#سخن_روز
.
مگر چه گفت به گوش درخت، باد خزان
که روی زرد نمود و تکید و شد لرزان
کدام صاعقه زد بر خیام خرمن دشت
که سوخت رونق اردیبهشت و تابستان
( دکتر علی موسوی گرمارودی ، خزان )
@nsein_nameh
.
مگر چه گفت به گوش درخت، باد خزان
که روی زرد نمود و تکید و شد لرزان
کدام صاعقه زد بر خیام خرمن دشت
که سوخت رونق اردیبهشت و تابستان
( دکتر علی موسوی گرمارودی ، خزان )
@nsein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف مصدر «دِروَت» به معنی (بیختن، الک کردن) در حالت
ماضی
دِرُم وَت(بیختم)
دِرُت وَت(بیختی)
دٌرُش وَت(بیخت)
دِرمی وَت(بیختیم)
دِرتی وَت(بیختید)
دِرُشی وَت(بیختند)
مضارع
دِرویجی(الک می کنم)
دِرویجی(الک می کنی)
دِر ویجَه(الک می کند)
دِرویجم(الک می کنیم)
دِرویجید(الک می کنید)
دِرویجن(الک می کنند)
@naein_nameh
.
صرف مصدر «دِروَت» به معنی (بیختن، الک کردن) در حالت
ماضی
دِرُم وَت(بیختم)
دِرُت وَت(بیختی)
دٌرُش وَت(بیخت)
دِرمی وَت(بیختیم)
دِرتی وَت(بیختید)
دِرُشی وَت(بیختند)
مضارع
دِرویجی(الک می کنم)
دِرویجی(الک می کنی)
دِر ویجَه(الک می کند)
دِرویجم(الک می کنیم)
دِرویجید(الک می کنید)
دِرویجن(الک می کنند)
@naein_nameh
Forwarded from کانالِ دیوارِنایین_DivareNaein
درگذشت داریوش پیرنیا فرزند داوود پیرنیا بنیانگذار برنامه گلها را به خانواده ایشان بخصوص سرکار خانم منصوره پیرنیا(همسرشان) تسلیت عرض می کنیم روحشان شاد
🆔 @Divarenaein
🆔 @Divarenaein
#آموزش_گویش_نایینی
🌷 قطعه شعری با گویش شیرین نایینی در رابطه با خشکسالی
خُشکَه سالی :
نه نو دارِم نه اُو دارِم خودایا
نه یوز دارِم نه سُو دارِم خودایا
ندارِم وایُم اُ تُی مالی وَقتُو
قوناتی خُشکُ سیدَری خالی سَختُو
چوغُندِر خُی گیزِر کِمیابی کِمیاب
گل اُفتُو اُ کویو ، وِرکَفت اُ نایاب
هیلی اُ اِرمُی اُ ساوی گُلاوی
وَمُندَه خاطِرَش دِرنَقشی خاوی
دیرَختا خُشک اُ سِرخالی سیدَر هُو
خودا اِنگار گُو خُوی ما قَهری قَهرُو
شولوغ گِرتا سِرُوش اِنکاری ماشکَه
نَکیرَه گُو یَوقت دیی کاری ماشکَه
ندارِم طاقتی ، دیی ما نَکِر تُو
بورا ما لُطفی خُوی اِنکار نَکِر تُو
نه جون دارِم نه تابی خُشکَه سالی
غِمُ دَردا زیادُ غُصَّه مالی
کریما رَحم ایکِر وِر دی دیرَختا
نَکِر لُطفُت دیریغ از تیرَه بَختا
شفیعی غِم دارَه ازخُشکَه سالی
اِریجَه از چشوش اَشکی زولالی
خوداوِندا به جونی هِرچی مُؤمن
ایگِر وَقتُت ایکَه یَه سِر وِمازِن
💫 برگردان به فارسی👇
نه نان داریم نه آب داریم خدایا
نه گردو داریم نه سیب داریم خدایا
نداریم بادام و توت خیلی وقته
قنات خشک و استخر خالی سخته
چغندر و زردک کمیاب کمیاب
آفتابگردان و کدو هم شده نایاب
هلو و گلابی و سیب گلاب
مانده خاطراتش در ذهن ها
درختها خشک و استخر سرخالی شده
گویا خدا با ما قهر قهر شده
شلوغ شده سرش، مارافراموش کرده
نکنه که نگاه به اعمال ما کرده
طاقت نداریم، نگاه به گناهان ما نکن
لطف خودت را از ما دریغ نکن
نه رمق داریم نه طاقت خشکسالی
غم و درد و غصه ها زیاد است
ای کریم رحم کن به درختها
