عشق و نور
1.19K subscribers
440 photos
1.34K videos
21 files
587 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی👇

https://t.me/salamzendgi7

لینک صوتی های نرمین👇


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
...
با رفتن به فراسوی نفْس، به ورای مرگ می‌روی. با رفتن به فراسوی نفْس، به ورای شکست می‌روی، به ورای ناتوانی می‌روی. این یک مفهوم کاملاً‌ متفاوت است از قدرت ـــ قدرت یک سالک.

این قدرت دیگر از تضاد بیرون نمی‌آید. این قدرت توسط برخورد و اصطکاک ایجاد نمی‌شود. و این قدرتی هست که از همکاری حاصل می‌شود.

بودا می‌گوید: “کسی که با راه هماهنگ باشد، قدرتمند است.”
ولی برای هماهنگ‌شدن با راه، فرد می‌بایست فروتن باشد.

انسان‌های متواضع برکت‌ یافته‌اند. اما تاریخ هرگز چیزی از آنان نخواهد دانست، زیرا تاریخ فقط اصطکاک را می‌شناسد، جنگ و خونریزی را می‌شناسد. تاریخ فقط انسان‌های دیوانه را می‌شناسد.

تاریخ گزارش زیادی در مورد بوداها ثبت نکرده است. برای همین است که وقتی در مورد یک بودا یا یک زرتشت می‌شنوید، آنان به‌نظر مانند قهرمانان اساطیری هستند، نه افراد تاریخی. به‌نظر می‌رسد که آنان هرگز وجود نداشته‌اند، یا فقط در رویاهای انسان وجود داشته‌اند؛ یا فقط در اشعار چند انسان خیال‌پرداز و عاشق وجود داشته‌اند. اما آنان کاملا واقعی بودند. چنان واقعی بودند که هیچ اثری از آنان در پشت‌سرشان باقی نمانده است.

تاوقتی شیطنتی برپا نکنی، امضای خودت را در تاریخ برجا نخواهی گذاشت. برای همین است که تاریخ فقط سیاست‌ها را ثبت می‌کند، زیرا سیاست مکانیسم شیطنت است. سیاست‌بازها در تضاد هستند. انسانِ‌ بادیانت در هماهنگی زندگی می‌کند. [دیانت حقیقی همین است]

انسان فروتن در هماهنگی است. و بودا می‌گوید او قدرتمندترین است. ولی این مفهوم از قدرت، کاملاً متفاوت است. برای درک آن، چند چیز را باید بخوبی در خاطر سپرد.

در ژاپن، آنان علم زیبایی دارند به نام «آیکیدو» Aikido. واژه آیکیدو از ریشه «کی» Ki می‌آید. «کی» یعنی قدرت. این یک مفهوم کاملاً متفاوت از قدرت است.

در آیکیدو آموزش می‌دهند که وقتی کسی به تو حمله کرد، با او درگیر نشو ـــ با او همکاری کن! این‌به‌نظر ناممکن می‌رسد، ولی شخص می‌تواند این هنر را بیاموزد. و وقتی این هنر را بیاموزی، بسیار تعجب خواهی کرد که چنین اتفاقی می‌افتد ـــ می‌توانی حتی با دشمنت همکاری کنی.

آیکیدو می‌گوید وقتی کسی به تو حمله کرد، با او برو! معمولاً وقتی کسی به تو حمله می‌کند، سفت و خشک می‌شوی. در تضاد هستی. آیکیدو می‌گوید حتی حمله را نیز بسیار عاشقانه دریافت کن. آن را دریافت کن: هدیه‌ای از سوی دشمن است. او انرژی زیادی برایت می‌آورد؛ آن را دریافت کن، جذب کن، تضاد ایجاد نکن.

در ابتدا به‌نظر ناممکن می‌رسد. چطور؟ زیرا قرن‌هاست که یک مفهوم از قدرت را به ما آموزش داده‌اند؛ و آن تضاد و اصطکاک است. ما فقط یک قدرت را می‌شناسیم و آن جنگیدن است. فقط یک نوع قدرت را می‌شناسیم: قدرت مخالفت و "نه" گفتن.

