#آن_روزها
.
#ادامه_تحصیل
تفنگ ساچمه ای
گرچه خاطرات مولوی و کوچه درویشها بسیار اما به ناچار باید سری به محل تحصیل ( دانشکده مخابرات) بزنیم. در آینده ضمن بیان خاطرات سعی در معرفی کلی انجا خواهد شد، اما اکنون خاطره ای شنیدنی:
در ان روزها بر خلاف امروزه تعداد دختران متقاضی رشته های فنی بسیار کم بود. در کلاس سی نفره ما دو دختر خانم بودند که یکی ریز نقش با لباس سنگین و رنگین و بدون روسری که ارمنی بود. دیگری با قامتی بلندتر که یا طهرانی بود یا اطراف تهران ولی بسیار جلف و سبک، با لباسهایی که بخشی از سر و سینه و گردن تا پشت سر باز بود .
داخل پرانتز بگویم حجاب برخی خانمها در دهه پنجاه تهران بدون روسری و چادر اما مرتب و آراسته بود. تک و توک دخترانی بودند با شورتک یا لباس بدن نما که در اقلیت بودند البته بجز مهمانی ها و عروسی ها که فرق می کرد.
الغرض در کلاس ما دو سه نفر اصفهانی بودند که تعصب زیاد داشتند و از حجاب همکلاسی مان ناراضی بودند. ابتدا نزد استاد ادبیات فارسی ( یادش بخیر) که آخوندی شیک پوش و خوش چهره به نام دکتر علی اکبر صادقی ( پدر خانم اقای خاتمی ) رفته در مورد لباس این خانم شکایت می کنند،و او بچه ها را از دخالت و فضولی بر حذر نموده و سفارش به احترام می کند. لذا بچه ها که حساب دستشان می آید از رفتن نزد رئیس آموزش که خانمی زیبا بود ( خانم روحانی) منصرف و نقشه ای طرح می کنند. ( ترفندی نادرست و غیر اخلاقی) برای این کار از تعدای ماش و لوله خودکار بیک استفاده می کنند.
روزی در کلاس استاد کامکار ( استاد فیزیک) این خانم همکلاسی جیغ کشید و گفت زنبور گردنم را گزید. استاد و دیگران گفتند زنبوری وجود ندارد. پس از چند دقیقه ان خانم در حال گریه از استاد اجازه گرفته و از کلاس خارج شد. خیلی ها از موضوع با خبر نشدند، منجمله خود من که بعد فهمیدم کار اصفهانی ها بوده و از طریق شلیک ماش به قسمتهایی از بدن برهنه او وی را مجازات کرده بودند.
ناگفته نماند که از طرف مسولین دانشکده نیز سختگیری های عجیبی وجود داشت، من با گروه انها ارتباطی نداشتم اما گاهی به نمازخانه می رفتم و دیدم که کتاب نهج البلاغه را جمع اوری نموده اند. دوستان مذهبی هم به کوه می رفتند و هم جلسه های تفسیر و غیره داشتند. این خاطرات را بدون حب و بغض و بر اساس انچه دیده ام در این جا نقل می کنم.
ادامه دارد.....
✍ امامی آرندی
@naein_nameh
.
#ادامه_تحصیل
تفنگ ساچمه ای
گرچه خاطرات مولوی و کوچه درویشها بسیار اما به ناچار باید سری به محل تحصیل ( دانشکده مخابرات) بزنیم. در آینده ضمن بیان خاطرات سعی در معرفی کلی انجا خواهد شد، اما اکنون خاطره ای شنیدنی:
در ان روزها بر خلاف امروزه تعداد دختران متقاضی رشته های فنی بسیار کم بود. در کلاس سی نفره ما دو دختر خانم بودند که یکی ریز نقش با لباس سنگین و رنگین و بدون روسری که ارمنی بود. دیگری با قامتی بلندتر که یا طهرانی بود یا اطراف تهران ولی بسیار جلف و سبک، با لباسهایی که بخشی از سر و سینه و گردن تا پشت سر باز بود .
