Forwarded from سهام نیوز
✅فرمانده کل انتظامی کشور:
با قاطعیت اعلام میکنم که در قلمرو انتظامی هیچ ماموریتی حساستر از ماموریت طرح نور وجود ندارد!
🔻پ ن: در نتیجه دزدی، قمه کشی، قتل و تجاوز هیچ ربطی به اولویت های نیروی انتظامی ندارد
فقط برخورد وحشیانه و غیر انسانی با زنان ایران وظیفه این نیرواست
@Sahamnewsorg
با قاطعیت اعلام میکنم که در قلمرو انتظامی هیچ ماموریتی حساستر از ماموریت طرح نور وجود ندارد!
🔻پ ن: در نتیجه دزدی، قمه کشی، قتل و تجاوز هیچ ربطی به اولویت های نیروی انتظامی ندارد
فقط برخورد وحشیانه و غیر انسانی با زنان ایران وظیفه این نیرواست
@Sahamnewsorg
Forwarded from سیدمحمدعلی ابطحی
دو خط موازی، دو تفکر موازی، وجود دارد.
یکی فکر می کند، #توماج_صالحی رپر معترض مورد علاقه ملت را باید اعدام کند. در خیابانها به هر شکل ممکن زنان جامعه را به اسم مبارزه با بی حجابی، تحقیر واذیت کنند و قدرت هم دارند.
یکی دیگر نظاره گر بی قدرت است که هر روز و هر لحظه در برابر این رفتارها بر حیرتش افزوده میشود
اعدام برای خواندن شعر اعتراضی؟ اعدام برای چه؟
یا رفتارهای تلخ این روزها به خاطر حجاب و بی حجابی زنان این مرز وبوم که برای توجه به یک فرع دینی، اساس دیانت مورد ضربه بزرگتری قرار می گیرد.
واقعا تولید این همه چرا در ذهن مردم به رفتار براندازانه بیشتر شباهت دارد تا شیوه درست حکمرانی.
یکی فکر می کند، #توماج_صالحی رپر معترض مورد علاقه ملت را باید اعدام کند. در خیابانها به هر شکل ممکن زنان جامعه را به اسم مبارزه با بی حجابی، تحقیر واذیت کنند و قدرت هم دارند.
یکی دیگر نظاره گر بی قدرت است که هر روز و هر لحظه در برابر این رفتارها بر حیرتش افزوده میشود
اعدام برای خواندن شعر اعتراضی؟ اعدام برای چه؟
یا رفتارهای تلخ این روزها به خاطر حجاب و بی حجابی زنان این مرز وبوم که برای توجه به یک فرع دینی، اساس دیانت مورد ضربه بزرگتری قرار می گیرد.
واقعا تولید این همه چرا در ذهن مردم به رفتار براندازانه بیشتر شباهت دارد تا شیوه درست حکمرانی.
♦️سردار! «رییسی» را چه کار به «رأیِ مردم»؟
▪️مصطفی فقیهی
🔹سردار رادان درمورد طرح نور پیرامون حجاب گفته است «معمولا روسای جمهور به این عرصهها ورود نمیکنند، چون اعتقاد دارند باید کاری کنند که رای داشته باشند؛ ولی رئیس جمهور فعلی این حساب را نکرده؛ ایستاده تا حیا، دین و عفت در جامعه ساری و جاری باشد»
🔹پاسخ ساده است سردار! البته که خوب میدانی. اما «رییسی » تنها رییسِ دولتیست که به رأی مردم، نه نیاز دارد و نه کاری؛ و اصلاً مگر در ۱۴۰۰ لازمش داشت؟
🔹او صرفاً به دنبالِ تداوُمِ حمایت حاکمیت برای ۱۴۰۴ است.
@mostafafaghih
▪️مصطفی فقیهی
🔹سردار رادان درمورد طرح نور پیرامون حجاب گفته است «معمولا روسای جمهور به این عرصهها ورود نمیکنند، چون اعتقاد دارند باید کاری کنند که رای داشته باشند؛ ولی رئیس جمهور فعلی این حساب را نکرده؛ ایستاده تا حیا، دین و عفت در جامعه ساری و جاری باشد»
🔹پاسخ ساده است سردار! البته که خوب میدانی. اما «رییسی » تنها رییسِ دولتیست که به رأی مردم، نه نیاز دارد و نه کاری؛ و اصلاً مگر در ۱۴۰۰ لازمش داشت؟
🔹او صرفاً به دنبالِ تداوُمِ حمایت حاکمیت برای ۱۴۰۴ است.
@mostafafaghih
📝📝 سخن رئیس دیوان عالی کشور و یک تأمل
✍️ احمد حیدری 7/2/1403
✅ رئیس دیوان عالی کشور: "حجاب یک تکلیف شرعی و قانونی است و در جامعه اسلامی و بخصوص در نظام جمهوری اسلامی ایران، انتظار این است که حتی کسانی که مسلمان نیستند و یا پایبندی جدی به احکام اسلام ندارند، تابع قانون باشند زیرا قانون در کشور برای همه لازم الاتباع است."
** تأمل:
✅ در این که حجاب و پوشیدن بدن و بخصوص سر و گردن و سینهها مانند دیگر احکام اسلامی، حکمی قرآنی و روایی است، هیچ تردیدی نیست و عموم مسلمانان از زن و مرد، مانند نماز و روزه و حج، موظف به حفظ پاکدامنی و عموم زنان موظف به پوشاندن زینتهای طبیعی و عاریتی خود هستند و مستند این حکم هم علاوه بر روایات، نص صریح قران است(آیه 30-31 نور).
✅ حکومت هم وظیفه ترویج حکم پوشش را با بیان منطقی و با جذب مردم و ایجاد شوق عمومی نسبت به احکام دین از جمله این حکم دارد.
✅ سخن در این است که حکم پوشش هم مانند دیگر احکام اسلام، باید با رضا و رغبت و اختیار انجام شود و نمیتوان این حکم را با زور و اجبار اجرا کرد همان گونه که نمیتوان مردم را به زور به اقامه نماز و دادن زکات و رفتن به حج و ... واداشت.
✅ اما قانون، زمانی محترم و واجب الاجرا است که خواست عمومی مردم بوده و توسط نمایندگان منتخبشان در انتخابات واقعی، آزاد و رقابتی وضع شده باشد. وقتی در کشور نهاد انتخابات بیمعنا شده و مجلس متشکل از منصوبان غیر مستقیم شورای نگهبان است و هیچ نمایندهای منتخب انتخاباتی با حضور اکثریت واجدان رأی حوزه انتخابیهاش و منتخب اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات نیست، قانونی که این نمایندگان بنویسند نه خواست مردم، که خواست نهادهایی است که آنان را بالا آوردهاند و حرمتی ندارد! علاوه بر این که بسیاری قانونها را نه مجلس، بلکه نهادهای انتصابی وضع میکنند و گر چه بتوان با زور تا مدتی مردم را به اجرای این قوانین وادار کرد، ولی زور و اجبار دوام نداشته و بالاخره مردم این قانون و قانونگذاران و مجریانش را کنار خواهند زد و به بایگانی تاریخ خواهند سپرد.
✅ راه صحیح، بازگشت به مردم و ایجاد مجلس متشکل از نمایندگان واقعی مردم و وضع قوانین مطابق خواست عمومی فقط از طریق نمایندگانشان و مطابق خواست عمومی و موازین عقلی و شرعی است تا مردم با طوع و رغبت بدان قانون تن دهند.
✅ نکته دیگر این که عدم رعایت قانون از جمله عدم رعایت پوشش در کشور، نه ناشی از بیدینی و دینستیزی، بلکه راهی برای اعلام مخالفت با حاکمیتی است که برای مردم بهایی قائل نیست و خودش فصل افتخارآمیز حقوق ملت قانون اساسی را به طاق نسیان سپره و برای این فصل مهم قانون، پشیزی ارزش قائل نمیشود و در همان حال مردم را به تن دادن به قانون دعوت کرده و با استناد به قانون میخواهد مردم را به خواست خودش وادار سازد.
✅ امید که حاکمیت این نکات واضح را پذیرفته و در راستای اصلاح آنها قدم بردارد.
✍️ احمد حیدری 7/2/1403
✅ رئیس دیوان عالی کشور: "حجاب یک تکلیف شرعی و قانونی است و در جامعه اسلامی و بخصوص در نظام جمهوری اسلامی ایران، انتظار این است که حتی کسانی که مسلمان نیستند و یا پایبندی جدی به احکام اسلام ندارند، تابع قانون باشند زیرا قانون در کشور برای همه لازم الاتباع است."
** تأمل:
✅ در این که حجاب و پوشیدن بدن و بخصوص سر و گردن و سینهها مانند دیگر احکام اسلامی، حکمی قرآنی و روایی است، هیچ تردیدی نیست و عموم مسلمانان از زن و مرد، مانند نماز و روزه و حج، موظف به حفظ پاکدامنی و عموم زنان موظف به پوشاندن زینتهای طبیعی و عاریتی خود هستند و مستند این حکم هم علاوه بر روایات، نص صریح قران است(آیه 30-31 نور).
✅ حکومت هم وظیفه ترویج حکم پوشش را با بیان منطقی و با جذب مردم و ایجاد شوق عمومی نسبت به احکام دین از جمله این حکم دارد.
✅ سخن در این است که حکم پوشش هم مانند دیگر احکام اسلام، باید با رضا و رغبت و اختیار انجام شود و نمیتوان این حکم را با زور و اجبار اجرا کرد همان گونه که نمیتوان مردم را به زور به اقامه نماز و دادن زکات و رفتن به حج و ... واداشت.
✅ اما قانون، زمانی محترم و واجب الاجرا است که خواست عمومی مردم بوده و توسط نمایندگان منتخبشان در انتخابات واقعی، آزاد و رقابتی وضع شده باشد. وقتی در کشور نهاد انتخابات بیمعنا شده و مجلس متشکل از منصوبان غیر مستقیم شورای نگهبان است و هیچ نمایندهای منتخب انتخاباتی با حضور اکثریت واجدان رأی حوزه انتخابیهاش و منتخب اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات نیست، قانونی که این نمایندگان بنویسند نه خواست مردم، که خواست نهادهایی است که آنان را بالا آوردهاند و حرمتی ندارد! علاوه بر این که بسیاری قانونها را نه مجلس، بلکه نهادهای انتصابی وضع میکنند و گر چه بتوان با زور تا مدتی مردم را به اجرای این قوانین وادار کرد، ولی زور و اجبار دوام نداشته و بالاخره مردم این قانون و قانونگذاران و مجریانش را کنار خواهند زد و به بایگانی تاریخ خواهند سپرد.
✅ راه صحیح، بازگشت به مردم و ایجاد مجلس متشکل از نمایندگان واقعی مردم و وضع قوانین مطابق خواست عمومی فقط از طریق نمایندگانشان و مطابق خواست عمومی و موازین عقلی و شرعی است تا مردم با طوع و رغبت بدان قانون تن دهند.
✅ نکته دیگر این که عدم رعایت قانون از جمله عدم رعایت پوشش در کشور، نه ناشی از بیدینی و دینستیزی، بلکه راهی برای اعلام مخالفت با حاکمیتی است که برای مردم بهایی قائل نیست و خودش فصل افتخارآمیز حقوق ملت قانون اساسی را به طاق نسیان سپره و برای این فصل مهم قانون، پشیزی ارزش قائل نمیشود و در همان حال مردم را به تن دادن به قانون دعوت کرده و با استناد به قانون میخواهد مردم را به خواست خودش وادار سازد.
✅ امید که حاکمیت این نکات واضح را پذیرفته و در راستای اصلاح آنها قدم بردارد.
📝📝 بیانه یک مجتهد حوزه قم در نقد حکم توماج صالحی
✍️ آیت الله ناظم زاده قمی
بسم الله الرحمن الرحیم * بای ذنب یقتل؟
✅ اخیرا در رسانه ها آمده، جوانی به نام “توماج صالحی” بعد از لغو اعدام او در دیوانعالی کشور, مجددا در دادگاه بدوی، محکوم به اعدام شده است! از آنجا که حفظ خون انسان از نظر اسلام مافوق تصور، محترم است و قتل یک نفر درحکم قتل همه انسانهاست: “من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فیالارض فکانما قتل الناس جمیعا”(مائده، آیه ۳۲)، لذا باید در صورت کمترین احتمال، از حکم اعدام صرف نظر نمود.
✅ با این توضیح کوتاه برخود وظیفه شرعی و انسانی دانستم به عنوان کسی که بیشترین عمر هشتاد ساله خود را در حوزه و فقه و فقاهت و نزدیک نه سال با کار قضا در بسیاری از شهرها و استانهای کشورداشته ام، این سوال را از قاضی محترم پرونده این جوان بکنم که: به کدام دلیل اصرار بر اعدام و قتل او دارند و به کدام جرم باید کشته شود؟
✅ آیا به جرم قتل نفس عمد باید اعدام شود؟
یا به دلیل ارتکاب جرایم سنگین جنسی است.
یا به خاطر “محاربه و مفسدیت” که منجر به به کشته شدن انسان و انسانهایی شده است.
یا اواز “بغات ” است که با اسلحه راه بر مردم گرفته و سبب رعب و وحشت و مانع عبور و مرور مردم شده باید اعدام گردد.
✅ یا عمدا و از روی عناد با خدا و رسول دشمنی ورزیده و مرتد شده، که در این صورت اعدام با رعایت شرائط جهانی و کشوری که سبب وهن اسلام نشود چه بسا مانعی ندارد. اگرچه اثبات ارتداد با وجود شبهاتی که امروزه از داخل و خارج به اسلام و احکام نورانی آن می شود و احیانا برای مردمی که کمتر به حقیقت اسلام آگاهی دارند شبهه به وجود می آورد و به علاوه کوتاهی و بی تفاوتی ما روحانیت در بیان احکام جامع وحیات بخش اسلام و تخلفات مالی و یا کلامی بعضی عمامه به سرها و نیز چشم پوشی بعضی مسئولان و صاحبان قدرت نسبت به اختلاسها و بی عدالتی ها که نیاز به برشمردن آنها نیست، سبب شبهه شود قطعا اثبات ارتداد، بس مشکل خواهدبود.
✅ بنابراین قاضی محترمی که اصرار بر اعدام این جوان (توماج صالحی) دارد اگر بعضی یا حداقل یکی از موارد فوق ثابت شده و در پرونده او موجود است اعلان نماید تا افکارعمومی نسبت به اعدام او قانع شوند، و در صورتی که اعدام او عوارض و عواقب خطرناکی برای مردم و کشور و اسلام ندارد حکم را اجرا کند. ولی اگر اتهام او از قبیل تشویش اذهان عمومی یا خواندن اشعار و ترانههای اعتراضی و امثال اینهاست، که امروزه در پرونده ها دیده میشود که تناسبی با ادله اسلامی بر حکم اعدام ندارد،، لازم است حکم اعدام را لغو و به افکارعمومی احترام بگذارد. و بیش از این سبب وهن به اسلام و روحانیت، و نگرانی و بی اعتمادی مردم را فراهم نیاورد.
✅ ضمنا به آن جوان و امثال او پدرانه توصیه می کنم کاری نکنند که سبب مشکلات برای خود و خانواده و دوستانشان فراهم آید.
