#داستان_شب
قسمت بیست و پنجم

ترک سیگار 🚬 به روش اوشو 🧘🏻‍♂️

@OshoPersian

اشو

شبی متعالی با اکهارت تله
دیپاک چوپرا
وین دایر

هرلحضه درحال قضاوت تفسیر پیشگویی پیش داوری منفی نگری بدبینی تعبیر کردن سرزنش،خود سرزنش دیگران محکوم کردن خود محکوم کردن دیگران توجیه و بهانه آوردن سرکوب گری فرار ازخود دروغ وفریب خودت ادا وتظاهر غم وغصه نگرانی استرس انزوا تنهایی خودآزاری انتقادگری بدگویی وغیبت کردن خجالت وشرم واحساس،گناه خشم رنجش،دقیقا دراختیاربیماری یا همون نفس هستی واقف باش که ازخواب وخیال وتوهمات بیدار شو از رفتار کردار گفتار شرطی شدگی که تبدیل شده به عادات هشیار باش تمرکز روی خودت داشته باش تا کمتر دررنج وعذاب باشی درجهنم، نفس ما دوست دارد تو ناخوش باشی،واقف باش بهش،آگاه باش بهش بها نده محل نده باور نداشته باش این تونیستی این نفس بیمار توست که دارد هرلحضه فریبت می‌دهد چون نیاز دارد بهش خوراک برسانی واقف باش تا درتله اش گیر نکنی مشاهده اش کن فقط،کاری ازتو برنمی آید.

کوروش

آدمِ معنوی هستی یا نیستی رو برای خودت نگه دار تا تبدیل به توهماتِ معنوی یا عرفانی یا روشنگر بودن برات نشه چون ذهنت سریعا یک منیتِ نورنمای معنوی برات خلق میکنه.
سعی نکن معنوی یا عرفانی باشی خیلی ها سعی کردن ولی موفق نشدن چون با سعی و تلاش کردن، عقل نابصیر و نفسانی ات فقط ادعای معنویت ایجاد میکنه و ادای آدمای معنوی رو درمیاره و تظاهر به مقدساتِ معنویِ واهی میکنه که هيچکدام نیستی‌!
هشیار به مکانیزمهای ذهنت باش که چجوری برات منیتهای کاذبِ تقدسی، خلق میکنه.
تو در بی ذهنی، بی هویتی اونموقع توسطِ ذهنت مدیریت و اداره نمی‌شوی بلکه حضوری هشیار که ورای انرژی های ذهنِ توست، حاضر است.

نرمین‌

‌اگر عشق را دریابی، نیازی به شناخت خدا نیست
زیرا تو پیشاپیش او را می شناسی

عشق، تحلیل پذیر نیست.

عشق، بزرگترین راز و معمای دنیای ماست.

هیچکسی نمی‌داند چرا عشق رخ میدهد یا رخ نمی‌دهد.
عشق، رخدادی از مجموعه عناصری ناشناخته است.
گاهی با کوچکترین حوادثِ بنظر پیش و پا افتاده ممکن است شعله عشق، جرقه نزند و رخ ندهد مثلِ یک حالتِ غیره متناسب یا یک تذکره بیجا یا یک نگاهِ بی نگاه و ... و بلعکس یک لحظه حساس یا حالتی از پذیرا بودنِ ژرف یا نگاهی سرشار از بی بیانی یا لبخندی نامحسوس و ...

اگر عشق را معنا یا پیش‌گویی کنیم، همه اعجاز و قدرتش را از دست میدهد و تبدیل به دروغ می‌شود.
عشق همیشه حسی بیان ناپذیر بوده و خواهد بود.