حتی این را در کودکان می‌توانی مشاهده کنی. زمانی که کودک قدری مستقل می‌شود، شروع به نه ‌گفتن می‌کند. مادر می‌گوید: “بیرون نرو،” و کودک می‌گوید: “نه، من می‌روم!” مادر می‌گوید: “ساکت باش.” و کودک می‌گوید: “نه، می‌خواهم آواز بخوانم و برقصم.” چرا او نه می‌گوید؟ او راه‌های قدرت را می‌آموزد. “نه” قدرت می‌بخشد.

آیکیدو می‌گوید: بگو “آری.”
وقتی دشمن به تو حمله کرد، آن را بعنوان یک هدیه بپذیر. نرم بشو، سفت نشو. تا حّدِ ممکن مایع‌گون بشو. آن را جذب کن و انرژی دشمن کم خواهد شد و تو صاحب آن خواهی شد. یک جهش انرژی از حمله‌کننده به تو صورت می‌گیرد.

یک استاد آیکیدو، بدون جنگیدن پیروز می‌شود. او با نجنگیدن پیروز می‌شود. او بسیار نرم و فروتن است.

دشمن توسط نگرش و حمله‌ی خودش نابود می‌شود. او بقدر کافی برای خودش زهر تولید می‌کند؛ نیازی نیست تو به او کمک کنی. او نگرش خودکشی دارد. او با حمله‌ی خودش دست به خودکشی زده است. تو نیازی نداری با او بجنگی.

آیکیدو، تای‌چی، یا آنچه مسیح و بودا آن را فروتنی و نرمی می‌خوانند، برهمین اساس استوار است ـــ اصل هماهنگی.

این را در زندگی خود آزمایش کن؛ وقتی کسی به تو سیلی می‌زند؛ سعی کن آن را جذب کنی، آن را بپذیر. و ببین چه احساسی داری. احساسی کاملاً‌ متفاوت خواهی داشت. و این بارها بی‌خبر اتفاق افتاده: دوستی می‌آید و از پشت به تو سیلی می‌زند. تو نمی‌دانی که او کیست ـــ سپس نگاه می‌کنی: یک دوست است و تو خوشحال می‌شوی. یک سیلی دوستانه بود. ولی اگر برگردی و او یک دشمن باشد، ناراحت خواهی شد.

کیفیت آن سیلی بی‌درنگ با نگرش تو تغییر می‌کند: اگر یک دوست باشد، آن را می‌پذیری: زیباست، حرکتی دوستانه است. اگر یک دشمن باشد، دیگر عاشقانه نیست و پر از نفرت است. آن سیلی یکی است، انرژی یکی است و یک اثر دارد؛ ولی نگرش تو متفاوت است.

این را در تجربه‌های عادی زندگی آزمایش کنید. شما همیشه در تضاد بوده‌اید. حالا هماهنگی را آزمایش کنید. و ناگهان خواهید دید ـــ تمام معنی عوض می‌شود.

#اشو
«آموزش فراسو»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهم نیست که خدا وجود دارد یا نه
مهم این این است که "سکوت و آگاهی" وجود دارد یا نه
اگر سکوت و آگاهی وجود داشته باشد، تو خودت یک خدا هستی
خدا یعنی غایت سکوت و آگاهی تو

#اشو
جست و جوی خداوند

هر چه بیشتر به دنبال او باشی،
بیشتر آنرا از دست خواهی داد .
اگر او خیلی دور بود ممکن بود حق با تو باشد و باید او را جستجو میکردی
او اینجاست، همین اکنون است.
در این لحظه است که خدا بر تو وارد میشود چون تو بدون او نمیتوانی باشی. او اقیانوس است و تو ماهی درون آن،

پس عجله نکن و صبور باش
هدفی در کار نیست
خود تلاش هدف است.
ما با مراقبه چیزی را به دست نخواهیم آورد.
خود مراقبه هدف است
مراقبه یک راه نیست بلکه خود پایان است
پس بر خود اجبار نکن و آرام باش
برای چیزی تلاش نکن
لحظه ای که بطور کامل در سکون باشی به او دست یافتی. پس چیز بیشتری وجود ندارد.
و این هر لحظه ممکن است اتفاق بیافتد
خدا زندگی ست،
خدا هستی ست،
تمام جریان است.

#اﺷﻮ
#هفت_گام_تا_سامادی

کلمات و سخنان به هر زبانی که گفته شوند، قادر به بیانِ حقیقت و عشق و خرد و آگاهی نیستند،
اعمال و رفتاره انسانها با همدیگر گویاتر از سخنانشان هستند ...
انسانها با اعمالشان سنجیده می‌شود نه با حرفها و گفته هایشان.
انسانها، در نبوده نفسشان واقعا انسانند. انسانِ آگاه، نه خودآزار و نه دگرآزار است چون دارای نفسی رنجور و آزمند نیست.

🌞💖
انسانها از آنچه که عمری در مقایسه گری و رقابت، برای برتری جستن و مسابقه دادن با همدیگر، آموزش میابند، حفاظت و دفاع می‌کنند، نفسِ خودآزار و دگرآزاره خودشان است که با شخصیت های پر از نقابها و رلهای متظاهرانه و بازیگرشان مثلِ هنرپیشگان با آنها هویت ساخته و خوی اش را می‌گیرند و از کودکی تا بزرگسالی، رفته رفته به آنها عادت کرده و سرنوشتم می‌نامند و داستایشان را برای همدیگر بازتعریف می‌کنند چون حسِ امنیتی کاذب به انسانها می‌دهد.
انسانها در شناخته هایشان، احساسِ امنیتی کاذب میابند و به شناخته هایشان می‌چسبند بی آنکه بدانند با خود چه می‌کنند.
آنانی که هراسی از ناشناخته ها ندارند، از گذشته هایشان میاموزند و رهایشان کرده و رشد میکنند و معمار سرنوشت خودشان می‌شوند ☺️

🌞💖
به بارگاه الهی، لخت و عریان همانطور که زاده شدی وارد می‌شوی، کفش ها و لباسهایت را بکن.
در محضره الهی، با نقابها و رلهای بازی هایت نمی‌توانی وارد شوی☺️
بی سر شو

🌞💖
🦋

خود واقعی

آیا هرگز سعی کرده اید که خود را به دور از این قوم و خویش ها و وابسته ها در نظر خود مجسم کنید؟

بدون این پوشش اصل و نسب خود را دیده اید؟

برای رسیدن به حقیقت و درک آن تلاش کنید. برای مدت محدودی هم که شده خود را ازین همه وابستگی های خویشی رها سازید.
به خود بگویید که پسر، پدرتان، شوهر یا زنتان و پدر بچه هایتان دوست دوستتان و دشمن دشمنتان نیستید،
چیزی که باقی میماند شمائید، شمای واقعی ...

با پیروی ازین پند شما به مرحله ای از این آرامش و سکون ذهنی خواهید رسید که: حقیقت را به راحتی تشخیص خواهید داد
برای اینکه بتوانید بر روان و اعصاب خود تسلط پیدا کنید و در طی روز بتوانید از آرامش درونی و نشاط سرشار باشید.
دو طریقه ی مدیتیشن را به شما پیشنهاد میکنم.

اولی را به هنگام صبح انجام بدهید ،
چهار زانو بنشینید ستون فقرات خود را راست و عمودی نگهدارید، چشمهایتان را ببندید و گردنتان را صاف کنید،
باید لبهایتان روی هم بسته و زبانتان با سقف دهانتان تماس داشته باشد آرام، اما عمیق تنفس کنید و تمام توجه و حواس خود را به قسمت ناف و سطح مرکزی شکمتان متمرکز کنید به لرزشی که در اثر تنفس عمیق در این قسمت ایجاد میشود توجه داشته باشید فقط همین ...
این حرکت باعث آرام شدن ذهن و نرم کردن افکار انسان میشود و سکون و آرامش وجد آوری در درون انسان رسوخ میکند.

مدیتیشن دوم را به هنگام شب انجام بدهید،
روی زمین دراز بکشید و دست و پا و اعضای بدنتان را شل کنید.
و به حالت آرامش کامل درایید.
چشمهایتان را ببندید و دو دقیقه به خود تلقین کنید که افکارتان متوقف میشود.
این اراده و میل، شما را به سکون و آرامش سوق میدهد.
هنگامی که ذهن و مغز شما کاملا آرام شد به درونتان توجه کنید
و با بیداری کامل مراقب و شاهد آرامش و سرور درونتان باشید.
این توجه شما را به طرف خود شما راهنمایی میکند.

اشو
گناهی وجود ندارد؛
ثوابی وجود ندارد.

