⭕️ ملیگرایی، اساسِ بدبختیِ مسلمین
🔹 آنهایی که، آن قدرتهای بزرگی که مطالعه کردند روی کارها سالهای طولانی، صدها سال فرستادند و مطالعه کردند روی گروهها، روی افراد، روی اشخاص و مطالعه کردند حتی روی زمینها، جنگلها - همه جا - در جامعهها این را یافتهاند که #اسلام است که میتواند جلویشان بایستد.
🔸 از این جهت، آن چیزی که از همه چیز برای آنها مطرح است، اسلام است و آن چیزی که سر راه اسلام قرار دادند، این حکومتهای فاسدند. با دست حکومتهای فاسد و با تبلیغ حکومتهای فاسد، این #نژاد_پرستیها و گروهپرستیها در بین مسلمین رشد کرده.
عربها را در مقابل عجمها و ترکها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و ترکها را در مقابل دیگران و همه نژادها را در مقابل هم.
🔴 اینکه من مکرّر عرض میکنم که «این #ملی_گرایی اساس بدبختی مسلمین است» برای این است که این ملیگرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد، و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشههایی است که #مستعمرین کشیدهاند که مسلمین با هم مجتمع نباشند. در عراق، حکومت عراق، حکومت سابقتر از این حکومت - که این بدتر از آن است - اینها طرح میکردند که ما میخواهیم #مَجد_بنیامیه را احیا کنیم در مقابل اسلام.
🔹 اسلام که آمده بود همه مَجدها را فانی کند در مجدالله، اینها میگفتند ما مجد بنیامیه را باید احیا کنیم و این چیزی نبود که شعور اینها برسد، تلقینی بود که ابرقدرتها میکردند که اسلام #متفرق بشود، مسلمین با هم متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند. در ایران از سالهای طولانی، اشخاص بیاطلاع از اساس مسائل، ولو فرض کنید بعضیشان مغرض نبودند، اینها هم هی #طبل_ملیت را کوبیدند، همان ملّیتی که میخواست اساس اسلام را در ایران بربچیند.
🔶 اسلام آمده است که همه نژادها باهماند؛ مثل دندههای شانه میمانند؛ هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری فضیلت ندارند. #فضیلت با تقواست، فضیلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اینها تبلیغاتی بوده است، تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتها که میخواستند ما را بچاپند، شده است و مع الأسف، بعض اشخاص مسلمان صحیح هم باورشان آمده. ... این تلقین است. این مخالف با قرآن است. در ممالک غیر عربی، هر کدام خودشان باید، ملت خودشان باید جلو باشد. این برخلاف تعلیمات اسلام است. این آن است که این ابرقدرتها آرزویش را میکنند و کردند و عمل کردند. وقتی اینها غلبه کردند، در جنگ دوم غلبه کردند بر عثمانی، عثمانی را تکهتکه کردند، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و هر کدام [را] یک #نوکری از خودشان بالا سرش گذاشتند و معالأسف، آنهایی که اساس مطلب را مطّلع نبودند، آنها هم این مسائل را اهمیتی به آن نمیدادند و الآن هم نمیدهند.
📚 صحیفه امام؛ جلد ۱۳، صفحه ۸۸ و ۸۹
————————————————-
🖇 در همین زمینه ببینید:
📍 به خاطر یک مُشت مرز! | دربارهی سالها غفلت از ماهیتِ ضد دینیِ ملیگرایی
🎬 @Mostazafin_TV
🔹 آنهایی که، آن قدرتهای بزرگی که مطالعه کردند روی کارها سالهای طولانی، صدها سال فرستادند و مطالعه کردند روی گروهها، روی افراد، روی اشخاص و مطالعه کردند حتی روی زمینها، جنگلها - همه جا - در جامعهها این را یافتهاند که #اسلام است که میتواند جلویشان بایستد.
🔸 از این جهت، آن چیزی که از همه چیز برای آنها مطرح است، اسلام است و آن چیزی که سر راه اسلام قرار دادند، این حکومتهای فاسدند. با دست حکومتهای فاسد و با تبلیغ حکومتهای فاسد، این #نژاد_پرستیها و گروهپرستیها در بین مسلمین رشد کرده.
عربها را در مقابل عجمها و ترکها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و ترکها را در مقابل دیگران و همه نژادها را در مقابل هم.
🔴 اینکه من مکرّر عرض میکنم که «این #ملی_گرایی اساس بدبختی مسلمین است» برای این است که این ملیگرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملتهای مسلمین قرار میدهد، و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. اینها نقشههایی است که #مستعمرین کشیدهاند که مسلمین با هم مجتمع نباشند. در عراق، حکومت عراق، حکومت سابقتر از این حکومت - که این بدتر از آن است - اینها طرح میکردند که ما میخواهیم #مَجد_بنیامیه را احیا کنیم در مقابل اسلام.
