نواندیشان افغانستان
890 subscribers
6.14K photos
666 videos
431 files
2.29K links
لطفا پیج‌ ایسنتاگرامی ما را‌ هم دنبال کنید 👇👇

http://instagram.com/nawandishanafg
Download Telegram
#تازه
ولسوالي شنواری ولایت پروان به دست نیروهای مقاومت افتاد

@nawandishanafg
اعلامیه منسوب به داعش: حمله #قندز توسط #محمدالایغوری عضو خلافت اسلامی صورت گرفت و 300 تن را کشت.

نکته: گروه تروریستی ETIM یا ترکستان شرقی تحت حمایه طالبان است و طالبان تازه آنها را از مرز چین به ننگرهار انتقال داده اند. حالا طالبان حمله کننده را ایغوری نامیدند تا به چین بگویند گروه ETIM (ایغورها) با داعش متحد و قوی اند و چین باید طالبان را به رسمیت بشناسد.

تمام تلاش #طالبان برای بزرگنمایی #داعش است تا به دنیا نشان بدهند حالا یک گروه تروریستی دیگری است که اگر‌ما را کمک نکنید آنها خطر برای همه جهان اند.

طالبان=داعش

@nawandishanafg
🔴افراد مسلح به «حمایت طالبان» پنج روز به هزاره‌ها فرصت دادند که «قبت‌الاسلام» بلخ را تخلیه کنند

🔹ساکنان منطقه‌ی هزاره‌نشین «قبت‌الاسلام» شهر مزارشریف می‌گویند افراد مسلح غیرمسئول به حمایت و «حکم فرماندهی امنیه‌ی طالبان» در بلخ به حدود چهارهزار خانواده تا شنبه‌ی هفته‌ی آینده مهلت داده‌اند که این منطقه را تخلیه کنند.

@nawandishanafg
بهترین، جامع ترین و دقیق ترین تحلیل و کارشناسی دنیا👇

کلیپ‌را ببینید 📽

فرق بین #طالب و #داعش نهادن‌اشتباست !
خر همان یک‌ خر بود مادر سفید کره سیاه

بسیاری از کارشناسانی که در رسانه های مختلف با آب و تاب از طالب و داعش حرف میزنند، و خود شان را کارشناس ارشد دنیا می دانند یک سوم این همشهری ما کار را نمیشناسند!

آنهای که از متراژ فاصله خانه ملاعمر با حسینیه شیعیان گرفته تا استقبال عمومی مردم افغانستان از طالبان، از فتح مستوفیت پنجشیر گرفته تا حقوقی جلوه دادند کوچ های اجباری مردم در دایکندی، هلمند، غزنی، اندرآب، پنجشیر، مزار شریف و...، از اصلاح، تغییر و تطهیر طالبان گرفته تا تفاوت بین داعش و طالب سخن ها میگویند،

نه تنها اطلاعات کافی از مسائل افغانستان ندارند بلکه به اندازه یک‌سوم این پیر‌مرد هموطن ما شعور سیاسی هم ندارند!

#بهترین_کارشناس_مسائل_افغانستان
#طالبان_داعش_مادر_فرزند_تروریست

#NoToTaliban
#Donwhittaliban
#stoptaliban
#stoptrorism
https://www.instagram.com/p/CU7iS48qSAK/?utm_medium=share_sheet
گزارش مفصل از خبرنگار ایرانی که درباره کوچ اجباری مردم دایکندی!
دق شدن در دریای هلمند.

گزارش میدانی خبرنگار روز‌نامه همشهری (ایران) از کوچ اجباری ساکنان دایکندی افغانستان که با فشار طالبان مجبورند خانه و کاشانه و زمین‌های خود را ترک کنند.

حامد هادیان- خبرنگار
خانه‌های خالی، دودکش‌هایی که دودی از آنها به هوا بلند نمی‌شود و زمین‌های سرسبز اما رها شده، نشان از زندگی‌هایی دارد که تا چند روز پیش اینجا جریان داشته و حالا یکباره متوقف شده است؛ آدم‌هایی که اینجا رخت حیات گسترانیده بودند و حالا آواره شده‌اند؛ بعضا از جور طالبان، حتی جرأت بازگو کردن آنچه بر آنها رفته است را ندارند. تا چشم کار می‌کند، زمین‌هایی است که همسایگی رود هلمند پربارشان کرده و آسمانی که انگار از آهِ مردم آواره به تنگ آمده است. اینجا دایکندی است؛ ولایتی با مسیرهای صعب‌العبور در قلب افغانستان که روستاهای حاصلخیزش خان‌های هزاره و پشتون‌های تازه به قدرت رسیده را به طمع تاراج مال و ملک مردم انداخته است. کوچاندن اجباری، سوزاندن خانه و کاشانه ‌و حتی احشام و کشتار بدون محاکمه، پیشکش طالبان در یک دعوای قومیتی به مردم دایکندی بعد از نخستین حضورشان در این ولایت بود. شهری در مرکز افغانستان و هزارستان با ۷۰۰هزار شهروندی که۹۰ درصدشان را شیعیان هزاره تشکیل می‌دهند؛ ولایتی که پرچم‌های «یا حسین(ع)» هنوز بر بام خانه‌هایشان برافراشته و محک خوبی برای همه آنهایی است که این روزها به‌دنبال پاسخ به یک سؤال مهم می‌گردند؛ «آیا طالبان واقعا تغییر کرده‌اند؟» البته هنوز امیدوارم که بدنه سیاسی طالبان که این روزها شعارهای زیبایی می‌دهد از پایتخت به این نقطه دور سر بزند.

