محمد صدیق دهواری
379 subscribers
273 photos
11 videos
23 files
124 links
مدیر انتشارات کتاب بلوچ
کارشناس میراث فرهنگی صنایع دستی
محقق وپژوهشگر تاریخ اسلام وبلوچستان
Download Telegram
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش چهاردهم
🔸آغاز فعالیت‌ها در سراوان و تداوم فعالیت‌های اخوان المسلمین در بلوچستان
پس از پایان دوره آموزشی تابستانی دارالعلوم حوزه مکی زاهدان، استاد بلال مدتی در کارگاه موزائیک سازی مشغول گردید و ارتباط خود را با حوزه دارالعلوم حفظ و استاد احمد شریفی به کردستان بازگشت.
استاد تحسین نیز با هدف استقرار در بلوچستان و تداوم فعالیت ها در حوزه می ماند. پس از مدتی رخدادی سبب گردید به سراوان به نزد استاد انور دهواری برود.
استاد انور دهواری این چنین می گوید:
چگونه جذب جماعت اخوان المسلمین شدم؟
🔹در تابستان 1364 در مدرسه دارالعلوم مکی زاهدان کلاس‌های عقیدتی و فقهی برای جوانان اهل سنت برگزار می‌شد. در آن کلاس‌ها من هم با شماری از دانش آموزان سراوانی شرکت کردم. در همین کلاس‌ها بود با افرادی از مکتب قرآن و اخوان المسلمین آشنا شدم.
🔷فردی به نام آقای جمال خسروی از افراد مکتب قرآن در همین کلاس‌ها بود که خود را معرفی کرد و از من خواست چنان¬چه دانشجویانی در دانشگاه‌های کشور دارم به وی معرفی کنم تا با آن‌ها کار و فعالیت کنند. ولی در آن زمان، ‌من کسی را نداشتم و سپس با استاد تحسین آشنا شدم ایشان آدرس مرا یادداشت کرد و او را دعوت کردم به سراوان بیاید.
🔶چند روزی نگذشته بود، استاد تحسین به سراوان آمد و گفت: « مشکلی پیش‌آمده و می‌خواهم بمانم» گفتم: چه مشکلی؟ گفت:« دو نفر از دوستانم می‌خواستند بروند پاکستان ماشینی برایشان پیدا کردم مثل‌این¬که دستگیرشده‌اند»
گفتم: چگونه متوجه این موضوع شدی؟
گفت:« مأموری را همراه راننده دیدم که در مدرسه شاید دنبال من می‌گشتند.»
گفتم: مشکلی نیست تا هر زمان می‌خواهی نزدم بمان.
🔹بعد از مدتی به فکر جایی برایش بودم، خانه‌ای برایش پیدا کردم، سمت شمال آن باز بود و دری نداشت و باد شمال سراوان در زمستان بسیار سرد است.
کارتن یخچالی بزرگی بردم به دری که باز بود با میخ کوبیدم و صبح زود به دیدنش می‌رفتم که شب چگونه بر او گذشته.
یک روزبه من گفت:
« مرا در خانه‌ای که همانند یخچال‌فریزر است گذاشته‌ای و میایی ببینی که مرده‌ام یا زنده»
🔹روزهایی بود که دست او و دست من هم خالی بود، سرانجام سپس مؤذن مسجدی شد. (مسجد اصحاب سراوان واقع در خیابان آزادی)
استاد تحسین در سراوان
🔹روزها در کتاب‌فروشی بود و به من کمک می‌کرد و گاهی به زاهدان و پاکستان می‌رفت و کتاب می‌آورد، بدون هیچ چشم‌داشتی.
در همان روزها بود، آدرس کتاب‌فروشی بیان پاوه را به دست آورده بودم. برای آن کتاب‌فروشی از طریق پست کتاب می‌فرستادم.
🔸روزی به تحسین گفتم: می‌خواهم برم پاوه نزد ماموستا عبدالرحمن یعقوبی گفت: « بسیار خوب است برو.»
من رفتم پاوه و یک‌شب خانه ماموستا یعقوبی مهمان بودم، نخستین آشنایی من با ماموستا عبدالرحمن یعقوبی بود.
🔸پس از بازگشت چند روزی نگذشته بود که فردی از اخوان عراق بنام «محمدامین» و یک‌ نفر دیگر بنام «عبدالرحیم قیطولی(حکمتی)» از کردستان ایران‌همراهش بود به خانه‌ام آمدند. تحسین هم آمد.
ادامه دارد با ما همراه باشید
جهت مطالعه بخش های پیشین به کانال تلگرامی اینجانب مراجعه فرمایید.چ
https://t.me/mseddiqdehvari
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش پانزدهم
استاد انوردهواری در ادامه می گوید:
🟣استاد عبدالرحم قیطولی( حکمتی) از شخصیت‌های تراز اول اخوان و از پیشگامان و همراهان مخلص جماعت هستند که از دوران جوانی هنوز به آرمان های اخوان المسلمین وفادار مانده اند.
🟡محمد امین رسماً گفتگو را آغاز کرد. نخست خود را معرفی کرد. اهل عراق است و عضو جماعت اخوان المسلمین و سپس تحسین را معرفی کرد که او هم اهل عراق و عضو جماعت اخوان و از من خواست که با هم برادر باشیم و در راستای دعوت اخوان فعالیت کنیم، تحسین که تا آن هنگام خود را از این¬که ایرانی نیست و عضو این جماعت است از من پوشیده نگه‌داشته بود و به من چیزی نگفته بود، لبخندی زد؛ زیرا او آدم خودداری بود. هرگز چیزی نمی‌گفت هرچه دیدی و فهمیدی همان بود.
🔹 من به محمدامین گفتم: پیش از شما هم کسی به اینجا آمده و مشغول فعالیت است،
او پرسید: « چه کسی است و کجا می‌شود او را ببینم»
گفتم: ایرانشهر است و نام او عبدالمنعم است.
روز بعد محمدامین رهسپار ایرانشهر گردید و عبدالمنعم را دیدار می‌کند.
پس از چندی من از تحسین پرسیدم، نتیجه دیدار چی شد؟ تحسین پاسخ داد:
🔹«از نظر تشکیلاتی ایران زیر حوزه فعالیت اخوان عراق است؛ و سازمان‌های دیگر اخوان اجازه فعالیت ندارند و چون شیخ عبدالمنعم جز تشکیلات کویت بوده، برادران با برادران کویت تماس گرفته‌اند، آنان در پاسخ گفته‌اند که ما به عبدالمنعم مأموریت نداده‌ایم و او به‌صورت خودجوش و بدون اجازه ما در منطقه بلوچستان فعالیت می کند و فعالیت‌های او ارتباطی با فعالیت‌های ما ندارد.»
شیخ عبدالمنعم در ایرانشهر کسانی را جذب کرده بود و ما در سراوان در حال فعالیت بودیم،
🔸 تحسین بسیار سرّی بود. او می‌گفت: « نام اخوان را نبر» و حتی تا جایی¬که من دو نوار کاست یکی زندگی امام حسن البناء و دیگری زندگی استاد شهید سید قطب را به زبان بلوچی پر کردم بودم. به¬جای نام اخوان المسلمین از عنوان برادران مسلمان به زبان بلوچی می‌گفتم: «مسلمانانی براتان»
🔸یک روز استاد تحسین از من خواست به ایرانشهر سفری داشته باشیم. اگر کسی از این مجموعه را می‌شناسم، دیداری داشته باشیم.
گفتم: استاد واحد بخش لشکرزهی را می‌شناسم. چرا که من سال‌های 1359ه.ش به ایرانشهر رفت‌وآمد داشتم. آن¬جا با اعضای انجمن معلمان و دانش آموزان ایرانشهر فعالیت‌های اسلامی داشتند، آشنا شده بودم.
🔶من و تحسین نزد واحد بخش لشکرزهی رفتیم و با او دیدار کردیم. تحسین گفتگوهایی با او داشت؛ ولی او حاضر به پیوستن با ما نشد. هر دو جریان به‌طور جداگانه مشغول فعالیت بودند.
ادامه دارد
🔹جهت مطالعه بخش های پیشین به کانال تلگرامی مراجعه فرمایید.
https://t.me/mseddiqdehvari
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش شانزدهم
استاد انور دهواری ادامه می دهد:
🔸در مهرماه 1367 ه.ش به سربازی رفتم تا سربازی را تمام کردم، استادتحسین کتاب‌فروشی را اداره کرد. روزی که به سربازی رفتم، استاد تحسین کلی خوراکی پشت میله‌های اداره نظام‌وظیفه آورد؛ و در پادگان آموزشی تیپ 1 لشکر 88 زرهی زاهدان به دیدارم آمد. آدمی بسیار صادق و مخلص و شجاع بود.
