عزیزانم سلام
به لطف عزیزان در خبرگزاری تارنا( پایگاه تخصصی شعر و ترانه ی ایران )، از شب گذشته، دکلمه ی شعرم با عنوان " بازیچه " روی صفحه ی اصلی تارنا بارگذاری شده.
افتخارم خواهد بود اگر اجازه داشته باشم تا با صدا و شعرم، چند دقیقه ای میهمان دل های دریاتون باشم.
اگر مایل بودین، لطفا در اطلاع رسانی یاورم باشید که بهترین رسانه، شما مهربانان هستید و بس.
ارادتمند: نیما ایمانی
لینک دکلمه:
https://tarna.ir/Neyestan/nimaimani/1178/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%86%D9%87
به لطف عزیزان در خبرگزاری تارنا( پایگاه تخصصی شعر و ترانه ی ایران )، از شب گذشته، دکلمه ی شعرم با عنوان " بازیچه " روی صفحه ی اصلی تارنا بارگذاری شده.
افتخارم خواهد بود اگر اجازه داشته باشم تا با صدا و شعرم، چند دقیقه ای میهمان دل های دریاتون باشم.
اگر مایل بودین، لطفا در اطلاع رسانی یاورم باشید که بهترین رسانه، شما مهربانان هستید و بس.
ارادتمند: نیما ایمانی
لینک دکلمه:
https://tarna.ir/Neyestan/nimaimani/1178/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C%DA%86%D9%87
صادقانه بگم؟ شگفت زده شدم از این همه پشتیبانی قشنگ شما عزیزانم. سومین کتاب شعر و ترانه م، حدود دو ماه پیش و در روزهایی متولد شد که همه درگیر ویروس کرونا شده بودیم. جلسه ی رونمایی و جشن امضا که با زحمت نشر وزین مایا تدارک دیده شده بود به همین دلیل کنسل شد. نمایشگاه کتاب اردیبهشت هم لغو شد تا کتابم هیچ فرصتی برای توزیع عمومی نداشته باشه.راستش خیلی غمگین بودم بابت این اتفاق های پشت سر هم...
.
◾امروز مدیر نشر مایا( نیما معماریان عزیز )، بهم اطلاع داد که همه ی کتاب های چاپ اول فقط با سفارش تلفنی و خرید اینترنتی فروخته شده
.
◾دستبوس مهرتون هستم که سال هاست من کمترین رو پشتیبانی می کنین. در مقابل مهرتون می ایستم و کلاه از سر برمی دارم. امیدوارم سعادت داشته باشم تا بتونم با ترانه های جدیدم ذره ای از این محبتتون رو جبران کنم. بعد از این روزهای سخت کرونایی، بسیار منتظرم تا در کنار شما همراهان بی نظیرم جشن رونمایی بگیریم... یا در نمایشگاه کتاب، روی ماهتون رو ببینم... شما بی تردید، حقیقی ترین دوستان مجازی من هستین.
◾به امید خدای بزرگ، در آینده ی نزدیک، چاپ دوم کتاب تقدیمتون خواهد شد.
ارادتمند شما: نیما ایمانی
@nimaimaani
.
◾امروز مدیر نشر مایا( نیما معماریان عزیز )، بهم اطلاع داد که همه ی کتاب های چاپ اول فقط با سفارش تلفنی و خرید اینترنتی فروخته شده
.
◾دستبوس مهرتون هستم که سال هاست من کمترین رو پشتیبانی می کنین. در مقابل مهرتون می ایستم و کلاه از سر برمی دارم. امیدوارم سعادت داشته باشم تا بتونم با ترانه های جدیدم ذره ای از این محبتتون رو جبران کنم. بعد از این روزهای سخت کرونایی، بسیار منتظرم تا در کنار شما همراهان بی نظیرم جشن رونمایی بگیریم... یا در نمایشگاه کتاب، روی ماهتون رو ببینم... شما بی تردید، حقیقی ترین دوستان مجازی من هستین.
