زبان نایینی
1.09K subscribers
4.21K photos
1.56K videos
211 files
386 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#اخبار_نایین
.
جلسه انجمن ادبی جلوه برای اهل فرهنگ و هنر و ادبیات مغتنم است. دوستان فرهیخته قدر بدانند.
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
جمعه با شعر و موسیقی

بهتر که سر به مهر بماند حدیث غم
لب وا کنم که بند دلت پاره میشود
#مسیح_مسیحا
@naein_nameh
#جمعه_بازار
#شعرای_نایین
.
امیر اسماعیل خان عرب با یاران از خور گذر میکرد. جلال و شوکت او باعث شد کودکان از مسیر او فرار کنند اما رحیم
همچنان در جای خود مانده خان پرسید تو کیستی؟ گفت:
ما مردمک خوریم، از عقل و ادب دوریم
خان تفحص کرد و از حاج ابراهیم قلی پدر رحیم خواست که رفیع خان فرزند بی استعداد حاکم را برای چوپانی بپذیرد و رحیم را برای تربیت به وی بسپارد و اینگونه شد که رحیم یا همان ابوالحسن یغما جندقی در دستگاه خان آموزش علوم رایج را فرا گیرد.
امیر اسماعیل خان از امر حکومت مرکزی سرپیچی میکند و در جنگ سختی از قوای دولتی شکست میخورد. در نتیجه اموال یغما مصادره و آواره می شود ، تا به وزارت حکومت کاشان می رسد و با ملای معرف ملا
احمد نراقی مجتهد معروف عصر قاجار آشنا می شود ، روزی مرحوم ملا احمد نراقی رباعی زیر را سروده و در جمع می خواند:
عاشق ار بر رخ معشوق نگاهی بکند
نه چنان است گمانم که گناهی بکند
ما به عاشق نه همین رخصت دیدار دهیم
بوسه را نیز دهیم اذن که گاهی بکند
ملا احمد پس از مدتی رو به یغما نموده و نظرش را پرسید. یغما با لبخند ملیحی گفت منتظرم حضرت آقا فتوی سومش را هم بدهند.
@naein_nameh
#جمعه_بازار
.
شعر یغما بوی کویر می دهد، تابناک و متلاُله، نمکدار، تشنه ساز، پر افق و دور نگر یک دست و بی پست و بلند، یغما از آن کسانی است که شعر را از زیر پای خوکان نجات داد و درست به پای عامه انداخت. (باستانی پاریزی)
نمیگویم به بزمم باش ساقی مِی به مینا کن
چو با یاران کشی می یاد خون آشامی ما کن
به بالین وقت بیماری قدم ننهادی از یاری
بیا اکنون به خواری جان سپاری را تماش کن
به من از مال دنیا یک تخلص مانده مجنون است
به کار آید اگر ای لیلی وش آنرا نیز یغما کن
نایین نامه ص۱۶۶
(تصویر تزیینی است)
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
#نایین_به_روایت_اسناد
.
خاندان های اصیل نایین
مرحوم میرزا حسن خان بزرگ فرزند میرزا عبدالوهاب خان که از طرفی نواده (میرزا معصوم خان) و از طرف مادر نواده پیر نایین بود، مستوفی دربار قاجار و اواخر عمر به نایین آمده و تاحدود سال ۱۳۱۰ شمسی می زیسته است. او دارای سه پسر بوده که اولی میرزا مرتضی قلیخان نواده عباس میرزا قاجار(از طرف مادر) و
متولی آستان قدس رضوی در چند نوبت، اولین نماینده مجلس از منطقه کاشان و قم و نایین و از قضات عالی مقام دادگستری بوده است.
فرزندان ایشان ، خان بابا خان نایینی، دکتر عبدالحسین طبا، دکتر عبدالرضا خان نایینی(اولین جراح ) و دکتر عبدالعلی پژند و دخترشان خانم متعالیه طبا آخرین نماینده نایین قبل از انقلاب بوده اند.
دومین پسر میرزا حسن خان مرحوم میرزا رضا خان طباطبا یی نایینی ،شخصیتی برجسته و ممتاز که در ادامه به ایشان خواهیم پرداخت.
( دودمان های قدیم نایین، مرحوم امامی نایینی)
@naein_nameh
🔴امروز سالگرد درگذشت(1314)، حسن پیر نیا ملقب به مشیر الدوله بانی و موسس آموزش عالی حقوق و سیاست خارجی در ایران است . او را به حق پدر علم سیاست خارجی در ایران می دانند .او دل در گرو مشروطه داشت و خدمات بسیار در مسیر آن انجام داد. می گویند متن فرمان مشروطیت در خانه او و با مشورت او تنظیم شد. مشیرالدوله با راه اندازی مدرسه عالی علوم سیاسی و بعدها تبدیل آن به مدرسه عالی موسس آموزش عالی حقوق در ایران شد . او نخستین رئیس این تشکیلات علمی بود و تلاش های بسیاری برای گشایش و شکل گیری نظام علمی مدارس عالی علوم سیاسی و حقوق در ایران کرد. حسن پیرنیا در ده سال آخر عمر اغلب به کارهای فرهنگی و علمی اشتغال داشت و آثار باارزشی همچون مجموعه سه جلدی تاریخ ایران باستان و داستان‌های ایران قدیم و حقوق بین‌الملل را نوشت. کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد) نخستین کتابی است که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستان‌شناسی دربارهٔ گذشته تاریخی ایران نگاشته شده و هنوز هم مورد توجه است.
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اصفهان ، نصف جهان
.
اصفهان پایتخت فرهنگی و شهر گنبدهای نیلگون و ......
بی زاینده رود صفایی ندارد
هر قدمی و قلمی باید از موجودیت آن دفاع کند .
@naein_nameh
🔸 #مسابقه_کتابخوانی
📢 مسابقه تاریخ، فرهنگ و زبان نایین
📚 برگرفته از کتاب‌های 👇
📙 "نایین‌نامه"
📕 "فرهنگ نایین"
📘 "امثال و حکم زبان نایینی"
🎁 به ۱۰ نفر از برگزیدگان ، جوایز نقدی اهدا خواهد شد.