کوچاندن اجباری هزاره‌ها آخرین پرده از تحولات افغانستان
انس حقانی از مقامات جوان طالبان چند روز بعد از سقوط کابل به هتل سرینا، محل اقامت خبرنگاران خارجی آمد و گفت: «از کابل خارج شوید و افغانستان واقعی را هم ببینید.» منظور او شاید چیز دیگری بود، اما راست می‌گفت اتفاقاتی که در کابل می‌افتاد با خبرهایی که از دایکندی می‌رسید زمین تا آسمان فرق داشت. دایکندی، یکی از ۳۴ ولایت افغانستان است که به مرکزیت ولسوالی(شهرستان) نیلی در مرکز افغانستان قرار دارد. این ولایت با ولایت‌های بامیان، غور، غزنی، ارزگان و هلمند هم‌مرز است. به‌دلیل فقدان زیرساخت‌های جاده‌ای، شهری و گردشگری، جاذبه خاصی ندارد و به غیر از مردم بومی مقصد کسی نیست. روی نقشه گوگل چیزی حدود ۸ساعت تا کابل فاصله داشت؛ فاصله‌ای که با توجه به وضع جاده‌های افغانستان، بسیار هولناک و زمان پیمودن آن بسیار بیشتر از تخمین گوگل به‌نظر می‌رسید. خبرهای بدی از کوچ اجباری مردم گیزاب از این ولایت به گوش می‌رسید؛ چندباری وسوسه‌ شده‌بودم که به آنجا بروم. این بار اما به تردید غلبه کردم و تصمیم‌ام را گرفتم.

