شفا

خوانده بودم در چرندیات شخص دهخدا
داخل صحن امام هشتمین موسی الرضا
بین آن صدها مسلمان زیارتنامه خوان
پیر مردی سالخورده، ناتوان، بی دست و پا
در شلوغی از فشار پیش و پس، بی‌اختیار
سوزش پیشاب و قدری مکث و بولش شد رها
مردم نادان که دیدند این چنین بی‌حرمتی
ریختند از هر طرف یاویلنا یاویلنا
دید پیرمرد مرگ خویش را با چشم خویش
گفت ای مردم نمی‌دانید اصل ماجرا
سال‌های سال بودم مبتلای شاش بند
یافتم اکنون شفا، مردم شفا، مردم شفا
مردم نادان به دورش حلقه‌ی دیوار چین
نعره‌ی تکبیر بود و یاعلی بود و رضا
از تبرک بول او را بر سر و رو می‌زدند
یک کسی هم خورد مقداری به عنوان دوا
پیرمردی که خطر تا بیخ گوشش وز و وز
با چنین ترفند عالی جست از دام بلا

نیست هالو بدتر از جهل و خرافه مشکلی
ریشه‌ی هرچه مصیبت در ندانی‌های ما
هیچ کس دیدست آیا آیه اللهی مریض
بسته باشد خویش را در صحن پولاد طلا
بهر درمان از چه رو آقا و آقازاده‌ها
جای مشهد عازم روس اند و لندن؟ ها؟ چرا؟
این چرا و این چراها پله پله می‌رود
تا به عقلانیتی که اند جرم است و خطا

✍ محمدرضا عالی پیام _ هالو
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

https://t.me/mrhallo/322

مردمان نجیب ایرانی
هر زمانی شدید زندانی
در اوین یا اگر رجایی شهر
توی تهران و یا هر استانی
با دو تا چشم خویش می‌بینید
برق مجانی آب مجانی👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

با عرض تسلیت به بازماندگان حادثه سقوط هواپیما، تقدیم به مدیران بحران ندیده ی کشور👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

https://t.me/mrhallo/329
یک به نود و نه

کسی گفت این حقیقت را شنیدی
شده معلوم در ژاپن جدیدن
به جز یک درصد جمعیت آن
نود نه درصدش خنگند و کودن

ولی برعکس توی کشور ما
ضریب آی کیو بالای بالاست
به جز یک در صد ملت که خنگ است
نود نه در صدش باهوش و داناست

به او گفتم : چرا پس ما فزرتیم
ولی آن ها چنان با اقتدارند؟
جوابم داد: چون که در دو کشور
همان یک درصدی ها راس کارند

✍ محمدرضا عالی پیام- هالو


شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

موضع آقای هالو اندر قضایای موزه لوور
😂😂
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

دعای تحویل سال هالویی👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

‍ هر چه خواندیم اول هر سال
حول احوالنا به احسن حال
حالمان به نشد که هر ساله
 گاومان زاده است گوساله
تا به امید توست می دانیم
که به این حال و روز می‌مانیم
چون چنین است ای خدای ودود
از تو خواهیم با تمام وجود
حال ما را به خویش وابگذار
خود بدانیم و حال زار و نزار
سر به راهیم اگر و یا اوباش
کار با کارمان نداشته باش
گیوه را ور کشیم و دل بدهیم
دست در دست یکدیگر بنهیم
لای چرخ زمانه چوب کنیم
خودمان حال خویش خوب کنیم

محمد رضا عالی پیام _ هالو
نوروزتان پیروز

👇
شب نشینی هالو
✅ @sh_n_halloo
کانال اشعار هالو
✅ @mrhallo

https://t.me/mrhallo/333

کلیپ ۱۸۱ هالو
زندانی
تقدیم به تمام کسانی که بخاطر آزادی و عدالت در زندان هستند یا قبلن زندان بودند یا بعدا زندانی خواهند شد👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

تقدیم به تمام کسانی که بخاطر آزادی و عدالت در زندان هستند یا قبلن زندان بودند یا بعدا زندانی خواهند شد

👇📌 زندانی

مصرع اول ترانه‌ی من
بوی نان برشته را می‌داد
خبر از قرض دادن آن نان
بین دیو و فرشته را می‌داد
          نان ما رنگ خون گرفته به خود

مصرع دوم: آی قاضی شهر
دزدها زیر چتر قانونند
مصرع بعد: جیرجیرک‌ها
صاحب منبر و تریبون‌اند
         قارقار کلاغ می‌شنوم 

مصرع چار: آی زندان بان
باز کن لای درز پنجَره را
تا مگر بشنوند مردم شهر
بغض سرد میان حنجره را
        از اوین رفته تا رباط کریم

مصرع پنج: گوشه‌ی سلول
من و موش و سکوت و یک خودکار
مصرع شش: قدم زدن در آن
یک نه، صد نه، هزار و صدها بار
         مادرم دست های گرمت کو

نه . . . بیا تا دقیق بشماریم
وه چه با لذت است این بازی
یک هزار است و سیصد و پنجاه
هفت را ازقلم نیندازی
        وای خودکار قرمزم گم شد
.
مصرع هفت بود بالایی
سه کبوتر به روی دیوار است
در پس سیم خاردار سیاه
مصرع هشت قافیه می‌بست
فاعلاتن مفاعلن فعلن

آه از حبس بی ملاقاتی
شنبه یکشنبه فرقشان در چیست؟
مصرع ده سوار مصرع نه
حلقه دار، جمعه گردن کیست؟
جمعه های سیاه بی باران

این ترانه چقدر طولانی است !
بیت ماقبل آخرم این است
وه که پابند من چه کوتاه است !
دست بندم چقدر سنگین است !
سوسک های سیاه جاسوسند

بیت آخر: سلام آزادی
وای مردم چقدر کر شده‌اند
از چنار حیاط فهمیدم
بچه هایم بزرگتر شده‌اند
بچه ها تاب تاب عباسی
 
محمدرضاعالی پیام-هالو
✅ @mrhallo
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo


https://t.me/mrhallo/335

سیزده بدر خوش
ولی با طبیعت ناخوش نباشید
طبیعت مهربان تر از آن است که تصور می‌کنید. ما با او نامهربانیم👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

کاش من هم به جای روحانی
بودم از قاریان قرآنی
تا مگر توی جشن و مهمانی
بچه های قشنگ و مامانی
فارغ از های و هوی نفسانی
می شدند اخت با من فانی
مثل ایشان که در کنار من است👇
کانال اشعار هالو
@mrhallo

من میتونم داستان سریال پایتخت رو در سال های آینده به راحتی پیش بینی کنم:

پایتخت ۶: حالا که تو پایتخت ۵ خانواده غیر نظامی نقی معمولی با دست خالی تونست این همه داعشی رو از پا در بیاره، تو پایتخت ۶ این گروه میرن مدافع حرم میشن و مثه آب خوردن سوریه رو آزاد میکنن و تحویل اسد میدن.

پایتخت ۷: این گروه بدون هیچگونه تلفاتی میرن اسراییل و تل آویو رو با خاک یکسان میکنن و پرچم ایران رو میکوبن رو گنبد مسجد اقصی.

پایتخت ۸: این گروه خشن و موفق حالا میرن آمریکا و ترامپ رو کت بسته میفرستن ایران برای محاکمه و پرچم اسلام رو میکوبن رو پشت بوم کاخ سفید.

پایتخت ۹: این واحد رزمی کمدی حالا راهی عربستان میشن و بن سلمان رو که هیچ کی نمیدونه تو کدوم سوراخی قایم شده پیداش میکنن و وادار میکنن شیعه بشه، بعد میرن کنار کعبه چادر میزنن و منتظر میشن آقا امام زمان ظهور کنه تا در رکابش بجنگن.

پایتخت ۱۰: این قسمت که بخش پایانی این سریاله آقا ظهور میکنن و میگن: قرار بود من دنیا رو از ظلم و جور پاک کنم. شما که همه کارها رو کردید. حالا من با کی بجنگم؟ کی گفته بود تو کار من دخالت کنید؟ بعد شمشیر میکشن و سر نقی و گروهش رو قطع میکنن و ایرانی ها رو از شر سریال پایتخت رها میکنن.
انشاالله

https://t.me/mrhallo/341

کلیپ شماره ۹۵ هالو
ترسوها

ترسوها

چرا این گونه از موی زنان، ارشاد می‌ترسد؟

از این موی رها گشته به دست باد می‌ترسد؟

لباس تیره در بر کن، لباس قهوه‌ای، مشکی

چرا؟ چون‌که طرف از رنگ‌های شاد می‌ترسد

کند نابود آثار تمدن‌های پیشین را

از آن‌چه آورد تاریخ را در یاد می‌ترسد

به یاسوج از نماد آریو برزن و شمشیرش

و در ساری هم از سرباز قوم ماد می‌ترسد

چنان چون طالبان که می‌هراسیدند از بودا

رفیق ما هم از سنگ و گچ و فولاد می‌ترسد

فقط باید ببوسی دست و گویی بل‌‌، بله قربان

از اندیشه، از استدلال، از استعداد می‌ترسد

بزن خود را به آن راه و بگو چیزی نفهمیدم

که او از هر که دو زاری‌اش افتاد می‌ترسد

هم از سرخی گل ترسد، هم از سبزی برگ آن

از آن سروی که محکم جای خود استاد، می‌ترسد

نه تنها از زبان سرخ و از سرهای سبز ما

از آن دیگی که بوی قورمه سبزی داد می‌ترسد

زمانی می‌هراسید از تجمع‌های میلیونی

ولی امروزه روز، از تک تک افراد می‌ترسد

کسی که منطق او داد و فریاد است و فحاشی

برای چه خودش از واژه‌ی فریاد می‌ترسد؟

بزن بر فرق ما تا می‌توانی تیشه‌ی خود را

عزیزم، کوه کی از تیشه‌ی فرهاد می‌ترسد؟

گذشت آن دوره‌ای که می‌رمید آهو ز صیادان

کنون از سایه‌ی خود نیز هر صیاد می‌ترسد

کبوتر می‌کند پرواز هم بال پرستوها

و جغد از این‌که رفته هیبتش بر باد می‌ترسد

زمانی می‌رمید از چوب و باتوم آن‌که می‌فهمید

ولی حالا چماق از کله‌ی پر باد می‌ترسد

ندارد ماهی آزاد خوف از تور ماهیگیر

کنون قلاب و تور از ماهی آزاد می‌ترسد

نمی‌ترسد دگر شمشاد از داس و تبر، زیرا

که امروزه تبر از قامت شمشاد می‌ترسد

بلی جانم، گذشت آن دوره و امروزه لولو هم

چنین از بچه‌های این خراب‌آباد می‌ترسد

خدایا می‌شود روزی رسد گویند ای هالو

ببین وارونه شد، مادر زن از داماد می‌ترسد

بخند ای هموطن، قهقه بزن، این خنده‌ها خاری ست

به چشم آن‌که از این قلب‌های شاد می‌ترسد.

✍ محمد رضا عالی پیام - هالو👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

https://t.me/mrhallo/343

برشی کوتاه از کلیپ بلند ۱۷۴ هالو بنام دهه فجر.
چه کردیم که کمتر از چهل سال فرزندان کسانی که با پتک و کلنگ مزار رضاشاه را ویران کردند فریاد رضاشاه روحت شاد سردادند👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo

تلگرامیه
شعر جدید هالو در مورد فیلترینگ تلگرام
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

تلگرامیه

عده‌ای لاکتاب لامصب
می‌نویسند دائمن هر شب
این همه پست و این همه مطلب
همه این‌ها مخل اسلامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

هرچه که محرمانه انشا شد
ظرف یک یا دو سوت افشا شد
گرچه از سوی شیخ حاشا شد
باز هم جای شک و ابهامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

اگه این دشمن ستم پیشه
این ترامپ گاگول بی‌ریشه
شب که می‌خوابه صبح پا می‌شه
منکر اصل و فرع برجامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

تلویزیون اگه به چس بنده
سریالاش نداره بیننده
نیست تقصیر از تو و بنده
این همه دیش روی هر بامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

توی فرهنگ دهخدا و عمید
واژه‌ی کون نوشته، شوکه نشید
این لغات کثیف زشت پلید
تا بشن حذف از لغت‌نامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

موشک افتاده تو دمشق اگر
آق اسد چارچنگولی و دمر
رفته تو خمره این دفه با سر
وضع و اوضاش دیم دیریم رامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

یک دو تا اختلاس پنهونی
یا حقوق دویست میلیونی
که بقیه‌اش رو هم نمی‌دونی
سفره‌ی انقلاب بابامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

عده‌ای پول تو کاسپین داشتن
عده‌ای خورده‌اند و گل کاشتن
بعد یک عده پست می‌ذاشتن
علما خورده‌اند و علامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

دختران وقیح نامحجوب
روسری‌شونو کرده‌ان سر چوب
تو خیابون، رو سکو و لب جوب
می‌گن این انقلاب ناکامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

شیخ ما تو نماز مغرب عشا
تا می‌ره سجده و می‌شه دولا
هی دلار و طلا می‌ره بالا
این گرونی که تو این ایامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

شد دو دو تای شیخ اگه شیش و هفت
یا كه انگشت، تو دماغش رفت
یا که تو حوزه رفته بودجه‌ی نفت
کار بردر زنای صدامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

یارو افتاده چار روز زندون
خودکشی کرده با نخ دندون
بعد یک عده احمق نادون
می‌گن این خودکشی نیس اعدامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

تا که این مردم لجوج و چموش
این تلگرامشون بشه خاموش
بعد بیان تو پیام رسان سروش
طبق برنامه یا کتک نامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه

ای که چل سال رفت و در خوابی
مگر این چند روزه دریابی
جای تدبیر کشک می‌سابی
آفتاب شما لب بامه
چاره‌اش فیلتر تلگرامه؟

فکر کردی زمان قاجاره؟
تیغ سانسور چاره‌ی کاره؟
آخر ای بی‌نوای بی‌چاره
بشنو از من، نگو که هالو کیست
چاره‌اش فیلتر تلگرام نیست

⁦✍️⁩ محمدرضا عالی پیام (هالو)👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

https://t.me/mrhallo/346

شرح حال مجسمه فردوسی در میدان فردوسی تهران
به مناسبت ۲۵ اردیبهشت، روز فردوسی

شنیدم که یک روز با جیغ و داد
چنین گفت فردوسى پاکزاد:

ایا شهرداران تهران زمین
چرا غافل از من شدید این چنین‏
من این جا غریبم، تک و بى کسم
نباشد به جز دود و دم مونسم‏
اگر چه ابوالقاسم طوسی‌ام
اسیرى به میدان فردوسی‌ام‏
من از بس سر پاى استاده‌‏ام
ز کول و کمر سخت افتاده‌‏ام
گرفتار واریس شد پاى من
به جان شما خیس شد، جاى من
ز باران و از گردش آفتاب
کشد موش از پشت بنده سه قاب
چنان سیخ بر جاى خود مانده‌‏ام
که گویى بر این خلق فرمانده‏‌ام
بر این مال خرها و دلا‌ل‏‌ها
که این جاست پاتوقشان سال‌‏ها
بر این مردمانى که بالاتفاق
سر و کارشان: پول و ارز قاچاق
شده جنگ رستم و اسفندیار
مبدل به جنگ یورو با دلار
چه جویى نشان از دلیران جنگ
از این خلق معتاد افیون و بنگ
به جاى جم و خسرو و داریوش
عتیقه خر و زیر خاکى فروش
به جاى صداهاى کوس و دهل
به گوش آید آواز بوق اوتول
اگر لایق شهرداری بدی
مرا کی چنین روزگاری بدی؟
بسى رنج بردم در این سال سى
ز بوی بد اگزوز تاکسى
ز سکلت سواران ریز و درشت
یکى پشت بر زین و یکی زین به پشت
ز بوق تریلى دو گوشم به درد
چون کوس سواران به گاه نبرد
مپندار شب‌‏ها من آسوده‏‌ام
که تا بوده است این چنین بوده‏‌ام
همه شب نمایند ادرارها
جلو پاى من کامیون دارها
چو فردا بر آید بلند آفتاب
دوباره من و حال و روز خراب

ایا شهرداران تهران زمین
بیایید و بالا زنید آستین
بسازید یک سایبان بلند
که از باد و باران نیابم گزند
نگویم مرا پشت اسبم کنید
به میدان تجریش نصبم کنید
اقلن شب عید شادم کنید
به یک قوطى رنگ یادم کنید

✍ محمد رضا عالی پیام - هالو👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

https://t.me/mrhallo/350

کلیپ شماره ۲۸ هالو
شرح حال مجسمه فردوسی
به مناسبت ۲۵ اردیبهشت، روز فردوسی
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

كلیپ شماره ۱۹۵ هالو
برجام نافرجام
👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo