#یادداشتهای_پریشانی (۲)
#انسان_حیوان_سوگوار
...و در ادامه رسیدم به تعریفی دیگر از انسان و او را #حیوان_سوگوار یافتم.
مبحث تاریخی سوگ و سوگواری ، چرایی و چگونگی های تاریخی و تطورات سوگ یک مقوله است و وجه اساطیری آن یکی دیگر.
تاریخ مثلی با تاریخ ممثل هر پدیده ی انسانی دوتایی هستند که تفکیک میشوند و طبعا همچون سکه مکمل همند پشت و روی همند و...
اما سخن من اکنون بر سر مثل است.
انسان ذاتا اشعار دارد و آگاه است به زیانکاری خویش یعنی به مجرد دریافت و درک #وجود متوجه میشود این وجود عدمی است از جنس عدم است چراکه #هست در کام #نیست رخ نموده است و دردا هستی که بر پهنه ی نیست مصور شده باشد.
و همین درک او را سوگوار میکند و لابد سیاه میپوشد که همرنگ نیست کند خود را و به خود نیز نشان دهد که #نیست.
نخستین تصویری که از آدم بر #زمین_بود دست داده اند نشستن بر کوهی است در #سراندیپ و گریستنی است به صدها سال ، چنانکه رودها همه محصول اشک آدمی است و چرا !؟ چون او احساس از کف دادن داشته است.او از فراخنای بی رنج و الم #عدم افتاده بر خارزار مضحک #هست.
آن خفتن بی صداع در غارهای فراموشی و خاموشی کجا و این هیاهوهای بی حاصلی که اساسا وجود ندارند کجا!؟ به همین سبب دنیا را #دارالغرور خواند که همه چیزش معکوس آنچه را اسم نام است ننگی بیش نیست و آنچه #لذت مینماید #رنجی است الیم .. و اگر بودا #هستی را رنج نامید ازین روی بود . و همین بود که قرآن به چند تاکید إن ، جمله ی اسمیه و خبر جار و مجرور فرمود :
إن الانسان لفی خسر
این خسران ذاتی انسان است و چون آدمی پابگذارد در انسانیت نخستین احساسش #فروافتادگی است و به تعبیر #مثنوی بریدن
کزنیستان تا مرا ... و نیستان چرا تداعی میکند نیستان را !؟ و تمام مثنوی میشود سوگنامه ی فراقها و دست و پا زدن هایی برای بازگشت به آن #کارگاه_صنع_حق که #نیستی است ...
تمثیل تولد انسان آنگاه که از نه توی تاریک زهدان مادر با سر می افتد بر زمین ( عرب مسقط الرأس میخواندش) و در همان باز دم نخست میگرید آغاز سوگ های آدمیزاد نیست؟
و بعد ما از آن پس دائم_المهاجر ازین سوگ بدان سوگ می شویم...و همیشه احساس غبن همراه ماست در نوجوانی بر زیان کودکی سوگواریم و در جوانی بر خسران و از کف دادن نوجوانی و...
بعد هم در این مسیر که دایم ازدست میدهیم و حتا آنجا ( زمان_مکانی) که چیزی را به ظاهر به کف می آوریم در حقیقت نخستین گام از کف نهادن را برداشته ایم و این است که آدمی در هماره هراسی جانکاه عمر میگذارد و چه نیک گفت که جامه ی اهل تصوف باید کبود باشد که ایشان همیشه سوگواران از کف نهادن ها و دورافتادن هایند.
و از دست دادن عزیزی ارجمند آیین و منسکی میشود که البته این آیین بویژه در شرق اندوه پیچیده تر ماهیتی یافته است که در بخش بعد
( نگاهی گذرا به آیین عزا) انشالله بدان خواهم پرداخت.
باری بر صفحه ی خاک تنها انسان است که اهل عزا و تعزیت است و اگر مثلا نهنگی یا پیلی یا ... بر فرزند یا مادر خویش عزا میگیرد واضح است که نه به وضوح عزای انسانی است نه به عمق و گستردگی آن ..
مثلا اندوه از دست دادن عزیزی یک طرف اینکه انسان در این تعزیت به عزای ( تسلا و دعوت به صبر و...) خویش مینشیند هم یک طرف چرا که ما انسانها در تمام مناسک مرگ در واقع آیینه ای ساخته ایم برای دیدن خویش..
و سبب ماندگاری چنین مراسمی این نیز هست که آدمی از دیدن خویش در آیینه لذت میبرد چون دریافت خویش لذت بخش است حتا اگر این خویش زشت باشد و این دیدن توأم با اندوه ... که اندوه فصل بلافصل آدمی است همینکه میبینیم آنچه که هست در کام نیست دارد غوطه میخورد برای سوگواری کافیست..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#انسان_حیوان_سوگوار
...و در ادامه رسیدم به تعریفی دیگر از انسان و او را #حیوان_سوگوار یافتم.
مبحث تاریخی سوگ و سوگواری ، چرایی و چگونگی های تاریخی و تطورات سوگ یک مقوله است و وجه اساطیری آن یکی دیگر.
تاریخ مثلی با تاریخ ممثل هر پدیده ی انسانی دوتایی هستند که تفکیک میشوند و طبعا همچون سکه مکمل همند پشت و روی همند و...
اما سخن من اکنون بر سر مثل است.
انسان ذاتا اشعار دارد و آگاه است به زیانکاری خویش یعنی به مجرد دریافت و درک #وجود متوجه میشود این وجود عدمی است از جنس عدم است چراکه #هست در کام #نیست رخ نموده است و دردا هستی که بر پهنه ی نیست مصور شده باشد.
و همین درک او را سوگوار میکند و لابد سیاه میپوشد که همرنگ نیست کند خود را و به خود نیز نشان دهد که #نیست.
نخستین تصویری که از آدم بر #زمین_بود دست داده اند نشستن بر کوهی است در #سراندیپ و گریستنی است به صدها سال ، چنانکه رودها همه محصول اشک آدمی است و چرا !؟ چون او احساس از کف دادن داشته است.او از فراخنای بی رنج و الم #عدم افتاده بر خارزار مضحک #هست.
آن خفتن بی صداع در غارهای فراموشی و خاموشی کجا و این هیاهوهای بی حاصلی که اساسا وجود ندارند کجا!؟ به همین سبب دنیا را #دارالغرور خواند که همه چیزش معکوس آنچه را اسم نام است ننگی بیش نیست و آنچه #لذت مینماید #رنجی است الیم .. و اگر بودا #هستی را رنج نامید ازین روی بود . و همین بود که قرآن به چند تاکید إن ، جمله ی اسمیه و خبر جار و مجرور فرمود :
إن الانسان لفی خسر
این خسران ذاتی انسان است و چون آدمی پابگذارد در انسانیت نخستین احساسش #فروافتادگی است و به تعبیر #مثنوی بریدن
کزنیستان تا مرا ... و نیستان چرا تداعی میکند نیستان را !؟ و تمام مثنوی میشود سوگنامه ی فراقها و دست و پا زدن هایی برای بازگشت به آن #کارگاه_صنع_حق که #نیستی است ...
تمثیل تولد انسان آنگاه که از نه توی تاریک زهدان مادر با سر می افتد بر زمین ( عرب مسقط الرأس میخواندش) و در همان باز دم نخست میگرید آغاز سوگ های آدمیزاد نیست؟
و بعد ما از آن پس دائم_المهاجر ازین سوگ بدان سوگ می شویم...و همیشه احساس غبن همراه ماست در نوجوانی بر زیان کودکی سوگواریم و در جوانی بر خسران و از کف دادن نوجوانی و...
بعد هم در این مسیر که دایم ازدست میدهیم و حتا آنجا ( زمان_مکانی) که چیزی را به ظاهر به کف می آوریم در حقیقت نخستین گام از کف نهادن را برداشته ایم و این است که آدمی در هماره هراسی جانکاه عمر میگذارد و چه نیک گفت که جامه ی اهل تصوف باید کبود باشد که ایشان همیشه سوگواران از کف نهادن ها و دورافتادن هایند.
و از دست دادن عزیزی ارجمند آیین و منسکی میشود که البته این آیین بویژه در شرق اندوه پیچیده تر ماهیتی یافته است که در بخش بعد
( نگاهی گذرا به آیین عزا) انشالله بدان خواهم پرداخت.
باری بر صفحه ی خاک تنها انسان است که اهل عزا و تعزیت است و اگر مثلا نهنگی یا پیلی یا ... بر فرزند یا مادر خویش عزا میگیرد واضح است که نه به وضوح عزای انسانی است نه به عمق و گستردگی آن ..
مثلا اندوه از دست دادن عزیزی یک طرف اینکه انسان در این تعزیت به عزای ( تسلا و دعوت به صبر و...) خویش مینشیند هم یک طرف چرا که ما انسانها در تمام مناسک مرگ در واقع آیینه ای ساخته ایم برای دیدن خویش..
و سبب ماندگاری چنین مراسمی این نیز هست که آدمی از دیدن خویش در آیینه لذت میبرد چون دریافت خویش لذت بخش است حتا اگر این خویش زشت باشد و این دیدن توأم با اندوه ... که اندوه فصل بلافصل آدمی است همینکه میبینیم آنچه که هست در کام نیست دارد غوطه میخورد برای سوگواری کافیست..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۱)
روبرو شدن با پدیده ای یا چیزی که نام مراسم و مناسک به خود گرفته، شکلی آیینی یافته، عمری بسیار زیاد دارد و..باید خیلی سخت به نظر بیاید و باشد.درباره ی چنین چیزهایی، به هیچ وجه نمی توان دهان باز کرد و هرچه را به ذهن و دل و حس و.. میرسد بر زبان جاری کرد
این را گفتم تا پرهیز دهم خودم را و همه را که مبادا اتفاقات و وقایع پیچیده ی انسانی را در قالب چند جمله وختا چند کتاب خلاصه کنیم و..که این کار ویران کردن همه چیز است چرا که بنای چنین #تقلیلی بی شک #جهل است و هرچه ما بویژه انسان ایرانی به ظاهر سودار دار سده ی اخیر میکشد از جهل پنهان شده در پوشش دانایی است
آیین #عزاداری و #سوگواری هزاران ساله ی مردم ایران ،از جمله ی همین چیزهاست هزاره هاست که در جای جای فلات ایران بر مرگ انسان از دست رفته شیون میکنند و آیین و مراسم گوناگون برایش میگیرند و پشت این مراسم طبعا هزاران نکته ی بازیکتر ز مو هست
طبعا این عزاداری و سوگواری در ازمنه و امکنه ی گوناگون شکلها و شیوه ها داشته و این شکلها و شیوه ها نیز تطورات و تحولات یافته است
بنا به آثار محدود و معدود بجا مانده ی کلامی یا باستانی(تاریخ بخارا یا نقش پنجکند) درمی یابیم که مردم بخارا را در سوگ سیاوش نغمه ها وترانه هاست یا ازتعبیر فردوسی بزرگ #خروشی_مغانه در می یابیم که مغان پیشا زرتشتی ( ۶۰۰تا ۶۰۰۰پ.م)آیین عزاداری داشته اند یعنی دست کم هفت هزارسال است در فلات ایران سوگواریم.اما هرچه پیش تر می آییم مدارک و اسناد بیشتری از این سوگواری ها داریم
ما میدانیم باور به زندگی پس از مرگ، ماندگاری روانهای درگذشتگان و حساب رسی ابتدایی در سه روز نخست مرگ انسان و سرانجام رستاخیز باوری ایرانی است که بعدها به واسطه ی ابراهیم ( که بسیاری پیامبری ایرانی میدانندش)به ادیان سه گانه ی یهودیت ، مسیحیت و طبعا اسلام راه یافته است این باور که بویژه در اندیشه های #مزدیسنایی بسیار قوت میگیرد باید آیین عزاداری را شکلی دیگر دهد که میدهد
بدین معنا که باور به ماندگاری انسان باید او را از شیون و زاری فراوان باز دارد و دست کم محدود به سه روز نخست کند که تا حدودی چنین نیز میشود یعنی طی سه شبی که ایزدان #رشن و #سروش و #مهر ( اگر درست به یادم مانده باشد ) میسنجند پندار و گفتار و کردار روان در گذشته را، باز ماندگان با گرد آمدن کنار هم به ذکر خصوصیات نیم متوفی میپرداختند و انعام و اکرام میکردند تا او را یاری دهند از #پل_چینود به سلامت بگذرد و به بهشت اولیه درآید تا روزگار رستاخیز..و بعد از سه روز دیگر عزا و سوگ و..منع می شده
رگه های این منع را در همه ی آثار مزدیسنایی و اوستایی و پهلوی و..میتوان دید تا جایی که به خاطر دارم در #یسنا شیون بر مرده افزودن بر رنج اوست
آثاری مانند #دینکرت، #وندیداد، #بندهشن، #ارداویراف_نامه و..بشدت و حدت تمام شیون و گیسو بریدن و بر سر و روی زدن و..را نفی و طرد می کنند. مثلا بندهشن بیشتر بر ستایش شادی تکیه دارد و آسمان را می ستاید که سازنده ی شادی است ونیز وندیداد سوگواری را کرداری اهریمنی معرفی میکند. اما بعدها و در شاهنامه می بینیم که آیین سوگواری به شیوه های گوناگون ،حضوری پر رنگ دارد
این بدان معناست که یا این بخشها مربوط به حوزه ی اساطیری شاهنامه است و پیشا مزدیسنایی است یا اینکه دوباره آن آیین ها علیرغم نفی دینی بویژه دین رسمی تجدید حیات کرده اند.وچرا؟ پرسشی است بنیادین
اما در شاهنامه نیز دو گونه سوگواری داریم یکی بسیار معقول و معمول و دیگری بسیار پرشور و غوغا
نخستین سوگواری و عزاداری پر شور را کیومرث( نخستین انسان ونخستین شهریار)بر مرگ پسر جوان خویش میگیرد که به دست #خرزوان_دیو کشته می شود
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز تیمار ، گیتی بر او شد سیاه
فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و موی و رخ را کنان
دو رخساره پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
خروشی بر آمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
همه جامه ها کرده فیروزه رنگ
دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
دد و مرغ و نخچیر گشته گروه
برفتند ویله کنان سوی کوه
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش بازآ به هوش
سپه ساز و برکش به فرمان من
برآور یکی گرد از آن انجمن
از آن بدکنش دیو روی زمین
بپرداز و پردخته من دل ز کین
شگفتی این نخستین ابیات شاهنامه بسیار است در همین چند بیت شیوه های عملی و فکری عزاداری ایرانیان را میبینید
اینکه بر سر و روی میزدند و رخ میخراشند و لباس کبود(پیروزه رنگ)میپوشیدند و دایره وار گرد می آمدند و دم میگرفتند و..تا سالی عزادار بودند و نهایتا سفارش کردگار که کافیست شیون بر جوانمرگ ناکام کافیست و..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۱)
