Forwarded from محسن یارمحمدی
#علت_بی_اعتمادی
میگویند چرا به حرف رسانه های داخلی بویژه رسمی ها #اعتماد ندارید..
اولا ریشه هایش بسیار بسیار است و اصل ریشه ها نیز در رفتار شماست.
از همان آغاز همه ی تاریخ یک ملت را دروغ و کثیف معرفی کردید..
سه چهارهزارسال تاریخ رفت ذیل #ستمشاهی، فردوسی دروغ پرداز شد، مولانا دوزخی، پهلوی دربست عامل بیگانه، مصدق نامسلمان، الباقی منافق، بازرگان پیر خرفت(؟!)، نایب رهبری پیر ساده لوح، دیگری خائن، دانشگاهیان و دانشمندان #فراماسونر ، دیگری فتنه گر، مقرب امام بی بصیرت و... کجا میماند اعتماد؟ شما متهم ردیف اولید.
بعد هم عکس تابستان را میزنید آنهم بزرگراه تهران قزوین ورودی کرج بعد زیرش چیزهای دیگر مینویسید که مال عکس نیست.
این بی اعتمادی تباهی آور یکشبه شکل نگرفته سالیان دراز است مشغول اعتمادزدایی بودید حالا دامان خودتان را گرفته...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
میگویند چرا به حرف رسانه های داخلی بویژه رسمی ها #اعتماد ندارید..
اولا ریشه هایش بسیار بسیار است و اصل ریشه ها نیز در رفتار شماست.
از همان آغاز همه ی تاریخ یک ملت را دروغ و کثیف معرفی کردید..
سه چهارهزارسال تاریخ رفت ذیل #ستمشاهی، فردوسی دروغ پرداز شد، مولانا دوزخی، پهلوی دربست عامل بیگانه، مصدق نامسلمان، الباقی منافق، بازرگان پیر خرفت(؟!)، نایب رهبری پیر ساده لوح، دیگری خائن، دانشگاهیان و دانشمندان #فراماسونر ، دیگری فتنه گر، مقرب امام بی بصیرت و... کجا میماند اعتماد؟ شما متهم ردیف اولید.
بعد هم عکس تابستان را میزنید آنهم بزرگراه تهران قزوین ورودی کرج بعد زیرش چیزهای دیگر مینویسید که مال عکس نیست.
این بی اعتمادی تباهی آور یکشبه شکل نگرفته سالیان دراز است مشغول اعتمادزدایی بودید حالا دامان خودتان را گرفته...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_درباب_دوستی_خاله_خرسه یا؛
#ما،ایرانیان،چه وقت روی آرامش خواهیم دید؟
گرفت و گیرهای اصلی و فرعی ما ایرانیان کم نیست. نه در حوزه های فردی و شخصی و نه در حوزه های جمعی و اجتماعی. به هزار دلیل سنگ فتنه بر ما میبارد.
مثلا همین روزها بسیاری از پرستاران وبهیاران و پزشکان و تنکسینها و داروخانه ای ها و...(کلا بچه های حوزه ی بهداشت و درمان ما در معرض دهها مشکل و سختی و دشواری و... جدید قرار گرفته اند که باید اضافه شود به دهها مشکل و سختی و... قدیم.
حال در این میان باز به دهها دلیل فردی و اجتماعی و روانشناختی و.. برخی از این عزیزان در دل مرگ #سماع_زندگی میکنند و باز عده ای که همین دیروز از #غارهایشان سرزده اند بیرون معترضند و عربده ی وااسلاماه، توطئه ها و... سرمیکشند.
اولا اینها نمی دانند آنچه خدا و دین و اسلام میدانند هرگز خدا و دین و اسلام نیست انگاره و توهمی است ازین مفاهیم که نقش بسته بر سنگ ذهنشان
دوم ( دلیل اولی هم هست) نه خدا، نه دین و نه اسلام آنقدر حقیر و بی پناهند که بخواهند کسانی چون شما حافظش باشید کسانی که در طول تاریخ دوستیشان با مفاهیم متعالی دوستی همان خرس مثنوی بود است نام دین ایشان را از کام اژدهای نیستی و گمنامی نجات داد اما ایشان بارها برای دور کردن مگسی خُرد چنان سنگی کوفتند بر سر دین که :
سنگ روی خفته را خشخاش کرد
این مثل بر جمله عالم فاش کرد
مهر ابله مهر خرس آمد یقین
کین او مهر است و مهر اوست کین..
(بلا تشبیه به حالمان در این روزها)
این اظهار نظرها و عملها برخی دوستانم را به این پرسش رسانده که ما کی آرامش خواهیم داشت و کی شادی خواهیم کرد؟
پاسخها به این پرسش بسیار است اما نخست میپرسم باید منظورتان از #ما روشن شود.
بارها نوشته ام اگر ما مثلا نسل دهه ی پنجاه و شصت باشد یا مثلا هفتاد و هشتاد داستان یک جور دیده میشود و اگر ما من باشم و فرزندانم و فرزندانشان و... داستان وجوه دیگری خواهد گرفت. اکثریت ما باید تکلیف باورهای پست تاریخی را در خود روشن کنیم باورهایی که بصورت ضرب المثلهای رایج درآمده اند:
دیگی که برای ما نمی جوشد سر سگ درش بجوشد.
آری چنین باورهای مهیبی که در بسیاری از ضرب المثلها هست و اکثریت ما قبولش داریم باید پالایش شود بماند که گروه تریبون دار، حصار امن دار، باسط الید... بسیار بیشتر چنین باورهایی دارد. سخن این است تک تک ما باید به واکاوی خود و تاریخ خود بپردازیم دست به پالایش بزنیم و یادمان باشد چیزی که دهه ها و سده ها تهنشین شده در وجود ما دست کم چندین سال تلاش میخواهد که به سامان برسد.
پس #ما یعنی همه ی گذشته و آینده مان و سروسامان دادن به این عظمت هم آگاهی فراوان میخواهد هم تلاش فردی و جمعی فراوان...
از جمله ی این تلاشها در سطح عام مطالعه و دقت در متون است ( کتابها، فیلمها، اتفاقاتی که در برابر چشم ما می افتد و..) ما برای کامرانی و نهایتا کامیابی نیازمند مطالعه و مهمتر از آن درست کردن یک #بایگانی محکم هستیم ( چیزی که در طول تاریخ ما ازجانب همه ی صاحب قدرتان حذف شده در حالیکه در غرب اساس تحولات عمده بوده.
بدین قرار که اسکند ملعون تمام اسناد هخامنشیان را سوزاند بعد که ساسانیان غالب شدند تمام اسناد اشکانیان را سوزاندند، بعد اعراب بیابانگرد تمام اسناد ساسانیان را بعد غزنویان بیست سی حلد تاریخ بیهقی را و... پهلوی قاجار را، ج.ا پهلوی را بعد کا رسید به رییس جمهوران و مدیران مثلا معجزه ی هزاره ی سوم کل تاریخ انقلابی که او را از هیچ به همه چیز رسانده نفی میکرد و مدیر حقیر سر کارآمده تمام کارهای مدیر قبلی را) باری از بزرگترین ضعفهای ما ایرانیان نداشتن #بایگانی به سامان است چون همه چیز که نابود شد زبلها تاریخ دیگری برای ما مینویسند درست مثل جاهلان و سودجویان و پلیدان زرنگی که دوره ی دیکتاتوری پهلوی را دارند سپید سپید رنگ میزنند و البته تقصیر آقایان بچه زرنگ انقلابی در این حادثه ی مهیب زیاداست چون کلا رنگ سیاه پاشیدند به پنجاه شصت سال که هیچ هزاران سال تاریخ ایران...
