نقد
3.32K subscribers
200 photos
17 files
788 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ ورای پارادایم‌های فناورانه و اجتماعی
▫️ قرائتی سیاسی از کار مجرد به‌مثابه‌ی جوهر ارزش ‏ ‏

📝 از سلسله مقالات «نقد» درباره‌ی واکاوی انتقادی اندیشه‌های آنتونی نگری

نوشته‌ی: ماسیمو دیآنجلیس
ترجمه‌ی: دلشاد عبادی

‏29 اوت 2021‏

🔸 به‌رغم تفاوت‌های بسیار در میان نویسندگان مارکسیست، به‌نظر می‌رسد که میان آن‌ها توافقی بنیادین در رابطه با این ‏موضوع وجود دارد که موضوعِ آثار مارکس مناسبات اجتماعی و به‌طور مشخص، مناسبات اجتماعی درون سرمایه‌داری است. ‏بااین‌حال، به‌محض این‌که مؤلفان متفاوت از شرح عمومی آثار مارکس به مطالعاتِ مشخص در رابطه با مقولات متفاوتِ او، ‏مثل ارزش، بت‌وارگی کالا، نرخ سود و غیره، می‌رسند همین اجماع ضمنی نیز از بین می‌رود. در اغلب این مطالعات، ‏مقولات به‌کار رفته حیاتی از آن خویش می‌یابند و سرشت اجتماعی آن‌ها، یعنی این امر که این مقولاتْ مناسباتی اجتماعی را ‏بازنمایی می‌کنند، به‌لحاظ اکتشافی صرفاً از اعتباری حاشیه‌ای برخوردار می‌شوند.‏

🔸 من در این مقاله رویکردی را به مقوله‌ی ارزش ارائه می‌دهم که مناسباتِ سرمایه‌ـ‌کار را در مرکز مفاهیم مارکس قرار ‏می‌دهد. به‌طور مشخص، استدلال خواهم کرد که مقوله‌ی کار مجرد، یعنی جوهر ارزش، چیزی نیست جز بازنمایی تحلیلی‌ِ ‏مناسبات طبقاتی ستیزه‌آمیزِ کار. تفسیری که این‌جا ارائه می‌دهم، متفاوت است با تفسیری که برای سهولت ــ و با تأسی از ‏دِوِروی ــ آن‌ را پارادایم‌های فناورانه و اجتماعی می‌نامم. هرچند این رویکردها متفاوت با یکدیگرند، هر دو از خطای ادراکی ‏مشابهی رنج می‌برند، به این معنا که هر دو مبارزه‌ی طبقاتی را بیرون از کار مجرد بازنمایی می‌کنند، درحالی‌که در ‏صورت‌بندی من، کار مجردْ هسته‌ی بنیادینی محسوب می‌شود که جامعه‌ی سرمایه‌داری بر مبنای آن ساخته شده است. ‏امیدوارم بتوانم با تثبیت مجددِ محوریتِ کار مجرد در گفتمانِ مارکس و با نمایش این‌که محوریت یادشده چگونه سرشت عمومی ‏سلطه‌ی سرمایه‌داری و مبارزه علیه آن را تعریف می‌کند، در زمینه‌ی وارد کردن مجدد قرائتی سیاسی از مقولات مارکس در ‏بحث ارزش مشارکت داشته باشم.‏

🔸 در بخش دوم، به دو نکته‌ی مربوط به هم می‌پردازم. نخست این‌که جوهر ارزش، یعنی کار مجرد، چیزی نیست جز کار ‏در شکل سرمایه‌داری. دوم، کار مجرد، یعنی کار در شکل سرمایه‌داری، چیزی نیست جز رابطه‌ای مبارزه‌محور. یعنی، ‏مقوله‌ی ارزش که مارکس آن را به‌کار می‌گیرد، مقوله‌ای متعلق به مبارزه‌ی طبقاتی است. در بخش سوم به بحث از رابطه‌ی ‏بین کار مجرد، و از همین‌رو ارزش، و شکل ارزش، ارزش مبادله‌ای و پول می‌پردازم و درعین‌حال، به‌شکلی انتقادی به ‏ارزیابی آن‌چه «پارادایم اجتماعی» می‌نامند می‌پردازم. مسئله‌ی رابطه‌ی بین ارزش و شکل ارزش، آشکارا مسئله‌ی بت‌وارگی ‏کالایی را به میان می‌کشد که در این مقاله نمی‌توانم به آن بپردازم اما در جای دیگر به آن پرداخته‌ام.. در بخش سوم، هم‌چنین ‏ارزیابی‌ای انتقادی از پارادایم موسوم به «پارادایم فناورانه» نیز ارائه خواهم کرد.‏

🔸 نخست، مسئله‌ی ماهیت عامِ استبدادِ نظام اجتماعی‌ای است که با عنوان سرمایه‌داری شناخته می‌شود. اگر بتوانیم این ‏استبداد را به مثابه‌ی تحمیل یک رابطه‌ی کار تشخیص دهیم که خصلت‌های آن در واکاویِ کار مجرد مشخص شدند، آن‌گاه ‏می‌توان با وضوحی تمام‌عیار درباره‌ی سرشت عامِ جامعه‌ای پساسرمایه‌داری سخن گفت. پذیرش این واکاوی به معنای آن است ‏که دیگر خبری از دوگانه‌ی «برنامه» در مقابل «بازار» نیست که رادیکالیسم ما را تعدیل کند. دیگر شکل اجتماعی خاص و ‏تازه‌ای که صرفاً از تحمیلِ ماهیتی یکسان برخاسته باشد نمی‌تواند ما را مسحور کند. چرا که به قول مارکس جوان، اگر ‌‏«رادیکال بودن به معنای درک ریشه‌ای چیزها» باشد و «ریشه‌ی انسانْ خودِ انسان» باشد، آن‌گاه تنها راه چاره برای ‏رویارویی با جامعه‌ای که از طریق فروکاستن کل زندگی به کار از زندگی انسان‌زدایی می‌کند فرارفتن رادیکال از آن است. ‏دوم، نشان دادن این مسئله، دقیقاً ذیل مقوله‌ی بنیادینی که ماهیتِ سرمایه‌داری را تعریف می‌کند، معادل است با بازنماییِ ‏تلویحیِ نطفه‌ی شورش...‏

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2sD


#نقد_نگری#ماسیمو_دی‌آنجلیس #دلشاد_عبادی
#مبارزه_طبقاتی #نظریه_ارزش #سوسیالیسم #سرمایه‌داری
👇🏽

🖋@naghd_com