داخل پرانتز بگویم حجاب برخی خانمها در دهه پنجاه تهران بدون روسری و چادر اما مرتب و آراسته بود. تک و توک دخترانی بودند با شورتک یا لباس بدن نما که در اقلیت بودند البته بجز مهمانی ها و عروسی ها که فرق می کرد.
الغرض در کلاس ما دو سه نفر اصفهانی بودند که تعصب زیاد داشتند و از حجاب همکلاسی مان ناراضی بودند. ابتدا نزد استاد ادبیات فارسی ( یادش بخیر) که آخوندی شیک پوش و خوش چهره به نام دکتر علی اکبر صادقی ( پدر خانم اقای خاتمی ) رفته در مورد لباس این خانم شکایت می کنند،و او بچه ها را از دخالت و فضولی بر حذر نموده و سفارش به احترام می کند. لذا بچه ها که حساب دستشان می آید از رفتن نزد رئیس آموزش که خانمی زیبا بود ( خانم روحانی) منصرف و نقشه ای طرح می کنند. ( ترفندی نادرست و غیر اخلاقی) برای این کار از تعدای ماش و لوله خودکار بیک استفاده می کنند.
روزی در کلاس استاد کامکار ( استاد فیزیک) این خانم همکلاسی جیغ کشید و گفت زنبور گردنم را گزید. استاد و دیگران گفتند زنبوری وجود ندارد. پس از چند دقیقه ان خانم در حال گریه از استاد اجازه گرفته و از کلاس خارج شد. خیلی ها از موضوع با خبر نشدند، منجمله خود من که بعد فهمیدم کار اصفهانی ها بوده و از طریق شلیک ماش به قسمتهایی از بدن برهنه او وی را مجازات کرده بودند.
ناگفته نماند که از طرف مسولین دانشکده نیز سختگیری های عجیبی وجود داشت، من با گروه انها ارتباطی نداشتم اما گاهی به نمازخانه می رفتم و دیدم که کتاب نهج البلاغه را جمع اوری نموده اند. دوستان مذهبی هم به کوه می رفتند و هم جلسه های تفسیر و غیره داشتند. این خاطرات را بدون حب و بغض و بر اساس انچه دیده ام در این جا نقل می کنم.
ادامه دارد.....
✍ امامی آرندی
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مشاهیر_نایین
.
اقای سروش صحت نایینی
سروش صحت نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون ، در سال ۱۳۴۴ در اصفهان متولد شد. وی برادر زاده جناب اقای حسن صحت فرهنگی قدیمی نایین است. معروفترین برنامه ایشان کتاب باز بود که اخیرا تعطیل شده است. در گفتگوی حاضر به مرحوم میرزا حسنعلی شریف مجد الاطبا( حاج آخوند) اشاره می کنند .
در کتاب دودمانهای قدیم مرحوم امامی آمده:
ایشان خیلی زرنگ و زیرک بود و با وجودی که تحصیلات طب ننموده معالجاتی می کردند و در علم سحر و طلسمات نیز دستی داشتند. اما فرزند ایشان مرحوم میرزا علی اصغر ( صحت) که به شغل دارو فروشی اشتغال و داروخانه ایشان تابلو صحت داشته و با معاضدت دکتر طبا در سال ۱۳۲۷ در وزارت بهداری مشغول به خدمت میشوند. اقای سروش صحت فرزند میرزا مهدی خان اولین پسر مرحوم میرزا علی اصغر صحت هستند.
با سپاس از جناب اقای نظری فعال فرهنگی به خاطر این ویدئوی زیبا
@naein_nameh
.
اقای سروش صحت نایینی
سروش صحت نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون ، در سال ۱۳۴۴ در اصفهان متولد شد. وی برادر زاده جناب اقای حسن صحت فرهنگی قدیمی نایین است. معروفترین برنامه ایشان کتاب باز بود که اخیرا تعطیل شده است. در گفتگوی حاضر به مرحوم میرزا حسنعلی شریف مجد الاطبا( حاج آخوند) اشاره می کنند .
در کتاب دودمانهای قدیم مرحوم امامی آمده:
ایشان خیلی زرنگ و زیرک بود و با وجودی که تحصیلات طب ننموده معالجاتی می کردند و در علم سحر و طلسمات نیز دستی داشتند. اما فرزند ایشان مرحوم میرزا علی اصغر ( صحت) که به شغل دارو فروشی اشتغال و داروخانه ایشان تابلو صحت داشته و با معاضدت دکتر طبا در سال ۱۳۲۷ در وزارت بهداری مشغول به خدمت میشوند. اقای سروش صحت فرزند میرزا مهدی خان اولین پسر مرحوم میرزا علی اصغر صحت هستند.
با سپاس از جناب اقای نظری فعال فرهنگی به خاطر این ویدئوی زیبا
@naein_nameh
زبان نایینی
#آموزش_گویش_نایینی . رباعی زیبا از شاعر معاصر جناب اقای نعمت الله پاکدامن ( شاکر نایینی) در کتاب اشعار گویشی نایین و حومه . وَچووا چَش وَکیریت زندگی آسون گو نییو همه چی مثل طولا گِرتایَه اَرزُن گو نییو دُتووا و پُرووا چهرشی خندون گو نییو کت و شلوار وَپوشن…
سلام وادب واحترام جناب امامی عزیز شعر زیبای ( وچووا چش و کیریت زندگی آسون گو نییه) ارسالی شما را مطالعه میکردم، ،بیادم افتاد زمانی که دانش اموز بودم . عده ای در انتخابات نایین شعری برای کاندید رقیب می خواندند یک بیت ان را بخاطر دارم ( وچووا چش وکیرید باز ابی نوبر یومییه)( دین دی پسا ابی با تنگل و باقر یومییه) بقیه ابیات را فراموش کرده ام 🔰 ایا این اشعار را بطور کامل دارید متشکرم
با سپاس فراوان از استاد بزرگوار جناب دکتر اکبری و توجه ایشان ، متاسفانه بنده ادامه این شعر زیبا را ندیده ام، نظر به بی حاصل و بی معنی بودن انتخابات مستدعی است دوستان بزرگوار از جهت حفظ فرهنگ عامه چنانچه ادامه بیت:
وچوا چَش وکیرید باز اَبی نوبِر یومیه
دین دی پسا ابی با تِنگُل و با قِر یومیه
را میدانید، به اشتراک بگذارید.
ترجمه:
بچه ها چشم باز کنید بار دیگر این تحفه امده
او این دفعه دیگر بابشکن و با رقص آمده
@naein_nameh
با سپاس فراوان از استاد بزرگوار جناب دکتر اکبری و توجه ایشان ، متاسفانه بنده ادامه این شعر زیبا را ندیده ام، نظر به بی حاصل و بی معنی بودن انتخابات مستدعی است دوستان بزرگوار از جهت حفظ فرهنگ عامه چنانچه ادامه بیت:
وچوا چَش وکیرید باز اَبی نوبِر یومیه
دین دی پسا ابی با تِنگُل و با قِر یومیه
را میدانید، به اشتراک بگذارید.
ترجمه:
بچه ها چشم باز کنید بار دیگر این تحفه امده
او این دفعه دیگر بابشکن و با رقص آمده
@naein_nameh
#جمعه_بازار
.
به روزگار شبی بیسحر نخواهد ماند
چو چشم باز کنی صبحِ شبنورد اینجاست ...
#هوشنگ_ابتهاج
@naein_nameh
.
به روزگار شبی بیسحر نخواهد ماند
چو چشم باز کنی صبحِ شبنورد اینجاست ...
#هوشنگ_ابتهاج
@naein_nameh
#جمعه_بازار
.
فریدون مشیری
ساحل افتاده گفت:«گر چه بسی زيستم
هيچ نه معلوم شد آه كه من كيستم»
موج ز خود رفته ای، تيز خراميد و گفت:
«هستم اگر می روم گر نروم نيستم»
«محمد اقبال لاهوری»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فلسفه حيات
موج ز خود رفته رفت
ساحل افتاده ماند .
اين، تن فرسوده را،
پاي به دامن كشيد؛
و آن سر آسوده را،
سوي افق ها كشاند.
***
ساحل تنها، به درد
در پي او ناله كرد:
«موج سبكبال من،
بي خبر از حال من،
پاي تو در بند نيست.
