رویا فقط ترجمان فکر کردن است به زبان خواب و برعکس، اندیشیدن چیزی نیست جز ترجمان رویا دیدن به زبان روز
تو مدام بین این دو در حرکتی. رویا دیدن و فکر کردن و هر دو آرزو کردن اند.
تو مدام بین این دو در حرکتی. رویا دیدن و فکر کردن و هر دو آرزو کردن اند.
هرلحظه نگاه کن ببین كه واقعیتِ موجود چیست؟
شتاب نداشته باش.
درك نكردن چیزی بهتر از سوءتفاهم داشتن در مورد آن است.
بهتر است آگاهانه جاهل بمانی تا اینكه فكر كنی كه میدانی.
به روابط خودت نگاه كن:
روابط زناُشویی، دوستی، كاری و غیره را ببین!
همه به روش خودشان فكر میكنند و دیگری را تعبیر میكنند و دیداری بین افراد صورت نمیگیرد، ارتباطی وجود ندارد.
آنوقت باهم میجنگند و در تضادی همیشگی قرار دارند.
این تضاد بین دو شخص نیست،
بین دو تصویر كاذب وجود دارد.
مراقب باش كه از دیگری تصویری كاذب خلق نكنی.
با واقعیت بمان، هرچقدر مشكل باشد، هرچقدر طاقتفرسا و دشوار كه باشد، حتی اگر گاهی تحمل آن ناممكن باشد. ولی زمانی كه زیبایی ماندن باواقعیت را دریافتی،
هرگز دیگر قربانی رویاها نخواهی شد.
شتاب نداشته باش.
درك نكردن چیزی بهتر از سوءتفاهم داشتن در مورد آن است.
بهتر است آگاهانه جاهل بمانی تا اینكه فكر كنی كه میدانی.
به روابط خودت نگاه كن:
روابط زناُشویی، دوستی، كاری و غیره را ببین!
همه به روش خودشان فكر میكنند و دیگری را تعبیر میكنند و دیداری بین افراد صورت نمیگیرد، ارتباطی وجود ندارد.
آنوقت باهم میجنگند و در تضادی همیشگی قرار دارند.
این تضاد بین دو شخص نیست،
بین دو تصویر كاذب وجود دارد.
مراقب باش كه از دیگری تصویری كاذب خلق نكنی.
با واقعیت بمان، هرچقدر مشكل باشد، هرچقدر طاقتفرسا و دشوار كه باشد، حتی اگر گاهی تحمل آن ناممكن باشد. ولی زمانی كه زیبایی ماندن باواقعیت را دریافتی،
هرگز دیگر قربانی رویاها نخواهی شد.
دنیای ما فریبی بیش نیست و انسانهای موجود در آن، چون مجذوب فریب هایش میشوند، فریبکاری هایش را هم بخوبی میآموزند. همه در حال فریب دادن همدیگرند ولی فریبکاری ها را پنهان کرده و تظاهر به انسانی خوب بودن میکنند و گاهی حتی برای اثبات خوب بودن و فریبکار نبودنشان قصم هم میخورند! عجب دنیایی که در مجازی بودنش هیچ شک و تردیدی نیست مجاز اندر مجاز☺️
وقتي که عاشق مرد و زنی ميشوید واقعاً چه مي کنید ؟
شما در درونتان رویایي دارید. ناگهان زنی ظاهر ميشود و مانند پرده اي عمل ميکند
و شما رویاي خود را روي پرده منعکس ميسازید.
بعد احساس مي کنید که رویاهایتان حقیقیت پیوسته است.
آن زن هم رویایي خودش را در شما منعکس ميکند.
شما هم مثل پرده اي عمل ميکنید و او فکر ميکند که رویایش صورت حقیقت به خود گرفته است.
اگر به خیال پردازی هایتان ادامه بدهید.
یک روز پرده اي پیدا ميکنید،
یک نفر نقش این پرده را بازي ميکند و رویاي شما مدت زمانی به حقیقیت مي پیوندد و واقعی بنظر میرسد و پس از مدتی دوباره محو و ناپدید میگردد.
اما بصیرت ، رویا نیست،
بصیرت رهایي از رویاهاست،
لطفاً دربارهٔ آن خیالپردازي نکنید،
با خیالپردازي به عشق ميتوان رسید.
در واقع تنها از طریق رویاست که به آن دست ميیابید.
شهرت با خیالپردازي به چنگ مي آید.
در حقیقیت تنها با خیالبافي به آن ميرسید.
تنها خیالپردازان آن را به چنگ
مي آورند.
اما بصیرت و روشن بیني با خیالبافي حاصل نميشود.
زماني که خیالپردازي و رویاها ناپدید شوند،
آگاهي و بصیرت از راه مي رسد.
شما در درونتان رویایي دارید. ناگهان زنی ظاهر ميشود و مانند پرده اي عمل ميکند
و شما رویاي خود را روي پرده منعکس ميسازید.
بعد احساس مي کنید که رویاهایتان حقیقیت پیوسته است.
آن زن هم رویایي خودش را در شما منعکس ميکند.
شما هم مثل پرده اي عمل ميکنید و او فکر ميکند که رویایش صورت حقیقت به خود گرفته است.
اگر به خیال پردازی هایتان ادامه بدهید.
یک روز پرده اي پیدا ميکنید،
یک نفر نقش این پرده را بازي ميکند و رویاي شما مدت زمانی به حقیقیت مي پیوندد و واقعی بنظر میرسد و پس از مدتی دوباره محو و ناپدید میگردد.
اما بصیرت ، رویا نیست،
بصیرت رهایي از رویاهاست،
لطفاً دربارهٔ آن خیالپردازي نکنید،
با خیالپردازي به عشق ميتوان رسید.
در واقع تنها از طریق رویاست که به آن دست ميیابید.
شهرت با خیالپردازي به چنگ مي آید.
در حقیقیت تنها با خیالبافي به آن ميرسید.
تنها خیالپردازان آن را به چنگ
مي آورند.
اما بصیرت و روشن بیني با خیالبافي حاصل نميشود.
زماني که خیالپردازي و رویاها ناپدید شوند،
آگاهي و بصیرت از راه مي رسد.
#ناخودآگاه_چیست؟
ناخودآگاه بخشی از ذهنت است که:
نمی خواهی آن را ببینی،
بخشی که آنرا پس می زنی
بخشی از خانه است که هرگز به آنجا نرفته ای.
خیلی چیزها را در آنجا انداخته ای و هرگز خودت به آنجا نرفته ای.
ناخودآگاه پدیده ای طبیعی نیست.
هرچه انسان متمدن تر شود
ناخودآگاهش بزرگتر می شود.
مردم بدوی ناخودآگاه خیلی کوچکی دارند.
شاید تعجب کنی اگر بدانی که تعدادی مردم بدوی همچنان در گوشه و
کنار جهان زندگی می کنند(در هند ، در عمق جنگلها ، در کوهها همچنان قبایلی بدوی هستند که حداقل پنج هزار سال قدمت دارند)
من مدتی با آنها زندگی کرده ام
یکی از مهمترین چیزها درباره آنها این
است که آنها خواب نمی بینند.
این بسیار مهم است. خواب دیدن برای آنها چیز نادری است
زیرا آنها ناخودآگاه ندارند.
طبیعی و واقعی زندگی میکنند
چیزی را سرکوب نمی کنند.
وقتی چیزی را سرکوب نکنی نمی توانی
خواب بیافرینی.
خواب دیدن جوشش ناخودآگاه است.
کل روز را سرکوب می کنی و شب
وقتی می خوابی(وقتی سرکوبگر می خوابد)تمام چیزهای سرکوب شده
به سطح می آیند.
معنی رویا همین است و اگر رویاهایت کابوس باشند به سادگی نشان می دهد که واقعا سرکوب کرده ای.
سرکوب کردن کار خطرناکی است،
تو روان پریشی ها را درون ناخودآگاه ات سرکوب می کنی و آنها هرچه عمیق تر بشوند بیشتر آسیب می زنند.
اگر از یک مرد بدوی بپرسی دیشب چه خوابی دیدی ؟
میگوید هیچ !
بله هر از گاهی خواب می بینند اما رویایشان کاملا با رویای تو متفاوت
است.رویای آنها رویایی نیست که یونگ و آدلر مشاهده اش کنند .
رویای آنها شهود است،
رویای آنها پیش بینی آینده است.
رویای آنها دیدن چیزی است که در آینده رخ می دهد.
در جامعه بدوی به رویا بین،
بیننده یا شمن من می گویند .
