▫️ مارکس و نظریهی انقلاب
16 ژوئیه 2023
نوشتهی: حسن آزاد
🔸این نوشته تلاشی است برای طرح و بررسی روشی که مارکس در تحلیل انقلاب 1848 فرانسه در دو اثر مشهور خود مبارزهی طبقاتی در فرانسه و هجدهم برومر لوئی بناپارت بهکار برده است، روشی که در مورد بسیاری از انقلابها میتوان از آن بهره گرفت.
🔸 مارکس و انگلس در همان دوره نیز دریافته بودند که درجهی آگاهی و سازمانیافتگی طبقهی انقلابی نیز به اندازهی بحرانهای ادواری در پیدایش و روند انقلاب حایز اهمیت است. بحران 1857 در مدتی کوتاه خاتمه یافت، بدون آنکه به انقلابی منجر شود. دیدگاهی که بر رابطهی ضروری بین بحران و انقلاب پافشاری میکرد بهتدریج جنبهی ضروری خود را از دست داد و بعد از 1862 بهعنوان عاملی موثر بر شکلگیری انقلاب درکنار عوامل دیگری مانند گرایشهای درازمدت انباشت سرمایه و درجهی آگاهی، سازمانیافتگی و مبارزات کارگری قرار گرفت. در سخنرانیهای مارکس در انترناسیونال اول و گفتارهای آموزشی او که بهصورت مزد، قیمت و سود انتشار یافته است، دیگر نشانی از رابطهی ضروری بین بحران و انقلاب دیده نمیشود.
🔸 روش مارکس در تحلیل انقلاب فرانسه 1848 از سطوح تجرید مختلفی تشکیل میشود، با حرکت از مجرد به مشخص که عوامل متعددی را دربرمیگیرد و نمیتوان آن را به یک عامل و یک نقلقول تقلیل داد. او بررسی خود را از شیوهی تولید آغاز میکند سپس به مفصلبندی شیوههای تولید مختلف در شکلبندی اجتماعی فرانسه در همان مقطع تاریخی میپردازد. بعد مسالهی طبقات اجتماعی طرح میشود: نخست هستی اقتصادی طبقات، سپس سطح آگاهی، فرهنگ، سازمانیافتگی و سنتهای مبارزاتی. آنگاه ساختار دولت و سرانجام رقابت دولتها در فضای بینالمللی. پلههای این روش را میتوان به شکل زیر نشان داد:
▪️شیوههای تولید- شکلبندی اجتماعی
▪️جایگاه اقتصادی طبقات- آگاهی طبقاتی، سازمانیافتگی
▪️دولت- مناسبات بینالمللی
من در این نوشته با حفظ وفاداری نسبت به روش مارکس تلاش میکنم تا حد امکان از اطلاعات و تحقیقات بعدی نیز استفاده کنم...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3zs
#حسن_آزاد #مارکس
#مبارزه_طبقاتی #نیروهای_تولید #انقلاب
👇🏽
🖋@naghd_com
16 ژوئیه 2023
نوشتهی: حسن آزاد
🔸این نوشته تلاشی است برای طرح و بررسی روشی که مارکس در تحلیل انقلاب 1848 فرانسه در دو اثر مشهور خود مبارزهی طبقاتی در فرانسه و هجدهم برومر لوئی بناپارت بهکار برده است، روشی که در مورد بسیاری از انقلابها میتوان از آن بهره گرفت.
🔸 مارکس و انگلس در همان دوره نیز دریافته بودند که درجهی آگاهی و سازمانیافتگی طبقهی انقلابی نیز به اندازهی بحرانهای ادواری در پیدایش و روند انقلاب حایز اهمیت است. بحران 1857 در مدتی کوتاه خاتمه یافت، بدون آنکه به انقلابی منجر شود. دیدگاهی که بر رابطهی ضروری بین بحران و انقلاب پافشاری میکرد بهتدریج جنبهی ضروری خود را از دست داد و بعد از 1862 بهعنوان عاملی موثر بر شکلگیری انقلاب درکنار عوامل دیگری مانند گرایشهای درازمدت انباشت سرمایه و درجهی آگاهی، سازمانیافتگی و مبارزات کارگری قرار گرفت. در سخنرانیهای مارکس در انترناسیونال اول و گفتارهای آموزشی او که بهصورت مزد، قیمت و سود انتشار یافته است، دیگر نشانی از رابطهی ضروری بین بحران و انقلاب دیده نمیشود.
🔸 روش مارکس در تحلیل انقلاب فرانسه 1848 از سطوح تجرید مختلفی تشکیل میشود، با حرکت از مجرد به مشخص که عوامل متعددی را دربرمیگیرد و نمیتوان آن را به یک عامل و یک نقلقول تقلیل داد. او بررسی خود را از شیوهی تولید آغاز میکند سپس به مفصلبندی شیوههای تولید مختلف در شکلبندی اجتماعی فرانسه در همان مقطع تاریخی میپردازد. بعد مسالهی طبقات اجتماعی طرح میشود: نخست هستی اقتصادی طبقات، سپس سطح آگاهی، فرهنگ، سازمانیافتگی و سنتهای مبارزاتی. آنگاه ساختار دولت و سرانجام رقابت دولتها در فضای بینالمللی. پلههای این روش را میتوان به شکل زیر نشان داد:
▪️شیوههای تولید- شکلبندی اجتماعی
▪️جایگاه اقتصادی طبقات- آگاهی طبقاتی، سازمانیافتگی
▪️دولت- مناسبات بینالمللی
من در این نوشته با حفظ وفاداری نسبت به روش مارکس تلاش میکنم تا حد امکان از اطلاعات و تحقیقات بعدی نیز استفاده کنم...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3zs
#حسن_آزاد #مارکس
#مبارزه_طبقاتی #نیروهای_تولید #انقلاب
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکس و نظریهی انقلاب
نوشتهی: حسن آزاد روش مارکس در تحلیل انقلاب فرانسه 1848 از سطوح تجرید مختلفی تشکیل میشود، با حرکت از مجرد به مشخص که عوامل متعددی را دربرمیگیرد و نمیتوان آن را به یک عامل و یک نقلقول تقلیل داد.…