دایکندی، ولایتی مانده در ۱۰۰سال پیش
از ابتدای ورود به جاده پرپیچ و خم روستایی، کم و بیش پرچم‌های سفید طالبان بر فراز خانه‌ها دیده می‌شد؛ پرچم‌هایی که بیشتر برای اعلام همبستگی و صلح برافراشته شده‌ بودند. همزمان و در کنار آنها، پرچم‌های «یاحسین(ع)» هم در نسیم پاییزی تکان می‌خورد. این پرچم‌ها هم نشانه حضور شیعیان در این مناطق است. هزاره‌های شیعه، ۹۰ درصد جمعیت ولایت دایکندی را تشکیل می‌دهند.
از همان ابتدای ورود به دایکندی و ولسوالی‌های آن انگار به 100سال گذشته برگشته‌ای. امکانات اولیه زندگی مثل آب آشامیدنی، برق، جاده، آنتن موبایل، گاز، اینترنت و بسیاری دیگر حتی در مرکز این استان-یعنی شهری با ۷۰۰هزار نفر جمعیت- هم وجود ندارد. این کمبودها البته مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه سال‌هاست که گریبانگیر این استان است؛ دلیل آن هم به‌گفته محلی‌ها به نگاه‌های قومیتی دولت‌های افغانستان به قوم هزاره برمی‌گردد.
جاده‌های دایکندی، تصورات هر عابری را درباره جاده یا به قول خودشان سرک به بازی می‌گیرد. جاده‌های کوهستانی با ارتفاع بالای ۳هزار متر که حتی با استانداردهای افغانستان هم نامطلوب به شمار می‌آید و به غیر از الاغ و خودروهای ژاپنی، با هیچ وسیله‌ دیگری نمی‌توان آنها را پیمود. عبور از این جاده‌ها در کنار دشواری بی‌حدوحصرش تجربه‌ای بدیع هم هست؛ سرک‌ها و کتل‌هایی(کوه) که الاکلنگی جابه‌جا می‌شوند و خاک‌هایی که در هوا قیقاج می‌رود. ۸۰درصد دایکندی کوهستانی است و جاده‌های آن معمولا در 5‌ماه آخر سال کاملا بسته‌اند. این یعنی در 5‌ماه پیش‌رو مردم در کوهستان‌ها بدون امکانات اولیه زندگی محبوس می‌شوند. چه بسا به همین‌خاطر باشد که حتی سران مرکزنشین طالبان هم که مدام سعی دارند القا کنند تغییر کرده‌اند، شاید هم اطلاعات درستی از آنچه توسط نیروهای‌شان در اینجا رقم می‌خورد، ندارند.
کوچ اجباری، ظلمی دیگر در کارنامه طالبان
پس از عبور پرماجرا از مسیرها، چالش بعدی در خود ولایت دایکندی پیش‌رویم قرار گرفت. گزارشگری از این ولایت از آن چیزی که فکر می‌کردم هم سخت‌تر بود. دلیلش حضور خبرنگاران روزنامه آلمانی اشپیگل در این منطقه بود که گزارش کوچ اجباری مردم تگابدار را منتشر و طالب‌های زمامدار امور را حساس کرده بودند. آنها به اهالی گفته بودند که اگر خبرنگاری آمد جلوی کارش را بگیرند و سریعا به مسئولان خبر بدهند. این هشدار کار را سخت کرده بود و به‌راحتی نمی‌شد در انظار عمومی با مردم و اهالی به گفت‌وگو نشست. خبرنگاران و فعالان مدنی منطقه هم وضع خوبی نداشتند؛ یکی‌شان می‌گفت: «بعد از اینکه کمی درباره کوچ اجباری مطلب منتشر کردیم، توسط قوماندان(فرمانده نظامی) ولایت خیلی صریح به مرگ تهدید شدیم.»
روزی که بعد از 4روز به گیزاب رسیدم، یعنی جایی که بیشترین کوچ اجباری در آن نقطه صورت گرفته است، مردم منطقه می‌گفتند: «نخستین ایرانی هستی که بعد از ۳۰سال به اینجا پا گذاشته‌ای. ۳۰سال پیش 6نفر از سپاه برای کمک به مردم در جنگ‌ با شوروی آمده بودند.» این حرف در دنیایی که ایران در آن متهم به حمایت از شیعیان جهان است خیلی عجیب است. همین حالا هم کمک‌های بشردوستانه ایران به افغانستان می‌رسد، ولی به دایکندی نه. جالب اینکه مراجع تقلید ایرانی هم در این استان که ۹۰ درصد آن را شیعیان تشکیل می‌دهند، هیچ‌کدام دفتری ندارند.

دادگاه صحرایی در زمانه‌ای که جنگ نیست
ماجرای کوچ اجباری ۸۰۰خانوار هزاره در ولسوالی گیزاب و پاتن مهم‌ترین خبری است که در این منطقه شنیده می‌شود؛ جایی که عمر دعواهای زمین در آن بیش از ۱۰۰سال سابقه دارد و در طول این سال‌ها دعواهای جدی حقوقی ولی بی‌نتیجه صورت گرفته است.
اما این‌بار دعواهای حقوقی به‌شکل عجیبی تعیین تکلیف شده است؛ پس از روی کار آمدن طالبان، مسئولان این گروه بدون طی‌کردن مراحل قانونی و محاکم ثلاثه افغانستان حکم به تخلیه اجباری زمین‌های مردم داده و به آنها گفته‌اند: «یا به زور می‌روید یا می‌جنگیم و خانه‌های شما را منفجر می‌کنیم.» تا امروز 7روستا به مدل‌های مختلف تخلیه شده‌‌اند. یکی از اهالی روستای کیندر می‌‌گفت: «بعد از نماز مغرب آمدند همان جا گفتند یا می‌روی یا می‌جنگیم. چند دقیقه مهلت خواستیم خارج شویم. شب را در مزارع روبه‌روی خانه ماندیم و صبح از منطقه خارج شدیم. حتی چند کودک شیرخواره هم بدون پتو و لوازم بیرون ماندند. صبح با پادرمیانی ریش‌سفیدان محلی توانستیم کمی محصولات کشاورزی و وسایل خانه را برداریم.»
در این میان شاکی‌ها چه کسانی هستند؟ اول خوانین هزاره منطقه و دیگری پشتون‌هایی که قرن‌ها در همسایگی همین مردم زندگی می‌‌کنند و حالا هر دو به پشتوانه طالبان تصمیم گرفته‌اند تکلیف کار را یکسره کنند. برخی از بزرگان دایکندی می‌گویند، حتی اگر در برخی موارد حق با مردم نباشد و با این شاکیان باشد، این مدل تخلیه با عجله، عجیب و غیرقانونی است و به برگزاری یک دادگاه صحرایی می‌ماند، آن‌هم در زمانی که جنگی برپا نیست.
یک کارشناس حقوقی در منطقه می‌گفت: «بسیاری از زمین‌های منطقه سلطانی و دولتی است و هیچ‌کدام از طرفین دعوا روی آن مالکیتی ندارند. برخی زمین را آباد کردند و برخی گاهی دام‌هایشان در این مناطق چرا کرده‌اند و همین مبنا شده است.»