او به مهمترین شخص تبدیل می شود زیرا می تواند خواب ببینید .
در جامعه متمدن روانکاوان اهمیت بسیاری پیدا می کنند زیرا می توانند رویاها را آنالیز کنند.
در جامعه بدوی کسی که رویا می بیند تبدیل به مهمترین شخص می شود.
او راهب معنوی کمون می شود زیرا رویاهای او پیشگویی هستند و همیشه به واقعیت تبدیل می شوند.
او درباره گذشته خواب نمی بیند زیرا هیچ سرکوبی ندارد.
اگر رویایی ببیند درباره آینده است و رویاهایش اکثرا به واقعیت تبدیل می شود .
حال رویاهای او می بایست به شکل کاملا متفاوتی درک شوند.
روانکاوان مدرن هرگز نمی توانند رویاهای او را درک کنند .
روانکاوان بر ناخودآگاه کار می کنند اما انسان بدوی هیچ ناخودآگاهی ندارد.
همین اتفاق برای بودا نیز می افتد: ناخودآگاه او ناپدید می شود زیرا او
به ابراز کردن ادامه می دهد و تمام چیزهای درونش را بیرون می ریزد
او هرگز سرکوب نمی کند هرگز ناخودآگاه را خلق نمی کند .
ناخودآگاه مخلوق تمدن است:
هرچه متمدن تر باشی ناهوشیارتری.
اگر کاملا متمدن شوی به ربات تبدیل می شوی، کاملا ناهوشیار .
این اتفاقی است که در حال رخ دادن است.
این فاجعه در سراسر دنیا رخ داده و باید متوقف شود.
تنها راه برای متوقف کردن آن کمک کردن به مردم است تا در مراقبه ناخودآگاه خویش را بیرون بیندازند .
#اشو
ناخودآگاه بخشی از ذهنت است که:
نمی خواهی آن را ببینی،
بخشی که آنرا پس می زنی
بخشی از خانه است که هرگز به آنجا نرفته ای.
خیلی چیزها را در آنجا انداخته ای و هرگز خودت به آنجا نرفته ای.
ناخودآگاه پدیده ای طبیعی نیست.
هرچه انسان متمدن تر شود
ناخودآگاهش بزرگتر می شود.
مردم بدوی ناخودآگاه خیلی کوچکی دارند.
شاید تعجب کنی اگر بدانی که تعدادی مردم بدوی همچنان در گوشه و
کنار جهان زندگی می کنند(در هند ، در عمق جنگلها ، در کوهها همچنان قبایلی بدوی هستند که حداقل پنج هزار سال قدمت دارند)
من مدتی با آنها زندگی کرده ام
یکی از مهمترین چیزها درباره آنها این
است که آنها خواب نمی بینند.
این بسیار مهم است. خواب دیدن برای آنها چیز نادری است
زیرا آنها ناخودآگاه ندارند.
طبیعی و واقعی زندگی میکنند
چیزی را سرکوب نمی کنند.
وقتی چیزی را سرکوب نکنی نمی توانی
خواب بیافرینی.
خواب دیدن جوشش ناخودآگاه است.
کل روز را سرکوب می کنی و شب
وقتی می خوابی(وقتی سرکوبگر می خوابد)تمام چیزهای سرکوب شده
به سطح می آیند.
معنی رویا همین است و اگر رویاهایت کابوس باشند به سادگی نشان می دهد که واقعا سرکوب کرده ای.
سرکوب کردن کار خطرناکی است،
تو روان پریشی ها را درون ناخودآگاه ات سرکوب می کنی و آنها هرچه عمیق تر بشوند بیشتر آسیب می زنند.
اگر از یک مرد بدوی بپرسی دیشب چه خوابی دیدی ؟
میگوید هیچ !
بله هر از گاهی خواب می بینند اما رویایشان کاملا با رویای تو متفاوت
است.رویای آنها رویایی نیست که یونگ و آدلر مشاهده اش کنند .
رویای آنها شهود است،
رویای آنها پیش بینی آینده است.
رویای آنها دیدن چیزی است که در آینده رخ می دهد.
در جامعه بدوی به رویا بین،
بیننده یا شمن من می گویند .
او به مهمترین شخص تبدیل می شود زیرا می تواند خواب ببینید .
