وقتی رنج و آزاری برایم میرسد دلم میخواهد صدایم به همه دنیا برسد، به همه بگویم آقا من رنجیدم...
رنجیدم
رنجیدم ...
ولی فکر میکنم به خیلی ها که رنج دیدن ولی کسی از رنج شان آگاه نشد. مثل آن کودک که با صدای بمب و راکت از خواب پرید
مثل مادر که دنبال بچه هایش میان زخمی ها میگشت.
آنکس که سالم است و خاری به پایش بخلد آخ میکشد، آنکس که رنجش بسیار گشت آه می کشد.
اما کسی که درد کشیده باشد سکوت میکند.
تمام دنیا هم که رسانه شود صدایش به جای نمیرسد.
#طیبه_مهدیار
رنجیدم
رنجیدم ...
ولی فکر میکنم به خیلی ها که رنج دیدن ولی کسی از رنج شان آگاه نشد. مثل آن کودک که با صدای بمب و راکت از خواب پرید
مثل مادر که دنبال بچه هایش میان زخمی ها میگشت.
آنکس که سالم است و خاری به پایش بخلد آخ میکشد، آنکس که رنجش بسیار گشت آه می کشد.
اما کسی که درد کشیده باشد سکوت میکند.
تمام دنیا هم که رسانه شود صدایش به جای نمیرسد.
#طیبه_مهدیار
روزگارِ نکبتی شده، آنقدر که آدم دلش میخواهد مدام به خاطرههاش چنگ بیندازد و آنجاها دنبالِ چیزی بگردد.
انتظار است دیگر، لعنتی، مثلِ بیخوابی، دلت میخواهد بنشینی، خستهای امّا نمیتوانی. دلت میخواهد هی آب بخوری، امّا جا نداری. دلت میخواهد بایستی، ولی مگر میشود همهاش ایستاد. و اگر بخواهی قدم بزنی، کجا بروی؟!
آدم گاهی دلش برای خودش تنگ میشود. میخواهد آنجا باشد و از اینجا خودش را نگاه کند که سرگردان و خسته، راه به جایی نمیبرد.
چقدر زمان در خیال تند میگذرد؛ چین میخورد، و به کوتاهی یک لحظه گذشته که تو نمیدانی واقعاً چقدر گذشت، وادارت میکند برگردی.
🔸 داستان های کوتاه و آموزنده
انتظار است دیگر، لعنتی، مثلِ بیخوابی، دلت میخواهد بنشینی، خستهای امّا نمیتوانی. دلت میخواهد هی آب بخوری، امّا جا نداری. دلت میخواهد بایستی، ولی مگر میشود همهاش ایستاد. و اگر بخواهی قدم بزنی، کجا بروی؟!
آدم گاهی دلش برای خودش تنگ میشود. میخواهد آنجا باشد و از اینجا خودش را نگاه کند که سرگردان و خسته، راه به جایی نمیبرد.
چقدر زمان در خیال تند میگذرد؛ چین میخورد، و به کوتاهی یک لحظه گذشته که تو نمیدانی واقعاً چقدر گذشت، وادارت میکند برگردی.
🔸 داستان های کوتاه و آموزنده
What others think of you it's not of your business...
آنچه که دیگران دربارۀ شما فکر میکنند، اصلا به شما مربوط نیست...
آنچه که دیگران دربارۀ شما فکر میکنند، اصلا به شما مربوط نیست...
.
یادت باشه چیزی که باعث غرق شدنت میشه، افتادن توی آب نیست؛ موندن زیر آب و بالا نیومدنه...
بهتره مراقب باشیم تو اشتباهات خودمون نمونیم
و ازشون درس بگیریم...
@Navae_Del1401
یادت باشه چیزی که باعث غرق شدنت میشه، افتادن توی آب نیست؛ موندن زیر آب و بالا نیومدنه...
بهتره مراقب باشیم تو اشتباهات خودمون نمونیم
و ازشون درس بگیریم...
@Navae_Del1401
من : بگذار برم بیرون بعد عمری مردم رو ببینم
اندکی بعد : غلط کردم. بگذار برگردم دفتر
.
اندکی بعد : غلط کردم. بگذار برگردم دفتر
.
مخالفان شجاعم را گرامی میدارم که وادارم میکنند آنچه را که فکر میکردم خوب است بسط دهم، تجدیدنظر کنم و یا کنار بگذارم.
🔸|کتاب: داشتم فکر میکردم، دانیل دنت|
🔸|کتاب: داشتم فکر میکردم، دانیل دنت|
در دلش جایی اگر بود مرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست
هر کجا مینگرم، باز هم اوست
که به #چشمان تَرم #خیره #شدهاست!
#فروغ_فرخزاد
پس چرا دیده ز دیدارم بست
هر کجا مینگرم، باز هم اوست
که به #چشمان تَرم #خیره #شدهاست!
#فروغ_فرخزاد
روزی پزشکی سالخورده که از افسردگی شدید رنج میبرد
برای معالجه و درمان نزد من آمد.
او توان این را نداشت که با اندوه از دست دادن همسرش در دو سال پیش کنار بیاید.
نیروی چیره شدن بر این درد و رنج را در خود نمیدید.
او همسرش را بهشدت دوست میداشت.
از دست من چه کاری ساخته بود؟
به او گفتم دکتر چه میشد
اگر شما مرده بودید
و همسرتان زنده میماند؟
وای که دیگر این خیلی بدتر بود،
بیچاره او چگونه میتوانست
اینهمه درد و رنج را به تنهایی تحمل کند؟
از این فرصت استفاده کردم و در پاسخ گفتم:
دکتر پس ببینید که این درد و رنج نصیب او نشد
و این شما هستید که رنجش را به جان خريديد
و اکنون باید آن را تحمل کنید.
سکوت کرد،
تنها به آرامی دستم را فشرد
و مطب را ترک کرد...
رنج وقتی معنا یافت،
معنایی چون گذشت و فداکاری،
دیگر آزاردهنده نيست...
معنا درمانی • ویکتور_فرانکل
روزی پزشکی سالخورده که از افسردگی شدید رنج میبرد
برای معالجه و درمان نزد من آمد.
او توان این را نداشت که با اندوه از دست دادن همسرش در دو سال پیش کنار بیاید.
نیروی چیره شدن بر این درد و رنج را در خود نمیدید.
او همسرش را بهشدت دوست میداشت.
از دست من چه کاری ساخته بود؟
به او گفتم دکتر چه میشد
اگر شما مرده بودید
و همسرتان زنده میماند؟
وای که دیگر این خیلی بدتر بود،
بیچاره او چگونه میتوانست
اینهمه درد و رنج را به تنهایی تحمل کند؟
از این فرصت استفاده کردم و در پاسخ گفتم:
دکتر پس ببینید که این درد و رنج نصیب او نشد
و این شما هستید که رنجش را به جان خريديد
و اکنون باید آن را تحمل کنید.
سکوت کرد،
تنها به آرامی دستم را فشرد
و مطب را ترک کرد...
رنج وقتی معنا یافت،
معنایی چون گذشت و فداکاری،
دیگر آزاردهنده نيست...
معنا درمانی • ویکتور_فرانکل
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دکتر مجتبی شکوری
زندگی را متوقف نکنید!
نه به خاطر کار
نه بخاطر ازدواج
نه بخاطر فرزند
ما فقط یک بار زندگی میکنیم !
زندگی را متوقف نکنید!
نه به خاطر کار
نه بخاطر ازدواج
نه بخاطر فرزند
ما فقط یک بار زندگی میکنیم !