صلیب
عشق و آگاهی
سوءاستفاده ازقدرتِ کلام
تعلیماتِ غلطِ شعوره قدیم
نگاه به ناخودآگاه
ارتباط با طبیعت
معرفت و شناخت
حضور
دم و بازدم
سرمستی در خلوت با خودت

تا زمانیکه از انرژی ذهنت کنترل و مدیریت و اداره میشی، ناخودآگاه دنبالِ کسانی میگردی که عقل نابصیر و نفسانی تورو تأیید و تحسین کنن تا احساسِ حق بجانبی بیشتری داشته باشی و قویتر بشی ولی متوجه نیستی که داری ناخودآگاه به نفست خوراک میدی.
تنهاییِ راهتو باید بجون بخری.
با ملحق شدن و تقلید از انفاسِ دیگران به یقین به معرفت نمیرسی!

نرمین

وقتی هشیارتر می‌شوی و به مکانیزم ذهنت پی میبری ذهنت تورا درفشار قرار می دهد وسعی می کند تورا دراختیار ت بگیرد وتو هشیار شدی ولی ذهنت سعی،می کند تورا بسته کند میگه خوشحال نباش وگرنه اتفاق،بد میافته چیزی،نگو ترس میاد هرلحضه داره با تو صبحت می کند وتورا میخواد فریب دهد که ازتعادل خارج شوی هشیارباش،تا فریب این ذهن شرطی شده نخوری هرلحضه درحال مقاومت گری هست صبور باشی شاهد بمانی خسته می‌شود ورها میکند.

کوروش

اشـoshoـو:
#ارتباط متعلق به ذهن است،
ارتباط کلامی، عقلی، فکری

#اتصال به بی ذهنی، به سکوت عمیق تعلق دارد. یک انتقال انرژی،
پیوندی غیر کلامی
پرشی آنی از یک قلب به قلب دیگر، بدون هیچ رابط یا واسطه


اگر می خواهی اسرار بر تو گشوده شوند در حیرت بمان.

اسرار هرگز برای کسانی که پرسش می کنند گشوده نمی شوند.
این پرسش کنندگان دیر یا زود در کتابخانه تمام می شوند.

این پرسش کنندگان دیر یا زود در متون مقدس کارشان تمام می شود.

زیرا متون مقدس پر از پاسخ هستند.

و پاسخها خطرناکند ....
زیرا حیرتت را می کشند.

اشو

مراقبه_شبانه ۳ آبان

کوروش:
من برتری همیشه حکمرانی می‌کند وهمیشه می‌خواهد حرف خودش را قبول کند حق به جانب است ودنبال کسانی میگرده که تاییدش،کند من هشیارشدم من بیدار شدم اونها درخوابن اون ها اشتباه میرند کافیه دونفر تایید ت کند همیشه درحال مقایسه خودت با دیگران هستی چون تو تایید نمی‌شوی قهر می کند فاصله می‌گیرد چون نیاز دارد این من برتری دیده شود چون هنوز به توجه نیاز دارد چون دراختیار من برتری یا من معنوی گرفتار است حسادت می کند وهمیشه میخواد ازدیگران بهتر برتر باشد انتظار دارد دیگران بهش اهمیت بدهند وقتی هم اهمیت نمی دهند به به چه چه بهش نمی گویند شروع می‌کند غیبت وبدگویی انتقاد تهمت و رنجش می‌گیرد با یک تایید چنان انرژی می‌گیرد وصاحب هویت جعلی می‌شود انگار خدا شده است نفس،برتری همیشه باعث جنگ ودرگیری شده است نفس نیاز به خوراک دارد هرکاری می کند تا بهش،خوراک بدی درذهنت بهش آموزش میده ای تو هشیار نیستی تودرخوابی وهزار نصیحت وارشاد دیگر که بگوید من برترم چون آدم خودکم بینی دارد دنبال هویت می‌گردد اگر بهش،محل ندی می‌ترسه من برتری دشمن درجه یگ انسانها ست بخاطر همین همه درحال مسابقه ورقابت هستند با آنکه هشیار تر شدی داری ناخودآگاه به نفس خوراک میده ای ونفس خودت را فربه تر می کنی برتری بینی باعث جدایی ها می‌شود اگرهم درجمع است خودش را جدا می‌داند چون فکر می کند برتر است خاص تر است ذهنت برده نفس است اگر مکانیزم ذهنت را پی نبری شاهدش نباشی اتاق فرمان دستورات به ذهن می‌دهد وتو چون میپنداری ذهن هستی باهاش ادغام می‌شوی مشاهده اش کن تا فریب ها را ببینی هشیار درلحضه باشی قطعا خواهی دید ناظر ش،بمون