◾به امید خدای بزرگ، در آینده ی نزدیک، چاپ دوم کتاب تقدیمتون خواهد شد.
ارادتمند شما: نیما ایمانی
@nimaimaani
" مثلث " ، برنامه ی تحلیلی و چالشی رادیو تارنا است. در این برنامه میهمان اصلی، حسن جان علیشیری عزیزه که بسیار دوستش دارم و با مجریان محترم ، پیرامون خانه ترانه به گفتگو پرداخته...و من هم به درخواست و لطف عزیزان در خبرنگاری تارنا، به عنوان میهمان تلفنی در قسمتی از برنامه حضور داشتم و درباره ی کارگاه های شعر و ترانه صحبت کردم. امیدوارم گوش بدین و از صحبت های مطرح شده راضی باشین.
ارادتمند_ نیما ایمانی
لینک مستقیم برنامه:
https://tarna.ir/Radio/Triangle/1193/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87
@nimaimaani
ارادتمند_ نیما ایمانی
لینک مستقیم برنامه:
https://tarna.ir/Radio/Triangle/1193/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B4%DB%8C-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87
@nimaimaani
آغاز سفر... هجرتم از کلبه ی بی نور
از مقصدم این را بلدم... دورترین دور
شعر: نیما ایمانی
تکنیک کنته سفید
نقاش و طراح: داوود الماسی عزیز
از هدیه ی قشنگشون سپاسگزارم
@nimaimaani
از مقصدم این را بلدم... دورترین دور
شعر: نیما ایمانی
تکنیک کنته سفید
نقاش و طراح: داوود الماسی عزیز
از هدیه ی قشنگشون سپاسگزارم
@nimaimaani
" شاید بهار "
مثه سایه با من... به هر جا برم...
خیالت کنارم قدم می زنه
خیالم به رویای تو گرم نیست!
داره زندگی مو بهم می زنه
پریشونی پایان هر درد نیست
یه دردایی صد سال همراهته
تو سینه ت می مونه، نفس می کشه
نمی خوای ولی بد هواخواهته
قراری که سوزوندی یادم نرفت
تو رفتی ولی خاطره ت گم نشد
شکستی منو اما این تیکه ها...
برای زمستونت هیزم نشد!
می دونم...تو هم مثل من خسته ای
تو هر جاده رفتی، تهش مرگ بود
گلم... گفته بودم نری... کم نشی!...
تو هر باغی رفتی که بی برگ بود!
تو... درگیر این مرگ خودخواسته
من مست دیوونه چشمام به در
سرم زیر برفه تا شاید بهار...
بازم خواب دیدی که... پاشو پسر
ترانه سرا: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
نشر مایا
مثه سایه با من... به هر جا برم...
خیالت کنارم قدم می زنه
خیالم به رویای تو گرم نیست!
داره زندگی مو بهم می زنه
پریشونی پایان هر درد نیست
یه دردایی صد سال همراهته
تو سینه ت می مونه، نفس می کشه
نمی خوای ولی بد هواخواهته
قراری که سوزوندی یادم نرفت
تو رفتی ولی خاطره ت گم نشد
شکستی منو اما این تیکه ها...
برای زمستونت هیزم نشد!
می دونم...تو هم مثل من خسته ای
تو هر جاده رفتی، تهش مرگ بود
گلم... گفته بودم نری... کم نشی!...
تو هر باغی رفتی که بی برگ بود!
تو... درگیر این مرگ خودخواسته
من مست دیوونه چشمام به در
سرم زیر برفه تا شاید بهار...
بازم خواب دیدی که... پاشو پسر
ترانه سرا: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
نشر مایا
" کوچه "
از همه شهر، همین کوچه به یادم مانده
دست هایی که جدا شد و جدامانده هنوز
حال تو بی خبری؟ دل نگرانی؟شاید!...
در من اما تب آن حال و هوا مانده هنوز
مقصدت دور ترین جای جهان شد بی من
شهر، خالی تر از آنی که نفس تازه کنم!