🔹 اسلام که آمده بود همه مَجدها را فانی کند در مجدالله، اینها میگفتند ما مجد بنیامیه را باید احیا کنیم و این چیزی نبود که شعور اینها برسد، تلقینی بود که ابرقدرتها میکردند که اسلام #متفرق بشود، مسلمین با هم متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند. در ایران از سالهای طولانی، اشخاص بیاطلاع از اساس مسائل، ولو فرض کنید بعضیشان مغرض نبودند، اینها هم هی #طبل_ملیت را کوبیدند، همان ملّیتی که میخواست اساس اسلام را در ایران بربچیند.
🔶 اسلام آمده است که همه نژادها باهماند؛ مثل دندههای شانه میمانند؛ هیچ کدام بر هیچ کدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترک بر هیچ یک از اینها و نه هیچ نژادی بر دیگری و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، هیچ کدام بر دیگری فضیلت ندارند. #فضیلت با تقواست، فضیلت با تعهد است، با تعهد به اسلام است. اینها تبلیغاتی بوده است، تلقیناتی بوده است که از ابرقدرتها که میخواستند ما را بچاپند، شده است و مع الأسف، بعض اشخاص مسلمان صحیح هم باورشان آمده. ... این تلقین است. این مخالف با قرآن است. در ممالک غیر عربی، هر کدام خودشان باید، ملت خودشان باید جلو باشد. این برخلاف تعلیمات اسلام است. این آن است که این ابرقدرتها آرزویش را میکنند و کردند و عمل کردند. وقتی اینها غلبه کردند، در جنگ دوم غلبه کردند بر عثمانی، عثمانی را تکهتکه کردند، شاید قریب پانزده تا کشور کردند و هر کدام [را] یک #نوکری از خودشان بالا سرش گذاشتند و معالأسف، آنهایی که اساس مطلب را مطّلع نبودند، آنها هم این مسائل را اهمیتی به آن نمیدادند و الآن هم نمیدهند.
📚 صحیفه امام؛ جلد ۱۳، صفحه ۸۸ و ۸۹
————————————————-
🖇 در همین زمینه ببینید:
📍 به خاطر یک مُشت مرز! | دربارهی سالها غفلت از ماهیتِ ضد دینیِ ملیگرایی
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
سوزنبان
🎥 به خاطر یک مُشت مرز!
🚦درباره سالها غفلت از ماهیتِ ضد دینیِ ملیگرایی
📌بحرانهایی که Nation-State ایجاد میکند...
🚉 گزیده مصاحبه با علی اللهیاری - از مجموعه مصاحبههای #سوزن_بان
@mostazafin_tv
🚦درباره سالها غفلت از ماهیتِ ضد دینیِ ملیگرایی
📌بحرانهایی که Nation-State ایجاد میکند...
🚉 گزیده مصاحبه با علی اللهیاری - از مجموعه مصاحبههای #سوزن_بان
@mostazafin_tv
مستضعفین تیوی | Mostazafin.TV
واکنش #مهدی_نصیری به یادداشت «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» 🔸 یادداشتی با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مطالعه کردم به قلم آقای کرمینژاد. 🔹به نظرم…
⭕️ پاسخی به نقد آقای مهدی نصیری به یادداشت «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش»
#احمد_کرمی_نژاد
🔹جناب آقای مهدی نصیری نقدی به یادداشت بنده با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مرقوم کردند که دو محور داشت.
🔸محور اول نقد ایشان درباره ندیدن «سیر تحولات سیاسی و فرهنگی چهل سال اخیر» و خو گرفتن مسئولین و بزرگان انقلاب به چرب و شیرین دنیا در تحلیلم به عنوان یکی از #ریشه_های_انحرافات انقلاب از خط اولیهاش بود. کژکارکردی که جبری و خارج از کنترل ما نبوده، بلکه با بیل میتوانستیم جلوی آن را بگیریم و چون نگرفتیم امروز با پیل هم سخت است بتوانیم.
🔹با این سخن ایشان کاملا موافقم و به مانند انقلاب رسولالله و تمام انقلابهای مصلحانه تاریخ این عارضه را همواره تهدید کنندهی هر انقلاب آزادیخواهانه و عدالتخواهانهی جهان میدانم. اگر این نکته در آن یادداشت دیده نشده بود به دلیل کاستن از طول کلام بود. آن یادداشت تنها به توصیف اوضاع میپرداخت نه بررسی علل و عوامل چندگانهاش و بیلهایی که به کار نیفتادند. تنها به مناسبت #سالروز_پیام_قطعنامه به یکی از این بیلهای کنار نهاده شده اشاره شده بود که همانا بازگشت جوانان فعال حزب الله به اصول اولیه انقلاب و سخنان صریح امام است. به جای گفتمانهایی که به جنگ با « #دشمنان_سرکاری» و انحرافی فرامیخوانند. از «وهابیت» گرفته تا «مدرنیته».
🔸اما ایشان در محور دوم نقد خود، وضع نابهنجار #خصوصی_سازی_های رخ داده در ایران را گویی گریزناپذیر و سرنوشت محتومی میداند که ناشی از جبر عصری «غلبه مناسبات مدرنیته» و «پیچیدگیهای حکمرانی» آن دوران است. بر این تحلیل دو نقد وارد است.
🔹ابتدا این که مدرنیته را یک کل یکپارچه فرض گرفتهاند. با مناسبات و الگوهایی یکسان در امر حکمرانی و به تبعش خصوصیسازی و #آموزش_و_پرورش که موضوع خاص آن یادداشت بود. که یعنی کوچکسازی دولت و خصوصیسازی آموزش و پرورش اقتضای پیچیدگی حکمرانی در عصر غلبه مناسبات مدرنیته است. در صورتی که نه مدرنیته یک کل یکپارچه است و نه الگوهای پیچیده حکمرانی نسخهای واحد است که حکم به این خصوصیسازیهای #نولیبرالیستی بدهد.
🔸مدرنیته شامل طیفهای بسیاری از انواع سوسیالیسم تا انواع متفاوتی از لیبرالیسم است که در دو قرن اخیر در کشورهای مختلف اروپایی ظهور یافته. حتی #سرمایه_داری هم یک نسخه واحد در جهان ندارد. از سرمایهداری سندیکایی سوئدی گرفته، تا سرمایهداری دولت رفاهی نیمه قرن بیستمی تا اردولیبرالیسم آلمانی و نولیبرالیسم میزس و هایک و فریدمنی انگلستان و امریکای متاخر.
🔹به تبع الگوها و نسخههای حکمرانی مدرن نیز شامل طیفی از دولتیسازی همه چیز است تا خصوصی سازی همه چیز. از یک سر طیف که نفی مالکیتهای خصوصی بر ابزار تولید میکرد و دولتی آنقدر بزرگ پیشنهاد میداد که تقریبا کل ثروت کشور را در تملک داشت، تا کوچکسازی دولت تا سر حد توان که ارتش و آموزش و درمان را نیز میتوان برونسپاری کرد. در موضوع خاص آموزش و پرورش در همان جهان لیبرال هم سوئد و فنلاند و نروژ همچنان ۹۹ درصد آموزش و پرورششان دولتی است و اتفاقا برترین نظامهای آموزشی جهان نیز هستند.
🔸نقد دیگری که بر تحلیل جناب نصیری وارد است، حواله دادن انتخابهای آگاهانه و غلط حاکمان، به #امری_جبری و حوالتی تاریخی است. چیزی که ایشان «غلبه مناسبات مدرنیته» میخوانند. باور به این نوع شبهجبرگرایی تاریخی به بیعملی مأیوسانه و یا تسلیم و پذیرش غیرانتقادی میانجامد.
🔹این که ایران الگوی نولیبرالی و کوچکسازی دولت و کاستن از تعهدات اجتماعیاش تا سرحد توان را برگزیده نه از اقتضائات حکمرانی پیچیده است و نه حوالت جبری عصر غلبه مناسبات مدرنیته، امری است کاملا انتخابی با انواع بسیار منتوع الگوی جایگزین در همان مدرنیته. دلایلش هم تا حد زیادی روشناند. از باور ایدئولوژیک حاکمان به #فضیلت_بازار_کاملا_آزاد گرفته تا همان #کاخ_نشینی و نگرفتن سرچشمه با بیل. این که ما از آمریکا آموزش و پرورشمان خصوصیتر و از انگلستان دولتمان را کوچکتر کرده باشیم اقتضای هیچ الزامی نیست.
🎬 @Mostazafin_TV
#احمد_کرمی_نژاد
🔹جناب آقای مهدی نصیری نقدی به یادداشت بنده با عنوان «از خشکاندن ریشههای سرمایهداری در جهان تا پیشتازی در خصوصیسازی آموزش و پرورش» مرقوم کردند که دو محور داشت.
🔸محور اول نقد ایشان درباره ندیدن «سیر تحولات سیاسی و فرهنگی چهل سال اخیر» و خو گرفتن مسئولین و بزرگان انقلاب به چرب و شیرین دنیا در تحلیلم به عنوان یکی از #ریشه_های_انحرافات انقلاب از خط اولیهاش بود. کژکارکردی که جبری و خارج از کنترل ما نبوده، بلکه با بیل میتوانستیم جلوی آن را بگیریم و چون نگرفتیم امروز با پیل هم سخت است بتوانیم.
🔹با این سخن ایشان کاملا موافقم و به مانند انقلاب رسولالله و تمام انقلابهای مصلحانه تاریخ این عارضه را همواره تهدید کنندهی هر انقلاب آزادیخواهانه و عدالتخواهانهی جهان میدانم. اگر این نکته در آن یادداشت دیده نشده بود به دلیل کاستن از طول کلام بود. آن یادداشت تنها به توصیف اوضاع میپرداخت نه بررسی علل و عوامل چندگانهاش و بیلهایی که به کار نیفتادند. تنها به مناسبت #سالروز_پیام_قطعنامه به یکی از این بیلهای کنار نهاده شده اشاره شده بود که همانا بازگشت جوانان فعال حزب الله به اصول اولیه انقلاب و سخنان صریح امام است. به جای گفتمانهایی که به جنگ با « #دشمنان_سرکاری» و انحرافی فرامیخوانند. از «وهابیت» گرفته تا «مدرنیته».
🔸اما ایشان در محور دوم نقد خود، وضع نابهنجار #خصوصی_سازی_های رخ داده در ایران را گویی گریزناپذیر و سرنوشت محتومی میداند که ناشی از جبر عصری «غلبه مناسبات مدرنیته» و «پیچیدگیهای حکمرانی» آن دوران است. بر این تحلیل دو نقد وارد است.
🔹ابتدا این که مدرنیته را یک کل یکپارچه فرض گرفتهاند. با مناسبات و الگوهایی یکسان در امر حکمرانی و به تبعش خصوصیسازی و #آموزش_و_پرورش که موضوع خاص آن یادداشت بود. که یعنی کوچکسازی دولت و خصوصیسازی آموزش و پرورش اقتضای پیچیدگی حکمرانی در عصر غلبه مناسبات مدرنیته است. در صورتی که نه مدرنیته یک کل یکپارچه است و نه الگوهای پیچیده حکمرانی نسخهای واحد است که حکم به این خصوصیسازیهای #نولیبرالیستی بدهد.
🔸مدرنیته شامل طیفهای بسیاری از انواع سوسیالیسم تا انواع متفاوتی از لیبرالیسم است که در دو قرن اخیر در کشورهای مختلف اروپایی ظهور یافته. حتی #سرمایه_داری هم یک نسخه واحد در جهان ندارد. از سرمایهداری سندیکایی سوئدی گرفته، تا سرمایهداری دولت رفاهی نیمه قرن بیستمی تا اردولیبرالیسم آلمانی و نولیبرالیسم میزس و هایک و فریدمنی انگلستان و امریکای متاخر.
🔹به تبع الگوها و نسخههای حکمرانی مدرن نیز شامل طیفی از دولتیسازی همه چیز است تا خصوصی سازی همه چیز. از یک سر طیف که نفی مالکیتهای خصوصی بر ابزار تولید میکرد و دولتی آنقدر بزرگ پیشنهاد میداد که تقریبا کل ثروت کشور را در تملک داشت، تا کوچکسازی دولت تا سر حد توان که ارتش و آموزش و درمان را نیز میتوان برونسپاری کرد. در موضوع خاص آموزش و پرورش در همان جهان لیبرال هم سوئد و فنلاند و نروژ همچنان ۹۹ درصد آموزش و پرورششان دولتی است و اتفاقا برترین نظامهای آموزشی جهان نیز هستند.
🔸نقد دیگری که بر تحلیل جناب نصیری وارد است، حواله دادن انتخابهای آگاهانه و غلط حاکمان، به #امری_جبری و حوالتی تاریخی است. چیزی که ایشان «غلبه مناسبات مدرنیته» میخوانند. باور به این نوع شبهجبرگرایی تاریخی به بیعملی مأیوسانه و یا تسلیم و پذیرش غیرانتقادی میانجامد.
🔹این که ایران الگوی نولیبرالی و کوچکسازی دولت و کاستن از تعهدات اجتماعیاش تا سرحد توان را برگزیده نه از اقتضائات حکمرانی پیچیده است و نه حوالت جبری عصر غلبه مناسبات مدرنیته، امری است کاملا انتخابی با انواع بسیار منتوع الگوی جایگزین در همان مدرنیته. دلایلش هم تا حد زیادی روشناند. از باور ایدئولوژیک حاکمان به #فضیلت_بازار_کاملا_آزاد گرفته تا همان #کاخ_نشینی و نگرفتن سرچشمه با بیل. این که ما از آمریکا آموزش و پرورشمان خصوصیتر و از انگلستان دولتمان را کوچکتر کرده باشیم اقتضای هیچ الزامی نیست.
🎬 @Mostazafin_TV