بنابراین؛
۱-ما یعنی کل گذشته و آینده ی خاکستری مان
۲- با مطالعه و کار طاقت فرسا باید تکلیفمان را با سیاهیها و سفیدیهایمان روشن کنیم
۳-این کار در سطح عموم و نیز خواص مولد فکر صورت بگیرد
۴- نیازمند یک بایگانی محکم و ماندگاریم در زندگی فردی جمعی
۵- باید بدانیم تاریخ ما و منطقه ی در هم ریخته ی ما دیگ درهم جوش غریبی است هرگونه گفتار و کردار اگر این شئیٌ-عُجاب را در نظر نگیرد راه به امنیتی پایدار نخواهد برد...
۶-....به گمانم باید همه خشتی بیاریم و خشت خشت خانه ی امنی بسازیم و...
الحمدلله اولا و آخرا
#دکتر-محسن-یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ما،ایرانیان،چه وقت روی آرامش خواهیم دید؟
گرفت و گیرهای اصلی و فرعی ما ایرانیان کم نیست. نه در حوزه های فردی و شخصی و نه در حوزه های جمعی و اجتماعی. به هزار دلیل سنگ فتنه بر ما میبارد.
مثلا همین روزها بسیاری از پرستاران وبهیاران و پزشکان و تنکسینها و داروخانه ای ها و...(کلا بچه های حوزه ی بهداشت و درمان ما در معرض دهها مشکل و سختی و دشواری و... جدید قرار گرفته اند که باید اضافه شود به دهها مشکل و سختی و... قدیم.
حال در این میان باز به دهها دلیل فردی و اجتماعی و روانشناختی و.. برخی از این عزیزان در دل مرگ #سماع_زندگی میکنند و باز عده ای که همین دیروز از #غارهایشان سرزده اند بیرون معترضند و عربده ی وااسلاماه، توطئه ها و... سرمیکشند.
اولا اینها نمی دانند آنچه خدا و دین و اسلام میدانند هرگز خدا و دین و اسلام نیست انگاره و توهمی است ازین مفاهیم که نقش بسته بر سنگ ذهنشان
دوم ( دلیل اولی هم هست) نه خدا، نه دین و نه اسلام آنقدر حقیر و بی پناهند که بخواهند کسانی چون شما حافظش باشید کسانی که در طول تاریخ دوستیشان با مفاهیم متعالی دوستی همان خرس مثنوی بود است نام دین ایشان را از کام اژدهای نیستی و گمنامی نجات داد اما ایشان بارها برای دور کردن مگسی خُرد چنان سنگی کوفتند بر سر دین که :
سنگ روی خفته را خشخاش کرد
این مثل بر جمله عالم فاش کرد
مهر ابله مهر خرس آمد یقین
کین او مهر است و مهر اوست کین..
(بلا تشبیه به حالمان در این روزها)
این اظهار نظرها و عملها برخی دوستانم را به این پرسش رسانده که ما کی آرامش خواهیم داشت و کی شادی خواهیم کرد؟
پاسخها به این پرسش بسیار است اما نخست میپرسم باید منظورتان از #ما روشن شود.
بارها نوشته ام اگر ما مثلا نسل دهه ی پنجاه و شصت باشد یا مثلا هفتاد و هشتاد داستان یک جور دیده میشود و اگر ما من باشم و فرزندانم و فرزندانشان و... داستان وجوه دیگری خواهد گرفت. اکثریت ما باید تکلیف باورهای پست تاریخی را در خود روشن کنیم باورهایی که بصورت ضرب المثلهای رایج درآمده اند:
دیگی که برای ما نمی جوشد سر سگ درش بجوشد.
آری چنین باورهای مهیبی که در بسیاری از ضرب المثلها هست و اکثریت ما قبولش داریم باید پالایش شود بماند که گروه تریبون دار، حصار امن دار، باسط الید... بسیار بیشتر چنین باورهایی دارد. سخن این است تک تک ما باید به واکاوی خود و تاریخ خود بپردازیم دست به پالایش بزنیم و یادمان باشد چیزی که دهه ها و سده ها تهنشین شده در وجود ما دست کم چندین سال تلاش میخواهد که به سامان برسد.
پس #ما یعنی همه ی گذشته و آینده مان و سروسامان دادن به این عظمت هم آگاهی فراوان میخواهد هم تلاش فردی و جمعی فراوان...
از جمله ی این تلاشها در سطح عام مطالعه و دقت در متون است ( کتابها، فیلمها، اتفاقاتی که در برابر چشم ما می افتد و..) ما برای کامرانی و نهایتا کامیابی نیازمند مطالعه و مهمتر از آن درست کردن یک #بایگانی محکم هستیم ( چیزی که در طول تاریخ ما ازجانب همه ی صاحب قدرتان حذف شده در حالیکه در غرب اساس تحولات عمده بوده.
بدین قرار که اسکند ملعون تمام اسناد هخامنشیان را سوزاند بعد که ساسانیان غالب شدند تمام اسناد اشکانیان را سوزاندند، بعد اعراب بیابانگرد تمام اسناد ساسانیان را بعد غزنویان بیست سی حلد تاریخ بیهقی را و... پهلوی قاجار را، ج.ا پهلوی را بعد کا رسید به رییس جمهوران و مدیران مثلا معجزه ی هزاره ی سوم کل تاریخ انقلابی که او را از هیچ به همه چیز رسانده نفی میکرد و مدیر حقیر سر کارآمده تمام کارهای مدیر قبلی را) باری از بزرگترین ضعفهای ما ایرانیان نداشتن #بایگانی به سامان است چون همه چیز که نابود شد زبلها تاریخ دیگری برای ما مینویسند درست مثل جاهلان و سودجویان و پلیدان زرنگی که دوره ی دیکتاتوری پهلوی را دارند سپید سپید رنگ میزنند و البته تقصیر آقایان بچه زرنگ انقلابی در این حادثه ی مهیب زیاداست چون کلا رنگ سیاه پاشیدند به پنجاه شصت سال که هیچ هزاران سال تاریخ ایران...
بنابراین؛
۱-ما یعنی کل گذشته و آینده ی خاکستری مان
۲- با مطالعه و کار طاقت فرسا باید تکلیفمان را با سیاهیها و سفیدیهایمان روشن کنیم
۳-این کار در سطح عموم و نیز خواص مولد فکر صورت بگیرد
۴- نیازمند یک بایگانی محکم و ماندگاریم در زندگی فردی جمعی
۵- باید بدانیم تاریخ ما و منطقه ی در هم ریخته ی ما دیگ درهم جوش غریبی است هرگونه گفتار و کردار اگر این شئیٌ-عُجاب را در نظر نگیرد راه به امنیتی پایدار نخواهد برد...
۶-....به گمانم باید همه خشتی بیاریم و خشت خشت خانه ی امنی بسازیم و...
الحمدلله اولا و آخرا
#دکتر-محسن-یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_عدد
هیچ میدانستید سالانه حدود ۲/۱۰۰/۰۰۰ دومیلیون صدهزار ایرانی به ترکیه میروند تا گردش و خرید کنند؟
میانگین دلار خارج شده ۷۰۰ است که تقریبا یک میلیارد و پانصدمیلیون دلار میشود ۱/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰ اگر این رقم به تومان حساب شود حدود
۲۲/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/
تومان به اقتصاد ترکیه خدمت میکنیم. این رقم سوای خرید خانه، احداث کارخانه، دادن مالهای ایرانی به شبه برندهای ترکیه و... طلاهایی است که نعمت خدا تلقی شده و رجیب_اردوغان ضبطش میکند تا خرج کشورگشایی عثمانی وارش کند..
فاعتبروا_یا_اولی_الالباب
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هیچ میدانستید سالانه حدود ۲/۱۰۰/۰۰۰ دومیلیون صدهزار ایرانی به ترکیه میروند تا گردش و خرید کنند؟
میانگین دلار خارج شده ۷۰۰ است که تقریبا یک میلیارد و پانصدمیلیون دلار میشود ۱/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰ اگر این رقم به تومان حساب شود حدود
۲۲/۵۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/
تومان به اقتصاد ترکیه خدمت میکنیم. این رقم سوای خرید خانه، احداث کارخانه، دادن مالهای ایرانی به شبه برندهای ترکیه و... طلاهایی است که نعمت خدا تلقی شده و رجیب_اردوغان ضبطش میکند تا خرج کشورگشایی عثمانی وارش کند..
فاعتبروا_یا_اولی_الالباب
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یک_ایده_ی_هولناک
دولتها در همه جای جهان مافیایی اداره میشوند ایشان با تصاحب، پول، رسانه، قوای نظامی و... با همدیگر و سایر باندهای شبه دولتی هماهنگ هستند ( دقت کنید کسانی -در هر حوزه مواد مخدر، قاچاق نفت، اسلحه، انسان، علم، ورزش و... - حذف میشوند که در راستای هماهنگی با پدرخوانده ها نیستند) حالا حرف این است شما میتوانید در هماهنگی با هم کل بشر را آنطور که میخواهید بدوشید.
مثلا الان با یک ویروس که جالب است همه دلهره اش را دارند جز دولت مردان ( ترامپ با هوادارانش دست میدهد، پوتین ملاقاتهایش براه است و تا حالا فقط پانزده مورد در روسیه کرونایی اعلان شده، آلمان تجمعات بالای هزار نفر را لغو میکند (!؟!؟!)) آری همه ی اصحاب قدرت شادمانه اند جز ملتی که به عذاب خودقرنطینگی رسیده اند. بسیاری خرده کسب و کارها دارد نابود میشود، بسیاری کالاها مصرف نمیشود و بسیاری چند برابر شده است و... کم کم خلق و خوی انسانها تغییر میکند و... سودهای اصلی به جیب چه کسانی جاری میشود؟!
این خیال غیرانسانی بسیار شوم است. اما انسان در صد سال اخیر از صاحبان قدرت و ثروت در جهان مگر جز رغتار غیر انسانی و شوم چیزی دیده است؟
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دولتها در همه جای جهان مافیایی اداره میشوند ایشان با تصاحب، پول، رسانه، قوای نظامی و... با همدیگر و سایر باندهای شبه دولتی هماهنگ هستند ( دقت کنید کسانی -در هر حوزه مواد مخدر، قاچاق نفت، اسلحه، انسان، علم، ورزش و... - حذف میشوند که در راستای هماهنگی با پدرخوانده ها نیستند) حالا حرف این است شما میتوانید در هماهنگی با هم کل بشر را آنطور که میخواهید بدوشید.
مثلا الان با یک ویروس که جالب است همه دلهره اش را دارند جز دولت مردان ( ترامپ با هوادارانش دست میدهد، پوتین ملاقاتهایش براه است و تا حالا فقط پانزده مورد در روسیه کرونایی اعلان شده، آلمان تجمعات بالای هزار نفر را لغو میکند (!؟!؟!)) آری همه ی اصحاب قدرت شادمانه اند جز ملتی که به عذاب خودقرنطینگی رسیده اند. بسیاری خرده کسب و کارها دارد نابود میشود، بسیاری کالاها مصرف نمیشود و بسیاری چند برابر شده است و... کم کم خلق و خوی انسانها تغییر میکند و... سودهای اصلی به جیب چه کسانی جاری میشود؟!
این خیال غیرانسانی بسیار شوم است. اما انسان در صد سال اخیر از صاحبان قدرت و ثروت در جهان مگر جز رغتار غیر انسانی و شوم چیزی دیده است؟
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#نوسروده
#محسن_بارانی
بهار در راه است
ولی تو رنگ خزان را نشانده ای در چشم
نگاه کن به زمین
که بعد آنهمه سرد
که بعدآن همه کین
وبعداز این همه درد
شکفته سبزتر از سالهای پیشینش
نفس کشیده به زیبایی نخستینش
من و تو جنس زمینیم و
چشمه ی پاکیم
من و تو کودک آبیم و بچه ی خاکیم
من و تو همدم بادیم و تشنه ی آتش
بیا و کوه غم از روی دوش خود بردار
بیا لباس غم کهنه را زتن برکش
چرا دوباره پر از رویش سحر نشویم
چرا دوباره به عشقی پر از ترانه و تب
دوباره همنفس رودی از خطر نشویم
بخند دختر جنگل
دوباره فصل شکفتن به دشت عشق رسیده
بخند نور دو دیده..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#محسن_بارانی
بهار در راه است
ولی تو رنگ خزان را نشانده ای در چشم
نگاه کن به زمین
که بعد آنهمه سرد
که بعدآن همه کین
وبعداز این همه درد
شکفته سبزتر از سالهای پیشینش
نفس کشیده به زیبایی نخستینش
من و تو جنس زمینیم و
چشمه ی پاکیم
من و تو کودک آبیم و بچه ی خاکیم
من و تو همدم بادیم و تشنه ی آتش
بیا و کوه غم از روی دوش خود بردار
بیا لباس غم کهنه را زتن برکش
چرا دوباره پر از رویش سحر نشویم
چرا دوباره به عشقی پر از ترانه و تب
دوباره همنفس رودی از خطر نشویم
بخند دختر جنگل
دوباره فصل شکفتن به دشت عشق رسیده
بخند نور دو دیده..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#دردستان
بارها گفته ام ما نسلهای سده ی اخیر مصایب زمینی و آسمانی بسیار دیده ایم اما به نظر کمرکش این عذابهای علیم متعلق به متولدین دهه ی چهل و پنجاه بود البته به شرطی که بچه ی شهر باشی و شهرهای مورد حمله..
آری #درمیانه_زیستن (به تعبییر قرآن #کبد) که ذاتی ترین ویژگی انسان است بیشتر نصیب ما شد و البته پدرانمان اما ایشان اغلب این روزها را ندیدند و متولدین دهه ی شصت که اگر داشته باشند خاطره ای، تصویری محو است از آن ایام...
حالا چرا اینها را میگویم؟
به برکت مدیریت جنگ در دهه ی شصت ما کودکان و نوجوانان آن ایام چیزها دیدیم که هر انسانی را پیر که نه نابود میکند.
دی و بهمن که میشد منتظر تابوتها بودیم این گل پرپر ماست.. و بعد حمله به مردم بی پناه در شب با موشک و بمب و...
