Forwarded from صالحی مالستانی
ویژه نامه رهبر شهید خورشید عدالت.pdf
4.9 MB
Forwarded from صالحی مالستانی
ویژه نامه بالا، کار سال گذشته، حوت 1394 است که در ایام سالگرد، با سفارش و حمایت ستاد سالگرد شهید مزاری، اصفهان، انجام دادیم. امسال هم دوستان ما فراخوان داده اند، تا به کمک دوستان بتوانیم روند را ادامه دهیم.
Forwarded from صالحی مالستانی
p0523700590011-96XB6Y.pdf
160.4 KB
سخن سردبیر ویژه نامه شاهد یاران در باره شهید مزاری
Forwarded from صالحی مالستانی
p0523700590051-63U92V.pdf
230 KB
پیام آیت الله العظمی محقق کابلی در باره شهید مزاری— شهید مزاری مرجعیت را در افغانستان احیا کرد.
Forwarded from صالحی مالستانی
p0523700590101-KHNGA.pdf
378.6 KB
زندگینامه شهید مزاری از ولادت تا شهادت، شاهد یاران. —- در حدیث دیگران
Forwarded from صالحی مالستانی
سخن صبا5.pdf
7.3 MB
فصلنامه سخن صبا، ش. 5، ویژه نامه شهید مزاری، بنیاد علمی فرهنگی صبا
Forwarded from صالحی مالستانی
متنِ نامه شهيد ابوذر به سياف.pdf
101.9 KB
Forwarded from Deleted Account
TABAR va Bagh.pdf
412.2 KB
تبر و باغ گل سرخ. مجموعه اشعار در رثای رهبرشهید
Forwarded from ( آهنگ هزارگی ) Hazara music
asnade_jenayate_afshar.pdf
254.9 KB
Forwarded from ( آهنگ هزارگی ) Hazara music
مقاله👆قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار
@hazaragi #کتاب
عنوان: قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار
نویسنده:
موضوع: سیاسی،اجتماعی
ناشر: کابل پرس
تعداد صفحات:9
فرمت:pdf
حجم:254،9kb
کتابهای بیشتر👈 #فرهنگ_تاریخ #تاریخ_فرهنگ
telegram.me/hazaragi
#هزاره_پیوند ،کتابهای فرهنگی-تاریخی هزارستان
@hazaragi #کتاب
عنوان: قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار
نویسنده:
موضوع: سیاسی،اجتماعی
ناشر: کابل پرس
تعداد صفحات:9
فرمت:pdf
حجم:254،9kb
کتابهای بیشتر👈 #فرهنگ_تاریخ #تاریخ_فرهنگ
telegram.me/hazaragi
#هزاره_پیوند ،کتابهای فرهنگی-تاریخی هزارستان
Forwarded from حصار نای
Zendeginameh_Fayz_Mohammad_Kateb.pdf
197.9 KB
زندگینامه فیض محمد کاتب هزاره به طور کامل
Telegram.me/Hesarnai
Telegram.me/Hesarnai
Forwarded from T A
روایتی دیگر درباره فاجعه افشار افشار و اختلاف دو ضابط
(خواندن این متن وگزارش به نسل بعد از فاجعه بیشترتوصیه میشود تا مبادا دردام توطئهی دیگران گیر بی افتیم.)
—------------—
جنرال علی اکبر قاسمی و ضابط محسن سلطانی هر دو اهل ناهور ولایت غزنی و از اعضای شورای اتفاق بودند، اما آنها دومسیر متفاوت را پیمودند.
زمانی که دولت داکتر نجیب گروپ اوپراتفی وردک غزنی را بوجود آورد، ضابط محسن سلطانی به مشی مصالحه ملی پیوست و به عنوان قوماندان فرقه 095 تعیین گردید. فرقه 095 مربوط به هزاره های ولایت غزنی می شد و مقر آن هم در خواجه بغرای کابل بود. در سال 1370 بعضی از جزوتام های فرقه های 095 و 096 و لوای 520 به قوماندانی واحد خان برادر سیماسمر در میدان شهر مستقر شدند و با مجاهدین می جنگیدند.
مقر اصلی لوای 520 در چهار راهی قنبر بود. در سال 1369 فرقه 095 از کابل به غزنی اعزام شد، تا علیه مجاهدین بجنگند. فرقه 095 که مشهور به فرقه قومی بود، در جنگ های غزنی بسیار موفق بود و دستآوردهای خوبی برای دولت نجیب داشت و با رفتن فرقه 095 در شهرغزنی، هزاره های آن شهر نیز روحیه گرفته و برای اولین بار دسته های سینه زنی هزاره های غزنی در داخل شهر به عزاداری پرداختند.
فرقه 096 مربوط به هزاره های میدان وردک بود که مرکزیت آن در میدان شهر بود. در سال 1371 زمانی که دولت نجیب از هم پاشید، گروپ اوپراتیفی وردک غزنی به حزب وحدت پیوست و میدانشهر را به حاجی عبدالحسین مشهور به حاجی عبدل تسلیم نمودند و سایر جزوتامهای فرقه های 095 و 096 و لوای 520 هم به حزب وحدت تسلیم شدند و تجهیزات و پایگاه های نظامی شانرا در اختیار حزب وحدت قرار دادند.
فرقه 095 یکی از منظم ترین جزوتامهای حزب وحدت بود. این فرقه توانسته بود "بیز سارندوی" را که در نزدیکی "قصبه" بود تصرف نماید، اما بخشهای کوچک آن بدست شورای نظار و جنبش افتاده بود.
شورای نظار که از کنترول بیز توسط فرقه 095 شدیدا ناراحت بود، چندین بار با نیروهای این فرقه درگیرشدند، ولی بچه های فرقه جواب دندان شکن به آنها دادند، تا این که نیروهای جنبش ملی این منطقه را ترک کرد و شورای نظار باضایط محسن سلطانی که مسئولیت حفاظت از بیزسارندوی را داشت، وارد معامله شد و او بیز را در بدل گرفتن پول ناچیز به شورای نظار تسلیم نمود.
اگر ضابط محسن سلطانی بیز سارندوی را حفظ می نمود، شاید حزب وحدت هیچ وقت به مواد غذایی و تجهیزات نظامی نیاز پیدا نمی کرد.
جنگهای تحمیلی که بالای حزب وحدت به راه انداخته شد، سید شریف سنگلاخی در کوه راهدار مستقر شد و قوماندان صداقت شهرستانی هم در کوه افشار موقعیت نظامی گرفت. این کوه مهمترین موقعیت استراتژیک از نظر نظامی برای مرکزیت حزب وحدت به شمار می رفت. هر باری که حزب وحدت مورد حمله قرار می گرفت، دافع هوای مستقر در کوه افشار که در اختیار افراد تحت امرشهید حمید بود، تمام حملات اتحاد سیاف را به عقب می زد و در ضد حمله ها، پیشروی های چشمگیر می کرد.
دافع هوای شهید حمید رئیس ارکان غند جنرال صداقت در کوه افشار مهم ترین مانع در برابر تهاجم و پیشروی های نیروهای سیاف و احمد شاه مسعود علیه مردم ما و حزب وحدت بود. مردم افشار تصمیم گرفتند بخاطر دفاع از افشار، بالای کوه سرک کشیدند و یک عراده تانک غول پیکر تی 62 را در بالای کوه افشار برده جابجا نمودند.
شورای نظار نیز بخاطر زیر فشار قرار دادن تانک و دافع هوای کوه افشار، یکپایه زیو را با هلیکوپتر در کوه سیلو پایین و جابجا نمود.
در جنگی که با شورای نظار صورت گرفت، قرارگاه فرقه 095 در خواجه بغرا به تصرف شورای نظار در آمد و قرارگاه فرقه بعد از سقوط، از خواجه بغرا به لیسه تخنیک سانوی کارته ۴ مستقر گردید.
(خواندن این متن وگزارش به نسل بعد از فاجعه بیشترتوصیه میشود تا مبادا دردام توطئهی دیگران گیر بی افتیم.)
—------------—
جنرال علی اکبر قاسمی و ضابط محسن سلطانی هر دو اهل ناهور ولایت غزنی و از اعضای شورای اتفاق بودند، اما آنها دومسیر متفاوت را پیمودند.
زمانی که دولت داکتر نجیب گروپ اوپراتفی وردک غزنی را بوجود آورد، ضابط محسن سلطانی به مشی مصالحه ملی پیوست و به عنوان قوماندان فرقه 095 تعیین گردید. فرقه 095 مربوط به هزاره های ولایت غزنی می شد و مقر آن هم در خواجه بغرای کابل بود. در سال 1370 بعضی از جزوتام های فرقه های 095 و 096 و لوای 520 به قوماندانی واحد خان برادر سیماسمر در میدان شهر مستقر شدند و با مجاهدین می جنگیدند.
مقر اصلی لوای 520 در چهار راهی قنبر بود. در سال 1369 فرقه 095 از کابل به غزنی اعزام شد، تا علیه مجاهدین بجنگند. فرقه 095 که مشهور به فرقه قومی بود، در جنگ های غزنی بسیار موفق بود و دستآوردهای خوبی برای دولت نجیب داشت و با رفتن فرقه 095 در شهرغزنی، هزاره های آن شهر نیز روحیه گرفته و برای اولین بار دسته های سینه زنی هزاره های غزنی در داخل شهر به عزاداری پرداختند.
فرقه 096 مربوط به هزاره های میدان وردک بود که مرکزیت آن در میدان شهر بود. در سال 1371 زمانی که دولت نجیب از هم پاشید، گروپ اوپراتیفی وردک غزنی به حزب وحدت پیوست و میدانشهر را به حاجی عبدالحسین مشهور به حاجی عبدل تسلیم نمودند و سایر جزوتامهای فرقه های 095 و 096 و لوای 520 هم به حزب وحدت تسلیم شدند و تجهیزات و پایگاه های نظامی شانرا در اختیار حزب وحدت قرار دادند.
فرقه 095 یکی از منظم ترین جزوتامهای حزب وحدت بود. این فرقه توانسته بود "بیز سارندوی" را که در نزدیکی "قصبه" بود تصرف نماید، اما بخشهای کوچک آن بدست شورای نظار و جنبش افتاده بود.
شورای نظار که از کنترول بیز توسط فرقه 095 شدیدا ناراحت بود، چندین بار با نیروهای این فرقه درگیرشدند، ولی بچه های فرقه جواب دندان شکن به آنها دادند، تا این که نیروهای جنبش ملی این منطقه را ترک کرد و شورای نظار باضایط محسن سلطانی که مسئولیت حفاظت از بیزسارندوی را داشت، وارد معامله شد و او بیز را در بدل گرفتن پول ناچیز به شورای نظار تسلیم نمود.
اگر ضابط محسن سلطانی بیز سارندوی را حفظ می نمود، شاید حزب وحدت هیچ وقت به مواد غذایی و تجهیزات نظامی نیاز پیدا نمی کرد.
جنگهای تحمیلی که بالای حزب وحدت به راه انداخته شد، سید شریف سنگلاخی در کوه راهدار مستقر شد و قوماندان صداقت شهرستانی هم در کوه افشار موقعیت نظامی گرفت. این کوه مهمترین موقعیت استراتژیک از نظر نظامی برای مرکزیت حزب وحدت به شمار می رفت. هر باری که حزب وحدت مورد حمله قرار می گرفت، دافع هوای مستقر در کوه افشار که در اختیار افراد تحت امرشهید حمید بود، تمام حملات اتحاد سیاف را به عقب می زد و در ضد حمله ها، پیشروی های چشمگیر می کرد.
دافع هوای شهید حمید رئیس ارکان غند جنرال صداقت در کوه افشار مهم ترین مانع در برابر تهاجم و پیشروی های نیروهای سیاف و احمد شاه مسعود علیه مردم ما و حزب وحدت بود. مردم افشار تصمیم گرفتند بخاطر دفاع از افشار، بالای کوه سرک کشیدند و یک عراده تانک غول پیکر تی 62 را در بالای کوه افشار برده جابجا نمودند.
شورای نظار نیز بخاطر زیر فشار قرار دادن تانک و دافع هوای کوه افشار، یکپایه زیو را با هلیکوپتر در کوه سیلو پایین و جابجا نمود.
در جنگی که با شورای نظار صورت گرفت، قرارگاه فرقه 095 در خواجه بغرا به تصرف شورای نظار در آمد و قرارگاه فرقه بعد از سقوط، از خواجه بغرا به لیسه تخنیک سانوی کارته ۴ مستقر گردید.
Forwarded from T A
شهید استاد مزاری، جنرال علی اکبر قاسمی را بجای ضابط محسن سلطانی بحیث قوماندان فرقه 095 تعیین نمود. ضابط محسن سلطانی بخاطر حساسیتی که با جنرال قاسمی داشت از این تصمیم شدیدا ناراحت بود و با قوماندانان غندها و کندک هایش که از دوران نجیب همرایش بودند هر روز جلسه می کردند تا اینکه جنرال علی اکبر قاسمی وظیفه خود را اشغال کرد. ضابط محسن سلطانی دیگر ضابط محسن قبلی نبود. او از طریق سید حسین انوری و سید شریف با احمدشاه مسعود تماس برقرار کرد تا با همکاری جنرال صداقت، سید شریف، جنرال درمحمد و قوماندان واحد که در اکادمی پولیس مستقر بود، افشار را بفروشند و استاد مزاری را از بین ببرند.
گزارشهای معامله افشار به استاد مزاری رسیده بود، اما استاد مزاری گفته بود که با توجه به حوادث تلخ تاریخی هیچ کسی چنین خیانتی را مرتکب نخواهد شد.
اماجنرال صداقت به عنوان فرمانده غند مستقر در این منطقه، پیش از سقوط افشار به کوه افشار می رود، سوزنک تانک را می کشد و میل های دافع هوا را خراب می کند، این سلاح ها هنگام درگیری و تهاجم شورای نظار بالای افشار هیچ اقدامی کرده نتوانست وحمید که به بلبل افشار مشهور بود تا آخرین لحظه مقاومت کرد و به شهادت رسید.
وقتی تهاجم بالای افشار شروع شد، حزب وحدت تصمیم گرفت که با پشتوانه تسلیحات ثقیله حرکت اسلامی حملات وسیعی را برای تصرف کوه سیلو و تپه تلویزیون راه اندازی کند. به فرقه 095 و لوای 72 وظیفه داده شده بود که کوه سیلو را بگیرند و فرقه 096 و غند 2 پیاده بالای کوه تلویزیون حمله نمایند. عمق معامله افشار بحدی وسیع و گسترده بود که این حمله خنثی شد و حرکت اسلامی نیروهای فرقه 095 را که یک شاخه کوه سیلو را تصرف کرده بود نیز با سلاح ثقیله حمایت نکرد.
فرقه 095 که قله سمت غرب کوه سیلو را تصرف کرده بود و خودم در همان عملیات شرکت داشتم، بخاطر موجودیت ماین های فرش شده که چندین نفر را مجروح کرده بود، پیشروی و گرفتن کامل کوه به مانع مواجه شد. حزب وحدت دو نفر ماین پال حزب اسلامی را آورده بود تا شب هنگام ماین ها را خنثی نمایند که متاسفانه یکی از آنان هم از اثر انفجار ماین کشته شد. فرقه 095 مجبورشد موضع خود را تا پلان بعدی استحکام ببخشد و در قله کوه پسته ایجاد کند. پسته ایجاد شد و همگی منتظر حمله بعدی بودند و نیروها در لیلیه دخترانه پوهنتون کابل مستقر بودند.
حوالی ساعت پنج صبح بود، ابتدا یک آتش در پیشروی هنگر های کوه راهدار روشن شد و بلا فاصله مرمی های رسام بطرف کوه افشار فیر شدند و از پشت مرستون هم فیرهای هوایی رسام شروع شد و جنگ آغازگردید. از کوه افشار هم بطرف کوه راهدار فیر میکردند که بعد از چند لحظه متوقف شد و حملات شدید راکت از نوع تانک و توپ و سکر بر سر افشار فرود می آمد و جنگ و درگیری در کوچه های افشار وسعت یافت. گرد و غبار ناشی از اصابت مرمی های خفیف و ثقیل افشار را پوشانده بود. صدای بلبل کوه افشار خاموش شده بود. حمید و یارانش در کوه رادار بعد از سخت ترین مقاومت در خون خود خفته بودند.
فراری ها به سمت سیلو و کوته سنگی سرازیر شدند. در گیری ها تا روشن شدن هوا در اکادمی پولیس و بازار افشار و علوم اجتماعی هم رسید و افشار در ظرف چند ساعت به تصرف کامل شورای نظار و اتحاد سیاف در آمد و موتر حامل استاد مزاری به مدرسه پل سوخته رسید. ریاست ملی بس، اطفاییه و سیلو هم تخلیه شد.
ضابط اکبر و سایر نیروهای حزب وحدت سرک چهار سیلو را بلا فاصله خط دفاعی ساختند و صدای تیر اندازی پراگنده از افشار تا ظهر شنیده می شد.
شورای نظار و اتحاد سیاف بعد از تصرف افشار، هر آنچه دلشان خواست با مردم مظلوم آن انجام دادند و از هیچ ظلمی دریغ نکردند.
حزب وحدت موفق شد، عاملین فاجعه افشار را شناسایی و دستگیر کند، جنرال صداقت و جنرال درمحمد را بجرم خیانت و معامله اعدام کرد، اما ضابط محسن سلطانی موفق به فرار شد و تحت حمایت مسعود قرار گرفت و تا امروز زنده است و در وزارت دفاع فعلی ایفای وظیفه می نماید. ضابط محسن سلطانی از جمع سه نفری بود که باید بخاطر خیانت و معامله افشار اعدام میشد ولی متاسفانه نه تنها که اعدام نشد بل کم کم نام نشان او بجرم خیانت به مردم افشار و جبهه عدالتخواهی روز بروز کمرنگ تر میگردد.
برگرفته از صفحه فیسبوک مرتضی خرمی.
پ.ن: کسی را که در تصویر میبینید همان ضابط محسن سلطانی است.
گزارشهای معامله افشار به استاد مزاری رسیده بود، اما استاد مزاری گفته بود که با توجه به حوادث تلخ تاریخی هیچ کسی چنین خیانتی را مرتکب نخواهد شد.
اماجنرال صداقت به عنوان فرمانده غند مستقر در این منطقه، پیش از سقوط افشار به کوه افشار می رود، سوزنک تانک را می کشد و میل های دافع هوا را خراب می کند، این سلاح ها هنگام درگیری و تهاجم شورای نظار بالای افشار هیچ اقدامی کرده نتوانست وحمید که به بلبل افشار مشهور بود تا آخرین لحظه مقاومت کرد و به شهادت رسید.
وقتی تهاجم بالای افشار شروع شد، حزب وحدت تصمیم گرفت که با پشتوانه تسلیحات ثقیله حرکت اسلامی حملات وسیعی را برای تصرف کوه سیلو و تپه تلویزیون راه اندازی کند. به فرقه 095 و لوای 72 وظیفه داده شده بود که کوه سیلو را بگیرند و فرقه 096 و غند 2 پیاده بالای کوه تلویزیون حمله نمایند. عمق معامله افشار بحدی وسیع و گسترده بود که این حمله خنثی شد و حرکت اسلامی نیروهای فرقه 095 را که یک شاخه کوه سیلو را تصرف کرده بود نیز با سلاح ثقیله حمایت نکرد.
فرقه 095 که قله سمت غرب کوه سیلو را تصرف کرده بود و خودم در همان عملیات شرکت داشتم، بخاطر موجودیت ماین های فرش شده که چندین نفر را مجروح کرده بود، پیشروی و گرفتن کامل کوه به مانع مواجه شد. حزب وحدت دو نفر ماین پال حزب اسلامی را آورده بود تا شب هنگام ماین ها را خنثی نمایند که متاسفانه یکی از آنان هم از اثر انفجار ماین کشته شد. فرقه 095 مجبورشد موضع خود را تا پلان بعدی استحکام ببخشد و در قله کوه پسته ایجاد کند. پسته ایجاد شد و همگی منتظر حمله بعدی بودند و نیروها در لیلیه دخترانه پوهنتون کابل مستقر بودند.
حوالی ساعت پنج صبح بود، ابتدا یک آتش در پیشروی هنگر های کوه راهدار روشن شد و بلا فاصله مرمی های رسام بطرف کوه افشار فیر شدند و از پشت مرستون هم فیرهای هوایی رسام شروع شد و جنگ آغازگردید. از کوه افشار هم بطرف کوه راهدار فیر میکردند که بعد از چند لحظه متوقف شد و حملات شدید راکت از نوع تانک و توپ و سکر بر سر افشار فرود می آمد و جنگ و درگیری در کوچه های افشار وسعت یافت. گرد و غبار ناشی از اصابت مرمی های خفیف و ثقیل افشار را پوشانده بود. صدای بلبل کوه افشار خاموش شده بود. حمید و یارانش در کوه رادار بعد از سخت ترین مقاومت در خون خود خفته بودند.
فراری ها به سمت سیلو و کوته سنگی سرازیر شدند. در گیری ها تا روشن شدن هوا در اکادمی پولیس و بازار افشار و علوم اجتماعی هم رسید و افشار در ظرف چند ساعت به تصرف کامل شورای نظار و اتحاد سیاف در آمد و موتر حامل استاد مزاری به مدرسه پل سوخته رسید. ریاست ملی بس، اطفاییه و سیلو هم تخلیه شد.
ضابط اکبر و سایر نیروهای حزب وحدت سرک چهار سیلو را بلا فاصله خط دفاعی ساختند و صدای تیر اندازی پراگنده از افشار تا ظهر شنیده می شد.
شورای نظار و اتحاد سیاف بعد از تصرف افشار، هر آنچه دلشان خواست با مردم مظلوم آن انجام دادند و از هیچ ظلمی دریغ نکردند.
حزب وحدت موفق شد، عاملین فاجعه افشار را شناسایی و دستگیر کند، جنرال صداقت و جنرال درمحمد را بجرم خیانت و معامله اعدام کرد، اما ضابط محسن سلطانی موفق به فرار شد و تحت حمایت مسعود قرار گرفت و تا امروز زنده است و در وزارت دفاع فعلی ایفای وظیفه می نماید. ضابط محسن سلطانی از جمع سه نفری بود که باید بخاطر خیانت و معامله افشار اعدام میشد ولی متاسفانه نه تنها که اعدام نشد بل کم کم نام نشان او بجرم خیانت به مردم افشار و جبهه عدالتخواهی روز بروز کمرنگ تر میگردد.
برگرفته از صفحه فیسبوک مرتضی خرمی.
پ.ن: کسی را که در تصویر میبینید همان ضابط محسن سلطانی است.
Forwarded from Deleted Account
مهم ترین دستاورد مقاومت غرب کابل:
مهم ترین دستاورد مقاومت عدالتخواهانه غرب کابل به رهبری شهید مزاری(ره) ایجاد روحیه خودباوری در هزاره ها بود. شهید مزاری در کوتاه ترین زمان ممکن توانست این باور را ایجاد نماید که هزاره هم می تواند. این خیلی مهم و شاه کلید تغییر در نگرش یک جامعه است زیرا اگر شخص یا جامعه به توانایی هایش باور نداشته باشد هیچگاهی در صدد تعیین سرنوشت شان برنخواهد آمد. به عنوان نمونه ما مجتهدان مسلم زیادی در نجف داشتیم مانند آیت ا... محمد علی مالستانی معروف به محمد علی بزرگ و...، این ها بجای رقابت در امر مرجعیت، بر سر وکالت و تبلیغ از دیگران سر کله همدیگر خورد می کردند و هیچ گاه برای مرجعیت خود تلاش نمی کردند چون باور نداشتند. اما شهید مزاری گفت: هزاره می تواند مرجع تقلید، جنرال، وزیر، وکیل، استاد دانشگاه و...، شود و برای کشور افتخار باشد.
