« شاعري»

حجم سنگين يه بغض كهنه
قد شعرام ديگه كوتاهه
كلي آوار رو بُهتم ريخته
واژه هايي كه بد و بيراهه
.
وقت اعدام ترانه ها رسيد
جشن سر بريدن عاشقياس
قلما رو بشكَنين هوا پَسه
شاعراي بي زبون آس و پاس!...
.
حيف اين همه درخت بي سَره
كه واسه دست شما قلم بشه
شما از جون زمستون چي مي خواين؟
الهي كه دستتون قلم بشه!

دنيا بي شاعرا جاي خوبي بود!
آدما ميومدن... كم مي شدن...
هرچي مي ديدن مي گفتن حكمته!
گاهي لازم بود و پرچم مي شدن

اومدين دنيا رو پيچ و تاب بدين؟
اومدين حرفاي خوب خوب بزنين؟!
مثلا جاي همه عاشق بشين؟
مثلا ديو بدُ چوب بزنين؟!

بشينين تو خونه تون ساكت و لال
واسه جنگل و پري شعر بگين!...
عاشق ميز اتاقتون بشين!
تا مي خواين دري وري شعر بگين

شاعري عشق پر از آرامش
با يه معصوميت سردرگم
مست پرسیدن راز بوسه...
توي هر حادثه تل هيزم

حجم سنگين يه بغض كهنه
قد شعرام ديگه كوتاهه
كلي آوار رو بُهتم ريخته
واژه هايي كه بد و بي راهه

ترانه سرا: نیما ایمانی
.
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا #شاعر
#عشق #عاشقانه
#شعر #هنر #ترانه
#ادبیات #محاوره
#ساده_مثل_باران
#نشر_مایا
#نیماایمانی #بارون

#nima_imani #nimaimani
#poem #poet

هر عاشق مجنون که به دار دلش آویخت...
" معشوقه به سامان شد " و افسانه فرو ریخت
من خاک شدم بلکه عبورت به من افتد
تا سایه ی سنگین غرورت به من افتد
رقصیدی و خندیدی و سوزاندی و رفتی...
خورشید شدی... واهمه تاباندی و رفتی
برشی از شعر هجرت
شاعر: نیما ایمانی
از کتاب: کنارت دلم تنگ می شه برات
@nimaimaani

« شبگرد »

گيج و سرگردانم ازديوارها
زشت و دائم؛ برسرم آوارها

روي پيشاني به جز ترديد نيست
کودك « هرگز نمي ترسيد » نيست

آنکه ازفردا نمي ترسيد، مرد
باصداي ضجه مي رقصيد، مرد

چشمهايش، آرزوي واهي ام
سادگي هاي من وگمراهي ام...

خاک من، دستان او، ريشه، درخت
زخمِ تيشه، بُهت من، اندوه، رفت!

رفت و بي او آرزويم پير شد
بي نگاهش فاجعه تعبير شد

تاکجا با خاطراتت سر کنم؟
هردروغ زشت را باور کنم

کوچه بي تو چارفصلش زرد نيست؟
شب به شب شبگرد باشي درد نيست؟

شهر را با اشتياقت گشته ام
تو نبودي... جان تو سرگشته ام

عاشقي معني طوفان است و بس
راه بي برگشت و لغزان است و بس

جنس بي بازار ارزان است و بس
عاقبت، گرگ است و دندان است و بس

شعر را مي بندم و اين خانه را
فکر بي رحمي هر ديوانه را

زير آوار خودم جان مي دهم
خاطراتم را به باران مي دهم
.
#شاعر : #نیما_ایمانی
#کتاب : #کنارت_دلم_تنگ_میشه_برات
#چاپ_دوم
#نشر_مایا
#عکس : #افسون_عباسی
#شعر #ترانه_سرا #ترانه #هنر
#ادبیات #کلاسیک #فاخر #محاوره
#مثنوی #غزل
#شبگرد
#نیماایمانی
#nima_imani #nimaimani
#art #lyric #lyricedits #lyrics #poetry #poem #poet

قصه ی عشق... بازی چرخ روزگاره
عارف عزیز
نوازنده: نیما ایمانی
دل دل من و سازم تقدیم به دل های دریاتون عزیزانم
#نیما_ایمانی
#نوازنده # ترانه_سرا #شاعر

عشق اگر اينه كه آوار رو قلبت باشه...
خاطره مثل يه فيلم از جلو چشمات رد شه...
بغضِ نامرد بگيره... نفست حبس بشه...
ضربانت وسط مرثيه‌ها ممتد شه...

عشق اگر اينه كه شوخي قشنگي هم نيست
تو خيالمم نبود اينجوري خاكستر شم
خوب مي‌دونم كه چشات بدجوري دزديدن داشت
اما دختر، چه جوري راضي شدي پرپر شم؟

ترانه سرا: نیما ایمانی
برشی از ترانه ی جدید
عکس: بانو ملیکا معصومی
@nimaimaani

بي نگاه تو
زجر مي كشم
آينه شاهده
هم قسم، بدون
بعدِ رفتنت
آسمون شدم
ابر دارم و...
نم نم جنون

برشی از ترانه ی جدید
ترانه سرا: نیما ایمانی
@nimaimaani

درست همون لحظه
كه مست چشماتم
چشاتو مي‌بندي

براي اوني كه...
تموم دنياشي
ديگه نمي‌خندي

با دنيا جنگيدم
قلبم اسيرت شد
نگا كن اين مردُ...