در جامعه متمدن روانکاوان اهمیت بسیاری پیدا می کنند زیرا می توانند رویاها را آنالیز کنند.
در جامعه بدوی کسی که رویا می بیند تبدیل به مهمترین شخص می شود.
او راهب معنوی کمون می شود زیرا رویاهای او پیشگویی هستند و همیشه به واقعیت تبدیل می شوند.
او درباره گذشته خواب نمی بیند زیرا هیچ سرکوبی ندارد.
اگر رویایی ببیند درباره آینده است و رویاهایش اکثرا به واقعیت تبدیل می شود .
حال رویاهای او می بایست به شکل کاملا متفاوتی درک شوند.
روانکاوان مدرن هرگز نمی توانند رویاهای او را درک کنند .
روانکاوان بر ناخودآگاه کار می کنند اما انسان بدوی هیچ ناخودآگاهی ندارد.
همین اتفاق برای بودا نیز می افتد: ناخودآگاه او ناپدید می شود زیرا او
به ابراز کردن ادامه می دهد و تمام چیزهای درونش را بیرون می ریزد
او هرگز سرکوب نمی کند هرگز ناخودآگاه را خلق نمی کند .
ناخودآگاه مخلوق تمدن است:
هرچه متمدن تر باشی ناهوشیارتری.
اگر کاملا متمدن شوی به ربات تبدیل می شوی، کاملا ناهوشیار .
این اتفاقی است که در حال رخ دادن است.
این فاجعه در سراسر دنیا رخ داده و باید متوقف شود.
تنها راه برای متوقف کردن آن کمک کردن به مردم است تا در مراقبه ناخودآگاه خویش را بیرون بیندازند .
#اشو
چرا من خواب نمیبینم
عزیزم چون به خواب عمیقی فرو رفتی و به خواب دیدنت هشیار نیستی
تقریبا میشه به خواب اصحاب کهف تشبیه کرد
کاغذ قلم بردار و آنچه در خواب میبینی رو بنویس تا آروم آروم به حیطه خواب شفاف یعنی رویای بدون رویاگر برسی
خیلی از خیالپردازی ها و فانتزی هایی که تو ذهنتون شکل و فرم میدید و تصویرسازی میکنید چون براتون خوب و مفید نیستن، خودبرتر و اگاهتون تو حیطه خواب فیلتر میکنه تا حدف بشن بخصوص امورات جنسی و سکسی🤭
بهش اعتماد کنید
عزیزم چون به خواب عمیقی فرو رفتی و به خواب دیدنت هشیار نیستی
تقریبا میشه به خواب اصحاب کهف تشبیه کرد
کاغذ قلم بردار و آنچه در خواب میبینی رو بنویس تا آروم آروم به حیطه خواب شفاف یعنی رویای بدون رویاگر برسی
خیلی از خیالپردازی ها و فانتزی هایی که تو ذهنتون شکل و فرم میدید و تصویرسازی میکنید چون براتون خوب و مفید نیستن، خودبرتر و اگاهتون تو حیطه خواب فیلتر میکنه تا حدف بشن بخصوص امورات جنسی و سکسی🤭
بهش اعتماد کنید
در بیداری بخش روحانی وجود، انرژی جنسی شهوانی، دوباره تبدیل به انرژی ناب حیات میشه که بهش عشق میگیم و در وجودتون مثل آب زلال و شفاف، جاری و روان میشه☺️
فکر،نیروی انسان است
اما عقاید کورکورانه این نیرو را از او گرفته اند.
به همین دلیل است که انسان ضعیف و ناتوان شده است.
به طور کامل فکر کن، به طور خستگی ناپذیر فکر کن،
زیرا به طور شگفت انگیزی، مرتبه آسوده از نظر فکری در قله تفکر است.
منتها درجه تفکر است، در این نقطه است که:
همه فکر ها بی فایده می شوند. در این خلأ است که حقیقت پدیدار می شود.
#اشو
#يك_فنجان_چای
اما عقاید کورکورانه این نیرو را از او گرفته اند.
به همین دلیل است که انسان ضعیف و ناتوان شده است.
به طور کامل فکر کن، به طور خستگی ناپذیر فکر کن،
زیرا به طور شگفت انگیزی، مرتبه آسوده از نظر فکری در قله تفکر است.
منتها درجه تفکر است، در این نقطه است که:
همه فکر ها بی فایده می شوند. در این خلأ است که حقیقت پدیدار می شود.
