#افزایش_هوش
غذاهای مغز به تقویت رشد مغز بچه کمک کند علاوه بر آن باعث خوب کار کردن مغز، حافظه و تمرکز و هوش کودکان می شود
ماهی قزل آلا (یک سالگی)
تخم مرغ(زرده از هشت ماهگی)
کره بادام زمینی(یک سالگی)
غلات سبوس دار(هفت ماهگی)
جو یا بلغور جو دوسر(هفت ماهگی)
توت(یک سالگی)
لوبیا(نه ماهگی)
سبزیجات رنگارنگ( هشت ماهگی)
شیر و ماست(یک سالگی)
گوشت( هفت ماهگی)
👩👧👦 @koodak_madar_method
غذاهای مغز به تقویت رشد مغز بچه کمک کند علاوه بر آن باعث خوب کار کردن مغز، حافظه و تمرکز و هوش کودکان می شود
ماهی قزل آلا (یک سالگی)
تخم مرغ(زرده از هشت ماهگی)
کره بادام زمینی(یک سالگی)
غلات سبوس دار(هفت ماهگی)
جو یا بلغور جو دوسر(هفت ماهگی)
توت(یک سالگی)
لوبیا(نه ماهگی)
سبزیجات رنگارنگ( هشت ماهگی)
شیر و ماست(یک سالگی)
گوشت( هفت ماهگی)
👩👧👦 @koodak_madar_method
📌 خوردن مشروب قبل از رابطه باعث بيشتر شدن لذت جنسي میشود؟
•⊰❤⊱•
▪️ در ابتدا الکل با برداشتن مهارها و کمکردن سطح خودآگاهي و از بين بردن اضطراب، به فرد احساس اعتماد به نفس بيشتري ميدهد .
✍ در اوايل فرد ميتواند زمان طولانيتري به رابطه جنسياش ادامه دهد و ديرتر به انزال برسد اما در درازمدت ممکن است تاثیر خوبی بر رابطه نمگذارد.
❣ @beautiful_method
•⊰❤⊱•
▪️ در ابتدا الکل با برداشتن مهارها و کمکردن سطح خودآگاهي و از بين بردن اضطراب، به فرد احساس اعتماد به نفس بيشتري ميدهد .
✍ در اوايل فرد ميتواند زمان طولانيتري به رابطه جنسياش ادامه دهد و ديرتر به انزال برسد اما در درازمدت ممکن است تاثیر خوبی بر رابطه نمگذارد.
❣ @beautiful_method
#کودک_چه_زمانی_میتواند_قارچ_مصرف_کند؟
قارچ در فهرست غذاهای خطرناک قرار نمیگیرد. اگر چه ممکن است ایجاد آلرژی در کودک کند که البته نادر است. آلرژی به قارچ حدود ۳۰ دقیقه پس از مصرف آن بوجود میآید که شامل خارش، کهیر، تورم لب، زبان، گلو، سرگیجه و درد معده است. گاهی آلرژی به قارچ میتواند مشکلات تنفسی نیز ایجاد کند.
به طور کلی قارچ اولین غذای ایدهآل برای کودکان نیست. شاید به این دلیل که در کنار غذاهای دیگر و پس از پختن مصرف میشود.
پس از مشورت با پزشک و زمانی که از نداشتن آلرژی کودکتان به آن اطمینان حاصل کردید، قارچ پخته شده را در کنار غذاهای دیگر به کودک ۷ یا ۸ ماهه خود بدهید. به علت بافت نرمی که این ماده دارد، خوردن آن برای کودکان ساده است و تنها خرد کردن آن کافی است.
👩👧👦 @koodak_madar_method
قارچ در فهرست غذاهای خطرناک قرار نمیگیرد. اگر چه ممکن است ایجاد آلرژی در کودک کند که البته نادر است. آلرژی به قارچ حدود ۳۰ دقیقه پس از مصرف آن بوجود میآید که شامل خارش، کهیر، تورم لب، زبان، گلو، سرگیجه و درد معده است. گاهی آلرژی به قارچ میتواند مشکلات تنفسی نیز ایجاد کند.
به طور کلی قارچ اولین غذای ایدهآل برای کودکان نیست. شاید به این دلیل که در کنار غذاهای دیگر و پس از پختن مصرف میشود.
پس از مشورت با پزشک و زمانی که از نداشتن آلرژی کودکتان به آن اطمینان حاصل کردید، قارچ پخته شده را در کنار غذاهای دیگر به کودک ۷ یا ۸ ماهه خود بدهید. به علت بافت نرمی که این ماده دارد، خوردن آن برای کودکان ساده است و تنها خرد کردن آن کافی است.
👩👧👦 @koodak_madar_method
#زناشویی
کمی جاه طلبی برای جذاب بودن ازدیدهمسرتان لازم است‼️
یکی دیگرازملاکهای #مردها برای انتخاب همسرجاه طلبی وبرتری اوازسایر #زنها است،یک هنر،یک دانش یک کارخاص که بتوانندزآن برای به رخ کشیدن همسرشان به دیگران استفاده کنند.