ملک خودتان را به دو برابر قیمت از ما بخرید
شب را در یکی از روستاهایی که در گیزاب هنوز تخلیه نشده، ماندیم. در صحبت‌های آن‌شب با اهالی فهمیدم مهلت 2 روستای شاغولجه و خرگک برای کوچ تمام‌شده بود ولی والی گیزاب با توجه به رسانه‌ای‌شدن ماجرا گفته بود که کوچ را تا پایان بهار متوقف می‌کند، هرچندکه در اصل الزام به کوچ هنوز از نظر او تغییری ایجاد نشده است. نشانه‌ای از توقف کلی کوچ هم وجود نداشت. محلی‌ها می‌گفتند صاحبان جدید املاک و زمین‌ها که به لطف طالبان در دعوای دیرینه پیروز شده بودند، به برخی محلی‌ها و بزرگان گفته بودند که می‌توانند خانه‌ها و زمین‌های خودشان را به دو برابر قیمت دوباره بخرند. این یعنی حتی پشتون‌ها هم اطمینان چندانی به ماندن ندارند و این احتمال را که با عوض‌شدن دوباره حکومت، مورد هجوم هزاره‌ها قرار خواهند گرفت، جدی می‌گیرند. طبعا در چنین شرایطی همین که چند‌برابر ارزش زمین‌ها پول بگیرند خودش بهترین راه‌حل است. ولی کشاورزان پولی نداشتند که دوباره برگردند.
برخی ‌بزرگان منطقه هم به مرکز فراخوانده و تهدید شده‌اند که به رسانه‌ها بگویید مردم با اختیار خودشان از منطقه رفته‌اند. برخی نیز پیش حامد کرزای، رئیس‌جمهور اسبق رفته بودند تا او به‌عنوان میانجی در این‌باره صحبت کند. پیرمردی که نخستین فیلم از ماجرای گیزاب در منطقه تگابدار را منتشر کرده بود‌ هم متواری شده است.
طالبان ۲۰سال پیش هم برخی از مردم روستاها را به جرم غصب زمین و با احکام شرعی خودش بیرون کرده بود. جالب اینکه وکلای ‌این پرونده، امسال هم مثل ۲۰سال پیش بازداشت شدند. بومی‌ها می‌گویند: «چند روز قبل از کوچ‌دادن مردم، مسئولان محلی طالبان، وکلای زمین را احضار و در این فرایند 2 وکیل به همراه 5نفر همراهشان را بازداشت کرده‌اند؛ بازداشتی که تا زمان کوچاندن اجباری مردم ادامه پیدا کرده است.»

چشم طمع پشتون‌ها برحاشیه دریای هلمند
در روستاها مردم می‌ترسیدند که در این‌باره حرف بزنند و بلایی سرشان بیاید. با این حال، بعضی‌ها که سن و سال بیشتری دارند، ابایی از گفت‌وگو و گلایه ندارند. از پیرمردی درباره دلیل این اتفاقات پرسیدم. گفت: «این مناطق جزو بهترین مناطق کشاورزی در حاشیه رود هلمند است که محصولات کشاورزی متنوعی در آن روی می‌دهد.» اشاره او به وضعیت جغرافیایی روستاهای مورد مناقشه است که همگی در حاشیه رود هلمند یا به قول مردم افغانستان در حاشیه دریای هلمند قرار دارند و از حاصلخیزترین مناطق در افغانستان به شمار می‌آیند.
اما خیلی‌ها از جنگ تاریخی و نژادی در این منطقه می‌گویند. از اواخر سده نوزدهم میلادی پس از روی کار آمدن امیر عبدالرحمن، هزاره‌ها تحت فشار حکومت مرکزی قرار گرفته و با کمک بعضی قبایل سنی سرکوب شدند و به‌مدت یک سده در انزوای سیاسی، اجتماعی و محرومیت اقتصادی فرورفتند. در این زمان عده‌‌ زیادی از هزاره‌ها مورد کشتار و قتل‌عام قرار گرفتند. این عملکردها باعث شد تا آنان به کشورهای همجوار مهاجرت کنند و متواری شوند. صبح روزی که به گیزاب رسیدم، تصمیم داشتم که به روستای کیندر یعنی جایی که مردم توسط پشتون‌ها اخراج شده بودند، بروم. این کار با توجه به 3 ایست و بازرسی طالبان در مسیر روستای مورد نظر، چندان آسان به‌نظر نمی‌رسید. شب‌ها راه به‌طور کامل بسته بود، روزها هم مدارک عبوری‌ها را چک می‌کردند. با تمام این اوصاف، با اصرار زیاد به اهالی، یک موتور پیدا کردم تا من را به‌عنوان مهمان روستای بعدی از این مناطق عبور دهد. دوربین و پاسپورت و همه وسایل اضافی را در محل اقامت گذاشتم. یک پتو و کلاه پشتونی قرض گرفتم و راه افتادیم. در مسیر سنگلاخی و دشوار دو‌ساعته، جوانی گیزابی که با موتور برای رساندن من آمده بود، مثل یک راهنمای کاردرست همه جا را به من نشان داد. او می‌گفت در روستای کیندر طالبان حتی به یک خانواده که طرفدار آنها بوده هم رحم نکرده و آنها را از خانه‌شان بیرون‌ کرده‌اند. جوان معتقد بود که همین حالا هم توان غلبه بر طالبان را دارند و در مقابل آنها دست‌بسته نیستند. بیش از همه خیانت اشرف غنی را زمینه‌‌ساز تسلط طالب‌ها بر دایکندی و سایر ولایت‌های افغانستان می‌دانست.

