هرچه را که در خودتان نمی خواهید ببینید یا تحملِ دیدنش را ندارید و نفی و انکارش میکنید، اجبارا در دیگران خواهيد ديد تا بالاخره مجبور شوید به حال و هوای درون خودتات، در تاریکی های وجوده خودتان و در لایه های زیرین ضمیره ناخودآگاهتان، نگاهی بیاندازید تا خودتان را همانطور که هستید با همه نقاط ضعف و قدرتها و عجز و ناتوانی هایتان با ايثارگری و عشق ورزی بخودتان پذیرا باشید تا با قبول و پذیرش خودتان و فرار نکردن از حقیقتِ وجودتان با درک و شناخته بیواسطه و شهودی خودتان، متحول و دگرگون سازید.
آموختنِ هنره مقدسِ مراقبه و مشاهده خودتان در این امر، معلمان و راهبرانِ درونی و شفابخشِ روح و روان و بدنتان خواهند بود☺️
نرمین
آموختنِ هنره مقدسِ مراقبه و مشاهده خودتان در این امر، معلمان و راهبرانِ درونی و شفابخشِ روح و روان و بدنتان خواهند بود☺️
نرمین
همه از آن خداییم
ما در خدا متولد میشویم،
درخدا زندگی میکنیم و
درخدا می میریم.
انرژی ما، انرژی خداست.
خدا، نام همان انرژی کل هستی است.
اشو
ما در خدا متولد میشویم،
درخدا زندگی میکنیم و
درخدا می میریم.
انرژی ما، انرژی خداست.
خدا، نام همان انرژی کل هستی است.
اشو
۹ تا از زیبا ترین جمله های پائولو کوئیلو:
-هیچگاه نگذار زخم هایت تو را به کسی که نیستی تبدیل کند.
-انسان باید از گذشته رها شود و از میان راههای که به او پیشنهاد میشود، بهترین را برگزیند.
-کشتی در ساحل بسیار امن تراست، اما برای این ساخته نشده است.
-تنها یک چیز هست که برآورده شدن رویایی را ناممکن میسازد و آن، ترس از شکست است.
-اگر در زمان حال حضور داشته باشی، می توانی آن را بهتر کنی و اگر حال را بهتر کنی، آنچه از پس آن می آید بهتر خواهد شد.
-یک کودک میتواند سه چیز را به انسان بالغ بیاموزد: بدون دلیل شاد بودن، همیشه مشغول انجام کاری بودن و اعلام خواستهی خویش با تمام قوا!
-هیچگاه نگذار زخم هایت تو را به کسی که نیستی تبدیل کند.
-انسان باید از گذشته رها شود و از میان راههای که به او پیشنهاد میشود، بهترین را برگزیند.
-کشتی در ساحل بسیار امن تراست، اما برای این ساخته نشده است.
-تنها یک چیز هست که برآورده شدن رویایی را ناممکن میسازد و آن، ترس از شکست است.
-اگر در زمان حال حضور داشته باشی، می توانی آن را بهتر کنی و اگر حال را بهتر کنی، آنچه از پس آن می آید بهتر خواهد شد.
-یک کودک میتواند سه چیز را به انسان بالغ بیاموزد: بدون دلیل شاد بودن، همیشه مشغول انجام کاری بودن و اعلام خواستهی خویش با تمام قوا!
✨
«انکار درونی نفس»
لذت بردن از زندگی ایرادی ندارد؛ رمز شادمانی در اینست که به هیچ چیز دلبسته نگردیم. از رایحه گلها لذت ببرید، ولی در آن تجربه خداوند را ببینید. من هشیاری حواس (نفس) را تنها برای آن در خود نگاه داشتهام که در استفاده از آنها خداوند را دریابم و به یاد او باشم. "چشمان من برای آن آفریده شدهاند که زیبایی تو را در همه جا ببینند. گوشهای من آفریده شدهاند که آوای همه حاضر تو را شنوا گردند." این یوگا است، یگانگی با خداوند. نیازی نیست که برای یافتن خداوند به قلب جنگل برویم. عادتهای دنیوی ما، هر کجا که باشیم با ما خواهند بود، مگر آن که خود را از بند آنها رها سازیم. یک یوگی میآموزد که خداوند را در خلوت دل خودش بیاید و به هر کجا که برود، هشیاری پر وجد حضور خداوند را در خود همراه دارد.
