زبان نایینی
1.09K subscribers
4.21K photos
1.56K videos
211 files
386 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#مثل_حکم_نایینی
.
" بُوجار لِنجون مونه"
شبیه بوجار (پاک کننده گندم) لنجان است .این اقای بوجار لنجانی شاعری لطیف الطبع و ظخیم الجثه و بسیار بد قواره و نتراشده و نخراشیده بوده و این مثل به افراد دبوله گفته می شده .
اما حکایت :روزی ظل سلطان در بازدید از روستاهایش در لنجانات با همین شخص روبرو می شود و به او می گوید:
دهقان سامانی تویی
غول بیابانی تویی
بوجار لنجانی تویی
یا خرس خونسار آمده
اما دهقان سامانی که با ان هیبت مردی لطیف خیال و شاعر بوده در جواب ظل سلطان می گوید:
دهقان سامانی منم
برتر ز خاقانی منم
فردوسی ثانی منم
طبعم گهر بار آمده

این هنر است که جاودانه می کند.

@naein_nameh
#آن_روزها
.

☑️ دمی در میقات یا جنّتُ المُعَلّی
(سرگذشت سفرِ شعبِ ابیطالب)

خاطراتِ سفر به سرزمینِ وحی و عتباتِ عالیات
*(سال ۱۳۸۷ هجری قمری - ۱۳۴۷ هجری شمسی)*
قسمت هشتم
▫️به قلم: مرحوم حاج حبیب الله جابری انصاری

مسجد الحرام در گودال بین دو کوه واقع است. صفا و مروه سمت جنوب شرقی مسجد است و به سمت محلة الفلق راه دارد. اطراف حرم تمام بازارها و ساختمان های چندین طبقه است تا بالای کوه ها. در لابلای کوه ها تمامی ساختمان های چندین طبقه ساخته اند. در شهر مکّه ندیدم کسی با کسی نزاع و دعوا نماید. بوی عطر مخصوصی در تمام بازارها استشمام می شود.

چاه زمزم در کنار مقام ابراهیم و [این] مقام، پایین کعبه باشد. حجر اسماعیل در سمت شمال کعبه است. حجر الأسود و رُکن یمانی نزدیک همند. بیرون حیات مسجد، دارالقضاء یا دادگستریِ مسجد است که در آن چند آخوند دیده می شود. اگر کسی را [بخواهند] اعدام نمایند آن آخوندها باید امضاء نمایند.

وقتی در مسجد الحرام می نشینی، یک مصری، یک سودانی، یک دمشقی، یک ایرانی، یک عراقی یک مرد ترکی کنار و بَرَت مشغول نمازند و همه برادر و برابرند. عجب درسی [از] مساوات و برادری و برابری است. در حال طواف یا سعی بین صفا و مروه یک وزیر با یک دهقان مانند یکدیگر لباس پوشیده اند. چه درسی از این بهتر؟ کدام مکتب از این بهتر درس خودشناسی و اخلاق می دهد؟ عجب درس تهذیب و تزکیه ای است، اعمال حج. خدایا خود آگاهی که مرا غرضی نیست جز درج حقیقت تا جایی که بتوانم.

در بالای تپه مشرقی مسجد الحرام، مسجد کوچکی است به نام مسجد بلال حبشی. منزل امسال ما در مکّه خیلی به حرم فاصله ندارد. از راه صفا و مروه به سمت مشرق در محلّه الفلق خانه ایست قدیمی و چند طبقه. عجب مارمولک های قشنگی دارد. روز اگر در اتاق بودی، خوب در سقف به ریشت می خندیدند. در هر حال باز هم خوب بود.

و در شهر مکّه گرمابه عمومی ندیدم. اِلّا جایی است در حوض آب گرمی، جنب کارخانه آردسازی دارد و آنجا را برکه نامند و بعضی از حاجی ها بدانجا برای شستشوی لباس و تنظیف بدن رَوَند و هر نفری یک ریالی سعودی که معادل ۱۸ ریال ایرانی است بدهند.

در این شهرِ بزرگ، خیابان های متعدّدی است که اطراف آن را ساختمان های چند طبقه، در لابلای کوه و تپه ها گرفته است.