🔹چهار سال در کتاب‌فروشی و شهر سراوان بود. هرگز یک روز از هم نرنجیدیم. او را در کتاب‌فروشی شریک کردم و روزی که از سراوان رفت(سال1368ه.ش) کتاب‌ها را حساب کردم 400 هزار تومان سهم او بود و او را ندیدم و شماره‌ای از او نداشتم تا این‌که به زندان افتادم.
🔺پس از بیست ‌و دو سال (در سال 1390ه.ش) شماره او را پیدا کردم به او زنگ زدم و با او سلام و احوال‌پرسی کردم. به او یادآوری کردم، بابت شراکت مبلغ 400 هزار تومان به او بدهکارم و می‌خواهم این مبلغ را به او پرداخت کنم. گفت: « نیاز ندارم و این پول را به بچه‌هایت بده.»
تداوم فعالیت‌های اخوانی در بلوچستان
🔵در سراوان فعالیت‌های اخوان رفته‌رفته در قالب کلاس‌هایی در: دزک، آسپیچ، کلاتک شروع و کسانی جذب آن می‌شوند. در مدرسه دینی اشاعت التوحید سراوان نیز استاد تحسین به‌عنوان طلبه با هدف جذب و شناسایی طلاب و مدرسین، مشغول می‌شود و پس از چندی به‌عنوان مؤذن و خادم مسجدِ اصحاب ـ واقع در خیابان آزادی سراوان نیز به فعالیت می‌پردازد.
🔸استاد تحسین از هر فرصتی برای کارهای دعوی استفاده می‌کرد و درس‌هایی برای برخی‌ها می‌گذاشت و از جمله: عبدالغنی براهویی و محمد یوسف ارباب شهستان که در مدرسه دینی اشاعت التوحید سراوان طلبه بودند و در همین روزها بود که تصمیم گرفتیم که که این دو نفر را به خانقاه بفرستیم.
🔸در دار المطالعه سلمان فارسی آسپیچ و مدرسه دار التوحید کلاتک که توسط ملا غلام شاه دهواری راه‌اندازی شده بود به جذب افراد و آموزش آنان پرداخته می‌شود.
🔸یکی از دروسی که توسط استاد تحسین ارائه می شد تفسیر فی ظلال القرآن کریم شهید سیدقطب جزء سی با ترجمه محمد علی عابدی بود
🔵در این زمان نیز اردوهای کوهنوردی توسط برادر انور دهواری برگزار می‌گردد و کسانی شناسایی و جذب می‌شوند. کتاب‌فروشی به یکی از مراکز نشر و دعوت اخوان المسلمین تبدیل‌شده بود و هر کتابی که مبین اندیشه و تفکر اخوانی بود، در این کتاب‌فروشی بدون توجه به اینکه به فروش برود و سودی داشته باشد یا به علت فروش نرفتن سبب زیان گردد، یافت می‌شد و این از حسنات و نیکی ها و برکات شیخ انور دهواری برای این دعوت فرخنده بود، به‌طوری‌که هنوز کتاب‌های از دهه شصت در این کتاب‌فروشی یافت می‌شود و بدون افزایش قیمت و تورم به همان قیمت فروخته می‌شوند.
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش هفدهم
🔹یکی از کتاب‌های که سبب آشنایی و جذب افراد به اندیشه اخوانی می‌شد، کتاب وزین روزهای دعوت اسلامی بود که توسط حاجیه زینب غزالی نوشته و شرح خاطرات این بانوی اخوانی در زندان‌های مصر است که شکنجه‌های وحشیانه‌ای را متحمل می‌شود که به زبان فارسی توسط ارشد ارشاد ترجمه‌شده بود.
مطالعه این کتاب برای مطالعه کنندگان روح ایمان را زنده می‌کرد و روحیه حماسه را در کسانی که در مسیر دعوت دچار یاس افسردگی و سرخوردگی بودند را دوباره زنده می‌کرد. همچنین این کتاب سبب تحت تأثیر قرار گرفتن افراد و آشنایی با جماعت اخوان‌المسلمین گشته تا جائیکه یکی از روحانیون بزرگوار بنام مولوی رحیم بخش بلوچ زهی رحمه‌الله (استاد حوزه و دانشگاه و امام جمعه شهر محمدی سراوان) گفته بود مطالعه کتاب را آغاز و تا اتمام مطالعه تا صبح نخوابیدم.
این امر سبب گردید همواره ایشان مدافع و هم گام جماعت گردد و مسجد و مکتب خود را در اختیار جماعت قرار دهد که متاسفانه همچون دیگر مراکز بهره‌برداری لازم پس از بازداشت‌ها قرار نگرفت.
🔸کتاب خاطرات امام شهید حسن البناء یکی دیگر از کتاب‌های بود که در کتاب‌فروشی به افراد داده می‌شد تا آن را مطالعه نمایند.
با مطالعه کتاب خاطرات امام شهید حسن البنا و روزهای دعوت اسلامی میزان علاقه‌مندی آنان به اهداف جنبش اخوان المسلمین سنجیده می‌شد و به خواننده این پیام را می‌داد که پویندگان به این جنبش مسیری سخت را در پیش خواهند داشت و اگر تمایل به ادامه مطالعه پیدا می کرد، کتاب‌های دیگری در اختیار این افراد گذاشته می‌شد و در دروه ها و کلاس‌ها آنان را جذب می‌کردند.
🔶در اینجا تنها هدف پرورش یک مسلمان خوب بود تا در زندگی بر پایه تعالیم و آموزه‌های اسلامی گام بردارد. دوره‌های اخلاقی و علمی اولیه را افراد سپری می‌کردند. بدون آنکه نامی از اخوان برده شود و فرد خود به‌مرور احساس می‌کرد در فرایند یک تشکیلات منسجم قرار گرفته است. همچنین در طی این زمان در سخنرانی‌های علماء شرکت می‌کرد و برخی از نوارهای سخنرانی و سرودهای اسلامی در اختیار آنان قرار داده می‌شد و یا با برخی از چهره‌های اجتماعی و علماء ملاقات و دیدارهائی صورت می‌گرفت، بدون آن¬که از افراد درخواستی برای عضویت صورت گیرد و پس از علاقه‌مندی و قرار گرفتن در فرایند جذب بر پایه بیعت ذکرشده در کتاب اخوان المسلمین در امتحان تاریخ از حسن البنا تا سید قطب تألیف مهندس حاج سید جوادی بیعت گرفته می‌شد.
🔺«اعاهدالله العلی العظیم علی التمسک بدعوه الاخوان المسلمین والجهاد فی سبیلها والقیام بشرایط عضویت‌ها والثقه التامه بقیادتها والسمع والطاعه فی المنشط والمکره واقسم بالله العظیم علی ذلک وابایع علیه الله والله علی ما اقول وکیل»
🟡
«با پروردگار برتر پیمان می‌بندم بر
- تمسک به دعوت اخوان المسلمین
- جهاد درراه آن
- *برپائی شرایط عضویت آن
- اعتقاد کامل به رهبران آن
- پیروی کردن و شنوا بودن در دستوراتی که موردپسند واقع‌شده یا ناپسند است*
- به خداوند بزرگ سوگند *می‌خورم بر این بیعت کرده و پروردگار را وکیل آنچه می‌گویم قرار می‌دهم.»
این متن در صفحه 35 کتاب یاد شده آمده و بیعت کنندگان در حضور مربی با قرائت هر دو متن عربی و فارسی بیعت و به عضویت اخوان المسلمین در می آمدند.
🔸اگرچه پس‌ازآن کتاب‌های المنطلق، العوائق و الرقائق نیز به رده‌های بالاتر افزوده شد و استاد کاک جلال حق‌شناس نیز کتاب وصایای امام شهید حسن البنا را به فارسی ترجمه و با خط خودش، بدون تایپ و چاپ؛ بلکه به‌صورت کپی برای مطالعه در اختیار افراد قرار داده می شد و این‌چنین فهم و ادراک و اخلاص و عمل و جهاد و ایثار و تبعیت و ثبات قدم و از خود گذشتی و اعتماد که مراحل عضویت در اخوان می‌باشند، محقق می‌شدند. تا افراد به اخوانی واقعی مبدل گردند.
🔵البته این روش برخلاف روش معمول جماعت در بسیاری از کشورها و مناطق بود که از ریشه تاریخی و قوی برخوردار بود که نسبت به استعدادیابی و جذب افراد از کودکی اقدام می‌کردند. همان‌طوری که در خاطرات عبدالرحمن عیاش یکی از اعضای برجسته اخوان آمده است می‌گوید: « من به اخوان نپیوستم؛ بلکه من انتخاب شدم. اخوان مرا هنگامی‌که هشت‌ساله بودم از طریق برنامه کودکان در روستایم جذب کرد».