✅ در پایان از مسئولین عالی رتبه قضایی که دلسوز مردم و معتقد به اجرای شریعت نورانی اسلام هستند، انتظار میرود در برابر احکامی که بحث و جنجال برانگیز از بعضی قضات – اگرچه اندکاند – صادر می شود عکس العمل نشان دهند و نگذارند جنبه مخالفت عمومی به خود بگیرد و خدای نکرده جمعیتی سرازیر خیابانها شوند و فاجعه سال ۱۴۰۱ تکرار گردد. و السلام علیکم و رحمت الله.
✍️ آیت الله ناظم زاده قمی
بسم الله الرحمن الرحیم * بای ذنب یقتل؟
✅ اخیرا در رسانه ها آمده، جوانی به نام “توماج صالحی” بعد از لغو اعدام او در دیوانعالی کشور, مجددا در دادگاه بدوی، محکوم به اعدام شده است! از آنجا که حفظ خون انسان از نظر اسلام مافوق تصور، محترم است و قتل یک نفر درحکم قتل همه انسانهاست: “من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فیالارض فکانما قتل الناس جمیعا”(مائده، آیه ۳۲)، لذا باید در صورت کمترین احتمال، از حکم اعدام صرف نظر نمود.
✅ با این توضیح کوتاه برخود وظیفه شرعی و انسانی دانستم به عنوان کسی که بیشترین عمر هشتاد ساله خود را در حوزه و فقه و فقاهت و نزدیک نه سال با کار قضا در بسیاری از شهرها و استانهای کشورداشته ام، این سوال را از قاضی محترم پرونده این جوان بکنم که: به کدام دلیل اصرار بر اعدام و قتل او دارند و به کدام جرم باید کشته شود؟
✅ آیا به جرم قتل نفس عمد باید اعدام شود؟
یا به دلیل ارتکاب جرایم سنگین جنسی است.
یا به خاطر “محاربه و مفسدیت” که منجر به به کشته شدن انسان و انسانهایی شده است.
یا اواز “بغات ” است که با اسلحه راه بر مردم گرفته و سبب رعب و وحشت و مانع عبور و مرور مردم شده باید اعدام گردد.
✅ یا عمدا و از روی عناد با خدا و رسول دشمنی ورزیده و مرتد شده، که در این صورت اعدام با رعایت شرائط جهانی و کشوری که سبب وهن اسلام نشود چه بسا مانعی ندارد. اگرچه اثبات ارتداد با وجود شبهاتی که امروزه از داخل و خارج به اسلام و احکام نورانی آن می شود و احیانا برای مردمی که کمتر به حقیقت اسلام آگاهی دارند شبهه به وجود می آورد و به علاوه کوتاهی و بی تفاوتی ما روحانیت در بیان احکام جامع وحیات بخش اسلام و تخلفات مالی و یا کلامی بعضی عمامه به سرها و نیز چشم پوشی بعضی مسئولان و صاحبان قدرت نسبت به اختلاسها و بی عدالتی ها که نیاز به برشمردن آنها نیست، سبب شبهه شود قطعا اثبات ارتداد، بس مشکل خواهدبود.
✅ بنابراین قاضی محترمی که اصرار بر اعدام این جوان (توماج صالحی) دارد اگر بعضی یا حداقل یکی از موارد فوق ثابت شده و در پرونده او موجود است اعلان نماید تا افکارعمومی نسبت به اعدام او قانع شوند، و در صورتی که اعدام او عوارض و عواقب خطرناکی برای مردم و کشور و اسلام ندارد حکم را اجرا کند. ولی اگر اتهام او از قبیل تشویش اذهان عمومی یا خواندن اشعار و ترانههای اعتراضی و امثال اینهاست، که امروزه در پرونده ها دیده میشود که تناسبی با ادله اسلامی بر حکم اعدام ندارد،، لازم است حکم اعدام را لغو و به افکارعمومی احترام بگذارد. و بیش از این سبب وهن به اسلام و روحانیت، و نگرانی و بی اعتمادی مردم را فراهم نیاورد.
✅ ضمنا به آن جوان و امثال او پدرانه توصیه می کنم کاری نکنند که سبب مشکلات برای خود و خانواده و دوستانشان فراهم آید.
✅ در پایان از مسئولین عالی رتبه قضایی که دلسوز مردم و معتقد به اجرای شریعت نورانی اسلام هستند، انتظار میرود در برابر احکامی که بحث و جنجال برانگیز از بعضی قضات – اگرچه اندکاند – صادر می شود عکس العمل نشان دهند و نگذارند جنبه مخالفت عمومی به خود بگیرد و خدای نکرده جمعیتی سرازیر خیابانها شوند و فاجعه سال ۱۴۰۱ تکرار گردد. و السلام علیکم و رحمت الله.
Forwarded from دیدارنیوز
🔴 پدرام سلطانی: کلیه بانکهای چینی (دومین اقتصاد بزرگ دنیا) به دلیل فشارهای بیشتر آمریکا، روابط بانکی خود را با بانکهای روسیه متوقف کردهاند.
آنهایی که به سازمان همکاریهای شانگهای برای «دلارزدایی» دل خوش کرده بودند این خبر را چند بار بخوانند.
#بدسالاری
#دیدار_نیوز
@didarnews1| @didarnewsir
آنهایی که به سازمان همکاریهای شانگهای برای «دلارزدایی» دل خوش کرده بودند این خبر را چند بار بخوانند.
#بدسالاری
#دیدار_نیوز
@didarnews1| @didarnewsir
📝📝 "روحانیت شکست خورده"
✍️ احمد حیدری 8/2/1403
✅ روحانیت در دوره طاغوت و قبل از پیروزی انقلاب، طلایهدار عدالت خواهی، آزادی طلبی، استکبار و استبدادستیزی بود و همین خصیصه، آنان را به رهبری رساند و مردم را عاشق، دوستدار، مطیع و پیرو آنان ساخت. بعد از پیروزی انقلاب نیز روحانیت باید همچنان از ورود به حکومت و تصدی مناصب و ریاست و بهرهمندی از مواهب چرب و شیرین آن، زهد میورزید و جز به ضرورت و آن هم موقت، در مناصب حکومتی وارد نمیشد و مستقل از حاکمیت، همچون گذشته، سردمدار جریان دفاع از حقوق مردم و آزادیهای قانونی و شرعی باقی میماند که در این صورت همچنان محبوب عامه و عموم مردم بود و سخنش در همه زمینهها از جمله در دعوت به دین و دینداری و رعایت احکام، با شوق و ذوق شنیده میشد و معمول میگشت.
✅ لازمه استقلال روحانیت و در کنار مردم بودنش، استقلال اقتصادیاش از حکومت بود. حوزه و روحانیت باید همچون گذشته به تمامی، مستقل و بینیاز از حکومت و متکی به مردم باقی میماند ولی متأسفانه با پیروزی انقلاب، روحانیت تصدی مناصب اصلی را عملا و بعد هم در قالب قانون به عهده گرفت و آلوده دنیا شد و استقلال خود از حکومت را در غالب زمینهها از دست داد کمکم از مردم که ستون محکم دین و ابزار اصلی روحانیت برای اعمال قدرت در مقابله با ستم و دعوت به عدالت بودند، احساس بینیازی کرد و به تدریج از اجزای "حاکمیت" گشت و اگر نه در مقابل مردم، که حداقل در کنار آنان نماند.
✅ در کنار مردم نبودن روحانیت را مردم در سالهای اخیر بارها و بارها به خوبی حس و لمس کردند وقتی مثلا کشاورزان محروم، مستضعف و انقلابی اصفهان در اعتراض به سیاستهای آبی حکومت، تحصن و اجتماع در بستر خشکیده زاینده رود را پیشه کردند و نزدیک به ده روز آنجا بودند ولی ندیدند که روحانیت انقلابی اصفهان کنارشان بیاید و درد دلشان را بشنود و همراهشان فریاد بزند و ... ؛ یا در اعتراضات گسترده و مردمی چند سال اخیر از جمله اعتراضات 1401 نه تتها آنان را در کنار خود و بازگو کننده آمال و اعتراضاتشان نیافتتند، که متعاقب اعتراضات، شاهد بودند بسیاری از روحانیان و تریبونهایی که در دست روحانیت بود، به جای دعوت حاکمیت به عفو، گذشت، مهربانی و جذب معترضان، خواستار محاکمه و اعدام گسترده بازداشتیها بودند.
✅ روحانیت به عنوان صدای رسای مردم، باید در ضمن الگوی عملی دنیداری بودن[کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم]، توصیه دینی «النصیحة لأئمة المسلمین» را سرلوحه عمل خود میساخت و در جنب این نصیحت، دعوت مردم به دین و دینداری را هم پیش میبرد ولی وقتی الگوی عملی دینداری نبودند و وظیفه مهم، هزینهدار و خطرنااک «النصیحة لأئمة المسلمین» را وانهادند، طبیعی بود که دعوت کمهزینه و بیخطر عموم و ضعیفان به دین و دینداری هم که غالبا نه عملی و الگویی، بلکه زبانی بود، نتیجه بخش نباشد
✅ حالا روحانیتی که نتوانسته در مدت نزدیک به نیم قرن با بودجههای نجومی و با نهادهای بیشمار فرهنگی، مردم را در خط دین و دینداری که بعد از پیروزی انقلاب با هزار امید و آرزو بدان اقبال بینظیر کردند، حفظ کند و نگه دارد، مأیوس از دعوت، انذار، بشارت، اقناع و جذب "مردم رمیده از نظام، انقلاب و دین حاکم"!!!؛ از وظیفه دعوت، بشارت و انذار چشم پوشیده و به نظامیگری روآوره تا با اتکا به قدرت بسیج و نیروی انتظامی، حکم واجب پوشش را که باید با اقبال، اختیار و شوق اجرا شود، به زور به اجرا درآورد و آیا شکستی از این بالاتر؟
✅ وقتی قرآن در زمان نیاز عمومی به کوچ برای اقدام نظامی!، جمعی را استثنا کرده و به محضر عالمان دین فرامیخواند تا به دین شناسی فقیهانه برسند و در بازگشت به جمع مردمشان، آنان را با انذار ، بشارت و دعوت منطقی عملی و زبانی به دین فرابخوانند(توبه/122)، روآوردن روحانیت عالم و داعی دین به نظامیگری و ناتوانی و یأس از دعوت عملی و زبانی، به حق گویاترین شکست روحانیت است؛ لذا سوگمندانه باید گفت تصویر روحانیان نظامیپوش مجتمع در حرم مطهر حضرت معصومه(س) و در مقر حوزه علمیه قم در روز پنجشنبه 6 اردیبهشت برای پشتیبانی از نیروی انتظامی در اجرای طرح حجاب و عفاف، گویاترین تصویر شکست روحانیت در بیان و تبلیغ دین بعد از نزدیک به نیم قرن حکومت دینی است!!! «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ»(ق/7) «فاعتبرو یا اولی الابصار»
✍️ احمد حیدری 8/2/1403
✅ روحانیت در دوره طاغوت و قبل از پیروزی انقلاب، طلایهدار عدالت خواهی، آزادی طلبی، استکبار و استبدادستیزی بود و همین خصیصه، آنان را به رهبری رساند و مردم را عاشق، دوستدار، مطیع و پیرو آنان ساخت. بعد از پیروزی انقلاب نیز روحانیت باید همچنان از ورود به حکومت و تصدی مناصب و ریاست و بهرهمندی از مواهب چرب و شیرین آن، زهد میورزید و جز به ضرورت و آن هم موقت، در مناصب حکومتی وارد نمیشد و مستقل از حاکمیت، همچون گذشته، سردمدار جریان دفاع از حقوق مردم و آزادیهای قانونی و شرعی باقی میماند که در این صورت همچنان محبوب عامه و عموم مردم بود و سخنش در همه زمینهها از جمله در دعوت به دین و دینداری و رعایت احکام، با شوق و ذوق شنیده میشد و معمول میگشت.
✅ لازمه استقلال روحانیت و در کنار مردم بودنش، استقلال اقتصادیاش از حکومت بود. حوزه و روحانیت باید همچون گذشته به تمامی، مستقل و بینیاز از حکومت و متکی به مردم باقی میماند ولی متأسفانه با پیروزی انقلاب، روحانیت تصدی مناصب اصلی را عملا و بعد هم در قالب قانون به عهده گرفت و آلوده دنیا شد و استقلال خود از حکومت را در غالب زمینهها از دست داد کمکم از مردم که ستون محکم دین و ابزار اصلی روحانیت برای اعمال قدرت در مقابله با ستم و دعوت به عدالت بودند، احساس بینیازی کرد و به تدریج از اجزای "حاکمیت" گشت و اگر نه در مقابل مردم، که حداقل در کنار آنان نماند.
✅ در کنار مردم نبودن روحانیت را مردم در سالهای اخیر بارها و بارها به خوبی حس و لمس کردند وقتی مثلا کشاورزان محروم، مستضعف و انقلابی اصفهان در اعتراض به سیاستهای آبی حکومت، تحصن و اجتماع در بستر خشکیده زاینده رود را پیشه کردند و نزدیک به ده روز آنجا بودند ولی ندیدند که روحانیت انقلابی اصفهان کنارشان بیاید و درد دلشان را بشنود و همراهشان فریاد بزند و ... ؛ یا در اعتراضات گسترده و مردمی چند سال اخیر از جمله اعتراضات 1401 نه تتها آنان را در کنار خود و بازگو کننده آمال و اعتراضاتشان نیافتتند، که متعاقب اعتراضات، شاهد بودند بسیاری از روحانیان و تریبونهایی که در دست روحانیت بود، به جای دعوت حاکمیت به عفو، گذشت، مهربانی و جذب معترضان، خواستار محاکمه و اعدام گسترده بازداشتیها بودند.
✅ روحانیت به عنوان صدای رسای مردم، باید در ضمن الگوی عملی دنیداری بودن[کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم]، توصیه دینی «النصیحة لأئمة المسلمین» را سرلوحه عمل خود میساخت و در جنب این نصیحت، دعوت مردم به دین و دینداری را هم پیش میبرد ولی وقتی الگوی عملی دینداری نبودند و وظیفه مهم، هزینهدار و خطرنااک «النصیحة لأئمة المسلمین» را وانهادند، طبیعی بود که دعوت کمهزینه و بیخطر عموم و ضعیفان به دین و دینداری هم که غالبا نه عملی و الگویی، بلکه زبانی بود، نتیجه بخش نباشد
✅ حالا روحانیتی که نتوانسته در مدت نزدیک به نیم قرن با بودجههای نجومی و با نهادهای بیشمار فرهنگی، مردم را در خط دین و دینداری که بعد از پیروزی انقلاب با هزار امید و آرزو بدان اقبال بینظیر کردند، حفظ کند و نگه دارد، مأیوس از دعوت، انذار، بشارت، اقناع و جذب "مردم رمیده از نظام، انقلاب و دین حاکم"!!!؛ از وظیفه دعوت، بشارت و انذار چشم پوشیده و به نظامیگری روآوره تا با اتکا به قدرت بسیج و نیروی انتظامی، حکم واجب پوشش را که باید با اقبال، اختیار و شوق اجرا شود، به زور به اجرا درآورد و آیا شکستی از این بالاتر؟
✅ وقتی قرآن در زمان نیاز عمومی به کوچ برای اقدام نظامی!، جمعی را استثنا کرده و به محضر عالمان دین فرامیخواند تا به دین شناسی فقیهانه برسند و در بازگشت به جمع مردمشان، آنان را با انذار ، بشارت و دعوت منطقی عملی و زبانی به دین فرابخوانند(توبه/122)، روآوردن روحانیت عالم و داعی دین به نظامیگری و ناتوانی و یأس از دعوت عملی و زبانی، به حق گویاترین شکست روحانیت است؛ لذا سوگمندانه باید گفت تصویر روحانیان نظامیپوش مجتمع در حرم مطهر حضرت معصومه(س) و در مقر حوزه علمیه قم در روز پنجشنبه 6 اردیبهشت برای پشتیبانی از نیروی انتظامی در اجرای طرح حجاب و عفاف، گویاترین تصویر شکست روحانیت در بیان و تبلیغ دین بعد از نزدیک به نیم قرن حکومت دینی است!!! «إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ»(ق/7) «فاعتبرو یا اولی الابصار»
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
◀️ بلاد اسلام و بلاد کفرـ ۱
✍مهدی نصیری
سفر به کانادا اولین سفرم به غرب نیست. در سال ۱۳۷۰ که جنگ بین دو ایالت بوسنی و صربستان از ایالتهای کشور یوگسلاوی در گرفته بود و ایران در کنار آمریکا در زمره حامیان بوسنی بود و برای جنگاوران بوسنیایی سلاح میفرستاد [از جمله موارد همکاری نظامی ج ا با شیطان بزرگ! برای این که بعد از جنگ نفوذ منطقه ای پیدا کند که بعدا در حمله آمریکا به عراق و افغانستان باز هم با آمریکاییها همکاری کرد !] به عنوان مدیر مسئول کیهان به اتفاق ۳ تن از همکاران از جمله یک عکاس جهت پوشش خبری این نبرد عازم اروپا و منطقه بالکان شدم و پس از بازگشت از سفر، ویژه نامه ای پیوست روزنامه کیهان منتشر شد. پس از یک ماه با گسترده تر شدن جنگ، بار دیگر به منطقه رفتم و این بار علاوه بر بوسنی، مطالب و گزارشهایی از دیگر ایالتهای یوگسلاوی، شامل صربستان، کوزوو، مقدونیه، کرواسی و کشور آلبانی تهیه کردیم. وضعیت اقتصادی کشور مارکسیستی آلبانی در قلب اروپا با رهبری ۴۰ ساله دیکتاتور شدیدا ضد آمریکایی اش انور خوجه ـ که دستور داده بود در بسیاری از مناطق آلبانی هزاران سنگر بتونی برای نبرد احتمالی با امپریالیسم آمریکا بسازند، - بسیار عقب مانده و رقّت برانگیز بود!
در سفر دوم علاوه بر اتریش و مجارستان و منطقه بالکان، به کشور آلمان نیز رفته و در فرانکفورت و هامبورگ گشت و گذاری داشتم.
آنچه برای عموم مسافران به غرب در ابتدا جلب نظر میکند، نظم و آرامش و رفتارهای اغلب انسانی مردم و دستگاههای اداری
همراه با تمیزی و نظافت است که در اغلب کشورهای شرقی و از جمله ایران کمتر دیده میشود. در سفر دوم هنگام برگشت نیمه شب در فرودگاه مهر آباد با صف طولانی مسافران و از جمله بانوان نوزاد در بغل برای چک پاسپورت مواجه شدیم که برای کسی که از سفر غرب بر میگشت بسیار توی ذوق میزد. به عکاس کیهان گفتم، عکسی از سالن و صف بگیرد تا فردا در روزنامه منتشر شود. همین که دوربین عکاس کیهان فلاش زد، ناگهان سر و کله افسر نیروی انتظامی از دور با فریاد «کی بود که عکس گرفت»، پیدا شد و عکاس را وادار کرد که حلقه فیلمش را در آورده و به او بدهد، هر چند عکاس، قبل از رسیدن افسر، حلقه اصلی را سریع در آورده و حلقه ای خالی به او تحویل داده بود!
اولین برخورد انسانی و جالب را در فرودگاه بوداپست ـ با این که جزء اروپای شرقی بود که یکی دو سالی از رژیم مارکسیستی خلاص شده بود ـ دیدیم که بر خلاف اطلاعات غلط ما که فکر می کردیم مانند کشور اتریش به دلیل داشتن پاسپورت ِ خدمت نیاز به ویزا نداریم، ویزا می خواست. با شنیدن این حرف از افسر چک پاسپورت که ویزایتان کو، جا خوردیم و همین که خانم همکار افسر، نگرانی را در چهره های ما دید، با مهربانی گفت نگران نباشید، الان با سفارتخانه کشورتان در بوداپست تماس می گیرم و از آنها می خواهم که مشکل شما را حل کنند. بلافاصله گوشی تلفن را برداشت و سفارت ایران را گرفت و گوشی را به دست یکی از اعضای گروه ما داد تا با کارمند سفارت صحبت کند و مشکل را بگوید. کارمند سفارت بعد از شنیدن این مطلب که ما گروه خبرنگاری کیهان هستیم و برای تهیه گزارش عازم منطقه جنگی یوگسلاوی هستیم و ویزای ورود به مجارستان را ـ که باید از آنجا زمینی عازم کرواسی و بوسنی می شدیم ـ نداریم، بلافاصله گفت از همان جا که آمده اید برگردید که ما نمی توانیم برای شما کاری کنیم و گوشی را زمین گذاشت!
خانم کارمند فرودگاه که دوباره نگرانی را در چهره ما دید، پرسید چی شد؟ به او گفتیم که کارمند سفارت چنین گفته است و او که فکر می کرد الان بلافاصله مشکل یک گروه خبرنگاری که عازم منطقه جنگی است و مایه افتخار کشورشان هستند، حل خواهد شد، آثار تعجب و تاسف در چهره اش هویدا شد. من با تلفن عمومی فرودگاه شماره وزارت خارجه ایران را گرفته و با آقای بشارتی قائم مقام وزیر خارجه (ولایتی) که قبل از سفر با او هماهنگی کرده بودم و خواسته بودم هوای گروه را داشته باشد، صحبت کردم و مشکل را گفتم. بشارتی بلا فاصله با سفیر در بوداپست تماس گرفت و دستور داد مشکل را حل کند. در ظرف چند دقیقه ورق برگشت و ماشین سفارت به سرعت به سمت فرودگاه آمد و با حل مشکل ویزا ما را به اقامتگاه سفارت با استقبال گرم سفیر و همان کارمندی که گفته بود از همان جا که آمده اید، برگردید برد و فردای آن روز با ماشین سفارت به زاگرب مرکز کرواسی رفتیم تا از آنجا زمینی عازم مناطق جنگی بوسنی شویم. احتمالا خانم کارمند فرودگاه بوداپست از این همه تغییر موقعیت در ظرف یک ساعت جا خورده بود و نمی دانست که خب کشور ما ایران است با این نوع شگفتی های خاص خودش!
از این حاشیه می گذرم و به اصل موضوع این یادداشت بر می گردم. آیا غرب و کشورهای غربی در زمره بلاد کفر و استکباری، و جمهوری اسلامیِ انقلابی در زمره بلاد اسلامی است؟
ادامه دارد
شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ کانادا، کلگری
✍مهدی نصیری
سفر به کانادا اولین سفرم به غرب نیست. در سال ۱۳۷۰ که جنگ بین دو ایالت بوسنی و صربستان از ایالتهای کشور یوگسلاوی در گرفته بود و ایران در کنار آمریکا در زمره حامیان بوسنی بود و برای جنگاوران بوسنیایی سلاح میفرستاد [از جمله موارد همکاری نظامی ج ا با شیطان بزرگ! برای این که بعد از جنگ نفوذ منطقه ای پیدا کند که بعدا در حمله آمریکا به عراق و افغانستان باز هم با آمریکاییها همکاری کرد !] به عنوان مدیر مسئول کیهان به اتفاق ۳ تن از همکاران از جمله یک عکاس جهت پوشش خبری این نبرد عازم اروپا و منطقه بالکان شدم و پس از بازگشت از سفر، ویژه نامه ای پیوست روزنامه کیهان منتشر شد. پس از یک ماه با گسترده تر شدن جنگ، بار دیگر به منطقه رفتم و این بار علاوه بر بوسنی، مطالب و گزارشهایی از دیگر ایالتهای یوگسلاوی، شامل صربستان، کوزوو، مقدونیه، کرواسی و کشور آلبانی تهیه کردیم. وضعیت اقتصادی کشور مارکسیستی آلبانی در قلب اروپا با رهبری ۴۰ ساله دیکتاتور شدیدا ضد آمریکایی اش انور خوجه ـ که دستور داده بود در بسیاری از مناطق آلبانی هزاران سنگر بتونی برای نبرد احتمالی با امپریالیسم آمریکا بسازند، - بسیار عقب مانده و رقّت برانگیز بود!
در سفر دوم علاوه بر اتریش و مجارستان و منطقه بالکان، به کشور آلمان نیز رفته و در فرانکفورت و هامبورگ گشت و گذاری داشتم.
آنچه برای عموم مسافران به غرب در ابتدا جلب نظر میکند، نظم و آرامش و رفتارهای اغلب انسانی مردم و دستگاههای اداری
همراه با تمیزی و نظافت است که در اغلب کشورهای شرقی و از جمله ایران کمتر دیده میشود. در سفر دوم هنگام برگشت نیمه شب در فرودگاه مهر آباد با صف طولانی مسافران و از جمله بانوان نوزاد در بغل برای چک پاسپورت مواجه شدیم که برای کسی که از سفر غرب بر میگشت بسیار توی ذوق میزد. به عکاس کیهان گفتم، عکسی از سالن و صف بگیرد تا فردا در روزنامه منتشر شود. همین که دوربین عکاس کیهان فلاش زد، ناگهان سر و کله افسر نیروی انتظامی از دور با فریاد «کی بود که عکس گرفت»، پیدا شد و عکاس را وادار کرد که حلقه فیلمش را در آورده و به او بدهد، هر چند عکاس، قبل از رسیدن افسر، حلقه اصلی را سریع در آورده و حلقه ای خالی به او تحویل داده بود!
اولین برخورد انسانی و جالب را در فرودگاه بوداپست ـ با این که جزء اروپای شرقی بود که یکی دو سالی از رژیم مارکسیستی خلاص شده بود ـ دیدیم که بر خلاف اطلاعات غلط ما که فکر می کردیم مانند کشور اتریش به دلیل داشتن پاسپورت ِ خدمت نیاز به ویزا نداریم، ویزا می خواست. با شنیدن این حرف از افسر چک پاسپورت که ویزایتان کو، جا خوردیم و همین که خانم همکار افسر، نگرانی را در چهره های ما دید، با مهربانی گفت نگران نباشید، الان با سفارتخانه کشورتان در بوداپست تماس می گیرم و از آنها می خواهم که مشکل شما را حل کنند. بلافاصله گوشی تلفن را برداشت و سفارت ایران را گرفت و گوشی را به دست یکی از اعضای گروه ما داد تا با کارمند سفارت صحبت کند و مشکل را بگوید. کارمند سفارت بعد از شنیدن این مطلب که ما گروه خبرنگاری کیهان هستیم و برای تهیه گزارش عازم منطقه جنگی یوگسلاوی هستیم و ویزای ورود به مجارستان را ـ که باید از آنجا زمینی عازم کرواسی و بوسنی می شدیم ـ نداریم، بلافاصله گفت از همان جا که آمده اید برگردید که ما نمی توانیم برای شما کاری کنیم و گوشی را زمین گذاشت!
خانم کارمند فرودگاه که دوباره نگرانی را در چهره ما دید، پرسید چی شد؟ به او گفتیم که کارمند سفارت چنین گفته است و او که فکر می کرد الان بلافاصله مشکل یک گروه خبرنگاری که عازم منطقه جنگی است و مایه افتخار کشورشان هستند، حل خواهد شد، آثار تعجب و تاسف در چهره اش هویدا شد. من با تلفن عمومی فرودگاه شماره وزارت خارجه ایران را گرفته و با آقای بشارتی قائم مقام وزیر خارجه (ولایتی) که قبل از سفر با او هماهنگی کرده بودم و خواسته بودم هوای گروه را داشته باشد، صحبت کردم و مشکل را گفتم. بشارتی بلا فاصله با سفیر در بوداپست تماس گرفت و دستور داد مشکل را حل کند. در ظرف چند دقیقه ورق برگشت و ماشین سفارت به سرعت به سمت فرودگاه آمد و با حل مشکل ویزا ما را به اقامتگاه سفارت با استقبال گرم سفیر و همان کارمندی که گفته بود از همان جا که آمده اید، برگردید برد و فردای آن روز با ماشین سفارت به زاگرب مرکز کرواسی رفتیم تا از آنجا زمینی عازم مناطق جنگی بوسنی شویم. احتمالا خانم کارمند فرودگاه بوداپست از این همه تغییر موقعیت در ظرف یک ساعت جا خورده بود و نمی دانست که خب کشور ما ایران است با این نوع شگفتی های خاص خودش!
از این حاشیه می گذرم و به اصل موضوع این یادداشت بر می گردم. آیا غرب و کشورهای غربی در زمره بلاد کفر و استکباری، و جمهوری اسلامیِ انقلابی در زمره بلاد اسلامی است؟
ادامه دارد
شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ کانادا، کلگری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴این مجری زن شجاع در مصاحبه با معاون اسبق فرهنگ دبیر ستاد امر به معروف کشور، شهامت به خرج داد و سؤالی منطقی و مهم که مدتها گوشه ذهن ایرانیان بود را پرسید و معاون اسبق دبیر ستاد امر به معروف هم اتفاقا جواب خیلی جالب و تامل برانگیزي میدهد!*البته هر دو برکنار شدند
سخنگوی جبهه اصلاحات ایران به اعتراضهای اخیر در دانشگاههای آمریکا و آنچه که استاندارد دوگانه میداند، پرداخت.
جواد امام در شبکه ایکس نوشت: «استاندارد دوگانه موجب لفاظی بیهوده و مایه تمسخر است. اگر کنشگری آزاد، انتقادی و مطالبهگرانه حق دانشجویان است باید از این حق چه در دانشگاه شریف و چه در دانشگاه کلمبیا قاطعانه و صریح دفاع کنیم.
تعرض به حقوق دانشجویان در سراسر جهان محکوم است. ضمنا مواضع جبهه اصلاحات ایران نیز در محکومیت رژیم کودککش اسرائیل صراحتا اعلام گردیده است!»
جواد امام در شبکه ایکس نوشت: «استاندارد دوگانه موجب لفاظی بیهوده و مایه تمسخر است. اگر کنشگری آزاد، انتقادی و مطالبهگرانه حق دانشجویان است باید از این حق چه در دانشگاه شریف و چه در دانشگاه کلمبیا قاطعانه و صریح دفاع کنیم.
تعرض به حقوق دانشجویان در سراسر جهان محکوم است. ضمنا مواضع جبهه اصلاحات ایران نیز در محکومیت رژیم کودککش اسرائیل صراحتا اعلام گردیده است!»
✅ولایت فقیه یعنی چه؟
✍️خاطرات محمد رضا مهدوی کنی
در یکی از این روزهایی که بنده و آقای باهنر به عنوان ناظر در دولت شرکت میکردیم، زمزمههایی شنیده شد که میخواهند مسئله ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجانند که البته در پیشنویس نبود. یادم است مرحوم دکتر سامی که وزیر بهداری بود، با حالت عصبانیت گفت: بله، مسئله ولایت فقیه را میخواهند به خبرگان ببرند و میخواهند فردا در مجلس مطرح کنند. او با شدت روی میز میکوبید و میگفت: ما نمیگذاریم این کار بشود؛ یعنی چه؟ ولایت فقیه یعنی چه؟ این برای ما مورد قبول نیست. به خدمت امام میرویم و میگوییم که ما اصلا خبرگان را تحریم میکنیم و چنین و چنان میکنیم.
گفتند که باید یک نامهای خدمت امام بنویسیم و بگوییم این درست نیست و ما چنین اصلی را قبول نداریم و خوب به یاد دارم که مهندس بازرگان هم حرف دکتر سامی را تایید میکرد و همگی تند و عصبانی بودند که چرا مسئله ولایت فقیه مطرح شده است. استدلالشان این بود که ولایت، نوعی استبداد دینی است، نوعی استبداد آخوندی است و ما که با دولت شاه مبارزه میکردیم با استبداد مبارزه میکردیم و ما با استبداد مخالفیم. بعدها که صحبت امام میشد [و میگفتیم] آیا شما امام(ره) را مستبد میدانید؟ میگفتند ما به شخص امام کار نداریم، شما بحث امام را نکنید. بحث این است که این قانون است و بالاخره باقی میماند. بعد از امام چه؟ بنیصدر هم همیشه میگفت که شما امام را به رخ ما نکشید. امام خصوصیاتی دارد و قرنی میگذرد تا یک امام پیدا شود. امام شما این را به عنوان یک قانون و یک رویه حکومتی میخواهید به تصویب برسانید و ما این را به عنوان رویه قانونی نمیپسندیم. این اجمالی از استدلالها و برخوردها بود که یادم است
✍️خاطرات محمد رضا مهدوی کنی
در یکی از این روزهایی که بنده و آقای باهنر به عنوان ناظر در دولت شرکت میکردیم، زمزمههایی شنیده شد که میخواهند مسئله ولایت فقیه را در قانون اساسی بگنجانند که البته در پیشنویس نبود. یادم است مرحوم دکتر سامی که وزیر بهداری بود، با حالت عصبانیت گفت: بله، مسئله ولایت فقیه را میخواهند به خبرگان ببرند و میخواهند فردا در مجلس مطرح کنند. او با شدت روی میز میکوبید و میگفت: ما نمیگذاریم این کار بشود؛ یعنی چه؟ ولایت فقیه یعنی چه؟ این برای ما مورد قبول نیست. به خدمت امام میرویم و میگوییم که ما اصلا خبرگان را تحریم میکنیم و چنین و چنان میکنیم.
گفتند که باید یک نامهای خدمت امام بنویسیم و بگوییم این درست نیست و ما چنین اصلی را قبول نداریم و خوب به یاد دارم که مهندس بازرگان هم حرف دکتر سامی را تایید میکرد و همگی تند و عصبانی بودند که چرا مسئله ولایت فقیه مطرح شده است. استدلالشان این بود که ولایت، نوعی استبداد دینی است، نوعی استبداد آخوندی است و ما که با دولت شاه مبارزه میکردیم با استبداد مبارزه میکردیم و ما با استبداد مخالفیم. بعدها که صحبت امام میشد [و میگفتیم] آیا شما امام(ره) را مستبد میدانید؟ میگفتند ما به شخص امام کار نداریم، شما بحث امام را نکنید. بحث این است که این قانون است و بالاخره باقی میماند. بعد از امام چه؟ بنیصدر هم همیشه میگفت که شما امام را به رخ ما نکشید. امام خصوصیاتی دارد و قرنی میگذرد تا یک امام پیدا شود. امام شما این را به عنوان یک قانون و یک رویه حکومتی میخواهید به تصویب برسانید و ما این را به عنوان رویه قانونی نمیپسندیم. این اجمالی از استدلالها و برخوردها بود که یادم است
Forwarded from سهام نیوز
✅ عباس عبدی:فارغ از پوشیدن لباس رزم برای مقابله با مردم، بد نیست بفرمایند که این لباس های یکدست را چه سازمانی تهیه و در اختیار آنان قرار داده است؟
@Sahamnewsorg
@Sahamnewsorg
Forwarded from سهام نیوز
✅کیهان در واکنش به اظهارات علیرضابیگی، نماینده مجلس که گفته بود اگر رضاخان توانست به زور و جبر چادر از سر زنان بردارد، گشت ارشاد هم میتواند زنان را باحجاب کند نوشته: رضاخانِ دیکتاتور با ضرب و شتم چادر از سر زنان بر میداشت، ما با کار فرهنگی و رفتار محترمانه الزام به حجاب می کنیم
🔻پ ن:وقتی سخنگوی رهبر جمهوری اسلامی کار فرهنگی را کور کردن، کشتن و کتک زدن می داند وای به حال روزی که بخواهد کار غیر فرهنگی انجام دهد
@Sahamnewsorg
🔻پ ن:وقتی سخنگوی رهبر جمهوری اسلامی کار فرهنگی را کور کردن، کشتن و کتک زدن می داند وای به حال روزی که بخواهد کار غیر فرهنگی انجام دهد
@Sahamnewsorg
📝📝 دو توصیه مهم در باره جوانان
✍️ آیت الله مظاهری
✅ به مناسبت طرح مسألۀ مهمّ «جوانان» لازم میدانم بر دو نکتۀ اساسی، در این محفل فکری و فرهنگی تأکید نمایم:
* نکتۀ اول اینکه: برخورد و مخاطبه با نسل جوان، بسیار خطیر و حسّاس است و باید براساس منطق و استدلال و واقعبینی در همۀ ابعاد مسائل نظری و مشکلات عملی جوانان، تنظیم و ساماندهی شود، زیرا اگر به سؤالات نظری و پرسشهای نسل جوان که چه بسا، بسیار اندیشهسوز و ذهنآزار نیز باشد، و همچنین به احساسات و عواطف این نسل پرتکاپو و نیز به خواستههای به حق و به جای آنان، پاسخ منطقی و صحیح داده نشود، قطعاً موجب سرخوردگی و ناامیدی و بیاعتمادی و در نهایت طغیانگری این نسل مطالبهگر خواهد شد و زیان آن برای جامعۀ انسانی، بسیار وسیع و عمیق خواهد بود.
✅ روش مخاطبه و مواجهه با جوانان، روش دهنکجی و انتقاد و سرزنش و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست، و با چنین روشی محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و کجرویهای اخلاقی را در نسل جوان بگیریم. اگر خواهان هدایت و رشد نسل جوان هستیم، تنها راه متین و صحیح آن این است که:
اولاً باید از نزدیک با درد و رنج جوانان آشنا شد
ثانیاً با زبان منطق و عطوفت و مهربانی با آنان، تعامل سازنده برقرار کرد، چنانکه در آن بیانِ بلندِ رییس مذهب جعفری، حضرت امام صادق «سلاماللهعلیه آمده است که به بعضی از اصحاب خود که دربارۀ مخالفان عقیدتی در آن روزگار از آن امام همام پرسیده بود، فرمودند: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أ مَا عَلِمْتَ أَنَ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ»: با آنان خشونت نورزید، مگر نمیدانید که فرمانروایی و خلافت بنیامیّه، مبتنی بر زورِ شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکمرانی و ولایت ما مبتنی بر ملایمت و دوستی و متانت و تقیّه و رفتار نیکو و پارسایی و کوشش فراوان است، پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت و گرایش پیدا کنند.
✅ قرآن کریم با اینکه دین و معارف تابناک آن را «حق و مطابق با حقیقت» معرّفی میکند و آن را «حنیف و منطبق بر فطرت» برمیشمارد و «قیّم و پایدار و به دور از هرگونه سستی» قلمداد میکند، ولی با همۀ این اوصاف، به پیامبر رحمت و محبّت و دانایی، که سراسر وجودش، سرشار از عطوفت و مهربانی و نرمخویی با مردمان بود و برخلاف پارهای از تفکّرات اعوجاجی، ذرّهای تلخی و تندی و خشونت در آن راه نداشت، به طور مکرّر تصریح میفرماید که در ارائۀ دین و تعالیم دینی نباید تحمیل و اکراه و اجبار وجود داشته باشد: «فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» «وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ» و آیاتِ بیّنات متعدد دیگر.