و هم در کنار راه جدّه نزدیک به شهر مکّه، جایی و قبرستان قدیمی [ای] است که آنجا را هم جنّت المعلّی نامند و شِعبِ ابیطالب. و شِعب یعنی درّه، آنجایی بوده که در اوایل دعوت پیغمبر برای اسلام، آل ابوطالب را با پیغمبر محترم، کفّار و اهالی مکّه زورگویان و نزول خواران و گردن کُلفتان قریش به آنجا زندانی نموده، راه آذوقه را بر آنها بستند. و در آنجا جناب ابوطالب عَمِّ پیغمبر و جناب خدیجه زوجه محترمه پیغمبر از دنیا رفته و در همانجا مدفونند. از این جهت، جَنَّتُ المُعلّایش نامند و داستان محاصره پیغمبر در شعب، مفصل است. هر که خواهد فشرده اش در منتهی الآمالِ مُحدّث قمی است. بدانجا رجوع نماید.

و هم در بیرونِ شهر مکّه بین راه منی، کوه بلند و با صفایی است که نامش کوه حِراء باشد. قبل از بعثت، پیغمبر اسلام در آن کوه زیاد می رفته و حمد و ثنای خالق آسمانها و زمین می نموده و در آنجا فرشته وحی نازل شده و قرآن آنجا به قلب نازنین رسول آمده و گویند اولین آیه از سوره «اِقْرَأْ» آنجا نازل آمده [است]. در هر حال حاجیان پیاده از آن کوه بالا رَوند و خود بنده هم رفتم. جای بلند و با صفایی بود. در جای تنگی، دو رکعت نمازِ حاجت خواندیم و اطراف بیابان ها را تماشا کردیم. صفایی داشت. باز هم خدا قسمت کند.

خلاصه دیدنی و شنیدنی در مکّه زیاد است. مردمانش سفیدرو و بلند قامت و خوش تیپ می باشند و زبان عجمی و ترکی مقداری دانند و کلاً تازی زبان باشند.


📷 پیوست: تصویری قدیمی از مسجدالحرام، مکه و کوه های اطراف آن. نویسنده دمی در میقات در وصف مکه در ۵۵ سال پیش نوشته است: "اطراف حرم، تمام بازارها و ساختمان های چندین طبقه است، تا بالای کوه ها. در لابلای کوه ها تمامی ساختمان های چندین طبقه ساخته اند."

@yekhezaran
#مفاخر_ایران
.
میرزا محمد حسین غروی نایینی

میرزای نایینی، مشروطه خواه فعال و از یاران نزدیک مرحوم آخوند خراسانی، گفته شده بیانیه ها و اعلانات حضرات مراجع مشروطه خواه به انشای ایشان بوده است.
‍ در سالگرد اعدام شیخ فضل‌الله نوری مطلبی را در کانال تلگرامی‌ام با این مضمون منتشر کردم:
@sahandiranmehr

🔸“پس از شهادت شیخ فضل الله نوری، میرزای نایینی، ورقه ای با امضای شیخ فضل الله پیش آخوند خراسانی می خواند که در آن نوشته شده بود: “بر کسانی که داخل مشروطه شده اند، باید احکام مرتدّ فطری را جاری کرد.” آخوند پس از شنیدن این مطلب می گوید: “من وقتی خبر کشته شدن شیخ فضل الله را شنیدم، متأثر شدم؛ ولی اکنون از تأثرم متأثرم!”

✔️آیت الله بهجت، زمزم عرفان، صص ۳۴۴
محمدی ری شهری
@naein_nameh
#پنجاه_یادگار_در_نایین
.
مسجد سرکوچه محمدیه
این مسجد در قرون اولیه اسلام ساخته شده و در کتیبه دور سقف از سعد ابن ابی وقاص نام برده شده است.
کتیبه گچی کوفی
مسجد سرکوچه محمدیه نایین


🆔@ProNaein
@naein_nameh
#آموزش_گویش_نایینی
.
رباعی به زبان محلی
.
عزیزُم دیمُت از برگَت و بِر کر
ایگر نا مَحرِمو چارقد وِسر کِر
ایگر یک رو تُوا ایشی از اِندا
تک و تنها نشو، خُوی می سیفِر کِر
ترجمه:
عزیزم چهره ات را از درگاه خارج کن
اگر نامحرم وجود دارد روسریت را بپوش
اگر روزی خواستی از اینجا بروی
تک نها نرو، با من سفر کن
با اجازه استاد ابراهیمی در اندکی تغییر متن.
@naein_nameh
#جمعه_بازار
.
جمعه با شعر و موسیقی
.
لب می گشایم
به شعر
در ساحت مقدس آفتاب
و به قافیه می گیرم تو را به نجابت قلم
تا سبز شود
گل واژه های عشق
بر گونه های زمین
از :شاعره معاصر و جوان نایینی فرزانه اکبری

@naein_nameh
#جمعه_بازار
.
‏ز دونان نگه دار پرخاش را
‏دلیری مده بر خود اوباش را

#نظامی گنجوی، اسکندرنامه

@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
دل به لالایی چه بستی!؟ مرد می‌خوابد مگر
شهر اگر خوابیده، باشد! درد می‌خوابد مگر

غیر ما در این جهان کَس بَد نمی‌بیند مگر؟
حال ما را آنکه می‌بیند نمی‌بیند مگر!

