نقد
3.32K subscribers
200 photos
17 files
788 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ رابطه‌ی طبقه‌ی کارگر و دموکراسی در کشورهای توسعه نیاب

نوشته‌ی: علی فرزانه
27 می 2018

اگر سدِ استبداد مانعِ تشکیلِ آزادانه‌ی سازمان‌های وسیعِ مبارزه‌ی اقتصادیِ کارگران و در نتیجه مانعِ وحدتِ اولیه‌ی آنها بر زمینه‌ی دفاع از حوائجِ اولیه‌ی زندگی‌اشان در رابطه‌ی اجتماعی‌ای می‌شود که تشدیدِ مداومِ استثمارِ نیروی‌کار گرایشِ ناگزیرِ آن است، بنابراین وحدتِ مبارزه برای براندازیِ حکومتِ استبدادی، یعنی وحدتِ سیاسیِ اولیه، خود به خود در مرتبه‌ی پیش‌‌فرضِ تأمین شرایطِ مبارزه‌ی وسیعِ اقتصادیِ طبقه‌ی کارگر قرار می‌گیرد. این مبارزه علیه دستگاهِ استبدادی از لحا‌‌ظِ مقامِ تاریخی تداومِ مبارزه‌ی خودٍ کارگران در جایگاهِ طبقه‌ای مُدرن علیه استمرارِ امتیازاتِ رانتیِ پیشاسرمایه‌داری و استبدادِ مترتب بر آنهاست که در شرایطِ معاصرِ ما با بافتِ سرمایه‌داری انحصاری تنیده شده است. طبقه‌ی کارگر در همان اروپای پیشقدمِ دموکراسی همواره ناگزیر بود برای تعمیقِ دموکراسی علیه جبهه‌ی متحدِ بورژوازیِ پول‌پیشه‌ی و کالاپیشه‌ی فئودالی و بورژوازیِ صنعتیِ مُدرن که از گسترشِ دموکراسی واهمه داشت به نبردهای خونین وارد شود. در نتیجه مبارزه برای دموکراسی از نظرِ طبقه‌ی کارگر کمابیش مبارزه با طبقه‌ی سرمایه‌دار را نیز همراه داشته است که برای کسبِ قدرتِ سیاسی اغلب نزدیکی با مستبدین را به نزدیکی با طبقه‌ی کارگر ترجیح داده است.

https://wp.me/p9vUft-jB

#علی_فرزانه
#پرولتاریا #دمکراسی
#طبقه_کارگر #سوسیالیسم #لنین

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ مراتب تاکتیکی درباره‌ی موقعیت ما

نوشته‌ی: علی فرزانه
6 سپتامبر 2018

🔸 ساختار موج‌وار توسعه‌ی اعتراض‌ها ناشی از ضعف لجستیکیِ جنبش‌های‌ خود به خودی است که خود بازتاب ناممکن بودنِ ایجاد احزاب قانونی و اتحادیه‌ها در شرائط استقرار استبداد است. انرژی نارضایتیِ انباشته‌ی مردم که از مسیر تصادم روزمره با ماشین سرکوبِ امنیتی و مذهبیِ حکومت عبور می‌کند و از مبادیِ مختلف سرچشمه می‌گیرد، سرانجام طی چهار دهه‌ی محنت‌بار، در حال تصفیه شدن و تمرکز بر کانونِ سرنگونی رژیم است. با این حال این جنبش خودانگیخته که در محیط استبدادی ریشه دوانیده است از لحاظ تدارکاتی دارای آمادگی لازم برای پیشرفتِ بی‌درنگ به سمت هدفِ خود نیست. محرومیت از کمترین امکان قانونی برای تکوین و پیدائی و قوام‌یابی، در کنارِ محرومیت از آگاهی‌های واقعیِ سیاسیِ از پیش برای تسخیرِ هدف، باعث شده است که با وجودِ پُرزوریِ جنبش و ضعف تشکیلاتیِ ذاتیِ رژیم، پیوند حلقه‌های گمشده‌ی جنبش به کُندی و «آزادانه» در جذر و مدهای با فاصله‌ و «اتفاقی» صورت بگیرد و برآمد هر موجِ جدید و پیشرفتِ عمودی به سوی هدف، به توسعه‌ی افقیِ جداگانه‌ای به منزله‌ی مرحله‌ی تدارک و تجهیز عینی و ذهنی وابسته باشد.

🔸 پرسش این است که چه نوع سازماندهی وسیعِ مردمی در روند پیشرفت جنبش در شرائط ما برای هدایتِ مجموعه‌ی انرژیِ اعتراضیِ جاری مناسب است؟...

🔸 حساسیت بر سر مسائل سازماندهی کارگری مثل حساسیت بر سر مسائلِ عملیِ دیگر یکی از نشانه‌هایِ مهمِ جوهرِ سیاسیِ مارکسیسم و یکی از مراجعِ مهمِ آن برای فرود از فرازِ اندیشه‌ی عام بر مقرِ تئوری انقلابی است که هنوز در جامعه‌ی ما به غلیان نیافتاده است. این نوشته با وجود تمرکزی که بر استخراجِ نتیجه‌ی تاکتیکی در موردِ گرانیگاه سازماندهی طبقه‌ی کارگر از بطنِ ساختار سیاسیِ قدرت در کشور دارد، بجز مختصری در بند نهم نمی‌تواند بر کاوشی جامع در ریشه‌های تاریخی تناقض پیش‌گفته که مانع ایجاد این گونه حساسیت‌های عملی می‌شود توقف کند، فقط تلویحاً باید گفت به علت دیرپائی بیش از یک قرنیِ کمونیسم ایرانی این نارسائیِ مُزمن را نمی‌توان به مشکلات طبیعیِ دوران طفولیت مارکسیسم در کشور ما مراجعه داد و در حال حاضر ما با یک اپورتونیسم کهنه‌کار سر و کار داریم.

جنبشی که در حال حاضر لنگ لنگان ولی پیوسته در کشور ما در حال انعقاد است، برای این که بتواند در مسیر انقلابی مردمی و واقعاً دموکراتیک رشد کند باید در میان مدت از وضعیتِ توده‌ی بی‌شکلی که پیشروی‌اش را دشوار کرده است خارج شود و به تدریج با سازمان‌های وسیع کارگران و زحمتکشان تجهیز شود.


✔️ مقاله کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-rw

#علی_فرزانه
#مارکسیسم #جنبش_کارگری #خیزش_دی‌ماه


👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ مقایسه‌ی دو نوع جنبش خودانگیخته در جامعه‌ی ما

نوشته‌ی: علی فرزانه

‏۱۲ آوریل ۲۰۲۲

🔸 در مقطعی از دهه‌ی ۱۳۸۰ ایجاد تشکل سراسری کارگری علنی (نه قانونی) بر پایه‌ی مبارزه‌ی صنفی موجود از طرف برخی «فعالان کارگری» متأثر از احزاب مارکسیستی حاشیه‌ای همچون گرانیگاه مبارزه‌ی طبقه‌ی کارگر ایران تبلیغ می‌شد. در آن دوره‌ی خوش‌باورانه، انرژی مفید افراد فعال خرج ساختن انواع کمیته‌‌ها «برای ایجاد تشکل‌های کارگری» می‌شد که در ادامه دیگر اسمی از آن‌ها باقی‌ نماند. اگر در همان دوره اراده‌ی آگاهی وجود می‌داشت که بر اساس نظریه‌ای تاکتیکی به خصلت گرانیگاهی شورش‌های خیابانی هم‌چون روش کارآمد مبارزه‌ی انقلابی (نه به‌عنوان قیام) و چگونگی سازماندهی آن پی می‌برد، آن‌گاه انرژی نهفته از نارضایتی سیاسی انباشته در میان توده‌های کارگر و زحمتکش عمدتاً شهری که در پس توهم اصلاح‌طلبی از جمله در پس همین وضعیت یورتمه محبوس شده بود، می‌توانست دوره‌ی بیست‌ساله‌ی فروکش سیاسی جامعه را به نفع شورش خیابانی‌ کوتاه کند و شعار «اصلاح‌طلب ـ اصولگرا ـ دیگه تمومه ماجرا» را در سال ۸۴ به صورتی اجتماعی خلق و صحنه را تسخیر کند، انرژی‌ای که در چاله‌ی اصلاح‌طلبی و سپس بدل‌شدن به سوخت موتور شبه‌پوپولیسم ۸ ساله‌ی احمدی‌نژادی و آخرین واکنش خرده‌بورژوازی شهری به آن در چهار ساله‌ی اول دولت حسن روحانی به باد رفت.