گیج و مبهوت، پر از اشک و... پناهی که نبود
غرق رویا... که نشد باتو هم اندازه کنم
خواهش ساده ی دنیای جوانم ماندی
گرچه دنیام جوان بود ولی... حالا نیست
آسمان درد مرا دید و فقط باران شد!
آسمان، نامه رسان بود ولی... حالا نیست
داغ من کوچه و فصلم، قلمم پاییز است
شعر، تب دارد و دارد نفسم می گیرد
من وفادار به عهدی که شکستی ماندم
شاعر از وصله ناجور شدن می میرد!
تو کجا و من درگیر خیالات کجا؟
تو مگر درد پر از شعر مرا می دانی؟
عمر من پیر شد از مرز جنون بی تو گذشت
این همه شعر نوشتم، تو مگر می خوانی؟
باید اطراف جنونم بنشینم شاید
آسمان راه نشانم بدهد برگردم
به خودم، از تو، از اندوه بهاری که نبود
باز من را به جهانم بدهد برگردم
شاعر: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
@nimaimaani
از همه شهر، همین کوچه به یادم مانده
دست هایی که جدا شد و جدامانده هنوز
حال تو بی خبری؟ دل نگرانی؟شاید!...
در من اما تب آن حال و هوا مانده هنوز
مقصدت دور ترین جای جهان شد بی من
شهر، خالی تر از آنی که نفس تازه کنم!
گیج و مبهوت، پر از اشک و... پناهی که نبود
غرق رویا... که نشد باتو هم اندازه کنم
خواهش ساده ی دنیای جوانم ماندی
گرچه دنیام جوان بود ولی... حالا نیست
آسمان درد مرا دید و فقط باران شد!
آسمان، نامه رسان بود ولی... حالا نیست
داغ من کوچه و فصلم، قلمم پاییز است
شعر، تب دارد و دارد نفسم می گیرد
من وفادار به عهدی که شکستی ماندم
شاعر از وصله ناجور شدن می میرد!
تو کجا و من درگیر خیالات کجا؟
تو مگر درد پر از شعر مرا می دانی؟
عمر من پیر شد از مرز جنون بی تو گذشت
این همه شعر نوشتم، تو مگر می خوانی؟
باید اطراف جنونم بنشینم شاید
آسمان راه نشانم بدهد برگردم
به خودم، از تو، از اندوه بهاری که نبود
باز من را به جهانم بدهد برگردم
شاعر: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
@nimaimaani
" مرد، مونده بود "
خسته و غریب، درد بود و رفت
خواب صد بهار، زرد بود و رفت
گل رو شاخه نیست، باغ ماتمه
شاعری بده، واژه ها کمه!
شهر، بی صدا... آسمون، کبود
مرد، مونده بود... کوچه رفته بود!
عشق، خاطره س... لج نکن پسر
راه قصه رو کج نکن پسر
بی صدا برو قصه تم ببر
از خیال خام... رد نشو... بپر!
این توهمه، انتظار کی؟!
عشق، خاک شد... گیر و دار کی؟!
قلب، چاک چاک...سینه پرهراس
جاده رو به شب، غرق التماس...
خسته و غریب، درد بود و رفت
خواب صد بهار، زرد بود و رفت
ترانه سرا: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
@nimaimaani
خسته و غریب، درد بود و رفت
خواب صد بهار، زرد بود و رفت
گل رو شاخه نیست، باغ ماتمه
شاعری بده، واژه ها کمه!
شهر، بی صدا... آسمون، کبود
مرد، مونده بود... کوچه رفته بود!
عشق، خاطره س... لج نکن پسر
راه قصه رو کج نکن پسر
بی صدا برو قصه تم ببر
از خیال خام... رد نشو... بپر!
این توهمه، انتظار کی؟!
عشق، خاک شد... گیر و دار کی؟!
قلب، چاک چاک...سینه پرهراس
جاده رو به شب، غرق التماس...
خسته و غریب، درد بود و رفت
خواب صد بهار، زرد بود و رفت
ترانه سرا: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
@nimaimaani
" آخرین بار "
می خواستم کنارت از این حال بد
از هرچی که درگیرشم دور شم
می خواستم که این بار، درگیر تو...
