افسانه ی هستی
1.5K subscribers
2.07K photos
1.11K videos
147 files
3.08K links
مظفر شریعتی - برای تماس از طریق تلگرام بر نشانی زیر اشاره کنید .
@mozaffar_shariaty
وب سایت : www.shariaty.com
https://youtube.com/shariatymozaffar
https://twitter.com/shariaty
https://www.instagram.com/mozaffar.shariaty/
E.mail : shariaty.com@gmail.com
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاملو و زندگی تولید www.shariaty.com 1389
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا من نظر و باورم را مطرح نمیکنم . برای دوستانی که اصرار میکنند تا نظر مرا در مورد باورهایشان بدانند از بخش پایانی مجموعه ی نجوم به زبان ساده www.shariaty.com
زیبایی دنیای کودکان دلیل محکمی است که انسانها در ذات پلید نیستند و دیوارهای نژادی ،قومی ، مذهبی، سیاسی و ... ساخته ی خود ما میباشند. www.shariaty.com
در آلمان وقتی راه قفل میشود رانندگان وسط راه را باز میگذارند تا عبور های اضطراری مختل نشود . و مردم هر سرزمینی لیاقت اجتماعی مطابق با فرهنگ خود را دارند . www.shariaty.com
Forwarded from reza goharian
💎 از بودن قانون بیشتر از نبودن قانون میتوان پول درآورد؟ قانون اضافی چیست؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

🔷 در یکی از شهرهای ایتالیا جوانی بود به نام آلفردو . آلفردو دکه کوچکی داشت که در آن عرق سگی میفروخت. او هر بطری عرق سگی را به قیمت دو لیره میفروخت. هزینه تولید عرق سگی چیزی حدود 1.8 لیره بود. برای همین آلفردو در ازای فروش هر بطری عرق سگی چیزی حدود 0.2 لیره سود میبرد. او درروز 200 بطری عرق میفروخت و لذا درآمدش روزانه 40 لیره بود و با این 40 لیره با مادرش به دشواری زندگی میگذرانید.
روزی از روزها دولت موسولینی قانونی امضا کرد که در آن خرید و فروش عرق سگی ممنوع اعلام میشد. اینگونه بود که فردای آن روز ماموران پلیس به مغازه او هجوم آوردند و مغازه او را پلمپ کردند.
آلفردو بیچاره تنها و سرگردان به پارک پناه برد. او در پارک ناراحت و غمگین شروع به راه رفتن کرد و بر بخت بد خود بسی گریست و گریست . در حالی که سرش را به درختی تکیه داده بود داشت هق هق میزد و از زمین و زمان دل چرکین بود، ناگهان یک نفر از پشت سرش گفت: هی آلفردو! خوب شد پیدات کردم. بد جوری تو خماری موندم رفیق. امروز تمام عرق فروشی های شهر رو تعطیل کردند و من هم نمیدونم باید از کجا عرق گیر بیارم. تو چیزی تو خونه ات داری به من بدی؟ من حاضرم به جای دو لیره، بهت 10 لیره پول بدم.
آلفردو در بهت فرو رفت. سریع به خانه رفت و در زیر زمین به جست و جو پرداخت. تعدادی بطری عرق سگی پیدا کرد . یکی از آنها را در یک کیسه مشکی گذاشت و یواشکی دوباره به پارک برگشت و بطری را دست مشتری داد و 10 لیره را گرفت. او در پایان به مشتری گفت: اگه باز هم خواستی بیا همینجا. به دوستان قابل اعتمادت هم بگو. اسم رمز هم این باشه:
"آقا ببخشید! شما دیروز بازی اینتر و یونتوس رو دیدید؟"

👈 در روزهای بعد هم آلفردو به پارک میرفت. هر روز تعداد بیشتری پیدایشان میشد. در هفته اول مشتری های او به ده تن رسیده بود. در هفته دوم مشتری های او سی تن شده بودند. در آمد او کم کم روزانه به 200 لیره رسیده بود. او خانه ای جدید خرید. برای مادرش خدمتکار گرفت که لازم نباشد کار کند. با دختر زیبا و جوانی نامزد کرد و برای او گردنبند طلا خرید، دوستان جدیدی پیدا کرد؛ لئوناردو، کارلو، الساندرو.