#اشو
#يك_فنجان_چای
همه تاریکی های ناخودآگاه، از پنهانکاری های نفس پر میشن وقتی وارد تاریکی ها میشی، نور از دور سو سو میزنه تا از خواب و خیال و رویاگری هات، بیدار بشی☺️
همه بیماریهای روحی، روانی و جسمیِ این عالم، از اختلال در نیروی جنسی، ناشی میشه و تا این نيرو، بازنگری نشده و پالایش داده نشه، حاصلش انسانی بیمارگون میشه.
چرا عمومِ انسانها از مهمترین بخش وجودشان که نیروی جنسی شان است به این حد، ناغافل و ناهشیار ماندن بخاطره تابوسازی ادیان و مذاهب شان هست تا انسانها در ناآگاهی بمانند چون انسانهای آگاه را نمی توان فریب داد و استثمارشان کرد☺️
چگونه ما میتوانیم به بچه ها و کودکان یاد بدهیم که اخلاقی و مذهبی باشند؟
#پاسخ
آیا تو دیوانه هستی؟
من دینی بدون دین را تعلیم میدهم
و
اخلاقی بدون اخلاق را می آموزم
برای تو درک آن تقریباً غیر ممکن است.
خودِ همین سوال نشان میدهد که تو اصلاً با بینش من و شیوۀ نگاه کردن من به امور آشنایی نداری!
اولاً : تو نباید به بچه ها دین و اخلاق بیاموزی.
تو باید از آنها یاد بگیری.
چونکه آنها از تو به خدا نزدیکترند.
آنها درست هم اکنون از خانه خدا آمده اند.
آنها هنوز دارند عطر خدا را حمل میکنند.
تو کاملاً فراموش کرده ای.
اما آنها هنوز فراموش نکرده اند.
برای آنها زمان میبرد تا فراموش کنند.
برای آنها زمان میبرد تا توسط تو شرطی شوند و توسط تو خراب شوند.
این چیزی است که تو داری از من تقاضا میکنی:
چگونه آنها را تخریب کنی!
چگونه دیانت آنها را نابود کنی!
چگونه اخلاق آنها را نابود کنی.
چگونه صداقت آنها را نابود کنی.
در یک کلام، چگونه هوشمندی آنها را نابود کنی.
#هوشمندی، سرچشمه همه دیانت ها و اخلاقها است.
و بچه ها از شما هوشمندتر هستند.
به جای اینکه سعی کنی به آنها تعلیم بدهی، از آنها یاد بگیر.
این ایدۀ احمقانه تعلیم دادن به آنها را رها کن.
آنها را نگاه کن، اصالت، خودانگیختگی و هشیاری آنها را ببین و بیاموز
ببین که آنها چقدر هشیار هستند،
چقدر مملو از زندگی و شادی هستند،
چقدر شادمان هستند،
چقدر سرشار از حیرت و شگفتی هستند.
دین در حیرت و شگفتی، طلوع میکند.
اگر بتوانید احساس حیرت و شگفتی کنید، بادیانت هستید. نه با خواندن انجیل، گیتا و... بلکه با تجربه حیرت.
وقتی که آسمان پرستاره را میبینی،
آیا رقصی را در قلب خود احساس میکنی؟
آیا آوازی در وجودت برمیخیزد؟
آیا با ستاره ها یک احساس همدلی داری؟
در این صورت دیندار هستی.
تو با رفتن به کلیسا یا معبد و مسجد و تکرار کردن دعاهای استقراضی که هیچ کاری با قلب تو ندارند و فقط به سر مربوطند، دیندار نخواهی شد.
دین، یک عشق بازی است:
عشق بازی با هستی.
و بچه ها پیشاپیش در آن عشقبازی هستند.
تمام چیزی که از طرف تو لازم است، این است که دست از سر آنها برداری. آنها را خراب نکنی.
به آنها کمک کن که حیرت خود را زنده نگه دارند،
به آنها کمک کن تا ساکت، اصیل و باهوش باقی بمانند.
لطفاً تعلیم و تربیت را فراموش کن.
کودکان را ببین و از آنها بیاموز.
#اشو
#پاسخ
آیا تو دیوانه هستی؟
من دینی بدون دین را تعلیم میدهم
و
اخلاقی بدون اخلاق را می آموزم
برای تو درک آن تقریباً غیر ممکن است.
