعه نشست ها تلاشی باشد برای پاسخگویی به چنین پرسشها و بیشتر از آنها..
مختصر اینکه:
کسی زندگی را نیک میسازد که مرگ را نیک دریافته باشد
ما انسانها چندان با مرگ بیگانه نیستیم بارها و بارها در تنگناهای عجیب زندگی او را به اصرار و التماس طلبیده ایم و او نیامده..
گویی شعوری دارد مرگ و #زمان خویش را می داند
از آن تنگنا گذر که کردیم، زیر چشمی نگاهی توام با ترس ، احترام و تشکر انداخته ایم به سایه ای نزدیک که؛
- چه خوب شد که نیامدی
من از آن تنگنای سیاه و تباه بیرون آمدم و بعد از آن، چیزها دیدم و چشیدم که اگر تو می آمدی نمی توانستم ببینم بچشم و..رنگها، عطرها،صداها،مزه ها و..
می دانم تو آخرین دیدار منی در جهان اما فعلا دور بمان ای رفیق مهربان،هنوز مرا کارهاست درجهان من باید جهان را زیباتر کنم..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#نوسروده

دوستی با مرگ ،
بی گمان زیباست.
هیچ می دانید؛
قرن ها قرن است
کیمیای راحتی ما
در سیاه مبهم ترس و نمی دانم
همچنان تنهاست
من یقین دارم
آشتی با مرگ
بی یقین زیباست.....
#محسن_بارانی ۷خرداد۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پناه_بر_مثنوی

پس بخسبم باشم از اصحاب کهف
به ز دقیانوس آن محبوس لهف

یقظه شان‌ مصروف دقیانوس بود
خوابشان سرمایه ی ناموس بود

چون که زاغان خیمه بر بهمن زدند
بلبلان خامش شدند و تن زدند...
این ابیات از شگفت ترین سخنان مثنوی است و البته ریشه در قرآن..
سخن بر سر روزگار دقیانوس است آن افتاده در حبس افسوس( احتمالا حاکمیتی است که جز دریغ و افسوس و پشیمانی پدید نمی آورد و خود و جامعه اش را غرق افسوس و حسرت کرده است) باری در جامعه ای که هرکاری کنی جز دریغ و حسرت محصولی ندارد، هیچ‌ کاری نکردن بزرگترین عبادت است. در چنین جامعه ای کار نکردن بزرگترین کار است و به طرز حیرت آوری تو را به مقامی بزرگ‌ می رساند #مقام_فتوت مقام ابراهیم و اصحاب کهف..
قرآن همه اش دعوت به عمل است اما اینجا دعوت به کناره گیری می کند و خواب..

یقظه شان مصروف دقیانوس بود
خوابشان سرمایه ی ناموس بود

بیداریشان هیزم حمام دقیانوس بود. از بیداری ایشان کار و بار دقیانوس رونق می گرفت و بازارش گرم میشد پس کناره گرفتند و خوابشان نجات دهنده ی نام و ایمانشان گشت.
به گمانم سخت ترین روزگار معرفی شده در قرآن و پلیدترین حاکم نه فرعون است و نه نمرود. همانا دقیانوس است. و در چنین زمانی است که خواب بهتر از بیداری است چون:

خواب، بیداری است چون با دانش است
وای بیداری که با نادان نشست...
بیداری که همنشین جاهلان است یا همرنگ ایشان خواهد شد یا دم به دم عذابی را خواهد چشید که نتیجه اش نامعلوم است.
اینجاست که درهای رحمت و امید خداوند بر انسان خیرخواه حقیقت جو باز می شود؛ از اینکه هیچ کاری نمی توانی بکنی مایوس نباش به غار خویش برو و بخواب زیرا؛
این خروج از دایره ی حاکمیت دقیانوس کاری است که تورا به جمع #فتیان در می آورد..
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_بارانی ۷خرداد ۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_زمان_پریشی (۴)
سخن بر سر این بود که مردم منطقه بویژه کشور ما درک درستی از زمان کرانه مند ندارند. زمانی که از قضا خوشان در دسته بندی و تقسیمش جز سرآمدان جهان بوده اند. هزار سال پیش چنان تقویمی ساخته اند که هنوز تا هنوز است دقیق ترین است و دوسه هزار سال پیش چنان نظم شگفتی را در شاهنشاهی شان ایجاد کرده بودند که حیرت آور است(تصور کنید از جیحون و سین کیانگ تا نیل را باید حساب رسی مالی و مالیاتی و ... میکردند) و از قضا در همین ادوار که به زمان اهمیت ویژه میداده اند، جز سرآمدان و پیش روان جهان بوده اند
باری ما ملتی غالبا بی تاریخ هستیم و آنچه داریم بیشتر اسطوره است و تکرار اسطوره
داشتن چیزی یعنی اینکه آن چیز در حال #عمل کند و چیزی که در حال ما عامل اصلی است اسطوره است
البته انتخاب و تداوم این انتخاب باید بررسی شود اما میتوان به نکاتی اشاره کرد:
اسطوره عرصه ی مسئولیت و پاسخ گویی نیست همین است که وقتی از مسندنشینان می پرسی: شما چه پاسخی به تاریخ خواهید داد می گویند ما به خدا جواب می دهیم نه تاریخ
و ذهن فلج شان چنان اسیر تباهی شده که تاریخ و خدا را دوتا می پندارند و یادشان می رود که بارها نعره زده اند تاریخ عرصه ی تجلی مشیت باری تعالی است
زمان اسطوره ای منجر به کار و آفرینش نمیشود چون شما خود را ازلی ابدی میبینی در حالیکه اگر شمشیر زمان را بر سرت ببینی هر لحظه دنبال کشتی و کاری خواهی بود چون فرصت نداری.
کار نکردن موجب ایجاد نهاد دلالی میشود این است که میهن ما بیشتر در دست رجاله های دلاله است
زمان اسطوره ای تشنه ی حماسه است. حماسه در زمین دشمنی و ستیز رخ می نماید.دشمن متجاوزی باطل است و ما حقی مورد هجوم.. دشمنی جنگ می آورد و جنگ مرگ در پی دارد (دشمن را به درک واصل می کنیم و خود شربت شهادت می نوشیم) و به این قرار جامعه #مرگ_زیست میشود
شما فکر می کنید این ادبیات رسمی غالب بر کشور از کجا آمده است؟! اینهمه نشانه های سمعی و بصری در جای جای این مملکت که اشاره دارد به مرگ از کجا ناشی می شود؟!
اینکه حکومت و ملت هنوز هم آیینهای مرگ را مرتب تر و غلیظ تر از آیینهای زندگی اجرا میکنند از کجاست؟! بماند که پیش از دهه ی شصت کمی توازن داشت ایجاد میشد مثلا تولد نوزاد و آیین های مربوط به او یا ختنه سوران و انواع آیینهای ازدواج و..رونقی داشت اگر مرگ هم مورد توجه بود اما طی دهه های اخیر موازنه به طرز مهیبی به سمت مرگ به هم خورده است
سخن این است بی کرانگی زمان شکل و رواج آیینهای زندگی را نیز تغییر میدهد و تحت تاثیر می گیرد.
اسطوره زیست بودن سکرآور است. بی زمانی و خروج از زمان و طبعا مکان بزرگترین هدیه ی مواد مخدر است و برای این اتفاق مردم جان می دهد اما زیستن بر خاک و سنگ و آباد و سبز کردن خاک و سنگ درد دارد سخت است معلوم است که ملت #مخدر_اسطوره را بر #داروی_تلخ_بیداری و هشیاری ترجیح می دهند.
ادبیات نیز(به عنوان عام ترین هنر در دسترس مردم = زبان محوری ادبیات)همینطور است. چه ادبیات در معنای عامه پسندش و چه شکل خاصش.. عوام غرق حماسه آفرینی اند و قهرمان سازی و.. خواص هم در بیان آنچه می بینند همچنان از اساطیر مایه می گذارند.
کل یوم عاشورا و..حسین و یزید و..مذهبیون را مست میکند و دایم مشغول قرینه سازی اسطوره ای اند و اشاره به ضحاک و کاوه و رستم و فریدون و اسکندر و نادر ..خواص را نشئه می کند
ملت ما هیچ چاره ای جز #درآمدن_به_زمان ندارد. زمان همه‌چیز هستی اینجایی ماست وقتی آن را به خوبی نفهمیم یعنی هیچ چیز را به نیکی نخواهیم فهمید این است که هزاران طرح و سخن نیک درباره ی رشد و توسعه و فرهنگ و.. داریم اما مانند خر در خلاب مانده ایم و دور خود می چرخیم و گندم دیگران را آرد می کنیم
این بهره مندان از چرخشهای بیهوده ی تکراری بزرگترین مانع انتقال ما به تاریخ اند. بهره مندان داخلی قدرتمند و خارجی دقت مند بودنشان و سودشان در گروه ماندن ما در زمان بی زمان است
در این منطقه بزرگترین خادمان جهان سرمایه داری چه کسانی هستند جز در اسطوره زیستان؟
وقتی داعش یا طالبان مجسمه ی بودا را فرو‌میریزد یا موزه ی اربیل را درهم می کوبد در یک معنا دارد چه می گوید؟آیا نمی گوید من به جنگ تاریخ آمده ام و تاریخ یعنی باطل و منم که حقم و همه ی عالم از من شروع میشود و در من پایان می‌گیرد؟
و مگر جمهوری اسلامی بویژه طیفهای افراطش تاریخ گریز و تاریخ ستیز نبوده اند؟ از حمله برای شکستن مجسمه ی فردوسی تا چیدن بساط ویران کردن تخت جمشید و آرامگاه رضا شاه و..تحریف وحشتناک کل تاریخ در کتب گوناگون..چیزی جز زمان ستیزی است.
ادامه 👇👇
#ما_و_زمان_پریشی (۴) ادامه 👆👆👆

زمانی که اگر در معنای دهر بگیریمش بنا به حدیث خداست ؛ لا تسبوا الدهر ، الدهر الله
و اگر به معنای زمان فارسی اش بگیریم نیز خداست، زروان است.
و در سرای خاک و جهان مادی خود زندگی است و خود مرگ است.
به گمانم باید این یادداشتهای پریشانی را منقح کرد و علمی تر و اگر چنین شود به گمانم گامی خواهد بود به سوی تاریخ.. تاریخی که اگر بدان نپیوندیم جز همین تباهی های مکرر محصولی درو نخواهیم کرد.
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