#سخن_روز
.
هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است۰
پنجره
فکر
هوا
عشق
زمین
مال من است
( سپهری،
هشت کتاب، صدای پای آب، ص ۲۹۷ )
سلام بر شما خوبان
@naein_nameh
.
هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است۰
پنجره
فکر
هوا
عشق
زمین
مال من است
( سپهری،
هشت کتاب، صدای پای آب، ص ۲۹۷ )
سلام بر شما خوبان
@naein_nameh
#حیوانات_محلی
.
سار یکی از پرنده های زیبایی است که زادگاه آن دردشت چوپانان هست.
سارها درچوپانان بلحاظ پوشش رنگی که دارند انواع مختلفی هستند که زیستگاه آنان درچوپانان وبوفور درمنطقه دیده میشوند.
( خبرگزاری چوپانان)
@naein_nameh
.
سار یکی از پرنده های زیبایی است که زادگاه آن دردشت چوپانان هست.
سارها درچوپانان بلحاظ پوشش رنگی که دارند انواع مختلفی هستند که زیستگاه آنان درچوپانان وبوفور درمنطقه دیده میشوند.
( خبرگزاری چوپانان)
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
.
حاج مشیرالملک نایینی
سیاح معروف سوئدی و مؤلف کویرهای ایران چنان تحت تأثیر تلاشهای شرکای انارکی برای احداث قنات چوپانان قرار گرفته که فصلی از کتابش را به چوپانان تحت عنوان《دهکده آبی در کویر》 اختصاص میدهد. اما چوپانان که بالادست عباس آباد واقع شده و خبر احداث آن به مالک عباس آباد حاج مشیرالملک نایینی وزیر قدرتمند ظل السلطان میرسد، میرزا علی محمد نجف معروف به یاسائول را مأمور پر کردن چاههای چوپانان می کند.میرزا نجف در معذور عجیبی گرفتار میشود. از یک طرف حکم وزیر لازم الاجراست و از طرفی شرکای انارکی از بستگان و
آشنایان او بودند.
بسیار فکر کرد و بالاخره میرزا نجف با اینکه یقین داشت احداث چوپانان نقصانی در آب عباس آباد ایجاد نمیکند و برای آنجا ضرری ندارد لذا بعد از فکر بسیار پیشنهاد کرد که شرکای چوپانان برای حفظ قنات سهمی را به حاج مشیر واگذار نمایند و مدار هشت روز قنات را بر ده روز بگذارند و دو روز را در تقسیم نامه به نام حاج مشیرالملک واگذار نمایند. شرکا پذیرفتند و تقسیم نامه جدید نوشته و امضاء کردند.
مشیر الملک به محض دیدن میرزا نجف《ها سبیل قوناتت کُور وَ که یا نه》 میرزا در حالیکه پاکت حاوی تقسیم نامه را روی میز میگذاشت گفت: حضرت اشرف "می شاهرِگُم ضمانت هَتی گودی قونات کاری و عباس آوای نداره"، مشیر پاکت را باز نموده و در حالیکه
لبخندی برلب داشت گفت:"سبیل کار خویتُت ایکه طرفی هم ولایتیهات اِیگرفت" در سال 1277 شمسی آب وارد استخر چوپانان شد شیرینی این موفقیت خیلی زود خستگی تمام تلاشهای سخت را از بین برد.
(نایین نامه )
@naein_nameh
.
حاج مشیرالملک نایینی
سیاح معروف سوئدی و مؤلف کویرهای ایران چنان تحت تأثیر تلاشهای شرکای انارکی برای احداث قنات چوپانان قرار گرفته که فصلی از کتابش را به چوپانان تحت عنوان《دهکده آبی در کویر》 اختصاص میدهد. اما چوپانان که بالادست عباس آباد واقع شده و خبر احداث آن به مالک عباس آباد حاج مشیرالملک نایینی وزیر قدرتمند ظل السلطان میرسد، میرزا علی محمد نجف معروف به یاسائول را مأمور پر کردن چاههای چوپانان می کند.میرزا نجف در معذور عجیبی گرفتار میشود. از یک طرف حکم وزیر لازم الاجراست و از طرفی شرکای انارکی از بستگان و
آشنایان او بودند.
بسیار فکر کرد و بالاخره میرزا نجف با اینکه یقین داشت احداث چوپانان نقصانی در آب عباس آباد ایجاد نمیکند و برای آنجا ضرری ندارد لذا بعد از فکر بسیار پیشنهاد کرد که شرکای چوپانان برای حفظ قنات سهمی را به حاج مشیر واگذار نمایند و مدار هشت روز قنات را بر ده روز بگذارند و دو روز را در تقسیم نامه به نام حاج مشیرالملک واگذار نمایند. شرکا پذیرفتند و تقسیم نامه جدید نوشته و امضاء کردند.
مشیر الملک به محض دیدن میرزا نجف《ها سبیل قوناتت کُور وَ که یا نه》 میرزا در حالیکه پاکت حاوی تقسیم نامه را روی میز میگذاشت گفت: حضرت اشرف "می شاهرِگُم ضمانت هَتی گودی قونات کاری و عباس آوای نداره"، مشیر پاکت را باز نموده و در حالیکه
لبخندی برلب داشت گفت:"سبیل کار خویتُت ایکه طرفی هم ولایتیهات اِیگرفت" در سال 1277 شمسی آب وارد استخر چوپانان شد شیرینی این موفقیت خیلی زود خستگی تمام تلاشهای سخت را از بین برد.
(نایین نامه )
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
"وَشّه وارَه"
گدا گشنه
برای دو گروه به کار می رود، اول فقیر مطلق که دریوزگی می کند و دوم اغنیای خسیس و حریص
.
" وَشگی خارت از دی نو خارت وئدرو"
گشنگی از این نوع سیری بهتر است
روزی از فرو مایگان ستاندن ننگ است
.
"وَشگی خارتُشش ویر وَشیه"
گشنه بودنش را فراموش کرده
برای تازه بدوران رسیده ها
.
"وَشیگیش ما میخا، اِنجو بابا کپیشُش خا"
گشنگیش از ان ما بود، و کپچوی ان از زن بابا
برای کسانی که بدون دسترنج از حاصل دیگران بهره میبرند.
@naein_nameh
.
"وَشّه وارَه"
گدا گشنه
برای دو گروه به کار می رود، اول فقیر مطلق که دریوزگی می کند و دوم اغنیای خسیس و حریص
.
" وَشگی خارت از دی نو خارت وئدرو"
گشنگی از این نوع سیری بهتر است
روزی از فرو مایگان ستاندن ننگ است
.
"وَشگی خارتُشش ویر وَشیه"
گشنه بودنش را فراموش کرده
برای تازه بدوران رسیده ها
.
"وَشیگیش ما میخا، اِنجو بابا کپیشُش خا"
گشنگیش از ان ما بود، و کپچوی ان از زن بابا
برای کسانی که بدون دسترنج از حاصل دیگران بهره میبرند.
@naein_nameh
Forwarded from کانال نایین ما
👌 مرمت باستانی ترین بنای شهر
هزاره های تاریخی نایین
#نارین_قلعه
رئیس اداره میراث در این رابطه گفت : بنای تاریخی نارین قلعه به عنوان دژ و کهندژ شهر نائین و به عنوان قدیمی ترین بنای تاریخی شهر متعلق به دوره پارتیان می باشد. با توجه به گذشت نزدیک به دوهزار سال از قدمت این اثر ارزشمند و به تبع آن فرسودگی شدید ایجاد شده در این مدت، نیاز به مرمت های اضطراری و حفاظتی بوده، بنابراین با پی گیری های متعدد مبلغ ده میلیارد ریال بدین منظور اختصاص یافته و با تعیین پیمانکار مجرب و انعقاد قرارداد با ایشان و بررسی های فنی توسط کارشناسان مربوطه، مرمت بنای مذکور آغاز گردید.
مدنیان افزود: در این مرحله، مرمت با هدف جلوگیری از آسیب بیشتر و استحکام بخشی بدنه ها و پی ها و مقاوم سازی و محافظت از دیوارها، انجام می پذیرد.
با توجه به اینکه مالکیت بنای نارین قلعه با پیگیری های انجام گرفته به اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی واگذار گردیده است، درنظر داریم این بنای ارزشمند را به سایت موزه تبدیل و در معرض دید گردشگران قرار دهیم.
این بنا در آبان ۱۳۵۶ به ثبت آثار ملی ایران رسید.