البته در سراوان نیز همین روش در دارالمطالعه سلمان فارسی رضی‌الله‌عنه آسپیچ سراوان با برگزاری دوره‌های تابستانی آغاز شده بود.
🔶در این میان کتاب‌های اندیشمندان و رهبران اخوان المسلمین به‌ویژه امام شهید حسن البناء، سید قطب و دکتر یوسف قرضاوی و امام مودودی نیز توسط شخصیت‌های شیعه ایرانی ترجمه و منتشر بود و هنوز اهل سنت ایران کار ترجمه آثار این اندیشمندان جهان اسلام را آغاز نکرده بودند.
با این حال آثار منتشر شده تأثیر فراوانی در جامعه داشتند و سبب آشنایی مردم و جوانان با اندیشه و تفکر اخوانی شده بودند و در کتاب‌فروشی خالدبن ولید سراوان و کتابفروشی مکی استاد ماموستا جلال حق شناس رحمه الله در زاهدان موجود بودند و افراد مراجعه‌کننده به مطالعه این کتاب‌ها تشویق می‌شدند.
هر دو کتابفروشی به پاتوق همفکران و اهل فکر و اندیشه و نشست و تبادل آراء و افکار تبدیل شده بودند.
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش هجدهم
دارالمطالعه سلمان فارسی رضی الله عنه
استاد تحسین واستاد انور دهواری با هدف تمرکز فعالیت‌ها و جذب افراد و داشتن پایگاه اقدام به راه‌اندازی دارالمطالعه و مکتب سلمان فارسی (رضی‌الله‌عنه) در سال 1364 ه.ش در مسجد فاروقیه آسپیچ سراوان می‌نمایند.
«دارالمطالعه و مکتب سلمان فارسی را بنیاد نهادم و شاگردانی داشتم. اگر اکنون ببینمشان نمی‌شناسمشان و نام‌هایشان را حتی فراموش کرده‌ام. این دارالمطالعه تا زمان زندان رفتن در سال 1373 ه.ش دایر بود.» (خاطرات انور دهواری)
🔹در این دارالمطالعه بیشتر فعالیت‌ها برگزاری کلاس‌های آموزشی، اسکان طلاب و برگزاری کلاس‌های ویژه برای طلاب توسط استاد تحسین، شیخ انور دهواری و ابوالقاسم دهواری بود که هر از چندی اردوهایی به مراکز تفریحی کوه سیاهان برای دانش آموزان نیز برگزار می‌شد.
🔺در این دارالمطالعه افزون بر آموزش قرآن کریم به خردسالان احکام و تفسیر و سیره ابن هشام در ماه‌های شعبان و رمضان که حوزه علمیه گشت تعطیل بود، توسط مفتی خالد دهواری که به اسپیچ می‌آمد، تدریس می‌شد.
تلاش برای جذب افراد و دعوت فردی
🔹از همان آغاز، فعالیت‌ها بر دعوت فردی متمرکز گردید تا فردی مسلمان بر پایه معیارها و آموزه‌های اسلام صحیح و راستین تربیت یابد که این فرد پس‌ازآن بتواند خانواده‌ای اسلامی بسازد و پس‌از آن است، کیان جامعه اسلامی می‌گردد.
🔸بر این اساس منهج و برنامه مدونی برای اسره‌های تربیتی وجود نداشت. با این‌حال آموزش روخوانی و روان‌خوانی قرآن کریم و پس‌ازآن کتاب مبادی اسلامی اثر امام ابولاعلی مودودی و کتاب اخلاق اسلامی در دستور کار بود که افراد پس از مطالعه این کتاب‌ها به‌صورت گروهی و زیر نظر مربی که در اسره های داخل شهر سراوان و آسپیچ با مسئولیت استاد تحسین و شیخ انور دهواری به مطالعه دیگر کتاب‌های فکری می‌پرداختند که البته استاد تحسین پس از گذر از این مرحله کتاب اربعین نووی وتفسیر فی ظلال القرآن الکریم را نیز تدریس و مدعوین احادیث اربعین را حفظ می‌کردند.
سعی و تلاش بر این بود که فهم اسلام بر پایه اصول عشرین دعوت امام شکل گیرد. به‌ویژه اصل اول از اهمیت فراوانی برخوردار بود:
«اسلام، نظام کامل و شامل است که همه بخش‌های زندگی را در برمی‌گیرد؛ لذا اسلام هم دولت است و هم‌میهن، حکومت است و امت، اخلاق است و قدرت، رحمت است و عدالت، هم فرهنگ است و قانون و هم علم و عدالت. هم ماده است و هم جهاد و دعوت. هم چنان‌که یک عقیده صادقانه است عبادت صحیح نیز است.» برگرفته از مجموعه الرسائل امام البناء رحمه‌الله.
🔻افراد از میان دانشجویان، دانش آموزان دبیرستان و طلاب مدارس و بازاریان و کارمندان انتخاب و به اسره ها جذب می‌شدند.
🔹 از همان آغاز نیز برای ادامه تحصیل و جذب در بازار کار تشویق می‌شدند تا بتوانند از لحاظ اقتصادی تقویت گردند و سعی و تلاش می‌شد با علماء و روحانیون و آحاد جامعه نیز تعامل صورت گیرد و از هرگونه اصطکاک و درگیری فکری پرهیز گردد.
به دین لحاظ داخل شهر سراوان مساجد اصحاب که استاد تحسین در آن به‌عنوان مؤذن اسکان یافت و مسجد قدس در خیابان طالقانی برای برگزاری اسره ها انتخاب شدند و فعالیت‌ها در این دو مسجد متمرکز گردید.
🔹البته در این دوران‌همه فعالیت‌ها تا پیش از افتتاح مدرسه دارالتحفیظ امام ابوحنیفه (رح) به‌طور آرام و بدون آن¬که توجه گروهی جلب گردد صورت می‌گرفت.
مدرسه دینی کلاتک
🔸با هدف گسترش فعالیت‌های دعوی در سال1366 ه.ش با همکاری ملا غلام شاه دهواری مدرسه دینی کلاتک راه‌اندازی می‌شود. پس از مدتی حوزه تعطیل شد.
ادامه داردhttps://t.me/mseddiqdehvariجهت مطالعه بخش های پیشین به کانال تلگرامی مراجعه شود
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش نوزدهم
فعالیت‌های هم‌زمان در زاهدان
♦️پس از استقرار استاد تحسین در سراوان و تمرکز فعالیت های اخوان در این شهرستان، ماموستا جلال حق‌شناس از کردستان ایران و استاد مهندس جمال مهندس عمران از عراق در زاهدان مستقر و فعالیت‌هایی را انجام می‌دهند
🔹استاد ماموستا جلال حق شناس در کنار درب خروجی مسجد مکی در خیابان خیام کتابفروشی دایر و عده‌ای از طلاب حوزه دارالعلوم مکی را جذب می‌نمایند که بیشتر آنان را طلبه‌های خراسانی تشکیل می‌دادند که بعدها اصطکاک فکری بین طلاب جذب‌شده اخوان با متولیان مدرسه، بوجود می آید.
با این‌حال، عضو اولیه جماعت اخوان در زاهدان (مولوی) عبدالغنی براهویی (زهری) بود که در دوره ای که در مدرسه دینی اشاعت التوحید سراوان طلبه بود توسط برادر انور دهواری زمینه جذب ایشان فراهم می‌شود. بعد از آن توسط مولوی عبدالغنی چند نفر دیگر از فامیل نزدیک ایشان که در سراوان وزاهدان طلبه بودند نیز جذب می‌شوند.
🔸مهندس جمال نیز ارتباط بسیار خوبی با شماری از اساتید حوزه دارالعلوم مکی در مدت حضور چهارساله خود در زاهدان برقرار کرده و به جذب دیگر طلاب نیز می پردازد.
🔹مهندس جمال از گمنام ترین چهره های اخوانی در بلوچستان بود که مدتی با دست فروشی در زاهدان امرار معاش می کرد ومدتی نیز در شرکت راه سازی مشغول می گردد
متاسفانه پس از خروج مهندس جمال و استاد تحسین از ایران و بازگشت ماموستا جلال به کردستان همچنین بازداشت‌های دهه هفتاد وتغییرات در جماعت که در بخش های بعدی اشاره می گردد با افراد جذب‌شده قدیمی از اساتید حوزه ، ارتباطات قطع می‌گردد.
🔸البته در این میان نباید نقش شهید مولوی عبدالملک ملازاده درحمایت و زمینه حضور اخوان المسلمین در بلوچستان به فراموشی سپرده شود
که در بخش های بعدی پرداخته می شود.