روبرو شدن با پدیده ای یا چیزی که نام مراسم و مناسک به خود گرفته، شکلی آیینی یافته، عمری بسیار زیاد دارد و..باید خیلی سخت به نظر بیاید و باشد.درباره ی چنین چیزهایی، به هیچ وجه نمی توان دهان باز کرد و هرچه را به ذهن و دل و حس و.. میرسد بر زبان جاری کرد
این را گفتم تا پرهیز دهم خودم را و همه را که مبادا اتفاقات و وقایع پیچیده ی انسانی را در قالب چند جمله وختا چند کتاب خلاصه کنیم و..که این کار ویران کردن همه چیز است چرا که بنای چنین #تقلیلی بی شک #جهل است و هرچه ما بویژه انسان ایرانی به ظاهر سودار دار سده ی اخیر میکشد از جهل پنهان شده در پوشش دانایی است
آیین #عزاداری و #سوگواری هزاران ساله ی مردم ایران ،از جمله ی همین چیزهاست هزاره هاست که در جای جای فلات ایران بر مرگ انسان از دست رفته شیون میکنند و آیین و مراسم گوناگون برایش میگیرند و پشت این مراسم طبعا هزاران نکته ی بازیکتر ز مو هست
طبعا این عزاداری و سوگواری در ازمنه و امکنه ی گوناگون شکلها و شیوه ها داشته و این شکلها و شیوه ها نیز تطورات و تحولات یافته است
بنا به آثار محدود و معدود بجا مانده ی کلامی یا باستانی(تاریخ بخارا یا نقش پنجکند) درمی یابیم که مردم بخارا را در سوگ سیاوش نغمه ها وترانه هاست یا ازتعبیر فردوسی بزرگ #خروشی_مغانه در می یابیم که مغان پیشا زرتشتی ( ۶۰۰تا ۶۰۰۰پ.م)آیین عزاداری داشته اند یعنی دست کم هفت هزارسال است در فلات ایران سوگواریم.اما هرچه پیش تر می آییم مدارک و اسناد بیشتری از این سوگواری ها داریم
ما میدانیم باور به زندگی پس از مرگ، ماندگاری روانهای درگذشتگان و حساب رسی ابتدایی در سه روز نخست مرگ انسان و سرانجام رستاخیز باوری ایرانی است که بعدها به واسطه ی ابراهیم ( که بسیاری پیامبری ایرانی میدانندش)به ادیان سه گانه ی یهودیت ، مسیحیت و طبعا اسلام راه یافته است این باور که بویژه در اندیشه های #مزدیسنایی بسیار قوت میگیرد باید آیین عزاداری را شکلی دیگر دهد که میدهد
بدین معنا که باور به ماندگاری انسان باید او را از شیون و زاری فراوان باز دارد و دست کم محدود به سه روز نخست کند که تا حدودی چنین نیز میشود یعنی طی سه شبی که ایزدان #رشن و #سروش و #مهر ( اگر درست به یادم مانده باشد ) میسنجند پندار و گفتار و کردار روان در گذشته را، باز ماندگان با گرد آمدن کنار هم به ذکر خصوصیات نیم متوفی میپرداختند و انعام و اکرام میکردند تا او را یاری دهند از #پل_چینود به سلامت بگذرد و به بهشت اولیه درآید تا روزگار رستاخیز..و بعد از سه روز دیگر عزا و سوگ و..منع می شده
رگه های این منع را در همه ی آثار مزدیسنایی و اوستایی و پهلوی و..میتوان دید تا جایی که به خاطر دارم در #یسنا شیون بر مرده افزودن بر رنج اوست
آثاری مانند #دینکرت، #وندیداد، #بندهشن، #ارداویراف_نامه و..بشدت و حدت تمام شیون و گیسو بریدن و بر سر و روی زدن و..را نفی و طرد می کنند. مثلا بندهشن بیشتر بر ستایش شادی تکیه دارد و آسمان را می ستاید که سازنده ی شادی است ونیز وندیداد سوگواری را کرداری اهریمنی معرفی میکند. اما بعدها و در شاهنامه می بینیم که آیین سوگواری به شیوه های گوناگون ،حضوری پر رنگ دارد
این بدان معناست که یا این بخشها مربوط به حوزه ی اساطیری شاهنامه است و پیشا مزدیسنایی است یا اینکه دوباره آن آیین ها علیرغم نفی دینی بویژه دین رسمی تجدید حیات کرده اند.وچرا؟ پرسشی است بنیادین
اما در شاهنامه نیز دو گونه سوگواری داریم یکی بسیار معقول و معمول و دیگری بسیار پرشور و غوغا
نخستین سوگواری و عزاداری پر شور را کیومرث( نخستین انسان ونخستین شهریار)بر مرگ پسر جوان خویش میگیرد که به دست #خرزوان_دیو کشته می شود
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز تیمار ، گیتی بر او شد سیاه
فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و موی و رخ را کنان
دو رخساره پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
خروشی بر آمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
همه جامه ها کرده فیروزه رنگ
دو چشم ابر خونین و رخ بادرنگ
دد و مرغ و نخچیر گشته گروه
برفتند ویله کنان سوی کوه
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش بازآ به هوش
سپه ساز و برکش به فرمان من
برآور یکی گرد از آن انجمن
از آن بدکنش دیو روی زمین
بپرداز و پردخته من دل ز کین
شگفتی این نخستین ابیات شاهنامه بسیار است در همین چند بیت شیوه های عملی و فکری عزاداری ایرانیان را میبینید
اینکه بر سر و روی میزدند و رخ میخراشند و لباس کبود(پیروزه رنگ)میپوشیدند و دایره وار گرد می آمدند و دم میگرفتند و..تا سالی عزادار بودند و نهایتا سفارش کردگار که کافیست شیون بر جوانمرگ ناکام کافیست و..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۲)
در یادداشت پیشین از آیین بودن سوگواری و ریشه های هزاران ساله آن گفتم و اینکه طبعا و با توجه به باور ایرانیان درباره ی خلود روان و حساب کتاب رستاخیز نباید اینهمه به فقدان کسی بپردازند که می پردازند و بنابراین باید به ابعاد و کارکردهای دیگر این آیین از مناظر مختلف توجه کرد.
به شاهنامه پرداختم و نخستین عزاداری را در اسطوره ی نخستین انسان و شهریار ( کیومرث) نشان دادم که پس از یکسال سروش به کیومرث گفت : رخت عزا درآرد و با کین_خواهی از خون سیامک دل را نیز بی خارخار کند.
در این اسطوره ما در می یابیم نخستین انسان در جهان ایرانیان مثل نخستین انسان سامیان #سوگوار است با این فرق که آدم در آغاز سوگوار هبوط و فراق بهشت است و چندی بعد سوگوار پسرش هابیل ..
به هر حال در شاهنامه چنین سوگواری های پرشور و غوغا ویژه ی نوادر مخصوصا جوانان کشته شده است نه آنان که عمرشان بویژه در پیری به سرآمده .مثلا عزاداری زال و رستم بر سام بسیار منطقی است و خالی از شور و غوغای آیینی و دراماتیک .. اما سوگ #سیاوش، #سهراب ، #اسفندیار یا جوانان خاندان گودرز کشودگان بسیار حزن انگیز و همراه آیینهاست؛
گیسو بریدن ، کبودپوشیدن، بر سر و روی زدن و گوشت و پوست کندن ،بریدن یال و بش اسب پهلوان و گاه پی کردن یا در بیابان رها کردن اسب ،ویله و فغان دسته جمعی و گردآمدن و چرخ زدن و..
پس از اسلام نیز اندک روایاتی مبنی بر تغزیت و گریستن بر #کشته_شدگان مظلوم داریم .
نقل است حضرت رسول پس از احد اندوهگین شد زیرا کسی بر #حمزه مویه نمیکرد بزرگان زنان قوم را به تعزیت و تسلیت نزد رسول الله فرستادند و پیامبر ضمن همراهی با گریه و مویه از ایشان تشکر کرد.
در سوگ اباعبدالله نیز نقل است اهالی کوفه و اعراب بادیه گرد به سوگواری نشسته اند و علی بن حسین نیز در روز عاشورا به تعزا می نشسته یا امامان پنجم و ششم در نگاهداشت این مظلومیت و گریه در روز عاشورا اهتمام داشته اند.
در ایران نیز گویا به طور فراگیر و رسمی این #آل_بویه بوده که برسوگواری عیان حسین(ع) اهتمام داشته اند و قطعا آیینهای عزاداری امام سوم شیعیان با آیینهای مرسوم سوگواری ایرانیان بویژه #سوگ_سیاوش ارتباطها یافته و طی بیش ازهزار و دویست سال دستخوش تحولات و تطورات گوناگون واقع شده است.
اما عاشورا و سوگ حسین را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد تا تصویری واقعی تر و روشن تری ازین فراگیرترین واقعه ی آیینی دست داد.
عظمت عاشورا و گستردگی این آیین در سراسر فلات ایران هرگز قابل چشم پوشی نیست . #تقلیل این آیین به چند خط از سر جهل یا #همه_چیز تلقی کردن این منسک و دربرابر قراردادن آن با سایر آیینهای ریشه دار ایرانیان پشت و روی سکه ی جهل اند. و این کار نشان از بی خبری بی هدف یا تجاهل هدف مند سودجویان بهره مند دارد.
نه امثال صادق هدایت عزای حسین را فهمیده اند نه امثال حاج آقا هدایت.. از نظر نویسنده هردوی ایشان ( دست کم دراین مورد) نقطه اشتراک محکمی به نام جهل دارند که گفتم ویرانگرترین ماده ی مخدر و مخرب سده ی گذشته در جامعه ی ایران است.
اما چیستی، چرایی ، چگونگی و... این آیین همچنان قابل بررسی است و در این میان پرسشهایی بنیادین وجود دارد که من یکی از آنها را مطرح میکنم و پاسخ به ذهن خویش رسیده را نیز خواهم گفت تا شاید فتح بابی باشد برای کسی و کسانی تا بهتر از پیش بتوانند این آیین شگرف را تعریف و وصف کنند. چیزی که بیشتر و پیشتر از تاییدها یا رد و اینکارها نیازمندش هستیم .
و اما پرسش من این است. که ما ایرانیان و شیعیان اعتقاد داریم همه امامانمان در مظلومیتی حزن آلود کشته میشوند اصلا این اعتقاد آنقدر قوی است که با هیچ غالبی همدل نیستیم چون در این راه غالب کسی است که شهید شود ( عدم همسویی مردم ایران با حاکمیت غالب این روزها و تلاش حاکمیت برای شهید پروری یا شهید سازی نکته ای مهم و بنیادین است) الان اگر عاشوراست و اینجا اگر کربلاست او که کشته میشود و محصور،حسینی و سجادی و زینبی است نه اوکه میکشد و محصور میکند .
عاشورا و فرهنگش عمیقتر و فراگیر تر از آن است که تصور میشود با اینحال سخن من این نبود سخن پرسشی که در یادداشت بعدی بدان می پردازم این است که ؛
چرا ایرانیان از میان امامان مقتول و مسموم اینهمه بر امام حسین تکیه دارند و بویژه او را در این گرامیداشت برتر از پدر مظلومش می نشاندند؟! پدر شهیدی که از یک منظر جایگاه و پایگاهی در اسلام و شیعه دارد که هیچکس جز محمد ندارد آنهم از روی ادب شرعی و البته به تاکید و تایید خود حضرت امیر ...
به گمانم پاسخ دادن درست به این پرسش بسیار روشنگرانه خواهد بود .
چرا تعزیت حسین برای شیعیان اهمیتی بیشتر از حتا امیرالمومنین علی دارد!؟
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۲)
در یادداشت پیشین از آیین بودن سوگواری و ریشه های هزاران ساله آن گفتم و اینکه طبعا و با توجه به باور ایرانیان درباره ی خلود روان و حساب کتاب رستاخیز نباید اینهمه به فقدان کسی بپردازند که می پردازند و بنابراین باید به ابعاد و کارکردهای دیگر این آیین از مناظر مختلف توجه کرد.
به شاهنامه پرداختم و نخستین عزاداری را در اسطوره ی نخستین انسان و شهریار ( کیومرث) نشان دادم که پس از یکسال سروش به کیومرث گفت : رخت عزا درآرد و با کین_خواهی از خون سیامک دل را نیز بی خارخار کند.
در این اسطوره ما در می یابیم نخستین انسان در جهان ایرانیان مثل نخستین انسان سامیان #سوگوار است با این فرق که آدم در آغاز سوگوار هبوط و فراق بهشت است و چندی بعد سوگوار پسرش هابیل ..
به هر حال در شاهنامه چنین سوگواری های پرشور و غوغا ویژه ی نوادر مخصوصا جوانان کشته شده است نه آنان که عمرشان بویژه در پیری به سرآمده .مثلا عزاداری زال و رستم بر سام بسیار منطقی است و خالی از شور و غوغای آیینی و دراماتیک .. اما سوگ #سیاوش، #سهراب ، #اسفندیار یا جوانان خاندان گودرز کشودگان بسیار حزن انگیز و همراه آیینهاست؛
گیسو بریدن ، کبودپوشیدن، بر سر و روی زدن و گوشت و پوست کندن ،بریدن یال و بش اسب پهلوان و گاه پی کردن یا در بیابان رها کردن اسب ،ویله و فغان دسته جمعی و گردآمدن و چرخ زدن و..
پس از اسلام نیز اندک روایاتی مبنی بر تغزیت و گریستن بر #کشته_شدگان مظلوم داریم .
نقل است حضرت رسول پس از احد اندوهگین شد زیرا کسی بر #حمزه مویه نمیکرد بزرگان زنان قوم را به تعزیت و تسلیت نزد رسول الله فرستادند و پیامبر ضمن همراهی با گریه و مویه از ایشان تشکر کرد.
در سوگ اباعبدالله نیز نقل است اهالی کوفه و اعراب بادیه گرد به سوگواری نشسته اند و علی بن حسین نیز در روز عاشورا به تعزا می نشسته یا امامان پنجم و ششم در نگاهداشت این مظلومیت و گریه در روز عاشورا اهتمام داشته اند.
در ایران نیز گویا به طور فراگیر و رسمی این #آل_بویه بوده که برسوگواری عیان حسین(ع) اهتمام داشته اند و قطعا آیینهای عزاداری امام سوم شیعیان با آیینهای مرسوم سوگواری ایرانیان بویژه #سوگ_سیاوش ارتباطها یافته و طی بیش ازهزار و دویست سال دستخوش تحولات و تطورات گوناگون واقع شده است.
اما عاشورا و سوگ حسین را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد تا تصویری واقعی تر و روشن تری ازین فراگیرترین واقعه ی آیینی دست داد.
عظمت عاشورا و گستردگی این آیین در سراسر فلات ایران هرگز قابل چشم پوشی نیست . #تقلیل این آیین به چند خط از سر جهل یا #همه_چیز تلقی کردن این منسک و دربرابر قراردادن آن با سایر آیینهای ریشه دار ایرانیان پشت و روی سکه ی جهل اند. و این کار نشان از بی خبری بی هدف یا تجاهل هدف مند سودجویان بهره مند دارد.