فقط یک چیز هست و آن هشیاری است.
اگر هشیار باشی، میتوانی هرکاری که بخواهی انجام بدهی و گناه نیست. اگر هشیار نباشی، میتوانی به کارهای به اصلاح ثواب بپردازی، ولی ثوابی در آنها نخواهد بود.
ثواب از ناهشیاری شکوفا نخواهد شد. 
ثواب فقط وقتی شکوفا میشود که تو پر از نور باشی، پر از عشق، پر از آگاهی

#اوشو
عشق بسیار دشوارتر است: رقصیدن با دیگری است. آن دیگری نیز باید بداند که رقصیدن چیست. با دیگری جور شدن یک هنر بزرگ است. ایجاد هماهنگی بین دو نفر... دو نفر یعنی دو دنیای متفاوت. زمانی که در دنیا به هم نزدیک می شوند، اگر ندانی که چگونه هماهنگ شوی یک سانحه حتمی خواهد بود. عشق یعنی هماهنگی و خوشبختی، سلامت و هماهنگی همه به سبب عشق رخ می دهند. عشق را بیاموز. برای ازدواج شتاب نکن، عشق ورزیدن را بیاموز. نخست یک عاشق بزرگ بشو. و لازمه ی این چیست؟ پیش نیاز این است که یک عاشق بزرگ همیشه آماده است تا عشق را بدهد و توجهی به این ندارد که آیا عشق او باز می گردد یا نه. عشق همیشه باز خواهد گشت؛ این طبیعت امور است. درست مانند این است که به کوهستان بروی و ترانه ای بخوانی و دره ها پاسخ می دهند. آیا نقاط پژواک را در کوهستان دیده ای؟ تو فریاد میزنی و آن دره ها فریاد می زنند؛ تو آواز می خوانی و آن دره ها آواز می خوانند. هر دل یک دره است. اگر عشق را به درونش بریزی، پاسخ خواهد داد.

📗 کتاب_زن

اشو
آیا ترمیم گذشته برای بیداری لازم است؟

تنها چیزی که می‌تواند شما را از گذشته رها کند، «حضور» است. اگر شرطی‌شدگی‌هایی از گذشته در خود دارید، همچنان ‌که هر انسانی دارد، چه فردی باشد، چه جمعی، همچنان ‌که حضور بیشتری شکل می‌گیرد، شما قادر می‌شوید مشاهده کنید که ذهن‌تان دارد چه کار می‌کند. شما قادر هستید واکنش‌های خود را در موقعیت‌هایی گوناگون مشاهده کنید و شاهد آن‌ها باشید. چالش‌ها آسان‌تر می‌شوند. آن‌ها بسیار به سرعت حل و فصل می‌گردند. آن‌ها تبدیل به مسئله نمی‌شوند؛ زیرا هنگامی که شما با چیزی به طور کامل و تام و تمام در حال حاضر مواجه نمی‌شوید، آن چالش به مسئله بدل می‌گردد. نفس به دشمن نیاز دارد و دشمنِ ویژۀ موجودِ نفسانی، زمان حال است.

#اکهارت_تله
وقتی فهم شروع به نامگذاری میکند، کارت تمام است دیر ماندی😄
تنها هشیاریست که قبل از نامهاست
ذهن آدمی با نامگذاری ها چیدمان شده و بی‌وقفه در طول روز کار می‌کند فقط در هنگام خواب عمیق، دستگاه ذهن از کار میافتد چون کسی در تنت نیست. وقتی بیدار می‌شوی دوباره نامگذاری ها شروع می‌شوند. روزی که به هشیاری که قبل از نامگذاری هست، آگاه شوی به حضور در همین لحظه، تنها لحظه بی آغاز و بی پایان رسیدی. هرچند رسیدن کلمه ایی معمول و رایج برای این کیفیت شعور است ولی گویای آن نیست چون کلمه ایی برای بیانِ آن نیست.

فهم من شد عجبا دشمن من
من از این فهم ضررها دیدم
ای خدا کاش نمی‌فهمیدم

🌞💖
2024-05-04
سلام زندگی
خود و فراآگاهی با نرمین ☺️💖
#سوال_از_اشو

با شنیدن شما احساسی از نیایش در قلب من موج می‌زند.
ولی چگونه باید نیایش کنم؟
نمی‌دانم نیایش چطور باید انجام شود.