- پاراماهانسا یوگاناندا،
"جستجوی جاودانه انسان"
«انکار درونی نفس»
لذت بردن از زندگی ایرادی ندارد؛ رمز شادمانی در اینست که به هیچ چیز دلبسته نگردیم. از رایحه گلها لذت ببرید، ولی در آن تجربه خداوند را ببینید. من هشیاری حواس (نفس) را تنها برای آن در خود نگاه داشتهام که در استفاده از آنها خداوند را دریابم و به یاد او باشم. "چشمان من برای آن آفریده شدهاند که زیبایی تو را در همه جا ببینند. گوشهای من آفریده شدهاند که آوای همه حاضر تو را شنوا گردند." این یوگا است، یگانگی با خداوند. نیازی نیست که برای یافتن خداوند به قلب جنگل برویم. عادتهای دنیوی ما، هر کجا که باشیم با ما خواهند بود، مگر آن که خود را از بند آنها رها سازیم. یک یوگی میآموزد که خداوند را در خلوت دل خودش بیاید و به هر کجا که برود، هشیاری پر وجد حضور خداوند را در خود همراه دارد.
- پاراماهانسا یوگاناندا،
"جستجوی جاودانه انسان"
بیدار شو....
نیازی به اصلاح وجود ندارد.
بیدار شدن نیاز است، نه اصلاح
نه اخلاقیّاتِ بهتر، نه رفتار اخلاقی بهتر...
فقط هشياری
و با هشیاری،اخلاقیّات با رضایت
و خواست خودش میآيد.
در خوابِ عمیق، و ناهشياری،
چگونه میتوانی خودت را اصلاح کنی؟
اما، میتوانی کمی رویاهای بهتر
در خواب داشته باشی.
واقعیت را نمیتوانی در خواب داشته باشی.
اشو
سخت_نگیر
نیازی به اصلاح وجود ندارد.
بیدار شدن نیاز است، نه اصلاح
نه اخلاقیّاتِ بهتر، نه رفتار اخلاقی بهتر...
فقط هشياری
و با هشیاری،اخلاقیّات با رضایت
و خواست خودش میآيد.
در خوابِ عمیق، و ناهشياری،
چگونه میتوانی خودت را اصلاح کنی؟
اما، میتوانی کمی رویاهای بهتر
در خواب داشته باشی.
واقعیت را نمیتوانی در خواب داشته باشی.
اشو
سخت_نگیر
هرگونه تلاش برای تغییر "آنچه هست" به "آنچه باید باشـد" نوعی خودفریبی است. تنها حرکت مفید نگاه کردن است شاهد بودنِ هشیارانه به "آنچه هست"۔ بدون هدف تغییر آن به چیز دیگر.
رابطه قلبی دوطرفه نیست زیرا معاوضه و معامله کار قلب نیست بلکه کار ذهن است
زیبائی "مراقبه" بخاطر این است که همه چیز لحظه به لحظه پایان می یابد و همه چیز لحظه به لحظه آغازی نو می یابد.
رابطه قلبی دوطرفه نیست زیرا معاوضه و معامله کار قلب نیست بلکه کار ذهن است
زیبائی "مراقبه" بخاطر این است که همه چیز لحظه به لحظه پایان می یابد و همه چیز لحظه به لحظه آغازی نو می یابد.
پاکی ، مجوز ورود به عالَم برتر پیش روست
پاکیِ ذهن و قلب و زبان
بی طرح و بی نقشه
بی کینه و نفرت
تسلیم محض
حیات نو، جز پاکان را نپذیرد
این را به قطع می دانم
اگر این پاکی را نداشته باشی، هرچه داشته باشی بی فایده است.
مسعود_ریاعی
پاکیِ ذهن و قلب و زبان
بی طرح و بی نقشه
بی کینه و نفرت
تسلیم محض
حیات نو، جز پاکان را نپذیرد
این را به قطع می دانم
اگر این پاکی را نداشته باشی، هرچه داشته باشی بی فایده است.