زمستان ۶۲
زمستان تا فرورین ۶۴
دی و بهمن ۶۵ و نوروز ۶۶
بهمن تا اردیبهشت ۶۶
بهمن تا اردیبهشت ۶۷..
تمام شهرهای ایران بویژه غرب کشور دلهره ی مرگ داشت و نابودی.. ترس افتاده بود روی شهر..
اگر بشود کتاب خاطراتی واقعی از ما کودکان و نوجوانان آن سالها نوشت #دردل_گردباد #گینزبورگ رنگ میبازد در برابر آنها..
اینکه کودک ده ساله ی ارموی، یا زنجانی، یا بروجردی و.. در راه مدرسه دوستش را بی سر ببیند یا آن یکی دوستش روده هایش را گرفته باشد در دستش و بگوید.. من خوب میشوم مگر نه..
باری باید اینها را ملت جمع کند تا یادش نرود که چه دشمنان ددمنش خارجی داشته که به عمد دبستان و دبیرستان را بمب میزدند آنهم به فاصله ی چند دقیقه تا مادران و پدران رفته باشند دنبال پاره های تنشان و... و البته چه ابلهان مطلقی که نه از دنیا چیزی میدانستند و نه از آخرت.. وگرنه مزرعه شان اینهمه خون نمی خواست..
باری بهمن ۶۶ تا حدود اردیبهشت ۶۷ تهران تعطیل بود مثل همین روزها ( البته تهران کوچک با جمعیتی شاید سه چهارمیلیونی نه پانزده بیست میلیونی)و شاید نیمی از مردم شهر رفته بودند شهرهای کوچک و روستاهای پدری و..
و بسیاری پدران کار نداشتند.. خاطره اش را نوشته ام؛ در آن غروب درد که پدر پس اندازش ته کشیده بود و آنقدر کله شق بود که از کسی قرض نگیرد و..
حالا پس از حدود سی سال عذابی دردناک تر افتاده به جان مردم.. درنده خویی صدام و حزب بعث حالا از شرق سیل شده روی ما.. ملتی که هرچه را بشود قورت داد میبلعد و در بازارهای غذایش از چهارگوشه ی زمین و دریا و مرداب و... پرنده و چرنده و درنده و خزنده و دونده و... را انبار میکند روی هم و دوزخی از خون و چرک و کثافت غذا میخورد و حالا محصولش شده این اوضاع بغرنج برای کل جهان..
و بی پناه تر از جهان همین ملت ایران که باز اسیر ددمنشی دشمنانند و مدیرانی که کانَّه کارگزاران ایشانند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بارها گفته ام ما نسلهای سده ی اخیر مصایب زمینی و آسمانی بسیار دیده ایم اما به نظر کمرکش این عذابهای علیم متعلق به متولدین دهه ی چهل و پنجاه بود البته به شرطی که بچه ی شهر باشی و شهرهای مورد حمله..
آری #درمیانه_زیستن (به تعبییر قرآن #کبد) که ذاتی ترین ویژگی انسان است بیشتر نصیب ما شد و البته پدرانمان اما ایشان اغلب این روزها را ندیدند و متولدین دهه ی شصت که اگر داشته باشند خاطره ای، تصویری محو است از آن ایام...
حالا چرا اینها را میگویم؟
به برکت مدیریت جنگ در دهه ی شصت ما کودکان و نوجوانان آن ایام چیزها دیدیم که هر انسانی را پیر که نه نابود میکند.
دی و بهمن که میشد منتظر تابوتها بودیم این گل پرپر ماست.. و بعد حمله به مردم بی پناه در شب با موشک و بمب و...
زمستان ۶۲
زمستان تا فرورین ۶۴
دی و بهمن ۶۵ و نوروز ۶۶
بهمن تا اردیبهشت ۶۶
بهمن تا اردیبهشت ۶۷..
تمام شهرهای ایران بویژه غرب کشور دلهره ی مرگ داشت و نابودی.. ترس افتاده بود روی شهر..
اگر بشود کتاب خاطراتی واقعی از ما کودکان و نوجوانان آن سالها نوشت #دردل_گردباد #گینزبورگ رنگ میبازد در برابر آنها..
اینکه کودک ده ساله ی ارموی، یا زنجانی، یا بروجردی و.. در راه مدرسه دوستش را بی سر ببیند یا آن یکی دوستش روده هایش را گرفته باشد در دستش و بگوید.. من خوب میشوم مگر نه..
باری باید اینها را ملت جمع کند تا یادش نرود که چه دشمنان ددمنش خارجی داشته که به عمد دبستان و دبیرستان را بمب میزدند آنهم به فاصله ی چند دقیقه تا مادران و پدران رفته باشند دنبال پاره های تنشان و... و البته چه ابلهان مطلقی که نه از دنیا چیزی میدانستند و نه از آخرت.. وگرنه مزرعه شان اینهمه خون نمی خواست..
باری بهمن ۶۶ تا حدود اردیبهشت ۶۷ تهران تعطیل بود مثل همین روزها ( البته تهران کوچک با جمعیتی شاید سه چهارمیلیونی نه پانزده بیست میلیونی)و شاید نیمی از مردم شهر رفته بودند شهرهای کوچک و روستاهای پدری و..
و بسیاری پدران کار نداشتند.. خاطره اش را نوشته ام؛ در آن غروب درد که پدر پس اندازش ته کشیده بود و آنقدر کله شق بود که از کسی قرض نگیرد و..
حالا پس از حدود سی سال عذابی دردناک تر افتاده به جان مردم.. درنده خویی صدام و حزب بعث حالا از شرق سیل شده روی ما.. ملتی که هرچه را بشود قورت داد میبلعد و در بازارهای غذایش از چهارگوشه ی زمین و دریا و مرداب و... پرنده و چرنده و درنده و خزنده و دونده و... را انبار میکند روی هم و دوزخی از خون و چرک و کثافت غذا میخورد و حالا محصولش شده این اوضاع بغرنج برای کل جهان..
و بی پناه تر از جهان همین ملت ایران که باز اسیر ددمنشی دشمنانند و مدیرانی که کانَّه کارگزاران ایشانند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#انواع_ادبی_و_راه_نجات (۳)
#ادبیات_نمایشی_بخوانیم..
ادب #غنایی بسیار شخصی بود. فردیت مطلقی که هرچه غلیظ تر باشد عمومیت بیشتری میگیرد.ادب غنایی سفر به اعماق و نهانخانه های وجود انسان است و کمتر کسی جرات و توان رفتن و بازگشتن به چنین سفری را دارد اما چون رفت و آمد، چیزهایی میگوید که اکثر انسانها خویش را درآن میبینند.
ادب حماسی مربوط به #ملت است آنچه امروزه nation مینامند و با کشور و قوم و... فرق دارد و تعداد ملت های جهان در این تعریف بسیار اندک اند. باری ادب حماسی روی به بیرون دارد. بیرونی که در نهایتش میرسد به ساخت درون.
در آنچه غزل مینامیم و غنا فرد از فرد روایت میکند. تا ما در فردیت او خویش را بازشناسیم و در ادب حماسی فرد از جمع میگوید تا در آیینه ی بیرون علاوه بر جمع به فردیت برسیم.