بمونم از عشق تو مغرور شم
تو می گفتی تنهایی مو می کشی
تو می گفتی و باورش ساده بود
نگات کردم اما دلم زودتر...
به دام دل سنگت افتاده بود!
تو این حال بد قصه ای تازه نیست
تو دنیای من، آدما دشمنن
دیگه خنجر از پشت سر کهنه شد
تو چشمات نگا می کنن می زنن!
با اینکه زمونه رفیقم نبود
توی بی کسی از تو بت ساختم
واسه آخرین بار، عاشق شدم
واسه آخرین بار... بد باختم
تو اینا رو پای گلایه م نذار
به تنهایی هرشبم راضیم
تو دنیا فقط آینه راست گفت...
که من بهترین مهره بازیم!
تو این حال بد قصه ای تازه نیست
تو دنیای من، آدما دشمنن
دیگه خنجر از پشت سر کهنه شد
تو چشمات نگا می کنن می زنن!
ترانه سرا: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
هنرمند عکاس: محمد پرستاری
می خواستم کنارت از این حال بد
از هرچی که درگیرشم دور شم
می خواستم که این بار، درگیر تو...
بمونم از عشق تو مغرور شم
تو می گفتی تنهایی مو می کشی
تو می گفتی و باورش ساده بود
نگات کردم اما دلم زودتر...
به دام دل سنگت افتاده بود!
تو این حال بد قصه ای تازه نیست
تو دنیای من، آدما دشمنن
دیگه خنجر از پشت سر کهنه شد
تو چشمات نگا می کنن می زنن!
با اینکه زمونه رفیقم نبود
توی بی کسی از تو بت ساختم
واسه آخرین بار، عاشق شدم
واسه آخرین بار... بد باختم
تو اینا رو پای گلایه م نذار
به تنهایی هرشبم راضیم
تو دنیا فقط آینه راست گفت...
که من بهترین مهره بازیم!
تو این حال بد قصه ای تازه نیست
تو دنیای من، آدما دشمنن
دیگه خنجر از پشت سر کهنه شد
تو چشمات نگا می کنن می زنن!
ترانه سرا: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
هنرمند عکاس: محمد پرستاری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دل دل غروب جمعه... پیشکش به دل های مهربون شما عزیزانم
پی نوشت:
کاستی هاشو ببخشید یاران... تو یک برداشت گرفتم
#نیما_ایمانی
#محمد_نوری
#استاد_محمد_نوری
#نوازنده #ترانه_سرا #شاعر
#سه_تار #موسیقی
#موسیقی_پاپ #موسیقی_سنتی
#موسیقی_ایرانی
#ترانه #شعر #آهنگ
#ویدیو #کلیپ
#جان_مریم
#اجرای_زنده
#نوازندگی #نیماایمانی
پی نوشت:
کاستی هاشو ببخشید یاران... تو یک برداشت گرفتم
#نیما_ایمانی
#محمد_نوری
#استاد_محمد_نوری
#نوازنده #ترانه_سرا #شاعر
#سه_تار #موسیقی
#موسیقی_پاپ #موسیقی_سنتی
#موسیقی_ایرانی
#ترانه #شعر #آهنگ
#ویدیو #کلیپ
#جان_مریم
#اجرای_زنده
#نوازندگی #نیماایمانی
" بت رفتنی "
تو از من هزاران سفر، دورتر
از احساس صد قله، مغرورتر
من از شک چشمت به جانم پرم
تو رفتی و من زخم ها می خورم!
غرور من، آوار آیینه هاست
وجودت پر از آتش کینه هاست
تو تلخی و دنیای من، قند تر
به زندان چشم تو پابندتر
تو دوری و تیره ست اقبال من
کمی ابر گریه ست در فال من
گل بی قرارم، بت رفتنی...
