▫️ مارکس، کمونیسم و بازارها
نوشتهی: دیوید میلر
ترجمهی: سهراب نیکزاد
5 فوریه 2020
📝 توضیح نقد: سایت نقد انتشار زنجیرهی تازهای از مقالات پیرامون چشمانداز جامعهی آینده و دیدگاههای گوناگون و متضاد در این قلمرو را با کلیدواژهی #جامعهی_بدیل آغاز کرده است. مقاله زیر هشتمین مقاله از این سلسله مقالات است.
🔸 آن دسته از کسانی (از جمله خود من) که مدافع استفادهی گسترده از بازارهای اقتصادی بهعنوان پیششرط شکلی دوامپذیر از سوسیالیسم هستند، عموماً با نقدی مواجهه میشوند که شاید (امیدوارم نه از سر سوگیری) بتوان آن را نقدی بنیادگرایانه نامید. این مخالفت بنیادگرایانه مدعی است که هر شکلی از بازار در تضاد با اصول سوسیالیستی است؛ از این نظر که سوسیالیسم، هرچند در سطح ظاهری مشخصاً با مالکیت خصوصیِ ابزار تولید و نظام سرمایهداری در تضاد است، در سطحی ژرفتر در تقابل با انواعِ مناسبات اجتماعیِ زیادهخواهانه و رقابتجویانه قرار دارد که صرفاً سرمایهداری تجلی تماموکمال آن است. ازاینرو، بازارهای اقتصادی ذاتاً ضدسوسیالیستی هستند و در بهترین حالت میتوان آنها را همچون بخشی از مرحلهی انتقالی در مسیر شکل عالیتر سوسیالیسم شمرد که مشخصهی آن همیاری، برنامهریزی، زیست اشتراکی و ازایندست است.
🔸 در این مقاله نه امکانپذیریِ اقتصادیِ انواعواقسام این مدلها، بلکه پرسشهای مربوط به توجیهات اخلاقی آنها در کانون توجه خواهد بود. بهطور مشخص، فرض را بر این خواهم گذاشت که ایجاد جامعهای کمونیستی مطابق با توصیف مارکس از نظر اقتصادی امکانپذیر است، هرچند بهزعم من این امر قابلتردید است. بهعلاوه، با گذر از مباحث معروف و مرتبط به اینکه آیا اساساً مارکس واجد نظریهای اخلاقی بوده یا نه و اگر بوده به چه معنا، از اظهارنظرهای مارکس در خصوص سرشت انسانی و مناسبات اجتماعی بهعنوان مآخذی برای معیارهای اخلاقی بهره خواهم گرفت تا بتوانم از این دریچه این سه نظام را به شکل مقایسهای ارزیابی کنم. بیشک مارکس بهشدت منتقدِ کسانی بود که سوسیالیسم را صرفاً به معنای ساختنوپرداختن مدلی کموبیش آرمانی از جامعهای تماموکمال میدانستند که چنان جاذبهای دارد که همه بیدرنگ خواهان تحقق آن میشوند. این واقعیت به قوّت خود باقیست که مارکس تصور خود را از کمونیسم همچون «پاسخی به معمای تاریخ» ترسیم کرده بود و حتی اگر برداشت ما از مارکس این باشد که او معتقد بوده که سرمایهداری عمدتاً به دلیل بحران اقتصادی [خواهناخواه] سقوط خواهد کرد، باز هم این پرسش باقیست که چرا مردم باید مسیر «مرحلهی نخست جامعهی کمونیستی» را (که چنانکه پیشتر طرح شد، در برخی جنبهها با سوسیالیسم بازار شباهت دارد) به کمونیسم اصیل بپیمایند. برای چنین نتیجهگیریای هیچ استدلال ماتریالیستی قابلقبولی را در خود مارکس نمیتوان یافت، پس تنها پاسخِ معقول میتواند این باشد که مردم این راه را پیش خواهند گرفت چرا که تفوق اخلاقی کمونیسم مجابشان خواهد کرد.
🔸 راهبرد این مقاله پیگیری این موضوع خواهد بود که نگرش انتقادی مارکس به سرمایهداری از چه جهت با انتخاب میان سوسیالیسم بازار و کمونیسم مرتبط است. آیا استدلالهای ضدسرمایهداریْ بیچونوچرا علیه نسخههای بازارمحور سوسیالیسم و به نفع کمونیسم هستند؟
🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1eH
#دیوید_میلر #سهراب_نیکزاد
#مارکسیسم #کمونیسم #دموکراسی #سوسیالیسم #سوسیایسم_بازار #جامعهی_بدیل
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: دیوید میلر
ترجمهی: سهراب نیکزاد
5 فوریه 2020
📝 توضیح نقد: سایت نقد انتشار زنجیرهی تازهای از مقالات پیرامون چشمانداز جامعهی آینده و دیدگاههای گوناگون و متضاد در این قلمرو را با کلیدواژهی #جامعهی_بدیل آغاز کرده است. مقاله زیر هشتمین مقاله از این سلسله مقالات است.
🔸 آن دسته از کسانی (از جمله خود من) که مدافع استفادهی گسترده از بازارهای اقتصادی بهعنوان پیششرط شکلی دوامپذیر از سوسیالیسم هستند، عموماً با نقدی مواجهه میشوند که شاید (امیدوارم نه از سر سوگیری) بتوان آن را نقدی بنیادگرایانه نامید. این مخالفت بنیادگرایانه مدعی است که هر شکلی از بازار در تضاد با اصول سوسیالیستی است؛ از این نظر که سوسیالیسم، هرچند در سطح ظاهری مشخصاً با مالکیت خصوصیِ ابزار تولید و نظام سرمایهداری در تضاد است، در سطحی ژرفتر در تقابل با انواعِ مناسبات اجتماعیِ زیادهخواهانه و رقابتجویانه قرار دارد که صرفاً سرمایهداری تجلی تماموکمال آن است. ازاینرو، بازارهای اقتصادی ذاتاً ضدسوسیالیستی هستند و در بهترین حالت میتوان آنها را همچون بخشی از مرحلهی انتقالی در مسیر شکل عالیتر سوسیالیسم شمرد که مشخصهی آن همیاری، برنامهریزی، زیست اشتراکی و ازایندست است.
🔸 در این مقاله نه امکانپذیریِ اقتصادیِ انواعواقسام این مدلها، بلکه پرسشهای مربوط به توجیهات اخلاقی آنها در کانون توجه خواهد بود. بهطور مشخص، فرض را بر این خواهم گذاشت که ایجاد جامعهای کمونیستی مطابق با توصیف مارکس از نظر اقتصادی امکانپذیر است، هرچند بهزعم من این امر قابلتردید است. بهعلاوه، با گذر از مباحث معروف و مرتبط به اینکه آیا اساساً مارکس واجد نظریهای اخلاقی بوده یا نه و اگر بوده به چه معنا، از اظهارنظرهای مارکس در خصوص سرشت انسانی و مناسبات اجتماعی بهعنوان مآخذی برای معیارهای اخلاقی بهره خواهم گرفت تا بتوانم از این دریچه این سه نظام را به شکل مقایسهای ارزیابی کنم. بیشک مارکس بهشدت منتقدِ کسانی بود که سوسیالیسم را صرفاً به معنای ساختنوپرداختن مدلی کموبیش آرمانی از جامعهای تماموکمال میدانستند که چنان جاذبهای دارد که همه بیدرنگ خواهان تحقق آن میشوند. این واقعیت به قوّت خود باقیست که مارکس تصور خود را از کمونیسم همچون «پاسخی به معمای تاریخ» ترسیم کرده بود و حتی اگر برداشت ما از مارکس این باشد که او معتقد بوده که سرمایهداری عمدتاً به دلیل بحران اقتصادی [خواهناخواه] سقوط خواهد کرد، باز هم این پرسش باقیست که چرا مردم باید مسیر «مرحلهی نخست جامعهی کمونیستی» را (که چنانکه پیشتر طرح شد، در برخی جنبهها با سوسیالیسم بازار شباهت دارد) به کمونیسم اصیل بپیمایند. برای چنین نتیجهگیریای هیچ استدلال ماتریالیستی قابلقبولی را در خود مارکس نمیتوان یافت، پس تنها پاسخِ معقول میتواند این باشد که مردم این راه را پیش خواهند گرفت چرا که تفوق اخلاقی کمونیسم مجابشان خواهد کرد.
🔸 راهبرد این مقاله پیگیری این موضوع خواهد بود که نگرش انتقادی مارکس به سرمایهداری از چه جهت با انتخاب میان سوسیالیسم بازار و کمونیسم مرتبط است. آیا استدلالهای ضدسرمایهداریْ بیچونوچرا علیه نسخههای بازارمحور سوسیالیسم و به نفع کمونیسم هستند؟
🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1eH
#دیوید_میلر #سهراب_نیکزاد
#مارکسیسم #کمونیسم #دموکراسی #سوسیالیسم #سوسیایسم_بازار #جامعهی_بدیل
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکس، کمونیسم و بازارها
نوشتهی: دیوید میلر ترجمهی: سهراب نیکزاد در راستای اهداف این مقاله، جنبههایی از بیگانگی برای ما موضوعیت دارند که، بنا به روایت مارکس، مستقیماً در سرشت سرمایهداری بهمنزلهی یک اقتصاد بازارمحور ر…