البته دراین موردهرگزنمیتوان یک قانون خاص صادرکردامامردان امروز زنانی رادوست دارندکه درکنارزندگی زناشویی کاروفعالیت اجتماعیشان راهم جدی بگیرند
❣ @beautiful_method
کمی جاه طلبی برای جذاب بودن ازدیدهمسرتان لازم است‼️
یکی دیگرازملاکهای #مردها برای انتخاب همسرجاه طلبی وبرتری اوازسایر #زنها است،یک هنر،یک دانش یک کارخاص که بتوانندزآن برای به رخ کشیدن همسرشان به دیگران استفاده کنند.
البته دراین موردهرگزنمیتوان یک قانون خاص صادرکردامامردان امروز زنانی رادوست دارندکه درکنارزندگی زناشویی کاروفعالیت اجتماعیشان راهم جدی بگیرند
❣ @beautiful_method
الهی
باطلوع خورشیدِ امروز
خوشیها و زیبایهای زندگیتون
پر رنگتر و با طراوتتر
از همیشه باشه
روزتون پر از نگاه مهربون خدا
🍃 @infostory 🍃
باطلوع خورشیدِ امروز
خوشیها و زیبایهای زندگیتون
پر رنگتر و با طراوتتر
از همیشه باشه
روزتون پر از نگاه مهربون خدا
🍃 @infostory 🍃
🌱#جسم_سرد
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/5888
#قسمت_دویستونه
باز هم صدای دادم که نعره بود :
-خوب کاری میکنم .. خواهر منو کشتن همه رو میکشم میفهمی همه باید اذیت شن همه ..
فقط یک ثانیه نگاهم کرد و رفت ... انقدر حرفاش متعجبم کرده بود که نمیتونستم تکون بخورم ...
این ناراحتی نبود
اون به جنون رسیده و همه رو به جنون میرسونه ... چیزایی که میگفت دردناک بود و دیوونش کرده
بود ...
تعادل روانی نداشتن اینا ...
-از جسارتت خوشم میاد ..
به عقب برگشتم و ... این گرگ دوباره چی میخواد ؟؟
-باز چی میخوای ؟
-اومدم برای آخرین بار حرفم رو بزنم .. از اولیش خوشت اومد ؟؟؟
-آره ، فکر نمیکنم حرفی باشه به اندازه ی کافی دوست داشتنتون رو ثابت میکنین دیگه کافیه ..
از کنارش رد شدم که دستش کمرم رو گرفت ... برگشتم و سیلی محکمی تو گوشش زدم ، انقدر
محکم که کف دستم
قرمز شد ... دستم رو مشت کردم با همه ی نفرتی که داشتم نگاهش کردم :
-به من دست نزن .
بهم نزدیک تر شد که یک قدم عقب رفتم ..
-تو گوش من میزنی ؟
به شکمم مشت زد .. چشمام رو از درد بستم ... نباید شروع میکرد ... تو یه لحظه مچ دستش رو
پیچوندم و پام رو
پشت پاش گذاشتم و هولش دادم ... روی زمین افتاد قبل از این که کاری کنه به زیر شکمش لگد
زدم که به خودش
پیچید ... صدای ناله اش بلند شد ..
-زندگی برات نمیذارم ..
-این حرفو صدبار زدی هر غلطی میخوای بکن یادت باشه دیگه دستت به من نخوره ..
به زور از جاش بلند شد ... صورتش قرمز بود ، دستش رو بالا آورد که مچ دستش رو گرفتم ...
-چه غلطی میکنی ؟
با صدای بهرام اخم هام تو هم رفت ... سعیییییییده .....
آرش متعجب به بهرام نگاه کرد و من به این فکر کردم که اسمش رو اگه رامین نمیگفت اصلا
یادم نمیومد ...
با مشتی که بهرام تو صورتش زد دوباره افتاد و برام مهم نبود ... روی شکمش نشست و تا
میخورد زدش و من خیلی
خونسرد روی چمن های پارک نشستم ... اصلا با دعوا و کتک کاری مشکل نداشتم حاظر بودم قتل
رو به گردن
بگیرم ولی اون لحظه بهرام یه دل سیر بزنتش... به کف دستم نگاه کردم ... دمت گرم خوب جایی
نشستی ...
به هدف این قرار فکر کردم و به جایی نرسیدم .. به نظر میخواست دوباره تهدید کنه و نذاشتم ..
شاید هم... در کل
قرار مسخره ای بود و سعیده فکر کرده بود من اذیت میشم ... نفس عمیقی کشیدم که دلم درد
گرفت ... لعنتی ...
پشت درخت بزرگی رفتم و دکمه های مانتوم رو باز کردم تاپم رو بالا دادم و به جای مشتش نگاه
کردم یه ذره
قرمز شده بود چیز خاصی نبود ، دکمه هام رو بستم و بهرام رو دیدم که روی چمن نشسته و از
اون دیوونه خبری
نیست ....
ذهنم نمیتونست نه تصمیم بگیره و نه فکر کنه پس کار رو به زبون و پاهام سپردم ... کنارش روی
چمن ها نشستم ..