مسعود_ریاعی
حقیقت بر کسی آشکار میشود که عمیقا دریافته که چیزی " نمی داند "
با فهمِ میدانم، حقیقتِ وجود عیان نمی شود
جستجوی ایده آل ها یعنی فرار از واقعیتِ این لحظه موجود
جستجوی چیزی یعنی عدمِ پذیرشِِ این لحظه یعنی مقاومت در مقابلِ تجلی زندگی با همه رخدادهای این لحظه موجود☺️
نرمین
با فهمِ میدانم، حقیقتِ وجود عیان نمی شود
جستجوی ایده آل ها یعنی فرار از واقعیتِ این لحظه موجود
جستجوی چیزی یعنی عدمِ پذیرشِِ این لحظه یعنی مقاومت در مقابلِ تجلی زندگی با همه رخدادهای این لحظه موجود☺️
نرمین
اين که چگونه با خودتان حرف میزنيد، حداقل ۹۵ درصد از فکر و احساس شما را مشخص میکند. ذهن ناخودآگاه گفتههای درونی شما را به عنوان دستور میپذيرد. همواره با خودتان گفتگوهای دوستانه، سودمند و موثر داشته باشيد، حتی هنگامی که احساسِ خوبی نداريد!
بهترين فرمول برای بد كردن حال خود، پرسيدن سوالات تخريب كننده از خود است! سوالاتی كه با بی رحمی و لحنی منفی از خود میپرسیم و با آنها خود را تهديد و تخريب می كنيم.
یادتان باشد: سوال خوب، جواب خوب، حال خوب.. سوال بد، جواب بد، حال بد سوال كردن از خود مثل سرچ كردن در گوگل است، هر چه بپرسی به همان میرسی.
مغز شما بر مبنای هر نوع سوالی به دنبال جواب آن سوال میگردد. این شما هستید که انتخاب میکنید که تمرکزتان بر کدامین بخشِ وجودتان باشد. سوالهای صحیح، پاسخهای صحیح را بهمراه میآورند.
بگذارید پاسخ سوالاتتان از قلبتان برخيزند.
هنگام سوال کردن، هشیارانه و مراقبگون در این لحظه بمانید تا پاسخهای تکراری ذهنِ شرطی شده تان را با الهاماتِ قلبتان اشتباه نگیرید!
ذهنِ غیره شهودی، از قلب پیشی میگیرد و با محتوایاتش، حاضر جوابی میکند به همین سبب نیاز به مراقبه و مشاهده دارد.
بهترين فرمول برای بد كردن حال خود، پرسيدن سوالات تخريب كننده از خود است! سوالاتی كه با بی رحمی و لحنی منفی از خود میپرسیم و با آنها خود را تهديد و تخريب می كنيم.
یادتان باشد: سوال خوب، جواب خوب، حال خوب.. سوال بد، جواب بد، حال بد سوال كردن از خود مثل سرچ كردن در گوگل است، هر چه بپرسی به همان میرسی.
مغز شما بر مبنای هر نوع سوالی به دنبال جواب آن سوال میگردد. این شما هستید که انتخاب میکنید که تمرکزتان بر کدامین بخشِ وجودتان باشد. سوالهای صحیح، پاسخهای صحیح را بهمراه میآورند.
بگذارید پاسخ سوالاتتان از قلبتان برخيزند.
هنگام سوال کردن، هشیارانه و مراقبگون در این لحظه بمانید تا پاسخهای تکراری ذهنِ شرطی شده تان را با الهاماتِ قلبتان اشتباه نگیرید!
ذهنِ غیره شهودی، از قلب پیشی میگیرد و با محتوایاتش، حاضر جوابی میکند به همین سبب نیاز به مراقبه و مشاهده دارد.
سکس، عشق و نیایش:
سه گام بهسوی الوهیت
۱۴ فوریه ۱۹۷۱
#سوال_از_اشو
لطفاً اهمیت معنویِ انرژی جنسی را برای ما توصیف کنید.
چگونه میتوانیم سکس را متعالی و معنوی سازیم؟
آیا ممکن است از عمل جنسی و آمیزش عاشقانه بعنوان مراقبه استفاده کنیم
و از آن بعنوان تختهپرشی به سوی سطوح والاتر معرفت بهره ببریم؟
#پاسخ_قسمت_دوم
وقتی سکس را بعنوان یک واقعیت زیستشناسی درک کنی، آنگاه ابداً به آن توجهی نداری
فقط وقتی به آن توجه میکنی که یک معنای معنوی و روحانی به آن بدهی. پس هیچ معنایی به آن نده؛ هیچ فلسفهای در موردش خلق نکن.