بر سر دوشت، چو من،
كوه دماوند نيست.
«هستم اگر می روم» خوشتر ازين پند نيست .
بسته به زنجير را ليك خوش آيند نيست.»
***
ناله خاموش او، در دلم آتش فكند
رفتن؟ ماندن؟ كدام؟ ای دل انديشمند؟
گفت:«به پايان راه، هر دو به هم مي رسند»
عمر گذر كرده را غرق تماشام شدم:
سينه كشان همچو موج، راهي دريا شدم
هستم اگر ميروم، گفتم و رفتم چو باد
تن، همه شوق و اميد، جان همه آوا شدم
بس به فراز و نشيب، رفتم و باز آمدم،
زآنهمه رفتن چه سود؟ خشت به دريا زدم!
شوق در آمد ز پای، پای درآمد به سنگ
و آن نفس گرم تاز، در خم و پيچ درنگ؛
اكنون، ديگر، دريغ، تن به قضا داده است!
موج ز خود رفته بود، ساحل افتاده است
@naein_nameh
.
فریدون مشیری
ساحل افتاده گفت:«گر چه بسی زيستم
هيچ نه معلوم شد آه كه من كيستم»
موج ز خود رفته ای، تيز خراميد و گفت:
«هستم اگر می روم گر نروم نيستم»
«محمد اقبال لاهوری»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فلسفه حيات
موج ز خود رفته رفت
ساحل افتاده ماند .
اين، تن فرسوده را،
پاي به دامن كشيد؛
و آن سر آسوده را،
سوي افق ها كشاند.
***
ساحل تنها، به درد
در پي او ناله كرد:
«موج سبكبال من،
بي خبر از حال من،
پاي تو در بند نيست.
بر سر دوشت، چو من،
كوه دماوند نيست.
«هستم اگر می روم» خوشتر ازين پند نيست .
بسته به زنجير را ليك خوش آيند نيست.»
***
ناله خاموش او، در دلم آتش فكند
رفتن؟ ماندن؟ كدام؟ ای دل انديشمند؟
گفت:«به پايان راه، هر دو به هم مي رسند»
عمر گذر كرده را غرق تماشام شدم:
سينه كشان همچو موج، راهي دريا شدم
هستم اگر ميروم، گفتم و رفتم چو باد
تن، همه شوق و اميد، جان همه آوا شدم
بس به فراز و نشيب، رفتم و باز آمدم،
زآنهمه رفتن چه سود؟ خشت به دريا زدم!
شوق در آمد ز پای، پای درآمد به سنگ
و آن نفس گرم تاز، در خم و پيچ درنگ؛
اكنون، ديگر، دريغ، تن به قضا داده است!
موج ز خود رفته بود، ساحل افتاده است
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تاریخچه_نایین
.
رباط بلاباد
تا ابد آباد باد این رباط دلگشا ( ۱۰۶۲ ه-ق)
ویدئویی زیبا از جناب اقای رسول نظری
@naein_nameh
.
رباط بلاباد
تا ابد آباد باد این رباط دلگشا ( ۱۰۶۲ ه-ق)
ویدئویی زیبا از جناب اقای رسول نظری
@naein_nameh
Forwarded from یک حرف از هزاران
#یاد_ها | ۱۰ آذر، شهادت مدرس
شوخی های مدرس: نیک و نیکچه
🔹از آن شاهکارهای سیاسی مرحوم سید حسن مدرس نقل میکنند که در همان دوره یک موجی پیدا شده بود - که هر چند وقت یک بار هم پیدا میشود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود - که ما باید لغات بیگانه (به قول اینها) را از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلًا نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد.
🔹این موج در مجلس هم راه پیدا کرده بود و میخواستند آن را به صورت یک قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فکر مبارزه میکرد.
گاهی یک شوخی، یک متلک، یک هو کردن اثرش از چند برهان بیشتر است. گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی میشِد! (به قول خودش؛ اصفهانی بود) و چه از آب در میآید!
🔹رو کرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنِس، اسم جنابعالی هم حسینِس. حالا این اسمها را میخواهند تبدیل کنند به فارسی. پس من میشوم «نیک»، حسین هم که تصغیر حسن است میشود نیکچه، پس بعد از این من نیکم شما نیکچه، مثل دیگ و دیگچه!
