عشق و نور
1.21K subscribers
449 photos
1.35K videos
22 files
594 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی👇

https://t.me/salamzendgi7

لینک صوتی های نرمین👇


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خرد در بطن جنون پنهان است
به سادگی به سکوت گوش کنید

ذهن شما همیشه تحت فشار بوده حتی نمی‌داند آسوده بودن چیست و تحت فشار بودن چیست، ما یک کار می‌کنیم. اول اگاهانه مغز را تا جایی که بتوانیم تحت فشار قرار می‌دهیم – آنگاه ناگهان رهایش می‌کنیم. شما تفاوت این دو را در خواهید یافت که فشار چیست و آسودگی چیست.

حال زمانی است که برای مدیتیشن می‌نشینیم، اول از همه به نرمی چشمتان را ببندید. خیلی ملایم چشم‌تان را ببندید. هیچ فشاری به روی چشم نباشد، آن را محکم نبندید. آهسته پلک چشمانتان را رها کنید. نباید هیچ وزنی به روی چشمتان باشد. بله، چشمتان را ببندید، به ملایمت ببندید.

برای یک دقیقه مغز را تا آنجایی که ممکن است تحت فشار می‌گذاریم و به آن استرس می‌دهیم. و وقتی که کاملاً تحت فشار قرار گرفت ناگهان رهایش کنید. این باید تمرین شما باشد.

و آنگاه خواهید توانست آن را بیشتر و بیشتر آسوده کنید. پس اولین نکته آسوده کردن کامل مغز است. همراه با مغز کل بدن باید آسوده شود. فرد باید به گونه‌ای بنشیند که در هیچ جای بدنش فشار و استرس وجود نداشته باشد. نباید هیچ سنگینی روی بدن باشد.

بعد چه خواهید کرد؟

لحظه‌ای که شما به همه چیز اجازه آسودگی می‌دهید، پرندگان شروع به‌ خواندن می‌کنند. جایی دیگر و صدایی دیگر – شما شروع به شنیدن تمام اینها می‌کنید زیرا مغز آسوده می‌شود، حساسیت بیشتری خواهد آمد. شما شروع به شنیدن و احساس هر چیز کوچک خواهید کرد. شروع به شنیدن ضربان قلب خود خواهید کرد و رفت و آمد تنفس‌تان را حس خواهید کرد

آنگاه با نشستن در سکوت، فرد باید به آرامی این را تمرین کند که تمام این اتفاقات می‌افتند و او کاری نمی‌کند. شما به صداها گوش می‌دهید، در سکوت گوش می‌کنید؛ نفس به درون می‌رود و بیرون می‌آید، در سکوت تماشا می‌کنید – هیچ کار دیگری نباید انجام شود.

شما هیج کاری از سوی خود نباید انجام دهید زیرا بلافاصله مغز تحت فشار قرار می‌گیرد و شما متعجب می‌شوید همانطور که به آرامی گوش می‌دهید، سکوت عمیق‌تری شروع به رفتن درون شما می‌کند. هر چه عمیق‌تر گوش کنید، سکوت بیشتر رشد می‌کند، همه چیز به صلح می‌رسد.

و صداهای اطراف ما – باد با برگ‌ها عبور می‌کند، پرندگانی می‌خوانند، در سکوت نشسته و به تمام این صداها گوش فرا دهید. فقط گوش کنید! به گوش کردن ادامه دهید. همانطور که گوش می‌دهید، ذهن بیشتر ساکت می‌شود. آرام و آرام‌تر می‌شود.

به گوش کردن ادامه دهید...

فقط گوش کنید! در سکوت گوش کنید. آسوده کاملاً برای ده دقیقه فقط گوش کنید..تماماّ گوش شوید و آنگاه ذهن ساکت می‌شود... به گوش کردن در سکوت ادامه دهید. ذهن ساکت می‌شود. سکوت خودش وارد شما می‌شود.

شما فقط گوش کنید... به گوش کردن ادامه دهید، ذهن ساکت می‌شود. ذهن کاملاً ساکت می‌شود. ذهن ساکت می‌شود. به گوش کردن در سکوت ادامه دهید، ذهن ساکت می‌شود و سکوت فضا را پر می‌کند.