-سعیده بهت گفت ؟
-تو نباید بهم بگی ؟
به اخم هاش نگاه کردم و اون چه میدونست ؟؟؟
-چیز خاصی نبود از پسش بر میومدم ..
با چشمای قرمزش نگاهم کرد ..
-خیلی خری ..
پوزخند زدم :
-میدونم .
-پاشو بریم پیش یارم .
آروم خندیدم ... خنده ای که هم به زور بود و هم نبود ...
-میرم خونه .
-لوس نشو الان ناراحتی مثلا ؟
-نه دیوونه باید برم خونه بعدا میام فقط ..
منتظر نگاهم کرد ..
-حالش خوبه ؟
-آره فقط خواب موندیم جفتمون .
ازجام بلند شدم که اونم پا شد .. حرفی نزد و حرفی نزدم انگار یکی مغزم رو از سرم بیرون
کشیده بود ... هیچ حس
خاص و یا فکری نداشتم ... خالی ..
پتو رو روی پاهام کشیدم و موهام رو باز کردم ... انگار تازه میتونستم فکر کنم ... به رامین و
حرفاش به این که هر
آدمی از همون اول نمیتونه بد باشه و دنیا بدش میکنه به این که چیزی از صفت روباه مکار و شغال
بودنش کم
نمیکنه ولی زیاد شکسته و شکست ها اونو به جنون کشیده ... جنونی که به همه آُسیب میزنه ...
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/5888
#قسمت_دویستونه
باز هم صدای دادم که نعره بود :
-خوب کاری میکنم .. خواهر منو کشتن همه رو میکشم میفهمی همه باید اذیت شن همه ..
فقط یک ثانیه نگاهم کرد و رفت ... انقدر حرفاش متعجبم کرده بود که نمیتونستم تکون بخورم ...
این ناراحتی نبود
اون به جنون رسیده و همه رو به جنون میرسونه ... چیزایی که میگفت دردناک بود و دیوونش کرده
بود ...
تعادل روانی نداشتن اینا ...
-از جسارتت خوشم میاد ..
به عقب برگشتم و ... این گرگ دوباره چی میخواد ؟؟
-باز چی میخوای ؟
-اومدم برای آخرین بار حرفم رو بزنم .. از اولیش خوشت اومد ؟؟؟
-آره ، فکر نمیکنم حرفی باشه به اندازه ی کافی دوست داشتنتون رو ثابت میکنین دیگه کافیه ..
از کنارش رد شدم که دستش کمرم رو گرفت ... برگشتم و سیلی محکمی تو گوشش زدم ، انقدر
محکم که کف دستم
قرمز شد ... دستم رو مشت کردم با همه ی نفرتی که داشتم نگاهش کردم :
-به من دست نزن .
بهم نزدیک تر شد که یک قدم عقب رفتم ..
-تو گوش من میزنی ؟
به شکمم مشت زد .. چشمام رو از درد بستم ... نباید شروع میکرد ... تو یه لحظه مچ دستش رو
پیچوندم و پام رو
پشت پاش گذاشتم و هولش دادم ... روی زمین افتاد قبل از این که کاری کنه به زیر شکمش لگد
زدم که به خودش
پیچید ... صدای ناله اش بلند شد ..
-زندگی برات نمیذارم ..
-این حرفو صدبار زدی هر غلطی میخوای بکن یادت باشه دیگه دستت به من نخوره ..
به زور از جاش بلند شد ... صورتش قرمز بود ، دستش رو بالا آورد که مچ دستش رو گرفتم ...
-چه غلطی میکنی ؟
با صدای بهرام اخم هام تو هم رفت ... سعیییییییده .....
آرش متعجب به بهرام نگاه کرد و من به این فکر کردم که اسمش رو اگه رامین نمیگفت اصلا
یادم نمیومد ...
با مشتی که بهرام تو صورتش زد دوباره افتاد و برام مهم نبود ... روی شکمش نشست و تا
میخورد زدش و من خیلی
خونسرد روی چمن های پارک نشستم ... اصلا با دعوا و کتک کاری مشکل نداشتم حاظر بودم قتل
رو به گردن
بگیرم ولی اون لحظه بهرام یه دل سیر بزنتش... به کف دستم نگاه کردم ... دمت گرم خوب جایی
نشستی ...
به هدف این قرار فکر کردم و به جایی نرسیدم .. به نظر میخواست دوباره تهدید کنه و نذاشتم ..
شاید هم... در کل
قرار مسخره ای بود و سعیده فکر کرده بود من اذیت میشم ... نفس عمیقی کشیدم که دلم درد
گرفت ... لعنتی ...
پشت درخت بزرگی رفتم و دکمه های مانتوم رو باز کردم تاپم رو بالا دادم و به جای مشتش نگاه
کردم یه ذره
قرمز شده بود چیز خاصی نبود ، دکمه هام رو بستم و بهرام رو دیدم که روی چمن نشسته و از
اون دیوونه خبری
نیست ....
ذهنم نمیتونست نه تصمیم بگیره و نه فکر کنه پس کار رو به زبون و پاهام سپردم ... کنارش روی
چمن ها نشستم ..