تمام نقد وبررسی ها کار منیت های نفسانی است چون خودش نمی‌تواند پول دربیاورد شروع می کند می‌گوید پول نشانه رشد نیست چون خودش نمی‌تواند درآمدی کسب کند ثروت جمع کند می گوید ثروت بدرد نمیخوره وهمیشه برای خودش توجیه وبهانه میاورد کسی که تومسیر شناخت وآگاهی است پول درنمی آورد همین قدر بدهد شکم سیر شود تامین شود کافیه است چون دوست ندارد حرکت کند نفس هرلحضه داره فریبت می دهد هشیارتر شو ایرادها یی که هرلحضه ازدیگران میگیری قضاوت ها را مشاهده کن نفس،همیشه به نفع خودش کار می کند حتی توکارهای غلط بیشتر با تو همراه می‌شود نفس هرجا لذت است با سر می‌رود هیچی جلودارش نیست چون بسیار فربه شده وزورت بهش نمیرسه مراقب باش فقط،هشیار باش نفس درلحضه حال خاموش است وهیچ قدرتی ندارد بخاطر همین با رویا گریش تورا فریب می‌دهد وتورا ازلحضه حال خارج می کند واقف باش

هرفکری در سرت فرمان نفس است که از ذهنت استخراج می‌شود واقف باش که افکار نفس هستند وبا افکارت هویت نگیر چون تو نیستی به نقشه های سرت واقف باش هرلحضه درحال رد دیگران است هرلحضه داره فتوا می‌دهد حکم می‌دهد زورش نمی‌رسد جولان می‌دهد داد وبیداد می کند نفس میخواد حرف حرف خودش باشد با آنکه می‌داند اشتباه است باز نمی‌تواند بپذیرد که اشتباه می کند هرلحضه درحال دروغ زدن است ادا وتظاهر ورول بازی کردن خود نفس خودش را می فریبد چون نفس بیمار است وخواهان نابودی انسانها ست تمام بیمارستان‌ها تیمارستانها زندان ها اعتیاد فحشا مرگ جنگ طلاق ها همه بخاطر بردگی ما به نفس است همه درنفس ادغام شدن ولی ما نفس نیستیم ما شاهد هستیم باید هشیار تر شد تا حیله گر درونت فریبت ندهد

جایی که فکروذهنت است آگاهی وجودندارد فقط، ازداده واطلاعات سرت بیان می کنی که ازآن خودت نیست جعلی است دروغ است چون تو به فراسوی ذهنت نرفتی تا به شناخت ش برسی به صحتش درست وغلط ش،پی نبردی ازروی عادت داری باورهای واعتقادت والگوهایت را تایید می کنی چیزی که ازآن تو نیست دروغ است حتی اگر صحیح باشد شناخت تورا به فراسوی فکروذهن می‌برد که سرچشمه آگاهی ازآنجا مثل چشمه جوشان می‌شود وانسان حقیقت وجودی خودش را پی می‌برد.