توی موبایلت رقص که نداری؟
ساعت 8صبح راه افتاده بودیم. مسیرهایی که می‌رفتیم واقعا برای عبور انسان دشوار بود. طوری بود که در بخش‌‌های متعدد آن امکان سقوط به داخل رودخانه وجود داشت. با این حال، مردم در همین مناطق زندگی می‌کردند. اطرافمان مزارع گندم، ذرت و بادام خودنمایی می‌کردند.
جوان موتورسوار با عبور از هر گردنه، با خنده یادآوری می‌کرد که افرادی در این مسیرها به داخل رودخانه هلمند افتاده‌اند. همه‌جا می‌خندید جز وقتی که به روستای کیندر رسیدیم. در ابتدای روستا مثل همه‌جا یک قبرستان محلی بود. قبرهای این مناطق عمدتا سنگ‌ قبر درستی ندارند، ولی روی قبر شهدای جنگ با طالب معمولا پرچم می‌زنند. اینجا هم چند‌تایی بود. در خانواده مردم این مناطق، شهید درگیری با طالب زیاد است. از دور که وارد روستای کیندر می‌شدیم، موبایل را دیگر پنهان کردم. نخستین پیرمرد پشتون را در همان ورودی روستا دیدیم، با دستار مشکی کنار آتش ایستاده بود و داشت یک بزغاله را روی آتش می‌سوزاند. او هم ما را دید و با چشمانی تنگ دنبال کرد. از او رد شدیم. کمی جلوتر یک تویوتا را از دور دیدیم که گندم خانه‌های مردم را بار می‌زد. وقتی مردم را بیرون می‌کردند، به آنها اجازه نمی‌دادند محصولاتشان را جز مقدار کمی با خودشان ببرند و حالا خودشان دزد مال مردم شده بودند. جلوتر خانه یکی از اهالی را که چند ساعت قبل با هم مصاحبه کرده بودیم، دیدم. می‌گفت ۲۰سال پیش هم طالب ما را از کیندر بیرون کرد و با سقوطشان دوباره برگشتیم. خانه‌هایی گلی که به رسم این مناطق چند خط صاف روی دیوارش کشیده شده بود. کم‌کم به ایست‌وبازرسی که نزدیک می‌شدیم، راننده موتور ترسید و به من گفت دوربینت را بده توی زین موتور قایم کنم. بعد پرسید توی موبایلت رقص که نداری؟ خنده‌ام گرفت از موقعیتی که در آن بودم. قرار بود بگویم از مرز ایران رد شدم و مهمان روستای بعدی یعنی پیرانجیر هستیم.
همه اهل سودا هستند
مامور طالبان پایین‌تر از جاده اصلی نشسته بود. جوان گیزابی سرعتش را کم کرد و دست تکان داد و بی‌اعتنا رد شد. نگهبان هم تا خواست بلند شود، ما رد شدیم و دیر شده بود. چون غیرطبیعی به‌نظر نمی‌رسیدیم، واکنشی نشان نداد. رد که شدیم فهمیدیم ایست و بازرسی‌های بعدی تعطیل شده و نفس راحتی کشیدیم. حالا دیگر فقط می‌رفتیم. از روستاهایی که ضرب‌الاجل تخلیه آنها تمام‌شده بود هم رد شدیم. روستاها خالی بود و دودی از دودکش‌ها بالا نمی‌آمد. باغ‌های مردم ولی سرسبز بود و معلوم بود که اینجا تا چند روز پیش زندگی جریان داشته است. صبح یکی از اهالی می‌گفت: « ما ۴۰ سال برای باروری این مناطق و آبادی‌اش کار کردیم» راننده موتور همچنان گاز می‌داد.«افغانستان دلسوز ندارد همه اهل سودا هستند وگرنه این اوضاع‌مان نبود.» ماجرا این است که روستاهایی که مورد مناقشه با پشتون‌هاست در ۱۰۰سال پیش گاهی محل چرای دام‌های پشتون‌ها بوده ولی سند برای آن ندارند. بسیاری از این زمین‌ها ملی هستند و مردم آنها را آباد کردند. ولی پرونده‌هایی با این پیچیدگی در هر دادگاهی چند سال نیاز به بررسی دارند. در دوران طالبان قبل هم چند تا از روستاهای گیزاب به زور خالی شده بودند و این بار هم آش همان آش و کاسه همان کاسه است. و اما دعوا در روستای تگابدار، یعنی روستایی که خان‌های هزاره در آن ادعا می‌کردند که سند دارند مربوط به ۴۰ سال قبل می‌شود، یعنی دورانی که با تفکرات چپ زمین‌ها را از خان‌ها گرفتند ولی حالا خان‌ها روی همان زمین‌ ادعا دارند. این زمین‌ها هم به زور و به دستور طالبان خالی شدند. یکی از ساکنان روستا می‌گفت: « ما هنوز امیدواریم که به خانه خودمان برگردیم. 40 سال پیش اینجا بیابان و سنگلاخ بود و ربطی به خان نداشت.»

