Sura İskenderli & Tataloo & Shayea & Hichkas - Godal (Mix)
Telegram:@iparparvaz
این میکس ترکی و رپفارسی خیلی خوبه 🔥ترکیب ناب و قفلی برای دور دورا تون، مطمئنم خوشتون میاد، از دستش ندین 😍
«ریاکشن یادت نره:)
• @NabzehEhsasmm
«ریاکشن یادت نره:)
• @NabzehEhsasmm
دلم نیومد برات خنده کنار یکی دیگ آرزو کنم
دلم نیومد برات خوشبختی کنار یکی دیگ آرزو کنم
دلم نیومد رسیدن به آرزوهات کنار یکی دیگ آرزو کنم
اتفاقا نه اینکه آدم بدی باشی نه
آدم خوبی بودی و من بارها همهی اون خندهها
خوشبختی ها رسیدن ها رو پیشت تصور کرده،کرده بودم
اونا حق تو بودن و تماشاشون حق من
آرزوهاتو خنده هاتو و خوشبختی هاتو بردی برای کی.
شاید من خود خواهم اما همه اونا سهم من بودن
من نتونستم حتی برات آرزوهای خوب کنم دردت ب قلبم 💔🤍
امشب بسی سخت خواهد گذشت
✨🦋
دلم نیومد برات خوشبختی کنار یکی دیگ آرزو کنم
دلم نیومد رسیدن به آرزوهات کنار یکی دیگ آرزو کنم
اتفاقا نه اینکه آدم بدی باشی نه
آدم خوبی بودی و من بارها همهی اون خندهها
خوشبختی ها رسیدن ها رو پیشت تصور کرده،کرده بودم
اونا حق تو بودن و تماشاشون حق من
آرزوهاتو خنده هاتو و خوشبختی هاتو بردی برای کی.
شاید من خود خواهم اما همه اونا سهم من بودن
من نتونستم حتی برات آرزوهای خوب کنم دردت ب قلبم 💔🤍
امشب بسی سخت خواهد گذشت
✨🦋
دلم برای اون حس تنگ شده
نمیدونم درک میکنی منظورمو یا نه اون لحظه هایی که بهت فکر میکردم
و کل وجودم پر میشد از پروانه های ابی🦋
اون حسی که هنوز با غم قاطی نشده بود اون تپش قلبی که وقتی میدیدمت اروم می گرفت اون نفسی که از روی هیجان و ذوق حس کردم نه از روی ناباوری و شوکه شدن
اون دختر کوچولوی خوشحال و بی خبر از کل دنیا
شبهای زیادی اینجوری گذروندم تنها بی حوصله ساکت یه گوشهی مبل نشسته دست ب سیگار دقیق یادم نیست همون دختری بودم که میگفت ترک کن و خواهش میکرد
امروز خودش داره میکشه و ب هیچی اهمیت نمیده هیچی
تو یکی از همین شبا فهمیدم باید بریزی بیرون تا. جمع نشه تو دلتو یهو یه جوری بترکع
یکی از همین شبا میخوابم که صبح پاشم همه چی درست کنم
ولی دیگ هرگز بلند نمیشم 🙃🦋🙂
نمیدونم درک میکنی منظورمو یا نه اون لحظه هایی که بهت فکر میکردم
و کل وجودم پر میشد از پروانه های ابی🦋
اون حسی که هنوز با غم قاطی نشده بود اون تپش قلبی که وقتی میدیدمت اروم می گرفت اون نفسی که از روی هیجان و ذوق حس کردم نه از روی ناباوری و شوکه شدن
اون دختر کوچولوی خوشحال و بی خبر از کل دنیا
شبهای زیادی اینجوری گذروندم تنها بی حوصله ساکت یه گوشهی مبل نشسته دست ب سیگار دقیق یادم نیست همون دختری بودم که میگفت ترک کن و خواهش میکرد
امروز خودش داره میکشه و ب هیچی اهمیت نمیده هیچی
تو یکی از همین شبا فهمیدم باید بریزی بیرون تا. جمع نشه تو دلتو یهو یه جوری بترکع
یکی از همین شبا میخوابم که صبح پاشم همه چی درست کنم
ولی دیگ هرگز بلند نمیشم 🙃🦋🙂
انگار امروز اولین روزی که اومدم اداره و همکار ده سالم انتقالی گرفته رفته