این است که فردوسی بی همانند در پایان داستان پرشکوه #فریدون، پس از آنهمه روایت های گوناگون و شرح ماوقع بیرون میگوید:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز عود و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش،کن فریدون تویی..
و اما در نظر من ادب #نمایشی محصول جامعه ای است که به امنیت نسبی بالایی رسیده فردانیت و جمعانیتش سروسامانی یافته و تکلیف اینها برای بسیاری ( آگاهانه یا خودکار) روشن شده است. ادب نمایشی محصول مرحله ای است که بشر فهمیده فرد در جمع معنا دارد و جمع از فرد ساخته میشود. یک تعامل مبتنی بر فرزانه گی..
کار را همه باید با همدیگر انجام بدهیم نوشتن برای نمایش با نوشتن برای خواندن ( خود برای خود -غنایی- یا دیگری برای تو-حماسی-) فرق دارد. اینجا جزییات مهمتر میشود چون پای تصویر عینی و چشم نیز در میان است..
از زاویه ی تابش نور، تا چگونگی و چرایی قرار گرفتن #تفنگ_چخوف بر دیوار و... مهم است خب صدا هم که هست.
می بینید نمایش محصول جمعیت است برای حماسه از #ملت استفاده کردم و برای #نمایش از #مدنیت استفاده میکنم از #پلیس یا مثلا #شهریت. نگاه کنید که نخستین نمایشها کجاها اجرا میشد؟
نمایش جادوی حضور است. حضوری فقط یکبار.. #وحدت در نمایش است که حضرتش را اینقدر جذاب میکند از یک بازیگر درست حسابی تئاتر بپرسید تفاوت #صحنه و #دوربین را تا بعد از کلی گفتن #فرق_دارد #فرق_دارد بگوید: ببین باید بچشی داستانو... هیچ نمایش بزرگی از منظر بازیگر بزرگ دوبار اجرا نمیشود و این جادوی درک نشدنی همان است که بازیگران و البته تماشاگران اصیل را برآن میدارد که بگویند #تئاتر چیز دیگری است. یا #تئاتر کجا و #سینما کجا؟
این است که ملت و کشور ما هنوز #نمایش ندارد و نمایش نمایش را اجرا میکند نه خودش را.. چون هنوز آن جمع مبتنی بر فرد در ایران شکل نگرفته و چون آن فرد هنوز نمی داند بود و نمودش فقط و به ناچار از پنجره ی جمع است که متجلی میشود.( که این سخنان البته مقامی میخواهد و مقالی که دارم بداهه مینویسم)
سخن دیگر اینکه اینها را انسان مینویسد همان انسان غنایی،حماسی، نمایشی پس هیچ استبعادی ندارد که ما رد پای تمامی انواع ادبی را نبینیم و البته با توجه به #نویسنده گه گاه یکی غالب آید بر دیگری بویژه با توجه به سرزمین و تاریخ نویسنده و تجربه ی زیسته اش..
اما خواندن چند نمایش را همیشه سفارش کرده ام دست کم #فاوست_گوته و #پرنده_آبی_مترلینگ را از داخلیها هم که حتما بلدید.. من نسل اول را میپسندم (رضا کمال شهرزاد و آن دو ناکام دیگر را) بعد ساعدی و بیضایی را و سری هم به نعلبندیان میزنم اما خواندن و بررسی دست کم پنج اثر را ضرورت زندگی یک انسان شهری میشمارم..
الحمدلله اولا و آخرا
دکترمحسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ادبیات_نمایشی_بخوانیم..
ادب #غنایی بسیار شخصی بود. فردیت مطلقی که هرچه غلیظ تر باشد عمومیت بیشتری میگیرد.ادب غنایی سفر به اعماق و نهانخانه های وجود انسان است و کمتر کسی جرات و توان رفتن و بازگشتن به چنین سفری را دارد اما چون رفت و آمد، چیزهایی میگوید که اکثر انسانها خویش را درآن میبینند.
ادب حماسی مربوط به #ملت است آنچه امروزه nation مینامند و با کشور و قوم و... فرق دارد و تعداد ملت های جهان در این تعریف بسیار اندک اند. باری ادب حماسی روی به بیرون دارد. بیرونی که در نهایتش میرسد به ساخت درون.
در آنچه غزل مینامیم و غنا فرد از فرد روایت میکند. تا ما در فردیت او خویش را بازشناسیم و در ادب حماسی فرد از جمع میگوید تا در آیینه ی بیرون علاوه بر جمع به فردیت برسیم.
این است که فردوسی بی همانند در پایان داستان پرشکوه #فریدون، پس از آنهمه روایت های گوناگون و شرح ماوقع بیرون میگوید:
فریدون فرخ فرشته نبود
ز عود و ز عنبر سرشته نبود
به داد و دهش یافت آن نیکویی
تو داد و دهش،کن فریدون تویی..
و اما در نظر من ادب #نمایشی محصول جامعه ای است که به امنیت نسبی بالایی رسیده فردانیت و جمعانیتش سروسامانی یافته و تکلیف اینها برای بسیاری ( آگاهانه یا خودکار) روشن شده است. ادب نمایشی محصول مرحله ای است که بشر فهمیده فرد در جمع معنا دارد و جمع از فرد ساخته میشود. یک تعامل مبتنی بر فرزانه گی..
کار را همه باید با همدیگر انجام بدهیم نوشتن برای نمایش با نوشتن برای خواندن ( خود برای خود -غنایی- یا دیگری برای تو-حماسی-) فرق دارد. اینجا جزییات مهمتر میشود چون پای تصویر عینی و چشم نیز در میان است..
از زاویه ی تابش نور، تا چگونگی و چرایی قرار گرفتن #تفنگ_چخوف بر دیوار و... مهم است خب صدا هم که هست.
می بینید نمایش محصول جمعیت است برای حماسه از #ملت استفاده کردم و برای #نمایش از #مدنیت استفاده میکنم از #پلیس یا مثلا #شهریت. نگاه کنید که نخستین نمایشها کجاها اجرا میشد؟
نمایش جادوی حضور است. حضوری فقط یکبار.. #وحدت در نمایش است که حضرتش را اینقدر جذاب میکند از یک بازیگر درست حسابی تئاتر بپرسید تفاوت #صحنه و #دوربین را تا بعد از کلی گفتن #فرق_دارد #فرق_دارد بگوید: ببین باید بچشی داستانو... هیچ نمایش بزرگی از منظر بازیگر بزرگ دوبار اجرا نمیشود و این جادوی درک نشدنی همان است که بازیگران و البته تماشاگران اصیل را برآن میدارد که بگویند #تئاتر چیز دیگری است. یا #تئاتر کجا و #سینما کجا؟
این است که ملت و کشور ما هنوز #نمایش ندارد و نمایش نمایش را اجرا میکند نه خودش را.. چون هنوز آن جمع مبتنی بر فرد در ایران شکل نگرفته و چون آن فرد هنوز نمی داند بود و نمودش فقط و به ناچار از پنجره ی جمع است که متجلی میشود.( که این سخنان البته مقامی میخواهد و مقالی که دارم بداهه مینویسم)
سخن دیگر اینکه اینها را انسان مینویسد همان انسان غنایی،حماسی، نمایشی پس هیچ استبعادی ندارد که ما رد پای تمامی انواع ادبی را نبینیم و البته با توجه به #نویسنده گه گاه یکی غالب آید بر دیگری بویژه با توجه به سرزمین و تاریخ نویسنده و تجربه ی زیسته اش..