لطف خود رادریغ نکن از سیاه بختها
شفیعی غم دارداز خشکسالی
میریزد از چشمهایش اشک زلالی
خدایا تو را به جان مؤمنین
اگر فرصت کردی سری به ما بزن
✍ داوود شفیعی
🆔 @Naeene_Ma
@naein_nameh
🌷 قطعه شعری با گویش شیرین نایینی در رابطه با خشکسالی
خُشکَه سالی :
نه نو دارِم نه اُو دارِم خودایا
نه یوز دارِم نه سُو دارِم خودایا
ندارِم وایُم اُ تُی مالی وَقتُو
قوناتی خُشکُ سیدَری خالی سَختُو
چوغُندِر خُی گیزِر کِمیابی کِمیاب
گل اُفتُو اُ کویو ، وِرکَفت اُ نایاب
هیلی اُ اِرمُی اُ ساوی گُلاوی
وَمُندَه خاطِرَش دِرنَقشی خاوی
دیرَختا خُشک اُ سِرخالی سیدَر هُو
خودا اِنگار گُو خُوی ما قَهری قَهرُو
شولوغ گِرتا سِرُوش اِنکاری ماشکَه
نَکیرَه گُو یَوقت دیی کاری ماشکَه
ندارِم طاقتی ، دیی ما نَکِر تُو
بورا ما لُطفی خُوی اِنکار نَکِر تُو
نه جون دارِم نه تابی خُشکَه سالی
غِمُ دَردا زیادُ غُصَّه مالی
کریما رَحم ایکِر وِر دی دیرَختا
نَکِر لُطفُت دیریغ از تیرَه بَختا
شفیعی غِم دارَه ازخُشکَه سالی
اِریجَه از چشوش اَشکی زولالی
خوداوِندا به جونی هِرچی مُؤمن
ایگِر وَقتُت ایکَه یَه سِر وِمازِن
💫 برگردان به فارسی👇
نه نان داریم نه آب داریم خدایا
نه گردو داریم نه سیب داریم خدایا
نداریم بادام و توت خیلی وقته
قنات خشک و استخر خالی سخته
چغندر و زردک کمیاب کمیاب
آفتابگردان و کدو هم شده نایاب
هلو و گلابی و سیب گلاب
مانده خاطراتش در ذهن ها
درختها خشک و استخر سرخالی شده
گویا خدا با ما قهر قهر شده
شلوغ شده سرش، مارافراموش کرده
نکنه که نگاه به اعمال ما کرده
طاقت نداریم، نگاه به گناهان ما نکن
لطف خودت را از ما دریغ نکن
نه رمق داریم نه طاقت خشکسالی
غم و درد و غصه ها زیاد است
ای کریم رحم کن به درختها
لطف خود رادریغ نکن از سیاه بختها
شفیعی غم دارداز خشکسالی
میریزد از چشمهایش اشک زلالی
خدایا تو را به جان مؤمنین
اگر فرصت کردی سری به ما بزن
✍ داوود شفیعی
🆔 @Naeene_Ma
@naein_nameh
Paeiz
Hojat Ashrafzadeh | MP3PARS.iR
پاییز .... حجت اشرفزاده 🎼
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند
با رنگهای تازه مرا آشنا کند
پاییز میرسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او میرسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوههای تازه بیارد، خدا کند
او میرسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش،صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند..
@naein_nameh
پاییز میرسد که مرا مبتلا کند
با رنگهای تازه مرا آشنا کند
پاییز میرسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او میرسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوههای تازه بیارد، خدا کند
او میرسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است، وَ راهی نمانده است
جز اینکه روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل ها
یک فصل را بخاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش،صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند..
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آغاز فصل عاشق، پاییز هزار رنگ بر دوستان یکرنگ مبارک
@naein_nameh
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
خِر وینِن پالون وِردَرزن، شاه وینن شاهون وِردرزن
خرا می بینند پالان می دوزند، شاه را مبینند جُبه شاهی میدوزند.
آن که هفت اقلیم عالم را نهاد
هر کسی را آنچه لایق بود داد
.
خویُش و تِلُش، خُلی عالم وِ سِرش
خودش و شکمش، خاک عالم بر سرش
شیخ اجلٌ می فرماید:
شکم بند دست است و زنجیر پای
شکم بنده کم تر پرستد خدای
.
خورَه اُ لُندَه
می خورد و غُر می زند
(دست در کاسه و مشت بر پیشانی)
ویژگی های زبان محلی نایین
@naein_nemeh
.
خِر وینِن پالون وِردَرزن، شاه وینن شاهون وِردرزن
خرا می بینند پالان می دوزند، شاه را مبینند جُبه شاهی میدوزند.
آن که هفت اقلیم عالم را نهاد
هر کسی را آنچه لایق بود داد
.
خویُش و تِلُش، خُلی عالم وِ سِرش
خودش و شکمش، خاک عالم بر سرش
شیخ اجلٌ می فرماید:
شکم بند دست است و زنجیر پای
شکم بنده کم تر پرستد خدای
.
خورَه اُ لُندَه
می خورد و غُر می زند
(دست در کاسه و مشت بر پیشانی)
ویژگی های زبان محلی نایین
@naein_nemeh
4_5999250850659174580.ts
19.1 MB
#آموزش_گویش_نایینی
.
در بخشهای غربی و شمالی نایین که از یک طرف به اردستان و از طرفی به کوهپایه متصل است نوعی لهجه و گویش که با گویش نایینی ریشه مشترک دارد متداول است. ما به این گویش می گوئیم«بُور و بِشِه» همانطور که متکلمان ان لهجه به ما می گویند«اُسمی و سیگه»
ویدئو را که با لهجه کهنگ از توابع اردستان است و مطابق شرح بالا ملاحظه فرمایید.
چه خوش بود گر برآید به یک کرشمه دو کار
زیارت شه عبدالعظیم و دیدن یار
@naein_nameh
.
در بخشهای غربی و شمالی نایین که از یک طرف به اردستان و از طرفی به کوهپایه متصل است نوعی لهجه و گویش که با گویش نایینی ریشه مشترک دارد متداول است. ما به این گویش می گوئیم«بُور و بِشِه» همانطور که متکلمان ان لهجه به ما می گویند«اُسمی و سیگه»
ویدئو را که با لهجه کهنگ از توابع اردستان است و مطابق شرح بالا ملاحظه فرمایید.
چه خوش بود گر برآید به یک کرشمه دو کار
زیارت شه عبدالعظیم و دیدن یار
@naein_nameh
Forwarded from خانۀ ادب و اندیشۀ مانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به بهانۀ اول مهر، زادروز خسروی آواز ایران، محمدرضا شجریان
برخی نامها دورانسازند، از بختیاری ماست که میتوانیم بگوییم ما در زمانۀ شجریان بودیم و زیستیم. صدای او هویت ما را ساخت و صدای او صدای فرهنگ ما شد و نیز جزیی بزرگ از فرهنگ ما. چه چیز شجریان را شجریان کرد؟ شاید به گفتۀ حافظ، «قبول خاطر و لطف سخن»، شاید استعداد کمنظیری که چون ودیعهای الهی به او بخشیده شده، نیز پایداریش برای یادگیری و تداوم راهی بهغایت دشوار، شاید او چون هر انسان خاصی محصول زمانهای خاص است، با این همه خود نیز با صدایش که برآیند وجودی آگاه و هشیار است زمانهساز نیز هست. او چون هنر هنرمند راستینی همواره با مردم و صدای مردم بوده است. هزاران ظرافت در انتخاب اشعار از سوی او در زمانهایی که بهنوعی بزنگاه تاریخی محسوب میشوند وجود دارد. محصول نهایی هنر او تنها در تکنیک و فرم خلاصه نیست، صدای او چون صدای هر هنرمند راستینی پژواک درد و عشق و شوریدگی است و جهان ما همواره محتاج عقلهای مجنونی است که تاب آوردن را در روزگار «آه و آهک زنده»کمی هموارتر کنند.
بلند باد همواره نام او
✍️: #لیلا_معصومی_نایینی
@adab_andisheh
برخی نامها دورانسازند، از بختیاری ماست که میتوانیم بگوییم ما در زمانۀ شجریان بودیم و زیستیم. صدای او هویت ما را ساخت و صدای او صدای فرهنگ ما شد و نیز جزیی بزرگ از فرهنگ ما. چه چیز شجریان را شجریان کرد؟ شاید به گفتۀ حافظ، «قبول خاطر و لطف سخن»، شاید استعداد کمنظیری که چون ودیعهای الهی به او بخشیده شده، نیز پایداریش برای یادگیری و تداوم راهی بهغایت دشوار، شاید او چون هر انسان خاصی محصول زمانهای خاص است، با این همه خود نیز با صدایش که برآیند وجودی آگاه و هشیار است زمانهساز نیز هست. او چون هنر هنرمند راستینی همواره با مردم و صدای مردم بوده است. هزاران ظرافت در انتخاب اشعار از سوی او در زمانهایی که بهنوعی بزنگاه تاریخی محسوب میشوند وجود دارد. محصول نهایی هنر او تنها در تکنیک و فرم خلاصه نیست، صدای او چون صدای هر هنرمند راستینی پژواک درد و عشق و شوریدگی است و جهان ما همواره محتاج عقلهای مجنونی است که تاب آوردن را در روزگار «آه و آهک زنده»کمی هموارتر کنند.
بلند باد همواره نام او
✍️: #لیلا_معصومی_نایینی
@adab_andisheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#مشاهیر_نایین
.
سیف العلما
میرزا علی محمد پسر میرزا نصرالله، فرزند میرزا محمد صادق ، پسر میرزا علی اکبر خان ، پسر سید علی خان اولین فرزند میرزا معصوم خان معروف است.
ایشان ابتدا مکلٌلا بوده اما بعد به لباس روحانیت درمی آید.
در زمینه اعتقادات بسیار متعصب و یکی از فعالین معروف در مبارزه با طایفه شیخیه بوده است.
همچنین او با حکام جور پیشه مشاجره و درگیری های فراوانی داشته است .(عضو کمیته شش نفره ضد زورگویی )
وی در سال ۱۳۱۴شمسی و در سن هشتاد و پنج سالگی از دنیا رفت.
پسران او عبارتند از:
میرزا فرج الله خان (مصباح السلطان) که در منطقه اصفهان و چار محال بختیاری معروف است
میرزا نصرالله خان (سیف پور) که روزنامه نگار و از مبارزین مشروطه خواه بود و بعد به امریکا هجرت کرد و مدرس دانشگاه بود
میرزا سید محمد خان معصومی که در جوانی از دنیا رفت
میرزا سید حسین خان فاطمی
قهرمان ضد استبداد و شهید راه وطن
تنها دختر مطرح مرحوم
سیف العلما
مرحومه سلطنت خانم فاطمی که بسیار شجاع و شیر دل بود و در مبارزات فاطمی بخاطر اقدامات متهورانه، شهرت به سزایی یافت.
@naein_nameh
.
سیف العلما
میرزا علی محمد پسر میرزا نصرالله، فرزند میرزا محمد صادق ، پسر میرزا علی اکبر خان ، پسر سید علی خان اولین فرزند میرزا معصوم خان معروف است.
ایشان ابتدا مکلٌلا بوده اما بعد به لباس روحانیت درمی آید.
در زمینه اعتقادات بسیار متعصب و یکی از فعالین معروف در مبارزه با طایفه شیخیه بوده است.
همچنین او با حکام جور پیشه مشاجره و درگیری های فراوانی داشته است .(عضو کمیته شش نفره ضد زورگویی )
وی در سال ۱۳۱۴شمسی و در سن هشتاد و پنج سالگی از دنیا رفت.