#پاسخ_قسمت_دوم

ولی مشکل تو را درک می‌کنم
تو فکر می‌کنی که نیایش فقط گاه‌گاهی رخ می‌دهد.
چطور آن را هر روز به نظم بیاوری؟
هرکاری را که بطور منظم و سیستماتیک انجام بدهی دروغین می‌گردد
هروقت اتفاق افتاد، اتفاق افتاده است. برای نیایش نمی‌توان یک وقت خاص را تثبیت کرد. چنین نیست که هر روز صبح بیدار شوی و دعا کنی.
هروقت که شد….

گاهی در نیمه‌شب رخ می دهد، گاهی در بامداد، گاهی در بعدازظهر. برای نیایش وقت ثابتی وجود ندارد، زیرا تمام زمان‌ها مال خدا است. برای نیایش یک زمان و وقت درستی وجود ندارد.

بجای ساختن یک حکم یا دستور، بجای اینکه از نیایش یک مراسم بسازی، به سمت خودانگیختگی خودت حرکت کن. وقتی که رخ داد، چشمانت را ببند و برای مدتی حل بشو. تعجب خواهی کرد که از کجا شروع خواهد شد. شاید هرگز فکر نمی‌کردی که از چنین جایی شروع شود. کسی فلوت می‌نوازد و نیایش آغاز می‌شود
بعدازظهر است، همه جا آرام…
هیچ نسیمی نمی‌وزد، درختان حرکت نمی‌کنند…. شروع می‌شود
شب است: صدای جیرجیرک‌ها….
و شروع می‌شود
با دوستت نشسته‌ای، دست در دست هم، و شروع می‌شود
زمان خاصی برای نیایش وجود ندارد. و سخت است که بگویی هربار چگونه رخ می‌دهد، زیرا هرگز تکرار نمی‌شود. نیایش یک وضعیت بودش است؛ موضوع فکرکردن در کار نیست.

نیایش یک صفحه‌ی گرامافون نیست که همیشه یکسان باشد، بارها و بارها همان باشد. نیایش یک سلام salaam است، یک خوشامدگویی با دستانی نیایشگر،‌ که با رنگ‌های تازه، شکل‌های جدید و صورت‌های تازه متجلی می‌شود.

سلام خود را از هرکجا که هستی به هرکجا که می‌خواهی بفرست
نزدیک هر گلی تعظیم کن، به آن سلام بفرست. با شنیدن نوای یک فاخته، بگذار رقصی آغاز شود، سلام ات را بفرست. باران زده و روی سقف تو موسیقی برپا شده، سلام ات را بفرست:
لطفاً سلام مشتاقانه‌ی مرا بپذیر، لطفاً عشق مرا بپذیر.

و نیازی به یافتن کلمات نیست؛ بدون کلام بفرست
خداوند زبان تو را نمی‌فهمد؛ احساسات تو را درک می‌کند
زبان‌ها بسیارند. اگر قرار بود خدا زبان ما را درک کند، ‌دیوانه می‌شد! حدود سیصد زبان روی زمین وجود دارد. اینها فقط زبان‌های اصلی هستند. اگر زبان‌های شاخه شده و گویش‌ها را اضافه کنیم، خدا دچار مشکل بزرگی می‌شود! می‌توانی مشکل خدا را درک کنی!و فقط یک زمین وجود ندارد؛ دانشمندان می‌گویند که دست کم در پنجاه‌هزار سیاره زندگی وجود دارد. شاید بیشتر هم باشد ولی دست کم پنجاه‌هزار سیاره شبیه زمین وجود دارند. و هستی بسیار گسترده است. و فقط موضوع انسان نیست، پرندگان و حیوانات نیز به نیایش درمی‌آیند.
فقط موضوع انسان در میان نیست. پرندگان و حیوانات هم هستند:
در میان آنها برخی در نیایش هستند. گیاهان وجود دارند، در میان آنها برخی در نیایش هستند. امروزه دانشمندان مشغول یک مطالعه‌ی بزرگ هستند.
و یک چیز کاملاً روشن شده است که گیاهان بسیار حسّاس هستند ـــ همانند انسان‌ها، شاید بیشتر، ولی نه کمتر از انسان.