خودِ همین سوال نشان میدهد که تو اصلاً با بینش من و شیوۀ نگاه کردن من به امور آشنایی نداری!
اولاً : تو نباید به بچه ها دین و اخلاق بیاموزی.
تو باید از آنها یاد بگیری.
چونکه آنها از تو به خدا نزدیکترند.
آنها درست هم اکنون از خانه خدا آمده اند.
آنها هنوز دارند عطر خدا را حمل میکنند.
تو کاملاً فراموش کرده ای.
اما آنها هنوز فراموش نکرده اند.
برای آنها زمان میبرد تا فراموش کنند.
برای آنها زمان میبرد تا توسط تو شرطی شوند و توسط تو خراب شوند.
این چیزی است که تو داری از من تقاضا میکنی:
چگونه آنها را تخریب کنی!
چگونه دیانت آنها را نابود کنی!
چگونه اخلاق آنها را نابود کنی.
چگونه صداقت آنها را نابود کنی.
در یک کلام، چگونه هوشمندی آنها را نابود کنی.
#هوشمندی، سرچشمه همه دیانت ها و اخلاقها است.
و بچه ها از شما هوشمندتر هستند.
به جای اینکه سعی کنی به آنها تعلیم بدهی، از آنها یاد بگیر.
این ایدۀ احمقانه تعلیم دادن به آنها را رها کن.
آنها را نگاه کن، اصالت، خودانگیختگی و هشیاری آنها را ببین و بیاموز
ببین که آنها چقدر هشیار هستند،
چقدر مملو از زندگی و شادی هستند،
چقدر شادمان هستند،
چقدر سرشار از حیرت و شگفتی هستند.
دین در حیرت و شگفتی، طلوع میکند.
اگر بتوانید احساس حیرت و شگفتی کنید، بادیانت هستید. نه با خواندن انجیل، گیتا و... بلکه با تجربه حیرت.
وقتی که آسمان پرستاره را میبینی،
آیا رقصی را در قلب خود احساس میکنی؟
آیا آوازی در وجودت برمیخیزد؟
آیا با ستاره ها یک احساس همدلی داری؟
در این صورت دیندار هستی.
تو با رفتن به کلیسا یا معبد و مسجد و تکرار کردن دعاهای استقراضی که هیچ کاری با قلب تو ندارند و فقط به سر مربوطند، دیندار نخواهی شد.
دین، یک عشق بازی است:
عشق بازی با هستی.
و بچه ها پیشاپیش در آن عشقبازی هستند.
تمام چیزی که از طرف تو لازم است، این است که دست از سر آنها برداری. آنها را خراب نکنی.
به آنها کمک کن که حیرت خود را زنده نگه دارند،
به آنها کمک کن تا ساکت، اصیل و باهوش باقی بمانند.
لطفاً تعلیم و تربیت را فراموش کن.
کودکان را ببین و از آنها بیاموز.
#اشو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روش صحیح تربیت فرزند 👏
اینجوری یاد میگیره به هیچکسی بجز خودش نیاز نداره و نباید وابسته دیگران باشه 👌
اینجوری یاد میگیره به هیچکسی بجز خودش نیاز نداره و نباید وابسته دیگران باشه 👌
حقیقت نه با شنا کردن، بلکه با غرق شدن کشف می شود.
شنا کردن حادثه ای است که در سطح اتفاق می افتد،
غرق شدن تو را به اعماق بی انتها می برد.
شنا کردن حادثه ای است که در سطح اتفاق می افتد،
غرق شدن تو را به اعماق بی انتها می برد.
#هنر_زندگی
همیشه خلاق باش، و از بدترین، بهترین را بساز؛ من به این می گویم: هنر زندگی.
اگر آدم تمام لحظات و مراحل زندگی اش را صرف خلق زیبایی، عشق و شادی بکند، مرگ به نقطه ی اوج زندگی او تبدیل خواهد شد.
مرگ او زشت، آنطور که هر روز برای همه اتفاق می افتد نخواهد بود.
اگر مرگ زشت باشد، بدین معنی ست که تمام زندگی بیهوده تلف شده بوده است.