* امّا نکتۀ دوم که آن نیز برخوردار از اهمیّت جدّی است این است که: خواستههای به حقّ نسل جوان برای برخورداری از یک زندگی سرافراز و آبرومند، باید در رأس توجّه مسئولان و کارگزاران کشور قرار گیرد و همگان باید به این آسیب اساسی، توجّه کنیم که اگر این مطالبات و انتظارات، به درستی پاسخ داده نشود و جوانان ما با معضلات بزرگی نظیر فشارِ بیکاری و افسانۀ مسکن و بحرانِ افزایش سنّ ازدواج و فقر و تبعیض و فساد و اعتیاد و سایر آسیبهای شکنندۀ اجتماعی مواجه بوده و خود را در مقابلۀ با این مشکلات خانمانسوز، بیپناه ببینند، قطعاً ما با بحران سرمایۀ اجتماعی بزرگی مواجه خواهیم شد که کمترین نتیجۀ خسارتبار آن کاهش مشارکتهای ملّی و اجتماعی است.
✅ تعالیم دینی و نیز تجربۀ تاریخ بشری به خوبی نشان میدهد که مردمی که با غول فقر، دست و پنجه نرم کنند، در جهات فرهنگی و دینی هم، قوّت و قدرت خود را از دست میدهند، چرا که به مصداق آن سخن والای تکاندهنده که ائمّۀهدی «سلاماللهعلیهم» از رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله و سلّم» نقل کردهاند که: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»، فقر، هممرز با بیایمانی است. پیامبر اکرم که به تعبیر خداوند متعال، تمام وجود مبارکش آکنده از نهایت دلسوزی برای ایمان مردمان بود، ولی به خوبی دریافته بود که تنگنای نان و گردباد اقتصاد ناسالم و معضلات طاقتفرسای معیشتی، چگونه دین و ایمان آدمی را در مینوردد و از اینرو با تضرّع به پیشگاه خداوند مهربان عرضه میداشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لاَ صَلَّیْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ!»
✍️ آیت الله مظاهری
✅ به مناسبت طرح مسألۀ مهمّ «جوانان» لازم میدانم بر دو نکتۀ اساسی، در این محفل فکری و فرهنگی تأکید نمایم:
* نکتۀ اول اینکه: برخورد و مخاطبه با نسل جوان، بسیار خطیر و حسّاس است و باید براساس منطق و استدلال و واقعبینی در همۀ ابعاد مسائل نظری و مشکلات عملی جوانان، تنظیم و ساماندهی شود، زیرا اگر به سؤالات نظری و پرسشهای نسل جوان که چه بسا، بسیار اندیشهسوز و ذهنآزار نیز باشد، و همچنین به احساسات و عواطف این نسل پرتکاپو و نیز به خواستههای به حق و به جای آنان، پاسخ منطقی و صحیح داده نشود، قطعاً موجب سرخوردگی و ناامیدی و بیاعتمادی و در نهایت طغیانگری این نسل مطالبهگر خواهد شد و زیان آن برای جامعۀ انسانی، بسیار وسیع و عمیق خواهد بود.
✅ روش مخاطبه و مواجهه با جوانان، روش دهنکجی و انتقاد و سرزنش و رَمی به بیعقلی و بیدینی نیست، و با چنین روشی محال است که بتوانیم جلوی انحرافات دینی و کجرویهای اخلاقی را در نسل جوان بگیریم. اگر خواهان هدایت و رشد نسل جوان هستیم، تنها راه متین و صحیح آن این است که:
اولاً باید از نزدیک با درد و رنج جوانان آشنا شد
ثانیاً با زبان منطق و عطوفت و مهربانی با آنان، تعامل سازنده برقرار کرد، چنانکه در آن بیانِ بلندِ رییس مذهب جعفری، حضرت امام صادق «سلاماللهعلیه آمده است که به بعضی از اصحاب خود که دربارۀ مخالفان عقیدتی در آن روزگار از آن امام همام پرسیده بود، فرمودند: «فَلَا تَخْرَقُوا بِهِمْ أ مَا عَلِمْتَ أَنَ إِمَارَةَ بَنِی أُمَیَّةَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِیمَا أَنْتُمْ فِیهِ»: با آنان خشونت نورزید، مگر نمیدانید که فرمانروایی و خلافت بنیامیّه، مبتنی بر زورِ شمشیر و فشار و ستم بود، ولی حکمرانی و ولایت ما مبتنی بر ملایمت و دوستی و متانت و تقیّه و رفتار نیکو و پارسایی و کوشش فراوان است، پس کاری کنید که مردم به دین شما و مسلکی که دارید رغبت و گرایش پیدا کنند.
✅ قرآن کریم با اینکه دین و معارف تابناک آن را «حق و مطابق با حقیقت» معرّفی میکند و آن را «حنیف و منطبق بر فطرت» برمیشمارد و «قیّم و پایدار و به دور از هرگونه سستی» قلمداد میکند، ولی با همۀ این اوصاف، به پیامبر رحمت و محبّت و دانایی، که سراسر وجودش، سرشار از عطوفت و مهربانی و نرمخویی با مردمان بود و برخلاف پارهای از تفکّرات اعوجاجی، ذرّهای تلخی و تندی و خشونت در آن راه نداشت، به طور مکرّر تصریح میفرماید که در ارائۀ دین و تعالیم دینی نباید تحمیل و اکراه و اجبار وجود داشته باشد: «فَذَکِّر إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ، لَّستَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ» «وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ یَخَافُ وَعِیدِ» و آیاتِ بیّنات متعدد دیگر.
* امّا نکتۀ دوم که آن نیز برخوردار از اهمیّت جدّی است این است که: خواستههای به حقّ نسل جوان برای برخورداری از یک زندگی سرافراز و آبرومند، باید در رأس توجّه مسئولان و کارگزاران کشور قرار گیرد و همگان باید به این آسیب اساسی، توجّه کنیم که اگر این مطالبات و انتظارات، به درستی پاسخ داده نشود و جوانان ما با معضلات بزرگی نظیر فشارِ بیکاری و افسانۀ مسکن و بحرانِ افزایش سنّ ازدواج و فقر و تبعیض و فساد و اعتیاد و سایر آسیبهای شکنندۀ اجتماعی مواجه بوده و خود را در مقابلۀ با این مشکلات خانمانسوز، بیپناه ببینند، قطعاً ما با بحران سرمایۀ اجتماعی بزرگی مواجه خواهیم شد که کمترین نتیجۀ خسارتبار آن کاهش مشارکتهای ملّی و اجتماعی است.
✅ تعالیم دینی و نیز تجربۀ تاریخ بشری به خوبی نشان میدهد که مردمی که با غول فقر، دست و پنجه نرم کنند، در جهات فرهنگی و دینی هم، قوّت و قدرت خود را از دست میدهند، چرا که به مصداق آن سخن والای تکاندهنده که ائمّۀهدی «سلاماللهعلیهم» از رسول خدا «صلیاللهعلیه وآله و سلّم» نقل کردهاند که: «کَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»، فقر، هممرز با بیایمانی است. پیامبر اکرم که به تعبیر خداوند متعال، تمام وجود مبارکش آکنده از نهایت دلسوزی برای ایمان مردمان بود، ولی به خوبی دریافته بود که تنگنای نان و گردباد اقتصاد ناسالم و معضلات طاقتفرسای معیشتی، چگونه دین و ایمان آدمی را در مینوردد و از اینرو با تضرّع به پیشگاه خداوند مهربان عرضه میداشت: «اَللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی اَلْخُبْزِ وَ لاَ تُفَرِّقْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَلَوْ لاَ اَلْخُبْزُ مَا صُمْنَا وَ لاَ صَلَّیْنَا وَ لاَ أَدَّیْنَا فَرَائِضَ رَبِّنَا عَزَّ وَ جَلَّ!»