از غصب املاک تا خانه‌سوزی
برای برگشت مجبور شدیم در روستای سرتگاب جایی که طالبان 3 ماه قبل اشغالش کرده و به جز چند خانه، بقیه را سوزانده بودند، شب را پیش یکی از اهالی بمانیم. برخی از مردم پول نداشتند که خانه‌ها را ترمیم کنند مانند پیرمردی که می‌گفت فقط توانسته یک اتاق را ترمیم کند. می‌گفت:«بعضی‌ها خانه‌هایشان را گذاشته و رفته‌اند.»
این گذاشتن و رفتن‌ها آرزوی مهاجمان بود که انگار محقق شده و حالا دل مردم خون است. ناراحتی بزرگ‌شان قرآن‌هایی است که در خانه‌ها و حتی مساجد سوزانده بودند. طالب‌ها بهانه کرده بودند که چند نفر از اهالی جزو دولتی‌ها هستند و یک‌بار در مقابل طالبان مقاومت کرده‌اند. حالا هم زیر بار نمی‌رفتند که سوزاندن این خانه‌ها کار آنهاست و اهالی روستا را تهدید می‌کردند که جایی حرف نزنید. داخل خانه‌ها حتی بعضی از دام‌های مردم زنده زنده سوخته بودند و تا چشم کار می‌کرد چرخ‌های خیاطی بود؛ تنها وسیله کار زنان روستا که حالا جز آهن پاره‌‌ای بر تل آوار چیزی از آنها باقی نمانده بود.

اسرای تسلیم شده را با تیراندازی کشته‌اند
تقریبا می‌توان گفت پشتون‌ها و خان‌های هزاره که ارتباط نزدیکی با طالبان دارند روی تمام روستاهای حاصلخیز ولسوالی‌های دایکندی ادعای مالکیت دارند. بدبینانه می‌توان گفت این اتفاق یک کوچ سیستماتیک و نژادی علیه هزاره‌های افغانستان است.جوانی در این‌باره می‌گفت اگر در افغانستان برای آینده فکر و برنامه‌ریزی کنی دیوانه می‌شوی ولی اگر مثل من فقط برای فردا صبح فکر کنی و برنامه بریزی اوضاع بهتر می‌شود. ولی مردم دایکندی برای فردا صبح هم نمی‌توانند برنامه‌ریزی کنند چون ممکن است شبانه از خانه‌شان بیرون‌شان کنند.
روز آخر از طرف ولسوالی خیدیر برگشتیم. جایی که ۴۰ روز قبل نیروهای دولتی با طالبان درگیر شده بودند و در یک بن‌بست بعد از کشته‌شدن 2 نفر از طالبان و 4 نیروی دولتی، 11 نفر تسلیم می‌شوند. در اتفاقی ناباورانه طالبان دادگاه صحرایی برگزار می‌کند و اسرای تسلیم شده را با تیراندازی به سر و گردن می‌کشند؛ همچنین 2 غیرنظامی ازجمله یک دختر ۱۷ ساله کشته شده است. یکی از فعالان اجتماعی می‌گفت خود والی 4 نفر را شخصا کشته است و همه جا می‌گوید که کار من کشتن شیعیان است. فردی که مسئول عملیات بوده امروز والی دایکندی است. از جنایت‌های دیگر طالبان در این مناطق «تلاشی» یا بازرسی بی‌قاعده خانه مردم به بهانه کشف سلاح و همچنین دزدیدن تعداد زیادی ماشین‌ دولتی و حتی خودروی شخصی مردم است. فعلا والی و معاونش گفته‌اند جلوی کوچ اجباری گرفته شده است ولی درباره بازگشت مردم چیزی گفته نشده و آینده مردم دایکندی با توجه به مشکلات شدید اقتصادی و گرانی کالا در کنار نبود زیرساخت‌ها مبهم است.

