سياست، كفايت و درايت، تمام چيزى كه على بن ابيطالب نداشت!

#قسمت_دوم

على هيچگاه و در هيچ جائى از تاريخ نه نامى ازين باغ آورده و نه حتى كوچكترين دفاعى از فاطمه در اينمورد كرده است، زيرا تنها ثمره اختلاف فاطمه و ابوبكر،
كوتاه شدن دست على از حلقه قدرت و خلافت بود و او براى برداشتن اين مانع بايد فاطمه را از ميان برميداشت(در مقاله اى ديگر بطور مفصل اين بحث را با تمامى اسنادش ارائه خواهم كرد).
پس از قتل عمر وقتى كه در شورائى كه كانديد خلافت بودند از على سئوال شد كه آيا اگر خليفه شويد بر سنت محمد و راه و روش خلفاى قبل از خودت عمل خواهى كرد، با بى سياستى تمام اين موضوع را نفى كرد و بازهم خليفه نشد،
البته در برخى منابع تاريخى از فريب على توسط عمر و عاص نوشته اند كه در مجالى ديگر به آن خواهم پرداخت.
اما در اينجا دو موضوع اثبات ميشود:
١) دروغ ملاهاى شيعه در مورد تقيه، زيرا طبق ادعاى آخوندها، على بايد در اينجا تقيه ميكرد و براى صلاح مسلمانان و جلوگيرى از خلافت عثمان ميگفت بله ولى اينكار را نكرد.

٢) عدم سياست على، يك سياستمدار زيرك در اين شرايط با سياست، قدرت را تصاحب ميكند و پس از به قدرت رسيدن راه و روش خودش را ميرود خصوصا اينكه تشيع معتقد است كه خلفاى قبل از على راه انحراف پيش گرفته بودند.
حال برگرديم به زمانى كه على بعنوان خليفه چهارم بر كرسى خلافت تكيه زد.
از جمله اقدامات او كه اثبات ميكند على بن ابيطالب درايت كافى و لياقت خليفه بودن را نداشت:
▪️الف) بى اعتنائى به ياران قديمى محمد از جمله طلحه و زبير بود كه با همدستى عايشه جنگ جمل راه افتاد و عده اى از مسلمانان جانشان را از دست دادند.
▪️ب) دامن زدن بيش از حد به اختلافش با عايشه و ايجاد تفرقه بين طرفداران عايشه(اكثريت مسلمانان) و خودش.
▪️ج) به كار گماشتن آدمهاى بى لياقتى كه تنها بدليل خشك مذهبى بودن مورد علاقه او بودند، مانند ابوموسى اشعرى كه اتفاقا بعدها عامل سرنگونى على شد.
▪️خ) آغاز ٤ جنگ در كمتر از ٤ سال بين مسلمانان كه اولين جنگ بين مسلمانان در تاريخ اسلام ميباشد و ايجاد تفرقه بين آنها براى هميشه.
▪️د) عدم اعتنا به مردم و خودرأئى لجوجانه(مانند خامنه اى خائن) كه باعث شد تن به حكميت با معاويه بدهد و همان خلافت نيم بند را نيز از دست بدهد.

البته شايد اگر على خليفه ميماند حالا نامى از دين اسلام وجود نداشت و ميليونها انسانى كه توسط مسلمانان كشته شده اند، كشته نمى شدند و ما ايرانيها نيز اين همه خفت و خوارى نمى كشيديم.
من در اين متن بطور خلاصه مهمترين موارد را خدمت شما ارائه كردم و همين موارد كافى است كه بدانيم على بن ابيطالب انسانى بدون كفايت و درايت سياسى بود كه لياقت رهبرى و هدايت جامعه را نداشت.
براى اثبات دروغ بودن تمامى ادعاهاى آخوندهاى فاسد و دروغگو در مورد ايشان ميتوان به كتب خود علماى شيعه استناد كرد كه البته ما تمامى اين موضوعات را استخراج كرده و در كانال تخصصى نقد اسلام خدمت مخاطبين محترم ارائه كرده ايم.

پايان

▪️دختر زينب كبرا، همسر قاتل شيعيان
#قسمت_دوم
زينب خواهر امام حسين، دخترش "ام‌کلثوم" را به ازدواج حجاج بن يوسف ثقفى، امير مكه و مدينه درميآورد که مشهورترین دشمن شیعیان در كل تاریخ بوده است، بطوریکه با كوچكترين شكى به شیعه بودن کسی، او را به زندان مينداخت و از دم تيغ ميگذراند و بدترين رفتار را در ميان خلفا با شيعيان داشت.
منابع تاريخى كه اين وصلت را گزارش كرده اند بسيار زيادند و ما به يكى از معتبرترين كتاب تاريخى اسلام يعنى انساب الاشراف بلاذرى اشاره ميكنيم.
#متن_عربى: فأما أم كلثوم فكانت عند الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّد بْنِ جَعْفَر بْنِ أَبِي طالب، ثُمَّ تزوجها الحجاج
#ترجمه:
پس ام كلثوم نزد قاسم بن محمد بود و بعد از حجاج ابن يوسف با او ازدواج كرد
#منبع: أنساب الأشراف البلاذري، ج ٢ ص ٦٨
@Naghde_Eslamm
www.eslam.nu

امام سجاد، از جاسوسى براى يزيد تا نجات جان مامورين خليفه

#قسمت_دوم

▪️چگونه تاريخ جعلى ساخته ميشود
در اين قسمت با رجوع به روايت نقل شده در كتاب اعيان الشيعه، تحريف ترجمه و خيانت آخوند به تاريخ را خدمتتان اثبات خواهم كرد.
#متن_عربى از كتاب اعيان الشيعه و به نقل از طبرى:
كلم مروان علي بن الحسين وقال يا أبا الحسن إن لي رحما وحرمي تكون مع حرمك قال افعل فبعث بحرمه إلى علي بن الحسين فخرج بحرمه وحرم مروان حتى وضعهم بينبع ثم أن عائشة بنت عثمان زوجة مروان خرجت إلى الطائف 👈 فمرت بعلي بن الحسين وهو بمال له إلى جنب المدينة قد اعتزلها كراهية أن يشهد شيئا من أمرهم 👉 فأرسل زين العابدين ولده عبد الله معها إلى الطائف محافظة عليها فبقي معها حتى انتهت الوقعة فشكر له مروان ذلك.
#ترجمه: مروان به سجاد گفت: خانواده مرا نيز به همراه خانواده خودت مراقبت كن، سجاد پذيرفت، سپس خانواده اش را همراه سجاد فرستاد، سجاد و خانواده اش همراه با خانواده مروان از شهر خارج شدند تا اينكه آنها را به ينبع(شهرى در كنار درياى سرخ با فاصله ٢٣٠ ك م از مدينه) رساند. درحاليكه عايشه دختر عثمان(همسر مروان) قصد رفتن به طائف را داشت، 👈 سپس به همراه سجاد كه برايش پول تهيه كرده بود تا كناره(انتهاى شهر) رفت.👉(اين قسمت ترجمه متن عربى اين آخوند است كه از كل متن جدا كرده كه القاء كند سجاد قبلا از شهر خارج شده بود).
محسن امين در ادامه مينويسد: زين العابدين پسرش عبدالله را همراه همسر مروان فرستاد تا در طول راه مراقب او باشد(فاصله مدينه تا طائف حدود ٥٠٠ ك م است).
اين كل ترجمه روايتى بود كه ظاهرا عالم بزرگ شيعه صادراتى از لبنان، محسن امين از تاريخ طبرى نقل كرده است. اما نقل اين گزارش تاريخى خالى از اشكال نيست و شامل نكاتى است كه در ادامه توضيح ميدهم:
#نكته_اول) آخوند پرسمان با سانسور قسمتهاى مختلف متن(سر و ته روايت را قيچى كرده) به خروج سجاد از شهر مدينه قبل از آغاز قيام مردم اشاره ميكند كه در حقيقت هيچ وجود خارجى در منبع ارائه شده و كتاب اعيان الشيعه ندارد و در واقع با جعل اين مطلب از خودش، هم قصد فريب مخاطبش و هم نجات جان امامش از بى آبروئى تاريخى را داشت.(اين بار اول نيست كه اين استاد بزرگوار دست به جعل ناشيانه ميزند قبلا ده ها مورد از جعل آيه و روايت و حديث، مچ او را گرفته اين اما وقاحت آخوند بيش از اينهاست)
#نكته_دوم) نكته ديگر اينكه در روايت اصلى در كتاب طبرى، زين العابدين، پسرش عبدالله را به عايشه همسر مروان ميسپارد كه با خود به طائف ببرد، اما محسن امين با وقاحت تمام موضوع را برعكس كرده و نوشته است كه سجاد براى محافظت از زن مروان، عبدالله را همراهش فرستاد. يعنى در نقل يك روايت از منبع اصلى، آنرا تحريف كرده و قسمتى از آن را كاملا برعكس نقل ميكند و به همين راحتى تاريخ را به سود مذهب جعلى خود تغيير ميدهد كه در ادامه به آن خواهم پرداخت.

ادامه دارد….
https://t.me/naghde_eslamm/39540