اگر گیاهان، سیتار راوی شانکار Ravi Shankar را بشنوند، در لذت غرق می‌شوند. دانشمندان روی این موضوع آزمایش کرده‌اند. گیاهان مسرور شده‌اند. اکنون ابزارهایی ساخته‌ شده‌اند ـــ مانند کاردیوگرام Cardiogram که ضربان قلب را ثبت می‌کند ــ که با آنها تپش و حساسیت گیاهان را اندازه‌گیری می‌کنند. این وسیله را روی درخت نصب می‌کنند و حالات عاطفی درخت را آشکار می‌کند که آیا خوشحال است یا غمگین، خشمگین است یا مهربان.

وقتی که نتایج این آزمایش به‌دست آمد، حتی خودِ آن دانشمندی که مشغول آزمایش با درختان بود شگفت‌زده شده بود. وقتی کسی با تبر برای قطع درختان می‌آمد ــ او هنوز درختی را قطع نکرده بود ولی وقتی درختان دیدند که مردی با تبر وارد شده، تمام درختان شروع به لرزیدن کردند. آن ابزار بی‌درنگ نشان دادند که درختان دچار تشویش هستند و عصبی شده‌اند گویی که می‌دانند نوبت کدامیک رسیده است.

حتی تعجب‌انگیزتر اینکه اگر یک درخت را قطع کنید آنگاه تمام درختان در آن نزدیکی دچار اندوه می‌شوند. و چنین نیست که آنها فقط با قطع درختان دچار ناراحتی می شوند: اگر یک پرنده را هم بکشید تمام درختان از آن متاثر می‌شوند ـــ از کشتن یک پرنده! این چه ربطی به درختان دارد؟ ولی پرندگان نیز مال درختان هستند. پرنده لانه‌.اش را روی درختان می‌سازد. به درختان شرافت می‌بخشد و برکت می‌دهد. پرنده در آن نزدیکی می‌رقصد و آواز می‌خواند و صداهای شاد تولید می‌کند. وقتی که زنده بود، زندگی وجود داشت. و هرگاه زندگی کسی دچار آسیب شود، درختان نسبت به آن حساس هستند

ادامه دارد.....

#اشو
تفسیر اشو از کتاب هندی“بمیر، ای یوگی! بمیر”
#سوال_از_اشو

با شنیدن شما احساسی از نیایش در قلب من موج می‌زند.
ولی چگونه باید نیایش کنم؟
نمی‌دانم نیایش چطور باید انجام شود.

#پاسخ_قسمت_سوم

و زمانی که درخت‌ها حسّ کردند که باغبان با شلنگ آب وارد می‌شود، بسیار خوشحال می‌شدند. آب هنوز به آنها پاشیده نشده ولی تشنگی آنان تحریک شده است: آماده هستند؛ خوشحال هستند. یک “تشکر” در حال بیان‌شدن است. امروزه اینها واقعیت‌های علمی هستند. شاعران همیشه این‌چیزها را می‌گفتند. شاعران هزاران سال پیش گفته بودند و برای علم هزاران سال طول می‌کشد تا این را درک کند.

ماهاویرا به یقین می‌باید این نوع چیزها را در درختان دیده باشد، می‌باید آن را شناخته باشد. او گفته است:
“میوه‌های نرسیده را از درختان نچینید. وقتی میوه پخته شد و خودش از درخت افتاد، آنوقت آن را قبول کنید.”
وقتی چنین چیزی بادرختان وجود دارد، پس تا پرندگان و حیوانات چگونه است؟ مردمی که به پرندگان و حیوانات را می‌خورند چقدر غیرحساس هستند!
و مردمان غیرمهم را کنار بگذارید که از آنها انتظاری نیست….

ماهاویرا باید این را دیده باشد که آسیب‌زدن به درخت فقط وقتی ممکن است که تو حساس نباشی، وقتی مانند سنگ شده باشی. کشتن و خوردن حیوانات فقط وقتی ممکن است که قلب تو مرده باشد و روح تو کاملاً زمخت شده باشد.

این درست همان چیزی است که گوراک می‌گفت: به یاد داری
نه؟ تو سنگ را می‌پرستی و مانند سنگ می‌شوی. معابد شما از سنگ ساخته شده، بت‌های شما سنگی هستند؛ درون شما نیز سنگ است. در درون شما زندگی ناپدید شده است.