پسران او عبارتند از:
میرزا فرج الله خان (مصباح السلطان) که در منطقه اصفهان و چار محال بختیاری معروف است
میرزا نصرالله خان (سیف پور) که روزنامه نگار و از مبارزین مشروطه خواه بود و بعد به امریکا هجرت کرد و مدرس دانشگاه بود
میرزا سید محمد خان معصومی که در جوانی از دنیا رفت
میرزا سید حسین خان فاطمی
قهرمان ضد استبداد و شهید راه وطن
تنها دختر مطرح مرحوم
سیف العلما
مرحومه سلطنت خانم فاطمی که بسیار شجاع و شیر دل بود و در مبارزات فاطمی بخاطر اقدامات متهورانه، شهرت به سزایی یافت.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
خِفت=گره ، خامه و نخ که به دور تونه(پود) تابیده می شود.
.
خُنَه=هم به معنی خانه و هم هر ده رج قالی را یک «خُنه» گویند.
.
خُوْ=هم به معنی خواهر و هم خواب است.
خُی، خوی=همراه، با
.
خالو=دایی
تمثیل
کاریت وِ یاری گو وِ خِر واجی خالو
بلایی بر سرت بیاورم که به خر بگویی خالو
@naein_nameh
.
خِفت=گره ، خامه و نخ که به دور تونه(پود) تابیده می شود.
.
خُنَه=هم به معنی خانه و هم هر ده رج قالی را یک «خُنه» گویند.
.
خُوْ=هم به معنی خواهر و هم خواب است.
خُی، خوی=همراه، با
.
خالو=دایی
تمثیل
کاریت وِ یاری گو وِ خِر واجی خالو
بلایی بر سرت بیاورم که به خر بگویی خالو
@naein_nameh
#کتابنامه_نایین
معرفی« نایین نامه»
.
به قلم جناب آقای محمد جابری
(با اجازه ایشان اولین کلمه مقاله که ستایش بود تغییر داده شد.)
بیهقی در تاریخ نگاشتِ مانای خود مینویسد:” مَرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد”. اهل فضل و ادب بر “نبشتن”، دو مفهوم اختیار کرده اند: نوشتن یا سفر کردن. اگر مراد بیهقی از نبشتن را نوشتن اختیار کنیم بیشک آنچه بیهقی برآن نظر دارد نگاشتن و ثبت یافتههاست و نه نشر بافتهها. هر چند این سالها به اقتضای زیادت نفوس و پیشرفت علوم، صنعت طبع گستردگی فراوان یافته است اما افسوس آنکه پرشمار از نشر یافته های متاخّر از جنس بافتههاست و تنها معدودی از سنخ یافتهها.اما اگر از نبشتن، مزید بر نوشتن، سفر نمودن را نیز فهم نماییم، به دو ظرافت از کار سترگ صاحبِ نایین نامه رهنمون شدهایم؛ مردی که سال هاست در پی مراد دلِ و تمنای جان، از قلبِ پایتخت به میان معمّرین، اهل علم و فضل نایین سفر نموده است تا یافته های خویش را به تحریر درآورد و از این روست که جناب ایشان، را می بایست از مصادیق مردان آگاه _به تعبیر بیهقیِ بزرگ_ به شمار آورد.
فرزانه ی فروتن و صدیق تحریر آقای عباسعلی امامی آرندی که در حسن خلق، تواضع و نقدپذیری نادرهی دیار و در شناخت موطن خویش علی رغم سال ها دوری، کم نظیر است، با همت عالی، کاری کارستان را به سرانجام رسانده است.
نایین نامه ی او، روایتی است بیمانند، جامع و خوشخوان از تاریخ ِسرزمین و فرهنگِ مردمی که به تعبیر استاد باستانی پاریزی، در سختکوشی و همت به اهالی دارالعباده ی یزد و در فراست و زیرکی به مردمان اصفهانِ نصف جهان مانندند. (نقل به مضمون) .