سكوت بي‌رحمت
عذاب دنيامه
تموم‌كن اين دردُ

رفتناي بي‌دليل آدما
بدترين درد جهان ما بود
عاشقا هميشه مي‌ترسيدن
از خزوني كه نبود اما بود

برشی از ترانه " تبر "
ترانه سرا: نیما ایمانی
@nimaimaani

داغ من کوچه و فصلم...قلمم...پاییز است
شعر، تب دارد و دارد نفسم می گیرد
من وفادار به عهدی که شکستی ماندم
شاعر از وصله ی ناجور شدن می میرد
.
برشی از شعر: اطراف جنون
شاعر: نیما ایمانی
.
پی نوشت:
سلام حضرت پاییز... سلام فصل ناب خدا... شکر که یک بار دیگه روح نابتو به ما هدیه می کنی. پاییز، مبارک من و شما
.
پاییز، بهاری ست که عاشق شده است
@nimaimaani

بخت سركش بنشين... طاقت ترفند كجاست؟
به همان حرمت ويران شده لبخند كجاست؟
در گلو بغضِ عرق‌كرده‌ي تابستانم
شوق سرزندگي آخر اسفند كجاست؟

قسمتی از شعر جدید
شاعر: نیما ایمانی
#نیما_ایمانی
#شاعر #ترانه_سرا
@nimaimaani

عزیزانم سلام
فایل گفتگوی زنده و شعر خوانی من در برنامه" اینجا شب نیست " رادیو جوان تقدیم حضور پرمهرتون
پنجشنبه_ 15 مهر 1400

عاشقي دلخوشيِ آخر سرگَردان‌هاست
و تو كه آمدي و چشمِ جهانم خنديد
گفته بودم بِرَوي مرگ به رگ خواهم زد!
گفتم اين را و نگاه نگرانم خنديد
.
برشی از شعر" طاقت "
شاعر: نیما ایمانی
@nimaimaani

قراری که سوزوندی یادم نرفت
تو رفتی ولی خاطره ت گم نشد
شکستی منو اما این تیکه ها
برای زمستونت هیزم نشد

ترانه سرا: نیما ایمانی
@nimaimaani

خونه بايد شكنجه‌بازار شه
مثل يه آوار، پُر از دلهره
توي اتاقم مگه بن‌بست؟... هست!
ذهن از آشوب و تلاطم پُره

برشی از ترانه" بن بست "
ترانه سرا: نیما ایمانی
.
عکس: هادی ذهبی عزیز

منتشر شد
" اطراف جنون " چهارمین مجموعه ی شعر و ترانه های منه که امروز توسط نشر محترم" شالگردن " منتشر شد. هر سه کتاب قبلی برام خیلی عزیزن اما این کتاب رو جور دیگه ای دوست دارم چون با پیشنهاد نشر شالگردن و به مناسبت بیست سال فعالیت ادبی من چاپ شده. امیدوارم دوستش داشته باشید. مثل همیشه دلگرمم به حمایت هاتون که در این بیست سالی که برای شما شعر نوشتم، هر چه بوده اول لطف خدا بوده و بعد، محبت و پشتیبانی شما مخاطبین جانم
.
پی نوشت:
🔼با قلبم ممنونم از دوست شاعر و عزیزم نیما معماریان که ایده ی مهربونش نهایتا به چاپ کتاب چهارمم منتج شد و برای نشر وزین و محترمش بهترین ها رو آرزو می کنم.
@nima_memarian
@shalgardan.pub

🔼بسیار سپاسگزارم از دوست هنرمند و نازنینم هادی ذهبی که زحمت عکس روی جلد رو کشید.
@zahabihadi

🔼تهیه کتاب از طریق فروشگاه های معتبر سراسر کشور و همچنین دایرکت صفحه نشر شالگردن، میسره

🔼به امید خدای بزرگ، به زودی نحوه سفارشگزاری برای جشن امضای اینترنتی رو از طریق همین صفحه اطلاع رسانی خواهم کرد.

تو کوله ش فقط خشم هیزم شکن
یه زخم قدیمی با تیغ تبر
تو کوله ش فقط جنگل بی درخت...
پر از وحشت و حس شوم خطر

دلش تنگ ریشه ش که تنها شده!
لباش تشنه و شاخه هاش بی بهار
چه روزای سختی تو سردرگمی
چشاش غرق گریه، پر از انتظار

تو ... دریای آبی پر از آسمون
من اون لنج پیرم ، پر از خاطره
که محتاجته تا بزرگی کنه
با موجای شادت به هرجا بره

بزرگی تو می شناسه از خیلی دور...
از اون روز اول که دستاتو دید
گرفتی پر و بالشو... گم نشد
کنارت به هر اسکله سر کشید

چه روزا و شب های بی ساحلی...
که تو قلب تو از غما دور بود
تو شرجی نابت نفس می کشید
پر از شور کشفت... چه مغرور بود

همین اسکله...آخرین ایستگاه
رسیدن به پایان عمر منه
همینجا می مونم تو آغوش تو
نذار دیگه طوفان منو بشکنه

ترانه: آخرین ایستگاه
ترانه سرا : نیما ایمانی
از کتاب ساده مثل باران
دکلمه در کانون ادبی نفس_ سال1397
@nimaimaani