-سعیده بهت گفت ؟
-تو نباید بهم بگی ؟
به اخم هاش نگاه کردم و اون چه میدونست ؟؟؟
-چیز خاصی نبود از پسش بر میومدم ..
با چشمای قرمزش نگاهم کرد ..
-خیلی خری ..
پوزخند زدم :
-میدونم .
-پاشو بریم پیش یارم .
آروم خندیدم ... خنده ای که هم به زور بود و هم نبود ...
-میرم خونه .
-لوس نشو الان ناراحتی مثلا ؟
-نه دیوونه باید برم خونه بعدا میام فقط ..
منتظر نگاهم کرد ..
-حالش خوبه ؟
-آره فقط خواب موندیم جفتمون .
ازجام بلند شدم که اونم پا شد .. حرفی نزد و حرفی نزدم انگار یکی مغزم رو از سرم بیرون
کشیده بود ... هیچ حس
خاص و یا فکری نداشتم ... خالی ..
پتو رو روی پاهام کشیدم و موهام رو باز کردم ... انگار تازه میتونستم فکر کنم ... به رامین و
حرفاش به این که هر
آدمی از همون اول نمیتونه بد باشه و دنیا بدش میکنه به این که چیزی از صفت روباه مکار و شغال
بودنش کم
نمیکنه ولی زیاد شکسته و شکست ها اونو به جنون کشیده ... جنونی که به همه آُسیب میزنه ...
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
💕💕
به فرزند تان فضایی بدهید تا تبدیل به ِآن کسی شود که دوست دارد ...
اگر آن ها شبیه شما نیستند و همانند شما لباس نمی پوشند و مانند شما رفتار نمی کنند مشکلی نیست آن ها درمسیر سفر خود هستند آن ها محصول نهایی نیستند.
ممکن است فرزندتان را درک نکنید اما شما برای دوست داشتن شان نیازی به درک آن ها ندارید نیازی نیست که با آن ها توافق نظر داشته باشید آن ها را قبول کنید به همین خاطر آن را عشق بی قید وشرط می نامند.
محبت بی قید و شرط موانع را از بین می برد و ما را سر پا نگه می دارد.
ممکن است که فرزندمان را درک نکنیم اما مشکلی نیست سعی کنید که دایره وسیعی از محبت داشته باشید.
به یاد داشته باشید که آن ها در سفر هستند جایی که هستند مکانی نیست که به آن ختم می شوند.
👩👧👦 @koodak_madar_method
به فرزند تان فضایی بدهید تا تبدیل به ِآن کسی شود که دوست دارد ...
اگر آن ها شبیه شما نیستند و همانند شما لباس نمی پوشند و مانند شما رفتار نمی کنند مشکلی نیست آن ها درمسیر سفر خود هستند آن ها محصول نهایی نیستند.
ممکن است فرزندتان را درک نکنید اما شما برای دوست داشتن شان نیازی به درک آن ها ندارید نیازی نیست که با آن ها توافق نظر داشته باشید آن ها را قبول کنید به همین خاطر آن را عشق بی قید وشرط می نامند.
محبت بی قید و شرط موانع را از بین می برد و ما را سر پا نگه می دارد.
ممکن است که فرزندمان را درک نکنیم اما مشکلی نیست سعی کنید که دایره وسیعی از محبت داشته باشید.
به یاد داشته باشید که آن ها در سفر هستند جایی که هستند مکانی نیست که به آن ختم می شوند.
👩👧👦 @koodak_madar_method
🤤😻 تعداد نرمال س.کـ.س در هفته:
50 درصد زوجها بیش از 4 بار در هفته👿
20 درصد 3 بار در هفته😈
15 درصد زوحها 2 بار در هفته😚
10 درصد زوجها 1 بار درهفته 🙂
5 درصد از زوجها هیچ رابطه جنسی برقرار نمیکنند.😬
🌸 @zanyanizendegii
50 درصد زوجها بیش از 4 بار در هفته👿
20 درصد 3 بار در هفته😈
15 درصد زوحها 2 بار در هفته😚
10 درصد زوجها 1 بار درهفته 🙂
5 درصد از زوجها هیچ رابطه جنسی برقرار نمیکنند.😬
🌸 @zanyanizendegii
🌷متنی واقعا زیبا🌷
🌸"ﻣﺮﺩ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻋﻘﻠﺶ" ﺑﻨﮕﺮ ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺛﺮﻭﺗﺶ"
🌼"ﺯﻥ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻭﻓﺎﯾﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺟﻤﺎﻟﺶ"
🌸"ﺩﻭﺳﺖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻣﺤﺒﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﮐﻼﻣﺶ"
🌼"ﻋﺎﺷﻖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺻﺒﺮﺵ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ"
🌸"ﻣﺎﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺑﺮﮐﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ"
🌼"ﺧﺎﻧﻪ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ"