کوروش:
خواب وبیداری دریک لحضه است موقعی که درحال فرمان بردن ذهنت هستی درخواب هستی وقتی در تماشا کردن ذهنت هستی درحال بیداری هستی هرچه هشیارتر شوی بیدارتر می‌شوی بهتر می بینی افکارت را مشاهده می کنی وبا سرت جدا می‌شوی هرچیزی درسرت می بینی میشنوی تو نیستی چون داری مشاهده ش می کنی هرچیزی دردرونت می بینی تونیستی ، بیداری یعنی هشیارشدن هرلحضه با سرت هویت میگیری باورش می کنی بهش بها میدی همراش میشی تو درخواب هستی چون نمیتونی ببینی چون هشیار نیستی برای بیدارتر شدن باید هرلحضه شاهد سرت باشی تا خودسر عمل نکنی شاهد قضاوت وتفسیر نمی کند فقط،شاهد است مشاهده می کند وتو مشاهده کننده هستی هرچه دقیق تر هشیارشوی شهودت بیشتر می‌شود برای اینکه بیدارشوی باید اول متوجه شوی یا درک کنی خواب هستی انسانها فکر می کنند بیدار هستند ولی خواب هستند خواب عمیق اول باید درک کنی درتاریکی زندگی می کنی پذیرش اینکه من خوابم باعث می‌شود تو هشیارتر شوی وکم کم بیدارتر بیدارتر می شوی شناخت تورا هشیارتر می کند وهمین هشیارتر شدن تورا بیدارتر می کند ودرک ت باز می‌شود درک خرد توست واقف باش

منتظر نباش عجله نکن شاهد باش چیزی نگو هرحرفی چه با خود چه بادیگران ازذهن توست فردایی وجود ندارد گذشته هم گذشته است وعده وعیدهای ذهنت را واقف باش همه چیز درهمین لحضه است حتی یک دقیقه دیگه نیست ذهنت سریع میخواد برسد به کجا خودش نمی داند عجول هست شتابان می‌رود ولی باشتاب نمیرسی چون درلحضه رسیده ای اگر واقف باشی شناخت وآگاهی درلحضه اکنون اتفاق می‌افتد

ذهن به دستور نفس،همیشه تورا درترس ناامیدی یاس استرس نگرانی افسردگی ناراحتی می‌برد تا تورا داشته باشد واقف باش وبهش،بها نده شاهدش باش فقط،

ذهن همیشه در توهمات بسر می‌برد چون دراختیار نفس است همیشه درخواب وخیال است رویاگری می کند وبا نشان دادن لذت ها تورا دراختیار می‌گیرد وتورا غرق خودش می کند نفس هیچوقت از ذهن نمی‌گذرد ذهن ابزار نفس است زمانی که نفس بمیرد تو ارباب ذهنت می‌شوی وگرنه همیشه برده خواهی ماند شاهد ذهنت باش تا حیله گریهای نفس را بتوانی مشاهده کنی.

