عشقِ الهی زبانی ندارد چون قابل بیان نيست آنچه بزبان آید در کلمات محدود میشود و دروغی بیش نیست.
عشق از درونت میجوشد و میدانی که بزبان راندنش بسی عبث و بیهوده است ولی شیوایی بیان را بهمراه دارد.
در این کیفیتِ عشق، اغلب در سکوت و خاموش میمانی آگاه بر اینکه عشق در انتطار همه انسانهایست که راهش را در درونشان میجویند و دیر یا زود برای جویندگان تحقق خواهد یافت.
نرمین
عشق از درونت میجوشد و میدانی که بزبان راندنش بسی عبث و بیهوده است ولی شیوایی بیان را بهمراه دارد.
در این کیفیتِ عشق، اغلب در سکوت و خاموش میمانی آگاه بر اینکه عشق در انتطار همه انسانهایست که راهش را در درونشان میجویند و دیر یا زود برای جویندگان تحقق خواهد یافت.
نرمین
Forwarded from ذن مراقبه صلح درون و برون (B.o.b)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
فهمِ محدود به "من اینرا میدانم و این را میشناسم" پراز گذشتهای زیسته و تجربه و ثبت و بایگانی شده است که محتوای گذشته های انباشته های ذهنی توست و تا ذهنت شهودی نشده، ناآگاهانه برایت آینده را پیشگویی میکند و رخدادهای این لحظه را که در حال وقوع هستند نمیپسندد چون در اینجا و اکنون رخدادها طوری شکل و فرم گرفته و متجلی میشوند که با خواسته هایش منطبق نیستند و وقتی منطبق با خواسته ها باشند مورد پسند و خوشایندند هرچند گذرا و ناپایدار باشند !
آنچه در درونت با رخدادها ی این لحظه مخالفت و مقاومت ایجاد میکند، خواسته های عادتی و شخصی توست که منطبق با این لحظه نیست و آنرا طور دیگری میخواهد نه آنطور که رخدادها در حالِ وقوع هستند و با پیشگویی های قبلی اش همسان نمی باشند و برای فهمِ محصور در ساختار باورهایت، ناشناخته اند که گاهی ترس ایجاد میکنند.
موقعیتها و فرصتهای جدید و ناشناخته وقتی پیشِ رویت، شکل و فرم میگیرند، هر چند ذهنت آنها را تکراری تلقی کند ولی اینطور نیست چون هر لحظه کیفیتِ بینظیری دارد.
هشیار و شاهد بمان !
نرمین
آنچه در درونت با رخدادها ی این لحظه مخالفت و مقاومت ایجاد میکند، خواسته های عادتی و شخصی توست که منطبق با این لحظه نیست و آنرا طور دیگری میخواهد نه آنطور که رخدادها در حالِ وقوع هستند و با پیشگویی های قبلی اش همسان نمی باشند و برای فهمِ محصور در ساختار باورهایت، ناشناخته اند که گاهی ترس ایجاد میکنند.
موقعیتها و فرصتهای جدید و ناشناخته وقتی پیشِ رویت، شکل و فرم میگیرند، هر چند ذهنت آنها را تکراری تلقی کند ولی اینطور نیست چون هر لحظه کیفیتِ بینظیری دارد.
هشیار و شاهد بمان !
نرمین
تو روح زندگی هستی از آن جدا نيستی آنچه برایت تجربه جدایی از زندگی خلق میکند، خودی توهمی و کاذب است که از آن هویت های فکری برای رویاگری ساختی. خود همان رویاگر است که آنرا ایگو یا نفس می نامیم.
روح بینام و بی شکل و فرمت (خداگونگی) هر لحظه در وجودت در ورای فکر کننده پنهان است و در تهیای درونت حاضر است.
آنرا دریاب
نرمین
روح بینام و بی شکل و فرمت (خداگونگی) هر لحظه در وجودت در ورای فکر کننده پنهان است و در تهیای درونت حاضر است.
آنرا دریاب
نرمین
عبادتی که فقط هنگام بدبختی باشد نوعی معامله گریست ولی در نیایش، به هستی پیوستن است.
برای یکی شدن با هستی، انرژی بدبختی هایت را مشاهده کن که خودت با باور به خالقی که در ورای ادراکات حسیِ خودت است، آفریدی.
خالق و مخلوق تویی در فراسویِ خدای ساختگیِ سرت که فقط در تصوراتی با باورهایت از آن داری همچو شبحی پوچ و تو خالی !
ذاتِ خداوندی ساختگی نیست در وجودت پنهان است نه در سرت که فقط در موردش حرف میزنی انگار که خدا موجودی شناختنیست !!!
در " هیچ یا تهیا " باوری نیست چون منیتی در آن نیست که کسی باوری داشته باشد !
در تهیای درونت، قدم به ناشناخته ها گذاشتی تا با آن بینام یکی شوی.
نرمین
برای یکی شدن با هستی، انرژی بدبختی هایت را مشاهده کن که خودت با باور به خالقی که در ورای ادراکات حسیِ خودت است، آفریدی.
خالق و مخلوق تویی در فراسویِ خدای ساختگیِ سرت که فقط در تصوراتی با باورهایت از آن داری همچو شبحی پوچ و تو خالی !
ذاتِ خداوندی ساختگی نیست در وجودت پنهان است نه در سرت که فقط در موردش حرف میزنی انگار که خدا موجودی شناختنیست !!!