فقط واقعیت را ببین. هیچ کاری در حمایت و یا در مخالفت با آن انجام نده. بگذار آنگونه که هست، باشد؛
آن را بعنوان یک پدیدهی عادی بپذیر. نگرشهای غیرعادی نسبت به آن پیدا نکن.
درست همانطور که چشم و دست داری، سکس هم داری. تو با چشمها و دستهایت مخالف نیستی، پس با سکس هم مخالف نباش
آنگاه سوال در مورد اینکه با سکس چه باید کرد، بیربط میشود
ایجاد یک دوگانگی در حمایت و یا مخالفت با سکس بیمعنی است.
سکس یک واقعیتِ دادهشده است:
تو از طریق سکس وارد جهانهستی شدهای و یک برنامهی درونی در تو هست تا باردیگر از طریق سکس زندگی خلق کنی. تو بخشی از یک پیوستار بزرگ هستی.
بدنت خواهد مرد، پس یک برنامهی درونی در آن هست تا یک بدن دیگر را برای جایگزین کردن آن خلق کنی.
مرگ قطعی است. برای همین است که وسواس برای سکس بسیار زیاد و شایع است. تو برای همیشه اینجا نخواهی بود، پس باید با یک بدن جدید جایگزین شوی: یک المثنی replica
سکس خیلی مهم شده زیرا تمامی طبیعت بر آن اصرار دارد؛ وگرنه انسان نمیتوانست ادامه داشته باشد. اگر به اختیار ما بود، هیچکس روی زمین باقی نمانده بود!
تمام طبیعت طرفدار سکس است و بنابراین سکس و موتورِ پشت آن بسیار وسواس گونه و وادارکننده است.
دلیل اینکه سکس برای سالکان مذهبی اینهمه اهمیت دارد این است که بسیار غیراختیاری است و بسیار طبیعی و وادارکننده
سکس معیاری شده برای اینکه بدانیم آیا انرژی حیاتی در یک فرد خاص به الوهیت رسیده است یا نه!
ما نمیتوانیم بطور مستقیم بدانیم که آيا فردی با الوهیت دیدار کرده است یا نه
نمیتوانیم بطور مستقیم بدانیم که آیا کسی الماس دارد یا ندارد
ولی میتوانیم بطور مستقیم بدانیم که آیا فردی آن سنگها را دورانداخته یا نه؛ زیرا ما با سنگها آشنایی داریم. میتوانیم مستقیماً بدانیم که آیا کسی به ورای سکس رفته است یا نه، زیرا با سکس آشنا هستیم.
سکس چنان نیروی وادارکننده و عظیم و غیراختیاری است که تازمانی که فرد به الوهیت دست نیافته باشد، نمیتواند به ورای آن برود
بنابراین براهماچاریا Brahmacharya معیاری شد برای اینکه بدانیم آیا شخص به الوهیت رسیده است یا نه
آنگاه سکس، آنگونه که در موجودات عادی وجود دارد، برای او وجود نخواهد داشت
این به آن معنا نیست که با انداختن سکس فرد به الوهیت خواهد رسید. عکس آن روند یک کذب است.
کسی که الماسها را یافته باشد سنگهایی را که حمل میکرده را رها خواهد کرد، ولی عکس این درست نیست.
میتوانی سنگها را دور بیندازی ولی به آن معنا نیست که به چیزی ورای آنها دست یافتهای
آنگاه بین این دو خواهی بود
یک ذهن سرکوبشده خواهی داشت و نه ذهنی که به فراسوی سکس رفته است.
سکس به جوشیدن در درونت ادامه میدهد و یک جهنم درونی خلق خواهد کرد. این رفتن به ورای سکس نیست.
وقتی سکس سرکوب شود، زشت میشود، بیمار و عصبی میگردد. منحرف میشود.
نگرش بهاصطلاح مذاهب نسبت به سکس یک جنسیت منحرف ایجاد کرده است؛ جامعهای که از نظر جنسی کاملاً روانپریش است. من با آن موافق نیستم.