سلام و درود بر یاران حق ☺️
عشق و نور جاریست 😊🌹💖🌈

🙏🙏🙏🙏

انسانها درذهن زندگی می کنند درذهن لانه درست کردند وفکرمی کنند ذهن هستند ذهن کامپیوتری بیش نیست که ازکودکی در محتوایش جز داده واطلاعات برایش ریخته شده است این محتوا به انسانها ازکودکی تحمیل شده است تمام باورها اعتقادات هویت ها الگوها تعصبات منیت ها نقابها دروغ ها دراین محتوا است که بهش ذهن گفته می‌شود وتو این محتوا را باور کردی وازش داری پیروی می کنی ذهن دردوگانگی است چون همیشه برایش بد وخوب زشت وزیبا دروغ حقیقت درست وغلط درست کرده است ذهن کارش همین است طبق باورهایش عمل می کند واین باورها ازآن خودش نیست بدست اجتماع بنا شده است ذهن همیشه قضاوت می کند تفسیر می کند می داند ودایما درحال پرسش است ودنبال ثابت کردن می‌گردد تا خیالش راحت نشود آرام نمیشود همیشه محدوداست زندانی است دراسارت است چارچوب ذهن انسان را گرفتار کرده است همیشه دنبال ذخیره کردن اطلاعات است فکر می کند این اطلاعات کمکش می کند کتاب می‌خواند تا اطلاعات ش بیشتر شود مثل مورچه انبارش را ذخیره می کند ذهن خیلی کوچیک است ولی فکر می کند خیلی آگاه است دائما درحال مقایسه خودش با دیگران است دنبال رقابت ومسابقه است همیشه دوست را ببرد ولی تو ذهن نیستی که ببری تواسیر ذهن هستی برده ذهنت شدی وبا ذهنت هویت گرفتی درذهنت آگاهی نیست ذهنت هیچوقت لحضه اکنون را نمی پسندد دایمادرگذشته وآینده پرسه می‌زند درخیال ورویا بسر می‌برد درخواب انسان درذهن درخواب است ولی فکرمی کند بیدار است ذهن بسیار فریب کار است ودوست دارد همه چیز و تصاحب کند مالک باشد قدرت داشته باشد همه محتوایات ذهنت بدردت نخواهد خورد چون ازآن تو نیست وتو شرطی شده هستی هیچ اختیاری ازخودت نداری دائما درحال اشتباه هستی چون ازچرخه شرطی شدگی عادات بیرون نزدی تا متوجه بشوی چقدر درخواب عمیقی بسر میبری دائما درحال تلاش هستی چیزی شوی بدون اینکه متوجه باشی هدایت گر تو کسی دیگراست نه تو هروقت ازچرخه شرطی شدگی بیرون زدی ازترسهایت بیرون زدی از تابوهای خودت بیرون زدی متوجه خواهی شد چقدر درخواب بودی انگار هیچوقت زنده نبودی تا متوجه بشوی خوابی شاهد ذهنت باش تا بتوانی بیرون بزنی وارباب ذهنت شوی تا بیدار شوی.

کوروش

خلاقیت یعنی لذت بردن از هرکاری، حتی از مراقبه؛ انجام هرکاری با عشقی ژرف. اگر عشق بورزی و این سالن سخنرانی را تمیز کنی، ایـن کاری خلاق است.
اگر بی عشق عمل کنی، آن وقت مسلماً این کاری شاق است؛ وظیفه ای است که باید هر طور شده به آن عمل کرد. این کار تحمیلی است. بعد دوست داری وقت دیگری خلاق باشی. در آن برهه از زمان تو چه خواهی کرد؟ آیا کار بهتری سراغ داری؟ آیا فکر میکنی اگر به نقاشی بپردازی، خود را خلاق احساس خواهی کرد؟ اما نقاشی کردن درست به اندازه تمیز کردن کف زمین کاری معمولی است.
تو رنگ ها را برروی بوم نقاشی می مالی یا پرتاب میکنی ـ اینجا هم تو زمین را می شویی و ته میکشی. فرقش چیست؟ احساس میکنی حرف زدن با یک دوست جز وقت تلف کردن نیست و دوست داری یک کتاب بی نظیر بنویسی تا خلاقیت خود را نشان بدهی؟ اما یک دوست آمده! کمی گپ زدن چقدر سرگرم کننده و زیباست ـ معطل چه هستی، خلاق باش!

اشو
خلاقیت

انرژی ذهن، فقط می‌تواند هویتی مجزا از هستی کل برایت خلق کند و داستان گو و قصه بافی بسیار قهار است هشیاری تو در پس داستانهای ذهنی توست که پیشاپیش هستی. هویتهای ذهنی ات را تماشا کن همه آنها در خط زمانی تخیل و تصور شده و در ذهنت شکل و فرم گرفته اند و شعوره ناب و پویای تو بینام و بی شکل و فرم است☺️

نرمین

توسطِ ذهنت، تبدیل به هویتی می‌شوی که نیستی
در بی ذهنی، هویتی که می‌شناسی نیستی
پس تو کیستی؟ حضوری هشیار و پویا ولی از ذهنت نپرس که من کیستم چون ذهن آموخته که برایت هویتهای خیالی و جعلی و موهومی خلق کند.