امروز اگر چندین مرجع و مجتهد مسلم از میان این مردم بی روحیه سر برآورده و هزاره به هزاره بودنش افتخار می کند و حتی هزاره های سنی بعد از سال کتمان هویت و به قول رحمان رحمانی زندگی با هویت جعلی، امروز شورای سراسری هزاره های اهل سنت را تاسیس و رسما خود را هزاره اعلام و هویت تاجیکی یا پشتونی اش را جعلی قلمداد می کنند از برکت و دستاورد مقاومت شهید مزاری است.این مقاومت به هزاره حیات بخشید و هویت مسخ شده اش را احیا کرد نه تنها هزاره ها بلکه اقوام دیگر و حتی دنیا هزاره را با مقاومت غرب کابل باور کردند. این نوشته کوتاه را با دو نمونه پایان می دهم.
مرحوم استاد زاهدی ناهوری سال 1373 در قم سخنرانی کرد و گفت: بنده به عنوان سخن گویی شورای ایتلاف در اجلاس قبرس شرکت داشتم خبرنگاران می پرسیدند شما از کدام قوم هستید؟ می گفتم هزاره. می گفتند: تا حالا کجا بودید؟ چرا در جهاد افغانستان نقش نداشتید؟!!
من توضیح می دانم می گفتند: ما نشنیده ایم!! اوضاع و احوال ما اینگونه بود.
نمونه دوم؛ استاد فیاض ارزگانی وقتی از اجلاس بن برگشته بود، با جمعی از دوستان به ملاقاتش رفتیم ایشان یک نکته را اشاره کردند که در حاشیه اجلاس یک خبرنگار مرتب از همه یک پرسش را مطرح می کرد و آن اینکه حق هزاره ها چه شد؟
ایشان می گفت: امروز اگر از راننده آلمانی پرسیده شود که در افغانستان چند قوم وجود دارد؟ پاسخ می دهد که چهار قوم، از جمله هزاره.
این دو نمونه را وقتی کنار هم قرار دهیم نتجه چنین خواهد بود که شهید مزاری(ره) هویت هزاره را احیا کرد و به او باوراند که هستی و سرباز نیستی و می توانی مرجع تقلید، جنرال، استاد دانشگاه و...، شوی.
پس مهم ترین دستاورد مقاومت هزاره ها به رهبری شهید مزاری ایجاد روحیه خودباوری است؛ زیرا"إن الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم" زمانی تحقق خواهد یافت که یک مردم اولا خود را و توانایی های خود را باور داشته باشد وانگهی در صدد تغییر سرنوشت و رسیدن به وضعیت مطلوب بر خواهد آمد و پذیرش دیگران هم مترتب و فرع باور خود یک مردم است تا یک قوم توانایی هایش را باور نداشته باشد، نمی تواند بر دیگران هم بقبولاند.
در پایان درود می فرستم به روح ملکوتی "شهید عدالت" بابه مزاری(ره).
مهم ترین دستاورد مقاومت عدالتخواهانه غرب کابل به رهبری شهید مزاری(ره) ایجاد روحیه خودباوری در هزاره ها بود. شهید مزاری در کوتاه ترین زمان ممکن توانست این باور را ایجاد نماید که هزاره هم می تواند. این خیلی مهم و شاه کلید تغییر در نگرش یک جامعه است زیرا اگر شخص یا جامعه به توانایی هایش باور نداشته باشد هیچگاهی در صدد تعیین سرنوشت شان برنخواهد آمد. به عنوان نمونه ما مجتهدان مسلم زیادی در نجف داشتیم مانند آیت ا... محمد علی مالستانی معروف به محمد علی بزرگ و...، این ها بجای رقابت در امر مرجعیت، بر سر وکالت و تبلیغ از دیگران سر کله همدیگر خورد می کردند و هیچ گاه برای مرجعیت خود تلاش نمی کردند چون باور نداشتند. اما شهید مزاری گفت: هزاره می تواند مرجع تقلید، جنرال، وزیر، وکیل، استاد دانشگاه و...، شود و برای کشور افتخار باشد.