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
هزاره های تاریخی نایین
#نارین_قلعه
رئیس اداره میراث در این رابطه گفت : بنای تاریخی نارین قلعه به عنوان دژ و کهندژ شهر نائین و به عنوان قدیمی ترین بنای تاریخی شهر متعلق به دوره پارتیان می باشد. با توجه به گذشت نزدیک به دوهزار سال از قدمت این اثر ارزشمند و به تبع آن فرسودگی شدید ایجاد شده در این مدت، نیاز به مرمت های اضطراری و حفاظتی بوده، بنابراین با پی گیری های متعدد مبلغ ده میلیارد ریال بدین منظور اختصاص یافته و با تعیین پیمانکار مجرب و انعقاد قرارداد با ایشان و بررسی های فنی توسط کارشناسان مربوطه، مرمت بنای مذکور آغاز گردید.
مدنیان افزود: در این مرحله، مرمت با هدف جلوگیری از آسیب بیشتر و استحکام بخشی بدنه ها و پی ها و مقاوم سازی و محافظت از دیوارها، انجام می پذیرد.
با توجه به اینکه مالکیت بنای نارین قلعه با پیگیری های انجام گرفته به اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی واگذار گردیده است، درنظر داریم این بنای ارزشمند را به سایت موزه تبدیل و در معرض دید گردشگران قرار دهیم.
این بنا در آبان ۱۳۵۶ به ثبت آثار ملی ایران رسید.
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را!
چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را
- فاضل نظری
🌴❤️🌴
@naein_nameh
.
نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را!
چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را
- فاضل نظری
🌴❤️🌴
@naein_nameh
#نایین_نامه
.
به یاد مجتهد مجاهد
سیمین بهبهانی سرودهای در وصف آیتالله العظمی حسینعلی منتظری دارد .
مردی که دامان شریفش، پاکیزهتر از آسمان بود
در قطرۀ اشکش محبت، تابیده چون رنگین کمان بود
با دولت وارستگیها، در منتهای خستگیها
آیات مهر و حکم عدلش، تا مرز بیمرزی روان بود
بخشید معنی را تکامل، چونان که بخشد غنچه را گل
زیرا وجودش نیم دیگر، از خطۀ نیم جهان بود
واگشتنش را دوست دارم، بر جرئتش حرمت گذارم
با آن که بنیان کهن را، خود از نخستین بانیان بود
او ماند و آن درهای بسته، با آن دل از جور خسته
رنجیده از نامهربانی، با مهربانان مهربان بود
با فقر صاحب جاه بودن، در کنج عزلت شاه بودن
آیین انسانی چنین است، این فخر انسان آنچنان بود
مکتب به مسند وانهشتن، از بهرۀ دنیا گذشتن
در خورد هر بیدستوپا نیست، آنکس که این شد قهرمان بود
اسطورهای از استواری، اعجوبهای از مهر و یاری
هرگز نمرده است و نمیرد، مردی که سر تا پاش جان بود
@naein_nameh
.
به یاد مجتهد مجاهد
سیمین بهبهانی سرودهای در وصف آیتالله العظمی حسینعلی منتظری دارد .
مردی که دامان شریفش، پاکیزهتر از آسمان بود
در قطرۀ اشکش محبت، تابیده چون رنگین کمان بود
با دولت وارستگیها، در منتهای خستگیها
آیات مهر و حکم عدلش، تا مرز بیمرزی روان بود
بخشید معنی را تکامل، چونان که بخشد غنچه را گل
زیرا وجودش نیم دیگر، از خطۀ نیم جهان بود
واگشتنش را دوست دارم، بر جرئتش حرمت گذارم
با آن که بنیان کهن را، خود از نخستین بانیان بود
او ماند و آن درهای بسته، با آن دل از جور خسته
رنجیده از نامهربانی، با مهربانان مهربان بود
با فقر صاحب جاه بودن، در کنج عزلت شاه بودن
آیین انسانی چنین است، این فخر انسان آنچنان بود
مکتب به مسند وانهشتن، از بهرۀ دنیا گذشتن
در خورد هر بیدستوپا نیست، آنکس که این شد قهرمان بود
اسطورهای از استواری، اعجوبهای از مهر و یاری
هرگز نمرده است و نمیرد، مردی که سر تا پاش جان بود
@naein_nameh
Forwarded from یک حرف از هزاران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
قضیه فلسطین
شعری بسیار زیبا با عنوان این قضیه ، آن قضیه از مصطفی ابراهیم با صدای گرم خواننده مصری امیر عید.
@naein_nameh
.