این همه امّا و شاید!؟ بر نمی گردد مگر
مُنجی از راهی که باید بر نمی‌گردد مگر

آنکه مُرد از تشنگی سیراب خواهد شد مگر
اسم دریا را نوشتن آب خواهد شد مگر

آنچه در دل داشتیم ابراز می گردد مگر
آب ِ از جو رفته ی ما باز می گردد مگر

هرچه مرهم می گذارم بند می آید مگر
ای وطن! خون تو از اروند می آید مگر

قصه ی پُر غصه ات پایان نمی گیرد مگر
پس دعاهامان چه شد ؟! باران نمی گیرد مگر

#یاسر_قنبرلو
@naein_nameh
#آن_روزها
.
☑️ دمی در میقات یا جنّتُ المُعَلّی - ۹(قسمت نهم)
(سرگذشت سفرِ شعبِ ابیطالب)

خاطراتِ سفر به سرزمینِ وحی و عتباتِ عالیات
*(سال ۱۳۸۷ هجری قمری - ۱۳۴۷ هجری شمسی)*

▫️به قلم: مرحوم حاج حبیب الله جابری انصاری

و در شهر مکّه، آب کَم است و آب لوله کشی بی بی زبیده در مکه باشد. و داستانی دارد که گویند زمان هارون الرشید، خانمش زبیده خاتون به خواب دید که تمام اهلِ عالم از وجودش لذّت و بهره می برند. به جناب موسی ابن جعفر (ع) پیغام داد که چنین خوابی دیده ام، تعبیر نما. مانندی که عزیزِ مصر، [برای] تعبیر خواب [خود] به یوسف صدّیق پیغام داد. جناب موسی کاظم (ع) جواب داد که عملِ خیری از شما صادر شود که تمام اهل عالم بهره مند شوند. بعداً از امام دستور خواست که چه خیری انجام دهم؟ امام فرمود: مکّه، کم آب است. آب برای مکّه بیاور که تمام اهل عالم استفاده نمایند. آنگاه به دستور بی بی زبیده، از شهر طائف آب آوردند در مکّه که الان آن آب هم در منا و هم در مکّه و هم در عرفات باشد و تمام مردم از آن استفاده می کنند.

روز هشتم ماه ذیحجه بعد از ظهر با همان لُنگ و قدیفه ای که در اِحرام اول بود، آمدیم جلوی کعبه و گفتیم لبّیک لا شریک لک لبّیک و عازم صحرای عرفات شدیم. شب نهم ماه، تمام حاجی ها به عرفات آیند و در آنجا توقف نمایند. دعا خوانند، و زیارت امام حسین و دعای امام حسین و اَذکار و دعاهای چندین که در کتاب ادعیه است. خیمه ها بر سَر پا شود و آیشگاه حاجی ها آنجا باشد. روز نهم که روز عرفه است، در عرفات باشند. [عرفات] بیابانی است وسیع که فرسنگ ها چادر سفید [در آن] به چشم می خورد. هر کس از رفقایش جدا شود، زود گم می شود. و عصر روز عرفه، بعد از غروب آفتاب، جمعیت از آنجا کوچ می نمایند و به بیابان وسیع دیگری آیند که آنجا را مُزدَلفه نامند و شب دهم در آن صحرا اُطراق نمایند و سنگ ریزه هایی برای عمل روز عید جمع نمایند. صبح زود از آن جا حرکت نموده، به سمت سرزمین منا آیند. جایی که جناب ابراهیم - شیخ الانبیاء - خواسته پسر عزیزش اسمعیل را قربانی نماید.

در منا به حدّی، ازدحام جمعیت می شود که جایِ سرِ سوزن، زمینِ خالی نیست. و ساختمان هایی هم در آنجا باشد، اما بیشتر مردم از چادر استفاده نمایند. از اَعمال روز عید، انداختن هفت سنگ ریزه به شیطان آخری است و قربانی نمودن و تراشیدن سَر و این قدر جمعیت هست که برای خیلی ها ممکن نیست، آن روز سنگ به شیطان اندازند و بسی اشخاص که آنجا پایمال شوند. جمعیت، بیش از حساب است و عدّه ای هم آن روز اعمال منا را به جای آورده، به مکّه بر می گردند و طواف نموده، [اعمال به جای می آورند و باز می گردند چون]، سه شب حتماً باید در منا باشند. در منا بانک هست و بازار هست و هر چه خواسته باشی هست و کسی حق ندارد به زوجه عقدی خود تا روز سیزدهم نزدیک شود و عشقبازی هم جزء کارهای ممنوعه است.