در هستی همه چیز یکی و یکسان است عصاره ی کل فلسفه و تعالیم بودا چنین بود:
"بزرگ و کوچک و مهم و غیر مهم وجود ندارد؛"
این برداشت و تعابیر انسانهاست که به این عبارت ها موجودیت می بخشد.
با مراقبه شروع کن و شاهد رشد و شکوفایی سکوت، زیبایی، شادی، رهایی و حساسیت درونت باش.
هر چه از مراقبه بدست می آوری، سعی کن به زندگی روزمره انتقال دهی.
آن را با دیگران تقسیم کن،
زیرا هر چه را تقسیم کنی به زودی فزونی می یابد،
پس حساس و مراقب باش که چه چیز را تقسیم می کنی.
و زمانی که به نقطه ی مرگ رسیدی، متوجه خواهی شد که مرگ وجود ندارد. تو می توانی با دنیا وداع کنی، بدون اینکه نیازی به اشک غم باشد. شاید اشک شادی ولی اشک غم نه،
و این قصه و فسانه و آرمان نیست،
این چیزیست که آن را از ما گرفته اند، چیزی که همین جاست، دور نیست،
آرزو و حسرت نیست.
واقعیت لحظه لحظه هایی ست که در آن حضور نداریم.
ولی برای رسیدن به چنین مرحله ای، باید #معصومیت_و_مراقبه را عنوان نقطه ی شروع قرار دهی.
زندگی زندان نیست، زندگی مجازات نیست. زندگی یک پاداش است و به آنهایی تقدیم می شود که لیاقتش را دارند . این حق توست که از زندگی لذت ببری؛ اگر اینکار را نکنی، گناه کرده ای. اگر جهان هستی را همانگونه که یافته ای ترک کنی و آن را زیباتر نسازی، بر علیه آن کار کرده ای.
قبل از اینکه آن را ترک کنی، آن را اندکی شادتر، زیباتر و دلپذیرتر ساز
#اشو
#عشق_رقص_زندگی
همیشه خلاق باش، و از بدترین، بهترین را بساز؛ من به این می گویم: هنر زندگی.
اگر آدم تمام لحظات و مراحل زندگی اش را صرف خلق زیبایی، عشق و شادی بکند، مرگ به نقطه ی اوج زندگی او تبدیل خواهد شد.
مرگ او زشت، آنطور که هر روز برای همه اتفاق می افتد نخواهد بود.
اگر مرگ زشت باشد، بدین معنی ست که تمام زندگی بیهوده تلف شده بوده است.
در هستی همه چیز یکی و یکسان است عصاره ی کل فلسفه و تعالیم بودا چنین بود:
"بزرگ و کوچک و مهم و غیر مهم وجود ندارد؛"
این برداشت و تعابیر انسانهاست که به این عبارت ها موجودیت می بخشد.
با مراقبه شروع کن و شاهد رشد و شکوفایی سکوت، زیبایی، شادی، رهایی و حساسیت درونت باش.
هر چه از مراقبه بدست می آوری، سعی کن به زندگی روزمره انتقال دهی.
آن را با دیگران تقسیم کن،
زیرا هر چه را تقسیم کنی به زودی فزونی می یابد،
پس حساس و مراقب باش که چه چیز را تقسیم می کنی.
و زمانی که به نقطه ی مرگ رسیدی، متوجه خواهی شد که مرگ وجود ندارد. تو می توانی با دنیا وداع کنی، بدون اینکه نیازی به اشک غم باشد. شاید اشک شادی ولی اشک غم نه،
و این قصه و فسانه و آرمان نیست،
این چیزیست که آن را از ما گرفته اند، چیزی که همین جاست، دور نیست،
آرزو و حسرت نیست.
واقعیت لحظه لحظه هایی ست که در آن حضور نداریم.
ولی برای رسیدن به چنین مرحله ای، باید #معصومیت_و_مراقبه را عنوان نقطه ی شروع قرار دهی.
زندگی زندان نیست، زندگی مجازات نیست. زندگی یک پاداش است و به آنهایی تقدیم می شود که لیاقتش را دارند . این حق توست که از زندگی لذت ببری؛ اگر اینکار را نکنی، گناه کرده ای. اگر جهان هستی را همانگونه که یافته ای ترک کنی و آن را زیباتر نسازی، بر علیه آن کار کرده ای.