کجای جهان بدون منی؟
قرار رسیدن به رفتن نبود
به تنهایی مرده ی من نبود
که تنها شوم غم بگیرد مرا
نمانی و عشقت بمیرد مرا
تو کشتی، ولی این جسد مرده نیست
شبیه گدای لگدخورده نیست
من از جنس فریادها آمدم
من از نسل فرهادها آمدم
همه هستی من همین تیشه است...
به دنیا بکوبم که بی ریشه است
تو هم مثل دنیا مرا پس زدی
و خنجر به رویای نارس زدی
همین فکر ها... بر تنم تیر شد
دو پای جوانم زمینگیر شد
عروس تمام خیالات دود...
جواب دل عاشقم این نبود
شعر: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
@nimaimaani
تو از من هزاران سفر، دورتر
از احساس صد قله، مغرورتر
من از شک چشمت به جانم پرم
تو رفتی و من زخم ها می خورم!
غرور من، آوار آیینه هاست
وجودت پر از آتش کینه هاست
تو تلخی و دنیای من، قند تر
به زندان چشم تو پابندتر
تو دوری و تیره ست اقبال من
کمی ابر گریه ست در فال من
گل بی قرارم، بت رفتنی...
کجای جهان بدون منی؟
قرار رسیدن به رفتن نبود
به تنهایی مرده ی من نبود
که تنها شوم غم بگیرد مرا
نمانی و عشقت بمیرد مرا
تو کشتی، ولی این جسد مرده نیست
شبیه گدای لگدخورده نیست
من از جنس فریادها آمدم
من از نسل فرهادها آمدم
همه هستی من همین تیشه است...
به دنیا بکوبم که بی ریشه است
تو هم مثل دنیا مرا پس زدی
و خنجر به رویای نارس زدی
همین فکر ها... بر تنم تیر شد
دو پای جوانم زمینگیر شد
عروس تمام خیالات دود...
جواب دل عاشقم این نبود
شعر: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
@nimaimaani
من، همین ثانیه ها، برزخ صد رسوایی
من؛ همین شمع پریشان لگد خورده ی سرد
من؛ همین عمر به پای تو فراموش شده
تو؛ همین آینه در آینه در آینه درد
برشی از شعر
شاعر: نیما ایمانی
@nimaimaani
من؛ همین شمع پریشان لگد خورده ی سرد
من؛ همین عمر به پای تو فراموش شده
تو؛ همین آینه در آینه در آینه درد
برشی از شعر
شاعر: نیما ایمانی
@nimaimaani
همه شهرن... همه کوه... همه باغن... همه دشت
جزيره ام تو تبعيد، بدون راه برگشت!
مي خواستم مرد باشم، خيابون َگرد باشم!...
با دستات گرم بودم، ميخواستم سرد باشم!
خودآزاري و غربت... پريشوني و تکرار
چقدر سخته بفهمي... پشيمون باشي هر بار
یه تهرون پرسه کم بود واسه مردی که غم داشت
همه دنيا رو گشت و... بازم دستاتو َکم داشت
برشی از ترانه " خودآزار "
ترانه سرا: نیما ایمانی
ازکتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
نشر مایا
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا #شاعر
@nimaimaani
جزيره ام تو تبعيد، بدون راه برگشت!
مي خواستم مرد باشم، خيابون َگرد باشم!...
با دستات گرم بودم، ميخواستم سرد باشم!
خودآزاري و غربت... پريشوني و تکرار
چقدر سخته بفهمي... پشيمون باشي هر بار
یه تهرون پرسه کم بود واسه مردی که غم داشت
همه دنيا رو گشت و... بازم دستاتو َکم داشت
برشی از ترانه " خودآزار "
ترانه سرا: نیما ایمانی
ازکتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
نشر مایا
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا #شاعر
@nimaimaani
روز قلم... روزی که برای ما شاعرا پر از غم پنهانه... این شعر، تقدیم به همه ی رفقای نجیب و مظلوم شاعرم
حجم سنگين يه بغض كهنه
قد شعرام ديگه كوتاهه
كلي آوار رو بُهتم ريخته
واژه هايي كه بد و بيراهه!