در منا بیمارستانی از سعودی بود و زنان و دختران در آن خدمت می نمودند که فقط قرص صورتشان و دستشان از مچ به انگشت ها معلوم بود، سایر جای بدن آنها دیده نمی شد. و ضمناً مسجدی در منا است به نام مسجد «خَیْف». جای خوبی است برای عبادت و آن مسجد، محلّی است که پیغمبر در فتح مکّه از آنجا به سمت شهر حرکت نموده [است]. کوه و دشت منا به اندازه ای با صفاست که بیننده بی اختیار خشنود می شود. [؟] های کوچکی و سنگ های بلندی دارد. عجب منظره بدیعی به وجود آورده، خدای باری تعالی. شرح احوالِ واقعی مکه و منا و کوه های اطراف آن ممکن نیست. فقط باید حرکت نمود و رفت و از نزدیک مشاهده کرد. در بیرون شهر مکّه به فاصله سه الی چهار فرسنگ، جایی است و مسجدی است که آنجا را مسجد «تنعیم» نامند. و کسانی که برای عمره یِ مفرده مُحرِم شوند، آنجا لبّیک گویند و به سمت مکّه حرکت نمایند. ای شهر عزیز و ای بلد امن خدا، مرا قدرت نیست تا یکی از هزار مُحَسنات تو را به قلم آرم. من از دیدگاه بصیرت خود سخن گویم وگرنه اوصاف شهر خدا را جز خدا کس نداند.

روز ۱۳ ماه، از منا به سمت مکّه آمدیم. اعمالِ واجب و مستحب به جای آوردیم و روز ۱۴ ماه ذی الحجّه، وداع کعبه نمودیم.
"حاجیان رخت چو از کعبه کشند
تا دَمِ در به عقب می نگرند".
[ایرج میرزا/ با کمی تغییر]
ای کعبه یِ عزیز و ای قبله محترم، خداحافظ.

📷 پیوست: دو تصویر قدیمی و جدید از منا. نویسنده دمی در میقات ۵۵ سال پیش در وصف منا نوشته است: "کوه و دشت منا به اندازه ای با صفاست که بیننده بی اختیار خشنود می شود... عجب منظره بدیعی به وجود آورده، خدای باری تعالی".

ادامه دارد.....
@yekhezaran
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین
.
♦️برگزاری مراسم" آب به بذر شلغم " در خور و بیابانک

🔹مرداد که به نیمه می رسد کشاورزان خور و بیابانک (استان اصفهان) در زمین‌های کشاورزی خود آیین " آب به بذر شلغم" را برگزار می‌کنند تا شایدطبیعت روزهای نه چندان گرم و پرآبی را برای آنان در روزهای باقی مانده تابستان به ارمغان بیاورد.

🔔 @esfahan20|مردم اصفهان
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
چِرکُند، چرکندی=چرکین، آلوده
چَزٌه=نوعی بوته به ریشه کوتاه و ساقه های نازک که همه ساله از بین شاخه خسک قبلی شاخه جدید می روید.
چَشته خار، چشته خور=کسی که چیزی از خوراکی یا نوشیدنی به دهانش مزه کند و انتظار دریافت همیشگی او شده باشد
چَش روشنی= هدیه و پیشکشی برای مسافر تازه وارد یا عروس و داماد
چَش سیاه=نافرمان، خیره سر
چَس سفید= پرو ، گستاخ
چَش شور= کسی که چسم زخم زند، حسود
@naein_nameh
#فرش_نایین
.
قالی نایین که روزگاری فخر ایران زمین بود در شرایط سختی به سر می برد. مریض است، نه دکتری، نه مدیری، نه صاحب و سالاری دارد که کمی به رونق ان کمک کند.