تمام جهان هستی حسّاس است. تمام اجزای این کائنات در حال نیایش هستند: هریک به طریق خودش. عبادت ادامه دارد، پیشکش‌ها ادامه دارند
موضوع زبان در کار نیست،
بلکه احساس است
زبان را بینداز. وقتی احساس دست بدهد، وقتی احساس زندگیت را پر کند، آنوقت در آن غرق شو. آری، اگر می‌خواهی گریه کنی، گریه کن. اگر مایلی بخندی، بخند. اگر می‌خواهی برقصی، برقص
این راه احساس‌کردن است.

اشک‌هایت تو را به خدا نزدیک‌تر می‌سازد تا متون مذهبی تو
اشک‌ها مال خودت هستند:
از اعماق وجودت جاری می‌شوند. اشک‌ها درخواست متواضعانه‌ی تو هستند:
لطفاً سلام مشتاقانه‌ی مرا بپذیر،
لطفاً عشق مرا بپذیر.

گاهی اوقات با شادمانی برقص:
او چنین دنیای کمیابی را به تو بخشیده است. او یک زندگی باارزش به تو بخشیده است. تک‌تک موجودات این دنیا پرارزش هستند. در اینجا هر یک دانه گندم سراسر پُر از اوست. چنین کائناتی پر از ضرب‌آهنگ ـــ و تو حتی تشکر هم نمی‌کنی؟

شکرگزاری همان نیایش است
و البته که یادآوری او تو را شکنجه می‌دهد!. این خوب است. یادآوری او تو را از درون به‌هم می‌زند؛ این خوب است. ولی این یادآوری را یک تشریفات نکن؛ وگرنه دروغین می‌گردد. تشریفات کار نمی‌کند.

پس نپرس که دعا چگونه باید انجام شود
بگذار آن احساس بیاید، در آن احساس شناور باشد. فقط آن را متوقف نکن، وقتی که آن احساس تو را دربرگرفت، متوقف نشو
ما بسیار خسیس شده‌ایم. از گریه‌کردن می‌ترسیم، از خندیدن هراس داریم. می‌ترسیم که برقصیم! از اینکه احساسات بر ما غلبه کنند وحشت داریم. ما کاملاً‌ خشک شده‌ایم
تمام انسانیت ما دروغین، توخالی و پر از نفاق شده است.

بگذار یادآوری خدا تو را شکنجه بدهد. بگذار این تپش قلب بیشتر شود
بگذار آن زخم درونت عمیق‌تر شود
این زخم یک نیایش است
نیایش در کلمات نیست
نیایش طنین و وِلْوِله‌ی زندگی است.

عجله نکن که آن احساس را به کلام درآوری، وگرنه ذهن بسیار زرنگ است! ذهن می‌داند که چگونه همه‌چیز را دروغین کند. اگر کسی را در راه ببینی فوری لبخند می‌زنی. آن لبخند دروغین است. درون تو نیست، فقط روی لبهایت چسبیده شده،
لبخند‌های شما دروغین است
تو می‌خندی چون باید که بخندی؛ گریه می‌کنی چون از تو انتظار می‌رود که گریه کنی. وقتی کسی بمیرد تو گریه می‌کنی.

نپرس که چگونه باید دعا کنی
موجی برخاسته، احساسی دست داده ـــ فقط در این احساس مداخله نکن. هرکجا که این موج خواست تو را ببرد با آن برو. در ابتدا خواهی ترسید و فکر می‌کنی، “نمی‌دانم این مرا به کجا خواهد برد، شاید در وسط بازار شروع کنم به گریه‌کردن! یا وقتی مردم جدّی نشسته‌اند شروع کنم به خندیدن! مردم فکر می‌کنند من دیوانه هستم.”

توجه کن:‌
فقط انسان دیوانه می‌تواند نیایش کند. فقط کسی که شهامت دیوانه‌شدن را دارد می‌تواند در این طریقت نیایش سفر کند.

نیایش واقعی مال تو نیست. هرآنچه که از سوی الوهیت آمده باشد، الهی است. تو فقط یک واسطه هستی: یک نِیِ توخالی. او توسط تو ترانه می‌خواند. نیایش فقط آنوقت واقعی است
و فقط آنوقت است که نیایش رهایی‌بخش است.