اما خواندن چند نمایش را همیشه سفارش کرده ام دست کم #فاوست_گوته و #پرنده_آبی_مترلینگ را از داخلیها هم که حتما بلدید.. من نسل اول را میپسندم (رضا کمال شهرزاد و آن دو ناکام دیگر را) بعد ساعدی و بیضایی را و سری هم به نعلبندیان میزنم اما خواندن و بررسی دست کم پنج اثر را ضرورت زندگی یک انسان شهری میشمارم..
الحمدلله اولا و آخرا
دکترمحسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
نوسروده اسفند.pdf
84.9 KB
نوسروده ی اسفند ماه درد
...دانه ی غریب شعر دیگری
در بهار بی فروغ
در سموم مرگ و نخوت دروغ
به سنگلاخ سینه ی شکسته ام
جوانه میزند
پیچک همیشه خسته ام...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
...دانه ی غریب شعر دیگری
در بهار بی فروغ
در سموم مرگ و نخوت دروغ
به سنگلاخ سینه ی شکسته ام
جوانه میزند
پیچک همیشه خسته ام...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دردستان
در بی خوابیهای این روزها و شبان و نت گردیها به نامه ای وحشتناک رسیدم از مرحوم اصغر فردی نازنین خطاب به #رجب_طیب_اردوغان..
حیرتا و حسرتا... از اینهمه نمک ناشناسی..
این دردنامه ی حزن انگیز البته قبل از آخرین خدمت معلوم نیست چرای ایران به ترکیه ی اردوغان نوشته شده. رجیبی که سوار بر هواپیما التماس محل فرار میکرد و باز تمهیدات برادران نجاتش داد و چرا؟! هرگز ندانستم.. شاید برای ابقایش در این ننگها و پلیدکاریها که در سوریه میکند با شیعیان علی (ع)..
من عمر میخواهم عمری دراز تا کوتاهی وجودی برخی قدبلندهای متوهم بر همه آشکار شود.
دیدی آن قهقه ی کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه ی شاهین قضا غافل بود..
👆👆👆👆
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در بی خوابیهای این روزها و شبان و نت گردیها به نامه ای وحشتناک رسیدم از مرحوم اصغر فردی نازنین خطاب به #رجب_طیب_اردوغان..
حیرتا و حسرتا... از اینهمه نمک ناشناسی..
این دردنامه ی حزن انگیز البته قبل از آخرین خدمت معلوم نیست چرای ایران به ترکیه ی اردوغان نوشته شده. رجیبی که سوار بر هواپیما التماس محل فرار میکرد و باز تمهیدات برادران نجاتش داد و چرا؟! هرگز ندانستم.. شاید برای ابقایش در این ننگها و پلیدکاریها که در سوریه میکند با شیعیان علی (ع)..
من عمر میخواهم عمری دراز تا کوتاهی وجودی برخی قدبلندهای متوهم بر همه آشکار شود.
دیدی آن قهقه ی کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجه ی شاهین قضا غافل بود..
👆👆👆👆
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پرسش_همیشه
همیشه از من می پرسند چرا متهم ردیف اول اوضاع مملکت را حاکمیت میدانی؟
بگذارید جمله ی اصلی را بگویم :
چون اکثریت مدیران این مملکت و نهایتا نظامی که محصول این مدیریتهاست #دنیایی_ترین_حکومت تاریخ ایران است.
چرا؟
چون نگاهش حالی است، عملکردش بگذار بگذرد است، چون غالبا آینده بین نیست و اصلی ترین معنای آخرت :آینده است آنهم آینده ای بی انتها، یعنی انسان باید کاری کند که هزار سال. هزاران سال دیگر هم چون مورد سوال قرار گرفت پاسخی درخور داشته باشد و اصلا چرا پاسخ بدهد؟ خود عمل از خودش دفاع میکند و میماند..
بگذارید مثالی بزنم. بیش از بیست سال است هروقت تهران را از نواحی کوهستانی نگاه میکنم تمام بدنم میلرزد. این شهر که تحت مدیریت آقایان بطرزی جنون آمیز افسار گسیخته و هیچ در و پیکری ندارد اگر با حادثه ای مثلا زلزله روبرو شود جز مرگ و نیستی و تباهی چه راهی پیش رو دارد؟ چرا پنجاه سال پیش تهران را محدود میکردند و بعد هیچ محدودیتی برش اعمال نشد؟
یحتمل در همه جای جهان شهرها مکانهایی دارند که پناهگاه روز مباداست نقاطی مهم و راهبردی که خالی گذاشته شده برای روزهای قیامتی.. وقتی به غرب تهران نگاه میکردم مطمئن میشدم پنجاه سال پیش چنین طرحی داشته اند.. جنگلهای غرب ریه ی تهران باشد و فضاهای خالی، بستری برای روز مبادا..
حال کدام شیاطین کدام فرزندان اهریمن غرب تهران را کردند چراگاه فربه گیشان؟ منطقه جدید تعریف کردند مالها ساختند و ریه ی تهران را و زمینهای مبادا را نابود کردند تا دنیاشان رونق بگیرد؟ ثروت و قدرتشان افزون شود و...
دیگر ایمان دارم مصیبت بزرگ کشور فقط جهل است با مدیرانی که اصلا #تفکر نمیدانند چیست؟ فکر همیشه غایب وجود اکثریت این قبیله ی دنیاگراست و جهنمی که ما درش افتاده ایم البته محصول وجود ایشان و ملتی است که اکثریت آنها هم اهل #تفکر نیستند...
نمیدانم آیا خداوند بنا بر رئوفیت و #رحیمیتش به همه ی ما رحم خواهد کرد یا ما وارد روند عذابهایی شدهایم که هرکداممان کم و بیش در پیدایششان سهم داریم. و معلوم است آنان که قدرت و ثروت و... بیشتری دارند صددرصد سهمی بیشتر دارند...
نعوذ بالله من سوء القضا..
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
همیشه از من می پرسند چرا متهم ردیف اول اوضاع مملکت را حاکمیت میدانی؟
بگذارید جمله ی اصلی را بگویم :
چون اکثریت مدیران این مملکت و نهایتا نظامی که محصول این مدیریتهاست #دنیایی_ترین_حکومت تاریخ ایران است.
چرا؟
چون نگاهش حالی است، عملکردش بگذار بگذرد است، چون غالبا آینده بین نیست و اصلی ترین معنای آخرت :آینده است آنهم آینده ای بی انتها، یعنی انسان باید کاری کند که هزار سال. هزاران سال دیگر هم چون مورد سوال قرار گرفت پاسخی درخور داشته باشد و اصلا چرا پاسخ بدهد؟ خود عمل از خودش دفاع میکند و میماند..
بگذارید مثالی بزنم. بیش از بیست سال است هروقت تهران را از نواحی کوهستانی نگاه میکنم تمام بدنم میلرزد. این شهر که تحت مدیریت آقایان بطرزی جنون آمیز افسار گسیخته و هیچ در و پیکری ندارد اگر با حادثه ای مثلا زلزله روبرو شود جز مرگ و نیستی و تباهی چه راهی پیش رو دارد؟ چرا پنجاه سال پیش تهران را محدود میکردند و بعد هیچ محدودیتی برش اعمال نشد؟
یحتمل در همه جای جهان شهرها مکانهایی دارند که پناهگاه روز مباداست نقاطی مهم و راهبردی که خالی گذاشته شده برای روزهای قیامتی.. وقتی به غرب تهران نگاه میکردم مطمئن میشدم پنجاه سال پیش چنین طرحی داشته اند.. جنگلهای غرب ریه ی تهران باشد و فضاهای خالی، بستری برای روز مبادا..