چرخ روزگار اینچنین نخواهد گشت...
یکی از خبرنگاران منطقه می‌گفت: «اگر طالب‌ها به فکر مردم نباشند زوالشان نزدیک است. ما فعلا از جنگ خسته‌ایم و دلیلی برای جنگ نداریم ولی در آینده شاید اینجور نباشد.مردم دایکندی مردمان سرسختی هستند که ممکن است روزی به تنگ آیند.شیعیان هنوز به شکل عمومی و رسمی به مقابله با طالبان نپرداخته‌اند اما اگر اتفاقات تلخی که در دایکندی می‌افتد و اتفاقات دیگری نظیر آنچه که در قندوز رخ داد، دوباره تکرار شود، آینده روشنی روبه‌روی افغانستان قرار نخواهد داشت.»
در ماجرای دایکندی شایعاتی مانند فروش دختران هزاره را هم با ترس و لرز از مردم و فعالان اجتماعی پرسیدم که جواب با خشم این بود؛ « غیرت یک افغانی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد».
سفر به دایکندی که شروع شد همسفران افغانستانی‌ام به من می‌گفتند دق نشوی. بعدها فهمیدم که منظورشان این است که توی خودت نباش و غصه نخور و حالا که این‌ جملات را می‌نویسم، در خیابان‌های کابل قدم می‌زنم و بغض مردم مظلوم دایکندی گلویم را می‌فشارد. کاش همراهانم بودند و به آنها می‌گفتم. از آنچه در این کشور می‌گذرد، در دریای هلمند دق شدم.


@nawandishanafg
پوتین: تجمع گروه‌های تروریستی در افغانستان می‌تواند امنیت کشورهای ذی‌نفع را برهم زند

@nawandishanafg
ازدحام مردم در پشت دروازه مدیریت پاسپورت کابل؛

@nawandishanafg
پوهنتون بگو دانشگاه نگو!

ستیز و دشمنی با زبان‌ فارسی از دیر زمان بعنوان جزو از مسئله ی پشتونوالی مطرح بود، در زمان غنی تمامی لوحه ها و تابلو از فارسی به پشتو تغییر پیدا کرد
حالا با پیدایش فرقه افراطی طالبان این دشمنی به شکل بارز و عریان خود را نشان می دهد

تعصب، جهل، تحجر و دگم اندیشی از خصایص بارز یک‌طالب به شمار میاید.
این ویدئو خود بهترین گواه بر این‌مدعاست
بدقت گوش‌کنید،‌ بدون هیچ‌دلیل منطقی، فقط زور‌میزنه و حنجره پاره میکنه...

#طالبان_دروغ_می_گویند
#طالبان_اصلاح_نشده_اند
#طالبان_دشمن_زبان_پارسی
#دانشگاه_پوهنتون_دانشگاه_کابل
#زبان_فارسی_فارسی_پشتو

#NoToTaliban
#saveafghanistan
#stoptaliban
#stoptrorism
https://www.instagram.com/tv/CVAzGKyqABi/?utm_medium=share_sheet
‏شرکت اپل نرم‌افزارهای قرآنی را به درخواست مقامات بلندپایهٔ چینی حذف کرد

به گزارش سایت «اپل سنسورشیپ» شرکت اپل به درخواست مقامات بلند‌رتبه کشور چین، نرم‌افزارهای قرآن را در این کشور از دسترس کاربران خارج و حذف کرده است.
‏رسانه بی‌بی‌سی نیز گفته است شرکت اپل این موضوع را تایید کرده است و چین خواستار حذف برنامه‌های «متون مذهبی» شده است.

کشور چین یکی از کشور های است که روابط بسیار نزدیک با گروه طالبان دارد، گروهی که به شدت دچار افراطیت دینی شده و دم از جهاد و دین داری میزنند!

@nawandishanafg
فوری!!