🔹چند تا از اینها را با همدیگر جور کرد، مجلس خندید و لایحه با همین [شوخی] از بین رفت.
📚 استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۶، ص ۱۹۵
@yekhezaran
شوخی های مدرس: نیک و نیکچه
🔹از آن شاهکارهای سیاسی مرحوم سید حسن مدرس نقل میکنند که در همان دوره یک موجی پیدا شده بود - که هر چند وقت یک بار هم پیدا میشود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود - که ما باید لغات بیگانه (به قول اینها) را از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلًا نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد.
🔹این موج در مجلس هم راه پیدا کرده بود و میخواستند آن را به صورت یک قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فکر مبارزه میکرد.
گاهی یک شوخی، یک متلک، یک هو کردن اثرش از چند برهان بیشتر است. گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی میشِد! (به قول خودش؛ اصفهانی بود) و چه از آب در میآید!
🔹رو کرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنِس، اسم جنابعالی هم حسینِس. حالا این اسمها را میخواهند تبدیل کنند به فارسی. پس من میشوم «نیک»، حسین هم که تصغیر حسن است میشود نیکچه، پس بعد از این من نیکم شما نیکچه، مثل دیگ و دیگچه!
🔹چند تا از اینها را با همدیگر جور کرد، مجلس خندید و لایحه با همین [شوخی] از بین رفت.
📚 استاد شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج ۶، ص ۱۹۵
@yekhezaran
Forwarded from سلام چوپانان
کَشـمالَریز kash,mAlariz
Anonymous Quiz
43%
کاسه کشمال
13%
قیلیز، توف
34%
پشت سرهم، به ردیف
10%
یهویی، بدون آمادگی
#مثل_حکم_نایینی
.
"وِ اندازی حبه ات اِنگار"
به اندازه سهمت حرف بزن
یکی از واحدهای تقسیم اراضی و املاک دانگ است که شامل ۱۲ حبه است، بنابراین اغلب روستاها شش دانگ که میشود ۷۲ حبه
.
"وِ بِر واجَه گو دیفال وَرَسه"
به در می گوید که دیوار بشنود
تفهیم غیر مستقیم مسئله
.
"وِ بِری بَسّه خا"
به در بسته خورد
به هدفش نرسید
.
"وِ بَشنُش نا بُنا"
به وجودش، هیکلش نمی توان پوشاند
طفره و عدم قبول کاری اشتباه از طرف انجام دهنده
.
"وِ وی یه بِنده گو چونار ایلَرزه"
به بید می زند که چنار بلرزد
عواقب پس لرزه بدتر از اصل زلزله
(امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
.
"وِ اندازی حبه ات اِنگار"
به اندازه سهمت حرف بزن
یکی از واحدهای تقسیم اراضی و املاک دانگ است که شامل ۱۲ حبه است، بنابراین اغلب روستاها شش دانگ که میشود ۷۲ حبه
.
"وِ بِر واجَه گو دیفال وَرَسه"
به در می گوید که دیوار بشنود
تفهیم غیر مستقیم مسئله
.
"وِ بِری بَسّه خا"
به در بسته خورد
به هدفش نرسید
.
"وِ بَشنُش نا بُنا"
به وجودش، هیکلش نمی توان پوشاند
طفره و عدم قبول کاری اشتباه از طرف انجام دهنده
.
"وِ وی یه بِنده گو چونار ایلَرزه"
به بید می زند که چنار بلرزد
عواقب پس لرزه بدتر از اصل زلزله
(امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
#نایین_نامه
.
آسمان کویر
از کویر درخشان تا خفگی هوای پایتخت!
دیشب کویر هوای سردی داشت. آسمانش هم غرق در ستاره بود. با همسرم که از سیرجان برمیگشتیم، ماشینمان درست وسط جادۀ نائین به اردستان پنچر شد. در سوز سرما لاستیک لت و پار شده را عوض کردیم و به راه افتادیم.
همین که از جادۀ فرودگاه به آزاد راه ساوه - تهران وارد شدیم، چنان غلظتی از آلودگی، حوالی پرند و رباطکریم را در خود مدفون کرده بود که بخشی از حلاوت سفر را تباه کرد! با خود گفتم؛ در این روزگار اگر حکومتی نتواند هوای خداداد و مفت را برای تنفس مردم خود پاکیزه نگه دارد، نباید امید هیچ کار بنیادی دیگری از آن داشت.
نخستین شرط کارآمدی و نشانۀ پیشرفت واقعی و علامت توسعۀ متوازن، پاک نگهداشتن هوای صاف و زلال از آلودگی است. متأسفانه در کشور ما نه حکومت هیچ نوع برنامهای برای نجات مردم از عفریت کُشندۀ آلودگی دارد و نه بسیاری از مردم آن را اولویت خود میدانند.
باری، مراسم رونمایی از کتاب "سیاست در ذهن و زندگی یونانیان" بیش از حد انتظارم، گرم و شلوغ و صمیمانه بود. در بارهاش خواهم نوشت.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
.
آسمان کویر
از کویر درخشان تا خفگی هوای پایتخت!
دیشب کویر هوای سردی داشت. آسمانش هم غرق در ستاره بود. با همسرم که از سیرجان برمیگشتیم، ماشینمان درست وسط جادۀ نائین به اردستان پنچر شد. در سوز سرما لاستیک لت و پار شده را عوض کردیم و به راه افتادیم.
همین که از جادۀ فرودگاه به آزاد راه ساوه - تهران وارد شدیم، چنان غلظتی از آلودگی، حوالی پرند و رباطکریم را در خود مدفون کرده بود که بخشی از حلاوت سفر را تباه کرد! با خود گفتم؛ در این روزگار اگر حکومتی نتواند هوای خداداد و مفت را برای تنفس مردم خود پاکیزه نگه دارد، نباید امید هیچ کار بنیادی دیگری از آن داشت.
نخستین شرط کارآمدی و نشانۀ پیشرفت واقعی و علامت توسعۀ متوازن، پاک نگهداشتن هوای صاف و زلال از آلودگی است. متأسفانه در کشور ما نه حکومت هیچ نوع برنامهای برای نجات مردم از عفریت کُشندۀ آلودگی دارد و نه بسیاری از مردم آن را اولویت خود میدانند.
باری، مراسم رونمایی از کتاب "سیاست در ذهن و زندگی یونانیان" بیش از حد انتظارم، گرم و شلوغ و صمیمانه بود. در بارهاش خواهم نوشت.
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
#کتابنامه_نایین
.
《زبان نایینی》
از: محمد علی عسگری
زبان نایینی که در اعلامیه یونسکو در حال انقراض معرفی شده و کمتر از صدهزار نفر به ان تکلم می کنند مورد توجه جناب اقای عسگری قرار گرفته و هَمّ و همت خود را مصروف تالیف اثری ارجمند در باره " ساختمان دستوری و جمله سازی ، ترجمه و بررسی های واژگانی " زبان مادری اهالی نایین و حومه نموده اند.
این کتاب مشتمل بر ده فصل است که ابتدا نکات گرامری و دستور زبان و سپس تاملی بر ضرب المثل های نایینی و اشتراکات این زبان با زبان کردی را مطرح کرده اند.
جمله سازی با زبان نایینی و ترجمه به زبان نایینی از دیگر بخشهای این کتاب مفید است.
این کتاب در ابتدای سال جاری توسط انتشارات مگستان به زیور طبع اراسته شده و هم اکنون در کتابفروشی های نایین قابل دسترسی است.
برای جناب اقای عسگری که قبلا دو کتاب هُشوا ( ۱و ۲) را به جامعه فرهنگ دوست نایین عرضه کرده اند خدا قوت و دست مریزاد عرض میشود.
✍ امامی آرندی
@naein_nameh
.
《زبان نایینی》
از: محمد علی عسگری
زبان نایینی که در اعلامیه یونسکو در حال انقراض معرفی شده و کمتر از صدهزار نفر به ان تکلم می کنند مورد توجه جناب اقای عسگری قرار گرفته و هَمّ و همت خود را مصروف تالیف اثری ارجمند در باره " ساختمان دستوری و جمله سازی ، ترجمه و بررسی های واژگانی " زبان مادری اهالی نایین و حومه نموده اند.
این کتاب مشتمل بر ده فصل است که ابتدا نکات گرامری و دستور زبان و سپس تاملی بر ضرب المثل های نایینی و اشتراکات این زبان با زبان کردی را مطرح کرده اند.
جمله سازی با زبان نایینی و ترجمه به زبان نایینی از دیگر بخشهای این کتاب مفید است.
این کتاب در ابتدای سال جاری توسط انتشارات مگستان به زیور طبع اراسته شده و هم اکنون در کتابفروشی های نایین قابل دسترسی است.
برای جناب اقای عسگری که قبلا دو کتاب هُشوا ( ۱و ۲) را به جامعه فرهنگ دوست نایین عرضه کرده اند خدا قوت و دست مریزاد عرض میشود.
✍ امامی آرندی
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
.
چاپار خانه
چاپارخانه نایین در مدخل محله کوی سنگ ( گودالو) واقع شده و نیازمند بازسازی و تعمیر، این ساختمان نوستالوژیک که روزگاری پر از شیهه اسبان و هیاهوی کاروانیان بوده در زمینی حدود ۶۰۰ متر قرار دارد و بخشی از اصطبلهای ان و سردر زیبا و تاریخی ان قابل دیدن است. اطلاع ناقص کانال از نوع مالکیت ان و چگونگی حفظ این بنا مانع از توصیه خاصی می شود، اما اداره فعال میراث فرهنگی و مسول دلسوز ان ( اقای مدنیان) حتمی برای نجات ان فکری کرده و تدبیری نموده اند.
بر سایر همشهریان نیز پی گیری و ممانعت از تخریب بافت قدیم واجب و لازم است.
@naein_nameh
.
چاپار خانه
چاپارخانه نایین در مدخل محله کوی سنگ ( گودالو) واقع شده و نیازمند بازسازی و تعمیر، این ساختمان نوستالوژیک که روزگاری پر از شیهه اسبان و هیاهوی کاروانیان بوده در زمینی حدود ۶۰۰ متر قرار دارد و بخشی از اصطبلهای ان و سردر زیبا و تاریخی ان قابل دیدن است. اطلاع ناقص کانال از نوع مالکیت ان و چگونگی حفظ این بنا مانع از توصیه خاصی می شود، اما اداره فعال میراث فرهنگی و مسول دلسوز ان ( اقای مدنیان) حتمی برای نجات ان فکری کرده و تدبیری نموده اند.
بر سایر همشهریان نیز پی گیری و ممانعت از تخریب بافت قدیم واجب و لازم است.
@naein_nameh
#نایین_نامه
.
میرزا احمد خان رحیمی
میرزا احمد خان آخرین پسر مرحوم میرزا حسین هستند و ساکن سُکان ، لذا دکتر مصطفی رحیمی اولین فرزند ایشان کتابی نوشته اند به نام " میرزا احمد سُکانی". مرحوم میرزا احمد در اوایل عمر به تهران رفته و از طرف مرحوم میرزا حسن مشیرالدوله و برادرش موتمن الملک سرپرستی املاک خود را که درتبریز و زنجان بود به ایشان سپرده تا انجا که به زبان ترکی کاملا آشنا شده و پس از چندی به نایین بازگشته و در اداره دارایی یزد مشغول خدمت شدند. فعلا در ( بیش از هفتاد سال قبل) اداره دارایی نایین ناظر هزینه ژاندارمری هستند.میرزا احمد خان خیلی خوش محاوره و خوش مشرب هستند. فرزندان ایشان بعد از مصطفی خان چهار پسر به نامهای عیسی، مرتضی، علیرضا و علی بودند.
(دودمانهای اصیل نایین)
@naein_nameh
.
میرزا احمد خان رحیمی
میرزا احمد خان آخرین پسر مرحوم میرزا حسین هستند و ساکن سُکان ، لذا دکتر مصطفی رحیمی اولین فرزند ایشان کتابی نوشته اند به نام " میرزا احمد سُکانی". مرحوم میرزا احمد در اوایل عمر به تهران رفته و از طرف مرحوم میرزا حسن مشیرالدوله و برادرش موتمن الملک سرپرستی املاک خود را که درتبریز و زنجان بود به ایشان سپرده تا انجا که به زبان ترکی کاملا آشنا شده و پس از چندی به نایین بازگشته و در اداره دارایی یزد مشغول خدمت شدند. فعلا در ( بیش از هفتاد سال قبل) اداره دارایی نایین ناظر هزینه ژاندارمری هستند.میرزا احمد خان خیلی خوش محاوره و خوش مشرب هستند. فرزندان ایشان بعد از مصطفی خان چهار پسر به نامهای عیسی، مرتضی، علیرضا و علی بودند.
(دودمانهای اصیل نایین)
@naein_nameh
#مفاخر_ملی
.
سعدی علیه الرحمه
این قدیمی ترین تصویر از مقبره پیشین سعدی است که توسط نقاش فرانسوی اوژن فلاندن در حدود ۲۰۰ سال قبل در زمان محمدشاه قاجار (پدر ناصرالدین شاه) در شیراز کشیده شده است
@naein_nameh
.
سعدی علیه الرحمه
این قدیمی ترین تصویر از مقبره پیشین سعدی است که توسط نقاش فرانسوی اوژن فلاندن در حدود ۲۰۰ سال قبل در زمان محمدشاه قاجار (پدر ناصرالدین شاه) در شیراز کشیده شده است
@naein_nameh
Forwarded from زبان نایینی (Abas Emaml)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین
.
ویدیویی بسیار جذاب و دیدنی از حفر قنات و کاریز.
توضیحات شنیدنی استاد دکتر صفی نژاد نویسنده کتاب ارزشمند«نظام سنتی آبیاری نایین» را از دست ندهید.
@naein_nameh
.
ویدیویی بسیار جذاب و دیدنی از حفر قنات و کاریز.
توضیحات شنیدنی استاد دکتر صفی نژاد نویسنده کتاب ارزشمند«نظام سنتی آبیاری نایین» را از دست ندهید.
@naein_nameh
#نایین_نامه
.
زبان نایینی
زبان یا گویش؟
انچه در نایین قدیم و حومه بدان تکلم می کردند و اکنون در حال انقراض است زبان است یا گویش؟
زبان مجموعه علایم و نشانه هایی که یک ملت یا یک قوم برای ارتباط و بیان ما فی الضمیر خود استفاده می کنند. زبان ها به گونه هایی گفته میشود که سخنگویان ان فهم متقابل از یکدیگر ندارند و برای فهم متقابل باید یک زبان به زبانی دیگر ترجمه شود. هر زبان دارای واژگانی مشخص و دستور زبانی معین است .برای درک یک زبان باید انرا آموزش دید و واژگانش باید ترجمه شود تا قابل فهم باشد.این در حالی است که در ارتباط بین گویشها ما نیازی به مترجم نداریم. گرچه زبانها عمدتا به حالت مکتوب در می آیند حال انکه گویشها در سطح شفاهی باقی می مانند.
( زبان نایینی)
@naein_nameh
.
زبان نایینی
زبان یا گویش؟
انچه در نایین قدیم و حومه بدان تکلم می کردند و اکنون در حال انقراض است زبان است یا گویش؟
زبان مجموعه علایم و نشانه هایی که یک ملت یا یک قوم برای ارتباط و بیان ما فی الضمیر خود استفاده می کنند. زبان ها به گونه هایی گفته میشود که سخنگویان ان فهم متقابل از یکدیگر ندارند و برای فهم متقابل باید یک زبان به زبانی دیگر ترجمه شود. هر زبان دارای واژگانی مشخص و دستور زبانی معین است .برای درک یک زبان باید انرا آموزش دید و واژگانش باید ترجمه شود تا قابل فهم باشد.این در حالی است که در ارتباط بین گویشها ما نیازی به مترجم نداریم. گرچه زبانها عمدتا به حالت مکتوب در می آیند حال انکه گویشها در سطح شفاهی باقی می مانند.
( زبان نایینی)
@naein_nameh