حال کدام شیاطین کدام فرزندان اهریمن غرب تهران را کردند چراگاه فربه گیشان؟ منطقه جدید تعریف کردند مالها ساختند و ریه ی تهران را و زمینهای مبادا را نابود کردند تا دنیاشان رونق بگیرد؟ ثروت و قدرتشان افزون شود و...
دیگر ایمان دارم مصیبت بزرگ کشور فقط جهل است با مدیرانی که اصلا #تفکر نمیدانند چیست؟ فکر همیشه غایب وجود اکثریت این قبیله ی دنیاگراست و جهنمی که ما درش افتاده ایم البته محصول وجود ایشان و ملتی است که اکثریت آنها هم اهل #تفکر نیستند...
نمیدانم آیا خداوند بنا بر رئوفیت و #رحیمیتش به همه ی ما رحم خواهد کرد یا ما وارد روند عذابهایی شدهایم که هرکداممان کم و بیش در پیدایششان سهم داریم. و معلوم است آنان که قدرت و ثروت و... بیشتری دارند صددرصد سهمی بیشتر دارند...
نعوذ بالله من سوء القضا..
@niyazrstanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#برای-گذر-از-گریوه
الا یا ایها الساقی...
خوانشی (متفاوت و مختصر) از نخستین غزلِ دیوان حضرت حافظ...
#دکتر-محسن-یارمحمدی
۲۷اسفند ۱۳۹۸
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
الا یا ایها الساقی...
خوانشی (متفاوت و مختصر) از نخستین غزلِ دیوان حضرت حافظ...
#دکتر-محسن-یارمحمدی
۲۷اسفند ۱۳۹۸
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یاددشتی_درستایش_ناامیدی
#ماهی_سیاه_صمد_یا_کرم_شبتاب
شاید چند و چون وجود ما آدمیان در نوجوانی شکل میگیرد و بسته میشود. گو اینکه برخی معتقدند ما از پنج شش سالگی به بعد دیگر تغییری بنیادین نمی کنیم بلکه غالبا دانه ها و نهالهای خصایصی را که در سرزمین وجود خویش کاشته ایم و کاشته اند رشد می دهیم و ستبر می کنیم.
راستش را بخواهید من هم معتقد به همین نگاهم.. زندگی خود و نزدیکانم را اغلب با دقتی بسیار مد نظر داشته ام و میبینم مثلا من در نوجوانی خبردار شدم جامعه مان تحول شگفتی نخواهد داشت و بعد از سی سال میبینم درست فکر کرده ام. آری تحول بوده اما بسیار بطیء و آرام.. سی سال پیش شاید پانصدر هزار نفر تحصیلات لیسانس و بالاتر داشتند و الان به گمانم بیش از ده پانزده میلیون باشد اما این تحول چندان بنیادهای جامعه و افراد را تغییر نداده..
میزان، مطالعه، تفکر، نقد، فهم، کار، و... شاخصه هایی که باید محصول آن تحصیلات میبود کم پیش رفته گاه متوقف مانده و در مواردی ( میزان مطالعه) پس رفت داشته...
در عوض توهم دانای کل بودن، فهمیدگی، خودخداپنداری، توهم راهنما بودن، ادعای بسیار داشتن، ناراضی بودن و... جهش چشم گیری داشته است.
چون الان همه کارشناسند طبعا کارهایی را دون شان خود میپندارند و برخی کارها یا روی زمین میماند یا کسی انجامش میدهد که ازیشان شایسته تر نیست و...
حالا حرفم این بود در همان نوجوانی چشم بستم بر امید داشتن به بیرون و به خود گفتم: اگر چیزی و چیزهایی را نیک میدانی بزرگترین هنرت این خواهد بود که در آن راستا تلاش کنی، عمر بگذاری و..
شاید در این نگاه و ایجاد این تصمیم کرم شبتاب #صمد_بهرنگی و نیز خود #ماهی_سیاه_کوچولو بی تاثیر نبوده باشد که کتاب بالینی من بود نوشته های صمد از شش تا ده دوازده سالگی ولی به هرحال امروز در میانسالی برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود.شاید این یادداشت را نوشتم برای آن عزیز جوانتری که شور تغییر کردن و تغییر دادن در وجودش زبانه میکشد. و خواستم ترجیع بند زندگی ام را برایش بگویم:
هیچ تغییر شگفتی، هیچ دگرگونی بزرگ و خوشایندی در چشم انداز انسان اتفاق نخواهد افتاد تغییرات جهان بیرون بسیار کند است از تغییراتی که ممکن است ما درخویش ایجاد کنیم. یک دلیل واضحش #زمان است. ملت یا جامعه مفهومی بسیار فربه و کلان است زمان برای تحولات بنیادین ( و نه صوری که مثال زدم) بسیار میخواهد.. اما ما به عنوان یک انسان زمانمان به قول #شاملو بیشرمانه اندک است.. باید برای زندگی خویش کاری کردتا شرمساری اندک شود.
نگران مسوولیت اجتماعی هم نباش آن کرم شبتاب اگر ده تا، صدتا، هزارتا میشد جهان اینقدر تاریک نمی ماند...
#محسن_یارمحمدی
همیشه_جستجوگر_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ماهی_سیاه_صمد_یا_کرم_شبتاب
شاید چند و چون وجود ما آدمیان در نوجوانی شکل میگیرد و بسته میشود. گو اینکه برخی معتقدند ما از پنج شش سالگی به بعد دیگر تغییری بنیادین نمی کنیم بلکه غالبا دانه ها و نهالهای خصایصی را که در سرزمین وجود خویش کاشته ایم و کاشته اند رشد می دهیم و ستبر می کنیم.
راستش را بخواهید من هم معتقد به همین نگاهم.. زندگی خود و نزدیکانم را اغلب با دقتی بسیار مد نظر داشته ام و میبینم مثلا من در نوجوانی خبردار شدم جامعه مان تحول شگفتی نخواهد داشت و بعد از سی سال میبینم درست فکر کرده ام. آری تحول بوده اما بسیار بطیء و آرام.. سی سال پیش شاید پانصدر هزار نفر تحصیلات لیسانس و بالاتر داشتند و الان به گمانم بیش از ده پانزده میلیون باشد اما این تحول چندان بنیادهای جامعه و افراد را تغییر نداده..
میزان، مطالعه، تفکر، نقد، فهم، کار، و... شاخصه هایی که باید محصول آن تحصیلات میبود کم پیش رفته گاه متوقف مانده و در مواردی ( میزان مطالعه) پس رفت داشته...
در عوض توهم دانای کل بودن، فهمیدگی، خودخداپنداری، توهم راهنما بودن، ادعای بسیار داشتن، ناراضی بودن و... جهش چشم گیری داشته است.
چون الان همه کارشناسند طبعا کارهایی را دون شان خود میپندارند و برخی کارها یا روی زمین میماند یا کسی انجامش میدهد که ازیشان شایسته تر نیست و...