نه امثال صادق هدایت عزای حسین را فهمیده اند نه امثال حاج آقا هدایت.. از نظر نویسنده هردوی ایشان ( دست کم دراین مورد) نقطه اشتراک محکمی به نام جهل دارند که گفتم ویرانگرترین ماده ی مخدر و مخرب سده ی گذشته در جامعه ی ایران است.
اما چیستی، چرایی ، چگونگی و... این آیین همچنان قابل بررسی است و در این میان پرسشهایی بنیادین وجود دارد که من یکی از آنها را مطرح میکنم و پاسخ به ذهن خویش رسیده را نیز خواهم گفت تا شاید فتح بابی باشد برای کسی و کسانی تا بهتر از پیش بتوانند این آیین شگرف را تعریف و وصف کنند. چیزی که بیشتر و پیشتر از تاییدها یا رد و اینکارها نیازمندش هستیم .
و اما پرسش من این است. که ما ایرانیان و شیعیان اعتقاد داریم همه امامانمان در مظلومیتی حزن آلود کشته میشوند اصلا این اعتقاد آنقدر قوی است که با هیچ غالبی همدل نیستیم چون در این راه غالب کسی است که شهید شود ( عدم همسویی مردم ایران با حاکمیت غالب این روزها و تلاش حاکمیت برای شهید پروری یا شهید سازی نکته ای مهم و بنیادین است) الان اگر عاشوراست و اینجا اگر کربلاست او که کشته میشود و محصور،حسینی و سجادی و زینبی است نه اوکه میکشد و محصور میکند .
عاشورا و فرهنگش عمیقتر و فراگیر تر از آن است که تصور میشود با اینحال سخن من این نبود سخن پرسشی که در یادداشت بعدی بدان می پردازم این است که ؛
چرا ایرانیان از میان امامان مقتول و مسموم اینهمه بر امام حسین تکیه دارند و بویژه او را در این گرامیداشت برتر از پدر مظلومش می نشاندند؟! پدر شهیدی که از یک منظر جایگاه و پایگاهی در اسلام و شیعه دارد که هیچکس جز محمد ندارد آنهم از روی ادب شرعی و البته به تاکید و تایید خود حضرت امیر ...
به گمانم پاسخ دادن درست به این پرسش بسیار روشنگرانه خواهد بود .
چرا تعزیت حسین برای شیعیان اهمیتی بیشتر از حتا امیرالمومنین علی دارد!؟
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#در_سایه_ی_قرآن
... من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکأنما احیا الناس جمیعا..
هرآنکس که بکشد جانی را جز در عوض قتلی که مرتکب شده یا ایجاد تباهی و ننگ در زمین پی چنان است که همه ی مردم را کشته است و هرکس جانی را زنده کند چنان است که جهانی را زندگانی بخشیده...
این یکی از شگفت ترین آیات قرآن است و بخاطر دارم #اوباما در آن سخنرانی شگفتش در الازهر چقدر تکیه داشت بر این آیه .. تا بر وجه رحمانی و سلمانی بودن اسلام نیز تکیه و تاکید کرده باشد.
به هر حال در بررسی این آیه میتوان ابعاد گوناگونی را مطمح نظر داشت.
اینکه در این نگاه یک انسان = تمام انسانهاست
پس حرمتی بی نهایت دارد قدسیتی بسیار، اینکه صرف دست زدن به یک عمل ، دادن مجوزی است به تمام آدمیان که ایشان نیز میتوانند همان کاری را کنند که من انجام داده ام. من اگر میکشم یا می دزدم یا ..یعنی تو نیز میتوانی کشت یا دزدید و پس...
و اینکه کشتن و زنده مردن صرفا فیزیکی تلقی نشود چه بسیار از انسانها که با رفتار و گفتار و افکارشان روح و روان و نفس(خود) و جان انسانی را کشته اند و از او مرده ای زنده نما برجای گذارده اند که از قضا این قاتلین بسیارند و قتلشان مهیب تر است . از بین بردن و ویران کردن جهان درونی انسانها به دست تبه کاران حیلت ساز چیز جدیدی نیست پس میتوان گفت آیه به پرهیز ازین قتلها هم اشاره دارد .احیای یکنفر نیز فقط درگذشتن از اعدام یک نفر نیست یا کار پزشکی که بیمار روبه مرگی را احیا می کند بلکه اشارتی هم دارد به کسانی که مسیح وار #جان_بالاطلب انسانی را از لا بلای تنگناهای تباهی و سیاهی بیرون می آورند و به بهانه ای پنجره ای میشوند به حیات راستین که همانا افتادن در مسیر رشد و سرسبزی است رفتن به سوی بهشتی شدن در دوزخ و برزخ خاک و افلاک..
آنکس که به اسیر ماده ای را نشان میدهد عالم نفوس را یا اهل نفوس را میبرد به جهانهای عقول یا پیموده راههای عقول را مینشاند بر منظر عوالم فراتر از عقول و.. او نیز پیوسته در کار احیا است. و شکوه بی نظیر آیه اینجاست که اگر تو بتوانی فقط یک نفر در اقالیم بی نهایت خودش بیدار کنی کأنه جهانی را بیدار و هوشیار کرده ای...
زیاد دنبال تاثیر گذاری نباشید اینجا همه چیز برعکس جهان غرور است اگر روزی بتوانید دلی را به شادی برسانید تمان دلها را شاد کرده اید:
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس دلی را شاد کرد
و نیز برعکس؛
پیوسته است سلسله ی موجها به هم
خود را شکسته هرکه دل ما شکسته است..
باری جای دور نروید مسیح به احیای یک تن مسیح شد یک تنی که در این وادی تمام جهان است.. فاعتبروا یا اولی الابصار
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
... من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکأنما احیا الناس جمیعا..
هرآنکس که بکشد جانی را جز در عوض قتلی که مرتکب شده یا ایجاد تباهی و ننگ در زمین پی چنان است که همه ی مردم را کشته است و هرکس جانی را زنده کند چنان است که جهانی را زندگانی بخشیده...
این یکی از شگفت ترین آیات قرآن است و بخاطر دارم #اوباما در آن سخنرانی شگفتش در الازهر چقدر تکیه داشت بر این آیه .. تا بر وجه رحمانی و سلمانی بودن اسلام نیز تکیه و تاکید کرده باشد.
به هر حال در بررسی این آیه میتوان ابعاد گوناگونی را مطمح نظر داشت.
اینکه در این نگاه یک انسان = تمام انسانهاست
پس حرمتی بی نهایت دارد قدسیتی بسیار، اینکه صرف دست زدن به یک عمل ، دادن مجوزی است به تمام آدمیان که ایشان نیز میتوانند همان کاری را کنند که من انجام داده ام. من اگر میکشم یا می دزدم یا ..یعنی تو نیز میتوانی کشت یا دزدید و پس...
و اینکه کشتن و زنده مردن صرفا فیزیکی تلقی نشود چه بسیار از انسانها که با رفتار و گفتار و افکارشان روح و روان و نفس(خود) و جان انسانی را کشته اند و از او مرده ای زنده نما برجای گذارده اند که از قضا این قاتلین بسیارند و قتلشان مهیب تر است . از بین بردن و ویران کردن جهان درونی انسانها به دست تبه کاران حیلت ساز چیز جدیدی نیست پس میتوان گفت آیه به پرهیز ازین قتلها هم اشاره دارد .احیای یکنفر نیز فقط درگذشتن از اعدام یک نفر نیست یا کار پزشکی که بیمار روبه مرگی را احیا می کند بلکه اشارتی هم دارد به کسانی که مسیح وار #جان_بالاطلب انسانی را از لا بلای تنگناهای تباهی و سیاهی بیرون می آورند و به بهانه ای پنجره ای میشوند به حیات راستین که همانا افتادن در مسیر رشد و سرسبزی است رفتن به سوی بهشتی شدن در دوزخ و برزخ خاک و افلاک..
آنکس که به اسیر ماده ای را نشان میدهد عالم نفوس را یا اهل نفوس را میبرد به جهانهای عقول یا پیموده راههای عقول را مینشاند بر منظر عوالم فراتر از عقول و.. او نیز پیوسته در کار احیا است. و شکوه بی نظیر آیه اینجاست که اگر تو بتوانی فقط یک نفر در اقالیم بی نهایت خودش بیدار کنی کأنه جهانی را بیدار و هوشیار کرده ای...
زیاد دنبال تاثیر گذاری نباشید اینجا همه چیز برعکس جهان غرور است اگر روزی بتوانید دلی را به شادی برسانید تمان دلها را شاد کرده اید:
تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس دلی را شاد کرد
و نیز برعکس؛
پیوسته است سلسله ی موجها به هم
خود را شکسته هرکه دل ما شکسته است..
باری جای دور نروید مسیح به احیای یک تن مسیح شد یک تنی که در این وادی تمام جهان است.. فاعتبروا یا اولی الابصار
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۳)
پرسش به ذهن آمده این شد؛
با وجود مفهوم شهادت در زندگی همه ی ائمه ی شیعه و سابق بودن امیرالمومنین در همه ی زمینه ها چرا شیعه و بویژه شیعه ی زیسته در ایران فرهنگی حد اعلی توجهش را به عزاداری حسین(ع) داده است؟
قطعا برای پاسخ به این پرسش و با توجه به منظر برگزیده ی خویش، میتوان اسباب و دلایل فراوان اقامه کرد. که چندتای به ذهن رسیده را می آورم ؛
۱- هرطور نگاه میکنم #کشش_دراماتیک این واقعه را بیش از هر اتفاق دیگر می یابم .
نوه ی عزیز کرده ی دختری یک پدربزرگ محترم و بنیان گذار (مفهوم نوه باری معصومانه دارد) که پدر و مادری بزرگ اما مظلوم داشته خود نیز مظلوم واقع میشود.
غاصبان بدنام و بدکردار حدود پنجاه سال تمامی حقوق یک خاندان خوش نام و نیک کردار را غصب کرده اند و از قضا اکثریت مردم نیز( به دلایل گوناگون) با غاصبان همراه و همدلند.
این نواده از همان آغاز قربانی فریب و عهدشکنی خاندانی پلید است چنانکه برادر بزرگترش نیز .
او با وجود صاحب حق بودن اهل جنگ و خروج نیست (چنانکه دیگران) فقط دو کار میکند #بیعت_نکردن با حاکم #فاسد و دیگری احیا و اصلاح همان دینی که جدش برپا کرده.
۲- مفهوم دراماتیک دیگر #عهدشکنی به ظاهر یاران است او که به خواست بسیاری از مردم ناحیه ی عراق دعوت شده برای رهبری در میانه ی راه به طرز غریبی تنها گذاشته میشود
۳- این تنهایی شامل حال تمامی کاروانی است که از هردست انسان نیک و معصوم درش هست از کودکی شیرخواره تا پیرمردی بسیار سال و حتا جوانمرد از سپاه ستم بریده. این ترکیبی کامل و اکمل است .قافله سالاری که هیچ خط و خشی بر آیینه ی گفتار و کردارش نمی نشیند، برادری و خواهری، جوانان و نوجوانانی، تازه عروسانی، یارانی با وفا و.. وقتی با چنین بافتی از قربانیان روبرو میشوی جزحسرت و رنج و آه و.. همراه نخواهی داشت
۴- در برابر چنین کاروان بی گناه و بی پناهی شما خیل #اشقیا را می بینی که به دهها سبب زشت و پلید ( از کسب ثواب برای آخرت گرفته تا کسب مال و منال ) در برابر چنین کاروانی با قساوت تمام چنگ و دندان تیز کرده اند
۵- پرپوگاندای ظالم با تکیه بر زر و زور و تزویر، حاکمیتی تمام گوشها و سرها را پر کرده از آنچه میخواهد و #صاحب_حق اساسا خلع سلاح شده است. نوه ی پیامبر مهدورالدم اعلام شده و فاسقی تبهکار بر اریکه ی قدرت نشسته..
۶- هرچه مهربانی و نور است در چهره ی سپاه کوچک و مقهور است و اردوی مقابل در نهایت سنگ دلی، جهل و سیاهکاری است
۷- مردم فلات ایران در تاریخ خویش معادل چنین مظلومیت و معصومیتی را قرنها داشته اند ( سیاوش)
۸- شیعیان معترض به غاصبان نقطه عطفی شگفت یافته اند که میتوانند تا برای تمام تاریخ خط کشی کنند بین حق و باطل و طبل رسوایی غاصبان را برای ابد به صدا درآرند
۹- رفتار زشت حاکمان فقط مختص آن روز و آن جا نیست دهه ها و سده ها بعد غاصبان همچنان با آن کاروان می ستیزند کانه ایشان زنده اند ( سعی در محو همه ی آثار کربلایی) و این باز بر مظلومیت شهدا می افزاید..
۱۰- در بحث #انسان_حیوان_سوگوار به بعد عمیق و وجودی عزاداری اشاره کردم انسان سوگوار ایرانی بویژه محملی می یابد برای تداوم سوگواری ازلی خویش
۱۱- عاشورا و شهادت چنانکه آمد برای شیعه مفهومی وجودی می یابد و هویتی
۱۲- اینکه بسیاری تلاش کرده اند برای حسین تباری ایرانی نیز اثبات کنند در برگزاری پرشور تر این سوگواری بی تاثیر نیست.
۱۳- وجوه اسطوره ای یافتن داستان عاشورا و خروجش از بافت تاریخی صرف. به تعبیری عاشورا از تاریخ #ممثل بیرون می رود و تاریخی #مثالی میشود و..( به تعبیر من #تاریخ_تن تبدیل میشود به #تاریخ_روح)
۱۴- و...اما برای به کار بردن #زبل_بازی و کم رنگ بودن عزاداری برای علی(ع) دلیل دیگری نیز دارم؛
زندگانی علی(ع) از سایر ائمه ی شیعه واضح تر است . از هیچ امامی به اندازه ی او نه مطلعیم و وضوح داریم و نه اینهمه سخنان و کردارهای مشخص. این امام همام در تمام زمینه ها همچون مرشدش #محمد #اسوه است . و این نوع بودن حد اعلای مسئولیت پذیری را ایجاد میکند. باور کنید گاه خود را به کام شهادت انداختن بسیار راحت تر است تا اقامه ی عدلی و دادی (چیزی که علی بدان شهره است) میخواهم از یک نکته ی ظریف بگویم که بر انسان ایرانی ناخودآگاه تاثیر شگفت گذارده ؛ در کنار دهها دلیل عظمت عاشورا، احیای علی و سیره ی علوی بسیار بسیار سخت تر است و مسئولیت زا تر علی در شیعه تنها کسی است که الگوی تام حکومتی است و هیچ حاکمی و البته محکومی را تاب علی نیست چنانکه خود آن امام همام نیز میدانست و ایشان نیز می دانند..
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۳)
پرسش به ذهن آمده این شد؛
با وجود مفهوم شهادت در زندگی همه ی ائمه ی شیعه و سابق بودن امیرالمومنین در همه ی زمینه ها چرا شیعه و بویژه شیعه ی زیسته در ایران فرهنگی حد اعلی توجهش را به عزاداری حسین(ع) داده است؟
قطعا برای پاسخ به این پرسش و با توجه به منظر برگزیده ی خویش، میتوان اسباب و دلایل فراوان اقامه کرد. که چندتای به ذهن رسیده را می آورم ؛
۱- هرطور نگاه میکنم #کشش_دراماتیک این واقعه را بیش از هر اتفاق دیگر می یابم .