🌸"ﺩﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﭘﺎﮐﯿﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺻﺎﺣﺒﺶ"
🌼"فرزند" را به "ایمانش" بنگر ؛ نه به وفاداریش"
🌸"پدر" و "مادر" را فقط ؛ بنگر !! هر چه بیشتر ؛بهتر
🍃 @infostory 🍃
🌸"ﻣﺮﺩ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻋﻘﻠﺶ" ﺑﻨﮕﺮ ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺛﺮﻭﺗﺶ"
🌼"ﺯﻥ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻭﻓﺎﯾﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺟﻤﺎﻟﺶ"
🌸"ﺩﻭﺳﺖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﻣﺤﺒﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﮐﻼﻣﺶ"
🌼"ﻋﺎﺷﻖ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺻﺒﺮﺵ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺍﺩﻋﺎﯾﺶ"
🌸"ﻣﺎﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺑﺮﮐﺘﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﻣﻘﺪﺍﺭﺵ"
🌼"ﺧﺎﻧﻪ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺁﺭﺍﻣﺸﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺑﺰﺭﮔﻴﺶ"
🌸"ﺩﻝ" ﺭﺍ ﺑﻪ "ﭘﺎﮐﯿﺶ" بنگر ؛ ﻧﻪ ﺑﻪ "ﺻﺎﺣﺒﺶ"
🌼"فرزند" را به "ایمانش" بنگر ؛ نه به وفاداریش"
🌸"پدر" و "مادر" را فقط ؛ بنگر !! هر چه بیشتر ؛بهتر
🍃 @infostory 🍃
#همسرانه 💑
5 حسرت پدر و مادرها وقتی بچه بزرگ میشه
🔹کاش هیچوقت به خاطر تکالیف مدرسه باهاش بد حرف نمیزدم.
🔹کاش خودمو کنترل میکردم و هیچوقت دست رو بچه بلند نمیکردم.
🔹کاش کمتر بهش سخت میگرفتم تا بچگی کنه.
🔹کاش بیشتر بغلش میکردم و باهاش صمیمی بودم.
🔹کاش اینقدر توی موقعیتهای مختلف الکی نمیترسوندمش.
👩👧👦 @koodak_madar_method
5 حسرت پدر و مادرها وقتی بچه بزرگ میشه
🔹کاش هیچوقت به خاطر تکالیف مدرسه باهاش بد حرف نمیزدم.
🔹کاش خودمو کنترل میکردم و هیچوقت دست رو بچه بلند نمیکردم.
🔹کاش کمتر بهش سخت میگرفتم تا بچگی کنه.
🔹کاش بیشتر بغلش میکردم و باهاش صمیمی بودم.
🔹کاش اینقدر توی موقعیتهای مختلف الکی نمیترسوندمش.
👩👧👦 @koodak_madar_method
#زناشویی
زنان دردهه۳۰و۴۰زندگی نسبت به سایرسنین میل ج.ن.سی بیشتری دارند
همچنین زنان۲۷تا۴۵سال دارای تخیلات ج.ن.سی قوی تروتمایلات ج.ن.سی بیشترنسبت به دختران سنین۱۸تا۲۶سال هستند
❣ @beautiful_method
زنان دردهه۳۰و۴۰زندگی نسبت به سایرسنین میل ج.ن.سی بیشتری دارند
همچنین زنان۲۷تا۴۵سال دارای تخیلات ج.ن.سی قوی تروتمایلات ج.ن.سی بیشترنسبت به دختران سنین۱۸تا۲۶سال هستند
❣ @beautiful_method
صبحتون شاد
یک روز قشنگ
یک دل آرام
یک شادی بی پایان
یک لب خندون
یک زندگی عاشقانه
وهزار آرزوی زیبا
ازخداوند برایتان خواهانم
🍃 @infostory 🍃
یک روز قشنگ
یک دل آرام
یک شادی بی پایان
یک لب خندون
یک زندگی عاشقانه
وهزار آرزوی زیبا
ازخداوند برایتان خواهانم
🍃 @infostory 🍃
💕💕
به فرزند تان فضایی بدهید تا تبدیل به ِآن کسی شود که دوست دارد ...
اگر آن ها شبیه شما نیستند و همانند شما لباس نمی پوشند و مانند شما رفتار نمی کنند مشکلی نیست آن ها درمسیر سفر خود هستند آن ها محصول نهایی نیستند.
ممکن است فرزندتان را درک نکنید اما شما برای دوست داشتن شان نیازی به درک آن ها ندارید نیازی نیست که با آن ها توافق نظر داشته باشید آن ها را قبول کنید به همین خاطر آن را عشق بی قید وشرط می نامند.
محبت بی قید و شرط موانع را از بین می برد و ما را سر پا نگه می دارد.
ممکن است که فرزندمان را درک نکنیم اما مشکلی نیست سعی کنید که دایره وسیعی از محبت داشته باشید.
به یاد داشته باشید که آن ها در سفر هستند جایی که هستند مکانی نیست که به آن ختم می شوند.
👩👧👦 @koodak_madar_method
به فرزند تان فضایی بدهید تا تبدیل به ِآن کسی شود که دوست دارد ...
اگر آن ها شبیه شما نیستند و همانند شما لباس نمی پوشند و مانند شما رفتار نمی کنند مشکلی نیست آن ها درمسیر سفر خود هستند آن ها محصول نهایی نیستند.