سکس یک واقعیت بیولوژیک است؛ هیچ اشکالی در آن وجود ندارد
پس با آن نجنگ زیرا که منحرف میشود و سکس منحرف شده گامی به جلو نیست. این سقوط و نزول به زیرِ معمولی و عادی بودن است؛
گامی به سمت جنون و دیوانگی است. وقتی سرکوب چنان شدید باشد که دیگر نتوانی آن را ادامه بدهی، آنگاه منفجر میشود ــ و در آن انفجار، تو از دست خواهی رفت
همگی شما دارای کیفیتهای انسانی هستید، همگی شما سرشار از امکانات هستید.
واقعیت عادی سکس سالم است،
ولی وقتی بطور غیرعادی سرکوب شود، ناسالم میگردد
از وضعیت عادی سکس میتوانی به آسانی به سمت الوهیت حرکت کنی، ولی حرکت به سمت الوهیت با یک ذهن روانپریش مسخره است
و بهنوعی، ناممکن
نخست باید سالم و عادی شوی؛ آنگاه در پایان، امکانی هست که شاید به ورای سکس بروی
ادامه دارد....
اشو
سه گام بهسوی الوهیت
۱۴ فوریه ۱۹۷۱
#سوال_از_اشو
لطفاً اهمیت معنویِ انرژی جنسی را برای ما توصیف کنید.
چگونه میتوانیم سکس را متعالی و معنوی سازیم؟
آیا ممکن است از عمل جنسی و آمیزش عاشقانه بعنوان مراقبه استفاده کنیم
و از آن بعنوان تختهپرشی به سوی سطوح والاتر معرفت بهره ببریم؟
#پاسخ_قسمت_دوم
وقتی سکس را بعنوان یک واقعیت زیستشناسی درک کنی، آنگاه ابداً به آن توجهی نداری
فقط وقتی به آن توجه میکنی که یک معنای معنوی و روحانی به آن بدهی. پس هیچ معنایی به آن نده؛ هیچ فلسفهای در موردش خلق نکن.
فقط واقعیت را ببین. هیچ کاری در حمایت و یا در مخالفت با آن انجام نده. بگذار آنگونه که هست، باشد؛
آن را بعنوان یک پدیدهی عادی بپذیر. نگرشهای غیرعادی نسبت به آن پیدا نکن.
درست همانطور که چشم و دست داری، سکس هم داری. تو با چشمها و دستهایت مخالف نیستی، پس با سکس هم مخالف نباش
آنگاه سوال در مورد اینکه با سکس چه باید کرد، بیربط میشود
ایجاد یک دوگانگی در حمایت و یا مخالفت با سکس بیمعنی است.
سکس یک واقعیتِ دادهشده است:
تو از طریق سکس وارد جهانهستی شدهای و یک برنامهی درونی در تو هست تا باردیگر از طریق سکس زندگی خلق کنی. تو بخشی از یک پیوستار بزرگ هستی.
بدنت خواهد مرد، پس یک برنامهی درونی در آن هست تا یک بدن دیگر را برای جایگزین کردن آن خلق کنی.
مرگ قطعی است. برای همین است که وسواس برای سکس بسیار زیاد و شایع است. تو برای همیشه اینجا نخواهی بود، پس باید با یک بدن جدید جایگزین شوی: یک المثنی replica
سکس خیلی مهم شده زیرا تمامی طبیعت بر آن اصرار دارد؛ وگرنه انسان نمیتوانست ادامه داشته باشد. اگر به اختیار ما بود، هیچکس روی زمین باقی نمانده بود!
تمام طبیعت طرفدار سکس است و بنابراین سکس و موتورِ پشت آن بسیار وسواس گونه و وادارکننده است.
دلیل اینکه سکس برای سالکان مذهبی اینهمه اهمیت دارد این است که بسیار غیراختیاری است و بسیار طبیعی و وادارکننده
سکس معیاری شده برای اینکه بدانیم آیا انرژی حیاتی در یک فرد خاص به الوهیت رسیده است یا نه!
