زندگی رازیست کنترل ناپذیر اگر کنترل را برنداری کنترل میشوی.
در لحظه هشیار بمان تا به مکانیزمهای کنترلِ ذهنت آگاه شوی.
رهایی واقعی در کنترل نکردنِ زندگیست. فرمانِ کنترل را به شعوری که والاتر از توست بسپار که انرژی حیات را آزاد و مثل رودخانه در وجودت به جریان بیاندازد !
نرمین
در لحظه هشیار بمان تا به مکانیزمهای کنترلِ ذهنت آگاه شوی.
رهایی واقعی در کنترل نکردنِ زندگیست. فرمانِ کنترل را به شعوری که والاتر از توست بسپار که انرژی حیات را آزاد و مثل رودخانه در وجودت به جریان بیاندازد !
نرمین
افکارت را مشاهده کن تا در آنها غوطه ور نمانی. هر لحظه، اینجا، اکنون و در این جسم هشیار و در حضور باش نه جای دیگری !
نرمین
نرمین
آگاهی زمانی با آگاهی یکی میشود که "خود" با منطقِ استدلالی اش کنار بکشد. آگاهی هیچوقت اثبات و استدلال پذیر نمیباشد. تو نمیتوانی با مقياس ها و معیارهای فهم محدودت آگاهی را بسنجی !
فهم تو محدود و آگاهی نامحدود است.
نرمین
فهم تو محدود و آگاهی نامحدود است.
نرمین
وقتی چیزی را بدونِ نام بردن و اتیکت های ذهنی چسباندن به آنها ، هشیارانه لمس کنی، انرژی ناب و زنده بودن را در همه چیز لمس کردی که همان "هستی" در وجود همه خلقت آنهاست.
نرمین
نرمین
هم خویش را بیگانه کن
هم خانه را ویرانه کن
آگاهی در فضای درونت در ورای همه باورهای بازنگری نشده توست.
افکار همان کلماتی هستند که از آنها برای خودت خانه های باور ساختی و در خلقیاتِ خودت زندگی اش میکنی ولی فهمِ آگاه تو در کلمات و گفت و شنودها و نقل و قولها و نوشتارها نیست در ورای آنهاست.
خانه ایی بی در و دیوار شو تا منی در خانه ات نباشد که چیزی نتواند به آن اصابت کند بلکه از آن عبور کند.
خالی و تهی باش.
نرمین
هم خانه را ویرانه کن
آگاهی در فضای درونت در ورای همه باورهای بازنگری نشده توست.
افکار همان کلماتی هستند که از آنها برای خودت خانه های باور ساختی و در خلقیاتِ خودت زندگی اش میکنی ولی فهمِ آگاه تو در کلمات و گفت و شنودها و نقل و قولها و نوشتارها نیست در ورای آنهاست.
خانه ایی بی در و دیوار شو تا منی در خانه ات نباشد که چیزی نتواند به آن اصابت کند بلکه از آن عبور کند.
خالی و تهی باش.
نرمین
امنیتِ واقعی در ناشناخته های وجودت در وارد شدن به حیطه عدمِ یقین امکانپذیر میشود نه در دانسته ها و شناخته های ذهنی ات.
نرمین
نرمین
فهمِ من میدانم از گذشت های توست که وقتی هشیار نباشی مدام تصوراتی به آینده فرافکنی میکند. ( اصل علت و معلول )
وقتی فهمِ من نمیدانمت را درمیابی فهمِ نمیدانم و حیرت ممزوج شده و شگفتی بی همتایی را تجربه پذیر میکنند. تو نه میدانی هستی و نه نمیدانی نیستی گویا شعوری نامرئی در تو هست که کننده و یا فاعلی که تو خود پنداری در آن نیست بعبارتی تو میشوی.
آزادی واقعی زمانیست که درمیابی الان یا اکنون هم وجود ندارد.
در همه کارهایت هشیار باش تا تجربه اش کنی.
نرمین
وقتی فهمِ من نمیدانمت را درمیابی فهمِ نمیدانم و حیرت ممزوج شده و شگفتی بی همتایی را تجربه پذیر میکنند. تو نه میدانی هستی و نه نمیدانی نیستی گویا شعوری نامرئی در تو هست که کننده و یا فاعلی که تو خود پنداری در آن نیست بعبارتی تو میشوی.
آزادی واقعی زمانیست که درمیابی الان یا اکنون هم وجود ندارد.