قضیه فلسطین
شعری بسیار زیبا با عنوان این قضیه ، آن قضیه از مصطفی ابراهیم با صدای گرم خواننده مصری امیر عید.
@naein_nameh
ننه گل ممد
Basir Ahmadi ~ Music-Fa.Com
#جمعه_بازار
.
شعر 《ننه گلممد》
از مواریث فرهنگ عامه
دوستان عزیز و همراهانی که رمان معروف و ارزشمند "کلیدر" نوشته محمود دولت ابادی را خوانده اند بیشتر لذت می برند.
صد بار گفتم همچی مکو ننه گل محمد
زلفای سیا ر قمچی مکو ننه گل محمد
صد بار گفتم پلاو مخار ننه گل محمد
ور دور کوه ها تاو مخار ننه گل محمد
صد بار گفتم یاغی مرو ننه گل محمد
رفیق الداغی مرو ننه گل محمد
الداغی بی وفای ی ننه گل محمد
تا آخر با تو نیا ی ننه گل محمد
امروز که دور دورونس ننه گل محمد
اسب سیات د جاولونس ننه گل محمد
ای جاولونا همیشه نیس ننه گل محمد
اسب سیات د بیشه نیس ننه گل محمد
وصف شما د ایرونس ننه گل محمد
عکس شما د تهرونس ننه گل محمد
کو جرق و جرق شمشیرت ننه گل محمد
کو درق و درق هف تیرت ننه گل محمد
کو اجاقت کو اتاقت ننه گل محمد
کو برارای قولچماقت ننه گل محمد
گل محمد د خاو بی ی ننه گل محمد
تفنگشم برنو بی ی ننه گل محمد
او تخمرغای لای نونت ننه گل محمد
آخر نرف نیش جونت ننه گل محمد
قت بلندت شوه رفت ننه گل محمد
زن قشنگت بیوه رف ننه گل محمد
الای بمیره قاتلت ننه گل محمد
خنک ر و دل مارت ننه گل محمد
@naein_nameh
.
شعر 《ننه گلممد》
از مواریث فرهنگ عامه
دوستان عزیز و همراهانی که رمان معروف و ارزشمند "کلیدر" نوشته محمود دولت ابادی را خوانده اند بیشتر لذت می برند.
صد بار گفتم همچی مکو ننه گل محمد
زلفای سیا ر قمچی مکو ننه گل محمد
صد بار گفتم پلاو مخار ننه گل محمد
ور دور کوه ها تاو مخار ننه گل محمد
صد بار گفتم یاغی مرو ننه گل محمد
رفیق الداغی مرو ننه گل محمد
الداغی بی وفای ی ننه گل محمد
تا آخر با تو نیا ی ننه گل محمد
امروز که دور دورونس ننه گل محمد
اسب سیات د جاولونس ننه گل محمد
ای جاولونا همیشه نیس ننه گل محمد
اسب سیات د بیشه نیس ننه گل محمد
وصف شما د ایرونس ننه گل محمد
عکس شما د تهرونس ننه گل محمد
کو جرق و جرق شمشیرت ننه گل محمد
کو درق و درق هف تیرت ننه گل محمد
کو اجاقت کو اتاقت ننه گل محمد
کو برارای قولچماقت ننه گل محمد
گل محمد د خاو بی ی ننه گل محمد
تفنگشم برنو بی ی ننه گل محمد
او تخمرغای لای نونت ننه گل محمد
آخر نرف نیش جونت ننه گل محمد
قت بلندت شوه رفت ننه گل محمد
زن قشنگت بیوه رف ننه گل محمد
الای بمیره قاتلت ننه گل محمد
خنک ر و دل مارت ننه گل محمد
@naein_nameh
Forwarded from اخبار اصفهان (Heravi)
♦️زیبایی های شگفت انگیر ایراج در زمستان تماشایی است
🔹روستای کوهپایهای ایراج در شهرستان خوروبیابانک با ساختار معماری خشت و گل و سنگ، به روستای سیوسه چشمه معروف است، از این روستا در متون قرون سوم و چهارم هجری با نام «ارا» و «ارابه» یاد شده است.
🔹اقامتگاه های بوم گردی در دل روستا در زمستان پذیرای گردشگران دوستدار طبیعت کویر است.
🔹بافت تاریخی روستای ایراج در شهرستان خوروبیابانک، بخش مرکزی، دهستان نخلستان روستای ایراج دهم آذرماه سال ۱۴۰۰ به شماره ۳۳۴۸۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
🔹در مرکز محدوده بافت تاریخی روستای ایراج، بر روی یک تپه صخرهای، قلعه تاریخی و کهن با قدمت حدود اوایل اسلامی واقع شده که زیبایی بافت تاریخی روستا را دو چندان کرده است.
🔹عکاس :جواد استکی
@akhbareisfahan
🔹روستای کوهپایهای ایراج در شهرستان خوروبیابانک با ساختار معماری خشت و گل و سنگ، به روستای سیوسه چشمه معروف است، از این روستا در متون قرون سوم و چهارم هجری با نام «ارا» و «ارابه» یاد شده است.
🔹اقامتگاه های بوم گردی در دل روستا در زمستان پذیرای گردشگران دوستدار طبیعت کویر است.
🔹بافت تاریخی روستای ایراج در شهرستان خوروبیابانک، بخش مرکزی، دهستان نخلستان روستای ایراج دهم آذرماه سال ۱۴۰۰ به شماره ۳۳۴۸۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
🔹در مرکز محدوده بافت تاریخی روستای ایراج، بر روی یک تپه صخرهای، قلعه تاریخی و کهن با قدمت حدود اوایل اسلامی واقع شده که زیبایی بافت تاریخی روستا را دو چندان کرده است.
🔹عکاس :جواد استکی
@akhbareisfahan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حومه_نایین
.
روستای اَشین
این روستای خالی از سکنه تاریخ ها دارد. استاد ابراهیمی انارکی در کتاب گرانسنگ انارک از دیدگاه تاریخی، جغافیایی و اجتماعی بخشی از انرا بیان نموده اند. اگر چه گاهی به صورت " عشین" نوشته اند اما نگارش این واژه با الف صحیح به نظر می رسد.
@naein_nameh
.
روستای اَشین
این روستای خالی از سکنه تاریخ ها دارد. استاد ابراهیمی انارکی در کتاب گرانسنگ انارک از دیدگاه تاریخی، جغافیایی و اجتماعی بخشی از انرا بیان نموده اند. اگر چه گاهی به صورت " عشین" نوشته اند اما نگارش این واژه با الف صحیح به نظر می رسد.
@naein_nameh
#نایین_به_روایت_اسناد
.
هذا کتاب فروع دین الاسلام از جمله اول تکلیفات مدرسه مبارکه فاتحیه نایین شیّد الله ارکانها. بید الاقل محمد حسین بن محمد النائینی
مدرسه فاتحیه از جمله مدارس جدید که از شمول مکتبخانه خارج بود . نویسنده کتاب مرحوم علامه نایینی یا همان ایت الله نایینی است.
با سپاس از جناب اقای جابری
@naein_nameh
.
هذا کتاب فروع دین الاسلام از جمله اول تکلیفات مدرسه مبارکه فاتحیه نایین شیّد الله ارکانها. بید الاقل محمد حسین بن محمد النائینی
مدرسه فاتحیه از جمله مدارس جدید که از شمول مکتبخانه خارج بود . نویسنده کتاب مرحوم علامه نایینی یا همان ایت الله نایینی است.
با سپاس از جناب اقای جابری
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
گال تُرنَه = نوعی سوسک
سرگین غلتان
خـــــــور: سِنتال
فرخــــی: سِلگردونو
چـوپانان: قالقِرتونه
جنـــــدق: گُهگردون
مهرجـان: گُهتالونو
Sergin Ghaltaan
Khoor: Sentaal
Farokhi: Sel Gardoonoo
Choopanan: Ghaalghertoone
Jandagh: Goh Gardoon
Mehrejan: Goh Taaloonoo
@naein_nameh
.
گال تُرنَه = نوعی سوسک
سرگین غلتان
خـــــــور: سِنتال
فرخــــی: سِلگردونو
چـوپانان: قالقِرتونه
جنـــــدق: گُهگردون
مهرجـان: گُهتالونو
Sergin Ghaltaan
Khoor: Sentaal
Farokhi: Sel Gardoonoo
Choopanan: Ghaalghertoone
Jandagh: Goh Gardoon
Mehrejan: Goh Taaloonoo
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
"وَصلت با خویَه، معامله با غیریبه"
ازدواج با خویشاوند، تجارت و معامله با غیر
.
"وِل کن معامله نیو"
دست بردار نیست
کنایه از سماجت بیش از حد
.
" وَناله گو چَک وِرخُسه"
نمی گذارد لحظه ای استراحت کند
.
"ویرَق وَ گِرتا "
ورق برگشت
اوضاع احوال تغییر کرد
.
"وِ مَلوشی وات پیوالُت( گُهُت) دووا هو، خاکُش ری ریت"
به گربه گربه گفتند مدفوعت دارو است، خاک روی ان ریخت
معمولا نیاز به چیز بی ارزش انسان خسیس
برایش بسیار ارج و قرب دارد
( امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
.
"وَصلت با خویَه، معامله با غیریبه"
ازدواج با خویشاوند، تجارت و معامله با غیر
.
"وِل کن معامله نیو"
دست بردار نیست
کنایه از سماجت بیش از حد
.
" وَناله گو چَک وِرخُسه"
نمی گذارد لحظه ای استراحت کند
.
"ویرَق وَ گِرتا "
ورق برگشت
اوضاع احوال تغییر کرد
.
"وِ مَلوشی وات پیوالُت( گُهُت) دووا هو، خاکُش ری ریت"
به گربه گربه گفتند مدفوعت دارو است، خاک روی ان ریخت
معمولا نیاز به چیز بی ارزش انسان خسیس
برایش بسیار ارج و قرب دارد
( امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
#آن_روزها
.
#ادامه_تحصیل
اقای ایروانی، همشهری شریف و با محبت
نهار خوری کارکنان حوزه وزارتی ( وزارت پست و تلگراف و تلفن) در محوطه دانشکده مخابرات که پشت ساختمان دو طبقه وزارتخانه بود، قرار داشت. ظهرها کارکنان وزارتخانه جز وزیر به انجا می رفتند.سلف سرویس ما هم در طبقه زیرین دانشکده بود با غذای نسبتا خوب و ارزان، چلوکباب و جوجه کباب ۱۵ ریال و هفته ای یک بار یا گاهی بیشتر. روزی بعد از نهار در محوطه چمن و زیر درختچه های گل با احمد اقا طیبی لم داده و حتی دراز کش بودیم و بر سبیل عادت بلند، بلند به زبان مادری( نایینی) گپ می زدیم، در این اثنا سه نفر میانسال با لباس مرتب و کراوات در حال رفتن به نهار خوری وزارتخانه بودند که یکی از انها از بقیه جدا شده و مستقیم به طرف ما آمد. من و احمد حیرت زده نیم خیز شده و چون به نزدیکی ما رسید گفت" تا اوینم دی همشهریا کی ان گو زوون خویمی هنگاران" ما بلادرنگ ایستادیم و سلام کردیم. گفت "می ایراونی یی رئیس دفتر وزیر، شوما کیید؟" ما اسممان و فامیلی خود را گفتیم، سپس از اسم پدر و پدر بزرگ ما نیز سوال نمود. معلوم بود انها را می شناسد. چون دوستانش منتظر بودند به محل دفترش اشاره و گفت "حتمی پیش می ایید" و خدا حافظی نموده به دوستانش پیوست.
مدتی بعد با احمد اقا رفتیم این همشهری را ببینیم. نگهبان با تندی گفت اقای ایروانی وقت ندارند و باید هماهنگ کنید. با این پا و ان پا کردن ما از طریق تلفن داخلی سوالی کرد و نامتان چیست؟ سپس به ما راهنمایی نمود که کجا برویم. دفتر اقای ایروانی بسیار شلوغ و به عبارتی محشر کبری بود. دم در ایستادیم، تو این شلوغی دیدیم اقای ایروانی امد و ما را به نزدیک میز کارش و چند مبلی که بود راهنمایی نمود و تلفنی سفارش چای داد. وقتی ما را گیج و مبهوت دید گفت "ائرو جلسه مدیر کل ها و وزیرو، شوما راحت بید. با گذاشتن گوشی تلفنی روی میز عسلی جلو ما گفت" تا می هنداجمون وِ دی گَله نی شوما تیلفن کیرید و چایتی وخورید" .
پس از انکه حضرات را جمع و جور و هماهنگی جلسه را انجام داد به نزد ما برگشت. باز حرف نایین و مردم و اوضاع نایین بود. این کشش و علاقه به زادگاه کاملا مشهود بود. بار دیگری که رفتیم دفتر مهندس کریم معتمدی وزیر را که خالی بود به ما نشان داد. نمی توانم با دم و دستگاه دفتر و دسک وزرا و مقامات الان مقایسه کنم. به دلایلی دفتر مدیر حوزه وزارتی که از اشنایان است و دیده ام به مراتب از دفتر وزیر سابق مخابرات مجللتر است. خلاصه اقای ایروانی چنان با محبت و صمیمی برخورد می کرد که رویمان باز بود. قبولی دانشکده دو مرحله ای بود. قبولی در آزمون و مصاحبه ، برای دوستی که در آزمون قبول اما در مصاحبه پذیرفته نشده بود به نزد اقای ایروانی رفته و تقاضای مساعدت کردم و ایشان در حضورم با معاون آموزشی دانشکده صحبت کردند. باور کنید چون از ملاقات ایشان برگشتم دیدم در انتهای لیست نام او را با خودکار اضافه کرده بودند. زمان گذشت و روزگار چرخید و ما در استخدام مخابرات و با شهید دکتر قندی مرتبط بودیم. از دیدن اقای ایروانی ذوق زده شدم و ابراز احساسات بسیار نمودم. گفت" می بازنشسه گرتایی، دوباره دعوت و کارشی کرته، اما می جون خوی دیا اُووم تو یه جو ناشو" و درست هم می گفت چون کار مجددش به یک سال هم نرسید.
برای ان همشهری با محبت اگر زنده هستند ارزوی شادی و سلامتی و اگر به دیار باقی هجرت نموده اند طلب رحمت واسعه الهی دارم.
ادامه دارد......
✍امامی آرندی
@naein_nameh
.
#ادامه_تحصیل
اقای ایروانی، همشهری شریف و با محبت
نهار خوری کارکنان حوزه وزارتی ( وزارت پست و تلگراف و تلفن) در محوطه دانشکده مخابرات که پشت ساختمان دو طبقه وزارتخانه بود، قرار داشت. ظهرها کارکنان وزارتخانه جز وزیر به انجا می رفتند.سلف سرویس ما هم در طبقه زیرین دانشکده بود با غذای نسبتا خوب و ارزان، چلوکباب و جوجه کباب ۱۵ ریال و هفته ای یک بار یا گاهی بیشتر. روزی بعد از نهار در محوطه چمن و زیر درختچه های گل با احمد اقا طیبی لم داده و حتی دراز کش بودیم و بر سبیل عادت بلند، بلند به زبان مادری( نایینی) گپ می زدیم، در این اثنا سه نفر میانسال با لباس مرتب و کراوات در حال رفتن به نهار خوری وزارتخانه بودند که یکی از انها از بقیه جدا شده و مستقیم به طرف ما آمد. من و احمد حیرت زده نیم خیز شده و چون به نزدیکی ما رسید گفت" تا اوینم دی همشهریا کی ان گو زوون خویمی هنگاران" ما بلادرنگ ایستادیم و سلام کردیم. گفت "می ایراونی یی رئیس دفتر وزیر، شوما کیید؟" ما اسممان و فامیلی خود را گفتیم، سپس از اسم پدر و پدر بزرگ ما نیز سوال نمود. معلوم بود انها را می شناسد. چون دوستانش منتظر بودند به محل دفترش اشاره و گفت "حتمی پیش می ایید" و خدا حافظی نموده به دوستانش پیوست.
مدتی بعد با احمد اقا رفتیم این همشهری را ببینیم. نگهبان با تندی گفت اقای ایروانی وقت ندارند و باید هماهنگ کنید. با این پا و ان پا کردن ما از طریق تلفن داخلی سوالی کرد و نامتان چیست؟ سپس به ما راهنمایی نمود که کجا برویم. دفتر اقای ایروانی بسیار شلوغ و به عبارتی محشر کبری بود. دم در ایستادیم، تو این شلوغی دیدیم اقای ایروانی امد و ما را به نزدیک میز کارش و چند مبلی که بود راهنمایی نمود و تلفنی سفارش چای داد. وقتی ما را گیج و مبهوت دید گفت "ائرو جلسه مدیر کل ها و وزیرو، شوما راحت بید. با گذاشتن گوشی تلفنی روی میز عسلی جلو ما گفت" تا می هنداجمون وِ دی گَله نی شوما تیلفن کیرید و چایتی وخورید" .
پس از انکه حضرات را جمع و جور و هماهنگی جلسه را انجام داد به نزد ما برگشت. باز حرف نایین و مردم و اوضاع نایین بود. این کشش و علاقه به زادگاه کاملا مشهود بود. بار دیگری که رفتیم دفتر مهندس کریم معتمدی وزیر را که خالی بود به ما نشان داد. نمی توانم با دم و دستگاه دفتر و دسک وزرا و مقامات الان مقایسه کنم. به دلایلی دفتر مدیر حوزه وزارتی که از اشنایان است و دیده ام به مراتب از دفتر وزیر سابق مخابرات مجللتر است. خلاصه اقای ایروانی چنان با محبت و صمیمی برخورد می کرد که رویمان باز بود. قبولی دانشکده دو مرحله ای بود. قبولی در آزمون و مصاحبه ، برای دوستی که در آزمون قبول اما در مصاحبه پذیرفته نشده بود به نزد اقای ایروانی رفته و تقاضای مساعدت کردم و ایشان در حضورم با معاون آموزشی دانشکده صحبت کردند. باور کنید چون از ملاقات ایشان برگشتم دیدم در انتهای لیست نام او را با خودکار اضافه کرده بودند. زمان گذشت و روزگار چرخید و ما در استخدام مخابرات و با شهید دکتر قندی مرتبط بودیم. از دیدن اقای ایروانی ذوق زده شدم و ابراز احساسات بسیار نمودم. گفت" می بازنشسه گرتایی، دوباره دعوت و کارشی کرته، اما می جون خوی دیا اُووم تو یه جو ناشو" و درست هم می گفت چون کار مجددش به یک سال هم نرسید.
برای ان همشهری با محبت اگر زنده هستند ارزوی شادی و سلامتی و اگر به دیار باقی هجرت نموده اند طلب رحمت واسعه الهی دارم.
ادامه دارد......
✍امامی آرندی
@naein_nameh
Forwarded from گنجینه مشاهیر نجف آباد (گنجینه مشاهیر نجف آباد)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
✍یک اثر
✍تاریخی یک شناسنامه نیست
که اگر از بین رفت المثنی شود اگر از بین رفت با پول و استادان ماهر هم نمیشود درست کرد....
✍تاریخی یک شناسنامه نیست
که اگر از بین رفت المثنی شود اگر از بین رفت با پول و استادان ماهر هم نمیشود درست کرد....
#نایین_نامه
.
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
برای بزرگداشت مرحوم حاج محمد طیبی که بیش از چهل روز از وفات او می گذرد.
مرحوم طیبی از جمله مردان نیک و محترم نایین که رحلت او به دلایلی برایم غم انگیز بود، بدین وسیله به محضر جناب احمد اقا طیبی و حضرت اقای اعظمی نایینی و سایر فرزندان و وابستگان تسلیت عرض می کنم.
@naein_nameh
.
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
برای بزرگداشت مرحوم حاج محمد طیبی که بیش از چهل روز از وفات او می گذرد.
مرحوم طیبی از جمله مردان نیک و محترم نایین که رحلت او به دلایلی برایم غم انگیز بود، بدین وسیله به محضر جناب احمد اقا طیبی و حضرت اقای اعظمی نایینی و سایر فرزندان و وابستگان تسلیت عرض می کنم.
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حکایت
.
آورده اند چون عبدالله خان ازبک
خراسان را تصرف کرد بر سر قبر
رستم آمد و این بیت را خواند:
سر از خاک بردار و ایران ببین
بکام دلیران توران ببین
وزیر او گفت :
رستم جوابی دارد که اگر اجازه
دهید آن را بگویم ..؟
گفت : بگو
فرمود رستم در جواب می گوید :
چو بیشه تهی ماند از نره شیر
شغالان به بیشه درآید دلیر
چوبیشه ز شیران تهی یافتند
سگان فرصت روبهی یافتند ...
@naein_nameh
.
آورده اند چون عبدالله خان ازبک
خراسان را تصرف کرد بر سر قبر
رستم آمد و این بیت را خواند:
سر از خاک بردار و ایران ببین
بکام دلیران توران ببین
وزیر او گفت :
رستم جوابی دارد که اگر اجازه
دهید آن را بگویم ..؟
گفت : بگو
فرمود رستم در جواب می گوید :
چو بیشه تهی ماند از نره شیر
شغالان به بیشه درآید دلیر
چوبیشه ز شیران تهی یافتند
سگان فرصت روبهی یافتند ...
@naein_nameh