#اشو
تفسیر اشو از کتاب هندی“بمیر، ای یوگی! بمیر” Maran Hey Jogi, Maran
#برگردان: ‌محسن خاتمی
Audio
#مراقبه_شبانه پانزدهم اردیبهشت
برای آنچه که دریافت میکنید سپاسگزار باشید
و برای آنچه که دریافت نمیکنید نگران نباشید.
این اساس شکرگزاری است.
بر این اساس است که رها بودن و سادگی در درون شما زاده میشود.

#اشو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام و درود بر یاران حق ☺️
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈

🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
The Beautiful Peace
Mike Rowland
موسیقی بی‌کلام
صلح زیبا
‌معبد واقعی در قلب توست آزادی توست

گذشته را لحظه به لحظه مردن و حال را

لحظه به لحظه زیستن

🌞💖
ما از زندگی و عشق چه میخواهیم؟ تعداد کمی از ما میخواهند قاره جدیدی را کشف کنند یا موشکی به ژوپیتر بفرستند، تاریخ را عوض کنند یا عشاق افسانه ای شوند. زندگی و مرگ ما بجز برای خودمان و کسانی که دوستشان داریم هیچ اهمیتی ندارد. روزهای زندگی ما احتمالاً صرف اموری از این قبیل میشود: خوردن، خوابیدن، کارکردن، لباس شستن، باغبانی، بچه بزرگ کردن، بیمار شدن و بهبود یافتن، پیدا کردن دوستان جدید و خداحافظی کردن از یاران قدیم، صبح لباس پوشیدن و شب درآوردن، مسواک زدن دندان ها و شانه کردن موها، ذخیره کردن پول و خرج کردن آن، گریه کردن، خندیدن عصبانی و عاجز شدن، یافتن لحظات خوشبختی و زیبایی، رشد کردن، چاق شدن، پیر شدن و مردن.
اگر شعری، رؤیایی یا معنایی باشد به این سبب است که ما خود آن را خلق کرده ایم. زندگی و عشقی که خلق میکنیم زندگی و عشقی است که آن را زندگی میکنیم.

لئوبوسکالیا
بیا دریا شویم
هرچرا که از کودکی از انسانهای پیرامونمان توسط حواسمان جذب میکنیم و با آموختن زبان می‌پنداریم که فهمیدیم، تبدیل به هویتی که از بیرون شبیه انسانهای پیرامونمان است، می شویم‌ و رفته رفته با آموختنِ راه روش و شیوه زندگیِ انسانهای پیرامونمان، بی آنکه شک و تردید کنیم با آنان منطبق و ملحق شده و دیر یا زود شبیه آنان میشویم.

هرچه بیشتر با ارضای حواسِ پنجگانه بدنمان که درهایش فقط به دنیای وهم و خیال(مایا) باز می‌شوند، رشدی شتاب زده با هیجانات و خواسته ها و آرزوهای امیالِ نفسانی مان در عالم وهم و خیال (زمان و مکان و انرژی) با افکار و اندیشه ها و جمع کردن علم و دانش، دانسته ها، دانش اندوزی ها، باورها و اعتقادات و نظرياتِ شخصی میکنیم، به همان‌ میزان، بُعد بینام و نامرئیِ وجودمان را اندک اندک به فراموشی می‌سپاریم و از یاد می‌بریم که کیستیم، چرا اینجا هستیم و اینجا چکار می‌کنیم.

فراموشی از خویش واقعی، با زیستن در هیجاناتِ عالم خیال و رویا آغاز می‌شود که صاحبِ ذهنی خیالپرداز و متوهم که خود می‌پنداریم و محتوایش را زندگی ام مینامیم‌، میشویم.
بازگشت به خود واقعی(خودبرتر و آگاه) با سفری بدرون تاریکی های ناخودآگاهمان که سرچشمه خلقت و آفرینش ماست، آغاز می‌شود.

هر چه بیشتر تاریکی های ناخودآگاهمان را با نور آگاهی، در مردن و سوختن در نفسمان، روشن‌تر و زلاتر و شفافتر می‌کنیم، تولدی نوین در بی نهایتِ کیهان، در اقیانوسی سرشار از آگاهی و سرور میابیم.

🌞💖