زبان نایینی
1.07K subscribers
4.17K photos
1.53K videos
210 files
380 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#لغتنامه_نایینی
.
دوستان مهربان، همراهان نازنین
تا کنون و در مدت پنج سال در سرفصلی با عنوان #کلمه_ترکیبهای_نایینی به واژه ها و اصطلاحات زبان محلی نایین پرداخته شد. گرچه از چند فرهنگ و لغتنامه استفاده شد و بسیاری از کلمات زبان مادری بدون ترتیب دقیق الفبایی مطرح شد اما تصمیم گرفته شد به شکل کاملتر و دقیقتر همراه با اوانگاری و استفاده واژه ها در جمله برای آموزش اسانتر و فهم دقیقتر تحت سر فصل #لغتنامه_نایینی از نو شروع شود.
از همراهان فهیم و دوستان علاقه مند خواهش و تمنادارم شکل گویش و لهجه موجود در منطقه خود را ارسال نموده تا به ان اضافه گردد.
این کار بزرگ فرهنگی ماندگار و قابل دسترس ایندگان خواهد بود.
امامی آرندی

@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
همراهان نازنین سلام
دعوت مجدد از دوستان عزیز مبنی بر اظها نظر و اعلام لهجه منطقه خود در بخش نظرات .
امروز مختصر علائم اوا نگاری برای واژه ها که جهت تسهیل در خواندن انهاست را تقدیم و ان شالله از فردا نگارش کلمات و اصطلاحات نایینی تقدیم می گردد. اگر چه یک دوره تحت عنوان "#کلمه_ترکیبهای_نایینی امده اما از نظم و ترتیب چندانی برخوردار نبود.
نشانه های آوا نگاری
آ - ā مانند ( آرت) ārt آرد
او - u مانند ( نو) nu نان
ای - i مانند ( می) mi مو
اِ - e مانند ( بِر) ber در
اُ - o مانند ( اُسمی) osmi اکنون
اَ - a مانند ( اَور) avr ابر
همچنین š صدای (ش) و č صدای ( چ) و ", "برای حمزه و بقیه حروف زبان انگلیسی برای معادلشان در فارسی است.
@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آ/ā/ آقا
آمَمد =اقا محمد، آ تقی= اقا تقی
.
آ/ ā/ نشانه جمع
در آخر پاره ای از اسامی برای تبدیل به جمع می آید:
کَرک، کرکا = مرغ، مرغها
گاهی در آخر فعل و برای تاکید می آید:
ایگر زی نَبید شِما = اگر عجله نکنید می رویم
.
آبری/ ābori/ آبرو
ابرو، اعتبار، شرف
خوی دی کار آبریش خویُش را وَنَهشت = با این کار آبرویی برای خودش نگذاشت.
.
آبری داری/ ābori dari/ آبرو داری
حفظ آبرو، صیانت از شرف و اعتبار
حَقش بی که هِرچی اوواجه، آما ابری داریش کَه= حقش بود که هر چیزی بگوید اما ابرو داری کرد.
.
آبری ریجی / ābori riji/ابرو ریزی
جَلو چَش مردم وَ یه آبری ریجیش ایکه=
جلو مردم یک ابروریزیی کرد!
.
آبری مِند/ ābori mend/ ابرومند، شایسته
عاروسی شی آبری مند بی=عروسی انها ابرومند بود.

@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آبیشم/ābišom/آویشن
آویشن گیاهی از تیره نعناعیان با برگهای باریک و گل های سفید. نوع کوهی آن بسیار معطر و دارای طبع گرم است. در طب سنتی مصرف دارد.
در برخی نقاط " آویشِم تلفظ می شود.
.
آپو /āpu/ دهان در لفظ کودکانه
واژه دهان " آیی" در اینده می آید.
در محاوره وبا کودکان مانند:
آپوت وَ کِر جون =دهنت را باز کن جانم
.
آپیزی/ āpizi/بیعار، بیکاره
شخص بیکار و پر مدعا
دین مالی آپیزیو، کُشوانیی=این خیلی بیعار است، بدرد نمی خورد.
.
@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آجی واجی/ āji vaji/ درهم، مشوش
اختلال در دید و دوگانه دیدن
چَشُم آجی واجی شو = چشمم سوسو می زند
.
آخور / āxor/ جایگاه علوفه چارپایان
مَثل:
هم از تیره خوره، هم از آخور= هم از نوبره می خورد هم از آخور
خر میزا ممد آخور گیرو= خر میرزا محمد حریص است.
.
آخر از زومون/āxer az zomoon/آخر الزمان
وصف حالت و شرایطی غیر مترقبه
آخراز زومونو وِ گر واجن زلفعلی= اخر الزمان است به کچل می گویند زلععلی.
.
آخ و وای/ āx o vay/ نالش بیمار
ناله از درد یا حالتی غیر عادی
.

@naein_name
#لغتنامه_نایینی
.
آدم نمونا/ ādem namona/ غیر از آدم
.
انکه دارای رفتار غیر انسانی است.
مانند: خوی دی آدم نمونا هناوانگیشت= با این غیر از آدم نباید نشست
.
آذقه/āzoqa/آذوقه
توشه، خواربار،
مانند: آذقه ت یابی؟= مایحتاجت تمام شد؟
.
آرت/ārt/آرد
مانند : آرتوممی در وَته، کومونم می جی دار کرته=
اردمان را بیخته ایم و غربال ان را هم آویخته ایم
.
آرتی دووه/ ārti duva/ آرت مخلوط شده در باقیمانده ظرف کره آب شده
مانند: آرتی دووه مالی خاشو= آرت ریخته شده ته ظرف کره اب شده خیلی خوشمزه است.
.
آرتی یه/ ārti ya/آرد جو
مانند: کین گوزار بو آرتی یه کیره= ادم گوزو معلوم است که نان جو خورده

@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آردورون/ārdooron/برگهای خشک ساقه گندم
.
گوسپندا شی نیی تا آردورون اوخورن= گوسفندها را ببر جای گندم زار درو شده
.
آریزه /āriza/ سنگ ریزه
.
آزامی، آزُمی/ āzomi, āāzami/ریسمانی بافته شده از موی بز
مانند: بِر والُش خوی آزامی هَبس=در جوال را نخ مویی بست
.
آسه/āssa/آهسته
.
آسه تر/āssa ter/آرامتر
یاگه آسه تر اوشور گو وچه خو درو=ظرف را اهسته تر بشور که بچه خوابه
.
آسه چو/ āssaču/آسه چو ایهنگار گو خیبر بر نشو=اهسته سخن بگو که خبر بیرون نرود
.
آسر/ āsser/آستر
پارچه که زیر لباس می دوزند
مانند : انجو و مِره مثلی آسر و ریه شیوابوی= زن و شوهر مانند استر و رویه باید باشند.

@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آسّر و ریه/ asser -o-riya/آستر و رویه
مانند: انجو ومره آسّر و ریه شی وابوی= زن و شوهر باید همانند استر و رویه باشند.
.
آسّری/āsseri/پارچه یا هر چیز مناسب آستر
مانند: دی پارچه بورا آسری خوب نی یو= این پارچه برای استری خوب نیست.
.
آسیده/ āsida/آسوده، راحت
ماننده: آسیده بو= راحت باش
.
آسین/āssin/آستین
مانند: پِرنی بی آسینُش پوشته بی= پیراهن بی آستین پوشیده بود.
.
آسونه/āssona/آستانه
تو آسونه وَ وِنیس= در آستانه نایست

@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آشوار/āšvār/پهن و فضولات قابل سوختن
تمام انچه از پهن و فضولات و ته مانده آخور چارپایان که قابل سوختن در تنور باشد.
تمثیل:
خانموت ویرو گو تیرینش اُوسُت
آشوار و پشکل و پهینُش اُوست
پیرزنی مشهور به خانمو که هنگام گرم کردن تنور از فضولات چارپایان استفاده می کرده.
.
آشه/āšah/نشسته است
افتو وَ آشه شیبیش ویوزه= در افتاب نشسته شپشهایش را می جوید.
.
آشب/āšb/نشسته باش
مانند: هیمی دم بر و آشب=همان دم در نشسته باش
.
آش یه و شلم/āš ya o šalem/آش جو شلغم
غذایی محلی و معروف در منطقه نایین که ب
از جو و نمک و کمی گوشت یا پیه در تنور پخته می شود و سشلغم به ان افزوده و کامل هم می زنند.


@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آشیری/āširi/شیر به شیر، حاملگی چند ماه پس
از زایمان

هرگاه خانمی با فاصله اندکی از زایمان دوباره حامله شود و فرزندی بیاورد به ان بچه ها آشیری یا آشوری می گویند.
.
آغنایه/āgnaya/پر شده تا انجا که ممکن است
شالکیش از که در آغنایه=شالی، شالکی( ظرف نخی بزرگ) را از کاه مملو کروه
.
آغسه / āgessa/پر شده ،مملو
بادیه ش آغسه هو= تغار خمیرش لباب است
.
آگوره/ āgora/خوراک چارپایان
خِر تو سیولجاره و آگوره کیره= الاغ در جای درو گندم نشخوار می کند.

@naein_nameh
#لغتنامه_نایینی
.
آش ارجن/ ăš arzen/آش ارزن
اشی که از دانه ارزن پوست گرفته با کمی روغن یا چربی حیوانی پخته می شد. نوع کم اب انرا پلویی می گفتند.
.
آش تورش/ ăš tooroš/ آش ترش
آشی با استفاده از جو و سیرابی گوسفند و کمی سبزی خشک و البته بوسیله قراقوروت یا ترف کاملا ترش شده.
.
آش مهره گیزر/ ăš mohra gizer/ آش
اشی محلی که از حبوبات( عدس و لوبیا) به کمک زردک حلقه ای و مقداری چربی یا گوشت تهیه می شد. لطیفه ای برای اهالی مزرعه امام ( آشی مهره گیزرم خوارته و یور یوری ایشی)
.
آش نذر/ ăš nazr/ آش حسن و حسین
اشی مخصوص ایام عزای امام حسن و امام حسین که از بلغور گندم و سبزیجات و گوشت پخته می شود.
.
آش دندن/ ăš dendon/ اش دندان
آشی مخصوص رویش دندان کودک. برخی مادران سی و سه دانه گندم را به رشته کشیده و برای رشد سریع دندان به شانه طفل می آویختند.
@naein_nameh