وقت اعدام ترانه ها رسيد
جشن سر بريدن عاشقياس
قلما رو بشكَنين هوا پَسه
شاعراي بي زبون آس و پاس!...
حيف اين همه درخت بي سَره
كه واسه دست شما قلم بشه
شما از جون زمستون چي مي خواين؟
الهي كه دستتون قلم بشه!
دنيا بي شاعرا جاي خوبي بود!
آدما ميومدن... كم مي شدن ...
هرچي مي ديدن مي گفتن حكمته
گاهي لازم بود و پرچم مي شدن!
اومدين دنيا رو پيچ و تاب بدين؟
اومدين حرفاي خوب خوب بزنين؟!
مثلا جاي همه عاشق بشين؟
مثلا ديو بدُ چوب بزنين؟!
بشينين تو خونه تون ساكت و لال
واسه جنگل و پري شعر بگين!...
عاشق ميز اتاقتون بشين!
تا مي خواين دري وري شعر بگين
شاعري عشق پر از آرامش
با يه معصوميت سردرگم
مست پرسیدن راز بوسه...
توي هر حادثه تل هيزم
حجم سنگين يه بغض كهنه
قد شعرام ديگه كوتاهه
كلي آوار رو بُهتم ريخته
واژه هايي كه بد و بي راهه
ترانه سرا: نیما ایمانی
#نیما_ایمانی
#شاعر #ترانه_سرا
@nimaimaani
حجم سنگين يه بغض كهنه
قد شعرام ديگه كوتاهه
كلي آوار رو بُهتم ريخته
واژه هايي كه بد و بيراهه!
وقت اعدام ترانه ها رسيد
جشن سر بريدن عاشقياس
قلما رو بشكَنين هوا پَسه
شاعراي بي زبون آس و پاس!...
حيف اين همه درخت بي سَره
كه واسه دست شما قلم بشه
شما از جون زمستون چي مي خواين؟
الهي كه دستتون قلم بشه!
دنيا بي شاعرا جاي خوبي بود!
آدما ميومدن... كم مي شدن ...
هرچي مي ديدن مي گفتن حكمته
گاهي لازم بود و پرچم مي شدن!
اومدين دنيا رو پيچ و تاب بدين؟
اومدين حرفاي خوب خوب بزنين؟!
مثلا جاي همه عاشق بشين؟
مثلا ديو بدُ چوب بزنين؟!
بشينين تو خونه تون ساكت و لال
واسه جنگل و پري شعر بگين!...
عاشق ميز اتاقتون بشين!
تا مي خواين دري وري شعر بگين
شاعري عشق پر از آرامش
با يه معصوميت سردرگم
مست پرسیدن راز بوسه...
توي هر حادثه تل هيزم
حجم سنگين يه بغض كهنه
قد شعرام ديگه كوتاهه
كلي آوار رو بُهتم ريخته
واژه هايي كه بد و بي راهه
ترانه سرا: نیما ایمانی
#نیما_ایمانی
#شاعر #ترانه_سرا
@nimaimaani
" قاصدک "
مثه نامه ای که باد آورده
مثه قاصدک که بی تابت بود...
چشامو بستم و اینجا بودی
کاش همه خاطره ها یادت بود!
چش می بندم و بازم می خندم
دنیا تو تاریکیا آرومه
اون که عاشق نبوده زود می ره
اون که عاشقه به غم محکومه
آدما زود یادشون می ره همو
آدما خسته می شن... رد می شن
آدما قصه تازه تر می خوان
آدما خوبن ولی بد می شن
شهر بی زندگی م بعد از تو
بی مسافر، بی چراغ،بی رویا
شهر خسته فراموش شده
شهر شب های بدون فردا
دل من مقصد هیچ کسی نبود
تا تو اومدی و درکش کردی
گفتی می مونی و دنیام خندید
دنیامو کشتی و ترکش کردی!
آدما زود یادشون می ره همو
آدما خسته می شن... رد می شن
آدما قصه تازه تر می خوان
آدما خوبن ولی بد می شن
ترانه سرا: نیما ایمانی
#ترانه_سرا #شاعر
@nimaimaani
مثه نامه ای که باد آورده
مثه قاصدک که بی تابت بود...