در همه کارهایت هشیار باش تا تجربه اش کنی.
نرمین
وقتی چیزی را در این دنیا نمیپذیری مطمئنا در فهم من میدانمِ محدودت سردرگمی !
نرمین
نرمین
به پس زمینه فهمت آگاه شو آن فهم بودایی توست که ورای فهم دانسته ها و شناخته های محدوده فهمِ من میدانمِ توست.
نرمین
نرمین
خستگیِ مفرط تو از خالی بودنِ تو از عشق ورزی ست و تو آنرا درنمیابی چون حاکمیت را به ذهنت دادی نه به قلب سرشار از عشق و معرفت و خرد الهی ات و در دوگانگی هنوز "خود" میپرورانی.
نرمین
نرمین
فهمِ بودایی نه کاستی و نه افزونی دارد و در مقابل تمامی خلقت تعظیم میکند حال چه یک موریانه یا دانه ای ماسه و ... باشد
نرمین
نرمین
هر باوری دوگانگی ایجاد میکند چون برای باور به هر باوری ناگزیر منی باید درونت باشد تا دنیایی خیالی برایت خلق کند. تو هیچکسی !
در هستی هيچ چیزی جدا از هم وجود ندارد. من و خود و دیگری از فهمِ مالکیت با ادراکاتِ حسیِ دنیوی ایجاد میشوند.(ضمیرهای ملکی)
در وراهای همه باورهای منهای خیالی تو شعوری بینام است.
نرمین
در هستی هيچ چیزی جدا از هم وجود ندارد. من و خود و دیگری از فهمِ مالکیت با ادراکاتِ حسیِ دنیوی ایجاد میشوند.(ضمیرهای ملکی)
در وراهای همه باورهای منهای خیالی تو شعوری بینام است.
نرمین
فهمِ تو از کودکی بر اساس سیستم آموزشیِ بخطا رفته این دنیا در مقایسه گری و رقابت و برتری آموزش داده شده و با این الگوها شرطی شده که بین تو و خودت هم رابطه دوگانگی و جدایی ایجاد کرده وقتی اینرا در خودت دریابی میفهمی که در همه انسانها همین الگوهای ذهنی حاکمند.
رابطه های انسانهای معاصر که ذهن به ذهن است بر پایه ناصحیح بنا شده و رشد کرده اند.
همه با هم در سایه هایِ مقایسه گری، رقابت و خودبرتری هم با خودشان و هم با دیگران در رابطه هایی مسموم در مبارزه و ستیزند چون از وجودشان بیخبرند.
در دنیای شتابزده ما و وفور از مادیات هرچقدر هم که داشته باشی حضور نداری و تا به کیفیت حضور نرسی خالیای درونت را بیشتر و بیشتر از مادیات پر میکنی.
وقتی داشته هایت مالکت شده و تسخیرت کنند به پوچی و بی معنایی زندگی ات پی خواهی برد.
زندگی هم میدهد و هم می ستاند حتی جانت را و این قانون ازلی زندگیست.
از داشته و نداشته هایت تا هستی، هویت نساز چون تو از هیچ زاده شدی و روزی به هیچ باز میگردی.
نرمین
رابطه های انسانهای معاصر که ذهن به ذهن است بر پایه ناصحیح بنا شده و رشد کرده اند.
همه با هم در سایه هایِ مقایسه گری، رقابت و خودبرتری هم با خودشان و هم با دیگران در رابطه هایی مسموم در مبارزه و ستیزند چون از وجودشان بیخبرند.
در دنیای شتابزده ما و وفور از مادیات هرچقدر هم که داشته باشی حضور نداری و تا به کیفیت حضور نرسی خالیای درونت را بیشتر و بیشتر از مادیات پر میکنی.
وقتی داشته هایت مالکت شده و تسخیرت کنند به پوچی و بی معنایی زندگی ات پی خواهی برد.
زندگی هم میدهد و هم می ستاند حتی جانت را و این قانون ازلی زندگیست.
از داشته و نداشته هایت تا هستی، هویت نساز چون تو از هیچ زاده شدی و روزی به هیچ باز میگردی.
نرمین
وقتی سایه های تفرقه انگیزه درون خودت را بنگری و از میان برداری حضورت را لمس میکنی و سایه های بیمارگونی که در رابطه هایت حاکم بودند بتدریج از بین میروند.