کم کم شهرتش فزونی گرفت طوری که پلیس از افزایش ثروت او مشکوک شد که نکند که او به صورت مخفیانه دارد عرق سگی میفروشد. این گونه بود که ماموری را برای تحقیقات روانه کرد.
مامور فردایش به اداره برگشت و گفت نه قربان . آلفردو هیچ قانون شکنی ای انجام نداده است
مامور دیگری را فرستاند و او هم همین را گفت . مامور دیگر هم همین را گفت و اینگونه بود که خیال رئیس پلیس راحت شد که مشکلی در کار نیست.
آن ماموران برای حق السکوت روزانه 5 لیره از آلفردو شیتیل میگرفتند و هر از گاهی هم از خود آلفردو عرق میخریدند. آلفردو در این مدت حسابی به این ماموران رشوه داد . کم کم خود رئیس پلیس هم شروع به رشوه گرفتن کرد.

👈 گذشت تا اینکه موسولینی به گسترش یک باند مافیایی در کشور مشکوک شد. او اختیارات سازمان جاسوسی را برای نفوذ در مافیا افزایش داد اما افسوس که دیگر دیر شده بود. آلفردو حتی افرادی را در بین خود مقامات فاشیست خریده بود که از قضا یکی از آنها رئیس اطلاعات موسولینی بود. این شخص از کل کشور برای آلفردو اطلاعات می آورد. مرتب هم موسولینی را در مورد مافیا گیج میکرد.
در نهایت آلفردو با متفقین متحد شده و زمینه سقوط موسولینی را فراهم کرد. بعد از روی کار آمد نظام جدید، نخست وزیران توسط آلفردو نصب و عزل میشدند. در واقع همه سیاستمداران فهمیده بودند که " پدر خوانده " کیست.
چند بار چند تن از سیاستمداران مستقل تلاش کردند که خرید و فروش عرق سگی را بار دیگر آزاد گرداندند اما همگی به شکل فجیعی ترور شدند.


🔴 عموم تصور میکنند که مافیا در فقدان قانون است که رشد میکند حال آنکه دقیقا جریان برعکس است. مافیا از قانون تغذیه میکند، منتهی یک قانون اضافی.
هر جا قانون اضافه باشد مافیا آنجا است.
@sarzamin_tafakor
دوست عزیز ، هر فیلمی که نام مستند و یا شیوه ای مستند گونه داشته باشد ، مستند و علمی نیست . از طرفی پخش چند فیلم محدود مستند واقعی از جمله فیلمهای مستندی که معمولا توسط شبکه های نشنال جئوگرافی ، بی بی سی ، دیسکاوری و .. ساخته میشوند از طریق برخی شبکه های ماهواره ای فارسی زبان هم را به حساب اهداف علم گستر آن شبکه ها نباید به حساب آورد . در واقع هدف از پخش همین چند مستند تا حدی درست ، اگر ترجمه ی درستی شده باشتد که اغلب هم چنین نیست ! خود روشی است برای تزریق همان چیزهایی که درست بر خلاف خرد و اندیشه ی علمی و یافته های دانش امروزی است ! در میان تماشای یک مستند 50 دقیقه ای بسیار درست و زیبا و معتبر در یک زمینه ی علمی ، تاریخی ، اجتماعی و ...چهار یا پنج وعده آگهی به شما تزریق میشود که هدف دقیقا همین آگهی ها هستند . چه شامل برنامه های دیگر این شبکه باشند و چه هر آگهی تجارتی دیگری . و در واقع این فیلمها تنها در باغ سبزی هستند برای جلب بیننده گان آن طیف برنامه ها تا هدف تزریق این آگهی ها قرار بگیرند . پیش از انقلاب یک مجموعه ی تلویزیونی پلیسی پخش میشد به نام کلمبو که داستان یک کارآگاه باهوش اما با ظاهری شلخته بود . البته این مجموعه یکی از معروفترین مجموعه های پلیسی جهان بود که به واسطه ی شخصیت هنرپیشه ی اصلی ش امکان تکرار هم تا کنون نداشته است. در هر حال در یکی از داستانهای این مجموعه شخصی با یک شیوه ی جالب دست به ارتکاب جنایتی میزند . یعنی شخصی را که میخواهد به قتل برساند ابتدا با غذایی شور تشنه میکند . سپس در سالن سینما در میان فیلمی که پخش میشود هر از چندی تنها و تنها یک کادر لیوان آب حنک را نشان میدهد . این یک کادر در میان 25 کادر تصویری که هر ثانیه به سرعت و پنجاه بار بر پرده ظاهر میشود دیده نمیشود اما توسط مغز احساس میشود ( اصل مشاهده ی فیلم در سینما همین باقی ماندن اثر تصویر در مغز و تلفیق آن با تصویر بعدی است ) . در نهایت شخص برای خوردن آب از سالن سینما بیرون میرود که به قتل میرسد . البته این شیوه دقت علمی زیادی ندارد و در موارد زیادی نیز تاثیر مشخصی نداشته است اما منظورم این است که گاهی در میان تعداد زیادی تصویر ، فیلم و یا هر چیز دیگر ، هدف تنها تاثیر یک صحنه یا چیز بخصوص است . بنابراین گاهی بهتر است عطای تماشای حتی یک مستند درست و زیبا را هم از برخی شبکه های تلویزیونی به دلیل تاثیر برنامه های قبل و بعد و آگهی های میانی اش به لقایش بخشید .
در ویدئوی انتشار بعدی به همین مسئله و همین بخش از فیلم کلمبو نیز اشاره شده است . این ویدئو را علاوه بر همین کانال ،در یوتیوب و آپارات هم میتوانید بدون نیاز به بارگذاری مشاهده کنید .( در انتشارهای بعدی ) ( از نکات جالب مجموعه ی کلمبو این بود که بیننده شاهد هیچ صحنه ی خشنی نبود . با وجودیکه موضوع بررسی یک قتل بود هیچگاه هیچ صحنه ی خشن و هیچ قطره خونی دیده نمیشد . در واقع تاکید این مجموعه تنها بر نکته بینی های شخص کلمبو بود . و ظاهرا دیگر افراد نکته بین چیزهایی نیستند که قرار باشد در جوامع دیده شوند ! )
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شبه علم شیفته ی راز است www.shariaty.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هفت فیلم از مجموعه ی پلیسی #کلمبو با زیرنویس فارسی مفهومی ( ترجمه در موارد لازم ) در مجموعه ی گزیده های تصویری (فقط در فلش دیسک 64 ) www.shariaty.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#شبه علم شیفته ی راز است www.shariaty.com
متنی در تلگرام به دستم رسید که مدعی شده بود " طبق آمار سازمان نظام پزشکی و سازمان آمار lblebaino هشت کشور که پزشکان و مهندسان بالاترین در آمد را در آن کشورها دارند ابینها هستند .... راستش من نام این سازمان آمار را با هر املایی در گوگل وارد کردم چیزی پیدا نکردم !! تا از درستی و نا درستی آن مطمئن شوم ! ( شما اگر پیدا کرد به من هم خبر بدهید ) ثروتمندان و صاحبان درآمدهای بالا هم معمولا در همه ی دنیا تاجران هستند و نه کسانی که از تخصصی پول در می آورند . به هر حال طبق این آمار پرشکان در ایران رتبه اول را دارا میباشند در حالی که مهندسان در ایران رتبه 96 را توانسته اند برای خود کسب کنند بیشترین در آمد پزشکان به ترتیب 1.ایران 2.زیمباوه 3.ونزوئلا 4.نپال 5.مالدیو 6.یمن 7.افغانستان 8.سنگال و رتبه 164 مربوط به آمریکا میباشد. " اما بر فرض درست بودن این آمار ( که به نظر میرسد نیست ) و دست کم در کشور خودمان ، وقتی وزیر بهداشت کشور با افتخار میگوید از راه حرفه ی پزشکی هزار میلیارد تومان درآمد مشروع کسب کرده و به آن افتخار میکند تکلیف وضعیت جامعه ی ما مشخص میشود ! هزار میلیارد را بر تعداد سال و تعداد ماههای عمر طبابت ایشان تقسیم کنید تا مبلغ ماهانه ی در آمد ایشان مشخص شود . اما اشکال اساسی تر ، نه حتی در سیستمی است که اجازه ی کسب اینگونه درآمدها را میدهد ، که مهم تر از آن در شخصیت مردمی است که در هر شغل و پست و مقام و موقعیتی که باشند ،نه شخصیتشان و نه هدفشان با این پزشک محترم وزیر و یا هر پزشک و مهندس و مکانیک و یا تاجر و بازاری و کارمندی که بر سر گردنه ای از مسیر عبور مردم قرار گرفته است ، تفاوتی ندارد ! به جز موقعیت متفاوتی که در ان قرار گرفته اند چه تفاوتی است بین مکانیک و تعمیرگاهی که فقط به صاحبان اتوموبیلهای گران قیمت احترام گذشته و سرویس های گران قیمت میدهد تا یک ساله ره هزار ساله برود ،تاجر و کارمندی که بر سر بزنگاهی اجتماعی یا اداری ، گلوی مراجعه کننده اش را میگیرد ، و یا پزشک و بیمارستانی که یا فقط به ثروتمندان خدمات میدهند و یا حاصل تجارب قرنها دانش پزشکی و فناوری های مهندسی بشر یت را به قیمت جان به مشتریانشان میفروشند ؟ ، روندی که همه را در مسیر خدمات رسانی به ثروتمندان قرار میدهد و در نهایت کسب ثروت از هر راه ممکن و بهرمندی متقابل از این خدمات ! مسیری که حاصلش نابود شدن طبقه ی متوسط و ایجاد دو قطب فقیر و غنی خواهد شد و سپس انفجاری نابود کننده که تاریخ همواره تجربه ی آن را تکرار کرده و خواهد کرد . چرا که یگانه درسی که تاریخ می آموزد این است که کسی به درسش گوش فرا نمیدهد . و نکته ی جالب اینجاست که همه ی ما به یکدیگر کار داریم و همین گلایه ها را از یکدیگر و از اجتماعی میکنیم که خود سازندگان آن هستیم . با تاسف بسیار ما به جامعه ای تبدیل شده ایم که اکثریت مردمش با تمام قدرت و با بیرحمی تمام از سر و شانه ی یکدیگر بالا میروند و با له و تابود کردن یکدیگر سعی در رسیدن به قله هایی میکنند که در واقع نه تنها قله های ترقی نیستند که اعماق تباهی و ضلالت یک جامعه را نیز رفم میزنند .
البته تذکر این مطلب هم بسیار مهم است که همه ی پزشکان مشمول این درآمدهای هنگفت و یا فاصله گرفتن از اخلاق انسانی و حتی سوگندی که خورده اند نیستند . همه ی ما پزشکان بسیاری را میشناسیم که مطلقا چنین نیستند و در ازای ارائه ی خدمات پزشکی که با نهایت دقت و تخصص نیز ارائه میکنند همچنان جزو طبقه ی متوسط جامعه محسوب میشوند . اما یک طرف سکه ی اشکال ، در سیستمی است که اجازه میدهد یک پزشک، مکانیک ، سلمانی ، کارمند ، تاجر و .... بتواند از نیاز اجتماع سوء استفاده کرده و به یک غول بی شاخ و دم اقتصادی تبدیل شده و هر چه را که خواست در سر راه خود ببلعد . و روی دیگر این سکه نیز شخصیت خود ما انسانهایی است که از چنین فرصتهایی با تمام وجود و اشتیاق استفاده میکنیم ! ( سلمانی را مثال زدم چرا که مبلغی را که بسیاری از ما در طول عمرمان به یک سلمانی میپردازیم بسیار بیشتر از مبلغی است که به یک پزشک متخصص با دست کم ده تا دوازده سال طول دوران تحصیل بدون در آمد بعد از مقطع دیپلم میپردازیم . درحالیکه درآمد این پزشک را پس از 12 سال تحصیل و بعد از 40 سالگی ، میبینیم و درآمد یک سلمانی را نه !)
Forwarded from BBCPersian
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#شما "نهنگ آبی" تا کجا پیش می‌رود؟
در این ویدیو ببینید بازی "نهنگ آبی" چیست و بازیگران چگونه بازی می‌کنند
@bbcpersian
نهنگ ابی ،فقط میتواند بر ذهن های خالی تاثیر داشته باشد . ذهن های نوجوانانی که یا با مهملات پر شدند ، یا اگر هم نتوانستند مهملات را بپذیرند ، خالی مانده و نتوانستند قدرت تشخیص بیابند تا انکه غریزه ی نیرومند کسب تجربه های جدید و عجیب گاه مبتنی بر فیلمهای تخیلی-مهمل -اکشن و ضد حقیقت هالیوودی و یا بازیهای رایانه ای ، و عدم توانایی در پذیرش ضعف در انجام امور خارق العاده ، حس قدرتمند جستجوی هویت گم کرده و یا کسب نکرده و سرانجام فاصله از والدین نااگاه یا در گیر مناقشات خود ، و عدم وجود پناهگاههای امن اجتماعی برای کمک و .... ، راه را برای نهنگ های ابی برای انتخاب قربانیانش باز کرده وباز هم خواهد کرد.
www.shariaty.com
اطلاعاتی در مورد بازی نهنگ ابی
این بازی را نمیتوانید در اینترنت جستجو و پیدا کنید بلکه این بازی است که قربانیان خود را از روی برخی رد پاها و فعالیتهای اینترنتی پیدا میکند ! وقتی بازی ! قربانی اش را پیدا کرد برای تشویق او به بازی با نوشته ی قرمز به او چند بار هشدار میدهد که آیا واقعا میخواهی وارد شوی ؟! و هشدار میدهد که خروج از آن امکان پذیر نیست ! وقتی قربانی معمولا نوجوان با این کار تحریک شد و پذیرفت ،ابتدا از او خواسته میشود موقعیت یاب خود را فعال کند تا بازی ادرس او را کشف کند سپس بازی از او اطلاعات خصوصی اش را میخواهد و بعد نیز عکسهای برهنه ی او ، و کم کم او را به انجام کارهای عجیب و خود آزاری از جمله کشیدت عکس نهنگ با تیغ بر بدن وا میدارد که تماما باید عکس برداری و فیلمبرداری شده به بازی فرستاده شوند . بعد نوبت به تماشای فیلمهای ترسناک میرسد و ... ...
اگر بازیکن بخواهد به بازی ! ادامه ندهد تهدید به انتشار عکسها و حتی قتل میشود ، و سرانجام در مرحله پنجاهم و آخر ین مرحله ی بازی از او خواسته میشود تا خود را بکشد ! این بازی اگر متوجه شود که عکسهای درخواستی و اطلاعات داده شده جعلی میباشند فورا غیب میشود ! و به دلیل حضور در بخش تاریک اینترنت قابل رد یابی نیز نمیباشد . خبرنگاری که تلاش کرده بود با آن ارتباط برقرار کند وقتی عکس های فتو شاپ شده میفرستد بازی را از دست میدهد . بازی به زبان انگلیسی و روسی دیده شده و فرد باید به زبان برای کار با آن هم مسلط باشد .
این بازی به حدی عجیب و نامرعی است که برخی حتی وجودش را اشایعه میدانند اما یک دانشجوی اخراجی روان شناسی روسی به نوشتن ان اعتراف کرده و اکنون نیز در زندان است .
افسوس ، آنها که میخواهند کاری بکنند ، نمیتوانند . و آنها که میتوانند ، نمیکنند . www.shariaty.com