ممکن است فرزندتان را درک نکنید اما شما برای دوست داشتن شان نیازی به درک آن ها ندارید نیازی نیست که با آن ها توافق نظر داشته باشید آن ها را قبول کنید به همین خاطر آن را عشق بی قید وشرط می نامند.
محبت بی قید و شرط موانع را از بین می برد و ما را سر پا نگه می دارد.
ممکن است که فرزندمان را درک نکنیم اما مشکلی نیست سعی کنید که دایره وسیعی از محبت داشته باشید.
به یاد داشته باشید که آن ها در سفر هستند جایی که هستند مکانی نیست که به آن ختم می شوند.
👩👧👦 @koodak_madar_method
#بوسه_شناسی 😜💋
بوسه وآغوش همزمان🔱
این بوسه بازیگوشی شمارانشان میدهد
بااین عمل به شریک زندگیتان نشان دهیدکه برای کمی شیطنت وتفریح آماده اید😋
🌸 @zanyanizendegii
بوسه وآغوش همزمان🔱
این بوسه بازیگوشی شمارانشان میدهد
بااین عمل به شریک زندگیتان نشان دهیدکه برای کمی شیطنت وتفریح آماده اید😋
🌸 @zanyanizendegii
🔹 * بیشترِ ما خواستار یک مکان پاکیزه و مرتب هستیم و از شلوغی و بهم ریختگی احساس پریشانی می کنیم... * 😐
👈 اما بدانید وقتی کودکان در حالت خلاقیت خود به سر می برند، همه چیز به سرعت بهم می ریزد!
پس دفعات بعد که کودکتان از شما درخواست آبرنگ کرد و یا خواست اسباب بازی های خود را روی کف اتاق بریزد، به او فضای کافی بدهید👌
* احتمالا باید آن بهم ریختگی را هم خودتان جمع کنید🤔 ولی خلاقیت کودک شما بر آن ارجحیت دارد. *
👩👧👦 @koodak_madar_method
👈 اما بدانید وقتی کودکان در حالت خلاقیت خود به سر می برند، همه چیز به سرعت بهم می ریزد!
پس دفعات بعد که کودکتان از شما درخواست آبرنگ کرد و یا خواست اسباب بازی های خود را روی کف اتاق بریزد، به او فضای کافی بدهید👌
* احتمالا باید آن بهم ریختگی را هم خودتان جمع کنید🤔 ولی خلاقیت کودک شما بر آن ارجحیت دارد. *
👩👧👦 @koodak_madar_method
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لبهااولین اندام همسرتان هستند که درمعاشقه بایدبوسیده شوند
بوسه های طولانی مدت،لیسیدن وآرام آرام مکیدن آنها بسیار تحریک کننده است
آنها رادرطول معاشقه ودخول فراموش نکنید
❣ @beautiful_method
بوسه های طولانی مدت،لیسیدن وآرام آرام مکیدن آنها بسیار تحریک کننده است
آنها رادرطول معاشقه ودخول فراموش نکنید
❣ @beautiful_method
#تغذیه_کودک
🔸غذاهایی که نباید به کودک زیر یکسال بدهیم:
چند مورد از ممنوعات غذایی برای کودکان زیر یک سال که باید تا جشن تولد یک سالگی دورشان را خط قرمز بکشید:
🔸 آب میوه فقط طبیعی!
مصرف آب میوههای صعنتی برای کودکان زیر یک سال ممنوع می باشد.
🔸عسل دادن به نوزاد ممنوع!
🔸 شیرگاو مواد مغذی مورد نیاز نوزاد را ندارد
بچهها در این زمان توانایی هضم و جذب شیرگاو را ندارند.
🔸اسفناج
🔸سفیده تخم مرغ
🔸توت فرنگی
🔸نمک،فلفل و ادویه جات
👩👧👦 @koodak_madar_method
🔸غذاهایی که نباید به کودک زیر یکسال بدهیم:
چند مورد از ممنوعات غذایی برای کودکان زیر یک سال که باید تا جشن تولد یک سالگی دورشان را خط قرمز بکشید:
🔸 آب میوه فقط طبیعی!
مصرف آب میوههای صعنتی برای کودکان زیر یک سال ممنوع می باشد.
🔸عسل دادن به نوزاد ممنوع!
🔸 شیرگاو مواد مغذی مورد نیاز نوزاد را ندارد
بچهها در این زمان توانایی هضم و جذب شیرگاو را ندارند.