انتظار نداشته باش با افکار و احساساتی زهرآلود و پر از خشم، غضب، نفرین، شهوت، حسادت، آز، طمع، کینه و نفرت و ... را درونت پرورش دهی ولی دیگران بمیرند. با این سموم، روح خودت را مسموم میکنی و روانپریش و بیمار میشوی.
بدنت مترجمِ روح توست و کیفیتِ وجودت را با بیماریهای گوناگون انعکاس میدهد تا از خوابِ غفلت بیدار شوی !
هشیار باش
نرمین
انتظار نداشته باش با افکار و احساساتی زهرآلود و پر از خشم، غضب، نفرین، شهوت، حسادت، آز، طمع، کینه و نفرت و ... را درونت پرورش دهی ولی دیگران بمیرند. با این سموم، روح خودت را مسموم میکنی و روانپریش و بیمار میشوی.
بدنت مترجمِ روح توست و کیفیتِ وجودت را با بیماریهای گوناگون انعکاس میدهد تا از خوابِ غفلت بیدار شوی !
هشیار باش
نرمین
با انسانهای مسموم هم باب مشو از آنها دوری کن هر که میخواهد باشد چون روح تورا هم بتدريج مسموم خواهند کرد.
با انسانهایی که مثبتاندیشند و با روح خودشان مراقبهگون و آگاهانه زندگی میکنند، همنشین شو. اکثریت، بوداها( روشن ضمیران) انسانهایی هستند که در بین مردم در همه نقاطِ دنیا گمنام زندگی میکنند آنها را دریاب !
نرمین
با انسانهایی که مثبتاندیشند و با روح خودشان مراقبهگون و آگاهانه زندگی میکنند، همنشین شو. اکثریت، بوداها( روشن ضمیران) انسانهایی هستند که در بین مردم در همه نقاطِ دنیا گمنام زندگی میکنند آنها را دریاب !
نرمین
تا به ورای باورهایت نروی به آگاهی که کلید آزادی توست دست نمی یابی و تا آگاه نشوی افکار و ساختار باورهایت برایت حاکمیت دارند.
نرمین
نرمین
داستانسرایی های ذهنت را خوب مشاهده کن که دست از داستانبافی هایش برنمیدارد و تو بی شک باورشان میکنی و به دامشان میافتی. ذهنت یکعالمه داستانهای پیروزی و شکست و غمباره گذشته هایت را با هویتهای گوناگونی که به آنها یکی پس از دیگری باورت میدهد، فیلم بازی میکند.
ذهنی که شاهد نداشته باشد دیر یا زود خودآزار میشود
انسانِ مراقبه گون، آگاهانه زندگی میکند و در این شیوه زندگی، ذهن دست از حاکمیت برداشته و خادمش میشود.
نرمین
ذهنی که شاهد نداشته باشد دیر یا زود خودآزار میشود
انسانِ مراقبه گون، آگاهانه زندگی میکند و در این شیوه زندگی، ذهن دست از حاکمیت برداشته و خادمش میشود.
نرمین
خودت را مشاهده کن بنگر ببین در درونت چه میگذرد چون فقط با درون نگری به هویتهای ساختگی ات پی برده و از آنها تخلیه میشوی. این همان هنره مراقبه است که باید بیاموزی.
نرمین
نرمین
وقتی آنچه را که در این لحظه " هست " چه خوشایند و مطلوب و چه ناخوشایند و نامطلوب، نمیپذیری، بابت همین مقاومتهای درونی، انرژی( احساسات) را بجای تخلیه، ذخیره میکنی و بتدریج ناخواسته انباشته تر میکنی که مشابه همان انباشته هایت، انرژی جذب میکنی.
جاری و روان مثل رود باش تا با رودخانه هستی یکی شوی. آبی که راکد بماند بمرور میگندد و به مرداب تبدیل میشود. احساسات هم مثل آبند که با سرکوبشان بجای تخلیه کردنشان، بلوکشان کرده و احساسِ سنگینی میکنی چون با باورهایت ناآگاهانه به آنها چسبیده ایی. رهایشان کن
نرمین
جاری و روان مثل رود باش تا با رودخانه هستی یکی شوی. آبی که راکد بماند بمرور میگندد و به مرداب تبدیل میشود. احساسات هم مثل آبند که با سرکوبشان بجای تخلیه کردنشان، بلوکشان کرده و احساسِ سنگینی میکنی چون با باورهایت ناآگاهانه به آنها چسبیده ایی. رهایشان کن
نرمین