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش بیستم
استاد مصطفی اربابی
🔸«نخستین بار در سفری به مشهد نام استاد را از برادری از اعضای مکتب قرآن بنام منصور رضایی شنیدم که درباره ایشان فرمود: « یکی از شخصیت‌های اهل سنت در تربت‌جام سکونت دارند که خطیبی توانا می‌باشند.»
🔹مشتاق زیارت و دیدار با ایشان شدم به تربت‌جام به همراه جماعت تبلیغ رفتم و با استاد دیدار نمودم. از آن‌پس هرگاه کتابی از شهید سید قطب رحمه‌الله به دستم می‌رسید، برای استاد برای ترجمه ارسال می‌کردم و این ارتباط برادری همچنان ادامه دارد.»
برگرفته از خاطرات انور دهواری
استاد مصطفی اربابی و نهضت ترجمه کتاب‌های اخوان المسلمین
🔶استاد مصطفی اربابی نقش برجسته‌ای در ترجمه کتاب‌های بیداری اسلامی معاصر از زبان عربی به فارسی دارند. به‌طوری‌که می‌توان از ایشان به‌عنوان برجسته‌ترین شخصیت اهل سنت در غنا بخشیدن کتابخانه‌های اسلامی به زبان فارسی در زمینه بیداری اسلامی معاصر نام برد.
مدیر حوزه علمیه امام ابوحنیفه رحمه‌الله تربت‌جام، از پیشکسوتان جماعت اخوان المسلمین ایران در استان خراسان با کوشش و تلاش شبانه‌روزی خویش بیش از سی کتاب ارزشمند از آثار امام شهید حسن البنا، سید قطب، جابر رزق، دکتر یوسف قرضاوی را به زبان فارسی ترجمه نموده‌اند.
♦️پیوند عمیق و دوستی و برادری ایمانی و ماندگار شیخ انور دهواری از پیشکسوتان جماعت اخوان المسلمین در بلوچستان و فعالان عرصه نشر و پخش و فروش کتاب با استاد مصطفی اربابی سبب شد، ایشان شماری از کتاب‌های عربی را در اختیار استاد برای ترجمه قرار دهند و استاد نیز خالصانه بدون دریافت هیچ هزینه حق الترجمه ای کتاب‌ها را پس از ترجمه در اختیار شیخ انور دهواری برای چاپ قرار دهند. شماری بسیاری از آنان به زیور طبع آراسته و اندکی نیز هنوز چاپ‌نشده است.
کتاب‌های ام المومنین عایشه رضی‌الله‌عنها بانوی دانشمند اسلام اثر دکتر عبدالحمید طهماز -دانشمند سوری و کتاب پرتوی از مناقب ابوهریره رضی‌الله‌عنه اثر ماندگار علامه شیخ عبدالمنعم صالح العلی العزی (محمد احمد الراشد) حفظه الله ازجمله آثار علمی ارزشمندی هستند که پس از در اختیار گذاشتن توسط شیخ انور دهواری، به پیشنهاد نویسنده از طریق استاد تحسین یاسین حسن از پیشگامان دعوت اسلامی در عراق و بلوچستان برای نخستین بار توسط این اندیشمند خراسانی به زبان فارسی ترجمه تا نسل کنونی بیش‌از پیش با این دو شخصیت نامدار تاریخ اسلام آشنا شوند.
🟡استاد مصطفی اربابی متولد سال 1329 ه.ش در روستای سمیع آباد شهرستان تربت‌جام می‌باشند که از همان اوان کودکی به فراگیری آموزش‌های اسلامی در مکتب روستا پرداخت. سپس تحصیلات خود را در مدرسه علوم دینی احمدیه تربت‌جام به مدت 12 سال ادامه دادند. با این‌حال، نان به بازوی خویش خورد و پس از خدمت سربازی در سازمان تعاون روستایی استخدام شد.
مدیر حوزه علمیه امام ابوحنیفه رحمه‌الله تربت‌جام در کنار ترجمه نیز به‌صورت افتخاری در حوزه‌های علمیه این شهرستان به تدریس می‌پردازد.
🔻ایشان با قدرت بیان و سخنوری توانای خویش، توانسته است سلسله دروسی در مفاهیم اخلاقی، تربیتی، تاریخ اسلام، معرفی شخصیت‌های نامدار تاریخ را برای نسل جوان ارائه نمایند و به‌عنوان الگویی راستین در تربیت فرزندان این مرزوبوم بکوشند، با این‌حال بیش از همه از اندیشه و تفکر امام شهید سید قطب رحمه‌الله متأثر هست.
🟢استاد مصطفی اربابی شخصیتی فروتن، ساده‌زیست هستند. به‌طوری‌که پس از گذشت سالیان دراز در همان‌منزل قدیمی خویش سکونت دارد و لباسی ساده همچون دیگران می‌پوشند.
در کنفرانسی شیخ سعید شعبان با دیدن استاد مصطفی اربابی تعجب کرده و خطاب به ایشان می‌گوید: «استاد شما با این لباس ملبس هستید.» استاد نیز در پاسخ می‌گویند: «‌ شیخ من هرگز در زندگی نان لباس را نخورده‌ام.»
🔹از روزی که استاد را می‌شناسیم در همین لباس ساده، کت‌وشلوار، نه عبائی، نه دستاری.
♦️نگرش‌هایی در قرآن کریم تألیف: امام شهید حسن البنا، آمریکا از دیدگاه سید قطب تألیف: عبدالفتاح خالدی، تربیت اسلامی و مدرسه حسن البنا تألیف: دکتر یوسف قرضاوی، الرسول تألیف: سیدحوی. تولد تألیف: عبدالحمید جوده السحار. اخوان المسلیمن در کشتارگاه‌های ناصر تألیف: جابر رزق، چرا اعدامم کردند؟ تألیف: سید قطب ازجمله آثار ترجمه‌شده توسط ایشان می‌باشند.
از خداوند منان طول عمر باعزت برایشان از درگاه احدیت درخواست دارم.
سفر استاد اربابی به سراوان
♦️استاد مصطفی اربابی با وجود مشغله فراوان و اشتغال در اداره دولتی و تدریس در حوزه، رنج سفر را به خود تحمل نمودند و به شهرستان سراوان سفری داشتند. در خاطرات شیخ انور دهواری درباره سفر استاد مصطفی اربابی آمده است:
🔹«یک روز صبح به کتاب‌فروشی‌ام - که در آن مقطع در فلکه قدس واقع بود – رفتم، دیدم استاد مصطفی اربابی دم در ایستاده است.
گفتم: استاد شما کی آمده‌ای؟
فرمود: دیشب
گفتم: شب کجا بوده‌ای؟
فرمود: مهمانسرا
🔹استاد پس از غروب که کتاب‌فروشی را تعطیل کرده بودم و به روستایم آسپیچ رفته بودم به سراوان رسیده بود و شب به مهمان‌سرا رفته بودند. سپس به همراه استاد به خانه‌ام در شش کیلومتری شهر سراوان رفتیم که هم‌زمان با درگذشت فرزند دختردائی‌ام بود. پس از حضور در منزل دائی و مراسم تشیع جنازه به منزل برگشته و پیرامون برخی امور دعوی گفتگوی‌های انجام دادیم. سپس ظهر همان روز استاد به دلیل اینکه مرخصی‌شان تمام می‌شود، به تربت‌جام بازگشتند.
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش بیست ویکم
اعزام دانشجو به جامعه الدراسات کراچی
🔹در تداوم برنامه ها وفعالیت های دعوی جماعت اخوان المسلمين، گروهی دیگر از دانشجویان جهت تحصیل به‌جامعه الدراسات اسلامی در کراچی پاکستان فرستاده شدند.
🔸یکی از اساتید برجسته دانشگاه جامعه الدراسات، شیخ کریکار بودند که در آنجا به استاد فاتح مشهور بودند.
ایشان ارتباط خوب و تنگاتنگی با طلاب ودانشجویان ایرانی داشتند و به لحاظ فکری و تشکیلاتی و فهم دعوی بر روی آنان تمرکز می‌کردند و از شخصیت‌های قدیمی اخوان المسلمین عراق بودندکه می‌توان از آقایان ابوالقاسم دهواری و ابراهیم باران زهی از اعضای جماعت اخوان المسلمین سراوان نام برد که بدان جا اعزام شدند.
🔸گرچه گروهی دیگر از خراسان و مناطق ایرانشهر و ایرندگان نیز در این مرکز دانشگاهی تحصیل می‌کردند که در آغاز امر ارتباط تشکیلاتی با اخوان از طریق شیخ فاتح داشتند، ولی بعدها این ارتباط به علت ضعف مدیریت جماعت پس از دستگیری‌های دهه هفتاد شمسی در ایران این ارتباط تشکیلاتی با این دانشجویان که اینک فارغ التحصیل شده وبه کشور بازگشته بودند، قطع گردید.
🔸استاد کریکار علاوه بر تدریس در جامعه الدراسات، امامت جمعه مسجد رومی کراچی را بر عهده داشتند. روزهای جمعه اعضای کنسولگری و سفرای کشورهای اسلامی، دانشجویان و بازرگانان عرب از کشورهای مختلف به این مسجد آمده و از سخنان خطیب مسجد (استاد کریکار) بهره می‌بردند.
در حاشیه مراسم نماز جمعه؛ نشریات اخوان و به ویژه هفته‌نامه هفتگی المجتمع که به‌نوعی ارگان نشریاتی اخوان المسلمین بود واز کویت منتشر می شد، به فروش می‌رسید.
🟡شیخ کریکار پس حمله شیمیایی به حلبچه از اخوان جدا و بعد از حمله امریکا به عراق گروه جهادی انصار الاسلام را در کردستان عراق تشکیل داد وحرکت جهادی را آغاز کرد که اینک در یکی از کشورهای اروپایی در بازداشت است.
🔸علت جدایی نیز نگرشش نسبت به جهاد و مفهوم آن بود و از شیخ اسامه بن‌لادن به‌عنوان یکی از چهار ابرمرد بزرگ تاریخ اسلام در کنار شخصیت‌های همچون محمد فاتح و سید قطب و صلاح‌الدین یاد می‌کند.
🔹ماموستا کریکار در آغاز امر برای عزیمت به پاکستان به سراوان می‌آیند و به نزد یکی از علمای این شهرستان که دارای حوزه علمیه‌ای بوده می‌رود و از ایشان درخواست می‌کند وی را به همراه خانواده‌اش به آن‌سوی مرز بفرستد که مولوی همکاری نمی‌کند و دوباره به مرز پیشین شهرستان سرباز می‌رود و ازآنجا به تربت بلوچستان پاکستان که حین سوار شدن بر هواپیما در فرودگاه تربت به مقصد کراچی از سوی پلیس پاکستان به همراه همسرش بازداشت و نزدیک به صد روز در بازداشت قرار می‌گیرد.
پس‌از آن با خبر شدن مولوی عبدالحق بلوچ، امیر جماعت اسلامی بلوچستان پاکستان مقدمات آزادی و پناه ندگی ایشان فراهم می‌گردد.
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش بیست و دوم
فعالیت‌های فرهنگی
🔹هم‌زمان فعالیت‌های فرهنگی نیز توسط استاد تحسین یاسین و انور دهواری آغاز شد و برخی از کتاب‌های اسلامی در پاکستان تحت عنوان «انتشارات اقصی» چاپ و در درون کشور پخش شد، از آن جمله می‌توان به کتاب‌های عایشه بانوی دانشمند اسلام: تألیف استاد عبدالحمید طهماز ـ ترجمه توسط استاد مصطفی اربابی با نام مستعار ـ عبدالرحمن حریری و همچنین کتاب زندگی‌نامه خالد بن ولید (رضی الله تعالی عنه). سینا اسیر آزهای استعمارگران و صهیونیست‌ها تألیف: حسن البنا، سید قطب، کامل شریف با ترجمه عبدالحق حقیار و پوستری با عنوان وصایای دهگانه امام شهید حسن البناء و انتشار زندگی نامه امام شهید حسن البناء و سید قطب رحمهم الله به زبان بلوچی در قالب دو کاست.
سفری به پاکستان
استاد انور دهواری در این باره می فرمایند:
🔹با استاد تحسین مشورت کردم به پاکستان برای چاپ کتاب آمریکا از دیدگاه سیدقطب به پاکستان و منصوره سفر کنم. فرمودند: از کدام مسیر می‌روی؟ گفتم: ازکویته به لاهور می‌روم.
تحسین فرمود: ابوحسین در کویته است به نزد ایشان برو و یک یادداشت با یک بسته کوچک به من دادند تا تحویل ایشان بدهم.
ابو حسین خیلی شبیهِ تحسین بود.
گویا دوقلو بودند. و ابو حسین از اخوان عراق و عرب و مدتی مسئول هلال‌احمر امارات در کویته بودند و سپس ایشان را عزل و مسئولیت را به یک جوان بی‌تجربه اماراتی سپرده بودند.
🔸 استاد ابوحسین به‌عنوان یک کارمند عادی در همان بنیاد مشغول به کار بودند و هرگز از امکانات موسسه استفاده شخصی نمی‌کرد و مسیر منزل تا هلال‌احمر را پیاده طی می‌کرد. این امر حرص مسول جدید اماراتی را در آورده بود.
ابوحسین نامه را گشود پرسید: تا کی در کویته حضور دارید؟ گفتم: فردا می‌روم. فرمود: برنامه‌ات چیست؟
گفتم : می‌روم لاهور کتاب دارم تا چاپ کنم.
🔹ابو حسین به یکی از دوستانش فرمود، برایم بلیت هواپیما تا لاهور را تهیه کنند و فرمودند با پرواز بروید. روز بعد فردی را به دنبالم فرستادند و مرا تا فرودگاه به همراه یک عرب دیگر رساندند. من به منصوره که دفتر جماعت اسلامی در آنجا استقرار داشت، رفتم ( مشروح این دیدار در بخش خاطرات آمده است). پس‌از آن به کراچی رفتم و ملا کریکار را پیدا کردم.
🔹یک هفته مهمان این شخصیت قوی تنظیمی و خطیب توانا و پرکار بودم که با عده‌ای از دانشجویان و طلاب ایرانی کار تربوی و تشکیلاتی می‌کرد.
🔸کریکار از من پرسید: تا چه مدت شما با کسی کار می‌کنی و متوجه می‌شوی که این فرد به درد تشکیلات می‌خورد یا نه؟
به ایشان گفتم: در دو یا سه جلسه!!! من، الکی وقت خود را با آدم‌ها ضایع نمی‌کنم که مسائل تنظیمی را متوجه نمی‌شوند.
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش بیست و سوم
انتقال استاد دکتر حسن پنجوینی از زاهدان به پاکستان
🔹یکی از اقداماتی که در این مدت رخ داد با توجه به فشار حکومت بعث عراق بر دعوتگران جماعت و خروج آنان به ایران و عدم داشتن شغل و درآمد و کار مناسب در ایران برای بسیاری از دعوتگران و اعضای جماعت اخوان المسلمین، شماری از آنان از طریق مرز بلوچستان به وسیله استاد تحسین و شیخ انور و مهندس جمال و مرحوم ماوستا جلال حق شناس به پاکستان انتقال داده می‌شدند تا در پاکستان با اخذ پناهندگی در مراکز دانشگاهی تدریس یا به کشورهای دیگر عزیمت نمایند که در اینجا به سفر شیخ حسن پنجوینی می‌پردازیم که از مرز میرجاوه به کشور پاکستان رفتند.
🔸شیخ دکتر حسن پنجوینی در بحبوحه جنگ عراق علیه ایران مدارکش مفقود شده بودند. پس از رفتن به پاکستان در دانشگاه فیصل اسلام‌آباد این کشور ثبت‌نام می‌کند و مشغول تحصیل فوق‌لیسانس می‌شود، در نهایت مدرک فوق‌لیسانس را با درجه ممتاز به دست آورد و بعد از آن در همان دانشگاه به‌عنوان محاضر تعیین می‌شود! و تا أوگست سال ۱۹۹۹م. که دفتر سازمان ملل شیخ و خانواده اش را به کشور استرالیا می‌فرستد... به تدریس می‌پردازد و تاکنون در استرالیا زندگی می‌کند.
🔸شیخ حسن یکی از نویسندگان اسلامی معروف کردستان عراق، از سال‌های ۱۹۷۳ م. شروع به نوشتن کرده و تا به‌حال ادامه دارد...و بیشتر از پنجاه کتاب به صورت تألیف یا ترجمه منتشر نموده است.
در سال ۲۰۱۵م. با دفاع از رساله تحقیق مخطوطاته (الجمع بین الصحیحین مع حذف السند والمکرر من البین) تألیف یک عالم کرد بنام عمر بن بدر الموصلی الکردی، متوفی ۶۲۰ هـ مدرک دکتری را با درجه علمی ممتاز اخذ کرد. هم اکنون نیز در شورای اتحاد اسلامی شاخه سیاسی اخوان کردستان عراق عضویت دارد.
همچنین اخیراً کتاب هایی به نام های عاقبت به خیری و جوان مردی به زبان کردی تالیف کرده اند.
♦️استاد انور دهواری در این باره می گوید: «روزی در مغازه نشسته بودم که مرحوم استاد جلال حق‌شناس که در زاهدان مستقر بود، زنگ زد و گفت: « بیا کارت دارم... من سریع خودم را به ایشان در زاهدان رساندم...»
🔵مرحوم استاد جلال گفت دو خانواده از کردستان عراق آمده‌اند، می‌خواهند به پاکستان بروند، شما این‌ها را همراهی کن. گفتم: نامشان چیست؟ گفت: سرپرست یکی از خانواده، ها نامش (ملا حسن) هست، همین‌طور به همین سادگی به من گفت، من جوان بی‌تجربه ندانستم که این شیخ حسن پنجوینی یک دانشمند جلیل‌القدر است و تحصیل کرده بخش شریعت دانشگاه بغداد و بیست سال پیش در یکی از مساجد جامعه‌ اعظمیه بغداد، بنام جامع الراوی امام و خطیب بوده است، اگر او را بیشتر معرفی می‌کرد، تدابیر امنیتی و حفاظتی بیشتری به کار می‌بستم...
🔻برای اجرایی نمودن این امر، نخست به نزد دوستان دوران خدمت سربازی که در شهر زاهدان ساکن بودند، رفتم، آنان از ما مبالغ زیادی درخواست کردند، گویا قاتل یا قاچاقچی بین‌المللی را می‌خواهند جابجا کنند، لذا من و ماموستا جلال سوار موتور شده به فلکه میر جاوه رفتیم جوانی متدین را پیدا کردیم.
قرار شد من را به همراه دو خانواده به آن‌سوی مرز ایران با پاکستان‌منتقل و مبلغ بیست‌وپنج هزار تومان دریافت نماید، راننده گفت: « اگر چنانچه در مسیر توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدیم، ناراحت نشوید، شمارا به اردوگاه منتقل می‌کنند، خودم به اردوگاه مراجعه می‌کنم و به شیوه‌ای شما را آزاد می‌کنم،»
🟢راننده ما را از نخستین ایست و بازرسی که در مجاورت فلکه میر جاوه بود و متعلق به کمیته انقلاب اسلامی بود، عبور داد و دومین ایست و بازرسی که بین زاهدان و میرجاوه بود هم گذشتیم و به میر جاوه رسیدیم و نزد کسی بنام احمد مرا برد و تحویل داد تا ما را به آن‌سوی مرز منتقل کند، یک سکه تحویل داد.
به‌طور نشانی که اگر شمارا به‌سلامت رساند و از مرز رد کرد، این سکه را به ایشان بدهید تا به من تحویل دهد و مطمئن شوم شما را به‌سلامت رسانده است، وگرنه این سکه را به ایشان ندهید، سوار بر تویوتای احمد به رانندگی یک جوان شدیم،
🔺از میل 72 رد شدیم، جلوی یک خاک‌ریز ایستاد، آن‌طرف خاک‌ریز آبادی کوچکی دیده می‌شد، به نام چاه احمد، بعد متوجه نشدم این آبادی متعلق به همین آقای احمد است، یا کسی دیگر؟
به هر جهت راننده به‌محض پیاده نمودن ما آن‌سوی خاک‌ریز گفت: «نشانی را بده»، من هم همان سکه پنج‌تومانی را دادم و شتابان همانند باد از ما دور شد و اینک ما در خاک پاکستان بودیم،
🔴از دور مأموران انتظامی از برجک پاسگاه مرزی مراقب بودند، با سرعت خود را رساندند، چون زن و بچه و خانواده به همراه ما بود، حدس زدند ایرانی باشیم، آن¬جا چند تا افغانی هم بودند از من پرسیدند: « کجا می‌روید»، گفتیم: کویته. گفت:« از هر نفر صد روپیه می‌گیریم تا تفتان و از تفتان تا کویته نیز هزار روپیه دیگر،» درحالی‌که از تفتان تا کویته کرایه اتوبوس صد روپیه بود.
تفتان از چاه احمد دیده می‌شد، در همین حین که مشغول صحبت با افغان‌ها بودم که سرگردنه نشسته بودند، تویوتای 1600 با یک راننده و یک رهزن سبیلو از راه رسید، به افغان‌ها گفت: « با این‌ها کاری نداشته باشید،» یک آلونک در همان‌جا بود، مرا صدا کرد و گفت: «من خودم شمارا تا کویته می‌رسانم،»
🔸در هنگام گفتگو بودیم گروهبان پاسگاه ایرانی خود را رساند، با مرد سبیلو وارد مذاکره شد. گفت: «این‌ها وارد خاک پاکستان شده‌اند، شما نمی‌توانید این‌ها را ببرید» ، و ما را گفت: « زود سوار ماشین شوید» و بدون آن¬که متوجه شوم چه اتفاقی دارد می‌افتد و چه سرنوشتی در انتظار ما هست، سوار بر ماشین تویوتای 1600 شدیم و در برابر خانه‌ای بین چاه احمد و تفتان روستایی بود، در جلوی یک خانه ای که نه آب داشت و نه سرویس بهداشتی، با یک چهار دیواری و حیاطی بزرگ، ما را پیاده کرد. وارد مذاکره با من شد و مبلغ بزرگی درخواست کرد، نه در توان‌من بود که به‌تازگی خدمت سربازی را تمام کرده بودم و نه پولی تهیه‌کرده بودم، و نه مرحوم جلال از سفر پاکستان چیزی گفته بود تا پولی تهیه کنم، و همان طوری که اشاره کردم، گفت: بیا زاهدان و این خانواده‌ها را ببر به پاکستان و نه شیخ حسن چنین پولی به همراه داشت. رهزن سبیلو وقت نماز ظهر پشت سر شیخ نماز خواند. تعجب کردم! رهزنی و نمازخواندن؟! به من گفت: «سه‌راه بیشتر نداری:
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش بیست و پنج
حوزه علمیه دارالتوحید سیرکان بم پشت سراوان وفعالیت های اخوانی
🔹علمیه دارالتوحید سیرکان بم پشت را می‌توان نخستین حوزه در بخش 25 هزارنفری بم پشت سراوان عنوان کرد که به دست مولوی عثمان سیدزاده پایه‌ریزی و پس‌از آن تحویل مولوی عبدالرشید نعیمی شد.
🔹مولوی نعیمی فارغ‌التحصیل دارالعلوم کراچی است و جهت تکمیل و ادامه تحصیل به دانشگاه مدینه منوره وریاض می‌رود و در آنجا کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در علوم شریعت اخذ می‌کند و سپس به زادگاه خویش بخش بم پشت باز می‌گردد و این حوزه را گسترش می‌ دهد و از آنجائیکه خود در مدارس دیوبند و سلفی تحصیل‌کرده و با اندیشه‌های اسلامی آشنایی کامل داشته است. ولی اندیشه و تفکر اخوانی را بهترین منهج و برنامه برای آموزه‌های اسلامی تشخیص می‌دهد و با ارتباطات خوب و قدیمی که با شیخ انور دهواری داشته است، از ایشان درخواست می‌کند استادانی اخوانی به حوزه وی بفرستد که از سوی مرکز برای دو سال پیاپی در راستای گسترش فعالیت‌ها، استادانی از کردستان به حوزه علمیه دارالتوحید سیرکان فرستاده شدند.
🔹ازجمله این اساتید می‌توان به استاد (دکتر) ماموستا نامیق نیریزی و استاد ماموستا محمد حسینی اشاره کرد. استاد محمدحسینی نیز از سوی جماعت در اردیبهشت 1378 در همایش بزرگداشت مولوی شهداد مسکان زهی در مسجد جامع نور سراوان سخنرانی کرد که بعدها از جماعت اخوان المسلمین پس از دگردیسی جدا و نامه انتقادی برای دبیر کل دعوت و اصلاح فرستاد که در بخش های بعدی نامه ایشان به همراه پاسخ دبیرکل منتشر می شود همچنین سرنوشت حوزه سیرکان واخوان بیان می گردد.
🔹ضمن تشکر از همراهی شما بزرگوران ان شاء الله در بخش های بعدی به زندگی شخصیت های اخوانی مورد اشاره تا این بخش ها وسپس به ادامه فعالیت های اخوان در زاهدان، ایرانشهر وخاش پرداخته می شود.
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش بیست و شش
🔹انور دهواری پیش از ورود استاد تحسین دارای کتاب‌فروشی بزرگی در بهترین نقطه شهر سراوان، در فلکه قدس بازارچه حاج رمضان بوده که از سال 1362ه.ش آن را راه‌اندازی کرده بود و پیش‌تر نیز فعالیت‌ها و همکاری‌های و دیدارهایی با اعضای شورای شمس و مرحوم احمد مفتی زاده رحمه‌الله و همچنین اعضای انجمن اسلامی معلمان و دانش آموزان ایرانشهر و به‌ویژه نهضت مسلمانان شهرستان سراوان داشت که نشریه‌ای بنام صوت الاسلام را منتشر و با اندیشه اخوانی آشنایی کامل داشته به‌طوری‌که در نشریه صوت الاسلام مقالات و سخنانی از رهبران اخوان المسلمین استفاده و شعار نشریه که در صفحه آخر درج می‌شد، همان شعار معروف اخوان المسلمین بود. لازم به یادآوری است انور دهواری هم‌زمان با آغاز مبارزات مردم ایران علیه رژیم پهلوی به فعالیت مذهبی می‌پردازد و کتاب‌های شریعتی، سید قطب، حسن البنا و مودودی را از طریق عمویش مفتی خالد دهواری در بازار سراوان به‌صورت دست‌فروشی به فروش می‌رساند.
🔸استاد تحسین در خاطراتش چنین می‌گوید: « پس از ورود به سراوان، فعالیت‌هایمان با انور دهواری و کسانی که با او بودند آغاز شد و فعالیت‌ها بسیار کند بود و من بسیار پنهان‌کار و محافظه‌کار بودم و نمی‌خواستم برای برادران چالشی پیش بیاید و از او نیز می‌خواستم در فعالیت‌ها آرام باشد و کوشش کردم کتاب‌فروشی (کتاب‌فروشی خالد بن ولید) را با کتب فکری پربار سازم و ازاین‌روی در جوانان تغییر ایجاد کرده و آنان را به مطالعه کتاب سوق دهیم که در این هنگام نیز با شهرهای دیگر همانند: ایرانشهر و خاش، ارتباط برقرار کردیم و هم‌چنین با برخی از طلاب در مدارس سراوان و زاهدان هم آشنا شدیم. پس‌از آن، برادر مهندس جمال (عراقی) و برادر جلال حق‌شناس را به زاهدان اعزام نمودیم.
🔸ما دیدارهای ماهیانه با مهندس جمال و کاک جلال داشتیم که پیرامون فعالیت‌ها و کارها برنامه‌ریزی می‌کردیم.»
🔵این امر نشان‌دهنده کار تشکیلاتی و منظم و استفاده از خرد جمعی از همان آغاز فعالیت‌ها می باشد. چرا که خرد جمعی سبب ارتقا جنبش و سازمان می‌گردد که این روحیه در نسل اول افراد جماعت اخوان المسلمین در بلوچستان از استاد تحسین یاسین حسن گرفته تا استادان بزرگوار جمال و جلال و انور دهواری و واحد بخش لشکرزهی دیده می شود.
🔸به‌طوری‌که استاد تحسین با مهندس جلال و جمال و انور نشست‌های ماهیانه‌ای در زاهدان برگزار می‌کردند و همه خطرات رفت و آمد در شرایط سخت ایست و بازرسی‌ها در دهه شصت را به جان می‌خریدند و مسافت 330 کیلومتری سراوان به زاهدان را در یک روز با اتوبوس می‌پیمودند و این خود رمز موفقیت تشکیلات در آن دوران بود.
فعالیت‌های اخوانی در بلوچستان پیش از ورود اعضای اصلی اخوان
♦️پیش از آغاز فعالیت جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان در قالب نظام تشکیلاتی که با مکتب ارشاد اخوان عالمی ارتباط داشته باشد، افراد مختلفی در گوشه و کنار بلوچستان از تفکر و اندیشه اخوان المسلمین الهام گرفته و اقدام به برخی فعالیت‌های محدود نموده بودند.
در بخش بعدی به این موضوع پرداخته می شود:
ادامه دارد
تاریخ شفاهی بلوچستان (بیداری اسلامی معاصر)
مطالعه موردی (جنبش اخوان المسلمین در بلوچستان از طلوع تا غروب)
✒️به قلم: محمد صدیق دهواری
بخش بیست و هفتم
فعالیت نهضت مسلمانان سراوان
🔹هم‌زمان با انقلاب اسلامی ایران در سال 1357ه.ش گروهی از جوانان مسلمان سراوان در قالب «نهضت جوانان مسلمانان اهل سنت سراوان» با همکاری مولوی دین محمد حسین زهی، مولوی عبدالرحمن الله‌وردی؛ حاجی ملک محمد ملازهی، عبدالواحد میرکی، خلیل علوی و انور دهواری، دادرحمن حسین بر اقدام به فعالیت مذهبی نمودند و نشریه‌ای به نام صوت الاسلام منتشر کردند که شعار و نشانه آن نشریه همان شعار معروف اخوان المسلمین بود:
🔸«الله غایتنا، الرسول قائدنا، والقرآن دستورنا، والجهاد سبیلنا، والموت فی سبیل الله اسمی امانینا»؛ یعنی: « رضای خداوند هدف ماست، قرآن قانون ماست، حضرت محمد (صلی‌الله علیه واله و سلم) رهبر ماست و جهاد راه ماست و شهادت درراه خداوند بزرگ‌ترین آرزوی ماست.»
این شعار معروف اخوان بر روی نشریه صوت الاسلام برگرفته از تأثیر مستقیم اخوان المسلمین بر تفکرات و اندیشه‌های منتشرکنندگان نشریه بود و مقالاتی ترجمه‌شده از امام شهید حسن البناء و شهید سید قطب در این نشریه نیز منتشر می‌شد.
🔸گرداننده اصلی این نشریه، انور دهواری بود که تحت تأثیر تفکرات و اندیشه‌های شخصیت‌های جهان اسلام همچون: سید قطب و حسن البنا و مودودی ابوالکلام آزاد قرار گرفته بود .
🔵در نشریه صوت الاسلام علمای تراز اول سراوان همچون: مولوی محمد یوسف حسین پور، مفتی خالد دهواری، مولوی محمد دهقان، مولوی عبدالله علوی، مولوی دین محمد حسین زهی، مولوی محمد کریم سپاهیان، مولوی عبدالرحمن محبی، ملا یحیی ملک‌زاده، مولوی عیسی سعیدی پور، مولوی عبدالغنی دهقان وشاعرانی همچون غوث بخش درازهی مطالبی را منشتر می‌کردند.
🔴پس از چندی اعضای نهضت مسلمان سراوان که عناوین جوانان و اهل سنت از نام این نهضت حذف‌شده بود با مولوی دین محمدحسین زهی امام جمعه وجماعت مسجد نور دچار اختلافات می‌شوند و با انتقال دستگاه تکثبر بدون هماهنگی با ایشان توسط اعضای جوان نهضت، مراتب به‌نوعی به شهربانی گزارش و شماری از اعضاء همچون خلیل‌الله علوی و عبدالواحد میرکی، مرحوم دادرحمن حسین بر، بازداشت شده که پس‌ازآن با مداخله علمای تراز اول آزاد می‌گردند.
🔴در ادامه جهت رفع اختلاف نشستی در منزل مولوی عبدالعزیز ساداتی با حضور علمای بزرگ و تراز اول شهرستان‌همچون: مولوی محمد یوسف حسین پور، مولوی خالد دهواری، مولوی عبدالرحمن الله‌وردی، مولوی رحیم بخش بلوچ زهی، مولوی عبدالله علوی، حاجی ملک محمد ملازهی با حضور انور دهواری، عبدالواحد میرکی، خلیل الله علوی برگزار می‌گردد و مقرر می‌شود دستگاه تکثیر خریداری‌شده از محل پشتیبانی‌های استانداری به طرف سوم که حوزه علمیه زنگیان و مولوی عبدالعزیز ساداتی رحمهم الله باشد، تحویل شود و این‌چنین نشریه صوت الاسلام از انتشار متوقف می‌شود.
🟡نشریه‌ای که به‌نوعی مروج افکار و اندیشه‌های اخوان با شعار اخوان المسلمین بود و علماء و شخصیت‌های سراوانی در آن قلم می‌زدند و مسائل روز جامعه سراوان مورد بررسی قرار می‌گرفت و برخی از مقالات و اشعار نیز به زبان بلوچی منتشر می‌شد.
🔶در واقع این نشریه و تشکیلات آن، به دلیل تغییر در اولویت‌های کاری و با توجه به شرایط روز جامعه و دستگیری شماری از اعضاء به‌وسیله شهربانی و دستگیری اعضای شورای شمس در سراسر کشور، تعطیل گردید.
🔶انور دهواری در ادامه این فعالیت‌ها با دیگر فعالان بلوچ در ایرانشهر و زاهدان ارتباط برقرار کرده و به همراه شهید مولوی عبدالملک ملازاده و حاجی محمدحسین رئیسی به کرمانشاه، نزد مرحوم استاد احمد مفتی زاده می‌روند و در جلسات عمومی شورای شمس شرکت می‌کنند.
ادامه دارد
پروفسور دکتر رهبر رحیمی پس از ۴۲ سال تدریس و پژوهش و کوشش در جهت ارتقاء علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان در بهمن ۱۴۰۰ به‌افتخار بازنشستگی نائل شد.
✒️محمد صدیق دهواری
🔹دکتر رحیمی کلاس اول ابتدایی را در ایرانشهر گذراند و با انتقال پدر به بیرجند تا زمان دریافت مدرک دیپلم ریاضی در سال 1349 در آن شهر اقامت داشت و در همه‌سال‌های تحصیل خود شاگرد ممتاز بود و همین امر او را از میان دیگر دانش آموزان متمایز می‌ساخت.
🔸در سال ۱۳۵۳ موفق به دریافت مدرک کارشناسی در رشته شیمی از دانشگاه فردوسی مشهد شد. هم‌زمان در انستیتو تکنولوژی مشهد، تکنسین رشته فلزکاری را دریافت و کارآموزی خود را در کارخانه قند شیروان پایان برد.
در همین زمان با اعلام تشکیل حزب رستاخیز که با افکار و اندیشه ایشان همخوانی نداشت تصمیم گرفت جهت ادامه تحصیل به خارج کشور برود.
🔶باهمت پدر به انگلستان رفت و توانست از دانشگاه آستون در رشته مهندسی شیمی به تحصیل و تحقیق پرداخته و در سال 1354 موفق به دریافت کارشناسی ارشد با رتبه عالی گردید.
♦️دکتر رهبری رحیمی همچنین برای تکمیل دستاوردهای علمی خود کارشناسی ارشد دوم خود را در گرایش توسعه و آنالیز فرایندها که امروزه گرایش فرایند نام‌گرفته است و 1356با ارائه رساله‌ای تحت عنوان مدل‌سازی تبلور پنتا اریتریتول، با درجه عالی از دانشگاه آستون دریافت نمود و سپس وارد دوره دکتری گردید.
🟢عضو هیات علمی دانشگاه سیستان و بلوچستان پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ دوری از وطن را تاب نیاورد و باوجود امکان ادامه تحصیل در بیرون از کشور، در نیمه دوره دکتری به ایران بازگشت؛ و در مهرماه سال ۱۳۵۸ به‌طور رسمی وارد دانشگاه سیستان و بلوچستان گردید.
🔸با وقوع انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها همراه چند نفر از همکاران از جمله آقایان پروفسور دکتر خشنودی و دکتر عبدالعلی فرزاد در تحکیم مرکز گسترش خدمات تولیدی و عمرانی و پس از آن در بخش طرح و برنامه بانک استان سیسان و بلوچستان مشغول به فعالیت گردید و در نخستین برنامه بیست‌ساله توسعه استان در بخش آب به یاری دیگر برنامه ریزان شتافت و باور داشت که مسئله مهم شهر زاهدان کمبود آب است و بهتر است مرکز استان از زاهدان به شهر دیگری انتقال یابد که این پیشنهاد موردپذیرش واقع نشد و اکنون نتایج عدم پذیرش این طرح کاملاً ملموس و قابل ملاحظه است
🟡هم‌زمان با بازگشایی دانشگاه‌ها و نیاز روزافزون جامعه علمی کشور به نیروهای متخصص، جهت بروز رسانی مرتبه علمی خود از طریق دانش روز دنیا تصمیم به ادامه تحصیل در مقطع دکتری گردید و بار دیگر رهسپار انگلستان شد در نوامبر ۱۹۸۸ مدرک دکتری خویش را با رساله‌ای تحت عنوان انتقال حرارت در برج‌های حبابکار از دانشگاه باث با موفقیت تمام دریافت و باوجود فراهم بودن شرایط استادی در کشور انگلیس بدون لحظه‌ای درنگ به زادگاه خود، زاهدان بازگشت و به فعالیت‌های علمی خویش در راستای شکوفایی دانشجویان و پیشرفت دانشگاه و به ویژه گروه مهندسی شیمی ادامه داد.
🔶این استاد برجسته دانشگاه هم‌زمان با فعالیت‌های علمی در سال ۱۳۷۷ جهت اجرایی شدن بخش مغفول مانده قانون اساسی تا آن زمان، وارد اولین دوره شورای اسلامی شهر زاهدان گردید و به عنوان اولین رئیس شورای شهر زاهدان به فعالیت کوتاه سیاسی؛ اجتماعی پرداخت.
♦️
دکتر رهبر رحیمی اولین استاد تمام بومی در دانشکده مهندسی شهید نیکبخت دانشگاه سیستان و بلوچستان جهت فعالیت‌های علمی در سال 1378 میلادی طی یک فرصت مطالعاتی به مدت یک سال با حضور در دانشگاه آلبرتای کانادا بادانش دینامیک سیالات محاسباتی آشنا شد که دستاورد این دوره مطالعاتی محور نمودن موضوع دینامیک سیالات محاسباتی در دهمین کنگره ملی مهندسی شیمی ایران بود؛ که هم‌اکنون موضوعی رایج در دانشگاه‌های کشور شده است.
🔻پروفسور دکتر رهبر رحیمی متولد ۱۳۳۰ هجری شمسی در زاهدان از پدری اهل سراوان بلوچستان و مادری از خطه بیرجند می باشدکه در خانواده‌ای فرهنگی و اهل علم و ادب رشد و تربیت یافت.
پدر وی رحیم بخش رحیمی اولین فارغ‌التحصیل استان سیستان و بلوچستان است که در سال 1324 از دانشگاه تهران موفق به دریافت درجه لیسانس علوم طبیعی گردیده و مدت‌ها مدیر دبیرستان علم بیرجند بود
🔻پروفسور دکتر رهبر رحیمی در طول 42 سال فعالیت علمی آموزشی ومدیرتی کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشته است که به بخشی از آن در اینجا اشاره می‌شود:
📚مدیریت گروه مهندسی شیمی، ریاست دانشکده مهندسی، ریاست دفتر پژوهشی دانشگاه و مسئولیت تحصیلات تکمیلی. معاونت پژوهشی دانشگاه سیستان و بلوچستان و معاونت مدیر پژوهشی وزارت علوم از خدمات ارزنده اجرایی ایشان می‌باشد.
🔴با تغییر سیاست‌های وزارت علوم از شروع ریاست جمهوری آقای دکتر احمدی‌نژاد مناصب معاونتی و وزارتی را کنار گذاشته و فارغ از فعالیت‌های اجرایی خدمات علمی خود را در سمت هیات علمی ادامه داد و در آذرماه ۱۳۸۹ به درجه استادی نائل گردید.
🔺پروفسور رهبر رحیمی در تأسیس انجمن‌های علمی گاز و انجمن پیل سوختی ایران عضو مؤسس بوده و سال‌های متمادی عضو هیات مدیره، نایب رئیس و بازرس انجمن مهندسان شیمی ایران بوده است
هم‌اکنون پروفسور رحیمی از سال ۱۳۹۴ عضو مدعو فرهنگستان علوم شاخه مهندسی شیمی شده به فعالیت‌های علمی خود ادامه داده و عضو هیات مدیره انجمن مهندسی شیمی ایران و مجری طرح بازنگری برنامه آموزشی دوره کارشناسی مهندسی شیمی است
🔹عضویت در هیات تحریریه مجلات علمی پژوهشی مهندسی شیمی ایران (به زبان لاتین)، تکنولوژی گاز، مجله مهندسی شیمی و نفت دانشگاه تهران و فصلنامه آموزش مهندسی فرهنگستان از دیگر افتخارات این استاد برجسته می‌باشد
🔵طی سال‌ها تحقیق و مطالعات علمی و آموزشی خود موفق به ثبت چهار اختراع مهم، از جمله سینی غربالی برج تقطیر دیوار میانی و چاپ حدود ۱۰۰ مقاله در مجلات و فصلنامه‌های معتبر داخلی و خارجی شده است که دربرگیرنده زمینه‌های مختلف در رشته مهندسی شیمی است.
📚تألیف و ترجمه سه کتاب ارزشمند در زمینه‌های درآمدی بر مدل‌سازی ریاضی پیل سوختی متانولی مستقیم، انتقال جرم و مبانی و کاربرد انتقال جرم از دیگر دستاوردهای استاد گرانقدر می‌باشد.
امید است از پیشکسوتان علم و پژوهش به گونه شایسته تجلیل و از دانش این اساتید بزرگوار در پیشرفت دانش بهره ببریم.
🔶از خداوند منان عمر باعزت برای استاد پروفسور دکتر رهبر رحیمی درخواست دارم( محمد صدیق دهواری5/12/1400)
یکی از قلعه های مهم و تاریخی بلوچستان