اشو
حملات پانیک panic(ترس شدید) و
روش‌هایی برای رهایی از پانیک

پانیک panic چیست؟ در روانشناسی یک نوع اختلال است که فرد دچار ترس شدید و ناگهانی می‌شود به طوری که نمی‌تواند عاقلانه تصمیم بگیرد یا بر ترس خود غلبه کند ..

اگر با حملات پانیک دائمی دست و پنجه نرم می‌کنید، برای فرونشاندن حملات پانیک در اینجا چند روش وجود دارد که می‌تواند بهترین تفاوت مثبت را برای شما ایجاد کند.

1~ تمرین پا و تماس پا با زمین: "ام برنت" می‌گوید: انرژی یانگ زمانی که احساس وحشت می‌کنیم افزایش می‌یابد. در واقع، هر زمان که احساس اضطراب می‌کنیم، مبتلا به نشخوار فکری و در سرمان گیر و فراموش می‌کنیم که بدن داریم. وی توصیه می‌کند که انرژی خود را پایین بیاوریم - زمانی را  به خودمان اختصاص دهیم.

به پشت دراز بکشید و برای انجام این کار، فقط نوک پنجه  پا را به سمت زمین بکشید، سپس به سمت داخل رو به بدن بکشید. این کار را چندین بار با دم و بازدم آهسته انجام دهید. یا در خانه سعی کنید روی پاشنه‌های پا راه بروید، به تماس پای خود با زمین توجه کنید، سپس هر دو پای خود را به هم فشار دهید.

2~ آهسته راه بروید: "تام کرونین"، معلم مدیتیشن، به زیبایی بیان می‌کند: "اگر ذهن شما یک میلیون مایل در ساعت بدود، بدن شما بیش از حد تحریک می‌شود. طوری که احساس می‌کنید "در حالت پرواز" قرار دارید، به همین دلیل است که ما سعی می‌کنیم با سرعتی که شرایط اجازه می‌دهد حرکت کنیم.

یکی از ساده‌ترین کارهایی که می‌توانیم انجام دهیم این است که عمداً سرعت خود را کم کنیم و آگاهی را به نقاط تماسی که کف پاهایمان با زمین بر خورد می‌کند، بر گردانیم. این عمل ما را به لحظه حال بر می‌گرداند. سپس می‌توانیم به آنچه در اطرافمان می‌گذرد، توجه کنیم.

خودتان را طوری آموزش دهید که متوجه یک منظره، صدا و بوی جدید شوید. اگر این تمرین به دقت انجام شود، نتیجه آن: آشنایی با تمام مکان‌های جدید برای غذا خوردن، خرید و غیره می‌باشد که به خاطر دقت و توجه کشف می‌کنید، زیرا شروع می‌کنید به تمرکز بر محیط اطراف و این برای شما یک پاداش خوب در بر دارد.

3~ خود را در آغوش بگیرید: "تیچ نات هان" استاد ذن و محبوب مورد علاقه من، می‌گوید: "وقتی ما خود را  در آغوش می‌گیریم، قلب‌هایمان به هم متصل می‌شود و متوجه این موضوع می‌شویم که ما موجودات جدا از هم نیستیم."

وقتی در حالت پانیک یا وحشت
هستیم، به عشق بیشتری نیاز داریم.

"کارمن دولز"، وضعیت در آغوش گرفتن بزرگ را  این‌گونه آموزش می‌دهد: فقط دست‌های خود را به شکل ضربدر جلوی سینه‌تان قرار دهید یا نوک انگشتانتان را زیر بغل قرار دهید، عمیق نفس بکشید و در حین بازدم، شانه‌هایتان را پایین بیاورید. این یک در آغوش کشیدن بزرگ و قدرتمند است، زیرا مسیر انرژی قلب را به سیستم عصبی متصل می‌کند.

ریه‌ها را باز می‌کند و اجازه می‌دهد راه‌های تنفسی ما گسترش پیدا کند و به تنفس کمک می‌کند تا اکسیژن به شکل عمیق‌تری به همه نقاط بدن ما برسد. اساساً، این هنر هماهنگی با دست‌های خودمان است..