امروز اگر چندین مرجع و مجتهد مسلم از میان این مردم بی روحیه سر برآورده و هزاره به هزاره بودنش افتخار می کند و حتی هزاره های سنی بعد از سال کتمان هویت و به قول رحمان رحمانی زندگی با هویت جعلی، امروز شورای سراسری هزاره های اهل سنت را تاسیس و رسما خود را هزاره اعلام و هویت تاجیکی یا پشتونی اش را جعلی قلمداد می کنند از برکت و دستاورد مقاومت شهید مزاری است.این مقاومت به هزاره حیات بخشید و هویت مسخ شده اش را احیا کرد نه تنها هزاره ها بلکه اقوام دیگر و حتی دنیا هزاره را با مقاومت غرب کابل باور کردند. این نوشته کوتاه را با دو نمونه پایان می دهم.
مرحوم استاد زاهدی ناهوری سال 1373 در قم سخنرانی کرد و گفت: بنده به عنوان سخن گویی شورای ایتلاف در اجلاس قبرس شرکت داشتم خبرنگاران می پرسیدند شما از کدام قوم هستید؟ می گفتم هزاره. می گفتند: تا حالا کجا بودید؟ چرا در جهاد افغانستان نقش نداشتید؟!!
من توضیح می دانم می گفتند: ما نشنیده ایم!! اوضاع و احوال ما اینگونه بود.
نمونه دوم؛ استاد فیاض ارزگانی وقتی از اجلاس بن برگشته بود، با جمعی از دوستان به ملاقاتش رفتیم ایشان یک نکته را اشاره کردند که در حاشیه اجلاس یک خبرنگار مرتب از همه یک پرسش را مطرح می کرد و آن اینکه حق هزاره ها چه شد؟
ایشان می گفت: امروز اگر از راننده آلمانی پرسیده شود که در افغانستان چند قوم وجود دارد؟ پاسخ می دهد که چهار قوم، از جمله هزاره.
این دو نمونه را وقتی کنار هم قرار دهیم نتجه چنین خواهد بود که شهید مزاری(ره) هویت هزاره را احیا کرد و به او باوراند که هستی و سرباز نیستی و می توانی مرجع تقلید، جنرال، استاد دانشگاه و...، شوی.
پس مهم ترین دستاورد مقاومت هزاره ها به رهبری شهید مزاری ایجاد روحیه خودباوری است؛ زیرا"إن الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم" زمانی تحقق خواهد یافت که یک مردم اولا خود را و توانایی های خود را باور داشته باشد وانگهی در صدد تغییر سرنوشت و رسیدن به وضعیت مطلوب بر خواهد آمد و پذیرش دیگران هم مترتب و فرع باور خود یک مردم است تا یک قوم توانایی هایش را باور نداشته باشد، نمی تواند بر دیگران هم بقبولاند.
در پایان درود می فرستم به روح ملکوتی "شهید عدالت" بابه مزاری(ره).
Forwarded from Deleted Account
جنایت در افشار بااینهمه قساوت وبیرحمی .
داکتر عبدالله عبدالله درمتن قضیه افشار.
----------------
فاجعه افشار که به تاریخ ۲۱ دلو ۱۳۷۱ خورشیدی بر مردم منطقه افشار کابل تحمیل شد، در واقع یکی از وحشتناک ترین و خونین ترین فاجعه ها در تاریخ معاصر افغانستان می باشد. این تراژدی غمناک که توسط اشخاصی چون:
- احمد شاه مسعود رهبر شورای نظار
- عبدالرب رسول سیاف رهبر گروه اتحاد اسلامی
- محمد قسیم فهیم رییس استخبارات حکومت ربانی
-------
- داکتر عبدالله رییس دفتر وزارت دفاع ربانی و فرمانده لوای راکت
-----------
- یونس قانونی قوماندان عمومی گارنیزیون کابل و رییس عمومی سیاسی وزارت دفاع ربانی
- بسم الله محمدی مسوول و فرمانده میدان هوایی بگرام
- سید حسین انوری، رییس شورای مرکزی حرکت اسلامی به رهبری شیخ آصف محسنی
- اکبری و سید مصفی کاظمی از تنظیم وحدت
----------
برای نابودی بخشی از مردم افغانستان که هزاره بودند، طراحی و اجرا شد و اکنون به عنوان جنایتی مسلم و انکار ناپذیر در حافظه تاریخ افغانستان درج شده است.
.......... جنایتکاران در افشار، با خون اطفال شش ماه روی دیوار یادگاری نوشتند و گهواره های آنان را تیر باران کردند، بر زنان و دختران تجاوز نموده، بخاطر بدست آوردن یک حقله انگشتر، ناخن و برای گوشواره، گوش های زنان را بریدند.
اما متاسفانه امروز همین جنایت کاران جنگی در پست های بلند دولتی ایفای وظیفه می کنند.
با اندوه فاجعه افشار در نوع خود یکی از خونین ترین و غمبار ترین حادثه در تاریخ مبارزات حق طلبانه و داد خواهانه ای مردم هزاره به شمار می رود که، این حادثه از نظر زمانی در پایان قرن بیستم رقم خورد که شعار آزادی و دموکراسی و حقوق بشر همه جای دنیا را فرا گرفته بود، از نظر مکانی در قلب کشور و در معرض دید همه جهانیان اتفاق افتاد و افراد که این جنایت را رقم زدند نیز کسانی بودند که از سنگر "جهاد" و مبارزه برگشته و سران آن خود را پروفیسور، انجنیر، فاتح، مجاهد، شیر پنجشیر و استاد علوم اسلامی می دانستند، دولتی که این جنایت را انجام داده بود دیگر همان نظام های سلطنتی خاندانی نبود که تفکر دیکتاتوری و استبداد را در خود میداشت، بلکه این حکومت به نام دولت اسلامی قلمداد میشد
داکتر عبدالله عبدالله درمتن قضیه افشار.
----------------
فاجعه افشار که به تاریخ ۲۱ دلو ۱۳۷۱ خورشیدی بر مردم منطقه افشار کابل تحمیل شد، در واقع یکی از وحشتناک ترین و خونین ترین فاجعه ها در تاریخ معاصر افغانستان می باشد. این تراژدی غمناک که توسط اشخاصی چون:
- احمد شاه مسعود رهبر شورای نظار
- عبدالرب رسول سیاف رهبر گروه اتحاد اسلامی
- محمد قسیم فهیم رییس استخبارات حکومت ربانی
-------
- داکتر عبدالله رییس دفتر وزارت دفاع ربانی و فرمانده لوای راکت
-----------
- یونس قانونی قوماندان عمومی گارنیزیون کابل و رییس عمومی سیاسی وزارت دفاع ربانی
- بسم الله محمدی مسوول و فرمانده میدان هوایی بگرام
- سید حسین انوری، رییس شورای مرکزی حرکت اسلامی به رهبری شیخ آصف محسنی
- اکبری و سید مصفی کاظمی از تنظیم وحدت
----------
برای نابودی بخشی از مردم افغانستان که هزاره بودند، طراحی و اجرا شد و اکنون به عنوان جنایتی مسلم و انکار ناپذیر در حافظه تاریخ افغانستان درج شده است.
.......... جنایتکاران در افشار، با خون اطفال شش ماه روی دیوار یادگاری نوشتند و گهواره های آنان را تیر باران کردند، بر زنان و دختران تجاوز نموده، بخاطر بدست آوردن یک حقله انگشتر، ناخن و برای گوشواره، گوش های زنان را بریدند.
اما متاسفانه امروز همین جنایت کاران جنگی در پست های بلند دولتی ایفای وظیفه می کنند.
با اندوه فاجعه افشار در نوع خود یکی از خونین ترین و غمبار ترین حادثه در تاریخ مبارزات حق طلبانه و داد خواهانه ای مردم هزاره به شمار می رود که، این حادثه از نظر زمانی در پایان قرن بیستم رقم خورد که شعار آزادی و دموکراسی و حقوق بشر همه جای دنیا را فرا گرفته بود، از نظر مکانی در قلب کشور و در معرض دید همه جهانیان اتفاق افتاد و افراد که این جنایت را رقم زدند نیز کسانی بودند که از سنگر "جهاد" و مبارزه برگشته و سران آن خود را پروفیسور، انجنیر، فاتح، مجاهد، شیر پنجشیر و استاد علوم اسلامی می دانستند، دولتی که این جنایت را انجام داده بود دیگر همان نظام های سلطنتی خاندانی نبود که تفکر دیکتاتوری و استبداد را در خود میداشت، بلکه این حکومت به نام دولت اسلامی قلمداد میشد
Forwarded from صالحی مالستانی
متن_سخنراني_رهبر_شهيد_به_مناسبت.pdf
126.4 KB
دردمندی و همچنین برخی حقایق حادثه افشار را از زبان شهید عدالت خواهی استاد مزاری مرور کنیم. تقدیم نخبگان عزیز
Forwarded from صالحی مالستانی
_صالحی_مالستانی_زند_گی_نا_مه_تحلیلی.pdf
151.2 KB
صالحی مالستانی- زندگینامه تحلیلی ملا فیض محمد کاتب هزاره
Forwarded from صالحی مالستانی
باز_خوانی_آخرین_سخنرانی_شهید_مزاری.pdf
158.1 KB
باز خوانی آخرین سخنرانی شهید مزاری- صالحی مالستانی
Forwarded from صالحی مالستانی
شماره_21_سخن_صبا،_14_11_94وحدت_ملی.pdf
196.2 KB
شهید مزاری و وحدت ملی بخش دوم
Forwarded from صالحی مالستانی
صالحی_مالستانی_مانیفست_تعلیم_و_تربیت،.pdf
310.1 KB
مانیفست تعلیم و تربیت در اندیشه و سیره شهید مزاری