🔸اسفناج
🔸سفیده تخم مرغ
🔸توت فرنگی
🔸نمک،فلفل و ادویه جات
👩👧👦 @koodak_madar_method
ازسری قوانین #جاذبه زناشویی 😉
🔺هرچیزی که آدم درزندگی به دنبالش بدودازاوفرارمیکند
🔺کسی راوادارنکنیدبخاطرشماازسختی هاوموانع بسیاری گذرکند،اینگونه افردامعمولاآن دسته خانم هایی هستندکه توجه بیش ازحدنشان میدهند
🔺به رفتاربد یکدیگرجایزه ندهید
❣ @beautiful_method
🔺هرچیزی که آدم درزندگی به دنبالش بدودازاوفرارمیکند
🔺کسی راوادارنکنیدبخاطرشماازسختی هاوموانع بسیاری گذرکند،اینگونه افردامعمولاآن دسته خانم هایی هستندکه توجه بیش ازحدنشان میدهند
🔺به رفتاربد یکدیگرجایزه ندهید
❣ @beautiful_method
صبح را با نام خدایی
که محتاج یاری
و رحمت او
توجه و عشق او
گذشت و عفو
او هستیم آغاز میکنیم
رحمت خدا شامل حالتون
🍃 @infostory 🍃
که محتاج یاری
و رحمت او
توجه و عشق او
گذشت و عفو
او هستیم آغاز میکنیم
رحمت خدا شامل حالتون
🍃 @infostory 🍃
🌱#جسم_سرد
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/5888
#قسمت_دویستوده
به این که یه آدم چقدر میتونه کثیف باشه و یا احمق که شده یکی بدتر از اونی که به خواهرش
تجاوز کرده ....
به آرش که از اسمش متنفرم و علاقه ای که نمیدونم چرا با همه فرق داره و اینم قطعا مشکل
روانی داره و ...
به طناز که نمیدونم کی دزدیده میشه و دلم شور میزنه براش ...
چشمم به عکس بابا افتاد ... بابایی که رفت سفر ، مثل همه ی سفرهای کاری که میرفت و این
دفعه یه فرق بزرگ
داشت ... این که ما هیچ خبری ازش نداشتیم و و دلم براش تنگ بود ... کاش بود ...
*************************
طناز :
-چی شده عزیزم ؟
رامین :
-حالم بده .
به گور سیاه ...
-خاک به سرم چی شدی ؟ بیام بریم دکتر ؟
-نه عزیزم استراحت کنم خوب میشم .
بمیر بابا ...
-مطمئن ؟ من نگرانما .
-واقعا ؟
نه باو ..
-وا یعنی چی ؟
-هیچی عزیزم کاری نداری ؟
-نه استراحت کن زود خوب شی میدونی که نمیتونم تو رو اینجوری ببینم .
-قربونت برم خدافظ .
اوق کوچیکی از ابراز احساسات خرکیم زدم و میز رو تمیز کردم .. کاش مامان اینا بیان پیشم تا
کی میخوان کرج
بمونن و یه ساعت راه رو نیان نمیدونم ... گوشیم زنگ خورد ، عاطفه بود . چه عجب ..
-سلام خرس خانوم چه عجب به من زنگ زدی .
-فکر کنم اشتباه گرفتم شمارتو نمیخواستم زنگ بزنم .
روی مبل نشستم و پاهام رو روی میز گذاشت نهایت دوباره تمیز میکردم ..
-تو غلط کردی هنوز که زنده ای خستم کردی .
-من تا حلوای تو رو درست نکنم نمیمیرم .
-نه که خیلی بلدی ..
-ببین خبرت خواستم بگم از این به بعد حواست به خودت باشه تنها تو خونه مونه نری فعلا .
-خوب بالاخره که باید برم .
-زووووووووووده بپیچ تا بعد .
-اوووووووووووووووکی .. راستی امیرعلی زنگ زده بود از دستت شاکی ناجور .
صدای خندش اومد .
-چرا ؟
-چون حالی نمیپرسی کلا غیب شدی نکنه خبریه ؟
-نه حامله نیستم .
خندیدم ..
-کثافت .
-بمیر بای .
گوشی رو گوشه ی مبل انداختم و واقعا نزدیک بود ؟؟ چرا من به آخر این بازی فکر نکرده بودم ؟
حالا که فکر میکنم میبینم آخرش ترس داره ...
***********************
عاطفه :
-خبرت نمیخوای در رو باز کنی ؟ گرمه هوا .
با کلید در رو باز کرد :
-هنوز تابستون نشده ها .
-همیشه گرمه تابستون زمستون نداره .
-تو ریشه ی خرس قطبی داری عاطی سردت نمیشه .
خندیدم ..
از پله ها بالا رفتیم :
-بهی خونست ؟
-فکر نمیکنم یعنی نگفت ظهر میاد .
در رو پشت سرم بستم و ... به به آقا بهی خواب تشیف دارن ..
غزاله :
-اومده خوابیده .. چه کارا .
-ریشه ی منو شوورت یکیه اونم یه نمور خرس میزنه .
مشتی به بازوم زد و جلوی دهنش رو گرفت که صدای خندش هالک رو از خواب بیدار نکنه ..
روی مبل نشتم و به بهرام که بامزه روی کاناپه رو به رو خوابش برده بود نگاه کردم .. چرا آقایون
مثل بچه ها
میخوابن ؟؟
غزاله لباساش رو عوض کرده بود ، کنارم نشست .. چشمم که به بهرام خورد فکر شیطانی توی
ذهنم اومد ... لبخند
زدم ...
-غزاله پایه ای هالک رو اذیت کنیم ؟
آروم خندید :
-میتونی کچلش کنی راحت باش .