تحریک دو طرفه، هر دو نیم‌کره مغز راست و چپ را فعال می‌کند و نگرانی را از بین می‌برد. تصور کنید توپی به اندازه یک گردو ( به توپی که در دست دارید می‌توانید به دلخواه خود رنگی بدهید مثل آبی، سبز، بنفش..) را بین کف دست راست و چپ خود جابجا ‌کنید. فقط به انجام آن ادامه دهید و آن افکار آزار دهنده و دشوار از بین می‌روند. ادامه

4~ صورت خود را با آب سرد بپاشید: آب سرد سیستم عصبی پاراسمپاتیک ما را تحریک می‌کند و با بیدار کردن اعصاب واگ به ما کمک می‌کند تا آرام شویم. این کار ضربان قلب را پایین می‌آورد و سیستم ایمنی و گوارشی را فعال می‌کند. پوست ما 10 برابر بیشتر از گیرنده‌های گرما گیرنده‌های سرما دریافت می‌کند، به این معنی که پاشیدن آب سرد به صورت می‌تواند تأثیر سریع و شدیدی داشته باشد.

5~ در یک کیسه کاغذی نفس بکشید. یک پزشک EFT می‌گوید، تنفس در کیسه کاغذی و برای بازدم بیرون از کیسه کاغذی را توصیه می‌کند. این امر بر افزایش دی اکسید کربنی که از استنشاق مجدد نفس خود دریافت می‌کنیم، باعث ایجاد یک رفلکس آرامش می‌شود.

6~ تمرین تحریک دو طرفه مغز: وقتی مضطرب هستیم، در سرمان احساس آشفتگی و گمگشتی می‌کنیم، جایی که نگرانی‌ها فضای بی‌نهایتی برای تقویت دارند. در طول حملات پانیک، باورهایی مانند «من به دام افتاده‌ام»، «مردم به من خواهند خندید» و «من می‌میرم» می‌توانند ما را واقعاً از پای در بیاورد.

تحریک دو طرفه، هر دو نیم‌کره مغز راست و چپ را فعال می‌کند و نگرانی را از بین می‌برد. تصور کنید توپی به اندازه یک گردو ( به توپی که در دست دارید می‌توانید به دلخواه خود رنگی بدهید مثل آبی، سبز، بنفش..) را بین کف دست راست و چپ خود جابجا ‌کنید. فقط به انجام آن ادامه دهید و آن افکار آزار دهنده و دشوار از بین می‌روند.
7~ مراقبه کنید: این مراقبه فقط به سه شیوه تنفس نیاز دارد، در صورت انجام این سه شیوه‌ی تنفس از سوی زمین و آسمان حمایت می‌شوید  - و یا هر نماد یا معنایی که بخواهید می‌توانید به آنها بدهید.

الف: نفس عمیق بکشید، هوا را از کف پاهایتان به داخل بکشید تصور کنید، در حالی که تکیه گاه خود را زمین قرار دادید. هنگام بازدم، از بازدم خود برای ایجاد حباب طلایی انرژی، و دادن این نور طلایی به اطراف خود استفاده کنید.

ب: نفس عمیق بکشید، همراه با تنفس آرام و عمیق هوا، همزمان نور را از ناحیه تاج سر (آسمان) به درون استشاق کنید و همراه با بازدم حباب طلایی انرژی نور را به  اطراف و بیرون از خود دهید.

ج: یک سوم نفس عمیق بکشید، عشق و هوا را با تصور انرژی نور طلایی را از اطراف خود، به سمت قلب خود هدایت کنید و از طریق قلب خود هنگام بازدم فضای اطراف خود را با عشق و نور طلایی محافظت و پر کنید.

خیلی آسونه که در این باور غرق بشیم که مشکلی در ما وجود داره - اینکه ما معیوب و دوست داشتنی نیستیم. حملات پانیک واقعاً راهی است که بدن به ما می‌گه، چیزی باید در زندگی ما تغییر بکنه..

شاید ما در یک رابطه استرس زا باشیم یا اینکه در یک موقعیت سمی درگیر شدیم. هر چه که باشه، ما می‌تونیم به بهبودی خودمون کمک کنیم. فقط باید به خودمون اعتماد کنیم و اطمینان داشته باشیم که ما شایسته یک زندگی آرام و کامل هستیم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمان‌های آفرینش

🔹 مزدافر مؤمنی
کوروش 11:
وقتی انرژی از چاکرای پایین میاد بالا
عاشق ودیوانه میشی مست مست انگار
شراب را سرکشیدم گیج ومنگ درخلسه

هرچقدر عمیق تر می‌شوی مست تر می‌شوی
آنقدر که ازته دل بخندی

جز عاشقی کردن چیزی نیست نگرد
عاشق شو

حال خرابی را دوست دارم

چقدر دوستت داره

منتظرنباش

سکوت کن

میشنوی

هرلحظه داره راهنمایی ت میکنه

چنان مستم من امشب

که ازچنبر به جستم

شکلات نداری

بذار توی حال خودمان باشیم امشب

جز حضور نیست زندگانی

با خودتان حال کنید

حال کنید چیزی دراین جهان ممنوع محدود نیست همه دروغه دروغه

هرکاری دوست دارید انجام دهید تا درحسرت وافسوس نباشید

بگید بخندید برقصید برقصانید خوش باشید

ازخرافات وجعل بیاید بیرون ازچارچوب ذهنتان
خارج شوید متوجه خواهید شد سرتان کلا گذاشتند این درست این غلط این بد این خوب وجود ندارد تمام محتویات ذهنتان دروغه دروغه

هیچ کس جز خودت دراین جهان نیست

جز عشق چیزی دراین جهان نکار

از خواب وخیال نفس بیا بیرون یک آهنگ بذار
با عشق ت برقص

ازتوهمات آینده ای بهتر بیا بیرون
همین لحظه را دریاب

زنگ بزن خبر دوستات وبگیر قهری آشتی کن
رنجش داری ببخشش

زندگی کن

هیچ چیز ثابت نیست پذیرا باش

درسها رو بگیر هرلحظه هستی داره پیامی می‌فرسته هشیار باش

کاغذ بردار با تمام احساس احساسات خودت بنویس بدون سانسور

اینقدر بنویس تا افکاری نباشد خالی خالی

بجای نشخوار کردن وسوخت رساندن به افکار بنویس

دنبالش نباش

منتظر نباش

نپرس

نخواه

سکوت مطلق

آنوقت است بدون خود

وصل شو به خودت

بی نیازی بدون خود

هرچه بدست بیاوری ازدست خواهی داد جز خودبرترت

دنیا مال ماست خود مشکل داره

تا از خود خالی نشوید وجد درونی سرور را تجربه نمی کنید

به هستی خدمت کنید نه به دیگران

شهامت کلید وصل شدن به هستی ست

ازتمام چارچوب هات بگذر

خطایی وجود ندارد

اشتباهی وجود ندارد

گناهی وجود ندارد

غلطی وجود ندارد

بگذر تابوهای سرت را بشکن

ریسک کن

ازترسها بگذر

ازمحدودیت ها ت بگذر

از ممنوعیت ها بگذر

راهی وجود ندارد دیوارها وحصارها خراب کن

حرکت کن اقدام کن بدو خوب نکن تفسیر نکن با خودت روبرو شو

دیدمش گفت نباشی هستم

ازباورها اعتقادات الگوها هویت ها

نگذری خالی نکنی وصل نمی‌شوی

از اسم ت بگذر

از خدایت بگذر

ازتمام چیزهایی که باورش کردی بگذر

هرچه داریم درمحتویات ذهن
دروغه دروغه بگذر

دنبال چیزی نباش نمیرسی فقط
ازداده های سرت خالی شو

آنچه داری را تقدیمش کن یعنی خالی کن
تا آنچه دارد به تو هدیه کند نترس
خالی کن بریز دور تا نو شوی متولد شوی