نوه ی عزیز کرده ی دختری یک پدربزرگ محترم و بنیان گذار (مفهوم نوه باری معصومانه دارد) که پدر و مادری بزرگ اما مظلوم داشته خود نیز مظلوم واقع میشود.
غاصبان بدنام و بدکردار حدود پنجاه سال تمامی حقوق یک خاندان خوش نام و نیک کردار را غصب کرده اند و از قضا اکثریت مردم نیز( به دلایل گوناگون) با غاصبان همراه و همدلند.
این نواده از همان آغاز قربانی فریب و عهدشکنی خاندانی پلید است چنانکه برادر بزرگترش نیز .
او با وجود صاحب حق بودن اهل جنگ و خروج نیست (چنانکه دیگران) فقط دو کار میکند #بیعت_نکردن با حاکم #فاسد و دیگری احیا و اصلاح همان دینی که جدش برپا کرده.
۲- مفهوم دراماتیک دیگر #عهدشکنی به ظاهر یاران است او که به خواست بسیاری از مردم ناحیه ی عراق دعوت شده برای رهبری در میانه ی راه به طرز غریبی تنها گذاشته میشود
۳- این تنهایی شامل حال تمامی کاروانی است که از هردست انسان نیک و معصوم درش هست از کودکی شیرخواره تا پیرمردی بسیار سال و حتا جوانمرد از سپاه ستم بریده. این ترکیبی کامل و اکمل است .قافله سالاری که هیچ خط و خشی بر آیینه ی گفتار و کردارش نمی نشیند، برادری و خواهری، جوانان و نوجوانانی، تازه عروسانی، یارانی با وفا و.. وقتی با چنین بافتی از قربانیان روبرو میشوی جزحسرت و رنج و آه و.. همراه نخواهی داشت
۴- در برابر چنین کاروان بی گناه و بی پناهی شما خیل #اشقیا را می بینی که به دهها سبب زشت و پلید ( از کسب ثواب برای آخرت گرفته تا کسب مال و منال ) در برابر چنین کاروانی با قساوت تمام چنگ و دندان تیز کرده اند
۵- پرپوگاندای ظالم با تکیه بر زر و زور و تزویر، حاکمیتی تمام گوشها و سرها را پر کرده از آنچه میخواهد و #صاحب_حق اساسا خلع سلاح شده است. نوه ی پیامبر مهدورالدم اعلام شده و فاسقی تبهکار بر اریکه ی قدرت نشسته..
۶- هرچه مهربانی و نور است در چهره ی سپاه کوچک و مقهور است و اردوی مقابل در نهایت سنگ دلی، جهل و سیاهکاری است
۷- مردم فلات ایران در تاریخ خویش معادل چنین مظلومیت و معصومیتی را قرنها داشته اند ( سیاوش)
۸- شیعیان معترض به غاصبان نقطه عطفی شگفت یافته اند که میتوانند تا برای تمام تاریخ خط کشی کنند بین حق و باطل و طبل رسوایی غاصبان را برای ابد به صدا درآرند
۹- رفتار زشت حاکمان فقط مختص آن روز و آن جا نیست دهه ها و سده ها بعد غاصبان همچنان با آن کاروان می ستیزند کانه ایشان زنده اند ( سعی در محو همه ی آثار کربلایی) و این باز بر مظلومیت شهدا می افزاید..
۱۰- در بحث #انسان_حیوان_سوگوار به بعد عمیق و وجودی عزاداری اشاره کردم انسان سوگوار ایرانی بویژه محملی می یابد برای تداوم سوگواری ازلی خویش
۱۱- عاشورا و شهادت چنانکه آمد برای شیعه مفهومی وجودی می یابد و هویتی
۱۲- اینکه بسیاری تلاش کرده اند برای حسین تباری ایرانی نیز اثبات کنند در برگزاری پرشور تر این سوگواری بی تاثیر نیست.
۱۳- وجوه اسطوره ای یافتن داستان عاشورا و خروجش از بافت تاریخی صرف. به تعبیری عاشورا از تاریخ #ممثل بیرون می رود و تاریخی #مثالی میشود و..( به تعبیر من #تاریخ_تن تبدیل میشود به #تاریخ_روح)
۱۴- و...اما برای به کار بردن #زبل_بازی و کم رنگ بودن عزاداری برای علی(ع) دلیل دیگری نیز دارم؛
زندگانی علی(ع) از سایر ائمه ی شیعه واضح تر است . از هیچ امامی به اندازه ی او نه مطلعیم و وضوح داریم و نه اینهمه سخنان و کردارهای مشخص. این امام همام در تمام زمینه ها همچون مرشدش #محمد #اسوه است . و این نوع بودن حد اعلای مسئولیت پذیری را ایجاد میکند. باور کنید گاه خود را به کام شهادت انداختن بسیار راحت تر است تا اقامه ی عدلی و دادی (چیزی که علی بدان شهره است) میخواهم از یک نکته ی ظریف بگویم که بر انسان ایرانی ناخودآگاه تاثیر شگفت گذارده ؛ در کنار دهها دلیل عظمت عاشورا، احیای علی و سیره ی علوی بسیار بسیار سخت تر است و مسئولیت زا تر علی در شیعه تنها کسی است که الگوی تام حکومتی است و هیچ حاکمی و البته محکومی را تاب علی نیست چنانکه خود آن امام همام نیز میدانست و ایشان نیز می دانند..
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#حکایت_فوتبال_و_این_سرشوریده...
محو اما به یاد دارم که در خردسالی من عموی فوتبالی و دوستانش جمع که می شدند یکی #گرد_مولر را خاتم فوتبالبازها میدانست دیگری #یوهان_کرایف را و سومی می گفت محال است روی دست #پله کسی پیدا شود و چهارمی از #رومنیگه می گفت و #جن_تیله و..
چند سالی گذشت و نوجوان شدم #ماتئوس آمده بود #زیکو و #باجو و #گولیت و #بکن_باؤر و اعجوبه ای به نام #مارادونا... و اینکه اینها نسل آخر ابر فوتبالیستهای جهانند اما دهه ی بعد میدان تهی نشده بود از شیران #رونالدوی دندان خرگوشی #گئورگی_هاگی #ببتو #رونادلینهو #رونی #فیگو و... و نسل بعد با فرومانروایی مطلق #مسی و #رونالدو و گهگاه ستاره هایی دیگر ... و همه از ختمی مرتبت بودن اینها می گویند که آسمان فوتبال می درخشد به نام #هازارد #امپاپه #دیبروین
#دیبالا و... و نکته چیست !؟
حال من در میان سالی میبینم عمویم از کسانی میگفت که متولد دهه ی چهل میلادی بودند نوجوانی من پر بود از دهه ی شصتی جوانی از پرورش یافتگان دهه ی هفتاد و هشتاد و میانسالی ستاره های ظهور کرده ای دارد از متولدین دهه ی نود میلادی و این یعنی #نظام یعنی #سیستم یعنی #رشد و خلاصه کنم یعنی حصور ملموس آنچه #خدا است..
چیزی که در جامعه ی ما تجلی همه گیر نیافته. در هیچ حوزه ای این مملکت نتوانسته #نظام بسازد #دستگاه و #سیستم بسازد .. اصل این واژگان ماندن پوینده و روینده است و شما نشان بدهید طی صد سال اخیر ما کدام سیستم را سامان داده ایم؟ همه ی نظامات این کشور فشل و فروریخته است ؛
نظامهای بزرگی مانند خانواده، آموزش و پرورش ، تولید ، ورزش، سرگرمی ، هنر و.. حتا نظام دین که من جزیی ازفرهنگش میدانم هیچکدام نتوانسته مثلا مانند #نظام_فوتبال شود در غرب..
تک ستاره های این جامعه در حوزه های مختلف محصول دیمی بار آمدند و هیچ ربط نظام_مندی با جامعه ندارند چرا که تمامت این جامعه ی بی نظام اتفاقا تلاش میکند برای سوزاندن یا فراری دادن هر بذر و نهال و درخت اهل رشد..
اینها را گفتم تا بگویم درد بی درمان ما نرسیدن به مرحله ی #نظام_سازی است.
یادتان باشد اگر نظام معنای اصلی اش در #رشد و بالندگی زایایی و پایایی و... باشد ما اکنون هیچ نظامی نداریم چون همه شان یا فروپاشیده اند یا در حال فرو ریختن اند..
در فوتبال ما تقریبا محال است نسل دهه ی نود میلادی که اغلب متولدان بیست سی سال قبل تر از آن بودند تکرار شوند و..
و اما اینکه چگونه یک ملت مثل آلمان و بعد یک منطقه مثل اروپا می رسد به #نظامسازی راز و رمزی دارد که باید کشفش کرد ...
قرنهاست در ناامیدی مطلق حافظ زبان حال ما بوده؛
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند ؟!
اما مشکل همینجاست ما مردان مرد کن نداریم ما عاشق ترینهای تاریخ را داریم ما شمس ها و نجم ها داریم ... اما نظام نداریم آقا نظام نداریم و تا نتوانیم نظام بسازیم سرنوشت شوممان همین خواهد ماند که هست...
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#حکایت_فوتبال_و_این_سرشوریده...
محو اما به یاد دارم که در خردسالی من عموی فوتبالی و دوستانش جمع که می شدند یکی #گرد_مولر را خاتم فوتبالبازها میدانست دیگری #یوهان_کرایف را و سومی می گفت محال است روی دست #پله کسی پیدا شود و چهارمی از #رومنیگه می گفت و #جن_تیله و..
چند سالی گذشت و نوجوان شدم #ماتئوس آمده بود #زیکو و #باجو و #گولیت و #بکن_باؤر و اعجوبه ای به نام #مارادونا... و اینکه اینها نسل آخر ابر فوتبالیستهای جهانند اما دهه ی بعد میدان تهی نشده بود از شیران #رونالدوی دندان خرگوشی #گئورگی_هاگی #ببتو #رونادلینهو #رونی #فیگو و... و نسل بعد با فرومانروایی مطلق #مسی و #رونالدو و گهگاه ستاره هایی دیگر ... و همه از ختمی مرتبت بودن اینها می گویند که آسمان فوتبال می درخشد به نام #هازارد #امپاپه #دیبروین
#دیبالا و... و نکته چیست !؟
حال من در میان سالی میبینم عمویم از کسانی میگفت که متولد دهه ی چهل میلادی بودند نوجوانی من پر بود از دهه ی شصتی جوانی از پرورش یافتگان دهه ی هفتاد و هشتاد و میانسالی ستاره های ظهور کرده ای دارد از متولدین دهه ی نود میلادی و این یعنی #نظام یعنی #سیستم یعنی #رشد و خلاصه کنم یعنی حصور ملموس آنچه #خدا است..
چیزی که در جامعه ی ما تجلی همه گیر نیافته. در هیچ حوزه ای این مملکت نتوانسته #نظام بسازد #دستگاه و #سیستم بسازد .. اصل این واژگان ماندن پوینده و روینده است و شما نشان بدهید طی صد سال اخیر ما کدام سیستم را سامان داده ایم؟ همه ی نظامات این کشور فشل و فروریخته است ؛
نظامهای بزرگی مانند خانواده، آموزش و پرورش ، تولید ، ورزش، سرگرمی ، هنر و.. حتا نظام دین که من جزیی ازفرهنگش میدانم هیچکدام نتوانسته مثلا مانند #نظام_فوتبال شود در غرب..
تک ستاره های این جامعه در حوزه های مختلف محصول دیمی بار آمدند و هیچ ربط نظام_مندی با جامعه ندارند چرا که تمامت این جامعه ی بی نظام اتفاقا تلاش میکند برای سوزاندن یا فراری دادن هر بذر و نهال و درخت اهل رشد..
اینها را گفتم تا بگویم درد بی درمان ما نرسیدن به مرحله ی #نظام_سازی است.
یادتان باشد اگر نظام معنای اصلی اش در #رشد و بالندگی زایایی و پایایی و... باشد ما اکنون هیچ نظامی نداریم چون همه شان یا فروپاشیده اند یا در حال فرو ریختن اند..
در فوتبال ما تقریبا محال است نسل دهه ی نود میلادی که اغلب متولدان بیست سی سال قبل تر از آن بودند تکرار شوند و..
و اما اینکه چگونه یک ملت مثل آلمان و بعد یک منطقه مثل اروپا می رسد به #نظامسازی راز و رمزی دارد که باید کشفش کرد ...
قرنهاست در ناامیدی مطلق حافظ زبان حال ما بوده؛
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند ؟!
اما مشکل همینجاست ما مردان مرد کن نداریم ما عاشق ترینهای تاریخ را داریم ما شمس ها و نجم ها داریم ... اما نظام نداریم آقا نظام نداریم و تا نتوانیم نظام بسازیم سرنوشت شوممان همین خواهد ماند که هست...
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_کوتاه_بر_تباهی_سانسور
#شیطان_سانسور چرا اینهمه مخرب است؟
یا؛ پری رو تاب مستوری ندارد
ببندی در ز روزن سر برآرد
امروز اتفاقی ویدئوی یک خواننده ی حدود سی ساله را دیدم که به تعبیر این روزی ها و مطمئنا متولد دهه ی هفتاد بود.
مردی جوان با ریش وموی آراسته اما و چون بسیاری از جوانان این روزها اهل پرورش اندام و #بدنسازی و طبعا اصرار بر نشان دادن رگ و پی و عضله و...
خب تا اینجاش که... بماند اما چیزی که عجیب تر می نمود #دلبری های توام با ناز و کرشمه بود و عشوه ی زنانه..
من به دلبری ذاتی انسان قائلم اما نحوه ی این کار را الی ماشاءالله می دانم و البته تقسیم بندی زنانه مردانه اش را هم می پذیرم.
دلبری کودک پسر روشی دارد و دختر شیوه ای و مادر به نحوی دلبر است و خواهر به گونه ای و ...
اما نکته ی شگفت گسترش دلبری های دخترانه است در میان پسرها و بویژه آنچه سلبریت می نامند.
اولین چیزی که باز به ذهنم رسید سیستم تباه آموزش کشور و نظام پرعیب فرهنگی است که بلند گویش تله و زیان است و نیروهای رسمی كه غالبا بدون باور داشت آن مروجش هستند..
و خلاصه اش میشود #سانسور ... وقتی فضا برای ارائه ی یک امر ذاتی بسته میشود و حاکمان با تمام ابزار سرکوب چیزی را پس میزنند ، طبق سنت الهی آن چیز به زور پنهان شده راه میجوید و از جایی که طبعا و بیشتر جایش نیست خود را هویدا می کند .
بی دانشی ، بی شعوری ، بی بصارت بودن صاحب قدرتان و گلوگاه بدستان در این نقیصه آشکار است وقتی مجال حضور نیمی از انسانها را در انواع عرصه های حضور میگیرید آن انواع حضور خودش را در جاهای دیگر آشکار میکند .
زنان این جامعه به سبب ذهن و دل بیمار و معیوب بسیاری از تصمیم گیران، محرومند از بسیاری حقوق طبیعتا این حقوق ذاتی که حذف و نابود نمیشوند ،بلکه در جایی دیگر و طبعا به شکلی دیگر خود را نشان میدهند که البته هم خود را ضایع میکنند هم آن جای را و بدین شکل ابلیسی بودن #سانسور مشخص میشود و پیروزی شیطان دوبرابر میشود چون هم خود شئی را تباه کرده هم جایگاه دیگر و مظهر دیگر را ... به قول قدما #فتأمل...
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#شیطان_سانسور چرا اینهمه مخرب است؟
یا؛ پری رو تاب مستوری ندارد
ببندی در ز روزن سر برآرد
امروز اتفاقی ویدئوی یک خواننده ی حدود سی ساله را دیدم که به تعبیر این روزی ها و مطمئنا متولد دهه ی هفتاد بود.
مردی جوان با ریش وموی آراسته اما و چون بسیاری از جوانان این روزها اهل پرورش اندام و #بدنسازی و طبعا اصرار بر نشان دادن رگ و پی و عضله و...
خب تا اینجاش که... بماند اما چیزی که عجیب تر می نمود #دلبری های توام با ناز و کرشمه بود و عشوه ی زنانه..
من به دلبری ذاتی انسان قائلم اما نحوه ی این کار را الی ماشاءالله می دانم و البته تقسیم بندی زنانه مردانه اش را هم می پذیرم.
دلبری کودک پسر روشی دارد و دختر شیوه ای و مادر به نحوی دلبر است و خواهر به گونه ای و ...
اما نکته ی شگفت گسترش دلبری های دخترانه است در میان پسرها و بویژه آنچه سلبریت می نامند.
اولین چیزی که باز به ذهنم رسید سیستم تباه آموزش کشور و نظام پرعیب فرهنگی است که بلند گویش تله و زیان است و نیروهای رسمی كه غالبا بدون باور داشت آن مروجش هستند..
و خلاصه اش میشود #سانسور ... وقتی فضا برای ارائه ی یک امر ذاتی بسته میشود و حاکمان با تمام ابزار سرکوب چیزی را پس میزنند ، طبق سنت الهی آن چیز به زور پنهان شده راه میجوید و از جایی که طبعا و بیشتر جایش نیست خود را هویدا می کند .
بی دانشی ، بی شعوری ، بی بصارت بودن صاحب قدرتان و گلوگاه بدستان در این نقیصه آشکار است وقتی مجال حضور نیمی از انسانها را در انواع عرصه های حضور میگیرید آن انواع حضور خودش را در جاهای دیگر آشکار میکند .
زنان این جامعه به سبب ذهن و دل بیمار و معیوب بسیاری از تصمیم گیران، محرومند از بسیاری حقوق طبیعتا این حقوق ذاتی که حذف و نابود نمیشوند ،بلکه در جایی دیگر و طبعا به شکلی دیگر خود را نشان میدهند که البته هم خود را ضایع میکنند هم آن جای را و بدین شکل ابلیسی بودن #سانسور مشخص میشود و پیروزی شیطان دوبرابر میشود چون هم خود شئی را تباه کرده هم جایگاه دیگر و مظهر دیگر را ... به قول قدما #فتأمل...
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نوانخانه
#حضرت_شهریار
روز جانبازیست ای بیچاره #آذربایجان
سر تو باشی در میان هر جا که آمد پای جان
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من
چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان
تو همایون مهد #زرتشتی و فرزندان تو
پور #ایرانند و پاک آیین #نژاد_آریان
اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه ای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
بی کس است ایران، به حرف نا کسان از ره مرو
جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان
با خطی برجسته در تاریخ ایران نقش بست
همت والای سردار مهین #ستارخان
این همان #تبریز کامثال خیابانی در او
جان برافشاندن بر شمع وطن پروانه سان
این همان تبریز کز #خون_جوانانش هنوز
لاله گون بینی همی رود #ارس ، #دشت_مغان
@navankhaneh
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
روز جانبازیست ای بیچاره #آذربایجان
سر تو باشی در میان هر جا که آمد پای جان
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من
چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان
تو همایون مهد #زرتشتی و فرزندان تو
پور #ایرانند و پاک آیین #نژاد_آریان
اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نه ای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
بی کس است ایران، به حرف نا کسان از ره مرو
جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان
با خطی برجسته در تاریخ ایران نقش بست
همت والای سردار مهین #ستارخان
این همان #تبریز کامثال خیابانی در او
جان برافشاندن بر شمع وطن پروانه سان
این همان تبریز کز #خون_جوانانش هنوز
لاله گون بینی همی رود #ارس ، #دشت_مغان
@navankhaneh
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
#پرسش_همیشه
بسیاری از مردم جهان در تعریفی عام #متدین و #مذهبی اند .
روشن است که متدینان و مذهبیون خود دارای طیف های فراوانی هستند تا آنجا که گاه اگر به یک دین مرسوم مثلا مسیحیت رجوع کنیم میبینیم خودش انواع و اقسام دارد و خود آن انواع و اقسام هم هکذا...
یا در اسلام عموما قایل به اهل سنت و شیعه اند اما هرکدام از اینها شاخه ها دارد و هر شاخه نیز شاخه ها ...تا آنجا که گاه در یک شاخه نیز معتقدانی از سوی معتقدان دیگر انکار میشوند ، طرد میشوند و حتا گمراه دانسته میشوند
کاری به فرقها، تفریقها و تفرقه ها ندارم اما می توان گفت: فصل مشترک تمام ادیان قایل بودن به نیرویی برتر و قاهر و.. به نام خداست. باور به جهان دیگر و حساب کتاب داشتن هستی، قدسی بودن برخی امور ، پیامبری و وحی ، باور به برخی درستور العملها و... از عمده ترین این اشتراکات است.
با اینحال و به گمان من همه ی کسانی که خود را متدین و مذهبی و.. می دانند باید به یک پرسش بنیادین پاسخ دهند !؟
- دین برای انسان است یا انسان برای دین ؟!
می توان این پرسش را ادامه هم داد ؛
- آیا رابطه ی #برای یک طرفه است یا تعاملی !؟ یعنی بگوییم بین اینها گفتگو است و هردو برای همند... در این صورت باز چیستی دین مساله ی اصلی خواهد بود .که مگر دین یک چیز کاملا مشخص معین متعین بلاتغییر است یا نه؟! باز در هردو صورت پاسخها و پرسشهای دیگر خواهیم داشت .
فی الحال درنگ در اینکه #دین_برای_انسان یا #انسان_برای_دین پرسشی است که باید با آن کلنجار رفت و درباره ی ابعاد بسیارش به تفکر پرداخت ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسیاری از مردم جهان در تعریفی عام #متدین و #مذهبی اند .
روشن است که متدینان و مذهبیون خود دارای طیف های فراوانی هستند تا آنجا که گاه اگر به یک دین مرسوم مثلا مسیحیت رجوع کنیم میبینیم خودش انواع و اقسام دارد و خود آن انواع و اقسام هم هکذا...
یا در اسلام عموما قایل به اهل سنت و شیعه اند اما هرکدام از اینها شاخه ها دارد و هر شاخه نیز شاخه ها ...تا آنجا که گاه در یک شاخه نیز معتقدانی از سوی معتقدان دیگر انکار میشوند ، طرد میشوند و حتا گمراه دانسته میشوند
کاری به فرقها، تفریقها و تفرقه ها ندارم اما می توان گفت: فصل مشترک تمام ادیان قایل بودن به نیرویی برتر و قاهر و.. به نام خداست. باور به جهان دیگر و حساب کتاب داشتن هستی، قدسی بودن برخی امور ، پیامبری و وحی ، باور به برخی درستور العملها و... از عمده ترین این اشتراکات است.
با اینحال و به گمان من همه ی کسانی که خود را متدین و مذهبی و.. می دانند باید به یک پرسش بنیادین پاسخ دهند !؟
- دین برای انسان است یا انسان برای دین ؟!
می توان این پرسش را ادامه هم داد ؛
- آیا رابطه ی #برای یک طرفه است یا تعاملی !؟ یعنی بگوییم بین اینها گفتگو است و هردو برای همند... در این صورت باز چیستی دین مساله ی اصلی خواهد بود .که مگر دین یک چیز کاملا مشخص معین متعین بلاتغییر است یا نه؟! باز در هردو صورت پاسخها و پرسشهای دیگر خواهیم داشت .
فی الحال درنگ در اینکه #دین_برای_انسان یا #انسان_برای_دین پرسشی است که باید با آن کلنجار رفت و درباره ی ابعاد بسیارش به تفکر پرداخت ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلم از طرف mohsenbarani72
#سینمای_ایران
سینمای ما نیز مثل بسیاری از چیزهای دیگرمان علی رغم تارومار کردن ها و فشارها و... هنوز زنده است و نفس میکشد...
#دل_دیوانه #حکایت_دریا
#بهمن_فرمان_آرا #سیمین_سینمای_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#سینمای_ایران
سینمای ما نیز مثل بسیاری از چیزهای دیگرمان علی رغم تارومار کردن ها و فشارها و... هنوز زنده است و نفس میکشد...
#دل_دیوانه #حکایت_دریا
#بهمن_فرمان_آرا #سیمین_سینمای_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#حکایت_ریاضی_و_مریم
۱-وقتی به واکنشهای از سرخشم و سخنان بی مبنا وگاه بی ربط مردم دربرابر خطاهای احمقانه ی آقایان نگاه میکنم بیشتر ناامید میشوم وراستش اکثریت معترض را ازنظر زیرساختهای وجودی دقیقا همانند اقلیت حاکم مییابم
۲- مدتهاست #تفکر را #گام_نخست میدانم.بدین معنا که اگر ما به #راه_اندیشیدن قدم بگذاریم اینکه نخستین گام را چگونه وبه چه سو برمیداریم همه ی مسیر راتعیین میکند
۳- غالبان وگلوگاه بدستان حاکمیت( پس از انواع حذف پیش روان وگاه اهل فکران انقلاب)گامهای خود رابه گونه ای برداشته اند که به تعبیر قرآن رسیده #پرتگاه_آتش والبته که حاضر بهیچ #توبه ای نیستند
۴- ربط اینها چیست؟
آقایان برای #خلوت_کردن #حذف میکنند آنهم دختران را،بعد سیل مهیب خشمها و خشونت هایی پدید می آید که مرا میترساند ترسی بمراتب بزرگتر ازآنچه اکنون دارم متفکران،فمنیستها،صلح_طلبها و..چنان فحش و ناسزا و..به مردان میبندند که من پناه میبرم به جیم-الف
یک بامزه میگوید:بجای حذف،درسی از #مریم_میرزاخانی بگذارید
واین یعنی طرف هیچ چیز ازحاکمیتش نمیداند
خانم متفکراگر کودک بپرسد این کیست وکجاست وچرا؟چه بایدش گفت؟
@niyazestanbarani
#حکایت_ریاضی_و_مریم
۱-وقتی به واکنشهای از سرخشم و سخنان بی مبنا وگاه بی ربط مردم دربرابر خطاهای احمقانه ی آقایان نگاه میکنم بیشتر ناامید میشوم وراستش اکثریت معترض را ازنظر زیرساختهای وجودی دقیقا همانند اقلیت حاکم مییابم
۲- مدتهاست #تفکر را #گام_نخست میدانم.بدین معنا که اگر ما به #راه_اندیشیدن قدم بگذاریم اینکه نخستین گام را چگونه وبه چه سو برمیداریم همه ی مسیر راتعیین میکند
۳- غالبان وگلوگاه بدستان حاکمیت( پس از انواع حذف پیش روان وگاه اهل فکران انقلاب)گامهای خود رابه گونه ای برداشته اند که به تعبیر قرآن رسیده #پرتگاه_آتش والبته که حاضر بهیچ #توبه ای نیستند
۴- ربط اینها چیست؟
آقایان برای #خلوت_کردن #حذف میکنند آنهم دختران را،بعد سیل مهیب خشمها و خشونت هایی پدید می آید که مرا میترساند ترسی بمراتب بزرگتر ازآنچه اکنون دارم متفکران،فمنیستها،صلح_طلبها و..چنان فحش و ناسزا و..به مردان میبندند که من پناه میبرم به جیم-الف
یک بامزه میگوید:بجای حذف،درسی از #مریم_میرزاخانی بگذارید
واین یعنی طرف هیچ چیز ازحاکمیتش نمیداند
خانم متفکراگر کودک بپرسد این کیست وکجاست وچرا؟چه بایدش گفت؟
@niyazestanbarani
#موج_چیست_موج_سوار_کیست!؟
#یادداشت_روز
ما جامعه ای بیمار و تب زده داریم و یکی از نشانه های چنین جامعه ای #تلاطم است.
ما جامعه ای #متلاطم داریم و در جامعه ی متلاطم چیزی که زیاد است #لطمه است.
جامعه ی ما پس از برخورد و شکست تحقیر آمیز از غرب استعاره ای (عثمانی، روسیه، فرانسه، انگلستان ، آمریکا و...) دهه هاست که گرفتار امواج گوناگون شده و می شود. و محصول این امواج نیز طبعا ظهور موج سواران قهاری است که بزرگترین ویژگی همه شان سبک_مایگی...بیسواد، بی مایه ، بی ریشه، سلوک ناکرده ، درد فهم نچشیده ، جوگیر ، هیجانی ، هوچی و.. از صفات سبکی است.
سنگین که باشی پایین میروی در این جامعه و سبک که باشی میایی بالا ( دقت کنید به رفتن امثال طالقانی و بهشتی و مطهری و شریعتی ، بازرگان و... ماندن...)
هر هفته در این جامعه موجی راه می افتد و کسانی به مدد آن بالا میروند و میوه ی خویش میچینند .
بگذارید مثالی ملموس بزنم. کسانی به عمد یا سهو عکس دخترکانی را از روی جلد کتابی حذف میکنند. موج ایجاد میشود و موج سواران همیشه آماده هم سوار میشوند الحمد لله ومملکت هم پر است از #سبک_سرانی که به جای سنگینی خرد وجودشان پر از باد هیجان است. پست فلان استاد هفتاد ساله ی عمری دلسوخته برای آموزش و فرهنگ دویست بیننده دارد و ستاینده، و پست فلان بیمایه ی بیسواد که هیچ چیز از فلسفه نمیداند اما #فمنیست است دهها هزار مؤید . تازه مؤید چی!؟ تاییدکننده ی فحش و ناسزا و عقده و...
بارها گفته ام که دیگرانی چون من بسیارند که رسیده اند به مرزهای ناامیدی ،نه از حاکمیت که حاکمان و حاکمیتها ناپایدارتر از آنند که ناامیدی بیافرینند بلکه از ملتی که دراین فلات قرنها قرن است هست و از قضا علیرغم اینهمه حاکمیت آنقدر پرت هست که حاکمیت بعدیش را سیاه تر از قبلیش برگزیند.
این روشنفکران رنگارنگ که فرصتی یافته اند برای دیده شدن و احیانا نشستن در پستهای بعدی سالهاست که نه فرصتش را داشته اند نه شعورش را که مثلا به سیستم تباه آموزش و پرورش بپردازند و نقدش کنند و..
اکثریت این ملت ظاهربینند وگرنه #طرح_جلد اینقدر غوغا نمیکرد و شگفتا هیچ کدام ( که بسیاریشان بچه هاشان را سپرده اند به همین نظام آموزشی) در همه عمرشان محتوای آموزش و کتابها را نگاه نکرده اند که بدانند فاجعه ی اصلی کجاست!؟ و چرا حاکمان ازین اشتباه عمدی یا سهوی بیشترین بهره را نبرند!؟ ایشان که در موج_سواری دردانه های عالم امکان اند #فرصت_طلبی بزرگترین خصیصه ی همه ی #فرومایگان در تمامی تاریخها و جغرافیا هاست.
بگذارید از ادبیات فارسی بگویمادبیاای در این شکل، دست کم هزار و دویست ساله که طی سه دهه در مدراس به تباهی کشیده شد.
حذف املا و انشا ، حذف دو ساعت آموزشی این درس ، حذف بسیاری متون باشکوه و موثر و جایگزینی آنها با متونی #حرامزاده. حرف بسیاری نامهای ریشه دار و تابلو کردن بسیاری بی ریشگان و... کدام ازین سینه چاکان #معتادا_نمیگیرن طی اینهمه سال حرفی زده ، نقدی کرده ، اعتراضی نوشته و...
بدبختی این جامعه این است که #أنتلکتولش بی مایه تر خود مردمش است از #صادق_هدایت بگیر و بیا تا همین ابراهیم گلستانها و دیگر چهره داران پرسر و صدا ..
وگرنه دهخداها و علامه طباطبایی ها و.. که همیشه گوشه نشین بوده اند به سبب همان وزانتی که داشته اند و اینقدر سبک نبوده اند که بیفتند سرزبان هزاران تن سبک تر از خودشان.
در یادداشت قبلی ( مثل بسیارها بار) از سلبریدی_های هوچی و مردم جوگیر ترسیده بودم و امروز این ترس بیشتر است.
من مطمئنم که جامعه ی ما حامله است. قبلا گفته ام درست مثل چهل پنجاه سال پیش و البته باز بسیاری دنبال زود به دنیا آوردن این جنین اند چنانکه در ۵۷ کردند و دست کم اگر شما #مدار_صفر_درجه #احمد_محمود را می خواندید تمثیلش را خوب دریافته بودید و چه کنم که جوجگان سر از تخم درنیاورده ی این مملکت #گلستان را می شناسند و تعظیم و تکریم می کنند و #بیژن_نجدی را نه.. من تو و ارمیا را خوانده ( که طبعا به جای خویش نیکو) و نام جلال را شنیده اما مندنی پور و معروفی را کمتر میشناسد ..
گویا این تقدیر اجتناب ناپذیر ماست. دربار سلطان محمود پر بود از سبک مغزان ظاهر ساز بهره مند بخور بنوش ... آنوقت #پیر_طوس و #غریب_یمگان در عزلت خویش گاه آرزوی نوشیدن جامی داشتند و سر گوسفندی ...
مدتهاست حرکت آغاز شده و من پیشانی این حرکت را زنان دیده ام اما خوب میدانم این زنان خواهان تحول #مرجع_عالم ندارند هرکس در جایی علم شهربانویی افراخته و از توهم و بیسوادی کاخی ساخته و زائرانی گرداگردش را گرفته اند و...
زائرانی که صدها سال است ازین معبد بدان معبد میخزند تا پرستش کنند و #نمی دانند بزرگترین معبد هستی خودشانند. معبد را در بیرون میجویند و این است که گلوی ایشان را قرنهاست موشهای کور جهل و بیشعوری میجوند.
البته که شناخت خویش و شکوفایی خویش و به حد پرستش رساندن خویش بسیار 👇👇
#یادداشت_روز
ما جامعه ای بیمار و تب زده داریم و یکی از نشانه های چنین جامعه ای #تلاطم است.
ما جامعه ای #متلاطم داریم و در جامعه ی متلاطم چیزی که زیاد است #لطمه است.
جامعه ی ما پس از برخورد و شکست تحقیر آمیز از غرب استعاره ای (عثمانی، روسیه، فرانسه، انگلستان ، آمریکا و...) دهه هاست که گرفتار امواج گوناگون شده و می شود. و محصول این امواج نیز طبعا ظهور موج سواران قهاری است که بزرگترین ویژگی همه شان سبک_مایگی...بیسواد، بی مایه ، بی ریشه، سلوک ناکرده ، درد فهم نچشیده ، جوگیر ، هیجانی ، هوچی و.. از صفات سبکی است.
سنگین که باشی پایین میروی در این جامعه و سبک که باشی میایی بالا ( دقت کنید به رفتن امثال طالقانی و بهشتی و مطهری و شریعتی ، بازرگان و... ماندن...)
هر هفته در این جامعه موجی راه می افتد و کسانی به مدد آن بالا میروند و میوه ی خویش میچینند .
بگذارید مثالی ملموس بزنم. کسانی به عمد یا سهو عکس دخترکانی را از روی جلد کتابی حذف میکنند. موج ایجاد میشود و موج سواران همیشه آماده هم سوار میشوند الحمد لله ومملکت هم پر است از #سبک_سرانی که به جای سنگینی خرد وجودشان پر از باد هیجان است. پست فلان استاد هفتاد ساله ی عمری دلسوخته برای آموزش و فرهنگ دویست بیننده دارد و ستاینده، و پست فلان بیمایه ی بیسواد که هیچ چیز از فلسفه نمیداند اما #فمنیست است دهها هزار مؤید . تازه مؤید چی!؟ تاییدکننده ی فحش و ناسزا و عقده و...
بارها گفته ام که دیگرانی چون من بسیارند که رسیده اند به مرزهای ناامیدی ،نه از حاکمیت که حاکمان و حاکمیتها ناپایدارتر از آنند که ناامیدی بیافرینند بلکه از ملتی که دراین فلات قرنها قرن است هست و از قضا علیرغم اینهمه حاکمیت آنقدر پرت هست که حاکمیت بعدیش را سیاه تر از قبلیش برگزیند.
این روشنفکران رنگارنگ که فرصتی یافته اند برای دیده شدن و احیانا نشستن در پستهای بعدی سالهاست که نه فرصتش را داشته اند نه شعورش را که مثلا به سیستم تباه آموزش و پرورش بپردازند و نقدش کنند و..
اکثریت این ملت ظاهربینند وگرنه #طرح_جلد اینقدر غوغا نمیکرد و شگفتا هیچ کدام ( که بسیاریشان بچه هاشان را سپرده اند به همین نظام آموزشی) در همه عمرشان محتوای آموزش و کتابها را نگاه نکرده اند که بدانند فاجعه ی اصلی کجاست!؟ و چرا حاکمان ازین اشتباه عمدی یا سهوی بیشترین بهره را نبرند!؟ ایشان که در موج_سواری دردانه های عالم امکان اند #فرصت_طلبی بزرگترین خصیصه ی همه ی #فرومایگان در تمامی تاریخها و جغرافیا هاست.
بگذارید از ادبیات فارسی بگویمادبیاای در این شکل، دست کم هزار و دویست ساله که طی سه دهه در مدراس به تباهی کشیده شد.
حذف املا و انشا ، حذف دو ساعت آموزشی این درس ، حذف بسیاری متون باشکوه و موثر و جایگزینی آنها با متونی #حرامزاده. حرف بسیاری نامهای ریشه دار و تابلو کردن بسیاری بی ریشگان و... کدام ازین سینه چاکان #معتادا_نمیگیرن طی اینهمه سال حرفی زده ، نقدی کرده ، اعتراضی نوشته و...
بدبختی این جامعه این است که #أنتلکتولش بی مایه تر خود مردمش است از #صادق_هدایت بگیر و بیا تا همین ابراهیم گلستانها و دیگر چهره داران پرسر و صدا ..
وگرنه دهخداها و علامه طباطبایی ها و.. که همیشه گوشه نشین بوده اند به سبب همان وزانتی که داشته اند و اینقدر سبک نبوده اند که بیفتند سرزبان هزاران تن سبک تر از خودشان.
در یادداشت قبلی ( مثل بسیارها بار) از سلبریدی_های هوچی و مردم جوگیر ترسیده بودم و امروز این ترس بیشتر است.
من مطمئنم که جامعه ی ما حامله است. قبلا گفته ام درست مثل چهل پنجاه سال پیش و البته باز بسیاری دنبال زود به دنیا آوردن این جنین اند چنانکه در ۵۷ کردند و دست کم اگر شما #مدار_صفر_درجه #احمد_محمود را می خواندید تمثیلش را خوب دریافته بودید و چه کنم که جوجگان سر از تخم درنیاورده ی این مملکت #گلستان را می شناسند و تعظیم و تکریم می کنند و #بیژن_نجدی را نه.. من تو و ارمیا را خوانده ( که طبعا به جای خویش نیکو) و نام جلال را شنیده اما مندنی پور و معروفی را کمتر میشناسد ..
گویا این تقدیر اجتناب ناپذیر ماست. دربار سلطان محمود پر بود از سبک مغزان ظاهر ساز بهره مند بخور بنوش ... آنوقت #پیر_طوس و #غریب_یمگان در عزلت خویش گاه آرزوی نوشیدن جامی داشتند و سر گوسفندی ...
مدتهاست حرکت آغاز شده و من پیشانی این حرکت را زنان دیده ام اما خوب میدانم این زنان خواهان تحول #مرجع_عالم ندارند هرکس در جایی علم شهربانویی افراخته و از توهم و بیسوادی کاخی ساخته و زائرانی گرداگردش را گرفته اند و...
زائرانی که صدها سال است ازین معبد بدان معبد میخزند تا پرستش کنند و #نمی دانند بزرگترین معبد هستی خودشانند. معبد را در بیرون میجویند و این است که گلوی ایشان را قرنهاست موشهای کور جهل و بیشعوری میجوند.
البته که شناخت خویش و شکوفایی خویش و به حد پرستش رساندن خویش بسیار 👇👇
👆👆👆بسیار سخت است بگذار با ظاهرسازی معبدی دیگر بسازند تا این زائران بدبخت چند روز عمر کوتاه را در خلسه ی #افیونی مخدر بگذرانند و ندانند چه برایشان میگذرد ..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#حافظستان
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که از روزگار هجران گفت..
#حضرت_حافظ
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
کنایتی است که از روزگار هجران گفت..
#حضرت_حافظ
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#نوای_آسمان
#غلامعلی_عطایی دوتارزن دلسوخته ی خراسان است. او از سال ۱۳۴۴ در شهرها و کشورهای رنگارنگ جهان #دوتار زد تا حال و هوای شگفت موسیقی خراسان را به دل و جان اهالی آسمان برساند.
عطایی در ۱۲ مهر ۱۳۹۳ وفات یافت اما نواخته های او همچنان جاری و ساری است.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#غلامعلی_عطایی دوتارزن دلسوخته ی خراسان است. او از سال ۱۳۴۴ در شهرها و کشورهای رنگارنگ جهان #دوتار زد تا حال و هوای شگفت موسیقی خراسان را به دل و جان اهالی آسمان برساند.
عطایی در ۱۲ مهر ۱۳۹۳ وفات یافت اما نواخته های او همچنان جاری و ساری است.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
#درنگهای_قرآنی از #محسن_بارانی
حالا انس من باقرآن چهل ساله شده و طی اینهمه سال(که هیچ نیست)قرآن خوانی آنچه میگویم از منظر یک #قرآن_خوان است
قرآن هرچه هست تجلی یافته در #زبان است و #کلام معجزه ی همیشه ی #محمدی است زبان هم از منظر من برابر با اندیشه است و اندیشه هم که خود آدمی
پس شناخت زبان و فلسفه ی زبان و زیباشناسی زبان و..درکنار انس با قرآن قطعا افقی برانسان میگشاید
این آیه معروف است به آیه ی #کتمان و مفسران مصداق آن را به قراین #احبار_یهود دانسته اندو..
بدین قرار با تکیه بر شأن نزول وتوقف در آن لطماتی سخت به شناخت قرآن زده اند (مفسران شیعه جلوتر آمده اند البته) و متوفقان در شأن نزول بهره مندانند ازین روش چرا که قرآن را به #ثمن_قلیل میدهند
اگر روشنگری ها و راهنمایی های آشکاری را که در کتاب( تورات، انجیل، قرآن و نهایتا #هستی) بر مردم پدیدار شده بپوشانید به نفرین خدا و آنانکه خدایی اند دچار میشوید باری یهودیان نشانه های پیامبر آخر زمان را پنهان میکردند( که آن روز بینات بود) وامروز و همه روز کسانی هستند که نشانه های روشنگر هستی را میپوشانند تامردم را به #کفر برسانند
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حالا انس من باقرآن چهل ساله شده و طی اینهمه سال(که هیچ نیست)قرآن خوانی آنچه میگویم از منظر یک #قرآن_خوان است
قرآن هرچه هست تجلی یافته در #زبان است و #کلام معجزه ی همیشه ی #محمدی است زبان هم از منظر من برابر با اندیشه است و اندیشه هم که خود آدمی
پس شناخت زبان و فلسفه ی زبان و زیباشناسی زبان و..درکنار انس با قرآن قطعا افقی برانسان میگشاید
این آیه معروف است به آیه ی #کتمان و مفسران مصداق آن را به قراین #احبار_یهود دانسته اندو..
بدین قرار با تکیه بر شأن نزول وتوقف در آن لطماتی سخت به شناخت قرآن زده اند (مفسران شیعه جلوتر آمده اند البته) و متوفقان در شأن نزول بهره مندانند ازین روش چرا که قرآن را به #ثمن_قلیل میدهند
اگر روشنگری ها و راهنمایی های آشکاری را که در کتاب( تورات، انجیل، قرآن و نهایتا #هستی) بر مردم پدیدار شده بپوشانید به نفرین خدا و آنانکه خدایی اند دچار میشوید باری یهودیان نشانه های پیامبر آخر زمان را پنهان میکردند( که آن روز بینات بود) وامروز و همه روز کسانی هستند که نشانه های روشنگر هستی را میپوشانند تامردم را به #کفر برسانند
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
05-Bogzar Ta Besoozam
Marziyeh - [ Listen2Music.ir ]
#نوای_همیشه
#از_من_بگذر
بانو #مرضیه نیز یکی دیگر از هزاران هزار جان سوخته ی این چند دهه ی سخت و ویرانگر است. دهه هایی که ساخته ی بیگانگان است به یاری تک تک ما..
آهنگساز نازنین #همایون_خرم است و کلام از #تورج_نگهبان ...
نوازندگان کامیاب بادا ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#از_من_بگذر
بانو #مرضیه نیز یکی دیگر از هزاران هزار جان سوخته ی این چند دهه ی سخت و ویرانگر است. دهه هایی که ساخته ی بیگانگان است به یاری تک تک ما..
آهنگساز نازنین #همایون_خرم است و کلام از #تورج_نگهبان ...
نوازندگان کامیاب بادا ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#مرثیه_ای_بر_آرمانگرایی
(در این یادداشتها غرب تمام کسان و چیزهایی است که محصولشان یکی است سوای ظاهر متفاوت و حتا عمل و عملکرد بظاهر متضاد. مثلا چهره ی بارز آمریکا معطوف کردن وجود انسان به #دنیا( هرآنچه نزدیک)است و محصول نهایی ج.ا هم همین است)
حتا اگر بپذیریم که جد انسان امروزین روزگاری چهاردست و پا بر زمین راه می رفت، گمان من این است وقتی که دستهایش را از زمین آزاد کرد و کمر راست کرد، به کار آسمان پرداخت و معنای عصیان شد.
این انسان اما آسمان را #در و #بر زمین می ساخت.
ساخت خانه و معبد و کاخ و.. همه رو به بالا دارند چون انسان از تبار گیاه و درخت بود و رو به خورشید داشت .
منظورم ازین پیش درآمد کمی شاعرانه این بود که بگویم انسان به تعبیر من اهل #استعلا است. این #علو_طلبی در شکل بدن او نیز متجلی است، اگر سایر حیوانات سر و سینه و شکمشان دریک راستاست و همسطح اند انسان سر بالا است و سینه اش بالاتر شکمش هست و... و البته که تمام اینها در رابطه ای ارگانیک بهم وصلند و تاثیر و تاثرها دارند. و همین #ربط ها و البته #جهت هاست که گاه دم را سر میکند و سر را دم ...
باری سخن برسر #آرمانگرایی ذاتی انسان بود و البته آرمان همان است که ریشه هایش در تاریکی زمین است و دستها در کار ساخت و چشمش به خورشید و این آرمان را از #هپروتیسم جدا میکند.
و اگر گرایش انسان به استعاره ی آسمان را ماهوی و ذاتی انسان بدانیم طبعا باید بپذیریم که موانع این گرایش نیز از همان آغاز همراه انسان بوده . خدا عالم است آن نخستین آدمی که عصیان کرده بر تمام بودن خویش و قد راست کرده چقدر صداهای مخالف از درون و برون می شنیده و..
و بعد همه ی آنان که در تمام تاریخ تلاش کردهاند دستها را از بندها آزاد کنند نیز همین گونه بوده اند. شما میتوانید در هر گوشه از جهان انسانی استعاره های استعلا را بیابید از آدم گرفته تا خاتم و... مسافر کوچولو و ماهی سیاه کوچولو ...
و همیشه نیز نیروهایی که انسان را زیردست خواسته اند تلاشها کرده اند تا او #سربالاطلب نباشدوبه تعبیر حضرت مثنوی #سودای_سربالا نداشته باشد.
باری همه در کارند تا تو را به دام آرند.
جهان سرمایه داری مسلط ( که بیسوادی_جان در ذاتش هست، چرا که باید تجربه کند) نخست با بردن مفاهیم استعلایی ذیل گزاره های بی معنا و خیال و.. سعی کرد آن روح عصیان را پس براند. او همه ی نیروهای کهن( قدرت قاهره ی شاه، شیخ و عالم) را به استخدام خود درآورد و با پوشاندن لباسهای نو بر تنشان تلاش کرد با یک دیکتاتوری پرزرق و برق انسان را از عصیان باز دارد و هر مانع را در این راه فرو میکوفت .اردوی رنگارنگ چپ البته آن داعیان به عصیانی بودند که باید فروکوفته شوند و البته سرمایه در چشمبندی بزرگ خویش باید ازین اردو تیمی را انتخاب میکرد و وارد بازی خویش میکرد که از آغاز به شکستش باور داشت. و اصولا این بزرگترین جادوگریهای اهریمن سرمایه است . مطمئن باشید او هرگز وارد نبرد با حریفی نخواهد شد که از آغاز به شکستش نرسیده باشد. اصلا مجال ظهور و بروز چنین حریفی را نمیدهد و همه ی کسانی که در هر لباس چنین کاری میکنند اهالی همین اردوی #توقف_عصیان و #استعلا_ممنوع اند.
بلی غرب دشمن تراش، دایم نمونه های چپ معترض را روی سن می آورد و بعد فرومیکوفت و بعد دست پیروزی بالا میبرد وبه خویش جایزه میداد.
نفی آرمانگرایی ، شکست دادن آنان که آرمانگرا می نامید به منظور حذف عصیان البته نقص داشت و چون خلا #آرمانگرایی ذاتی را پر نمیکرد این شد که به تجربه غرب شد دستگاه آرمان سازی و شما می بینید که الان آرمان هشتاد نود درصد مردم جهان یک کاسه شده و این یک کاسگی محصول چیست؟
غرب غروب از نفی آرمان به آرمان سازی رسید و اکنون نیز دارد به یک رنگی دلخواه خویش نیز می رسد. جهان در سرعتی شگفت دارد همانند میشود وقتی شما بتوانید رویاهای مردم را بسازید خوابهایشان را به شکل دلخواه و واحد شکل بدهید رفتارها و گفتارها و.. یکسان خواهد شد.
حال پرسش این است در این جنگل نوین آن نخستین کس کیست و قرار است چگونه کمر راست کند و دست آزاد. تا باز انسان معنا یابد؟!
#محسن_بارانی۲۷شهریور۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مرثیه_ای_بر_آرمانگرایی
(در این یادداشتها غرب تمام کسان و چیزهایی است که محصولشان یکی است سوای ظاهر متفاوت و حتا عمل و عملکرد بظاهر متضاد. مثلا چهره ی بارز آمریکا معطوف کردن وجود انسان به #دنیا( هرآنچه نزدیک)است و محصول نهایی ج.ا هم همین است)
حتا اگر بپذیریم که جد انسان امروزین روزگاری چهاردست و پا بر زمین راه می رفت، گمان من این است وقتی که دستهایش را از زمین آزاد کرد و کمر راست کرد، به کار آسمان پرداخت و معنای عصیان شد.
این انسان اما آسمان را #در و #بر زمین می ساخت.
ساخت خانه و معبد و کاخ و.. همه رو به بالا دارند چون انسان از تبار گیاه و درخت بود و رو به خورشید داشت .
منظورم ازین پیش درآمد کمی شاعرانه این بود که بگویم انسان به تعبیر من اهل #استعلا است. این #علو_طلبی در شکل بدن او نیز متجلی است، اگر سایر حیوانات سر و سینه و شکمشان دریک راستاست و همسطح اند انسان سر بالا است و سینه اش بالاتر شکمش هست و... و البته که تمام اینها در رابطه ای ارگانیک بهم وصلند و تاثیر و تاثرها دارند. و همین #ربط ها و البته #جهت هاست که گاه دم را سر میکند و سر را دم ...
باری سخن برسر #آرمانگرایی ذاتی انسان بود و البته آرمان همان است که ریشه هایش در تاریکی زمین است و دستها در کار ساخت و چشمش به خورشید و این آرمان را از #هپروتیسم جدا میکند.
و اگر گرایش انسان به استعاره ی آسمان را ماهوی و ذاتی انسان بدانیم طبعا باید بپذیریم که موانع این گرایش نیز از همان آغاز همراه انسان بوده . خدا عالم است آن نخستین آدمی که عصیان کرده بر تمام بودن خویش و قد راست کرده چقدر صداهای مخالف از درون و برون می شنیده و..
و بعد همه ی آنان که در تمام تاریخ تلاش کردهاند دستها را از بندها آزاد کنند نیز همین گونه بوده اند. شما میتوانید در هر گوشه از جهان انسانی استعاره های استعلا را بیابید از آدم گرفته تا خاتم و... مسافر کوچولو و ماهی سیاه کوچولو ...
و همیشه نیز نیروهایی که انسان را زیردست خواسته اند تلاشها کرده اند تا او #سربالاطلب نباشدوبه تعبیر حضرت مثنوی #سودای_سربالا نداشته باشد.
باری همه در کارند تا تو را به دام آرند.
جهان سرمایه داری مسلط ( که بیسوادی_جان در ذاتش هست، چرا که باید تجربه کند) نخست با بردن مفاهیم استعلایی ذیل گزاره های بی معنا و خیال و.. سعی کرد آن روح عصیان را پس براند. او همه ی نیروهای کهن( قدرت قاهره ی شاه، شیخ و عالم) را به استخدام خود درآورد و با پوشاندن لباسهای نو بر تنشان تلاش کرد با یک دیکتاتوری پرزرق و برق انسان را از عصیان باز دارد و هر مانع را در این راه فرو میکوفت .اردوی رنگارنگ چپ البته آن داعیان به عصیانی بودند که باید فروکوفته شوند و البته سرمایه در چشمبندی بزرگ خویش باید ازین اردو تیمی را انتخاب میکرد و وارد بازی خویش میکرد که از آغاز به شکستش باور داشت. و اصولا این بزرگترین جادوگریهای اهریمن سرمایه است . مطمئن باشید او هرگز وارد نبرد با حریفی نخواهد شد که از آغاز به شکستش نرسیده باشد. اصلا مجال ظهور و بروز چنین حریفی را نمیدهد و همه ی کسانی که در هر لباس چنین کاری میکنند اهالی همین اردوی #توقف_عصیان و #استعلا_ممنوع اند.
بلی غرب دشمن تراش، دایم نمونه های چپ معترض را روی سن می آورد و بعد فرومیکوفت و بعد دست پیروزی بالا میبرد وبه خویش جایزه میداد.
نفی آرمانگرایی ، شکست دادن آنان که آرمانگرا می نامید به منظور حذف عصیان البته نقص داشت و چون خلا #آرمانگرایی ذاتی را پر نمیکرد این شد که به تجربه غرب شد دستگاه آرمان سازی و شما می بینید که الان آرمان هشتاد نود درصد مردم جهان یک کاسه شده و این یک کاسگی محصول چیست؟
غرب غروب از نفی آرمان به آرمان سازی رسید و اکنون نیز دارد به یک رنگی دلخواه خویش نیز می رسد. جهان در سرعتی شگفت دارد همانند میشود وقتی شما بتوانید رویاهای مردم را بسازید خوابهایشان را به شکل دلخواه و واحد شکل بدهید رفتارها و گفتارها و.. یکسان خواهد شد.
حال پرسش این است در این جنگل نوین آن نخستین کس کیست و قرار است چگونه کمر راست کند و دست آزاد. تا باز انسان معنا یابد؟!
#محسن_بارانی۲۷شهریور۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#گسیختگی
قبلا گفته ام آیینه ی جوکها و لطیفه ها و هجوها و... یک جامعه ،روشن ترین آیینه ای است که میتواند چهره ی راستین یک جامعه را نشان دهد و نشانه شناسی این مثلهای_سایر دماسنج دقیقی است برای تشخیص تب یک جامعه ی بحران زده ی هذیان گو...
یادم هست دهه ی شصت دبستانی بودم و از بررگترها بارها میشنیدم که #هیات_کوبایی کافر بعد از دیدار از ایران به جهان غیب و خدا ایمان آورده بودند چون کشوری را میدیدند که رییس جمهورش یک چیز میگفت ، نخست وزیرش یک چیز ، رهبرش چیز دیگر ، مجلس چیزی میخواست و ملتش چیز دیگر و... با اینحال کم و بیش چرخ مملکت میچرخید و لابد دستهایی از غیب و خدا در کار است که... و اگر شما اهل دقت باشید سی سال بعد بود که مقام بالای امنیتی همین را طور دیگر میگفت از زبان یک برانداز که نمیتوانست بفهمد کی به کی است و قدرت دست کیست.
و چرا اینها را گفتم؟ جامعه ی غرق در بحرانهای چند دهه ای ایران دیگر تاب ادامه ندارد و ...
به سخنان ضد و نقیض افراد مختلف و موثر در باره ی کرونا و بازگشایی مراکز آموزشی دقت کنید که #گسیختگی و #فروپاشی را ببینید.
رییس جمهور #ایزوله مبنا را حضور متعلمان و معلمان می داند ، #وزیر_سفیه از بازگشایی
مدارس دفاع میکند . یک مسئول در اصفهان ازابتلای حدود ۱۷۰ دانش آموز و ۵۰ معلم به #کرونا میگوید . یک یاغی مردم را تهدید میکند که درباره ی کرونا و مدارس حرف نزنند وزیر می آید و منکر ابتلای دانش آموزان میشود اما اصفهان نفس نمیتواند بکشد #چنگیز نامی ( چه با مسما ) از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می آید و از بازگشایی مدارس دفاع میکند آمار را درست می داند و متعلق به هفته ی اول و دوم شهریور ماه اما این تهی مغز نمیگوید:
خب اگر در بازگشاییهای محدود مدارس غیرانتفاعی که از میانه های تابستان باز شده اند یا در روند عادی زندگی بیش از دویست نفر مبتلا شدهاند ، در دو هفته ی آخر شهریور که هفتاد درصد بچه های معصوم و مظلوم مردم و حدود یک میلیون معلم رفته اند زیر سقف چه فاجعه ای رخ داده است!؟
تهی مغزی مثل رییس جمهور و زیرمجموعه های حاکمیت، از رفتن مردم به پارک و سفر و مهمانی میگویند اما نمیگویند : پارک فضای باز است یا مهمانی ها محدود است و... اگر ده دوازده میلیون کودک و نوجوان و معلم بنشینند کنار هم در واقع عدد را باید دست کم ضربدر چهار کرد چون هرکدام ایشان با دو سه نفر دیگر خارج از مدرسه مرتبط اند...
فی الحال هر حوزه از مملکت داری را ببینید همین است . کلاف سردرگم دروغ و بی لیاقتی به دست و پای همه شان پیچیده و هر تلاش بیشتر ایشان را به بند میکشد. چندین سال پیش هم همین بود اما فرار به جلو و ساختن انواع و اقسام دشمن داخلی و خارجی کمی فضا برای حاکمان درست میکرد اما اکنون و اینجا دیگر خبری از دشمن نیست . ماییم و ما که با هر تصمیم آمار بیماران و مردگان را بالا میبریم یا...
پدر و مادری که به هر دلیل کودک و نوجوانش را میفرستد به کام خطر همانقدر مقصر است که گلوگاه بدستان.
همانها که میگویند : مملکت را نمیشود تعطیل کرد؟!
و کسی نیست بپرسد چه کسانی کشوری با اینهمه ثروت مادی و معنوی را به روزگاری انداخته اند که تاب آوری گذر از این بیماری را ندارد؟ چنانکه بسیاری کشورها دارند .. آنهمه دلار صندوق ذخیره ی دوره ی اصلاحات به اضافه ی هزاراران میلیارد دلار کسب شده در زمان عفریته ی هزاره ی سوم چه شده است که توان نیمه تعطیل کردن کشور را ندارید!؟
نفرین بر شما که ما را آرزومند ساده ترین چیزها کرده اید که وقتی میشنویم فلان مسئول ایتالیایی گفته: طی قرنها این مردم ایتالیا بوده اند که برای زنده ماندن ایتالیا جان داده اند حال نوبت ایتالیاست که برای زنده ماندن مردمش جان بدهد...
نفرین تان باد که برای التیام اینهمه جان سوخته، حتا زیبا سخن گفتن را نمی دانید و.. من اما نیک میدانم ؛ سخن روشن و زیبا از جان زیبا و روشن بر می آید و ای تمام آنان که تاریک حرف میزنید شما همه زاده ی اهریمنید..
#محسن_بارانی۲۸شهریور۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
قبلا گفته ام آیینه ی جوکها و لطیفه ها و هجوها و... یک جامعه ،روشن ترین آیینه ای است که میتواند چهره ی راستین یک جامعه را نشان دهد و نشانه شناسی این مثلهای_سایر دماسنج دقیقی است برای تشخیص تب یک جامعه ی بحران زده ی هذیان گو...
یادم هست دهه ی شصت دبستانی بودم و از بررگترها بارها میشنیدم که #هیات_کوبایی کافر بعد از دیدار از ایران به جهان غیب و خدا ایمان آورده بودند چون کشوری را میدیدند که رییس جمهورش یک چیز میگفت ، نخست وزیرش یک چیز ، رهبرش چیز دیگر ، مجلس چیزی میخواست و ملتش چیز دیگر و... با اینحال کم و بیش چرخ مملکت میچرخید و لابد دستهایی از غیب و خدا در کار است که... و اگر شما اهل دقت باشید سی سال بعد بود که مقام بالای امنیتی همین را طور دیگر میگفت از زبان یک برانداز که نمیتوانست بفهمد کی به کی است و قدرت دست کیست.
و چرا اینها را گفتم؟ جامعه ی غرق در بحرانهای چند دهه ای ایران دیگر تاب ادامه ندارد و ...
به سخنان ضد و نقیض افراد مختلف و موثر در باره ی کرونا و بازگشایی مراکز آموزشی دقت کنید که #گسیختگی و #فروپاشی را ببینید.
رییس جمهور #ایزوله مبنا را حضور متعلمان و معلمان می داند ، #وزیر_سفیه از بازگشایی
مدارس دفاع میکند . یک مسئول در اصفهان ازابتلای حدود ۱۷۰ دانش آموز و ۵۰ معلم به #کرونا میگوید . یک یاغی مردم را تهدید میکند که درباره ی کرونا و مدارس حرف نزنند وزیر می آید و منکر ابتلای دانش آموزان میشود اما اصفهان نفس نمیتواند بکشد #چنگیز نامی ( چه با مسما ) از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می آید و از بازگشایی مدارس دفاع میکند آمار را درست می داند و متعلق به هفته ی اول و دوم شهریور ماه اما این تهی مغز نمیگوید:
خب اگر در بازگشاییهای محدود مدارس غیرانتفاعی که از میانه های تابستان باز شده اند یا در روند عادی زندگی بیش از دویست نفر مبتلا شدهاند ، در دو هفته ی آخر شهریور که هفتاد درصد بچه های معصوم و مظلوم مردم و حدود یک میلیون معلم رفته اند زیر سقف چه فاجعه ای رخ داده است!؟
تهی مغزی مثل رییس جمهور و زیرمجموعه های حاکمیت، از رفتن مردم به پارک و سفر و مهمانی میگویند اما نمیگویند : پارک فضای باز است یا مهمانی ها محدود است و... اگر ده دوازده میلیون کودک و نوجوان و معلم بنشینند کنار هم در واقع عدد را باید دست کم ضربدر چهار کرد چون هرکدام ایشان با دو سه نفر دیگر خارج از مدرسه مرتبط اند...
فی الحال هر حوزه از مملکت داری را ببینید همین است . کلاف سردرگم دروغ و بی لیاقتی به دست و پای همه شان پیچیده و هر تلاش بیشتر ایشان را به بند میکشد. چندین سال پیش هم همین بود اما فرار به جلو و ساختن انواع و اقسام دشمن داخلی و خارجی کمی فضا برای حاکمان درست میکرد اما اکنون و اینجا دیگر خبری از دشمن نیست . ماییم و ما که با هر تصمیم آمار بیماران و مردگان را بالا میبریم یا...
پدر و مادری که به هر دلیل کودک و نوجوانش را میفرستد به کام خطر همانقدر مقصر است که گلوگاه بدستان.
همانها که میگویند : مملکت را نمیشود تعطیل کرد؟!
و کسی نیست بپرسد چه کسانی کشوری با اینهمه ثروت مادی و معنوی را به روزگاری انداخته اند که تاب آوری گذر از این بیماری را ندارد؟ چنانکه بسیاری کشورها دارند .. آنهمه دلار صندوق ذخیره ی دوره ی اصلاحات به اضافه ی هزاراران میلیارد دلار کسب شده در زمان عفریته ی هزاره ی سوم چه شده است که توان نیمه تعطیل کردن کشور را ندارید!؟
نفرین بر شما که ما را آرزومند ساده ترین چیزها کرده اید که وقتی میشنویم فلان مسئول ایتالیایی گفته: طی قرنها این مردم ایتالیا بوده اند که برای زنده ماندن ایتالیا جان داده اند حال نوبت ایتالیاست که برای زنده ماندن مردمش جان بدهد...
نفرین تان باد که برای التیام اینهمه جان سوخته، حتا زیبا سخن گفتن را نمی دانید و.. من اما نیک میدانم ؛ سخن روشن و زیبا از جان زیبا و روشن بر می آید و ای تمام آنان که تاریک حرف میزنید شما همه زاده ی اهریمنید..
#محسن_بارانی۲۸شهریور۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_همیشه
#ضرورت_سوادهای_متنوع_و_متعدد یا
#خوانش_نوین_منابع_و_معادن_کهن
یکی از خیانتهای بزرگ غرب به انسان ، نگاه #خود_مرکز_بین است. و استعاره اش گذر دادن #نصف_النهار مبدا (که جهان را دو بخش میکند) از دهی است در انگلستان..
دیگر اینکه انسان غربی، دو جنگ وحشیانه ای را که خود در قرن بیستم پی افکند و میلیونها نفر را به کام نیستی و سیاهی و تباهی فرستاد #جنگ_جهانی نامید ، درست است بسیاری مناطق جهان تخت تاثیر این خون ریزی دهشتناک واقع شدند اما درگیر جنگی آنچنان نشدند و اگر شدند اغلب بواسطه ی حضور خود غربیها بود.
میخواهم با این مقدمه بگویم هنوز هم وقتی غربی میگوید: جهان ، منظورش #شمال است آمریکاییها ( اهالی سواحل شرقی و غربی) اروپا را ده حساب میکنند و اروپایی ها لابد کره و ژاپن را کپی خویش میبینند و الباقی جهان جنوب را هیچ....
سخن این است وقتی میخواهیم نقل قولی از یک انسان غربی(دانشمند،متفکر یا هنرمند و..) به زبان بیاریم باید مراقب این بخش باشیم .
در همین فضای مجاز بسیاری از سه سیلی به جهان بشری میگویند که کلا منظورشان اروپاست و درباب بقیه ی جهان چرند است.
۱- #کوپرنیک یا گالیله گفت: جهان گرد است و مرکز کیهان نیست و.. خب برای خودشان گفته، مطالعات ادبی و گهگاه علمی من میگوید برای بسیاری از اهالی علم و تفکر در ایران این موضوع #بدیهی بود نگاهی به #التفهیم ابوریحان و حتا اشاراتی در مثنوی از جاری بودن چنین باوری بین اهالی فکر میگوید گیرم برخی باور نداشته اند و...
۲_ داروین گفت : فرگشت و... اثبات شد انسان #اشرف_مخلوقات نیست و... اینجا نیز یک بیسوادی نهفته است . نمیدانم کی نخست بار گفته انسان #اشرف است اما قطعا معناش را میدانسته . اشرف به معنای بهتر یا برتر ماهوی نیست . اشرف از شرف به معنای بلندی میاید وقتی میگویید ما مشرفیم به فلان سخن بر سر جایگاه است نه خود طرف . چه بسیار مشرف بی شرف.
باری انسان اگر اشرف است به سبب جایگاهی است که دارد او میتواند #محیط شود بر سایر موجودات و این احاطه بر اساس #فهم و #خرد و #خیال و... است.
انسان سایر #موجودات و #مفاهیم را میتواند بفهمد #ربطشان را می یابد یا بینشان ایجاد ربط میکند او هم به سبب ساخت و به کارگیری ابزار #تفوق دارد هم مثلا به سبب #عصیان یا #مرگ_آگاهی یا گلاویز شدن با بزرگترین و مبهم ترین مفهوم هستی که که #مطلق_هستن است و خداست ( لقب #اسراییل برای یعقوب یعنی کسی که با خدا گلاویز میشود) باری در این معنا هنوز هم انسان #اشرف_مخلوقات است..
۳- #فروید سیلی ناخودآگاه را زد و... به پیر و پیغمبر تمام حکمای شرقی ما به ابعاد پنهان جهان و من_های بی نهایت انسان اشارات داشته اند (در اینجا ما هند و... را شامل میشود ) اشاره به اینکه غیب موجب حرکت شهادت است در ذهن و دل بسیاری ازیشان امری بدیهی است اینکه اگر میخواهید عیانتان سروسامان بگیرد به نهانتان رجوع کنید کنایتی است ازین سخن ..
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق
بلکه گردونی و دریایی عمیق
آن تو زفتت که آن نهصد تو است
قلزم است و غرق گاه صد تو است..
جالب اینجاست که در این ابیات شما باید هم تو (انت ، you) بخوانید هم توو ( لایه )..
باری تنبلی مفرط ما در بازشناخت منابع کهن و روشمند کردن این بازیافت ( بخدا منظورم صرفا روشهای ابداعی غرب که مبتنی است بر منابع غربی و محصول تجربه ی زیسته ی خاص ایشان نیست) ما را به این مقهوریت و استضعاف رقت انگیز کشانده است.
روزگاری بزرگان محقق ما سعی کردند منابع کهن را تصحیح کنند و چاره نداشتند امروز دیرگاهیست ما به مفصلی دیگر سیده ایم انسان ایرانی امروز باید اهل #قرائت شود او باید سوادهای خواندنهای متنوع و متعدد را کشف کند و از دل این منابع و معادن گوهران استخراج کند آنها را با تبحر تراش دهد و با این الماسها و زمردها هم چشم خویش و خویشان را روشن کند و هم چشم #اژدهایان راه را کور کند..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ضرورت_سوادهای_متنوع_و_متعدد یا
#خوانش_نوین_منابع_و_معادن_کهن
یکی از خیانتهای بزرگ غرب به انسان ، نگاه #خود_مرکز_بین است. و استعاره اش گذر دادن #نصف_النهار مبدا (که جهان را دو بخش میکند) از دهی است در انگلستان..
دیگر اینکه انسان غربی، دو جنگ وحشیانه ای را که خود در قرن بیستم پی افکند و میلیونها نفر را به کام نیستی و سیاهی و تباهی فرستاد #جنگ_جهانی نامید ، درست است بسیاری مناطق جهان تخت تاثیر این خون ریزی دهشتناک واقع شدند اما درگیر جنگی آنچنان نشدند و اگر شدند اغلب بواسطه ی حضور خود غربیها بود.
میخواهم با این مقدمه بگویم هنوز هم وقتی غربی میگوید: جهان ، منظورش #شمال است آمریکاییها ( اهالی سواحل شرقی و غربی) اروپا را ده حساب میکنند و اروپایی ها لابد کره و ژاپن را کپی خویش میبینند و الباقی جهان جنوب را هیچ....
سخن این است وقتی میخواهیم نقل قولی از یک انسان غربی(دانشمند،متفکر یا هنرمند و..) به زبان بیاریم باید مراقب این بخش باشیم .
در همین فضای مجاز بسیاری از سه سیلی به جهان بشری میگویند که کلا منظورشان اروپاست و درباب بقیه ی جهان چرند است.
۱- #کوپرنیک یا گالیله گفت: جهان گرد است و مرکز کیهان نیست و.. خب برای خودشان گفته، مطالعات ادبی و گهگاه علمی من میگوید برای بسیاری از اهالی علم و تفکر در ایران این موضوع #بدیهی بود نگاهی به #التفهیم ابوریحان و حتا اشاراتی در مثنوی از جاری بودن چنین باوری بین اهالی فکر میگوید گیرم برخی باور نداشته اند و...
۲_ داروین گفت : فرگشت و... اثبات شد انسان #اشرف_مخلوقات نیست و... اینجا نیز یک بیسوادی نهفته است . نمیدانم کی نخست بار گفته انسان #اشرف است اما قطعا معناش را میدانسته . اشرف به معنای بهتر یا برتر ماهوی نیست . اشرف از شرف به معنای بلندی میاید وقتی میگویید ما مشرفیم به فلان سخن بر سر جایگاه است نه خود طرف . چه بسیار مشرف بی شرف.
باری انسان اگر اشرف است به سبب جایگاهی است که دارد او میتواند #محیط شود بر سایر موجودات و این احاطه بر اساس #فهم و #خرد و #خیال و... است.
انسان سایر #موجودات و #مفاهیم را میتواند بفهمد #ربطشان را می یابد یا بینشان ایجاد ربط میکند او هم به سبب ساخت و به کارگیری ابزار #تفوق دارد هم مثلا به سبب #عصیان یا #مرگ_آگاهی یا گلاویز شدن با بزرگترین و مبهم ترین مفهوم هستی که که #مطلق_هستن است و خداست ( لقب #اسراییل برای یعقوب یعنی کسی که با خدا گلاویز میشود) باری در این معنا هنوز هم انسان #اشرف_مخلوقات است..
۳- #فروید سیلی ناخودآگاه را زد و... به پیر و پیغمبر تمام حکمای شرقی ما به ابعاد پنهان جهان و من_های بی نهایت انسان اشارات داشته اند (در اینجا ما هند و... را شامل میشود ) اشاره به اینکه غیب موجب حرکت شهادت است در ذهن و دل بسیاری ازیشان امری بدیهی است اینکه اگر میخواهید عیانتان سروسامان بگیرد به نهانتان رجوع کنید کنایتی است ازین سخن ..
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق
بلکه گردونی و دریایی عمیق
آن تو زفتت که آن نهصد تو است
قلزم است و غرق گاه صد تو است..
جالب اینجاست که در این ابیات شما باید هم تو (انت ، you) بخوانید هم توو ( لایه )..
باری تنبلی مفرط ما در بازشناخت منابع کهن و روشمند کردن این بازیافت ( بخدا منظورم صرفا روشهای ابداعی غرب که مبتنی است بر منابع غربی و محصول تجربه ی زیسته ی خاص ایشان نیست) ما را به این مقهوریت و استضعاف رقت انگیز کشانده است.
روزگاری بزرگان محقق ما سعی کردند منابع کهن را تصحیح کنند و چاره نداشتند امروز دیرگاهیست ما به مفصلی دیگر سیده ایم انسان ایرانی امروز باید اهل #قرائت شود او باید سوادهای خواندنهای متنوع و متعدد را کشف کند و از دل این منابع و معادن گوهران استخراج کند آنها را با تبحر تراش دهد و با این الماسها و زمردها هم چشم خویش و خویشان را روشن کند و هم چشم #اژدهایان راه را کور کند..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