هر لحظه دلتنگی
تو ازدحام درد
شهر پر از کینه
زخم زبون داره !
هر روز من اینجام
هر روز من تنهام
این خونه بعد از تو
حس جنون داره
#نیماایمانی
#ترانه_سرا
#شاعر
هنرمند عکاس: یزدان عظیمی

جلسه دیروز (جمعه)کانون ادبی شعرانه ، در کنار عزیزان دلم سینا بهمنش مهربان و احسان افشاری ماه
هنرمند عکاس : وحیدجبارزاده
#نیماایمانی
#ترانه_سرا
#شاعر
#نشست_ادبی_شعرانه

ترانه " قصه پارو "
از کتاب ساده مثل باران _ چاپ دوم
نشرمایا
تقدیم به همه مخاطبین عزیزم
هنرمند عکاس : یزدان عظیمی
#نیماایمانی
#ترانه_سرا
#شاعر

« قصه پارو »

پير مرد چشاشو وا كرد بي هوا ، وقت عاشقي رسيده
نمازش رو زود مي خونه دير نشه ، رنگ شب يه كم پريده
پارچه سفيد برفُ رو زمين از تو خونه ديد مي زنه
اشك شوقي مي شينه توي چشاشُ ... ميگه: « وقت رفتنه »

پاروشو از يه گوشه وَر مي داره ، مثه دوش فنگ جووني
سرشو بالا مي گيره مثه مرد ، با يه لبخند خزوني
مي زنه به كوچه هاي شهر بد ، شهر ما ، شهر تباهي
داد و غوغا مي كنه پارويي ام ... ميشه محتاج نگاهي

تاغروب پارو به برفا مي زنه ، با تموم تار و پودش
خنده رو ميشه ببيني تو نگاش ، حتي اعماق وجودش
عرق رو پيشوني نوبَره ! نه ؟ ... تازه تو برف و زمستون
عرق يه پيرمرد بي رمق ... كه زلاله مثه بارون

توي ذهنش حساباشو جور ميكرد : بدهي ، سفته ، اجاره
اگه تَه ش چيزي بمونه ، واسه شام ، دوتا نون بگيره آره !

آخر قصه رو مي خوام بخونم ... آخر قصه دردو...
رفتگر ، صبح لای برفا جارو زد... نعش یه مردو ...
.
ترانه سرا : نیما ایمانی
از کتاب ساده مثل باران _ چاپ دوم
پی نوشت:
این ترانه رو سال نود و دو نوشتم
هنرمند عکاس: یزدان عظیمی
@yazdan_azimi
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا #شاعر #ترانه #شعر
#ساده_مثل_باران
#شعرانه
#نشر_مایا
#برف #پارو
#نیماایمانی
#nima_imani #nimaimani

قدیما این ترانه ها تموم دنیای تو بود
قدیما این عاشق بد ! تو فکر فردای تو بود...
قسمتی از ترانه مرداب
ترانه سرا : نیما ایمانی
از کتاب تورخالی _ نشر شانی _ سال87
عکس : وحید جبارزاده

می ترسم بپرسم جوابی ندی
حضورم تو دنیات کمرنگ شه !
می ترسم منو کم کنی از خودت
نباشی ، دلم واسه تو تنگ شه
قسمتی از ترانه "می ترسم"
از کتاب ساده مثل باران
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا
هنرمندعکاس:یزدان عظیمی

خونه پر از عطرت كه گل بارون خنده ت شد
دارم جهان آرزوهامونو مي سازم
من بيد مجنونم تو هم سروي و ليلايي
صدبار گفتم عاشقم ... اما مي گم بازم
قسمتی از یک ترانه
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا

کلیپی که سرکار خانم شیدا حبیبی بدون اطلاع من ، روی ترانه " ایستگاه آخر " من دکلمه کردن وبه دستم رسوندن. از محبتشون سپاسگزارم
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا
#شیدا_حبیبی
#ایستگاه_آخر

خسته و غریب ، درد بود و رفت
خواب صد بهار ... زرد بود و رفت !
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا

کلیپ همکاری من با مازیار فلاحی عزیز منتشر شد
آهنگ " ای جونم "
آهنگساز و خواننده: مازیار فلاحی
ترانه سرا : نیما ایمانی
#نیما_ایمانی
#مازیار_فلاحی
#ترانه_سرا
#ای_جونم

150جلسه گذشت.این جلسه چکامه بااستقبال خوب شما عزیزان وشعرهای نابتان درذهنم خواهد ماند.خداراشکرکه هستید.
سپاس ازحضورارزشمندوزحمات برادرانم غلامرضاسلیمانی ومنوچهرابراهیمی
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا

لذت انتظار ، معنا نداشت
کاری به جز لعنت و سرکوب نیست !...
آینه هم از بدنش رو گرفت !...
حس جنون ، یک نفره خوب نیست
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا

فردا عصر در خدمت پاتوق شعر خواهم بود.
به امید دیدار روی ماهتون، عزیزانم
(آدرس و ساعت روی پوستر درج شده )
#نیما_ایمانی
#شاعر
#ترانه_سرا

هرگز نمی هراسم از سایه های انکار
در لحظه های بی عشق ، سیگار پشت سیگار
تو عاشقم نبودی ، من عاشقت نبودم
اینجا چه دلنشین است اقرار پشت اقرار
موج و تلاطم است و ...دریا شدن چه حاصل؟
مرداب بی زلالیم !... تکرار پشت تکرار
این خانه بی شکنجه؟!عادت به آن نداریم!
مرگ است آرزومان ... اصرار پشت اصرار
اینجا ندیدن تو لطفی ست بی نهایت
مار است و پونه اما ... دیدار پشت دیدار !
از اشتباه آخر ، گفتی که شرمساری
هذیان نگو برایم معشوقه ی دل آزار
در لحظه های بی عشق ، سیگار پشت سیگار
هرگز نمی هراسم از سایه های انکار
#نیما_ایمانی
#شاعر
#ترانه_سرا
از کتاب ساده مثل باران _ چاپ دوم

آینه ها زنگ زده ن ... دلم برام تنگ شده!
بین من و ترانه هام فاصله فرسنگ شده
قسمتی از ترانه " قفل "
از کتاب ساده مثل باران
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا

دیروز ، آخرین جلسه شعرانه در سال نود و شش بود . کلی شعر خوب شنیدیم و نفسی تازه کردیم. به امید دیدار روی ماهتون در جلسات بهار97
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا
#شعرانه

اختتامیه نخستین جشنواره ترانه افشین یدالهی.به احترام یادعزیزش وسپاسگزاری از بچه های خانه ترانه بابت ارسال دعوتنامه،باافتخاردرجمع رفقای قدیمی همترانه م حاضرشدم.
سه شنبه96/12/15
#نیما_ایمانی
#ترانه_سرا

مقصدت دور ترین جای جهان شد بی من
شهر ، خالی تر از آنی که نفس تازه کنم
گیج و مبهوت پر از اشک و... پناهی که نبود
غرق رویا ... که نشد باتو هم اندازه کنم!
#نیما_ایمانی
#شاعر
#ترانه_سرا