مدرسه طبیعت نسیم.
188 subscribers
1.49K photos
86 videos
11 files
66 links
مدرسه طبیعت نسیم
09182120062 عزیزی
09183188505نوروزی
تلفن ثابت ۰۸۱۳۸۲۴۲۰۷۶
@azizinasimschool
Download Telegram
درسهايي از مدرسه ي طبيعت
در يك سايت كه به موضوع خلاقيت ( موضوع باب روز) در كودكان مي پردازد يكصدوسي مورد موانع رشد خلاقيت برشمرده شده كه يكي از آنها نيز نبودن در طبيعت است . گرچه بسياري از اين موارد درخور توجه اند و مهم ، اما قرار دادن تماس با طبيعت همعرض ١٢٩ مورد ديگر ، به باور من، كم لطفي است. طبيعت براي ميليونها سال مادر و معلم خلاقيت ما بوده و امروز نيز به تمامي چنان است و هر تدبير ديگري براي رشد خلاقيت باالهام و تقليد از طبيعت و نوعي محدود و ناقص از آن خواهد بود. كودكان براي خلاق شدن جز بودن با هم و در طبيعت ، آزاد و رها و بي قيد و شرط ،به هيچ چيز ديگري براي خلاق شدن نياز ندارند . نياز به هيچ كارشناس و كلاس خلاقيت نيست،نياز به هيچ بازي ساختارمند و هيچ گجتي نيست. كودكان را با هم در محيط طبيعي بدون امر و نهي آزاد بگذاريم و نتيجه شگفت انگيز آنرا ببينيم كه رشد خلاقيت تنها يكي از دستاوردهاي آن خواهد بود.
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه ي طبيعت
مدرسه طبيعت مدرسه مهر، حمايت ، رهايي ويافتن خويش است. با تجربه نسيم صفايي، مادر يكي از كودكان مدرسه طبيعت كاوي كنج، از خاطرات كودكي خودش از مدرسه هاي معمول آشنا شويم:
"خیلی وقتها به امتحان دیکته فکر می کنم، اولین امتحانی که در کودکی با آن روبرو شدم.
چه امتحان سخت و بی انصافانه ای بود.
امتحانی که در آن، نادانسته های کودکی بی دفاع، مورد قضاوت بی رحمانه دانسته های معلم قرار می گرفت.
امتحانی که در آن با غلط هایم قضاوت می شدم نه با درست هایم.
اگر دهها صفحه هم درست می نوشتم، معلم به سادگی از کنار آنها می گذشت اما به محض دیدن اولین غلط دور آن را با خودکار قرمز جوری خط می کشید که درست هایم رنگ می باخت. جوری که در برگه امتحانم آنچه خود نمایی می کرد غلط هایم بود.
دیگر برای خودم هم عادی شده بود که آنچه مهم است داشته ها و توانایی هایم نیست بلکه نداشته ها و ضعف هایم است.
آن روزها نمی دانستم که گرچه نوشتن را می آموزم اما ...
بعدها وقتی به برادر کوچکترم دیکته می گفتم همان گونه قضاوت کردم که با من شد وحتی بدتر.
آنقدر سخت دیکته می گفتم و آنقدر ادامه می دادم تا دور غلط های برادرم خط بکشم.
نمی دانم قضاوتهای غلط با ما چه کرد که امروز از کنار صفحه صفحه مهربانی دیگران می گذریم اما با دیدن کوچکترین خطا چنان دورش خط می کشیم که ثابت کنیم تو همانی که نمی دانی، که نمی توانی.
کاش آن روزها معلمم، چیز مهمتری از نوشتن به من می آموخت.
این روز ها خیلی سعی می کنم دور غلطهای دیگران خط نکشم.
این روز ها خیلی سعی می کنم که وقتی به دیگران می اندیشم خوبیهاشان را ورق ورق مرور کنم.
کاش بچه هایمان مثل ما قضاوت نشوند."
@madresehtabiat
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
درسهايي از مدرسه طبيعت
در جستجوي تعريف جديدي از سرمايه اجتماعي:

اگر سرمايه اجتماعي را به اختصار آنچه كه فرد حاضر است براي ديگران انجام دهد،بدانيم، اين" ديگران" لزوما نمي بايد فقط ديگر مردمان باشند بلكه هرچه فرد دايره مفهوم "ديگران " را گسترش بيشتري دهد بطوريكه ساير موجودات و عناصر طبيعت را نيز در بر بگيرد و ساير زيستمندان و جلوه هاي طبيعت را نيز خويشاوندان و همبستگان خود بداند، جامعه از سرمايه طبيعي- اجتماعي بيشتري برخوردار خواهد بود . اما علاوه براين ،اگر سرمايه اجتماعي را حتي در مفهوم محدودتر و سنتي آن نيز در نظر بگيريم كه ناظر بر آنچه باشد كه فرد فقط براي ديگر مردمان انجام مي دهد ، آنچه كه يافته هاي علمي جديد در اين مورد مي گويند اين است كه هرچه افراد توسط محيطهاي طبيعي متنوع تر و، به لحاظ محيط زيستي ، سالمتر احاطه شده و با آن در تعامل بيشتري باشند حال بهتري دارند، خشونت آنها كمتر است و در نتيجه ميل بيشتري براي كمك به ديگران و جامعه دارند. لذا در هماغوشي با طبيعت سرمايه اجتماعي ، حتي در مفهوم سنتي آن نيز، بيشتر خواهد بود.
@madresehtabiat
#سرمايه_اجتماعي
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهایی از مدرسه طبیعت
مکتب فکری مدرسه طبیعت بر این باور است که کودکان ذاتا موجوداتی خلاق و مبتکراند و گرایش ذاتی به همکنشی با عناصر طبیعت دارند و اگر کودکان سنین مختلف را با هم در محیط طبیعی برخوردار از یک بستر غنی ، فارغ از آموزش مستقیم و دستوری ، آزاد بگذاریم از طریق عمل خویش و تعامل با یکدیگر همه ی آن چيزهايي را که نیاز دوران کودکی آنهاست فرا خواهند گرفت و در پایان این دوران حساس (11-12 سالگی) موجوداتی توانا ، خلاق ، پرانگیزه ، سالم به لحاظ جسم و روح و به لحاظ اجتماعی متعامل و متحمل خواهند بود و با حسی قوی نسبت به طبیعت کودکی را پشت سر خواهند گذاشت و این حس نیرومند، مشروط به اینکه در آینده با آموزشهای مناسب تکمیل شود، می تواند پشتوانه محکمی برای صیانت از طبیعت و محیط زیست در بزرگسالی باشد .
آیا با این تعریف از مدرسه طبیعت می توان آنرا تنها یک راهکار برای حل یک مشکل خاص در یک زمینه ی محدود دانست یا اینکه مدرسه طبیعت گفتمانیست در مقابل بسیاری از گفتمانهای غالب در عرصه های مختلف؟ به باور من پیام مدرسه طبیعت بس منتشر و فراگیر است و بسیاری از گفتمانهای غالب امروزی را در عرصه هایی نظیر آموزش کلاسیک ، تعلیم و تربیت کودکان، بهداشت و درمان، بازپروری ، کاهش جرم و حفظ محیط زیست و طبیعت به چالش می کشد و برای مشکلات هریک از این عرصه ها که گفتمان غالب در حل آنها درمانده ، راه حل ارایه می کند .
@madresehtabiat
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
هرچه در دوره نوجواني نوجوان علاقمند به مسابقه ، رقابت ، عرض اندام و ابراز وجود اجتماعي خويش است كودكان تا سنين ١١-١٢ سالگي از آن بركنارند. نظام آموزش كلاسيك ، اما ، با به كار گيري نمره،مسابقه ،دادن ستاره ، جايزه ،مقايسه و رتبه بندي ،الگو سازي هاي قالبي و نظاير آن كودكان را به شيوه هاي متفاوت و برخلاف ذات آنها، به رقابت زود هنگام وامي دارد و اين به پي آمدهاي ناگواري در عرصه هاي سازگاري اجتماعي ، همكاري و همفكري بين آنها مي انجامد،آنها را حسود و خود بين ميكند،به برندگان حس برتري كاذب مي دهد و اعتماد به نفس را در بازندگان مي كشد و شايد از همه بدتر ، برندگان را براي هميشه گروگان برد خويش مي كند. در مكتب مدرسه طبيعت ، اما ، كودكان از هرگونه رقابت و مقايسه با يكديگر معاف اند و هر آنچه كه خود بخواهند مي كنند بي آنكه كسي آنها را در جهت پيشي گرفتن از سايرين برانگيزد و يا در مسير ناخواسته يي سوق دهد. و اين خود به آزادي عمل ، همكاري ، همدلي و دوستي مي انجامد و تنش و درگيري بين آنها را كاهش مي دهد.كودكان در چنين فضاي عاري از خصومت ، حسادت و تنشي از بودن با يكديگر لذت مي برند و، بجاي دوري از هم ، يكديگر را مي جويند.
@madresehtabiat
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
درد را مي شناسیم ولي درمان را نه:
مديركل دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت حكايت از كمبود ويتامين D در اكثريت جمعيت كشور مي كند.(٧٦ درصد نوجوانان ،٨٦ درصد زنان باردار، ٦٠ درصد ميانسالان). ايشان اضافه مي كند كه كمبود اين ويتامين موجب افسردگي ،سرطان،پوكي استخوان و بيماري پاپرانتزي مي شود . به گفته ايشان در گذشته كه كودكان در حياط خانه بازي مي كردند كمبود اين ويتامين كه منبع اصلي آن آفتاب است كمتر بود و امروزه زندگي در فضاهاي بسته به دور از آفتاب موجب افزايش موارد كمبود آن شده است.
اما راه حل مديركل نه بازگشت به آفتاب و طبيعت بلكه "انجام كارهاي مداخلاتي مانند مصرف مكمل ويتامينD3 "است. برای این کار از سال ٩٣ توزيع رايگان اين مكمل براي همه گروه هاي سني كشور آغاز شده است .
شگفتا: خود را از آفتاب محروم كنيم ، كودكان را در لايه هاي كلفت لباس بپيچيم ، در چارديواري ها زنداني كنيم و بعد كمبود آفتاب را نصف نیمه با مكمل غذايي برطرف سازيم ؟چرا كودكان را به آفتاب بازنگردانيم تا از آن بنوشند ، جست و خيز وشادماني كنند و، علاوه بر كمبود ويتامين، هركمبودي در آنها برطرف شود؟
كمبود خلاقيت و ابتكار ،كمبود شادماني و انگيزه ، كمبود سلامتي جسماني و رواني ، كمبود نگاه مهربان به طبيعت و كمبود بازي ؟ و بسياري كمبودهاي ديگر كه در نسخه مديركل به آنها پرداخته نشده ؟
ولي آيا به راستي چرا وقتي ريشه درد در جائيست ما درمان را در جاي ديگري مي جوئيم؟
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
درد را مي شناسیم ولي درمان را نه:
مديركل دفتر بهبود تغذيه وزارت بهداشت حكايت از كمبود ويتامين D در اكثريت جمعيت كشور مي كند.(٧٦ درصد نوجوانان ،٨٦ درصد زنان باردار، ٦٠ درصد ميانسالان). ايشان اضافه مي كند كه كمبود اين ويتامين موجب افسردگي ،سرطان،پوكي استخوان و بيماري پاپرانتزي مي شود . به گفته ايشان در گذشته كه كودكان در حياط خانه بازي مي كردند كمبود اين ويتامين كه منبع اصلي آن آفتاب است كمتر بود و امروزه زندگي در فضاهاي بسته به دور از آفتاب موجب افزايش موارد كمبود آن شده است.
اما راه حل مديركل نه بازگشت به آفتاب و طبيعت بلكه "انجام كارهاي مداخلاتي مانند مصرف مكمل ويتامينD3 "است. برای این کار از سال ٩٣ توزيع رايگان اين مكمل براي همه گروه هاي سني كشور آغاز شده است .
شگفتا: خود را از آفتاب محروم كنيم ، كودكان را در لايه هاي كلفت لباس بپيچيم ، در چارديواري ها زنداني كنيم و بعد كمبود آفتاب را نصف نیمه با مكمل غذايي برطرف سازيم ؟چرا كودكان را به آفتاب بازنگردانيم تا از آن بنوشند ، جست و خيز وشادماني كنند و، علاوه بر كمبود ويتامين، هركمبودي در آنها برطرف شود؟
كمبود خلاقيت و ابتكار ،كمبود شادماني و انگيزه ، كمبود سلامتي جسماني و رواني ، كمبود نگاه مهربان به طبيعت و كمبود بازي ؟ و بسياري كمبودهاي ديگر كه در نسخه مديركل به آنها پرداخته نشده ؟
ولي آيا به راستي چرا وقتي ريشه درد در جائيست ما درمان را در جاي ديگري مي جوئيم؟
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@madresehtabiat
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
دليل اينهمه مسخ و از خود بيگانگي امروزي بشر آن است كه از تن خويش بيگانه شده . صد سال پيش ما نمي توانستيم لحظه يي از تن خود غافل باشيم . فرض كنيد اگر در جنگل مشغول چيدن قارچيم و گوش و چشم و بيني ما در خدمت تن ما نباشد لحظه بعد زنده نخواهيم بود. اما امروز ما، غافل از تن خويش ، محو صفحه مونيتور و گوش و چشم به حوادث دور و ديريم و لذا از خود بيگانه ؛ و اين براي موجود ميليون ساله كه هر لحظه با تن خويش بوده ، و آگاه از آن ، سرچشمه از خود بيگانگي شده است و راه برون رفت از اين معضل نيز بازگشت به تن خويش و احترام بدان است چرا كه اگر براي كل اين جهان نيز دلسوز باشيم نخست مي بايد ارتباط با خود را آغاز كنيم تا بتوانيم با جهان بزرگتر نيز مرتبط گرديم:" يوآل حراري، مورخ"
براي دانستن بيشتر در اين مورد كامل اين مصاحبه را ببينيد
http://www.ted.com/talks/yuval_noah_harari_nationalism_vs_globalism_the_new_political_divide?utm_campaign=social&utm_medium=referral&utm_source=facebook.com&utm_content=talk&utm_term=global-social%20issues#t-3597107
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت

@madresehtabiat
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
يوال حراري مورخ نامدار در يك مصاحبه كه چند ماه پيش در مجموعه تد داشته ، در نقد سياستهاي امروز كه با واقعيات بوم شناختي و فن آوري همخواني ندارد ، پيش بيني مي كند كه در آينده رقيب ما نه انسانهاي ديگر كه نرم افزارها و الگوريتمها خواهند بود.او پيش بيني آينده مي كند غافل از اينكه تقريبا همزمان با مصاحبه او رانندگان و مسئولان آژانسهاي مسافري درون شهري تهران در اعتراض به شيوه هاي جديد تاكسيراني نظير اسنپ و تپسي جلوي مجلس جمع شده اند و شعارشان " مرگ بر نرم افزار خائن" است. آنچه را حراري براي آينده پيش بيني مي كند خود جزيي از حال است.
در اين جهان متحول كه مشاغل ايجاد شده در يك دهه گذشته اكنون به تاريخ پيوسته اند نظام آموزش و خانواده در صدد آماده كردن و تربيت كودكان براي مشاغل مشخصي نظير پزشكي و مهندسي و نظاير آن در آينده اند. از آنان كالايي مي سازند كه در حال نيز مشتري ندارد چه رسد به آينده ي دوري كه اين كودكان قرار است در اين جهان به شدت متحول ، در آن جوياي كار باشند.
كودكان ما مي بايد به جاي تبديل شدن به يك آچار خاص براي باز كردن يك پيچ مشخص فرصت آن داشته باشند تا در يك رشد جامع و همه جانبه ي همه ي استعدادهاي خود براي رويارويي با چالشهاي آينده آماده شوند، چيزي كه ارزشهاي اجتماعي كنوني ،نظام آموزش و تفكر خانواده از آن بس فاصله دارد.
@madresehtabiat
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
با نگاهي سطحي و گذرا دنيا بس كوچك و شناخته شده گرديده. آي دنياي كوچك بيچاره! گردشگران به همان سرعتي آن را دور مي زنند كه گويي دور پارك شهرشان قدم زده اند. هيچ رمز و راز كشف ناشدني اي باقي نمانده. مي گويند" آنجا؟ بلي، آنجا هم رفته ام، آنجا را هم مي شناسم. من دور دنيا را گشته ام." اين در نگاه اول كاملا درست است. بلي، ما همه جا را پشت سر گذاشته ايم، اما شايد پشت گوش انداخته ايم! هرچه سريعتر در سطح و افق پيش بتازيم كمتر در عمق و ژرفا نفوذ كرده ايم. ما بر موج هاي سطح اين اقيانوس سوار شده ايم و سپس مدعي شده ايم همه چيز را در باره اقيانوس دريافته ايم.
در حقيقت بسياري از چند نسل قبلي ها كه هرگز هيچ جاي جهان را نديده بودند، عملا در مورد جهان از مائي كه همه جا را ديده ايم شناخت دقيق تر و عميق تري داشتند. و اما بشنويد از ما كه حين گردش در چين، مرتب در كالسكه مان وول مي خوريم و به خود مي گوئيم: " اين كه همان است كه در عكس بود ، اينجا كه چيز جديدي براي ديدن ندارد."
اما سخت در اشتباهيم. اين توهم همه چيزداني صرفا همان زرورقِ بيرنگ پيچيده شده به دور تمدن است كه ما را بيرون از فضاي تجربه زندگي واقعي زنداني كرده است. حال آنكه در پسِ پشتشِ همه ي آن اشاراتي قرار دارد كه ما از آنها بي اطلاعيم و از اين بابت نيز سخت دچار خسرانيم."
اگر با طبيعت درماني ميتوان طيف گسترده اي از بيماري هاي تن و روان كودكان را پيشگيري و درمان كرد، آنگاه عكسش نيز مي تواند صحيح باشد: به اين معني كه علت ابتلا به اين بيماريها را نيز تا حدي در دور ماندن از طبيعت دانست. از اين نگاه ، با اينكه اين بچه ها هستند كه به قرص و دارو بسته مي شوند اما گويا اختلال واقعي بيشتر در آن محيط مصنوعي تحميل شده به كودكان است تا در كودكان. از اين زاويه ، جامعه ئي كه كودكان را از طبيعت جدا كرده به معني واقعي كلمه دچار اختلال است. به واقع دور كردن كودكان از طبيعت مي تواند به اندازه ي دريغ كردن اكسيژن از آنها آسيب زا باشد.
ردچارد لو: آخرين كودك جنگل ، ترجمه آرش حسينيان، انتشارات تلنگر
@madresehtabiat
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@natureschool
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
شگفتي صفتي عميقا انسانيست كه كودكان به سرشاري از آن برخوردارند تا آن هنگام كه آموزش تحميلي چراغش را در آنهااندك اندك بميراند و زان پس مابا چشماني مات و بي روح رو به روئيم كه به همه ي شگفتي هاي اين جهان به عنوان اموري بديهي مي نگرد. حال ديگر زندگي چيزي جز تكرار خوردن صبحانه ، نهار و شام نيست.
بيائيد رها كنيم كودكان را http://www.aasoo.org/fa/articles/844
@madresehtabiat
@natureschoo
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
Forwarded from Abdol-Hossein Vahabzadeh
درسهايي از مدرسه طبيعت
با نگاهي سطحي و گذرا دنيا بس كوچك و شناخته شده گرديده. آي دنياي كوچك بيچاره! گردشگران به همان سرعتي آن را دور مي زنند كه گويي دور پارك شهرشان قدم زده اند. هيچ رمز و راز كشف ناشدني اي باقي نمانده. مي گويند" آنجا؟ بلي، آنجا هم رفته ام، آنجا را هم مي شناسم. من دور دنيا را گشته ام." اين در نگاه اول كاملا درست است. بلي، ما همه جا را پشت سر گذاشته ايم، اما شايد پشت گوش انداخته ايم! هرچه سريعتر در سطح و افق پيش بتازيم كمتر در عمق و ژرفا نفوذ كرده ايم. ما بر موج هاي سطح اين اقيانوس سوار شده ايم و سپس مدعي شده ايم همه چيز را در باره اقيانوس دريافته ايم.
در حقيقت بسياري از چند نسل قبلي ها كه هرگز هيچ جاي جهان را نديده بودند، عملا در مورد جهان از مائي كه همه جا را ديده ايم شناخت دقيق تر و عميق تري داشتند. و اما بشنويد از ما كه حين گردش در چين، مرتب در كالسكه مان وول مي خوريم و به خود مي گوئيم: " اين كه همان است كه در عكس بود ، اينجا كه چيز جديدي براي ديدن ندارد."
اما سخت در اشتباهيم. اين توهم همه چيزداني صرفا همان زرورقِ بيرنگ پيچيده شده به دور تمدن است كه ما را بيرون از فضاي تجربه زندگي واقعي زنداني كرده است. حال آنكه در پسِ پشتشِ همه ي آن اشاراتي قرار دارد كه ما از آنها بي اطلاعيم و از اين بابت نيز سخت دچار خسرانيم."
اگر با طبيعت درماني ميتوان طيف گسترده اي از بيماري هاي تن و روان كودكان را پيشگيري و درمان كرد، آنگاه عكسش نيز مي تواند صحيح باشد: به اين معني كه علت ابتلا به اين بيماريها را نيز تا حدي در دور ماندن از طبيعت دانست. از اين نگاه ، با اينكه اين بچه ها هستند كه به قرص و دارو بسته مي شوند اما گويا اختلال واقعي بيشتر در آن محيط مصنوعي تحميل شده به كودكان است تا در كودكان. از اين زاويه ، جامعه ئي كه كودكان را از طبيعت جدا كرده به معني واقعي كلمه دچار اختلال است. به واقع دور كردن كودكان از طبيعت مي تواند به اندازه ي دريغ كردن اكسيژن از آنها آسيب زا باشد.
ردچارد لو: آخرين كودك جنگل ، ترجمه آرش حسينيان، انتشارات تلنگر
@madresehtabiat
#درسهايي_از_مدرسه_طبيعت
@natureschool