راز هستی خالی کردن است نه پر کردن

هرچقدر از محتویات ذهنت خالی شوی
به خوداصلیت نزدیکتر می‌شوی

مانع ها محتویات ذهنت است
تخلیه ش کن

هرچقدر هم بدانید فایده ای نخواهد داشت
تو نیاز به دانش بیرونی نداری همه دروغه
فقط خالی کن

راه دل در سر نیست

آگاهی در سر نیست

با گرگ درونتان هم بازی نشوید

برای بیداری باید خالی شوی

تا ذهنتان پر است شهود درخواب است

بی شهود به هیچ جا نمیرسی اگر تمام کتاب‌های عالم را خوانده باشی باز هم در خواب هستید

عشق باز باش نه هوس باز

هیچ چیزی دراین جهان غلط نیست
جز سرتان

دوست داشته باش محبت کن مهربانی کن
بدون توقع وانتظار بسوز ولی نطلب نخواه

همین لحظه را بپذیر نجنگ آرام باش
نخواه

خواستن طلب کردن ناارامی را بوجود می‌آورد

بدون ادراک زندگی مفهومی ندارد

تا شناخت بدست نیاورید به ادراک نخواهید رسید

بدون ادراک مرده آید

قدرشناس باش

سپاس گذار باش

هرلحظه درنفس بمیر

هرلحظه به افکارت تماشا کن

باخودت روراست باش

ازبدیهایت فرار یا انکار یا پنهان نکن
نقاب نزن خودت باش

خالی نکنی روشن ت نمی کند

به روح ت غذا بده نه به نفس ت

سرت نفس است خالی کنی روح نمایان میشود

شراب کهنه بخور نه افکار کهنه

تا عاشق نشوی نمی‌توانی به خودت وصل شوی

عاشق شو حتی به غلط

بپذیریم که نمی پذیریم

سر می‌رود کنار روح می‌خندد

تا با خودت کنار نیایی همیشه درجنگ
خواهی بود

تا خالی نکنی ازصلح وآرامش
درونی خبری نیست
درعادت نمانید عادت ها تورا
درخواب عمیق می‌برد

هرچقدر مینویسم می بینم چقدر درخواب م
مراقب پرده ها باش بزنش کنار

هرلحظه به جسمت به تنفس ت با حس ت
به افکارت هشیار باش تا متوجه شوی چقدر درخواب هستی خواب بیرون است.
کوروش 11:
جهنم محتویات ذهنت است

درنگاهی گاهی نگاهیست

به دیدار م میای نرم واهسته برو

صدایم می‌شنود دردل تاریکی

نور حیات جاودانگیست پنهانش مکن

طالب نگاهی کرد ورفت سوی چرایی

گر می نخوری لاف مزن

زخم ها همیشه تازه هستند

برقرار باشد آنکه زخم را نمک می‌زند

به کجا میرویم راهی وجود ندارد
نباش در مقصد هستی

زلال باش با آنکه آلودگی ست

دل که تنگ می‌شود معشوق پشت در است

خواهی که معشوق باشد هردم با تو
نباش نباش نباش

چقدر این دل تنگ است برایش
نمی‌آید به بغل بوسه ای

فریب است دنیا دل تنگ باش هردم

گریه می‌آید وقتی معشوق نزدیک می‌شود

بی قرار م در پی یش نیست راهی

به تنهایی بستم ام خیال که نباشد خیال

هردم باید سوخت خاکسترشد

به گمانم گریه هایم از زیادی عاشق بودن است

نه باشد نه نباشد هردو سوختن است

گذشتن سخته خیلی سخته

شجریان می‌خواند ومن در سوختن
مینویسم دل که گذشتن نمی‌داند

دنیا آلوده است ومن دراین آلودگی‌ها
غرق هستم نمی‌آید غریق نجات

به بلندای قلبم نوشته است
سکوت ولی قلب می‌تپد

به دنبال خود میگردیم هردم

تودرخانه باش معشوق همین‌جاست

می گوید ازمن ولی این من من نیست

نخواهم جان بیاید به یک نگاه

سرگردان کدوم است

گفتم دلم است به پیش ت گرو

نمیشود گذشت از معشوق

شاید بمیرم به در آید

به قربانش شوم آنکه می‌داند که نمی‌داند

دل به هرکس بستم توبه
توبه کجا داند که دل دیوانه ست

سراب نمی‌رود تا آید فنا

بچرخ مست شو خالی شو

بچرخ و گریه ات سرازیر شود

اشک ها می‌آید دل دل دل می‌زند

تا نیابی خود را همه چیز بیهوده است

تو مشتاق و من مشتاق تر

خراباتی نیافتم جز تو

این که می‌گوید کیست

چه سکوتی
Audio
مراقبه
#خود_واقعی

آیا هرگز سعی کرده اید که خود را به دور از این قوم و خویش ها و وابسته ها در نظر خود مجسم کنید؟

بدون این پوشش اصل و نسب خود را دیده اید؟

برای رسیدن به حقیقت و درک آن تلاش کنید. برای مدت محدودی هم که شده خود را ازین همه وابستگی های خویشی رها سازید.
به خود بگویید که پسر، پدرتان، شوهر یا زنتان و پدر بچه هایتان دوست دوستتان و دشمن دشمنتان نیستید،
چیزی که باقی میماند شمائید، شمای واقعی........

با پیروی ازین پند شما به مرحله ای از این آرامش و سکون ذهنی خواهید رسید که: حقیقت را به راحتی تشخیص خواهید داد
برای اینکه بتوانید بر روان و اعصاب خود تسلط پیدا کنید و در طی روز بتوانید از آرامش درونی و نشاط سرشار باشید.
دو طریقه ی مدیتیشن را به شما پیشنهاد میکنم.

اولی را به هنگام صبح انجام بدهید ،
چهار زانو بنشینید ستون فقرات خود را راست و عمودی نگهدارید، چشمهایتان را ببندید و گردنتان را صاف کنید،
باید لبهایتان روی هم بسته و زبانتان با سقف دهانتان تماس داشته باشد آرام، اما عمیق تنفس کنید و تمام توجه و حواس خود را به قسمت ناف و سطح مرکزی شکمتان متمرکز کنید به لرزشی که در اثر تنفس عمیق در این قسمت ایجاد میشود توجه داشته باشید فقط همین.....
این حرکت باعث آرام شدن ذهن و نرم کردن افکار انسان میشود و سکون و آرامش وجد آوری در درون انسان رسوخ میکند.

مدیتیشن دوم را به هنگام شب انجام بدهید،
روی زمین دراز بکشید و دست و پا و اعضای بدنتان را شل کنید.
و به حالت آرامش کامل درایید.
چشمهایتان را ببندید و دو دقیقه به خود تلقین کنید که افکارتان متوقف میشود.
این اراده و میل، شما را به سکون و آرامش سوق میدهد.
هنگامی که ذهن و مغز شما کاملا آرام شد به درونتان توجه کنید
و با بیداری کامل مراقب و شاهد آرامش و سرور درونتان باشید.
این توجه شما را به طرف خود شما راهنمایی میکند.

اشو
Majesty Of The Lake
Dan Gibson's Solitudes
موسیقی بی کلام

عظمت دریاچه
از عشق نترسید
عشق فقط آنچه را که واقعی نیست، میسوزاند تا واقعی نمایانتر گردد که بی‌وصف است☺️

🌞💖
بسیاری از خاطرات، ناشی از سوءتفاهم هستند. زندگی هم بر این اساس جلو می رود. پایه رنجیدن هم همین چیزها هستند و چنین خاطراتی می توانند مثل گلوله های کوچک برف به یکدیگر بپیوندند تا تبدیل به هیولا شوند. اما اگر شما بتوانید اصل ماجرا را ببینید، خنده تان خواهد گرفت. بسیاری از خاطرات ما ریشه در درکمان نسبت به رخدادهایی دارند که مربوط به زمان گذشته بوده اند و اکنون بی تأثیرند.
شما هر آنچه را در گذشته رخ داده است، شناسایی کنید و کنار بگذارید. تکیه کردن به خاطرات گذشته، دردی از دردهای شما دوا نمی کند. اصلاً هیچ سودی در این کار نیست. آیا چیزی مثل قضیه پله پنجم، شما را از کشف خود حقیقی، دور می کند؟ قطعاً نه! اما اگر با خودتان بگویید: «تا وقتی که از پس پلهی پنجم برنیایم، کامل نخواهم بود»، سپس همان پله برایتان تبدیل به یک دردسر خواهد شد، در حالی که اصلاً هیچ چیز نبوده!
خاطرات بد، شبیه بذری در ذهن هستند، اما این بذرها در صورتی رشد میکنند که با سلاحی به نام توجه، آبشان بدهیم تا رشد کنند. پس بهتر است آب نریزید. حتی به آن ذره ای فکر نکنید. کافی است که همه چیز را به فراموشی بسپارید.

خود حقیقی ات را به یاد بیاور
تو متعلق به زمان حال هستی، نه گذشته
خود، به بودن ربطی ندارد، بلکه متعلق به هستن است
خود، خاطره نیست
تمام اینها، داستانی بیش نیستند

موجی
وسیع تر از آسمان عظیم تر از فضا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام و درود بر یاران حق ☺️
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈

🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
بدون ‌شک
آن دسته از کشورهایی که
به خشونت‌های جمعی دست‌زده‌اند
یا باعث رنج‌های‌ فراوان شده‌اند،
در مقایسه با دیگر کشورها
با تندریسِ‌درد جمعیِ سنگین‌تری
دست به گریبان هستند.

برای نمونه در خاورمیانه،
تندیس دردِ جمعی
به اندازه‌ای شدید است که
بخش قابل ملاحظه‌ای از جمعیت
مجبور به مشاهدهٔ
صحنه‌های پایان‌ناپذیری از دیوانگی
کشتار و انتقام شده‌اند.

اگر
توجه کرده باشید
در میان این ملت‌ها،
تندیس‌‌دردِجمعی پیوسته خود را
به شکل‌های مختلف
و از نو به نمایش می‌گذارد.

#اکهارت تله
جهانی نو
✳️ سیاست و دین

کل ساختار اجتماع به طریقی اداره شده است که عده‌ای معدود میلیون‌ها نفر از مردم را استثمار کنند.
و آنها به افراد استثمار شده دلداری هم داده‌اند !
می گویند:
«این به خاطر اعمال قبیح و ناشایست زندگی گذشته‌ی توست.»
یا می‌گویند:
«این آزمون ایمان تو به مذهب توست.
و یا:
خدا در حالِ امتحانِ توست.
به اوضاع و احوالی که داری قانع باش.
بعد از مرگ هزاران برابر پاداش خواهی یافت.»

مذاهب یا در گذشته پناه گرفته‌اند – مثلاً:
جینیسم، بودائیسم، هندوئیسم–

و یا مثلِ: محمدیان، مسیحیت و یهودیت به فراسوی مرگ پناه آورده‌اند.

هر اتفاقی که می‌افتد مربوط به همین زندگی است و آنها آن را به جای دیگری پیوند می‌دهند:
یا به قبل از تولد یا بعد از مرگ.
ترفند یکسان است.
همه هدف این است که تو به دیگران اجازه بدهی از تو بهره‌کشی کنند.
اجازه دهی خونت را در شیشه کنند.
با این رضایت خاطر عمیق که همین است که هست.

می‌خواهم موکداً بگویم که:
همه‌ی این ترفندها زیر سر گروهی ذینفع است.
همه کشیش‌ها و رهبرانِ مذهبی، چیزی جز خادمان سینه‌چاک سیاستمداران شما نیستند.
کل تاریخ بشر یک مصیبت بوده است،
مگر آنکه تک تک ما خودمان را دگرگون سازيم.
همه ملت‌ها، همه نژادها و همه مسلک‌هایِ جعلی را کنار بگذاریم و اعلام کنیم که تمامی این کره‌ی خاکی به ما تعلق دارد و همه خطوط روی نقشه جغرافیا قلابی و کاذب‌اند.

