📝 اقتصاد مقاومتی به سبک کره جنوبی
📌 وقتی کرهای ها هم با #حمایت_از_کالای_داخلی به شکوفایی اقتصادی رسیدند.
t.me/MTV_Links/191
◀️ دلمشغولی کشور نسبت به توسعه ی اقتصادی به طور کامل در آموزش ما انعکاس مییافت. به ما میآموختند که وظیفهی میهنیمان حکم میکند که کسانی را که سیگار خارجی میکشند گزارش دهیم. به منظور توسعه و پیشرفت صنایع ضرورت داشت هر میزان ارزی که از محل صادرات کسب میشود برای وارد کردن ماشین آلات و نهادههای دیگر به کار گرفته شود. ارز ارزشمند به راستی خون و عرق جبين «#سربازان_صنعتی» مان بود که در کارخانههای کشور دست اندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خرید چیزهای بیهوده، مثل سیگارهای قاچاق خارجی، ارز حاصله را به هدر میدادند، «#خائن» به شمار میرفتند.
◀️ باور ندارم که هیچیک از دوستانم واقعاً پا را تا مرز خبرچینی و گزارش این گونه اقدامات خائنانه، پیش گذاشته باشد. اما وقتی کودکان در خانهی دوستی سیگار خارج میدیدند، چرخ دندههای کارخانهی وراجی و غیبت به راه میافتاد. تقریباً بدون استثنا، فقط مردها بودند که سیگار میکشیدند. به این ترتیب، پدر دوستی که به خانهاش رفته بودیم، به عنوان یک فرد غیر میهن پرست، و بنابراین بیاخلاق، اگر نه دقيقاً #تبهکار، آماج اظهاراتی زهرآگین قرار گرفت. .
◀️ هزینه کردن ارز بابت هر چیز که برای توسعه صنعتی ضرورت نداشت ممنوع بود یا شدیداً از آن ممانعت به عمل میآمد. این کار از طریق اعمال ممنوعیتهای وارداتی، تعرفه و عوارض سنگین گمرکی (که مالیات کالاهای مصرفی تجملی نامیده می شد) صورت میگرفت. اقلام «تجملی، حتی شامل چیزهای به نسبت ساده مثل خودروهای کوچک، مشروبات الکی و شیرینی نیز میشد. به یاد میآورم که در اواخر دههی ۱۹۷۰، وقتی یک محموله شیرینی دانمارکی مجوز ویژه دولتی وارد کشور شد، چه شادمانی (البته کوچکی) کشور را فرا گرفت.
◀️ به دلایل پیشگفته، سفرهای خارجی نیز ممنوع اعلام شد، مگر مجوز صریح دولتی برای انجام معامله تجاری با تحصیلات داشت. در نتیجه به رغم آنکه چند تن از بستگانم در ایالات متحد زندگی میکردند، تا پیش از سال ۱۹۸۶ که در سن ۲۳ سالگی برای تحصیلات کارشناسی ارشد به کمبریج در بریتانیا سفر کردم، پیش تر هرگز از کره خارج نشده بودم.
◀️ نمیخواهم بگویم که هیچ کس سیگار خارجی نمیکشید یا شیرینی قاچاق نمیخورد. مقدار قابل توجهی اجناس غیرقانونی و نیمه قانونی خرید و فروش میشد. قاچاق صورت میگرفت، به خصوص از ژاپن، اما بیشتر این قبیل اجناس به طور غیرقانونی یا نیمه قانونی از پایگاههای متعدد ارتش آمریکا در کشور وارد جامعه میشد. آن دسته از سربازان آمریکایی که در «جنگ کره» شرکت داشتند شاید هنوز کودکان کرهای دچار سوء تغذیه را به یاد آورند که در پی آنها میدویدند و آدامس یا شکلات گدایی میکردند. حتا در کرهی دههی ۱۹۷۰، هنوز هم کالاهای آمریکایی جزء تجملات محسوب میشد.
📖 بخشی از کتاب نیکوکاران نابکار، نوشته هاجون چَنگ، ترجمه میرمحمود نبوی و مهرداد (خلیل) شهابی، نشر اختران
📚 خرید کتاب در: bookroom.ir/book/14997
🎬 @Mostazafin_TV
📌 وقتی کرهای ها هم با #حمایت_از_کالای_داخلی به شکوفایی اقتصادی رسیدند.
t.me/MTV_Links/191
◀️ دلمشغولی کشور نسبت به توسعه ی اقتصادی به طور کامل در آموزش ما انعکاس مییافت. به ما میآموختند که وظیفهی میهنیمان حکم میکند که کسانی را که سیگار خارجی میکشند گزارش دهیم. به منظور توسعه و پیشرفت صنایع ضرورت داشت هر میزان ارزی که از محل صادرات کسب میشود برای وارد کردن ماشین آلات و نهادههای دیگر به کار گرفته شود. ارز ارزشمند به راستی خون و عرق جبين «#سربازان_صنعتی» مان بود که در کارخانههای کشور دست اندرکار جنگ صنعتی بودند. کسانی که با خرید چیزهای بیهوده، مثل سیگارهای قاچاق خارجی، ارز حاصله را به هدر میدادند، «#خائن» به شمار میرفتند.
◀️ باور ندارم که هیچیک از دوستانم واقعاً پا را تا مرز خبرچینی و گزارش این گونه اقدامات خائنانه، پیش گذاشته باشد. اما وقتی کودکان در خانهی دوستی سیگار خارج میدیدند، چرخ دندههای کارخانهی وراجی و غیبت به راه میافتاد. تقریباً بدون استثنا، فقط مردها بودند که سیگار میکشیدند. به این ترتیب، پدر دوستی که به خانهاش رفته بودیم، به عنوان یک فرد غیر میهن پرست، و بنابراین بیاخلاق، اگر نه دقيقاً #تبهکار، آماج اظهاراتی زهرآگین قرار گرفت. .
◀️ هزینه کردن ارز بابت هر چیز که برای توسعه صنعتی ضرورت نداشت ممنوع بود یا شدیداً از آن ممانعت به عمل میآمد. این کار از طریق اعمال ممنوعیتهای وارداتی، تعرفه و عوارض سنگین گمرکی (که مالیات کالاهای مصرفی تجملی نامیده می شد) صورت میگرفت. اقلام «تجملی، حتی شامل چیزهای به نسبت ساده مثل خودروهای کوچک، مشروبات الکی و شیرینی نیز میشد. به یاد میآورم که در اواخر دههی ۱۹۷۰، وقتی یک محموله شیرینی دانمارکی مجوز ویژه دولتی وارد کشور شد، چه شادمانی (البته کوچکی) کشور را فرا گرفت.
◀️ به دلایل پیشگفته، سفرهای خارجی نیز ممنوع اعلام شد، مگر مجوز صریح دولتی برای انجام معامله تجاری با تحصیلات داشت. در نتیجه به رغم آنکه چند تن از بستگانم در ایالات متحد زندگی میکردند، تا پیش از سال ۱۹۸۶ که در سن ۲۳ سالگی برای تحصیلات کارشناسی ارشد به کمبریج در بریتانیا سفر کردم، پیش تر هرگز از کره خارج نشده بودم.
◀️ نمیخواهم بگویم که هیچ کس سیگار خارجی نمیکشید یا شیرینی قاچاق نمیخورد. مقدار قابل توجهی اجناس غیرقانونی و نیمه قانونی خرید و فروش میشد. قاچاق صورت میگرفت، به خصوص از ژاپن، اما بیشتر این قبیل اجناس به طور غیرقانونی یا نیمه قانونی از پایگاههای متعدد ارتش آمریکا در کشور وارد جامعه میشد. آن دسته از سربازان آمریکایی که در «جنگ کره» شرکت داشتند شاید هنوز کودکان کرهای دچار سوء تغذیه را به یاد آورند که در پی آنها میدویدند و آدامس یا شکلات گدایی میکردند. حتا در کرهی دههی ۱۹۷۰، هنوز هم کالاهای آمریکایی جزء تجملات محسوب میشد.
📖 بخشی از کتاب نیکوکاران نابکار، نوشته هاجون چَنگ، ترجمه میرمحمود نبوی و مهرداد (خلیل) شهابی، نشر اختران
📚 خرید کتاب در: bookroom.ir/book/14997
🎬 @Mostazafin_TV
Telegram
MTVLinks
نیکوکاران نابکار