ما نمیتوانیم بطور مستقیم بدانیم که آيا فردی با الوهیت دیدار کرده است یا نه
نمیتوانیم بطور مستقیم بدانیم که آیا کسی الماس دارد یا ندارد
ولی میتوانیم بطور مستقیم بدانیم که آیا فردی آن سنگها را دورانداخته یا نه؛ زیرا ما با سنگها آشنایی داریم. میتوانیم مستقیماً بدانیم که آیا کسی به ورای سکس رفته است یا نه، زیرا با سکس آشنا هستیم.
سکس چنان نیروی وادارکننده و عظیم و غیراختیاری است که تازمانی که فرد به الوهیت دست نیافته باشد، نمیتواند به ورای آن برود
بنابراین براهماچاریا Brahmacharya معیاری شد برای اینکه بدانیم آیا شخص به الوهیت رسیده است یا نه
آنگاه سکس، آنگونه که در موجودات عادی وجود دارد، برای او وجود نخواهد داشت
این به آن معنا نیست که با انداختن سکس فرد به الوهیت خواهد رسید. عکس آن روند یک کذب است.
کسی که الماسها را یافته باشد سنگهایی را که حمل میکرده را رها خواهد کرد، ولی عکس این درست نیست.
میتوانی سنگها را دور بیندازی ولی به آن معنا نیست که به چیزی ورای آنها دست یافتهای
آنگاه بین این دو خواهی بود
یک ذهن سرکوبشده خواهی داشت و نه ذهنی که به فراسوی سکس رفته است.
سکس به جوشیدن در درونت ادامه میدهد و یک جهنم درونی خلق خواهد کرد. این رفتن به ورای سکس نیست.
وقتی سکس سرکوب شود، زشت میشود، بیمار و عصبی میگردد. منحرف میشود.
نگرش بهاصطلاح مذاهب نسبت به سکس یک جنسیت منحرف ایجاد کرده است؛ جامعهای که از نظر جنسی کاملاً روانپریش است. من با آن موافق نیستم.
سکس یک واقعیت بیولوژیک است؛ هیچ اشکالی در آن وجود ندارد
پس با آن نجنگ زیرا که منحرف میشود و سکس منحرف شده گامی به جلو نیست. این سقوط و نزول به زیرِ معمولی و عادی بودن است؛
گامی به سمت جنون و دیوانگی است. وقتی سرکوب چنان شدید باشد که دیگر نتوانی آن را ادامه بدهی، آنگاه منفجر میشود ــ و در آن انفجار، تو از دست خواهی رفت
همگی شما دارای کیفیتهای انسانی هستید، همگی شما سرشار از امکانات هستید.
واقعیت عادی سکس سالم است،
ولی وقتی بطور غیرعادی سرکوب شود، ناسالم میگردد
از وضعیت عادی سکس میتوانی به آسانی به سمت الوهیت حرکت کنی، ولی حرکت به سمت الوهیت با یک ذهن روانپریش مسخره است
و بهنوعی، ناممکن
نخست باید سالم و عادی شوی؛ آنگاه در پایان، امکانی هست که شاید به ورای سکس بروی
ادامه دارد....
اشو
اگر مشغول باشی در مراقبه نیستی
مراقبه یعنی مشغولیت نداشتن،
یعنی با خود بودن
تنها در مراقبه میتوانی از روندهای درونیت آگاه باشی
اشو
مراقبه یعنی مشغولیت نداشتن،
یعنی با خود بودن
تنها در مراقبه میتوانی از روندهای درونیت آگاه باشی
اشو
آنچه تمام شدہ و به پایان رسیده را رها ڪنید
برای آنچہ ماندہ، شڪرگزار باشید
برای آنچه قرار است بیاید، هشیار مراقبگون و گوشبزنگ به ندای قلبتان در این لحظه موجود باشید
مهم حضورتان در این لحظه موجود است
نرمین
برای آنچہ ماندہ، شڪرگزار باشید
برای آنچه قرار است بیاید، هشیار مراقبگون و گوشبزنگ به ندای قلبتان در این لحظه موجود باشید
مهم حضورتان در این لحظه موجود است
نرمین
همیشه به یاد بسپار... نزدیک بودن فیزیکی، نزدیکی نیست، در این سطح اتحادی وجود ندارد، تنها ورطهای بدون پل وجود دارد، اما نزدیک بودن دیگری هم هست که به بدن مربوط نیست، و نام آن عشق است.