حالا حرفم این بود در همان نوجوانی چشم بستم بر امید داشتن به بیرون و به خود گفتم: اگر چیزی و چیزهایی را نیک میدانی بزرگترین هنرت این خواهد بود که در آن راستا تلاش کنی، عمر بگذاری و..
شاید در این نگاه و ایجاد این تصمیم کرم شبتاب #صمد_بهرنگی و نیز خود #ماهی_سیاه_کوچولو بی تاثیر نبوده باشد که کتاب بالینی من بود نوشته های صمد از شش تا ده دوازده سالگی ولی به هرحال امروز در میانسالی برهمانیم که بودیم و همان خواهد بود.شاید این یادداشت را نوشتم برای آن عزیز جوانتری که شور تغییر کردن و تغییر دادن در وجودش زبانه میکشد. و خواستم ترجیع بند زندگی ام را برایش بگویم:
هیچ تغییر شگفتی، هیچ دگرگونی بزرگ و خوشایندی در چشم انداز انسان اتفاق نخواهد افتاد تغییرات جهان بیرون بسیار کند است از تغییراتی که ممکن است ما درخویش ایجاد کنیم. یک دلیل واضحش #زمان است. ملت یا جامعه مفهومی بسیار فربه و کلان است زمان برای تحولات بنیادین ( و نه صوری که مثال زدم) بسیار میخواهد.. اما ما به عنوان یک انسان زمانمان به قول #شاملو بیشرمانه اندک است.. باید برای زندگی خویش کاری کردتا شرمساری اندک شود.
نگران مسوولیت اجتماعی هم نباش آن کرم شبتاب اگر ده تا، صدتا، هزارتا میشد جهان اینقدر تاریک نمی ماند...
#محسن_یارمحمدی
همیشه_جستجوگر_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#شعرستان
#کبیسه_های_درد
در حسرتی شگرف
خورشید،
سینه خیز
پیکر خونین خویش را
به خانه ی صفر دیگری میرساند
- چه خوشبخت بوده اند مردمان هزارسال
که در تمام زمستانها
دلتنگ بی نوا
چون بط کنار آب
می نشسته اند کران تا کران برف
کامیاب زیسته اند
که هرگز
جنازه بر سرشان نباریده
و پا انداز دروغ
به ریش خلق نخندیده
+ما در کجای راه
به اشتباه
پیچیدیم
که جز کبیسه های پیاپی دردهای نامتقارن
هیچ ندیدیم؟
و از باغهای سبز جهان
جز داغهای سرخ مسلسل هیچ میوه نچیدیم؟
ما در کدام ساعت صفر
گرد مدار هیچ نشستیم
و در سر سیاه کدام زمستان
بی صداتر از بغض پدری مغرور شکستیم
در مدار صفر
نشسته ایم به شب
مواج تلواسه های تب
و سرگیجه های همیشه
در رقص تیشه و ریشه
دست می افشانیم و پای میکوبیم
به ساز باد به ساز برف
به ساز زلزله به ساز طوفان
به ساز این همه حرف
به ساز ساکت شیطان
و با اینهمه
هنوز هم خوبیم
چرا که خسته، دلشکسته
مرا ببوس بر لب
سرود ای ایران میخوانیم
شک نکنید
ما مرغ سحریم
و تا تمام سپیده های همیشه میمانیم
#محسن-بارانی
۲۹/ اسفندماه/۱۳۹۸
@niyazestanbaranj
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کبیسه_های_درد
در حسرتی شگرف
خورشید،
سینه خیز
پیکر خونین خویش را
به خانه ی صفر دیگری میرساند
- چه خوشبخت بوده اند مردمان هزارسال
که در تمام زمستانها
دلتنگ بی نوا
چون بط کنار آب
می نشسته اند کران تا کران برف
کامیاب زیسته اند
که هرگز
جنازه بر سرشان نباریده
و پا انداز دروغ
به ریش خلق نخندیده
+ما در کجای راه
به اشتباه
پیچیدیم
که جز کبیسه های پیاپی دردهای نامتقارن
هیچ ندیدیم؟
و از باغهای سبز جهان
جز داغهای سرخ مسلسل هیچ میوه نچیدیم؟
ما در کدام ساعت صفر
گرد مدار هیچ نشستیم
و در سر سیاه کدام زمستان
بی صداتر از بغض پدری مغرور شکستیم
در مدار صفر
نشسته ایم به شب
مواج تلواسه های تب
و سرگیجه های همیشه
در رقص تیشه و ریشه
دست می افشانیم و پای میکوبیم
به ساز باد به ساز برف
به ساز زلزله به ساز طوفان
به ساز این همه حرف
به ساز ساکت شیطان
و با اینهمه
هنوز هم خوبیم
چرا که خسته، دلشکسته
مرا ببوس بر لب
سرود ای ایران میخوانیم
شک نکنید
ما مرغ سحریم
و تا تمام سپیده های همیشه میمانیم
#محسن-بارانی
۲۹/ اسفندماه/۱۳۹۸
@niyazestanbaranj
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#شرح_یار
غزلی که طی آن با برخی ویژگیهای یار حافظ آشنا میشویم.
شرح از: #دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
غزلی که طی آن با برخی ویژگیهای یار حافظ آشنا میشویم.
شرح از: #دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#سعدی_خوانی با #محسن_بارانی
به سفارش عزیزان مهرپرور و سعدی_دوستم قرار شد .هر از گاهی غزلی نغز از سعدی همیشه عاشق بخوانم و به اشتراک بگذارم.
با توجه به امکانات امیدوارم لحظاتی خوش برایتان پدید آید..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
به سفارش عزیزان مهرپرور و سعدی_دوستم قرار شد .هر از گاهی غزلی نغز از سعدی همیشه عاشق بخوانم و به اشتراک بگذارم.
با توجه به امکانات امیدوارم لحظاتی خوش برایتان پدید آید..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
#آیات_نوین
سخن به آن کس که اهلش است میرسد خواه از میان هزار سخن ، خواه از پس هزار سال .. اگر تو را #سخنی هست بگو .
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سخن به آن کس که اهلش است میرسد خواه از میان هزار سخن ، خواه از پس هزار سال .. اگر تو را #سخنی هست بگو .
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Audio
#اسرار_مگو(۳)
#حافظ_خوانی با #محسن_بارانی
شناوری در دریای بی کران حافظ با #کشتی_شکسته_ی_من
چو برشکست صبا زلف عنبر افشانش
به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#حافظ_خوانی با #محسن_بارانی
شناوری در دریای بی کران حافظ با #کشتی_شکسته_ی_من
چو برشکست صبا زلف عنبر افشانش
به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
High Heels
Ludovico Einaudi
#پیانو
گویا #هگل صدای پیانو را نوای مادرانه ی هستی نامیده ... بسیار بسیار موافقم.
#لودویکو_ایناودی ایتالیایی پیانو مینوازد و آهنگساز است . کارهایش را بسیار دوست میدارم ۱۳۹۷ نیز در تهران اجرایی داشته..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گویا #هگل صدای پیانو را نوای مادرانه ی هستی نامیده ... بسیار بسیار موافقم.
#لودویکو_ایناودی ایتالیایی پیانو مینوازد و آهنگساز است . کارهایش را بسیار دوست میدارم ۱۳۹۷ نیز در تهران اجرایی داشته..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