بازهم‌ انفجار، بازهم در مراسم‌ نماز جمعه
این بار در مسجد فاطمیه شیعیان قندهار

برخی منابع رسانه‌ای از وقوع انفجار در مسجدی در قندهار در جریان نماز جمعه در این شهر خبر دادند.

شاهدان عینی می‌گویند که این انفجار در نزدیکی «امام‌بارگاه» در مسجد فاطمیه در مربوطات ناحیه اول شهر قندهار رخ داده است.

مسجد فاطمیه در امام‌بارگاه مسجد شیعیان قندهار است که نماز جمعه در آن هر هفته برگزار می‌شود.

#قندهار_امام_بارگاه_نماز_جمعه_انفجار
#طالبان_داعش_دشمنان_افغانستان
#قندهار_کندوز_کابل_مزراشریف_دایکندی
https://www.instagram.com/p/CVC3RhGA0Bd/?utm_medium=share_sheet
از دادن #نان به #افغانی ها معذوریم!!!

این اعلامیه ی‌ "شورای اسلامی روستایی حاجی آباد " است که در پشت شیشه درب ورودی نانوایی ها نصب کرده است ! در تاریخ ۱۴۰۰/۷/۲۴

این در حالی است که امروز تعدادی از علمای قم در پیوند به انفجار مساجد قندوز و قندهار گردهمایی نمادین داشتند ک طبق گزارش ها چیزی جز نام اسرایل و آمریکا شنیده نشد...

#قندوز و #قندهار همینجاست...
به فریاد مهاجرین مقیم حاجی آباد برسید!

#از_دادن_نان_به افغانی_ها_معذوریم
#قندوز_قندهار_قم
#جان_پدر_کجاستی
#همسایه_ی_نزدیکتر از خویش
#فیضیه_قم_اجتماع_آمریکا_اسراییل
https://www.instagram.com/p/CVH9MVeqH9o/?utm_medium=share_sheet
مولوی حسام رئیس مجمع علماء افغانستان : از قلمرو امارت بوی خون می‌آید! / ما همه در یک قبرستان زندگی می‌کنیم!

مولوی حبیب‌الله حسام، رئیس مجمع علماء افغانستان و شورای اخوت در گفتگویی تفصیلی به تشریح ماهیت طالبان پرداخته و نکات مهم و تکان‌دهنده‌ای درباره سیر تحول فکری و عملی آنان بیان کرد. وی هم‌چنین مسائل جاری افغانستان و حوادثی که در این کشور در جریان است را گزارش کرد و به تحلیل آن پرداخت.

مولوی حسام در رابطه با طالبان و رابطه آنان با آمریکا گفت: طالبان با امضاء یک پیمان ۴۰۰ صفحه‌ای با آمریکا متعهد شد تمام برنامه‌های سازمان «سیا» در منطقه را به اجرا درآورد و در عوض، آمریکا به این گروه اجازه دهد در افغانستان حکومت کند.

@nawandishanafg
برای نخستین بار از زمان فرار از کابل، عکسی از حمدالله محب؛ مشاور امنیت ملی اشرف غنی منتشر شده که او را کنار سعادت نادری؛ وزیر سابق صلح، سوار بریک بنتلی گران‌بها در محله اعیان‌نشین ماریلیبون لندن نشان می‌دهد. مدیران هوایی.

@nawandishanafg
گروه حقانی از خانوادهای انتحاریون قدردانی کرد

بستگان کسانی که در این‌ اواخر خود شان را انتحاری کرده اند مورد تقدیر گروه حقانی قرار گرفته است.

طالبان بطور عام، گروه حقانی بطور خاص هیچ‌فرقی با داعش ندارند!

این ویدئو نیروهای طالبان را نشان‌میدهد که چی‌چیزهای آموزش دیده اند‌ و با چه اهدافی جهاد می کنند؟👇👇

اختلاف طالبان: پس از کُشته شدن ۲ یا ۷۲ حوری در بهشت به ما می دهند؟

عضو ۱۶ ساله طالبان که در بیان عبارت نبی کریم صلی الله به مشکل می خورد: «آرزوی شهادت دارم. پیامبر می‌فرماید: شهید بدون سوال و جواب وارد بهشت می‌شود و ۲ حوری انتظارش را می‌کشند. شهید گناهانش بخشیده شده و برای ۷ هزار نفر از بستگانش شفاعت می‌کند».
عضو دیگر طالبان: ۷۲ حوری در بهشت انتظار شهید را می‌کشند.

#نه_به_طالیان
#طالبان_داعش_حقانی
#افغانستان_جنگ_کشتار

#saveafghanistan
#stoptrorism
#stoptaliban
https://www.instagram.com/p/CVNZoooqsMX/?utm_medium=share_sheet