کسی که عشق را دارد، هرگز گم نمیشود. آن وقت جدایی در کار نیست، حتی اگر در دنیای مشهود فاصلههایی طولانی در کار باشد. اگر بتوانی به این بیفاصلهگی برسی،
حتی اگر یک نفر را دوست داشته باشی همه را دوست خواهی داشت. یک نفر دروازه است؛ هدف همگاناند. آغاز عشق با یک نفر است، فرجام آن، همه.
من عشقی را که تو را با همه چیز یگانه میکند، و هیچ چیز را مستثنا نمیکند، دین مینامم. و عشقی را که در جایی متوقف میشود، گناه مینامم.
اشو
کسی که عشق را دارد، هرگز گم نمیشود. آن وقت جدایی در کار نیست، حتی اگر در دنیای مشهود فاصلههایی طولانی در کار باشد. اگر بتوانی به این بیفاصلهگی برسی،
حتی اگر یک نفر را دوست داشته باشی همه را دوست خواهی داشت. یک نفر دروازه است؛ هدف همگاناند. آغاز عشق با یک نفر است، فرجام آن، همه.
من عشقی را که تو را با همه چیز یگانه میکند، و هیچ چیز را مستثنا نمیکند، دین مینامم. و عشقی را که در جایی متوقف میشود، گناه مینامم.
اشو
با قلبی بسته نمیتوانی خودت را بغل کنی! وقتی با خودت قهر باشی با جریانِ زندگی در وجودت قهر کرده ایی پس با خودت آشتی کن تا نیروی حیاتِ زندگی در سلولهای بدنت جاری گردد☺️
نرمین
نرمین
رها کردنِ گذشته ها، اعجاز انگیزترین راز و پدیده تولده ثانی آدمیست که در عمیقترین هسته وجودش نهادینه شده است.
اگر به خودتان عشق بورزید، گذشته هایتان را رها میکنید.
نه خود و نه دیگران را به خاطر گذشته هایی که دیگر وجود ندارند، سرزنش نکنید تا از حافظه و خاطراتِ ذهنتان کمرنگتر و کمرنگتر شده و پاک شوند اگر عمیقا طالب صلح و آرامشِ درونی تان هستید.
همه ما اینجا مسافرانی هستیم که بی هویت و بدونِ گذشته زاده میشویم و هدف نهاییِ خلقتمان در عرصه حیاتِ زندگی، درک و شناخته بیواسطه حقیقت وجود و آگاهی ماست☺️
اگر به خودتان عشق بورزید، گذشته هایتان را رها میکنید.
نه خود و نه دیگران را به خاطر گذشته هایی که دیگر وجود ندارند، سرزنش نکنید تا از حافظه و خاطراتِ ذهنتان کمرنگتر و کمرنگتر شده و پاک شوند اگر عمیقا طالب صلح و آرامشِ درونی تان هستید.
همه ما اینجا مسافرانی هستیم که بی هویت و بدونِ گذشته زاده میشویم و هدف نهاییِ خلقتمان در عرصه حیاتِ زندگی، درک و شناخته بیواسطه حقیقت وجود و آگاهی ماست☺️
❣آدمهای زیبا و دوست داشتنی، به صورت تصادفی به وجود نمیآیند. زیباترین و دوست داشتنی ترین انسانهایی که میشناسیم، آنهایی هستند که با شکست آشنا شدهاند، آنهایی که رنج را تجربه کردهاند، آنهایی که از دست دادن را تجربه کردهاند، آنهایی که پس از این رویدادهای دشوار دوباره مسیر خود را به سمت زندگی پیدا کردهاند.
این افراد، زندگی را به شکل متفاوتی میفهمند، آن را به شکل متفاوتی تحسین میکنند.
و نیز به شکل متفاوتی حس میکنند
به همین دلیل، آرامترند و دوست داشتن و محبت به دغدغهشان تبدیل میشود.
وین_دایر
این افراد، زندگی را به شکل متفاوتی میفهمند، آن را به شکل متفاوتی تحسین میکنند.
و نیز به شکل متفاوتی حس میکنند
به همین دلیل، آرامترند و دوست داشتن و محبت به دغدغهشان تبدیل میشود.
وین_دایر