🔸 شورش خودانگیخته‌ی خیابانی انتخاب طبیعی جامعه پس از چهار دهه مقابله با استبداد ساختاری است. کم‌ترین دستاورد این مضمون و شکل مبارزه این است که داروندار استعداد انقلابی جامعه را در هر دوره معلوم می‌کند و جنبش با تمام توان عینی و ذهنی خود در آن دوره‌ی معین یا شکست می‌خورد یا راه خود را می‌گشاید. مبارزه‌ی صنفی، اما، در محیط استبداد ساختاری میهن ما با گره‌ای کور روبه‌رو است؛ از یک طرف ضرورتی عینی مربوط به رابطه‌ی سرمایه است که در ابعاد نهایی‌اش می‌تواند به تضاد طبقاتی میان طبقه‌ی کارگر و طبقه‌ی سرمایه‌دار و در ایران به تضاد طبقه‌ی کارگر با حکومت سرمایه‌دار منتهی ‌شود، و از طرف دیگر ابزار اصلی پیشبرد این مبارزه، یعنی اتحادیه‌های وسیعی که اکثریت اعضای هر رشته‌ی صنعتی را در بر بگیرد به علت تسلط استبداد مطلق ناممکن است. جنبش خودانگیخته‌ی صنفی، با وجود ناگزیری‌ عینی‌اش، به این علت که از نظر سیاسی امکان متناظر با خود را در وجود حکومتی نمی‌یابد که استعداد مبادله و کنش ‌و واکنش مسالمت‌جویانه با آن را داشته باشد همواره وا می‌رود و از دستیابی به مزیت ویژه‌ی این نوع جنبش، یعنی رفع پراکندگی در میان طبقه‌کارگر باز می‌ماند.

🔸 رژیم در مواجهه با شورش با موقعیت فوق‌العاده‌ای مواجه می‌شود که به کارگیری فوری همه‌ی توش و توان انتظامی، امنیتی و تبلیغاتی‌اش را به او تحمیل می‌کند. وخامت و فشار موقعیت فوق‌العاده رژیم را وادار می‌کند خلاف مبارزه‌ی صنفی که با تاکتیک فرسوده‌کردن معترضان از طریق کم‌محلیْ از گذشت زمان به نفع خود استفاده می‌کند، در این‌جا ناگزیر تاکتیک کوتاه‌کردن زمان و سرکوب فوری را در دستور کار قرار ‌می‌دهد زیرا خلاف مبارزه‌ی صنفی با بیش‌تر شدن زمان ماندن در خیابانْ بر توان شورش افزوده می‌شود. زمان در موقعیت شورش علیه رژیم عمل می‌کند و باعث فرسودگی نیروهای قهری‌ و بالاگرفتن اختلافات داخلی‌شان می‌شود. گرایش اصلی رژیم سرکوب آنی شورش و کشتن و زخم زدن و دستگیری گسترده است...

🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید: ‏

https://wp.me/p9vUft-2V8

#علی_فرزانه #مبارزه_طبقاتی #جنبش #جنبش_مردمی

👇🏽

🖋@naghd_com‏ ‏