سیاستمداران اصولاً در اعماق وجود خویش ضعف، زبونی، حقارت و عجز و ناتوانی خود را احساس می‌کنند.
خودشان خوب می‌دانند که کسی نیستند.
اما چنانچه بتوانند مردم کوچه و بازار را متقاعد کنند و به آنان وعده دهند که نیازهایشان را برآورده خواهند کرد، آن وقت است که توده‌ها به آنها قدرت می‌دهند و همین که قدرت به دستشان افتاد، همه شعارها و وعده‌ها را از یاد می‌برند.
در اصل، آنها هرگز به فکر عملی ساختن قول‌ها و وعده‌های خویش نبوده‌اند.
همین که قدرت را به دست گرفتند، آنگاه چهره واقعی آنها نمایان می‌شود.
سیاستمدار چیزی جز یک نفس‌پرستِ سودجو و بهره کش و لاف‌زن نیست.
او در درون احساس حقارت کرده و از این احساس حقارت خویش وحشت دارد.
او برای فراموش کردن این احساس حقارت می‌کوشد تا کسی شود و سری در میان سرها بلند کند.
و قدرت، این فرصت را به او می‌بخشد.
و یکبار که به قدرت رسید، دیگر هرگز دست‌بردار نیست، زیرا در ضمیر ناخودآگاهش خوب می‌داند که بیرون از از قدرتش، بایستی با تهی بودن، احساس حقارت و عجز و ناتوانی خویش تنها بماند.
و قدرت در دست اینجور نابخردانِ ترسو و بزدل افتاده است ...
هر آدم دیوانه‌ای می‌تواند با فشار یک دکمه، میلیون ها نفر را تحت تأثیر قرار دهد.

اشو
محمدیان و تمام دیگر مذاهب می گویند که اگر در جنگ مذهبی بمیری ، در جهان دیگر پاداش عظیمی خواهی گرفت!
چگونه جنگ می تواند مذهبی باشد ؟
جنگ اساساً غیر مذهبی است.
اما مذاهب می گویند  برای این عمل غیر اخلاقی کشتن مردم ، پاداش خواهی گرفت !
با کلمات « جنگ مذهبی » این عمل را پوشش می دهند.
انسان آگاه عمیق نگاه می کند و به میان کلماتت نفوذ می کند.
نه خدا می تواند فریبش دهد
نه کتابهای مقدس نه وطن ، نه ملتها و نه سیاستمداران.
او بر طبق هوشیاری اش زندگی می کند.
او فردیت دارد ، فردیتی بلورین و شفاف ، آیینه ی محض ، لمس ناشده توسط هیچ چیزی ، بی هیچ گرد و غباری.
 اما برای هزاران سال همین کلمات ناچیز و گاه احمقانه و دلایل سطحی باعث کشتار انسانها بوده است.
انسان هوشیار نمی تواند فریب کلمات را بخورد.

اشو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کمی به دیوانگی های خودمون بخندیم 😄😁😂
نفسِ انسان، رویاگره جاودانه اوست

تمام معضلاتِ عالم خیال و رویای دنیای مادی و عینی ما که با چشمان دنیوی مان می‌بینیم(مایا، وهم، خیال) فقط به این خاطر است که وقتی با منِ خیالی مان که ساخته و پرداخته ابزار یا دستگاهی بنامِ ذهنمان است که با آن در واقع به خواب فرو رفته ایم و با همه رویاگری های نفسمان که در خلا و تاریکی های درونمان، در جسمیت یافتن، زیستیم و از آنها سیر شدیم، دوباره به خانه قلبمان که معبد آفریدگار و سرآغاز و منشا خلقت و آفرینشِ ماست، بازگردیم☺️
راه بازگشت به معبد مقدسِ درون، راه عشق است که در شعله های آتشِ عشق، هرآنچه که غیره شهودی و غیره واقعی است می‌سوزد و در غایت، فقط عصاره یا شهده نابِ عشق و جوهره نور آگاهی باقی می‌ماند.
هرآنچه غیره واقعی ست می‌میرد و هرآنچه واقعی ست هرگز نمی‌میرد.
بدونِ داستان‌های غمباره گذشته هایمان که با افکار و تخیلات مان ساختیم،
کیستیم؟ آگاهیِ خالص

🌞💖