نایین نامه فرای ترسیم هنرمندانه ی تاریخ کهن و فرهنگ بکر این دیار، روایتی است پر غرور از زندگی و زمانهی رجال نیکنام و پرآوازه ی نایین، از شیخِ شهیرِ مشروطه تا سیدِ شهیدِ نهضت ملی، از فن سالارانِ خاندان پیرنیا و حکایت رییس الوزرای کاردان و رییس الوکلای خوشنام ایران در هنگامه ی قحط الرجال غروب قاجار و برآمدن میرپنج تا شرح بلیغ صدربلاغی های تاریخ پژوه و اسلام شناس، از شرح شیدایی عارفِ خلوت نشینِ آرندی، تا لختی مصاحبت با مصاحب اهل حساب و تا شرح حال عرفا، ادبا و هنرمندانِ این بلده طیبه. و دلنشین تر از همه بازخوانی میراث ثمین زبان نایینی که شوربختانه به محاق می رود.
سطر سطر و صفحه صفحه ی نایین نامه با کوششی بی مواجب و با تتبّعی بی نظیر به خامه تحریر درآمده و بی شک در باب شناخت نایین، تا کنون بی مانند بوده است. صاحب نایین نامه پیشتر نیز هنر خویش را در نگارش کتاب “آرند وطنم” به کار گرفته بود و امید است در این مسیر سخت، پر طعن و کنایه و ناهموار گام های بعدی را نیز مصمم بردارند. طال عمره و زاد فضله
@naein_nameh
معرفی« نایین نامه»
.
به قلم جناب آقای محمد جابری
(با اجازه ایشان اولین کلمه مقاله که ستایش بود تغییر داده شد.)
بیهقی در تاریخ نگاشتِ مانای خود مینویسد:” مَرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد”. اهل فضل و ادب بر “نبشتن”، دو مفهوم اختیار کرده اند: نوشتن یا سفر کردن. اگر مراد بیهقی از نبشتن را نوشتن اختیار کنیم بیشک آنچه بیهقی برآن نظر دارد نگاشتن و ثبت یافتههاست و نه نشر بافتهها. هر چند این سالها به اقتضای زیادت نفوس و پیشرفت علوم، صنعت طبع گستردگی فراوان یافته است اما افسوس آنکه پرشمار از نشر یافته های متاخّر از جنس بافتههاست و تنها معدودی از سنخ یافتهها.اما اگر از نبشتن، مزید بر نوشتن، سفر نمودن را نیز فهم نماییم، به دو ظرافت از کار سترگ صاحبِ نایین نامه رهنمون شدهایم؛ مردی که سال هاست در پی مراد دلِ و تمنای جان، از قلبِ پایتخت به میان معمّرین، اهل علم و فضل نایین سفر نموده است تا یافته های خویش را به تحریر درآورد و از این روست که جناب ایشان، را می بایست از مصادیق مردان آگاه _به تعبیر بیهقیِ بزرگ_ به شمار آورد.
فرزانه ی فروتن و صدیق تحریر آقای عباسعلی امامی آرندی که در حسن خلق، تواضع و نقدپذیری نادرهی دیار و در شناخت موطن خویش علی رغم سال ها دوری، کم نظیر است، با همت عالی، کاری کارستان را به سرانجام رسانده است.
نایین نامه ی او، روایتی است بیمانند، جامع و خوشخوان از تاریخ ِسرزمین و فرهنگِ مردمی که به تعبیر استاد باستانی پاریزی، در سختکوشی و همت به اهالی دارالعباده ی یزد و در فراست و زیرکی به مردمان اصفهانِ نصف جهان مانندند. (نقل به مضمون) .
نایین نامه فرای ترسیم هنرمندانه ی تاریخ کهن و فرهنگ بکر این دیار، روایتی است پر غرور از زندگی و زمانهی رجال نیکنام و پرآوازه ی نایین، از شیخِ شهیرِ مشروطه تا سیدِ شهیدِ نهضت ملی، از فن سالارانِ خاندان پیرنیا و حکایت رییس الوزرای کاردان و رییس الوکلای خوشنام ایران در هنگامه ی قحط الرجال غروب قاجار و برآمدن میرپنج تا شرح بلیغ صدربلاغی های تاریخ پژوه و اسلام شناس، از شرح شیدایی عارفِ خلوت نشینِ آرندی، تا لختی مصاحبت با مصاحب اهل حساب و تا شرح حال عرفا، ادبا و هنرمندانِ این بلده طیبه. و دلنشین تر از همه بازخوانی میراث ثمین زبان نایینی که شوربختانه به محاق می رود.
سطر سطر و صفحه صفحه ی نایین نامه با کوششی بی مواجب و با تتبّعی بی نظیر به خامه تحریر درآمده و بی شک در باب شناخت نایین، تا کنون بی مانند بوده است. صاحب نایین نامه پیشتر نیز هنر خویش را در نگارش کتاب “آرند وطنم” به کار گرفته بود و امید است در این مسیر سخت، پر طعن و کنایه و ناهموار گام های بعدی را نیز مصمم بردارند. طال عمره و زاد فضله
@naein_nameh
رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل
از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار
در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد
ای دیده! اشک میریز، ای سینه! باش افگار
.
هجرت یاری قدیمی، استادی ادیب و شاعری گرانمایه (مرحوم محمد تقی شریف نایینی) سخت و شکننده است. به همه فرهیختگان و ادب دوستان نایین و یاران استاد غریب بخصوص خانواده محترمشان صمیمانه تسلیت می گویم.
امامی آرندی
@naein_nameh
از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل
آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار
از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار
در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد
ای دیده! اشک میریز، ای سینه! باش افگار
.
هجرت یاری قدیمی، استادی ادیب و شاعری گرانمایه (مرحوم محمد تقی شریف نایینی) سخت و شکننده است. به همه فرهیختگان و ادب دوستان نایین و یاران استاد غریب بخصوص خانواده محترمشان صمیمانه تسلیت می گویم.
امامی آرندی
@naein_nameh
#در_استقبال_پاییز
برای بزرگداشت شادروان استاد محمد تقی شریف نایینی متخلص به «غریب»
.
برگها از شاخه میریزند پاییز است! نه؟
این که برگ از شاخه میریزد غم انگیز است!نه؟
این که فرهاد از غم شیرین حکایت می کند
خون بهای عشق شورانگیز پرویز است!نه؟
این که مجنونی بیابانی شد از فتوی عشق
لیلی بیچاره ای در بند پرهیز است !نه؟
این که برقی می جهد رعدی خروشان میشود
سینه ی این اسمان از کینه لبریز است!نه؟
این که افتاده کسی از اسبی و از اصل نه
گوشه ای از این تغافل کار شبدیز است!نه؟
این که میگویند پاییز است و فصل برگ ریز
فصل خش خش های ناب عاشقی خیز است !نه؟
این صمیمی فصل بی چون و چرای عشق خیز
برگهای کهنه را مأمور تعویض است!نه؟
(سروده استاد شریف نایینی)
@naein_nameh
برای بزرگداشت شادروان استاد محمد تقی شریف نایینی متخلص به «غریب»
.
برگها از شاخه میریزند پاییز است! نه؟
این که برگ از شاخه میریزد غم انگیز است!نه؟
این که فرهاد از غم شیرین حکایت می کند
خون بهای عشق شورانگیز پرویز است!نه؟
این که مجنونی بیابانی شد از فتوی عشق
لیلی بیچاره ای در بند پرهیز است !نه؟
این که برقی می جهد رعدی خروشان میشود
سینه ی این اسمان از کینه لبریز است!نه؟
این که افتاده کسی از اسبی و از اصل نه
گوشه ای از این تغافل کار شبدیز است!نه؟
این که میگویند پاییز است و فصل برگ ریز
فصل خش خش های ناب عاشقی خیز است !نه؟
این صمیمی فصل بی چون و چرای عشق خیز
برگهای کهنه را مأمور تعویض است!نه؟
(سروده استاد شریف نایینی)
@naein_nameh
#حومه_نایین
.
پرچینها, حصارهای حصیری برای تثبیت شنهای روان بودند که تا چندسال پیش در اطراف چوپانان آثارش دیده میشد
عکسها از پایان نامه مرحوم سعید ضیایی
@naein_nameh
.
پرچینها, حصارهای حصیری برای تثبیت شنهای روان بودند که تا چندسال پیش در اطراف چوپانان آثارش دیده میشد
عکسها از پایان نامه مرحوم سعید ضیایی
@naein_nameh
#حومه_نایین
.
مزیک
قبلا نوشتم قهرمانان گمنام، به راستی زنان شجاع و زحمتکش روستاهای نایین که علاوه بر عشق و عطوفت مادری و همسری در عرصه های کشاورزی و دامداری نمونه هستند و چهر های نورانی و دستان زمخت انها قابل تقدیس، حاجیه مریم و حاجیه زهرا خواهرانی مهربان و برای اهل مزیک مادرانی نمونه هستند. برای حاجیه مریم رضوان الهی و برای خواهر گرامی او (حاجیه زهرا ) سلامتی ارزو می کنیم.
@naein_nameh
.
مزیک
قبلا نوشتم قهرمانان گمنام، به راستی زنان شجاع و زحمتکش روستاهای نایین که علاوه بر عشق و عطوفت مادری و همسری در عرصه های کشاورزی و دامداری نمونه هستند و چهر های نورانی و دستان زمخت انها قابل تقدیس، حاجیه مریم و حاجیه زهرا خواهرانی مهربان و برای اهل مزیک مادرانی نمونه هستند. برای حاجیه مریم رضوان الهی و برای خواهر گرامی او (حاجیه زهرا ) سلامتی ارزو می کنیم.
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
خیال کیره پوری اُدُر خانُ
خیال می کند پسر ادر خان است برای کسی که از حدٌ خود خارج شده باشد
.
خُی نیزه سرگین وِ لُنجُش وامالا
باید با نیزه سرگین به دماغش مالید
کنایه ازاشخاص پر فیس و افاده
.
خودا وِر دل مَولودی وَ آشه
خدا در کنار دل مولود نشسته است.
برای کسی که دعایش و خواسته اش مطابق درخواستش برآورده شده.
.
خُل اُوکو
برو خاکستر بکوب
دشنام و تحقیری و سرزنش برای عملی نامناسب
@naein_nameh
.
خیال کیره پوری اُدُر خانُ
خیال می کند پسر ادر خان است برای کسی که از حدٌ خود خارج شده باشد
.
خُی نیزه سرگین وِ لُنجُش وامالا
باید با نیزه سرگین به دماغش مالید
کنایه ازاشخاص پر فیس و افاده
.
خودا وِر دل مَولودی وَ آشه
خدا در کنار دل مولود نشسته است.
برای کسی که دعایش و خواسته اش مطابق درخواستش برآورده شده.
.
خُل اُوکو
برو خاکستر بکوب
دشنام و تحقیری و سرزنش برای عملی نامناسب
@naein_nameh
Forwarded from عبدالحمید مرزوق
مرثیه در فراق استاد غریب نائینی
افسوس رفت شمع دل افروز یار ما
خیزد شراره ها زدل داغدار ما
بودی چراغ انجمن جلوه ای شریف
ای هم نوای عشق و غزل در کنار ما
این داغ سینه سوز که بر لوح جان نشست
دارد نشانه ها ز دل سوگوار ما
از تند باد فصل خزان شمع پر فروغ
خاموش گشت وتار کنون رهگذار ما
انشا نمی شود به جز از آه و اشک ودرد
غم گشته همدم دل شب زنده دار ما
نایین غریب بود وغریبش غریب تر
دردا غریب رفت وچه شد روزگار ما
((مرزوق))موج حیرت واندوه بی شمار
خون می چکاند از مژه ی اشکبار ما
((عبدالحمید مرزوق))
افسوس رفت شمع دل افروز یار ما
خیزد شراره ها زدل داغدار ما
بودی چراغ انجمن جلوه ای شریف
ای هم نوای عشق و غزل در کنار ما
این داغ سینه سوز که بر لوح جان نشست
دارد نشانه ها ز دل سوگوار ما
از تند باد فصل خزان شمع پر فروغ
خاموش گشت وتار کنون رهگذار ما
انشا نمی شود به جز از آه و اشک ودرد
غم گشته همدم دل شب زنده دار ما
نایین غریب بود وغریبش غریب تر
دردا غریب رفت وچه شد روزگار ما
((مرزوق))موج حیرت واندوه بی شمار
خون می چکاند از مژه ی اشکبار ما
((عبدالحمید مرزوق))