گلبوته های سرخ قالی باز روئید
آلاله های آشنا با ناز روئید
اینجا نشان تازه ای از باغ گلهاست
آلاله هم پیمانه ای از داغ دلهاست
بر لوح قالی نقش زد گلهای جاوید
بر شمع جان، پروانه ای هم سخت نالید
@naein_nameh
#آن_روزها
☑️ دمی در میقات یا جنّتُ المُعَلّی - ۱۰(قسمت دهم؟
(سرگذشت سفرِ شعبِ ابیطالب)

خاطراتِ سفر به سرزمینِ وحی و عتباتِ عالیات
*(سال ۱۳۸۷ هجری قمری - ۱۳۴۷ هجری شمسی)*

▫️به قلم: مرحوم حاج حبیب الله جابری انصاری

شب ۱۵ ماه ذی الحجّه، مقداری که از شب گذشت، آمدیم با اتومبیل و نزدیک هایِ نصف شب، وارد جدّه شدیم. بعد از دو روز توقّف در جدّه در همان مدینة الحاج که اولِ ورود، اوصافش گفته شد، ویزای عراقی گرفتیم و با طیّاره وارد شهر بغداد شدیم.

صبح روز ۱۶ اسفند ماه ایرانی و ۱۸ ماه ذی القعده، نزدیک ظهر از جدّه حرکت و به فاصله کمی با طیّاره جت ۱۳۰ نفره عازم بغداد شدیم. در حدود بغداد، هوا طوری تیره و تار است که با سختی، طیّاره به زمین نشست. در فرودگاه بغداد با احترام تمام، بدون دردسر و معطّلی ما را آزاد نمودند و بیرون فرودگاه بغداد نوشته بود: «البغداد تُرَحِّب بکم». [به بغداد خوش آمدید.]

خلاصه، رفقای ما از بغداد به نجف اشرف رفتند ولی بنده و همراهانم آمدیم، مهمان امام هفتم شدیم. گفتم هر چه جناب امیر (ع) عیدی به شماها داد، ما هم از اولاد بزرگوارش در کاظمین می گیریم. بلی، در این زمان موقع حکومت آقای «حسن البکر» رئیس جمهوری عراق است. [در این کشور] اول از ما خوش استقبال نمودند، ولی بعداً وضع عوض شد که گفته خواهد شد.

امروز روز عید غدیر است و مردم عراق، کلّاً به نجف اشرف روند، چه شیعه و چه سنّی. نویسنده یک عیدِ مولود در نجف بوده ام. آن بار در زمان ملک فیصل، پادشاه عراق بود و آن وقت، عراق وضع خوبی داشت. و بار دیگر بعد از عید غدیر به فاصله ده روز، در زمان عارف رئیس جمهور مردم عراق، و این بار، بارِ سوّم است [که به عراق می آیم]. و چون خسته هستیم و دروازه کربلا و نجف، کاظمین علیه السلام است، یکسره به نجف نرفتیم.

با اتومبیل کرایه از فرودگاه بغداد به شهر کاظمین آمدیم. و شهر کاظمین علیه السّلام نزدیکِ شهر تاریخی و نسبتاً بزرگ بغداد است. و بغداد در دو طرف دجله و سمت جنوب شهر کاظمین است و مدفن پیشوای فرقه یِ اهل تسنّن، شیخ عبدالقادر گیلانی و محل [مقبره] او را باب المعظّم نامند. ولی در داخل بازار و کوچه های شهر، قبور مطهّر چهار نوّاب خاص امام زمان عج الله تعالی فرجه است و نام های [این] بزرگواران بدین شرح باشد: [عثمان ابن سعید، محمد ابن عثمان]، ابوالقاسم حسین ابن روح، [علی ابن] محمد سمری.

در طول مسافرت، دیدنی ها و شنیدنی ها و تَنَعُّم بُردنی ها زیاد باشد، ولی ما سعی کردیم همه مطالب را فشرده و مختصر درج نماییم.

اولین ساعت ورود ما به شهر پر نور کاظمین (ع) برخوردیم به آقای حاج محمد اَرْوَری که قبل از ایام حج، با اهل بیت [خود] آمده بود عتبات و هنوز آنجا مقام داشت. ایشان ما را به منزل خود برد و پذیرایی نمود و اتاقکی برایمان کرایه نمود و به ما محبت ها کرد.

شهر کاظمین که در شمال شرقی شهر بغداد واقع و اکنون متّصل به هم است، محل دفن دو امام مظلوم، حضرت باب الحوائج موسی ابن جعفر (ع) امام هفتم شیعیان، و فرزند زاده اش حضرت محمد تقی امام جواد (ع)، امام نهم شیعیان می باشد. و ضمناً سید رضی و سید مرتضی و علما و دانشمندانی زیاد، مانند کلینی و غیره در این شهر و در جوار دو امام مظلوم مدفونند.

شهری است که بیشتر اهالی آن، دوازده امامی و عدّه زیاد [از] ایرانیان اصیل در آن زندگانی می نمایند. و به غیر از حرم [امامین کاظمین]، مساجدی زیاد [در این شهر] باشد. و بَلَدی است معمور و نعمت های خدا چه مأکول، و چه غیرِ مأکول فراوان باشد.

لبنیّات، زیاد و میوه های فراوان و مناسب، به حَدِّ وفور بوده باشد. اول صبح، زنانی باشند که ماست و کره یِ تازه، آرند در کوی و بازار و بفروشند. در اطراف صحن و بارگاه دو امام مظلومِیْن، ساختمان های جدید، زیاد ساخته شده و مهمانخانه های نسبتاً تمیز و مرتّبی بنا گردیده [است]. مردانش در لباس عربی و زنانش، بسیار محجوب و مُنَزَّه باشند.

در این شهر، چندین کتابخانه عمومی باشد که یکی از آنها به نام کتابخانه «جوادین» و دیگر کتابخانه یِ «سید مرتضی» است و بسیار کتاب در آن و مطالعه، برای همه کس مُیسّر باشد و کتابخانه های دیگر هم باشد.

صحن مطهّر کاظمین که در زمان پادشاهی ناصر الدین شاه علوی قاجار، شاهنشاه ایران ساخته شده، بارگاهی رفیع و عبادتگاهی است وسیع و در وسط شهر قرار گرفته، محل زیارتگاه و دارالشّفایِ مردم دنیا است.

صحن، پنج گوشه دارد که دارای درازی هایی به شرح زیر است: سمت قبله ۱۴۰ متر، سمت شرق ۱۳۵ متر، سمت شمال ۷۹ متر، [سمت] شمال غرب ۷۰ متر، سمت جنوب غربی ۱۴۰ متر می باشد.
@yekhezaran
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف فعل به زبان نایینی
مصدر دیدن در زبان نایینی می شود « وینای » . چند فعل را از این مصدر صرف کرده ایم:
ماضی ساده :
میدی : دیدم
تیدی: دیدی
شیدی: دید
میئدی : دیدیم
تیئدی : دیدید
شیئدی : دیدند
مضارع :
وینی : می بینم
وینی : می بینی
وینَه : می بیند
وینِم : می بینیم
وینید: می بینید
وینِن : می بینند
امر :
ایوین : ببین
ایوینید : ببینید
ماضی نقلی :
میدی یَه : دیده ام
تیدی یَه : دیده ای
شیدی یَه : دیده است
میدی یا : دیده ایم
تیدی یا : دیده اید
شیدی یا : دیده اند
ماضی استمراری :
دارتی میدی : داشتم می دیدم
دارتی تیدی : داشتی می دیدی
دارتُ شیدی : داشت می دید
دارتم میدی : داشتیم می دیدیم
دارتید تیدی : داشتید می دیدید
دارتن شیدی : داشتند می ددیدند
(جناب اصغری)
(تصویر زیبا از چوپانان در ذبیگرام، جناب مرتضوی)
@naein_nameh
Forwarded from زبان نایینی (Abas Emaml)
#تاریخچه_نایین
.
مشروطه طلبان نایین
طرفداران مشروطه
انجمن تشکیل داده و در زمینه فعالیت خود همفکری داشتند و این قضیه سیاسی در قالب مراسم مذهبی محرم نیز نمود پیدا کرد و دسته جات عزداری طرفدار مشروطه چنین نوحه و شعاری انتخاب کرده بودند:
» ما بنده خداییم، مشروطه را فداییم« اما مخالفین مشروطه یا اعتدالی ها که مقصود از انجمن همان انجمن فعال مشروطه
طلبان بود می گفتند: « روز قتل حسن است ، کشته انجمن است »
(تصویر فرمان مشروطه)