قبل از اینکه آن را ترک کنی، آن را اندکی شادتر، زیباتر و دلپذیرتر ساز
#اشو
#عشق_رقص_زندگی
انسانهای نورندیده از انسانهای نوردیده هراس دارند چون نوردیده ها، مطابقِ باورها و اعتقادات و خواسته های نورندیده ها، زندگی نمیکنند.
چشمانِ درونی ات زمانی گشوده میشوند که چشمانِ بیرونی ات را ببندی
هرچه بیرون میبینی، فرافکنی درون توست
اگر در درونت نبود، قادر به دیدنش در بیرون هم نبودی☺️
هرچه بیرون میبینی، فرافکنی درون توست
اگر در درونت نبود، قادر به دیدنش در بیرون هم نبودی☺️
Forwarded from Narmin BG
Telegram
صوتی های زنده نرمین
خود و فراآگاهی با نرمین
آگاهی که واژه مرسوم آن روح است به معنای عینی کلمه نمی تواند دانسته شود و جست و جوی آن نیز بی فایده است. همه دانسته ها درون قلمرو دوگانگی قرار دارد؛ مفعول و فاعل داننده و دانسته مفعول، "من" یا داننده که بدون آن هیچ چیزی دانسته دریافت فکر یا احساس نمی شد و همه چیز باید برای ابد نادانسته باقی می ماند به این دلیل است که "من" شکلی ندارد فقط اشکال می توانند دانسته شوند و با این همه بدون آن بعد بی شکلی جهان اشکال نمی توانست وجود داشته باشد. این فضای روشنی یافته است که در آن جهان بیدار می شود و به خواب می رود و پدیدار و ناپدید می گردد. فضا آن هستی، آن "من هستم" است. فضا بی زمان است؛ "من هستم" بی زمان جاودانه. آن چه که در این فضا روی می دهد، مانند لذت و درد، سود و زیان و تولد و مرگ، نسبی و گذرا است.
بزرگ ترین مانع دست یابی به فضای درون و بزرگ ترین مانع برای یافتن تجربه کننده این است که چنان اسیر تجربه شوید که خود را در آن گم کنید. این حالت به معنای گم شدن آگاهی در رؤیا شما تست. هر اندیشه، احساس و تجربه ای شما را چنان در خود غرق میکند که گویی به حالتی خواب گونه فرو رفته اید. طی هزاران سال این حالت طبیعی بشر بوده است.
با وجود این که نمی توانید آگاهی را بشناسید، می توانید مانند خود از آن آگاه شوید. می توانید در هر وضعیت و هر کجا که هستید آگاهی را به طور مستقیم احساس کنید. می توانید آن را این جا و اکنون به عنوان همان حضور کامل خود در فضای درونی که واژگان این صفحه در آن درک می شوند و به صورت افکار در می آیند حس نمایید. این اساس من هستم است. کلماتی که می خوانید و فکر می کنید، پیش زمینه هستند و من هستم، زمینه است که پیش زمینه اصلی هر تجربه احساس و اندیشه می باشد.
بزرگ ترین مانع دست یابی به فضای درون و بزرگ ترین مانع برای یافتن تجربه کننده این است که چنان اسیر تجربه شوید که خود را در آن گم کنید. این حالت به معنای گم شدن آگاهی در رؤیا شما تست. هر اندیشه، احساس و تجربه ای شما را چنان در خود غرق میکند که گویی به حالتی خواب گونه فرو رفته اید. طی هزاران سال این حالت طبیعی بشر بوده است.
با وجود این که نمی توانید آگاهی را بشناسید، می توانید مانند خود از آن آگاه شوید. می توانید در هر وضعیت و هر کجا که هستید آگاهی را به طور مستقیم احساس کنید. می توانید آن را این جا و اکنون به عنوان همان حضور کامل خود در فضای درونی که واژگان این صفحه در آن درک می شوند و به صورت افکار در می آیند حس نمایید. این اساس من هستم است. کلماتی که می خوانید و فکر می کنید، پیش زمینه هستند و من هستم، زمینه است که پیش زمینه اصلی هر تجربه احساس و اندیشه می باشد.
نیازی به عجله و شتاب نیست،
آنچه قرار است نصیب تو شود
به موقع از راه خواهد رسید...
عشقِ الهی زورکی نیست
آنچه قرار است نصیب تو شود
به موقع از راه خواهد رسید...
عشقِ الهی زورکی نیست