چشامو بستم و اینجا بودی
کاش همه خاطره ها یادت بود!
چش می بندم و بازم می خندم
دنیا تو تاریکیا آرومه
اون که عاشق نبوده زود می ره
اون که عاشقه به غم محکومه
آدما زود یادشون می ره همو
آدما خسته می شن... رد می شن
آدما قصه تازه تر می خوان
آدما خوبن ولی بد می شن
شهر بی زندگی م بعد از تو
بی مسافر، بی چراغ،بی رویا
شهر خسته فراموش شده
شهر شب های بدون فردا
دل من مقصد هیچ کسی نبود
تا تو اومدی و درکش کردی
گفتی می مونی و دنیام خندید
دنیامو کشتی و ترکش کردی!
آدما زود یادشون می ره همو
آدما خسته می شن... رد می شن
آدما قصه تازه تر می خوان
آدما خوبن ولی بد می شن
ترانه سرا: نیما ایمانی
#ترانه_سرا #شاعر
@nimaimaani
" قدغن "
صد سال نوشتم به مرادی نرسیدم
هر شعر که درگیر جنون شد، خود من بود
هر قافیه خنجر شد و زخمی به دلم زد
می مردم و این مرگ برایم قدغن بود!
پس ساده نوشتم که بریدی... که نماندی
پس ساده گذشتی که بمانم... که بمیرم
من غرق در اندیشه طوفانم و فردا!...
شهری که نمانده ست سراغ از تو بگیرم...
مصلوب در این دور خراباتی و باطل
هر خاطره بن بست به راه نفسم زد
لعنت به تو و رفتن و ویرانی و دوری
لعنت به من و جاده و بیراهه ی ممتد!
تو... مست جهانی که برویانی از ای کاش
من...حسرت یک لحظه نگاهت به نگاهم
تو بال شدی تا پر این خانه بسوزی
من ماندم و سو سو زدن شعر تباهم!
دیر است ولی قسمت این شعر نبودی
موهام سپید است و سر وصل ندارد
درگیر جهانی که خودت کاشته ای باش
اینجا همه زردند و کسی فصل ندارد
شعر: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
نشر مایا
@nimaimaani
صد سال نوشتم به مرادی نرسیدم
هر شعر که درگیر جنون شد، خود من بود
هر قافیه خنجر شد و زخمی به دلم زد
می مردم و این مرگ برایم قدغن بود!
پس ساده نوشتم که بریدی... که نماندی
پس ساده گذشتی که بمانم... که بمیرم
من غرق در اندیشه طوفانم و فردا!...
شهری که نمانده ست سراغ از تو بگیرم...
مصلوب در این دور خراباتی و باطل
هر خاطره بن بست به راه نفسم زد
لعنت به تو و رفتن و ویرانی و دوری
لعنت به من و جاده و بیراهه ی ممتد!
تو... مست جهانی که برویانی از ای کاش
من...حسرت یک لحظه نگاهت به نگاهم
تو بال شدی تا پر این خانه بسوزی
من ماندم و سو سو زدن شعر تباهم!
دیر است ولی قسمت این شعر نبودی
موهام سپید است و سر وصل ندارد
درگیر جهانی که خودت کاشته ای باش
اینجا همه زردند و کسی فصل ندارد
شعر: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
نشر مایا
@nimaimaani
سفرم با تو جهانی پر از افسون می شد
راه بن بست، کجا آخر و مقصد دارد؟!
دل به این راه سپردیم که بازی بخوریم!
گفته بودند که صد پیچ و خم بد دارد
برشی از شعر" کاش هرگز "
شاعر: نیما ایمانی
@nimaimaani
راه بن بست، کجا آخر و مقصد دارد؟!
دل به این راه سپردیم که بازی بخوریم!
گفته بودند که صد پیچ و خم بد دارد
برشی از شعر" کاش هرگز "
شاعر: نیما ایمانی
@nimaimaani