در " هیچ یا تهیا " باوری نیست چون منیتی در آن نیست که کسی باوری داشته باشد !
در تهیای درونت، قدم به ناشناخته ها گذاشتی تا با آن بینام یکی شوی.
نرمین
زندگی ایستا ندارد هر لحظه در حال تغییر و تحول و تکامل است که خالقش همه مائیم.
🌞باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
🌞هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
آنگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو
🌞باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو
🌞هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
آنگه بیا با عاشقان همخانه شو همخانه شو
خودت را نیست کن همین !
مثل منحل کردنِ محتوای کامپیوتر ذهنت از همه باورهایی که نیستی
پس تو کی یا چیستی ؟
ذاتی که منیتی در آن نیست تا هویتی بنام خود باوری خلق کند !
بینام بی حد و مرز و بیکران
نرمین
مثل منحل کردنِ محتوای کامپیوتر ذهنت از همه باورهایی که نیستی
پس تو کی یا چیستی ؟
ذاتی که منیتی در آن نیست تا هویتی بنام خود باوری خلق کند !
بینام بی حد و مرز و بیکران
نرمین
همه در ذهن خود ساخته مان، سرگرمِ ساختنِ قصرها و خانه های شنی با خواسته ها و آرزوهای بی پایانِ عقل نفسانی مان هستیم که جز حبابی بیش نیستند. موجی عظیم باید بیاید تا همه را خراب کند تا بتوانیم بیدار شده و به خانه بازگردیم !
نرمین
نرمین
یکی شدن با روح یگانه هستی، نوعی "بیادآوردن" است که در وجودت پنهان است چون در درون توست نه بیرون از فهمِ خودت که با تسلیمِ نفست به آن آگاه میشوی.
نرمین
نرمین
تا زمانیکه به خالقی که تو مخلوقش باشی، باور کنی در چنگش اسیری و دنبال راه خواهی گشت تا با آن یکی شوی که همین باورت بزرگترین مقاومت و سردرگمی و شک و تردید را در درونت ایجاد خواهد کرد. وقتی آگاه شوی که راهی وجود ندارد و راه را فهم با باورها ایجاد میکند و در حقیقت راهی نیست که رفته شود، جهشی به ماورا رخ میدهد چون به ورای باورهای موهومی ات رفته ایی.
خالق و مخلوق
فکر کننده و فکر شونده
نَفَس انسانی و نَفَسِ الهی
فاعل و مفعول
شاهد و مشهود در حالِ یکی شدنند یعنی عقل و فهمت از آن چیزهایی که باور و تصورش کرده ایی، خالی میشود و عاشق و معشوق که در این تهیای سرشار از عشق و آگاهی رخ میدهد، یکی میشوند.
نرمین
خالق و مخلوق
فکر کننده و فکر شونده
نَفَس انسانی و نَفَسِ الهی
فاعل و مفعول
شاهد و مشهود در حالِ یکی شدنند یعنی عقل و فهمت از آن چیزهایی که باور و تصورش کرده ایی، خالی میشود و عاشق و معشوق که در این تهیای سرشار از عشق و آگاهی رخ میدهد، یکی میشوند.
نرمین
تواناییِ تشخیصِ واقعی از موهوماتِ همه باورهایی که فقط در سرت انباشته ایی، امری شهودیست که با چشم دل یا سوم امکانپذیر میشود.
آنچه با ادراکاتِ حسی ات دریافت میکنی و در دنیای عینی میبینی، حتی جسمت را، نمیتوانی باشی چون روزی مرگ آنها را از تو خواهد گرفت و پی میبری همه آنها تجلیاتیست از ذاتِ بینام و بیکرانت.
نور در تاریکی تجلی میابد و آگاهی را فقط در تاریکی های وجودت درمیابی.
نرمین
آنچه با ادراکاتِ حسی ات دریافت میکنی و در دنیای عینی میبینی، حتی جسمت را، نمیتوانی باشی چون روزی مرگ آنها را از تو خواهد گرفت و پی میبری همه آنها تجلیاتیست از ذاتِ بینام و بیکرانت.
نور در تاریکی تجلی میابد و آگاهی را فقط در تاریکی های وجودت درمیابی.
نرمین
آنچه که در درونت میآید و میرود و حرکت دارد، واقعی نیست، تغییر پذیر است فقط تماشایش کن تا از همه آنها خالی شوی.
آنچه که نه میآید و نه میرود و تغییر پذیر و فانی نیست، چیست ؟ آن ذاتِ بینامِ توست که در تهیای وجودت آنرا درمیابی.
نرمین
آنچه که نه میآید و نه میرود و تغییر پذیر و فانی نیست، چیست ؟ آن ذاتِ بینامِ توست که در تهیای وجودت آنرا درمیابی.
نرمین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چرا ارتباط گرفتن اینقدر دشوار است؟ بویژه بین عشاق؟
اشو ابتدا به توضیح معنای خدا در ادیان مختلف میپردازد تا به این نتیجه برسد که حتی یک کلمه مانند خدا، در اذهان مختلف معنیهای مختلفی را ایجاد میکند.
اشو ابتدا به توضیح معنای خدا در ادیان مختلف میپردازد تا به این نتیجه برسد که حتی یک کلمه مانند خدا، در اذهان مختلف معنیهای مختلفی را ایجاد میکند.