@naein_nameh
#پنجاه_یادگار_در_نایین
.
مسجد بابا عبدالله

شبستان مسجد قدیمی بابا عبدالله که در اوایل قرن هشتم هجری ساخته شده و تنی چند از امرا و بزرگان در آن مدفونند.
این مسجد سالها محل درس و عبادت عالم برجسته و روحانی پاکباز مرحوم حاجی آخوند(حاج ملا حسن مرتاض، محمد حسن ابن محمد حسین نیستانکی )بوده که از طریق شهریه مکتب و نوشتن قبالجات امرار معاش می کرد ،بوده است. لوح سنگی سر در مسجد به خط کوفی سالها قبل به سرفت رفته بود اما با خراب کردن ساختمان همجوار مسجد ، دسترسی سارقان و غارتگران آثار تاریخی به راهرو زیر زمینی مسجد آسان و کتیبه چوبی بسیار قدیمی از اواخر قرن هشتم یا اوایل قرن نهم که در همین مکان (تصویر) نصب بود نبز به سرقت رفته است.
به طور کلی از سر دلسوزی و احساس مسؤلیت به نهادهای ذیربط مثل شهرداری و میراث فرهنگی و ارگانهای مرتبط به وضع نامناسب اطراف مسجد و خرابی ساختمانهای همجوار بدون توجه به پایداری و حفظ و حراست این مسجد تاریخی که تقریبا هم سن و سال کلیسای بسیار معروف «نتردام» در فرانسه است، توجه می دهیم.

@naein_nameh
#مشاهیر_نایین
.
شیخ مغربی
محمد شیرین از جمله عرفا است که در سنه ۸۱۰ یا ۸۰۹ هجری قمری وفات یافته و محل دفن او بازار نایبن و در مسجدی با همین نام( شیخ مغربی) است.
مرحوم بقایی در کتاب بزم سخن او را اهل نایین و معاصر شاهرخ بن تیمور و کمال خجندی دانسته است. شیخ شعر به عربی و فارسی می سروده و دیوان اشعارش چاپ شده است.
بر بالای درب ورودی مسجد شیخ مغربی ابیات زیر نوشته شده است:
همین شیخی که در اینجاست مدفون
بود چون بحر لوء لوء دُرٌ مکنون
گذر کن گاه گاهی بر مزارش
بکن الحمد و اخلاصی نثارش
که شیخ مغربی از عارفین است
مقام و مدفنش نایین زمین است
@naein_nameh
#سخن_روز
.
به مناسبت شروع ماه محرم و بزرگداشت شهید جاوید و همه شهدای راه حق:
خونت ای شاها به ناحق ریختند
تا ابد زان خون پریشانیم ما
آه از ان ساعت که با اندوه گفت
زینب محزون مسلمانیم ما
نا مسلمانان جفا دیگر بس است
ساربان، سالار طفلانیم ما
اهل و بیت شاه صد پاره تنیم
تکیه گاه این یتیمانیم ما
(فرج الله فروغی بافرانی)
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آموزش_گویش_نایینی
.
با سلام جمله های امشب
۱-مجید زبانش را بیرون آورد نشان من داد گفت دیشب چایی داغ خوردم زبانم سوخته گفتم شکر بریز رویش خوب می شود۰
۲-چه کسی پوست هندوانه ها را اینجا ریخته است نمی داند مگس جمع می شود ۰
۳-من بیست سال بیشتر است که اصفهان نرفته ام ۰
عطسه کردم عطسه کردی عطسه کرد
عطسه کردیم عطسه کردید عطسه کردند۰
باتشکر اسماعیل ذبیحی طاری
.
برگردان به فارسی
۱-مجید زُو وُنشش بِرآرت و نوشُن میشدا اُ شُووات هِشو چایی داغم وَخا اُ زُو وُنُم اوسوتو
۲-کی دُیی وَ پوسی هِندیش ریته؟ نازُنَه گو مَج جِم بِن
۳-می ویس سال وِشترو گو اصبان نَشیی
افعال:
پورُشنَم کَ
پورُشنَت کَ
پورشنش کَ
پورُشنمی کَ
پورشنتی کَ
پورشنشی کَ
@naein_nameh
#آن_روزها
.
‍ ‍
☑️ دمی در میقات یا جنّتُ المُعَلّی - ۱۱(قسمت یازدهم)
(سرگذشت سفرِ شعبِ ابیطالب)

خاطراتِ سفر به سرزمینِ وحی و عتباتِ عالیات
*(سال ۱۳۸۷ هجری قمری - ۱۳۴۷ هجری شمسی)*

▫️به قلم: مرحوم حاج حبیب الله جابری انصاری

و [صحن امامین کاظمین] دارای چندین درب است که نام های آن به ترتیب از درب قبله، باب قبله، باب المغفرة، باب المراد، باب الرَّجا، باب فرهاد میرزا، باب جواهریة، باب القریش، باب صاحب الزّمان (عج)، [و] باب الرّحمة می باشد.

و داخل صحن، مانند سایر حرم های ائمّه یِ هُدی، با معماری جالب و پسندیده، رواق و سقف های بلند و مرتّب و ستون های قشنگ و محکمی دارد که زائران در آن مکان، در آسایش و خوبی به عبادت باری تعالی مشغول باشند.

هر جایی که ما رفتیم، اگر ساختمان یا اثری نیکو بود، یا نام شاهان ایران چه قدیم و چه جدید بود، یا آثار تجّار و علمای ایرانی بود. هر افتخاری بود، مربوط به ملّت و حکومت نجیب و اصیل ایران بود. فرشِ خوب از ایران، معمارِ خوب از ایران، همه چیزِ خوب از ایران، حسینیه ها و حَرم ها و حتی مسجد و آب انبارها از ایران، پادشاهان خیّر و دادرس و بینوا را یار و یاور از ایران. جاوید بمانی ایران و ملّت نجیب آن. حتّی آب سرد کُن های صحن کاظمین هم هدیه دربار و خاندان پهلوی می باشد. برایِ تظاهرِ این ها، اشارت هایی بود و برای اینکه خودم ایرانی هستم، ننوشتم. حقیقتی است که باید متذکّر شد و دنیا باید احترام به ملّتِ پاکِ ایران بگذارد.

[حرکت به سمت کربلا]

روز ۲۰ ماه ذی الحجه ۱۳۸۸ از شهر مقدس کاظمین به سمت کربلا حرکت نمودیم. از کنار ساختمان های جدید و نخلستان ها و نیزارها گذشتیم. کنار راه، آبادی های کوچک و بزرگ فراوان است. بیشتر جاهای آبادان و باغ های میوه به دست ایرانیانی که از سال ها پیش بدین دیار آمده و ساکن شده اند، بر سَرِ پا آمده و نگهداری می شود.

به طور کلّی هوای عراق، گرم و مرطوب است و مردمانش سیاه چرده، اگر بیابانی باشند و شهری هایش سفید رنگ و گلگون باشند. و به واسطه یِ گرمی هوا، زمستانهای خوب و تابستان های بدی می گذرانند.

دهات و قصباتِ مأمونیه و اسکندریه و مُصیّب سر راه واقع است. مُصیّب جایی است که پُل بر رویِ رود فرات زده اند و از پل باید عبور کرد که آن پل را جِسرِ [پل] مصیّب نامند. و گویند در واقعه کربلا مصیّب ابن یحیی خزاعی از بصره با یارانش، به کمک امام مظلوم حسین علیه السّلام آمده، در این محل خبر شهادت امام را شنیده و از همان جا جنگیده و در آنجا کشته شده و همان مکان مدفون است و از این جهت آن قَصَبِه را «مُصیّب» نامند. از جسر مصیب گذشتیم.

کَم کَم به دیارِ بلا نزدیک می شویم. زمینی است مُسطّح و باغستان ها نمایان. در این حوالی جایی است که می گویند قبور مطهّرِ یتیمان مسلم ابن عقیل است و نزدیک راه نیست. کمی فاصله دارد. و مردم بدانجا رفته، زیارت نمایند و بر قاتلِ آن دو کودک نفرین ها نمایند. بعد از گذشتن از مسافتی راه، برقِ گنبدِ طلایِ حضرت ابوالفضل العباس علیه السّلام ما را محزون نمود.

سرزمین کربلا، وادی اندوه و حسرت است. در این زمین، حسین (ع) و یارانش با زنان و کودکان به محاصره مردم کوفه افتاده اند. اینجا را مواظب باش، پا به خاکی می گذاری که به خون فرزند زهرای اطهر (ع) رنگین شده [است]. خیال نکن در زمین راه می روی، بلکه در عرش اعلاء حرکت می نمایی.

این مکان جایی است که بهترینِ مردمِ زمین به دستِ بدترینِ مردم، به سخت ترین وضعی کشته شده اند. لعنت خدا و رسول و همه مردم به قومی باد که پیشوا و فرزند پیغمبر خود را شهید می نمایند و آب و آذوقه به روی بچه های کوچکش می بندند.

دوستان، [قَدر] شهادت امام حسین (ع) و یاران و برادرانِ با وفایش، جز خدای تعالی کس نداند و امام حسین شهیدی است که رتبه اش از اولین و آخرین، به جز جدّش رسول الله برتر است.

بین حرم محترم ابوالفضل العباس تا حرم برادر گرامی اش حسین (ع) فاصله زیادی نیست و از یک خیابان و یک سه راه و یک چهار راه می گذرد و پرچمِ قرمزِ بالای گنبد طلای امام حسین نمایان می شود. حرم امام حسین در زمین گودی واقع شده و اطراف حرم خیابان است و ساختمان های حسینیه یِ تهرانی ها و مشهدی ها و دیگر بَناهای یک شهرِ ماتم به چشم می خورد.

@yekhezaran