مهلت ارسال پاسخ تا شب #یلدا

#اداره‌کتابخانه‌های‌عمومی‌شهرستان‌نایین
#شهرداری_نایین #شهرداری_بافران
#نایین_فردا #رسانه_خبری_فرهنگی_اجتماعی

@NaeinFarda
#آموزش_گویش_نایینی
.


* بخشی از یک داستان به زبان نایینی

گاهی وَقتا گو می شویی کیَه شی ، میش وِر گیرفت و دوتایی شویِم نایین گَردی . مَچّی بابا عَبدالله ، نارین قَلعه ، کیَه یی پیرنیا ، مَچّی جامع و مالی یاهایی بی. گاهی بورایی می یَه بَسّنیش جی هَگیرِفت و دو تایی می خا . مالی خوش وِدرا .. گاهی وقتا دوتایی شویِم اِز اُو اِنبار اُو یارِم .. چِن تا دَبه و تُنگَچو می وِر گیرفت و شُویِم . چَل پِنجَه تا پله تِگ و شویِم . کَفی اُو اِنبار یَه شیری قُلچُماق بوی گو یَه پَهلوونُش پِیا وَکیره و هَبِندَه. دوتایی چارتا دستی وَمیکَه و وَمی بَس . بورایی خِنده و کایَه صوداهایی عجیب و غیریب می بِرو تارت. اِز تویی اُو اِنبار صودایی ما پِه تومَه. هیمّیشه اُو بازی می جی کَه و خولاصَه خیس و میس پِه تومِییِم . .. یادُش به خیر..
تویی مومزایَه ، ایکی اِز آخوندچوها وِروسّا گو اِز منبر بالاشو. ایکی بی وِ پَری َعباش چَسبا و تگُش یارت ... مِثلی دو گو با هِم کونار نیومیَه بویِن . دَعواشی دارت. وسطی مجلسی ختم، دارتِن هموشی تیکَه پارَه کَه . ریفیقُم گو کوناری می وَ آشّسَ بوی اِشارَش کَه : دِیا شِیوا اِسلام گوشُش دارِن ؟؟ بعضی دارتِن شیو لِوی خِندایِن . بعضی جی اِز تعَجب دارتو چَشاشی بِر و تومَه ...آخوندَه چووَشی تِگ یارت و اِیکی بی بالایی منبِر شوی. هونُم وِ بالا نَرسایَه بوی گو شوات: « صلواتی بلند بفرستید!!!». هِمِه یی مجلس جیغُش وِردارت : « اللهم صل علی محمد و آل محمد ». می نَم زونا ایخِندی یا ایبرِمبی ...
ترجمه : گاهی وقت ها که می رفتم خانه شان ، مرا بر می داشت و دوتایی می رفتیم نایین گردی . مسجد بابا عبدالله ، نارنج قلعه ، خانه پیرنیا، مسجد جامع و خیلی جاهای دیگر . گاهی برای من یک بستنی هم می گرفت و دوتایی می خوردیم. خیلی خوش می گذشت. گاهی وقت ها دوتایی می رفتیم تا از آب انبار آب بیاوریم . چندتا دبه و کوزه بر می داشتیم و می رفتیم . چهل پنجاه تا پله را پایین می رفتیم . کف آب انبار یک شیر قلچماق بود که یک پهلوان می خواست تا آن را باز کند و ببندد. دوتایی چهار دستی آن را باز می کردیم و می بستیم . برای خنده و بازی صداهای عجیب و غریب در می آوردیم . از توی آب انبار صدای ما بر می گشت .همیشه آب بازی هم می کردیم و خلاصه اینکه خیس و میس باز می گشتیم . یادش به خیر ..
توی امامزاده ، یکی از آخوندها برخاست تا از منبر برود بالا . یکی دیگر گوشه عبای او را چسبید و او را پایین کشید . .. مثل اینکه با هم کنار نیامده بودند. دعوا داشتند. وسط مجلس ختم داشتند همدیگر را تکه پاره می کردند. رفیقم که کنار من نشسته بود اشاره کرد که : اینها می خواهند اسلام را نگهدارند؟ بعضی داشتند زیر لب می خندیدند . بعضی هم از تعجب داشت چشم های شان بیرون می جست. آن آخوند را پایین آورده و یکی دیگر بالای منبر رفت . هنوز به بالا نرسیده بود که گفت : صلوات بلند بفرستید. همه مجلس فریاد برداشتند : اللهم صل علی محمد و آل محمد . من نمی دانستم بخندم یا گریه کنم . [عسگری ]
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عاشقانِ تو را مُسلّم شد
بر همه مرگ‌ها، بخندیدن
فرع‌های درخت، لرزانند
اصل را نیست، خوف لرزیدن
باغبانان عشق را باشد
از دل خویش، میوه برچیدن
جان عاشق نواله‌ها می‌پیچ
در مکافاتِ رنج، پیچیدن
#مولانا

#همایون_شجریان

Insta: totia_mosighi
@sahandiranmehr
#شعرای_نایین
.
برای بیستمین سالگرد عروج شاعر دردانه، معلم فرزانه و فرهنگی یگانه مرحوم مجید خان منوچهری
《سرگردان》
دور از تو سرگردان تر از باد صبایم
در ناله از شب تا سحرگاهان چو نایم
پیوسته می گریم من مجنون بی دل
تا از تو، لیلی طلعت زیبا جدایم
دیگر نمی نالم چو نی، زیرا که ترسم
آخر بسوزاند دلت را ناله هایم
جان میفشانم در قدومت با دو صد شوق
نامهربانا گر بیایی در سرایم
دارم "منوچهری" هنر اما چه حاصل
زیرا به نزد مردمان بس بی بهایم
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
#حومه_نایین
.
ضرب المثل با گویش کجانی
۱_ یوزی کوجون، سنگی کوجون
کبوتر با کبوتر باز با باز
۲_گودا گادار گِرتایه
گدا ثروتمند شده است
۳_وَچه یَگونه چِل و دیونه
بچه یگانه، خل و دیوانه
۴_سی بیلُش آیتَه
دمغ و ناراحت است
۵_هرچی هات په هاگیری
هر دست که دادند همان دست گرفتند
(فرهنگ نایین)
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
دَبَه= ۱_ظرفی مسی که اخیرا از جنس نیکل یا پلاستیک ساخته می شود.
۲_پشیمانی از معامله و رد کردن
۳_ دبه برآرتمون=به تعهد عمل نکردن ، ادهای غبن
۴_دَبه ریش=دارای ریش انبوه


دو بُرجه=دارای دو محل اقامت
تمثیل: رو کوفتر دو برجه مونه
برای کسی بیش از یک همسر دارد.
.
دَبولی=نتراشیده، هیکل گنده
گاهی به وسیله ای از پوست شبیه طبل نیز دبولی گفته می شد.
دَبورگه، گبورگه= جَرس، زنگ بزرگی برای شتر
.
دو پُشته=دونفره بر دوچرخه یا موتور سوار شدن
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
.
مشاغل فراموش شده
هنر قلم زنی بر مس و....
هنر قلمکاری و قلم زنی در نایین سابقه ای کهن دارد..
ظرافت در کار و انتخاب موضوعاتی الهام گرفته از طبیعت و موضوعات تاریخی روایتی که سرانگشتان هنرمند اساتید فن با نبوع سرشار از عشق خالق اثاری گرانبها شده اند که در موزه ها و منازل دیده می شود
با احترام به هنرمندان و اثار ارزشمند بزرگواران ، اکبر اخوندی
@naein_nameh
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین
.
تقویم ملتی، یا تقویم رعیتی
برنامه زمانی و تحویل آب و شروع کشت و زرع بر اساس تقویمی بود که دارای دوازده ماه سی روزه بود.
در این تقویم ایامی خاص چون 《ایام گاتا》 یا روزهای《شِشِه》هست که ایام گاتا قبلا در آداب و رسوم نایین امده و بعدا تکرار خواهد شد، اما ایام (ششه) روزهای ششم عید و بیست و ششم بعد از عید و سی و ششم و چهل و ششم ، پنجاه و ششم ، شصت و ششم‌ هستند که در امور کشاورزی از جهت آب و هوا و وزش بادهای شدید روزهای معروف و مهمی بودند.
آخرین روز این ایام هفتادمین روز فصل بهار است که می گفتند"هفتاد، افتاد"
یعنی بعد از هفتادم بهار دیگر اثری از باد و باران نخواهد بود.
( فرهنگ نایین)
@naein_nameh
پاییز - شفیعی
#در_ استقبال_پاییز

به قلم زیبای آقای علیرضا بدیع
با خوانش زیبای هنرمند گرانقدر :
سرکار خانم #زهرا_شفیعی


@naein_nameh
#گیاهان_محلی
#هزاره
به مناسبت هزارمین روز فعالیت کانال


.
گون با فتحه (گاف و واو)
خاطرات کودکی
اما براي جوانان بگويم كه گون بوته اي است پرخار و بدسگال به خصوص
نوع تلخ آن و گاهي بسيار بزرگ حتي بزرگتر از اندازه قد ما در آن زمان. براي بدست آوردن
شيره ريشه اين گياه به اسم كتيرا بايد پاي اين ديو هراسناك را كَند و اين جاندار وحشي را تـا
رسيدن به ريشه تحمل كرد. با تبر خاك پاي آن را كنده آنقدر كه ريشه آن خوب نمايان شود.
سپس افراد وارد با تيغ به ريشه آن نشتر ميزدند تا شيره خارج شود.
ادامه دارد....
(آرند وطنم)
@naein_nameh
#هزاره
به مناسبت هزارمین روز فعالیت کانال
(کانال زبان نایینی)

شرح حال ادمین کانال

در عصر نوروز سال ۱۳۳۴ به کمک ماماچه (قابله) در روستای ارند به دنیا آمدم. با این که پدر نام چهارمین پسرش را سعید برگزیده بود فامیل از احتمال ناراحتی خوانین مانع و در شناسنامه عباس علی درج شد.
زندگی بچه روستایی عجین است با کار کشاورزی و چرای گوسفند و البته بازی هایی که کودکان امروز به خواب هم نمی بینند، سرشار از شادی و نشاط و تحرک. (#آن_روزها)
سال ۱۳۴۰ به کمک مرحوم سعید العلما جلالی نایینی قاضی عالی رتبه و بازرس شاهنشاهی دبستان بامداد آرند باز شد و من درست شش سال داشتم. ای بامداد چقدر نامت، یادت و خاطراتت زیبا و ماندنی است. با پایان دبستان، سال غم انگیز ۱۳۴۶ و وجود مشکل مالی برای ادامه تحصیل در نایین ، باعث رفتن به
(گونه سونی)گون زنی شد که خود حکایت تلخی است. شش سال تحصیل در دبیرستان طبای نایین و بخصوص سیکل دوم در رشته ریاضی و کلاس سیزده نفره و خاطرات ماندنی آن گذشت.قبولی در دانشکده مخابرات تهران و تجربه حضور در تهران عهد شاهنشاهی فراهم شد.
رفتن به سربازی در ابتدای سال ۱۳۵۷ ‌و انقلاب بزرگ پاییز همان سال، چنان که افتاد و دانی. کار در اولین مرکز کامپیوتری تلکس تهران(مخابرات ایران) که بسیار شیک و به روز بود مانع از بروز شور انقلابی نشد و عازم جهاد سازندگی در بلوچستان شدم.
سپس به مدرسه معروف اندیشه (دُن بسکو) ان زمان که کشیش های ایتالیایی اداره می کردند و از ایران اخراج شدند رفته و با کمک چند تن از دوستان ده سال به فعالیت فرهنگی و آموزشی که از بهترین دوران عمر بی ثمر می شمارم، پرداختم.انگاه ازدواج و باقی قضایا.....
بعد از بازنشستکی علاقه زیاد به زادگاهم باعث شد ابتدا کتاب(آرند وطنم)که شامل شرایط شصت سال پیش روستا و شرح خاطرات شیرین کودکی و نوجوانی بود به رشته تحریر درآورم.
(سال ۱۳۹۰)
سپس نتیجه بیش از پنج سال مطالعه و تحقیق در متون مربوط به نایین که از جوانی گرداوری نموده و اخیرا با تلاش زیاد بدست آورده بودم تحت عنوان، (نایین نامه— روایتی از دیار کهن ) که به نقص زیاد و فراوانی غلط های تایپی آن شرمسارم و اعتراف می کنم، پرداختم.نوشته ناقابل توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسید.
اکنون سالی می گذرد که برای حفظ و اشاعه زبان و گویش مادری و فرهنگ محلی و اشتراک بخشهایی از ان کتاب در کانال"زبان نایینی" چیزهایی سرهم می کنم. حالا اندی در بلخ(آرند) و اندی ‌در بغدادم (تهران). جاذبه روستای زیبای زادگاهم مرا رها نمی کند . خانه پدری را حفظ و مرمت نموده ام.
پدرم مرحوم ملا غلامحسین نواده حاجی ملا حسن آرندی است.
به قول مرحوم سالک نایینی:
افتاده چون غریبان ، اندر وطن پریشان
چون مرغ نیم بسمل، یاد از زمان پیروز
باشد مدار گردون ، دلها کند پر از خون
سالک زجور گردون ، نوبت به توست امروز
کتبه العبدالمفلوک سالک
(امامی آرندی— ۱۳۹۸)
@naein_nameh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#زبان_مادری
(مروری بر گویش نایینی)
(هر شب ساعت ۲۱)
همراه با استاد عباسعلی امامی آرندی
تصویربرداران:
#سیدمحسن_موسی‌کاظمی
#محمدمهدی_ربیعی
صدابردار: #ابوالفضل_بخشی_محمدی
تدوین: #علی_محمدی
با سپاس از همکاری صمیمانه: اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان نایین

📺 بدون نیاز به دانلود تماشا فرمائید 👇
https://www.instagram.com/tv/CMulrM3hofC/?igshid=lxao8u4lzs30

#نایین #نائین
#جشنواره_نوروزی #نایین۱۴۰۰
#رادیو_اندیشه #۲_فروردین
#موسسه_فرهنگی_و_هنری_اندیشه
📺 @AndisheOfficial
#منظومه_نایین
#جمعه_بازار

بر مرکب باد پای رویین تن
یک روز نشسته در خزان بودم
تقدیم سلام شهر نایین را
مامور ز شهر اصفهان بودم
کی شهر بلند نام دیرین پای
مغرور بزی به عمر جاویدان
وی مرکز پاک پهنه ایران
ای واسط یزد و اسپاهان
ای چشم تو بس شگرفها دیده
وی گوش تو بس شگرف بشنیده
بر رنج زمانه صبر ها کردی
فائق شده بر شداید دوران
با کام تو باد گردش دوران
با نام تو باد شهرت ایران
بازار ادب تو داده ای رونق
درگاه هنر ز تو نگارستان
ای مسجد جامع نکو منظر
یا گنبد موصلیه ی بلند اختر
ای مرقد پاک آل پیغمبر
وی جام ثلاث زندگی گستر
صد بار زیارت شما خوشتر
از کاخ چهلستون و اکباتان
شب طاق تو پر ستاره می بینم
هر تکه چو ماه پاره می بینم
وان تیر شهاب جلوه ای دارد
چون کودک گاهواره می بینم
آنقدر ستاره می شود نزدیک
کز شوق کنم خروش چون طفلان
چون صبحدم هوا شود روشن
تکبیر کند موذن از ماذن
بیدار شوی زخواب دوشینه
در موج نسیم خوش بشویی تن
صبح است و هوای بام افسونگر
شن بارد نرم باد کوهستان
از پله دوباره رفت باید در کِه
رو را شستن در آب جو باید
جوئی دیرینه در رُس و آجر
جاری است در آن قنات ورزیجان

@naein_nameh