-خوابش چقدر سنگینه ؟
-خیییییییلییییییییی صبح شیش بار گوشیش زنگ میخوره تا پا میشه چیزی هم حس نمیکنه .
-پاشو برو لوازم آرایشتو بیار ..
-هاااا ؟ میخوای چیکارش کنی ؟
-بخورم .. میخوام بهرام رو آرایش کنم دیگه پاشو .
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/5888
#قسمت_دویستوده
به این که یه آدم چقدر میتونه کثیف باشه و یا احمق که شده یکی بدتر از اونی که به خواهرش
تجاوز کرده ....
به آرش که از اسمش متنفرم و علاقه ای که نمیدونم چرا با همه فرق داره و اینم قطعا مشکل
روانی داره و ...
به طناز که نمیدونم کی دزدیده میشه و دلم شور میزنه براش ...
چشمم به عکس بابا افتاد ... بابایی که رفت سفر ، مثل همه ی سفرهای کاری که میرفت و این
دفعه یه فرق بزرگ
داشت ... این که ما هیچ خبری ازش نداشتیم و و دلم براش تنگ بود ... کاش بود ...
*************************
طناز :
-چی شده عزیزم ؟
رامین :
-حالم بده .
به گور سیاه ...
-خاک به سرم چی شدی ؟ بیام بریم دکتر ؟
-نه عزیزم استراحت کنم خوب میشم .
بمیر بابا ...
-مطمئن ؟ من نگرانما .
-واقعا ؟
نه باو ..
-وا یعنی چی ؟
-هیچی عزیزم کاری نداری ؟
-نه استراحت کن زود خوب شی میدونی که نمیتونم تو رو اینجوری ببینم .
-قربونت برم خدافظ .
اوق کوچیکی از ابراز احساسات خرکیم زدم و میز رو تمیز کردم .. کاش مامان اینا بیان پیشم تا
کی میخوان کرج
بمونن و یه ساعت راه رو نیان نمیدونم ... گوشیم زنگ خورد ، عاطفه بود . چه عجب ..
-سلام خرس خانوم چه عجب به من زنگ زدی .
-فکر کنم اشتباه گرفتم شمارتو نمیخواستم زنگ بزنم .
روی مبل نشستم و پاهام رو روی میز گذاشت نهایت دوباره تمیز میکردم ..
-تو غلط کردی هنوز که زنده ای خستم کردی .
-من تا حلوای تو رو درست نکنم نمیمیرم .
-نه که خیلی بلدی ..
-ببین خبرت خواستم بگم از این به بعد حواست به خودت باشه تنها تو خونه مونه نری فعلا .
-خوب بالاخره که باید برم .
-زووووووووووده بپیچ تا بعد .
-اوووووووووووووووکی .. راستی امیرعلی زنگ زده بود از دستت شاکی ناجور .
صدای خندش اومد .
-چرا ؟
-چون حالی نمیپرسی کلا غیب شدی نکنه خبریه ؟
-نه حامله نیستم .
خندیدم ..
-کثافت .
-بمیر بای .
گوشی رو گوشه ی مبل انداختم و واقعا نزدیک بود ؟؟ چرا من به آخر این بازی فکر نکرده بودم ؟
حالا که فکر میکنم میبینم آخرش ترس داره ...
***********************
عاطفه :
-خبرت نمیخوای در رو باز کنی ؟ گرمه هوا .
با کلید در رو باز کرد :
-هنوز تابستون نشده ها .
-همیشه گرمه تابستون زمستون نداره .
-تو ریشه ی خرس قطبی داری عاطی سردت نمیشه .
خندیدم ..
از پله ها بالا رفتیم :
-بهی خونست ؟
-فکر نمیکنم یعنی نگفت ظهر میاد .
در رو پشت سرم بستم و ... به به آقا بهی خواب تشیف دارن ..
غزاله :
-اومده خوابیده .. چه کارا .
-ریشه ی منو شوورت یکیه اونم یه نمور خرس میزنه .
مشتی به بازوم زد و جلوی دهنش رو گرفت که صدای خندش هالک رو از خواب بیدار نکنه ..
روی مبل نشتم و به بهرام که بامزه روی کاناپه رو به رو خوابش برده بود نگاه کردم .. چرا آقایون
مثل بچه ها
میخوابن ؟؟
غزاله لباساش رو عوض کرده بود ، کنارم نشست .. چشمم که به بهرام خورد فکر شیطانی توی
ذهنم اومد ... لبخند
زدم ...
-غزاله پایه ای هالک رو اذیت کنیم ؟
آروم خندید :
-میتونی کچلش کنی راحت باش .
-خوابش چقدر سنگینه ؟
-خیییییییلییییییییی صبح شیش بار گوشیش زنگ میخوره تا پا میشه چیزی هم حس نمیکنه .
-پاشو برو لوازم آرایشتو بیار ..
-هاااا ؟ میخوای چیکارش کنی ؟
-بخورم .. میخوام بهرام رو آرایش کنم دیگه پاشو .
🔞 کانال رمان های #بدون_سانسور💦👌
این کانال بدون تبلیغات می باشد هم اکنون عضو شوید
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg